Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • چند دیدگاه دربارة رسانه‌های گروهی امریکا
    یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۴ ساعت ۱۶:۱۲

    ترقی‌خواهان آمریکایی سرانجام تهدید ناشی از راستگرایی رسانه‌های خبری آمریکا را – شاید پراهمیت‌تر از هر عامل دیگری – که فرآیند دموکراتیک ایالات متحده را به ملغمه‌ای از اطلاعات غلط، ترس و بی‌منطقی تبدیل کرده است، جدی گرفته‌اند. زیان‌های فراوان چهارسال گذشته – از جنگ عراق و تخریب وجهه آمریکا در دنیا گرفته تا حمله به آموزش تکمیلی و کوتاهی در مورد بحران گرم شدن جهان – را تنها می‌توان با یافتن عامل مشترک دستگاه‌های تبلیغاتی قدرتمند راستگرایان و همدستی ر

    ترقی‌خواهان آمریکایی سرانجام تهدید ناشی از راستگرایی رسانه‌های خبری آمریکا را – شاید پراهمیت‌تر از هر عامل دیگری – که فرآیند دموکراتیک ایالات متحده را به ملغمه‌ای از اطلاعات غلط، ترس و بی‌منطقی تبدیل کرده است، جدی گرفته‌اند. زیان‌های فراوان چهارسال گذشته – از جنگ عراق و تخریب وجهه آمریکا در دنیا گرفته تا حمله به آموزش تکمیلی و کوتاهی در مورد بحران گرم شدن جهان – را تنها می‌توان با یافتن عامل مشترک دستگاه‌های تبلیغاتی قدرتمند راستگرایان و همدستی رسانه‌های اصلی آمریکا با آنها درک نمود. اما همچنان ابهام فراوانی برای جناح چپ در مورد آنچه که باید انجام دهند و چگونگی بهره‌برداری بهینه از سرمایه‌گذاری‌های مادی و معنوی آنها باقی می‌ماند. از دیدگاه ما به عنوان وب سایتی تحقیقی و مستقل با 10 سال سابقه و از دیدگاه تجربه شخصی خودم با بیش از سه دهه در حرفه روزنامه‌نگاری – که عمدتاً در رسانه‌های اصلی و مهم مانند آسوشیتدپرس، نیوزویک، پی بی اس فرونت لاین و بلومبرگ نیوز بوده – پیشنهادهایی در ذیل ارایه می‌شود: محتوا و خروجی اطلاعات نخست باید روی تولید محتوای ژورنالیستی قوی و ایجاد رسانه‌ای مستقل متمرکز شد که بتواند با استفاده از انواع روش‌ها – پرینت، اینترنت، گفتگوی رادیویی، DVD و تلویزیون- بخش‌های عظیمی از ملت آمریکا را پوشش دهد. اصل راهنما باید این باشد: «محتوا و اطلاعات خروجی عوامل کلیدی هستند.» قضیه این است که بر سر محتوا نباید مصالحه کرد، نباید مطالب را آن قدر سانسور کرد تا سردبیران و تهیه‌کنندگانی که از رنجاندن محافظه‌کاران واهمه دارند، راضی شوند. این بدان معناست که رسانه‌های مستقل باید وجود داشته باشند تا با شجاعت و در اختیار داشتن منابع کافی، خبرها را مستقیماً به مردم آمریکا برسانند. وجود رسانه‌های مستقل قدرتمند تأثیر ثانویه‌ای نیز خواهد داشت که در نهایت منجر به فعالیت رسانه‌ای بهتر از سوی رسانه‌های اصلی خواهد شد زیرا مردم در نهایت همین را مطالبه خواهند کرد. رسانه‌های اصلی به نقطه‌ای خواهند رسید که با بحران مواجه می‌شوند یعنی یا باید فعالیت رسانه‌ای مثبت انجام دهند و یا اعتبار خود را نزد مردم از دست بدهند. درحال حاضر، تنها فشاری که بر رسانه‌های مهم آمریکا وارد می‌شود از ناحیه محافظه‌کارانی است که سابقه‌ای طولانی در هدف قرار دادن، ارعاب و از میان برداشتن روزنامه‌نگارانی که سر راهشان قرار گیرند، دارند. استراتژی تأکید روی «محتوا و خروجی اطلاعات» ممکن است جاه‌طلبانه به نظر برسد و – بدون شک – نه ارزان و نه آسان خواهد بود. بسیاری از ترقی‌خواهان مشتاقند که به دنبال نقایص آن بگردند – همکاری با رسانه‌های مهم، خرید آگهی‌های تبلیغاتی از رسانه‌های سنتی یا تلاش برای اعمال مقررات دولتی بر رسانه‌ها. اما در محیط امروزی چنین استراتژی‌هایی مؤثر نخواهند افتاد و تنها تلف کردن پول و وقت خواهند بود. برای مثال، در حال حاضر هیچ روش واقعگرایانه‌ای برای تقویتPBC وجود ندارد. فقط جورج بوش اختیار عزل و نصب مقامات رادیویPBC را دارد.CPB به این منظور تأسیس شد تا مانند سپری بینPBC و سیاستمداران عمل کند اما هم‌اکنون به منزله اهرم اجرایی راستگرایان درآمده و کلیه برنامه‌ها را از لحاظ عدم نقض توازن تعریف شده محافظه‌کاران به دقت بررسی می‌کند. مانع‌سازی در مرحله دوم باید روی رسانه‌های فعلی و نیز رسانه‌های جدید سرمایه‌گذاری کرد. بعضی از چپ‌گرایان اعتقاد دارند رسانه‌های ترقی‌خواه به نحو اجتناب‌ناپذیری در حاشیه قرار دارند و عمدتاً از نوع روزنامه‌هایی با تیراژ اندک هستند که دستمزدهای اندک به روزنامه‌نگاران خود می‌دهند. حقیقتی در این جا قابل توجه است، تقریباً 25 سال پیش، انتقادات مشابهی به رسانه‌های راستگرا وارد می‌شد. کاری که محافظه‌کاران انجام دادند، سرمایه‌گذاری وسیع روی تقویت رسانه‌های خود و تأسیس رسانه‌های جدید بود. آنها همچنین مبالغ هنگفتی صرف تولید روزنامه کردند، گرچه روزنامه‌های آنها بیشتر به تبلیغات توجه می‌کرد تا حقایق، و نکته آخر این که محافظه‌کاران دستمزدهای خوبی به روزنامه‌نگاران می‌دادند. چپ‌گرایان باید این درس‌ها را بیاموزند، هرچند رسانه‌های مستقل باید همواره روزنامه‌های صادق تولید کنند. این دقیقاً چیزی است که دموکراسی به آن احتیاج دارد و آنچه اکثریت آمریکاییان برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. اما موفقیت راست‌گرایان در این زمینه باید چپ‌گرایان را متقاعد کند که لازم است روی خروجی اطلاعات و نیز روزنامه‌نگاران سرمایه‌گذاری وسیع نمایند. سالیان متمادی، رسانه‌های ترقی‌خواه فقیر تنها با کمک روزنامه‌نگاران مستقلی که در ازاء دستمزدی بسیار اندک کار می‌کردند، به حیات خود ادامه می‌دادند. اگرچه این کار در نظر برخی ترقی‌خواهان ممکن است ایثارگرانه به نظر رسد، اما در واقع نوعی خودزنی بود. در نهایت بهترین‌های این روزنامه‌نگاران جذب رسانه‌هایی که دستمزد بهتری می‌دادند، می‌شدند و یا کلاً روزنامه‌‌نگاری را کنار می‌گذاشتند تا از پس مخارج زندگی برآیند. آنهایی که مصرانه به کار خود ادامه می‌دادند، کمبودهای مالی باعث می‌شد زمان محدودی را به کار روزنامه‌نگاری اختصاص دهند. علاوه بر این، چنین روزنامه‌نگارانی سیستم پشتیبانی ضعیفی فراهم می‌کنند و نتیجه اغلب، محصولی سطحی و ابهام‌انگیز می‌شود که مردم از آن بیشتر رویگردان خواهند شد.برخورد حرفه‌ای سوم این که، هرگاه ماجرایی مهم رخ می‌دهد که رسانه‌های اصلی و مطبوعات جناح راست آن را پوشش نمی‌دهند یا بد پوشش می‌دهند، فعالیت حرفه‌ای در مورد آن صورت گیرد. اطلاعات می‌تواند تحرک سیاسی ملی را تغییر دهد، گاه به سرعت و اغلب به نحوی پیش‌بینی نشده، برای مثال در سال 1984 پس از شکست رونالد ریگان، در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری، کاخ سفید نسبت به مخالفان سیاسی و هر روزنامه‌نگاری که سرراهش قرار گرفت، با شیوه‌ای تحکم‌آمیز رفتار می‌کرد. آن زمان من در خبرگزاری آسوشیتدپرس بودم و مستقیماً می‌دیدم که چگونه اطلاعاتی که ما درباره عملیات کاخ سفید در آمریکای مرکزی منتشر می‌کردیم به فاش شدن رسوایی ایران کنترا کمک کرد و اسطوره بوش – ریگان را برای نخستین بار در موضعی تدافعی قرار داد. هنگامی که تصور می‌کردیم فعالیت‌های الیور نورث، ماجرای بسیار خوبی از لحاظ خبری است، واکنش‌ها نسبت به آن از کنترل ما خارج بود. در واقع اگر دمکرات‌های سازشکاری همچون لی همیلتون و رسانه‌های مهم مانع نشده بودند، ممکن بود اعتبار سیاسی رونالدریگان و جورج دبلیو بوش پدر هیچگاه اعاده نشود. حتّا تاریک‌ترین جنبه‌های رسوایی‌ها نیز بر ملا ‌شد، مانند قراردادهای محرمانه بین جمهوریخواهان و ایران در طول بحران گروگانگیری دهه 80 . جورج بوش پسر، بدون بهره‌مندی از اعتبار پدرش ممکن بود همچنان بازرگانی ورشکسته در تگزاس باقی بماند. نمونه‌های موفق چهارم این که براساس نمونه‌های موفق کار کنید. یکی از مثبت‌ترین پیشرفت‌ها در سال گذشته برای کسانی که خواهان "توازن" واقعی در رسانه‌های ایالات متحده هستند، افزایش گفتگوهای رادیویی ترقی‌خواهانه‌ای است که هم‌اکنون در بیش از 50 شهر آمریکا شنیده می‌شود. میلیون‌ها نفر آمریکایی هم‌اکنون می‌توانند صدای منتقدان جرج بوش را در کنار صدای تحسین‌کنندگان وی بشنوند. اما اگر لیبرال‌های ثروتمند سرمایه‌گذاری بیشتری روی این مسأله کرده بودند، تأثیر گفتگوهای ترقی‌خواه می‌توانست بسیار بیشتر از این باشد – به خصوص طی انتخابات سال 2004- رادیو صدای آمریکا که به دلیل مشکلات مالی اعتبار آن کاهش یافته بود، در مارس 2004 به لبه پرتگاه سقوط رسید و در طول پاییز آن سال فقط در چند شهر معدود در رأس باقی ماند. اما پس ازآن در نهایت تعجب بسیاری از ناظران به نرخ‌های بالا از لحاظ شنونده دست یافت. به زودی، ایستگاه‌های بیشتر و بیشتری به گفتگوهای ترقی‌خواه از نوع برنامه‌های رادیوی آمریکا روی آوردند که اغلب ترکیبی از برنامه‌های گفتگوی رادیو آمریکا و رادیو دموکراسی بود. دلیل عمده احیاء رادیوی آمریکا درهمان ابتدا این بود که چپ‌گرایان برای مدت‌ها اهمیت سیاسی انحصار گفتگوهای رادیویی راست‌گرایان را دست کم گرفته بودند. بسیاری از چپ‌گرایان به تغییر کانال بسنده می‌کردند اما بسیاری از آمریکاییان به این برنامه‌ها گوش می‌دادند که همین امر علت رشد عقاید ضدلیبرالی در بسیاری از مناطق – به خصوص مناطق مرکزی کشور – را توضیح می‌دهد. اینها عقایدی بود که از رادیو شنیده بودند. این حرکت به تازگی شروع به تغییرکرده است. نمونه دیگر رادیوپاسیفیک است که سال‌ها، تنها صدای مخالف در برابر راستگرایان بود. ترقی‌خواهان سایت‌های اینترنتی همچون Buzzflash و Smirkingchimp را نیز که به منزله اتاق تهاتر رویدادهای خبری مخالف با جرج بوش عمل می‌کنند، نمونه‌های موفقی دانسته‌اند. سایت‌های اینترنتی دیگر از قبیل Salon و سایت ما یعنی Consortiumnews نیز اخبار دست اول از رویدادهایی که اغلب از سوی رسانه‌های مهم پوشش داده نمی‌شوند یا به اندازه کافی مورد توجه قرار نمی‌گیرند، منتشر می‌کنند. منبع مستقل دیگر، مرکز رسانه‌های مستقل است که از سال 1999 اعتراضات نسبت به سازمان تجارت جهانی را پوشش می‌دهد. آینده ترقی‌خواهان هم با چالش‌های بزرگ و هم فرصت‌های بزرگ مواجه هستند. آنچه چپ‌گرایان در دو یا سه سال آینده باید انجام دهند می‌تواند یا تغییر جهت‌گیری سیاسی کشور باشد و یا – در صورت شکست ترقی‌خواهان – باز کردن درها به روی یکپارچه‌سازی استحاله‌ای قدرت محافظه‌کاری که کارل روو و سایر استراتژیست‌های محافظه‌کار مدت‌ها به دنبال آن بوده‌اند. حداقل این خواهد بود که ترقی‌خواهان دیگر از وانمود کردن به بی‌اهمیت بودن رسانه‌ها دست بر می‌دارند. سؤال مهم هم‌اکنون این است که آیا ترقی‌خواهان می‌توانند از فرصت‌های وعده داده شده‌ای که پیش روی آنهاست، بهترین استفاده را ببرند.



    مقاله
    نام منبع: Consortiumnews.com- رابرت پاری
    شماره مطلب: 409
    دفعات دیده شده: ۲۱۳۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش