Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • فروپاشی نظام قضایی آمریکا
    یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۴ ساعت ۱۰:۳۱

    جیم کروان- سامرست موآم می گوید: "اگر ملتی تنها به آزادی بیاندیشد آن را از دست خواهد داد." این سخن کنایه از آن دارد که اگر کشور به پول و راحتی اهمیت بیشتری بدهد، آنها را از دست می دهد. ایالات متحده آمریکا جهانی کاملاً نو برای خود ساخته است که ما با توجه نکردن به آنچه افراد وطن فروش پشت درهای بسته انجام می دادند،باعث آن شده ایم. در طول سال‌ها ریاکاران و خودخواهان در حال توطئه چینی بوده اند تا مردم را به جهان جدیدی که خود مولد آن بودند عادت دهند و

    جیم کروان- سامرست موآم می گوید: "اگر ملتی تنها به آزادی بیاندیشد آن را از دست خواهد داد." این سخن کنایه از آن دارد که اگر کشور به پول و راحتی اهمیت بیشتری بدهد، آنها را از دست می دهد. ایالات متحده آمریکا جهانی کاملاً نو برای خود ساخته است که ما با توجه نکردن به آنچه افراد وطن فروش پشت درهای بسته انجام می دادند،باعث آن شده ایم. در طول سال‌ها ریاکاران و خودخواهان در حال توطئه چینی بوده اند تا مردم را به جهان جدیدی که خود مولد آن بودند عادت دهند و دنیایی را که ما می شناسیم از بین ببرند. دولتی که پیشتر برای " از مردم، با مردم و برای مردم" بودن بوجود آمده بود، اکنون کاملاً تغییر کرده است! امروزه به جای نظامی که ما را رهبری کند، تنها سایه ای از دولت وجود دارد که به نظر همان چیزی است که اربابان جدید می خواهند. آنها حتی تعداد سازمان هایی راکه مستقیماً ما را کنترل می‌کنند، افزایش داده اند. دفاع ملی و سپس رسانه ها به امکانات دولتی اضافه شدند و در حقیقت ما اکنون پنج سازمان را می شناسیم که هر یک از آنها به صورت مستقل عمل می‌کنند . امروزه، آنها مشغول ایجاد حوزه های بسیار بزرگ در این نظام هستند و تمام این اعمال به صورت سری انجام می‌دهند. همزمان با آن، "اربابان با افزایش تعداد کارمندان دولتی، بار مالیات دهندگان را سنگین تر کردند". اربابان جدید مدارک دولتی را به "توصیه نامه" تبدیل کرده‌اند. چرا که تعداد معدودی از افراد از حقوق واقعی خود آگاه هستند و می دانند که دولت حق انجام چه اعمالی را ندارد. عدم آگاهی از این موارد، مستقیماً به بهره کشی ، حبس و مرگ های ناشناخته منجر می‌شود بدون آنکه به آنها توجه شود و یا شکایتی برای آنها تنظیم شود. دلیل اطاعت کورکورانه از این طرح اهریمنی، ترس و وحشت و احساس عدم امنیت است. اربابان طرح بسیار مؤثری ارایه داده اند که مستقیماً با جهان تک قطبی ، "ابتدا من و تنها من" و نیز "خدای طمع" که رونالد ریگان به دنیا معرفی کرد، ارتباط دارد. در حقیقت، زمانی که توجه بسیاری از افراد به پول، راحتی و خوش گذرانی جلب شود، چیزهای دیگری همچون حقوق بشر، آزادی و نیز شجاعت زنده نگه داشتن آنها از بین می‌رود. آنها با علم به این موضوع، آخرین قدم در راه تشکیل حزب خود را برداشتند و با قطع ارتباط با اجتماع و قوانین داخلی و بین‌المللی، شروع به کنار گذاشتن افرادی کردند که جرأت مخالفت با سیاست های خصمانه آنها را داشتند. آنها از حمایت سازمان زندان ها و قوه قضاییه برخوردار بوده‌اند. ممکن است به‌زودی این دو دسته بندی ، به صورت یک شاخة دولتی برای بازداشت، مجازات و بازآموزی کسانی که از پیوستن به این روش جهانی سرباز زده اند با هم ادغام شوند. نام این تشکیلات جدید آمریکا، ادارة تطابق خواهد بود. مسئله این است که نمی توان جامعه را بر ترس استوار کرد، به ویژه جامعه ای که مظهرآن وحشیگری و داشتن زندان های غیر انسانی است که در نهایت جامعه را در حد رذالتی که نظام بدوی ما بر پایة آن شکل گرفته بود، تنزل می دهد. آنچه ذکر شد دربارة عدم امنیت کشور است، اما برای اینکه اطمینان حاصل شود که همة امور به سرعت بدون وقفه ادامه خواهند یافت، مستلزم حضور پنجمین سلاح دولت است. وقتی ما سرگرم زندگی خود بودیم، نظامی برسرکار آمد که جایگزین قوانین ما با هسته جدید دولتی و جامعه‌ای که خواست این دولت بوده شد. این نمایش مضحک، بر پایه صدها دروغ، میلیون‌ها کشته و چندین تریلیون ثروت از دست رفته بنا شده است و این همه به دلیل تهدید جنایتکاران در رأس قدرت و نیز تهدیدی است که معنای آن ساکت کردن همه مخالفان با این روش اربابان جدید بوده است. اگرهدف آنها ورشکست کردن کشور باشد، در این صورت فراهم آوردن مشاغل مناسب و خصوصی کردن مؤسسات باقی مانده راه حل خوبی به نظر می رسد. تاکنون هیچ تهدیدی از سوی متجاوزان خارجی نتوانسته است بی نظمی‌هایی را که این دولت در بخش‌های مختلف آمریکا به وجود آورده و روند آن همچنان ادامه دارد، ایجاد کند. ما نسبت به کشورهای دیگر زندانیان بیشتری داریم یعنی 2/1 میلیون زندانی که 900 زندانی در هفته به تعداد آن افزوده می شود. از این مقدار، 10 درصد جنایتکار ، 5 درصد بی‌گناه و بقیه آنها نیز نباید در زندان باشند. اما زندان‌ها نیز مانند سایر بخش‌های جامعه به دنبال منافع خود هستند وتحقق این امر مستلزم داشتن زندانیان بی‌شمار است زیرا اضافه شدن هر یک زندانی باعث بالا رفتن هزینه‌ها می‌شود و افزایش هزینه نیز منجر به سودآوری بیشتر برای این "بخش از نظام" می‌گردد. پیام "سختگیر بودن نسبت به جرائم" ، احساس عمومی را نسبت به این سازمان و یا اهداف بلند مدت آنها جریحه دار نمی‌کند. با وجود تجمع مردمی و مخالفت‌ها که خواستار مجازات جنایتکاران بدون امکان بخشش هستند، آنچه که به وجود می‌آید تنها مجرمان بیشتر و متخصص‌تر است. ما مقادیر هنگفتی بودجه در اختیار دولت و زندان‌های بخش خصوصی قرار داده‌ایم تا با مردم رفتار درستی داشته باشند. این تنها بخشی از آن چیزی بود که در زندان ابوغریب شاهد آن بودیم و نمی‌توان تصور کردکه رفتار با زندانیان در عراق مشابه زندان‌های آمریکا باشد . آیا کسی به سیاست‌های غیر انسانی حاکم بر زندان‌های ما اهمیت می‌دهد وقتی آنها اجازه داشته اند در ضلالت اجتماعی فروروند که آنها را به خشونت هر چه بیشتر دعوت می‌کند؟ سیستم مجازات‌ها دربارة تمامی جرایم نیازمند اصلاحات است. جنایتکارانی که میلیون ها دلار اخاذی کرده اند ، باید مجازاتی به مراتب سخت تر از قاتلان داشته باشند. هم چنین میلیاردها دلار از پول ما جهت ساختن زندان‌های مجهز برای تبهکاران ثروتمند که به دلیل ارتکاب جنایت‌های فجیع محکوم شده‌اند و نمی خواهند دوره حبس خود را در کنار قاتلان معمولی، اخاذان و مانند آنها بگذارند ، بیهوده از بین می رود. و سرانجام ، انتصاب دادستان کل آمریکا باید انتخابی شود و قوه قضاییه نیز آن قدر قدرت دارد که این کار را انجام دهد. افراد قدرتمند از این تمایزها آگاهند و از آنجایی که آنها کسانی هستندکه حکم قطعی درباره‌شان اجرا نمی‌شود، تلاشی برای تغییر نظام حاکم انجام نمی‌دهند. یک مسئله روشن است، نظام قضایی به کلی از بین رفته است و هیچ مجازاتی نمی‌تواند اهانت‌هایی را که چندین دهة پیش خود ما از آنها حمایت کرده بودیم، جبران کند. یعنی همچنان مسابقه برای کنترل تمام مردم این کشور و کشف و ضبط همه جزئیات زندگی ما ادامه دارد. آنها می‌خواهند اعتماد را جایگزین سوء ظن کنند. آیا این کشور شبیه به کسی است که در جنگ بر ضد تروریسم پیروز شده باشد؟ آیا ما پیش از ظهور طاعونی به نام جورج بوش راحت‌تر زندگی نمی‌کردیم؟ و آیا کنترل کردن راهی است که هر کشوری برای رسیدن به آزادی به آن متوسل می‌شود؟



    گزارش
    نام منبع: rense
    شماره مطلب: 444
    دفعات دیده شده: ۱۱۶۸ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش
jpg   فروپاشی نظام قضایی آمریکا | حجم فایل: 40.87 KB