Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • کالبدشکافی سیستم عملیات روانی آمریکا
    شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۴:۳۲

    در دنیا، تنها دو قدرت وجود دارد؛ «شمشیر‌» و «ذهن»، در یک مبارزه طولانی اغلب یکی از آن دو (یعنی شمشیر) مغلوب ‌ذهن می‌شود» (ناپلئون بناپارت). عملیات روانی به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در پیروزی با شکست در جنگ‌، به‌ تدریج جای خود را در میان نیروهای مسلح و سیاست‌های دفاعی و نظامی کشورها باز می‌کند. امروز در جنگ‌ها، بحث‌ عملیات ‌روانی، از مهم‌ترین موضوعات است. اگرچه ‌آمریکا‌ از هنگام حمله عراق به کویت (1990)، ‌جنگ روانی خود را علیه رژیم عراق شروع کرد

    در دنیا، تنها دو قدرت وجود دارد؛ «شمشیر‌» و «ذهن»، در یک مبارزه طولانی اغلب یکی از آن دو (یعنی شمشیر) مغلوب ‌ذهن می‌شود» (ناپلئون بناپارت). عملیات روانی به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در پیروزی با شکست در جنگ‌، به‌ تدریج جای خود را در میان نیروهای مسلح و سیاست‌های دفاعی و نظامی کشورها باز می‌کند. امروز در جنگ‌ها، بحث‌ عملیات ‌روانی، از مهم‌ترین موضوعات است. اگرچه ‌آمریکا‌ از هنگام حمله عراق به کویت (1990)، ‌جنگ روانی خود را علیه رژیم عراق شروع کرد، اما در شش ماه دوم سال 2002، آن را به نقطه اوج خود رسانید؛ به ویژه در دو ماه پایانی سال 2002 و ماه اول 2003، دستگاه تبلیغاتی و عملـیات ‌روانی آمریکا، روزانـــه هزاران واژه، تصویر و گزارش علیه عراق منتشر کرد. عملیات 19 مارس 2003 آمریکا علیه عراق، نمونه‌ای منحصربه‌فرد در بسیج افکار عمومی آمریکا بود. آمریکا طی چند ماه تبلیغات و جنگ روانی مستمر خود، توانسته بود میزان موافقت افکار عمومی خویش را از 47 درصد در سه ماه پیش از 19 مارس، به 71 درصد در روز آغاز حمله برساند. طی سه ماه منتهی به آغاز عملیاتی که آمریکاییان و متحدان انگلیسی آنها، آن را «عملیات برای آزادی عراقی‌ها» نام نهاده بودند، رسانه‌های «ان.بی.سی»، «واشنگتن‌پست»، «سی.ان.ان»، «یو.اس.ای.تودی»، «نیوزویک» و «گالوپ» به صورت مستمر به سنجش افکار عمومی آمریکا پرداختند و نتایج حاصل را برای بهره‌برداری تبلیغاتی در اختیار پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) می‌گذاشتند. استفاده از قدرت نرم‌افزاری، گام اول است و هدف تمامی این‌گونه عملیات‌ها، ایجاد شرایط به گونه‌ای است که فرضاً اگر مردم عراق از ورود آمریکا حمایت نکردند و به استقبال آنها نرفتند، حداقل مقاومت نکنند و (به ویژه نظامیان) به شکل «ناظری بی‌طرف» عمل کنند. این وضعیت، از بزرگترین موفقیت‌های نبرد قدرت نرم‌افزاری پیش از شروع جنگ سلطه بود. در جنگ سلطه نیز یکی از ژنرال‌های آمریکایی که طراح عملیات جنگی است، به صراحت می‌گوید: «در هر یک از صحنه‌های جنگ اخیر عراق و جنگ علیه تروریسم، عملیات روانی، نقش بسیار مهمی دارد». همین نکته، یکی از موارد مورد توجه رهبران ارشد نظامی ایالات متحده بود؛ یعنی «پیروزی بر اذهان». «جیمز پارکر» مدیر مرکز جاسوسی و عملیاتی اطلاعاتی در ستاد عملیات ویژه ایالات متحده، می‌گوید: توانایی واشنگتن جهت فتح قلوب و اذهان، فضای بسیار مناسبی برای پیشبرد عملیات نظامی فراهم کرد. در همین راستا، از ماهواره‌ها در سطح وسیع برای انتشار امواج رادیویی و تلویزیونی بر روی آنتن‌های ساده و معمولی عراق، استفاده شد. اگر بخواهیم از اهداف استراتژیک بحث کنیم، فتح قلوب، مقدمه موفقیت استراتژی نظامی است، چراکه هر کلمه و تصویر به ابزاری برای رسیدن به یک هدف استراتژیک تبدیل شده است. این هدف عبارت است از: فتح دل و روح مردم. در بحبوحه جنگ در عراق، نبرد تبلیغاتی، همان قدر اهمیت دارد که تلاش برای فتح سرزمین‌ها. در جنگ عراق (20 مارس 2003) عملیات روانی و نبرد تبلیغاتی از سوی نیروهای ائتلاف در دو سطح عمده اجرا شد که به عنوان راهگشای استراتژی نظامی آنها، عمل کرد و نتایج مطلوب را برای آمریکا در پی‌ داشت. این نتایج بر دو بخش تقسیم می‌شود: 1ـ نبرد تبلیغاتی در سطح بین‌المللی هدف از این نبرد، توجیه و اغنای افکار عمومی جهانی و منطقه‌ (اعراب) برای پشتوانه ساختن حمایت سایر کشورها از نیروهای ائتلاف بود. در این سطح از تبلیغات، ایالات متحده با توسل به ادبیات سیاسی رایج جهانی در زمینه مبارزه علیه تروریسم، خلع سلاح کشتار جمعی عراق، ارتباط رژیم بعث با بن‌لادن و نیروهای «القاعده »، نقص مکرر قطعنامه‌های شورای امنیت از سوی رژیم عراق، حمایت رژیم صدام از تروریسم بین‌المللی و سرکوب اقوام و نیروهای مختلف عراقی از سوی رژیم حاکم، درصدد برآمد که به توجیه افکار عمومی مخالف جنگ در کشورهای مختلف بپردازد تا ضمن کاستن از فشار مخالفان جنگ بر دولت‌هایشان، حمایت کشورهای مختلف را در حمله به عراق، جلب کند و بر مشروعیت حمله نظامی، بیفزاید. سخنان پاول در شورای امنیت به عنوان رکن مهم و مؤثر سازمان ملل، در این راستا، قابل ارزیابی و تأییدی بر این ادعاست که خواست جامعه جهانی از عراق، عمل به قطعنامه و خلع سلاح است. عملکرد و رفتار مقامات عراق نشان داده است که این کشور، تمایلی به خلع سلاح ندارد و نمایندگان عراق در افغانستان با بن‌لادن دیدار داشته و برای نیروهای «القاعده»، امکانات آموزش فراهم کرده‌اند. جاه‌طلبی و دشمنی با آمریکا، عامل پیوند عراق و «القاعده» شده است. صدام، مدت سی سال از حربه ایجاد وحشت استفاده کرده است. آمریکا نمی‌تواند خطری را که بقای صدام برای مردم آمریکا دارد، قبول کند. در جنگ عراق، بزرگ‌ترین پیروزی آمریکاییان این بود که پیش از شروع جنگ، همه دنیا را به پیروزی خود در آن متقاعد کردند. 2ـ در سطح عراق در عراق، ایالات متحده با دو طیف از مخاطبان عملیات روانی ـ تبلیغات روبرو بود؛ الف) نظامیان عراقی ب) غیرنظامیان عراقی نحوه عملیات روانی و تبلیغاتی ایالات متحده برای هریک از طیف‌های مزبور، با توجه به جایگاه، شرایط و خواسته‌های هرکدام، به شکلی متفاوت، ارائه می‌شد. نظامیان مجبور به اطاعت از رژیم بودند و غیرنظامیان از رژیم بعث نفرت داشتند. الف) عملیات روانی ایالات متحده در سطح نظامیان عراقی: چنانچه به شرایط اجتماعی ـ سیاسی جامعه عراق، پیش از سقوط صدام دقت کنیم، درک و فهم موفقیت عملیات روانی ایالات متحده، برایمان آسان می‌شود. در جامعه‌ای که فردی مدت سی سال، زمام تمامی امور را به دست داشته باشد و با فجیع‌‌ترین وضع مخالفان را سرکوب کند، زمینه برای اجرای عملیات روانی به شدت مهیاست. به همین منظور، در طراحی استراتژی نظامی برای جنگ علیه عراق، مقامات ارشد نظامی ایالات متحده، ‌متقاعد کردن و خلع سلاح روانی نیروهای مسلح بغداد را مطرح کردند که بر اساس آن، هیچ نظامی آسیب نخواهد دید. از جمله پیام‌های عملیات روانی ایالات متحده به نیروهای عراقی، این بود که در صورت حمله نکردن به نیروهای آمریکایی و پرهیز از به کارگیری سلاح‌های کشتارجمعی به آنها اجازه داده خواهد شد که آزاد و در امان باشند. این پیام‌ها از طریق میلیون‌ها اعلامیه در سراسر کشور و همچنین از طریق امواج رادیویی و تلویزیونی پخش می‌شد. پیش از آغاز جنگ، نیز مقامات ایالات متحده به اجرای عملیات روانی علیه نظامیان عراقی می‌پرداختند. از جمله عملیات روانی زیر علیه نظامیان به اجرا درآمد؛ تهدید محاکمه نظامیان پس از جنگ به عنوان جنایتکار جنگی، عفو نظامیانی که دست از مقاومت بردارند و.... ب) اجرای عملیات روانی علیه غیرنظامیان عراق: سوژه این نبرد، اذهان و قلوب مردم عراق بود، عملیات روانی آمریکا در رویارویی با مردم عراق، به دلیل ماهیت این رژیم، نتایج رضایت‌بخش و موفقیت‌آمیزی را در پی‌ داشت. استعداد بالای پذیرش این عملیات از سوی مردم عراق به دلیل مهیا بودن زمینه پذیرش، موجب شد که دولت ایالات متحده، 24 میلیون دلار برای تحقیق و توسعه ارتقای عملیات روانی، صرف کند. در واقع می‌توان گفت که عملیات روانی آمریکا، پیش از شروع جنگ، آغاز شده بود. آمریکاییان، عراق را با اعلامیه‌های تبلیغاتی، برنامه‌های رادیویی به زبان عربی و ارسال پیام‌های الکترونیک به آدرس‌های عراق، بمباران کردند. در جریان جنگ 2003، آمریکا، هشتاد میلیون نسخه اعلامیه تبلیغاتی در عراق توزیع کرد. در برخی از این اعلامیه‌ها، می‌توان تصویر صدام را دید که در ناز و نعمت زندگی می‌کند در حالی که مردم کشورش، از آب و غذا محروم هستند. از سوی دیگر، عملیات روانی را می‌توان در اخبار مربوط به جنگ دید که جریان جنگ به آن دامن زده است. از نظر استراتژیست‌ها، واقعی بودن اخبار جنگ، اهمیت چندانی ندارد؛ آنچه مهم است، این‌که مردم، این اخبار را باور کنند، چرا که صحت اخبار هیچ‌کدام از طرفین تضمین نمی‌شود و در بحبوحه جنگ، هیچ‌کس قادر به تشخیص صحت اخبار منتشر شده نیست؛ بنابراین، هر طرف نبرد در انتشار اخبار به نفع خود تلاش می‌کند و از آن برای تضعیف روحیه مردم و نظامیان طرف درگیر با خود بهره می‌گیرد. در مورد جنگ عراق، نبرد تبلیغاتی در سه جبهه جریان پیدا کرد: الف) اولین جبهه عملیات روانی بر سر سرنوشت صدام حسین بود: به محض شروع درگیری در سپیده‌دم 20 مارس 2003، آمریکاییان تلاش کردند با ایجاد شک و تردید در صفوف عراقی‌ها، رژیم این کشور را بی‌ثبات کنند، البته این عملیات روانی وقتی با عملیات موسوم به شوک و وحشت همراه شد، بر عمق اثربخشی عملیات روانی افزود. مقامات انگلیسی پس از اولین سری حملات اعلام کردند که دیکتاتور عراق، کشته یا دست‌کم زخمی شده است. هدف از اعلام این خبر، آشکار است: القای این مطلب به نیروهای ارتش عراق که مقاومت، بی‌فایده است، زیرا رژیم صدام در حال سقوط است. در کشوری همچون عراق که ارتش و گارد جمهوری، تحت نفود صدام است، چنین جنگ روانی، نتیجه‌بخش است. ب) جبهه دوم عملیات روانی، مربوط به وضعیت اسرای جنگ است: این جنگ را ابتدا آمریکایی‌ها آغاز کردند، آنان تصاویر ده‌ها عراقی را در حال تسلیم شدن به نمایش گذاشتند که البته با ضدحمله تبلیغاتی عراقی‌ها ـ که اسرای آمریکایی را با دست و پای لرزان نشان می‌داد ـ روبه‌رو شدند. پ) جبهه سوم عملیات روانی، اعلام غیرواقعی آمار تلفات جنگ و قربانیان آن بود؛ نیروهای ائتلاف آمریکا و انگلستان، در پی ‌القای این تصور بودند که این جنگ، کمترین آمار تلفات غیرنظامی را دارد (که البته تلفات غیرنظامیان پس از پایان جنگ به شدت افزایش یافته است) در این میان، هر چیزی می‌تواند بهانه تبلیغات دو طرف شود. آمریکاییان و نیروهای ائتلاف، برای متقاعد کردن مردم عراق، سعی کردند با استفاده از ادبیات سیاسی رایج جهانی، پذیرش نیروهای ائتلاف را از سوی مردم عراق، امکان‌پذیر کنند. ‌آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با تروریسم، هرکدام به تنهایی قابلیت خلع سلاح ‌کردن مخالفان حضور نظامی بیگانه در خاک عراق را داشتند، چراکه با استناد به این ادبیات شایع، مخالفان حضور آمریکاییان در عراق، مخالف آزادی و دموکراسی و... محسوب می‌شوند و نیروهای ائتلاف می‌توانند با آنها برخورد کنند. نتیجه‌گیری در طول یک سال گذشته، اشغالگران با تبلیغات وسیعی که به راه انداختند، سعی کردند به زور، ماسکی از یک شخصیت مهربان و دلسوز بر روی صورت خود نگه دارند اما با گذشت زمان و آشکار شدن چهره پلید و منفور متجاوزان،‌ این ماسک در حال کنار رفتن است و چهره واقعی و زشت آنان از پس آن معلوم می‌شود. پخش گزارش و تصاویر شکنجه زندانیان عراقی در زندان «ابوغریب» به دست نیروهای اشغالگر آمریکایی و انگلیسی، نه تنها احساسات مسلمانان، بلکه احساسات تمام انسان‌های آزاده جهان را جریحه‌دار کرده است. عکس‌های شکنجه مردم عراق توسط اشغالگران، گویای بسیاری از واقعیت‌هاست اما شاید مهم‌ترین واقعیت این باشد که اشغالگران، خلق‌وخوی انسانی ندارند. امام خمینی(ره) سال‌ها پیش، آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند و همین واقعیت، از مواردی است که آن عکس‌ها و گزارش‌ها به طور مستند آن را به اثبات می‌رساند.



    خبر
    نام منبع: baztab
    شماره مطلب: 299
    دفعات دیده شده: ۶۸۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش