-
شبکه ترور صهیونیسم – بخش دوم : مردخای لوی و سازمان دفاع یهود
چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۴:۵۳
سایت عملیات روانی - علاوه بر کاهان، دو تن از برجسته ترین فعالان JDL ، ایرو رابین و مردخای لوی بودهاند که هر یک چندین بار به دلیل فعالیتهای جنایی بازداشت شده اند. مردخای (مارک)لوی تا سال 1982 یا 1983 یکی از فعالترین افراد JDL بود. (یادداشت 59) از جمله موارد بیشمار دستگیری وی میتوان به بازداشت سال 1981 به اتهام بمبگذاری در یک اتومبیل اشاره کرد. (یادداشت 60) یک بار نیز با پوشیدن یونیفرم رسمی نازیها سعی کرد جواز حضور در رژه ایندیپندنس هال
سایت عملیات روانی - علاوه بر کاهان، دو تن از برجسته ترین فعالان JDL ، ایرو رابین و مردخای لوی بودهاند که هر یک چندین بار به دلیل فعالیتهای جنایی بازداشت شده اند. مردخای (مارک)لوی تا سال 1982 یا 1983 یکی از فعالترین افراد JDL بود. (یادداشت 59) از جمله موارد بیشمار دستگیری وی میتوان به بازداشت سال 1981 به اتهام بمبگذاری در یک اتومبیل اشاره کرد. (یادداشت 60) یک بار نیز با پوشیدن یونیفرم رسمی نازیها سعی کرد جواز حضور در رژه ایندیپندنس هال فیلادلفیا را به دست آورد که ظاهراً هدف از این کار هشدار به جامعه یهودیان محلی در مورد خطرات نئونازیسم بود. (یادداشت 61) لوی بعد از ترک JDL (شاید به خاطر اینکه به اندازه کافی «نظامی» نبود) «سازمان دفاع یهود»(JDO) را بنا نهاد. به ادعای وی این سازمان که در نیویورک مستقر بود بیش از 3 هزار عضو داشت (رقم واقعی شاید بسیار کمتر از این باشد). در سالهای بعد لوی و یک شبه نظامی رقیب یعنی ایرورابین درگیر خصومت و دشمنی بسیار شدیدی شدند. در اگوست 1989، لوی به دنبال درگیری شبانه با رابین و دیگر اعضای JDL بازداشت شد. لوی از ترس اینکه رابین قصد کشتن وی را دارد به بالای ساختمان محل سکونت خود رفت و با یک اسلحه به سمت خیابان جنوبی مانهاتان شلیک کرد که در نتیجه یک تعمیرکار تهویه که در اتومبیل پارک شدهاش نشسته بود مجروح شد. (یادداشت 62) لوی بعدها به خاطر مجروح کردن این تعمیرکار 69 ساله به5/4 سال زندان محکوم شد. (یادداشت 63) اعضای سازمان دفاع یهود در 22 آوریل 1993 به تظاهرکنندگانی که در واشینگتون در اعتراض به موزه یاد بود یهودکشی ایالات متحده تجمع کرده بودند، حمله ور شدند که حداقل یک نفر به سختی مجروح شد. سخنگوی JDO به خبرنگاران گفت که تعدادی از اعضای این گروه به چهار یا پنج نفر از 150 نفری که برای اعتراض نسبت به موزه جمع شده بودند حمله کرده و آنها را مجروح ساختند. (یادداشت 64) یکی از قربانیان دیوید ویلکوکس ، کارمند 52 ساله کمیسیون بهداشتی حومه واشینگتون بود. وی کنار خیابان ایستاده بود که سه مرد ملبس به یونیفرم سیاه و کلاههایی با ستاره داود به او حملهور شدند و با میله فلزی به سروپاهای وی ضربه زدند. ویلکوس در بیمارستان بستری شد و از ناحیه سر 12 بخیه خورد. بعدها دو عضو JDO حمله به ویلکوکس را تایید کردند. میخاییل اشنایدر سخنگوی JDO به خبرنگاری گفت: «این گروه هر آن چه برای دفاع از یهودیت لازم است انجام خواهد داد از جمله حمله به دشمنان در خیابان.» FBI اعلام کرد حمله علیه ویلکوکس را به عنوان اقدامی احتمالی از نوع «تروریسم داخلی» بررسی میکند در حالی که پلیس محلی این حادثه را یک جنایت تنفرآمیز دانست. (اما با رجوع به مطبوعات متوجه میشویم که هیچ فردی بازداشت نشد). ایرو رابین ایرو رابین را شاید بتوان برجستهترین سخنگو و فعال JDL از اوایل دهه 70 دانست . وی بعد از مدتی به عنوان رهبر عملیاتی ساحل غربی JDL به سمت رهبر ملی JDL بعد از کاهان منصوب شد. رابین تا سال 1979 ، 31 بار به دلیل فعالیتهای خود در JDL بازداشت شد. (یادداشت 65). وی در مارس 1992 به اتهام توطئه برای قتل بازداشت اما چند روز بعد به دلیل ناکافی بودن مدارک پلیس از سوی دادستان لس آنجلس آزاد شد. (یادداشت 66) JDL به ریاست رابین در آگوست 1992 موفق شد اجرای کنسرتی در حمایت از «انجمن خیریه فلسطین» را به منظور جمعآوری پول برای کمکهای انساندوستانه که قرار بود در رستوان و کلوپ شبانه لارگو در لسآنجلس برگزار شود، لغو کند. رابین به مارک فلاناگان، مالک لارگو اخطار داد که در صورت عدم لغو برنامه با دردسر و اعتراض خشونتآمیز روبرو خواهد شد. این چنین بود که فلاناگان چند ساعت پیش از شروع برنامه، از ترس اینکه مشتریان وی قربانی حمله احتمالی JDL شوند،کنسرت را لغو کرد. (یادداشت 67) خشونت علیه تجدید نظر طلبان در مسأله یهودکشی افرادی که تروریستهای یهودی در سالیان اخیر بیشتر هدف قرار داده اند عمدتاً کسانی بودند که کلیت ماجرای آدم سوزی مورد قبول عموم در مورد 6 میلیون یهودی در اروپا طی جنگ جهانی دوم را قبول نداشتند. طی دهه های اخیر، تعداد زیادی از اندیشمندان مدارک مستندی ارائه کرده اند که شک و تردیدهای زیادی را درباره جنبه های به اصطلاح مستند آدم سوزی یهودیان برانگیخته است. از جمله این تجدید نظرطلبان هولوکاست می توان به دیوید ایروینگ، مورخ بریتانیایی، دکتر روبرت فاریسون فرانسوی و دکتر آرتور بوتز از دانشگاه نورث وسترن اشاره کرد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در این مباحث و دریافت کاتالوگ کتابها، نوارها و دیگر موارد با انستیتو مطالعات تاریخی مکاتبه کنید. حال به چند نمونه از اقدامات خشونتآمیز علیه تجدیدنظرطلبان اشاره میکنیم: - جرج اشلی، دبیر تاریخ دبیرستان و حامی مؤسسه مطالعات تاریخی به خاطر دیدگاه های تجدیدنظرطلبانه خود، چندین بار هدف حملات تروریستی قرار گرفت. در آوریل 1982 دو آجر به پنجره خانه وی در حومه لسآنجلس پرتاب شد. یک ماه بعد، دو بمب آتش زا (شبیه کوکتل مولوتف)به سمت خانه وی پرتاب شد. در دسامبر 1982، چند نفر از اعضای JDL خانه وی را غارت کردند که طبق برآورد 26 هزار دلار خسارت به بار آورد. (یادداشت 68) - مردخای لوی بعدها با افتخار گفت: «ما به وی (اشلی) اخطار دادیم که اگر به فعالیتهای خود ادامه دهد باید در انتظار عواقب آن نیز باشد. ما هشدار دادیم که اگر شورای مدرسه جلوی او را نگیرد ما این کار را خواهیم کرد.» (یادداشت 69) در جولای 1984، اشلی مکرراً به صورت تلفنی به بمبگذاری در خانهاش تهدید میشد. پلیس توانست یکی از اعضای JDL را به استناد ضبط مکالمات تلفنی تهدیدها بازداشت کند. (یادداشت 70) در می 1985 بار دیگر با بمب به منزل اشلی حمله شد اما کسی آسیب ندید. حروف عبارت JDL جلوی در خانه وی با اسپری درج شده بود. (یادداشت 72) در گزارش دولت فدرال در ژانویه 1986 به این حمله اشاره شده بود. (یادداشت 73) ● یک ماه بعد (می 1985) JDL مسؤولیت بمب گذاری در منزل اشلی را به عهده گرفت. وی به دانش آموزانش گفته بود که تعداد کشته شدگان یهودی به دست نازی ها در جنگ جهانی دوم بسیار کمتر از رقم مورد قبول عموم یعنی 6 میلیون نفر است و حداکثر یک میلیون نفر یهودی در این جنگ توسط نازی ها به هلاکت رسیده اند. ● در دو حادثه جداگانه در آوریل 1985 به اتومبیل دکتر چارلز وبر،حامی مالی نشریه هیستوریکال ریویو متعلق به موسسه مطالعات تاریخی حمله خرابکاری صورت گرفت. نوشته ای از JDL که در آن دکتر وبر تهدید به تشدید بمبگذاری شده بود نیز به دست آمد. (یادداشت 74) ● دکتر رینهارد کی. بوچنر، پروفسور فیزیک در دانشگاه دولتی کالیفرنیا و عضو کمیته مشاوره سردبیری مؤسسه مطالعات تاریخی (1983 – 1980) ، قربانی خشونتهای مکرر JDL در خلال سال های 1981 و 1982 و اوایل 1983 شد. به وی آب دهان انداخته میشد و مورد تهاجم ، تهدید تلفنی و خشونت در محل کار و منزل قرار میگرفت. (یادداشت 75) ● ارنست زوندل،ناشر آلمانی – کانادایی و فعال برجسته تجدیدنظرطلب بارها از سوی JDL مورد حمله قرار گرفت. در دسامبر 1983، خشونت طلبانJDL وی را روی پله های شهرداری تورنتو مضروب کردند. JDL در 6 فوریه 1984 حمله ای دیگر علیه وی انجام داد. در سپتامبر 1984، منزل زوندل در تورنتو با بمب آسیب دید. گروهی که خود را «ارتش آزادی خلق JDL» مینامیدند، در تماس تلفنی با یک شبکه تلویزیونی محلی مسؤولیت این حمله را به عهده گرفتند. در ژانویه 1985، یک شورشی عضو JDL به زوندل، دوک کریستی،وکیل وی و منشی کریستی در ورودی محوطه دادگاهی در تورنتو حملهور شد. ● دفتر یک گروه آلمان و آمریکا در سال 1985 در آتش سوخت که ظاهراً به دلیل شک و تردید آنها درباره ادعاهای نسلکشی یهودیان بوده است. طبق گزارش وزارت انرژی آمریکا درباره تروریسم در ژانویه سال 1986، فردی ناشناس طی تماس تلفنی در ژوئن 1985 اعلام کرد که JDL دفاتر «کمیته اقدام سیاسی آلمان و آمریکا» را در سانتامونیکای کالیفرنیا عمداً آتش زده است. احتمالاً این کمیته به دلیل حمایت ا ز این دیدگاه که یهودیان به دست نازیها با گاز کشته نشده اند... و ]اینکه[ دروغگویان حرفهای در تعداد افراد و گزارشهای مربوط به این کشتار از پیش برنامهریزی شده بسیار مبالغه کردهاند، خشم JDL را برانگیخته بود. هدف : مؤسسه مطالعات تاریخی این مؤسسه از زمان تأسیس در سال 1978، اصلیترین ناشر کتابها و دیگر آثار مربوط به داستان نسل کشی یهودیان در آمریکا بوده است. به همین دلیل دفتر مؤسسه در کالیفرنیای جنوبی و هم چنین کارمندان آن هدف یک سری حملات برنامهریزی شده قرار گرفتند که شامل تیراندازی از داخل اتومبیل ، سه حمله با بمب آتشزا، انهدام اتومبیل کارکنان، سوراخ کردن 22 تایر اتومبیل کارکنان، تظاهرات سازمان یافته از سوی JDL در مقابل ساختمان مؤسسه و تلفنهای تهدیدآمیز به منزل و محل کار کارکنان مؤسسه میشود. (یادداشت 77) مردخای لوی و دیگر معترضان JDL در جریان تظاهراتی در مقابل ساختمان مؤسسه در 19 مارس 1981 به اتومبیل نماینده مالک آن که برای حفظ آرامش آمده بود،حمله کردند. لوی با فریادهای تهدیدآمیز شیشه پنجره جلوی اتومبیل را شکست. (یادداشت 78) چند هفته بعد در 5 آوریل 1981، معترضان JDL تظاهرات خشونتآمیز دیگری بیرون ساختمان مؤسسه برگزار کردند که طی آن یکی از کارمندان مورد حمله قرار گرفت و مضروب شد. در اوایل صبح روز 25 ژوئن 1981 اولین حمله با بمب به ساختمان مؤسسه صورت گرفت. خوشبختانه این بمب که شبیه کوکتل مولوتف بود آسیب اندکی وارد نمود. مردی که ادعا میکرد از طرف سازمان مدافعان یهود سخن میگوید طی تماس تلفنی با خبرگزاریها، مسؤولیت این حمله را به عهده گرفت. (یادداشت 79) دومین حمله علیه دفتر مؤسسه در 25 آوریل 1982 صورت گرفت که در آن یک دستگاه کپی، تعدادی مبلمان و اسناد از بین رفت. گروهی که خود را مدافعان یهود مینامیدند در تماس تلفنی با یک خبرگزاری محلی مسؤولیت حمله را به عهده گرفتند. (یادداشت 80) هم چنین در حمله ای در 5 سپتامبر 1982، ساختمان مؤسسه با سلاح گرم هدف حمله قرار گرفت که دو پنجره آن شکست و در ورودی ساختمان آسیب دید. علاوه بر این، آتشسوزی به جلوی ساختمان آسیب جزیی وارد کرد. پس از آن روز و طی هفته نیز بعضی تهدیدات تلفنی ادامه داشت. گرچه معلوم شد که صدای فرد تلفن کننده متعلق به مردخای لوی بوده است اما هیچ کس در این زمینه بازداشت نشد. حمله با بمب آتش زا این حمله منجر به آتش سوزی در دفاتر مؤسسه مطالعات تاریخی و انبار آن در تورانس در 4 ژوییه 1984 شد. این حمله مصادف با دویست و نهمین سالگرد استقلال آمریکا بود. میزان خسارات ناشی از حمله که در اوایل صبح صورت گرفت، 400هزار دلار برآورد شد. (یادداشت 82) در ویژه نامه خبری مؤسسه (آگوست 1984) جی. مارسلوس، مدیر آن چنین نوشت: «مؤسسه مطالعات تاریخی به عنوان یک نهاد فیزیکی دیگر وجود خارجی ندارد. 90 درصد از موجودی کتابها و نوارهای ما که بزرگترین مجموعه از کتابهای تجدیدنظرطلبانه تاریخی در مورد نسلکشی است، از بین رفته است. دستگاهها و تجهیزات اداری ما از جمله میز و صندلیها، پوشهها و قفسهها تکه تکه شدهاند نسخهای خطی،آثار هنری، نمونهها ونگاتیو فیلمها که قدمتی بیش از 6 سال داشتند و برای ارایه اطلاعات تاریخی به مردم سراسر جهان قابل استفاده بود از بین رفته اند. دهها هزار کتاب به ارزش تقریبی 300 هزار دلار از بین رفته اند. بیش از 2500 فوت مربع فضاکه زمانی برای یک ناشر در سطح جهان بیسابقه است در اثر حملات تخریب شده است.» ایرو رابین رهبرJDL دو روز بعد در محل ساختمانهای ویران شده مؤسسه حضور یافت تا مراتب قدردانی خود را از این حملات اعلام نماید. وی گفت: « JDL از صمیم قلب ویرانی دفاتر مؤسسه را تحسین میکند». رابین ضمن رد هرگونه دخالت در حوادث گفت که حملات توسط یکی از فعالان پیشین JDL به نام لاری وینستون (جوئل کوهن) صورت گرفته است. وی همچنین گفت: «من اطمینان دارم که وی ]وینستون / کوهن[ در این قضیه دست داشته است.» (یادداشت 83) اگرچه در ارتباط با بمبگذاری سال 1984 کسی تاکنون بازداشت نشده است، ولی ماهیت حمله نشان میدهد که کار گروه آموزش دیده یک سازمان دولتی خارجی بوده است. به غیر از پوشش مطبوعات محلی، رسانههای گروهی آمریکا تقریباً گزارشی درباره این اقدام (کتاب سوزی) چاپ نکردند. این رفتار جهتدار مطبوعات و رسانهها در یادداشت های الکساندر کاکبرن نیز ( در صفحه تریبون آزاد هفته نامه نیشن) آمده است: (یادداشت 84) «نهادی که در آمریکا به چاپ مطالب تحقیرآمیز درباره کشتار یهودیان توسط نازیها میپردازد «موسسه مطالعات تاریخی» است. من به یاد نمیآورم که به هنگام بمبگذاری ادارات و ساختمانهای این مؤسسه در تورانس کالیفرنیا در جولای 1984 سر و صدای خبری زیادی به پا شده باشد. شاید این همان چیزی است که مایلر در توصیف چنین عقیده نامتعارفی «سفسطهسازی» مینامد.» در عین حال معدودی از افراد برجسته علیه این حمله صحبت کردند. جان تولند، مورخ آمریکایی که جایزه پولیتزر سال 1971 را در بخش ادبیات غیر داستانی به خاطر کتاب «طلوع آفتاب» دریافت کرد، برای مؤسسه مطالعات تاریخی چنین نوشت: «وقتی از ماجرای آتشسوزی در انبار و ساختمان مؤسسه با خبر شدم، شوکه شدم و هنگامی که در تلویزیون این اقدام تروریستی محکوم و در مطبوعات مهم کشور و دانشگاهها تقبیح نشد،خشم و نگرانیام شدت گرفت. از همه معتقدان واقعی به دموکراسی میخواهم که در محکوم کردن حوادث اخیر کتابسوزی در تورانس کالیفرنیا به من بپیوندند». دیوید ایروینگ، مورخ انگلیسی و نویسنده تعداد زیادی آثار پرفروش تاریخی نیز در این باره چنین گفت: «از شنیدن حمله به ساختمان مؤسسه عمیقاً شوکه شدم.» مزاحمت JDL برای کنفرانس مؤسسه مطالعات تاریخی در اواسط فوریه سال 1989 تهدید و ارعاب JDL باعث لغو کنفرانس سه روزه مؤسسه مطالعات تاریخی در دو هتل در کالیفرنیای جنوبی شد. برنامههای نهمین کنفرانس مؤسسه در هتل ردلیون از ماه ها قبل تنظیم شده بود. چند روز پیش از آغاز به کار کنفرانس، هتل نخستین تهدید تلفنی را مبنی بر این که در صورت برگزاری کنفرانس تظاهراتی عظیم و خرابکارانه مقابل هتل برپا خواهد شد، دریافت کرد. این تهدیدات راسل کاکس ، مدیر هتل را به تسلیم در برابر درخواست JDL و لغو قرارداد هتل با مؤسسه مطالعات تاریخی وادار نمود. اقدام بعدی اهانت بار کاکس، ارایه مجوز برگزاری کنفرانس خبری در لابی هتل به رابین، رییس JDL بود. پس از آن، مؤسسه به سرعت ترتیبات لازم برای انتقال کنفرانس به هتل هالیدی در همان نزدیکی را فراهم کرد. اما درست چند ساعت پیش از شروع کنفرانس و هنگام ورود شرکتکنندگان،هتل هالیدی نیز تسلیم تهدیدات تلفنی مشابه شد و کنفرانس را لغو کرد. در این زمان بود که جی مارسلوس، مدیر مؤسسه با کمک جان اشمیتز، نماینده سابق کنگره آمریکا، ترتیباتی فوری با جو بیسکوف، مالک مرکز خریدی در هانتینگتون بیچ صورت داد تا کنفرانس را آنجا برگزار کند. بیسکوف تسلیم فشارهای JDL نشد. یهودیان تظاهراتی به رهبری رابین برگزار کردند که در آن پلاکاردهایی با شعارهایی از مظلوم نمایی در دست داشتند. رابین عابران را مورد توهین و هتاکی قرار میداد. اما به رغم این اخلالگری در مقابل مرکز خرید و بعضی مزاحمتها برای شرکت کنندگان ، نهمین کنفرانس موسسه مطالعات تاریخی یکی ازموفقترین و شجاعانهترین کنفرانسها در نوع خود بود. (یادداشت 86) حمله آشوبطلبان JDL به جوانان تجدیدنظرطلب یهود در 22 ژانویه 1992، دیوید کول، فعال تجدید نظرطلب حین سخنرانی در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس مورد حمله اوباش عضو JDL قرار گرفت. رابین،رهبر JDL پیش از شروع سخنرانی سعی کرد تا کول را از روی پله ها به پایین هل دهد. اوباش JDL نیز رابرت موریسی برنامهریز جلسه را مرعوب و به کناری هل دادند. پس از پایان سخنرانی، اراذل JDL سعی کردند سخنرانان را هو کنند و تکههای غذا به سمت کول پرتاب کردند. در آخر برنامه نیز یک خرابکار عضو JDL به کول که خود یک یهودی است توهین کرد و با ضربه به صورت او بینیاش را خونآلود ساخت. (یادداشت 87) این خرابکاری توسط دوربین برنامه «48 ساعت» شبکه تلویزیونی CBS و دو ایستگاه تلویزیونی محلی لس آنجلس ضبط شد. اما هیچ کدام از شبکههای محلی از این حادثه در برنامههای خبری خود حتا یک کلمه نیز پخش نکردند. آنها حتا در بخش مربوط به تجدیدنظرطلبی در مسأله نسلکشی یهودیان نیز که جزیی از برنامه 48 ساعت این شبکه در 26 فوریه 1992 بود،تصاویر حادثه را پخش نکردند. ظاهراً مسؤولان CBS به این نتیجه رسیدندکه منظره کتک زدن یک جوان تجدیدنظرطلب یهودی توسط اوباش صهیونیست با وجهه تجدیدنظرطلبانه ای که CBS مایل بود برای بینندگان بیشمارش به نمایش بگذارد،تناسب ندارد. (یادداشت 88) خشونت در اروپا قتل فرانکو دوپرات فرانکو دوپرات فرانسوی که یک نویسنده، تحصیلکرده و مورخ جوان و خوشذوقی بود ، در سال 1978 به قتل رسید. وی اولین فردی بود که به خاطر حمایت از تجدیدنظرطلبی نسل کشی یهودیان کشته شد. دوپرات نوشتههای هم سلولی سابق خود، پل راسینیون در اردوگاه کار اجباری را در کتابچهای به نام «آیا شش میلیون واقعیت دارد؟» چاپ کرد. وی همچنین مقاله ای تجدید نظرطلبانه از خودش با نام «اسرار اتاق های گاز» منتشر کرد. (یادداشت 89) یک معلم 38 ساله قربانی دیگری بود که در 18 مارس 1978 و به هنگام رانندگی، اتومبیل وی منفجر شد. همسر وی نیز که در کنار او بود در این حمله پاهای خود را از دست داد. «گروه انقلابی یهود» و «کماندوهای یادبود یهود» مسؤولیت این قتل را به عهده گرفتند (یادداشت 90) این حمله آنقدر پیچیده بود که مشکل بتوان باور کرد هیچ آژانس دولتی در آن دخالت نداشته است. ارتباط اسراییل با حملات شکی نیست که اسراییل آموزش و تسلیحات لازم برای گروههای مدافع یهود در ایالات متحده و بسیاری کشورهای دیگر را فراهم میآورد. ویکتور استروسکی، افسر سابق اطلاعاتی موساد که سرویس جاسوسی و اطلاعات مخفی اسراییل است، درکتاب خود به نام «در مسیر فریب» بر این رابطه صحه میگذارد. (یادداشت 91) وی در این کتاب مینویسد که یکی از بخشهای موساد، «سافریریم»، مسؤول هماهنگی امور گروههای مدافع یهود به نام شبکه یا Misgerot در سراسر جهان و از جمله بعضی مناطق آمریکاست که در آنجا یهود ستیزی یک تهدید محسوب میشود. وظیفه اصلی سافریریم کمک به برنامه رهبران جوامع یهودی خارج از اسراییل برای تأمین امنیت خود است. قسمتی از این کار توسط هنگ جوانان شبه نظامی اسراییل به نام hets va – keshet یا «تیر و کمان» انجام میشود. تابستانها اغلب جوانان از دیگر کشورها به اسراییل میآیند تا درباره امنیت،کسب مهارت دورههای تکمیلی عبور از موانع، بر افراشتن چادر، چگونگی استفاده از اسلحه تکتیرانداز و سلاح تهاجمی یوزی آموزش ببینند. دیگران نیز مهارتهای امنیتی جدید مانند ساخت کیف مخصوص برای مخفی کردن سلاح و مدارک، زمان و چگونگی انجام بازرسیهای امنیتی و اصول تحقیق و جمعآوری اطلاعات را فرا میگیرند. به گفته استروسکی اسراییل تسلیحات گروههای مدافع یهود را به طور غیر مستقیم از طریق دلالان شناخته شده اسلحه تأمین می کند. تاگار / بتار مهمترین گروه تروریستی صهیونیست در اروپا «تاگار» نام داردکه شاخه جوانان (یا دانشجویی) جنبش رادیکال صهیونیست بتار است. گروه تاگار/بتار عملیات و حملات جنایی بیشماری علیه دشمنان از جمله تجدید نظرطلبان نسلکشی یهودیان انجام داده است. دفتر مرکزی این گروه در پاریس است و روابط نزدیکی با دولت رژیم صهیونیستی و به ویژه احزاب سیاسی بگین و شامیر دارد. طبق گزارشها تاگار تحت نظر موساد، آژانس عملیات مخفی اسراییل، فعالیت میکند. (یادداشت 92) فعالان تاگار اغلب قصد خود را برخورد با هر کسی که نسلکشی را انکار کند، اعلام کردهاند. این گروه مسؤولیت حمله فیزیکی علیه اولیور ماتیو، مورخ تجدیدنظرطلب فرانسوی را در یک مصاحبه تلویزیونی در فوریه 1990 به عهده گرفت. اراذل و اوباش تاگار سه ماه بعد کتابفروشی اگیموس را در پاریس (که کتابهایی با عناوین تجدیدنظرطلبانه میفروخت) غارت کردند. فعالان تاگار/بتار تحت نظر افسران ارتش اسراییل آموزش رزمی و نظامی میبینند و یونیفورم های شبه نظامی آبیرنگ (رنگهای پرچم صهیونیست) میپوشند. این گروه با آگاهی و تایید مقامات رده بالای فرانسوی مثل نخست وزیر لورنت فابیوس (که خود یهودی است) در اروپا فعالیت کرده است. پلیس فرانسه نیز در حملات تاگار/بتار علیه مخالفان خود دخالت نکرده است. (یادداشت 93) فعالان تاگار تحت عناوینی چون سازمان مدافعان یهود و سازمان رزم یهود در فرانسه به فعالیت پرداختهاند. تمامی گروههای شبه نظامی خصوصی به جز گروههای یهودی، در فرانسه ممنوعالفعالیت هستند. این گروههای شبه نظامی یهودی بین ژوئن 1976 تا آوریل 1991، 50 حملة تروریستی انجام دادهاند. در حقیقت تروریستهای یهودی میتوانند با خیال راحت دشمنان خود را مورد حمله قرار دهند. (یادداشت 94) تاگار در آمریکا هم فعال بوده است. در فوریه 1992، سازمان دانشجویان صهیونیستی تاگار در دانشگاه دولتی اوهایو میتینگی را در اعتراض به تجدیدنظرطلبی در مورد نسلکشی بر پا کرد. این گروه اعلامیهای منتشر کرد که حقایق در آن به طور فاحشی تحریف شده و در آن به طور خاص به برادلی اسمیت، فعال تجدیدنظرطلب حمله شده بود. رابرت فاریسون دکتر رابرت فاریسون، سرشناسترین تجدیدنظرطلب مسأله نسلکشی یهودیان در اروپا ( عضو کمیته مشاوره سردبیری مجله هیستوریکال ریویو مؤسسه مطالعات تاریخی) در حملهای مرگبار در 16 سپتامبر 1989 به سختی مجروح شد. سه مهاجم بعد از پاشیدن گاز سمی به صورت او که کوری موقت وی را در پیداشت، او را روی زمین انداختند و سر و سینهاش را به شدت مضروب کردند. این دانشمند 60 ساله دچار جراحتهایی سخت از ناحیه سر شد و فک وی نیز شکست. پزشکان چهار ساعت و نیم وقت صرف کردند تا فک وی را ترمیم و صورت متورم و زخمی وی را درمان کنند. گروهی که خود را «فرزندان یادبود یهودیان» می نامیدند مسؤولیت این حمله وحشیانه را بر عهده گرفتند. این گروه در بیانیهای اعلام کرد: «پروفسور فاریسون اولین است اما آخرین نیست. بگذارید آنهایی که نسلکشی را انکار میکنند هشیار شوند.» (یادداشت 97) در حالی که پلیس فرانسه رسماً تأیید کرد که سه فعال جوان یهودی اهل پاریس این حمله را صورت دادهاند، این ظن بسیار قوی وجود داشت که مهاجمین از سازمان تاگار / بتار هستند. (یادداشت 98) سازمانها و اشخاص برجسته در فرانسه همگام با روزنامههای معتبر این کشور نظیر لوموند، این حمله را محکوم کردند. با این همه سرژ کلارسفلد، یهودی فرانسوی و «شکارچی نازی» به دنبال توجیه این جنایت بود. وی گفت: «کسانی که جامعه یهود را سالها تحریک و تهییج کردهاند باید انتظار این قبیل اقدامات را داشته باشند. هیچکس نمیتواند بدون در نظر گرفتن عواقب آن به هتاکی یاد و خاطره قربانیان یهود بپردازد.» (یادداشت 99) با آن که حمله ماه سپتامبر 1989 علیه فاریسون بسیار وحشیانه انجام شد ولی اولین و آخرین از نوع خود نبود. وی بین نوامبر 1978 تا می 1993 در ده نوبت مورد حمله قرار گرفت. (یادداشت 100) دیگر حوادث تروریستی در اروپا ● در 5 نوامبر 1980 حملهای علیه ساختمان، چاپخانه و انبار یک شرکت در ساسکس در جنوب انگلیس که کتاب «آیا واقعاً 6 میلیون نفر مردند؟» را چاپ میکرد، صورت گرفت و منجر به تخریب آن شد. در این حمله دیگر آثار تجدید نظرطلبان متعلق به انتشارات مؤسسه مطالعات تاریخی نیز از بین رفت. میزان خسارات این حمله به حدود 50 هزار دلار میرسید. مانی کارپل، روزنامه نگار چپگرا مجرم شناخته و به دو سال و نیم حبس محکوم شد (وی فقط کمی بیشتر از یک سال در زندان به سر برد). ● در ژانویه 1984 و در کلن آلمان، پروفسور هرمن گریو، مسؤول غیریهودی (ناظر) بر نوشتههای مذهبی یهودی، به ضرب گلوله یک عضو گروه گاچ – که رهبر آن کاهان بود – کشته شد. بنا بر گزارشها این قتل طبق حکم مذهبی آیین یهود مبنی بر به قتل رساندن غیریهودیانی که در متون مذهبی یهود تجسس و کنجکاوی میکنند، صورت گرفته است. (یادداشت 101) ● در 10 فوریه 1988، تروریستها اتومبیل ارنست نولت، مورخ آلمانی را به هنگام پارک در دانشگاه برلین که وی در آنجا تدریس میکرد، منفجر کردند. در نامهای ناشناس که با یک ستاره پنج پر امضا شده بود، این جمله به چشم میخورد: «ما به این خاطر به نولت حمله کردیم که وی یکی از کسانی است که نماد تداوم فاشیسم میباشد.» نولت به دلیل دیدگاههای میانهروی تجدید نظرطلبانه خود در مورد جنگ دوم جهانی بسیار مورد انتقاد قرار گرفته بود. ● در 20 آوریل 1991، اراذل بتار/تاگار علیه افرادی که قصد شرکت در کنفرانس مارک اوگیر، نویسنده فرانسوی را داشتند، حملهای خشونت بار انجام دادند. (اوگیر با اسم مستعار سنت لوپ تعدادی کتاب در مورد لژیون داوطلبان فرانسه نوشت که در جنگ جهانی دوم در جبهه شرقی میجنگیدند.) سه یا چهار نفر در بیمارستان بستری شدند که یکی از آنها زن 67 ساله ای بود که دو ماه در حالت کما قرار گرفت. در ارتباط با این حمله دو تن از اعضای تاگار دستگیر شدند ولی تا دو سال و نیم بعد هنوز محاکمه نشده بودند. (یادداشت 103) ● یک کتابفروشی در پاریس بعد از حملات خشونتآمیز شبه نظامیان یهودی در سال 1992 برای همیشه بسته شد. این کتابفروشی به دلیل فروش کتابهای تجدید نظرطلبانه و تجدیدنظرطلبی مدیر آن یعنی پیرگویلائوم، مورد حمله قرار گرفت. ● در 19 اکتبر 1992 گروهی 30 نفره از فعالان گروه بتار در میدان مرکزی شهر روستوک آلمان به عابران حملهور شدند و به آنها توهین کردند، اتومبیلها را ویران کرده و به سمت پلیس گاز اشکآور پرتاب کردند. این گروه تحت رهبری یک زن و شوهر ضد نازی (و ضد تجدیدنظرطلبی) به نام بتی و سرژکلارسفلد قرار داشتند. فعالان بتار که بعضی از آنها پرچم اسراییل در دست گرفته بودند با فریادهای «آلمانی کثیف! نازی کثیف» به عابران توهین میکردند. (یادداشت 104) ● در دسامبر 1992، رییسJDL در اسراییل اعلام کرد که وی گروههای آدمکشی را به آلمان اعزام کرده است تا نئونازیها را به قتل برسانند. خاخام باروخ بن ژوزف اعتقاد داشت هر آلمانی که فریاد بزند «های هیتلر» یا خودش را نازی معرفی کند، هدفی برای قتل است. (یادداشت 105) به گفته یکی از اعضای JDL ، افراد برجسته راستگرای آلمان تنها افراد در لیست ترور JDL نیستند بلکه افراد پشت صحنه مثل آن پروفسوری که نسلکشی را انکار میکند یا آن را کماهمیت جلوه میدهد، اغلب اهداف مهم تری به شمار میروند. (یادداشت 106) نتیجهگیری همان طور که این گزارش نشان میدهد، مشکل تروریسم ضد دولتی صهیونیسم بیش از بیست سال قدمت دارد و امروز نیز همچنان باقی است. شبکه ترور صهیونیسم با پشتیبانی از برتری و سلطهطلبی یهود در سطح بینالمللی اروپا و آمریکا فعالیت دارد. مبارزات متعصبانه این شبکه علاوه بر اثرات مخرب و زیانبار آن، جوی خطرناک از نفرت و تعصب را بنیان نهاده است. تروریستهای یهودی صهیونیست از طریق خشونت، تهدید و ارعاب موفق به خاموش کردن صداهای بیشماری شدهاند. بسیاری نیز از ترس قربانی شدن هرگز لب به اعتراض نگشودهاند. اما لازم به یادآوری است که نباید در مورد این خطر مبالغه و اغراقگویی شود. قدرت صهیونیستها فوقالعاده است اما بی حد و حصر نیست. شبه نظامیان یهودی آنقدر ناتوان و نسبت به هم شکاک هستندکه غالب انرژی خود را صرف حمله و یورش علیه یکدیگر میکنند. (یادداشت 107) علاوه براین، تعداد افراد و سازمانهایی که شبه نظامیان صهیونیست آنها را دشمنان صهیونیست میپندارند آنقدر در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است که هیچ گروه یا فردی نیست که به عنوان هدف حمله مورد توجه قرار نگیرد. (حتّا عنوان اغلب رعبآور «ضد یهود» دیگر تأثیر سابق خود را از دست داده است؛ در سال 1991 یکی از وزرای دولت اسراییل، جرج بوش را با لقب ضدیهود به باد انتقاد گرفت زیرا در تأیید ضمانت وام 10 میلیارد دلاری به اسراییل به اندازه کافی سریع عمل نکرده بود). آمادگی شبه نظامیان صهیونیست برای استفاده از خشونت علیه کسانی که نگرش آنها مورد قبول یهودیان نیست، اعترافی تلویحی به ضعف فکری و اخلاقی آنهاست. جزماندیشان صهیونیست با توسل به خشونت علیه تجدیدنظرطلبان مسأله نسلکشی و دیگران به ناتوانی خود در شکست دادن رقبایشان در بحثی آزاد و بیپرده اذعان میکنند و هرگونه اقدام جدید به ارعاب و خشونت تنها ناتوانی فکری بیشتر آنها را تایید میکند. البته در بلندمدت، بحثها و ایدهها را از طریق خشونت نمیتوان از بین برد. به ویژه تجدیدنظرطلبی در مسأله نسلکشی در بسیاری از کشورها پیشرفت زیادی داشته است به نحوی که در عمل دیگر نمیتوان آن را سرکوب کرد.
گزارش
نام منبع: مؤسسه مطالعات تاریخی
شماره مطلب: 552
دفعات دیده شده: ۱۴۰۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش