-
آموزش فرهنگی نظامیان
چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۴ ساعت ۱۲:۱۰
نویسنده : مکسی مک فارلند، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا برگردان : واحد ترجمه فراز سیستم طی دهه گذشته ارتش به طور فزاینده ای درگیر صف آرایی های نظامی خارجی بلند مدتی بوده که به مقتضای هدفشان با جمعیت بومی به صورت گسترده مواجه شده است.چنین تعاملاتی و تاثیرات آنها بر عملیات نظامی حائز اهمیت است. در واقع، سروکار داشتن با جمعیت بومی از چنان اهمیتی برخوردار است که موفقیت عملیات اغلب تاحد قابل ملاحظه ای وابسته به توانایی سربازان به تعامل با افراد و جوامع م
نویسنده : مکسی مک فارلند، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا برگردان : واحد ترجمه فراز سیستم طی دهه گذشته ارتش به طور فزاینده ای درگیر صف آرایی های نظامی خارجی بلند مدتی بوده که به مقتضای هدفشان با جمعیت بومی به صورت گسترده مواجه شده است.چنین تعاملاتی و تاثیرات آنها بر عملیات نظامی حائز اهمیت است. در واقع، سروکار داشتن با جمعیت بومی از چنان اهمیتی برخوردار است که موفقیت عملیات اغلب تاحد قابل ملاحظه ای وابسته به توانایی سربازان به تعامل با افراد و جوامع محلی است. یاد گرفتن نحوه تعامل با سکنه محلی چالشی عمده پیش روی سربازان ، فرماندهان و افراد غیرنظامی است. اعزام نیروهای نظامی به مناقی با فرهنگی های مختلف امر تازه ای نیست. ارتش پس از جنگ جهانی دوم تجربه عملیات طولانی در کشورهای خارجی را داشته است. در اغلب عملیات بلندمدت سعی شده به نیروها آگاهی هایی درباره هنجارهای اجتماعی و فرهنگی منطقه عملیاتی القا شود. با اینکه ثابت شده چنین آماده سازی هایی مفید است، در ایجاد درکی محسوس و ضروری از شرایط پیچیده امروزی، به خصوص هنگامی که ارزش ها و هنجارهای جامعه ای که با آن در حال جنگند بسیار متفاوت باشد، با نقایصی مواجه است. تعامل با فرهنگ های مختلف در سرزمین خودشان بیش از این که مربوط به کاربرد مستقیم قوه قهریه باشد مربوط به هماهنگی ، دیپلماسی و برقراری ارتباط می شود. موفقیت مستلزم درک افراد، جوامع و الگوهای هنجاری اجتماعی است زیرا با وظایفی که سربازان باید انجام دهند و محیطی که در آن عمل می کنند مرتبط است. هم اکنون آموزش فرهنگی به عنوان بخشی از برنامه های تربیت سربازان و فرماندهان الزامی است. درخلال جنگ خلیج فارس، ایالات متحده نشان داد که از مسائل فرهنگی و نحوه تاثیرگذاری آنها بر عملیات نظامی آگاه است. پتانسیل اصطکاک و برخورد بین عقاید، رفتارها، ارزش ها و هنجارها منتهی به تنظیم الگوهایی برای تعاملات فرهنگی شد. برای مثال تفاوت های بارز بین فرهنگ های آمریکا و عربستان سعودی باعث انزوای نیروهای ایالات متحده از جمعیت بومی گردید. خطر متفاوت بودن یا رقابت هنجارهای فرهنگی به قدری زیاد بود که نمی شد بر آن فائق آمد. اصطکاک فرهنگی قطعاًً امروزه پیچیده تر از گذشته شده است. در دوران جنگ سرد تمایلی در هر دو ملل شرق و غرب به سوی یکدیگر وجود داشت. در جهانی دوقطبی که ایدئولوژی قدرت های برتر به رقابت با کشورهای همسو یا ناهمسو به رقابت برمی خیزد، جانبداری از یک قدرت ضروری است. ملت ها با شبیه تر شدن به برادر بزرگتر خود به دنبال هویت خود می گردند. پایان جنگ سرد الگوی جدیدی را در مورد عقاید غالب بر هویت ملی تحمیل کرد. کشورها، افراد و جوامع با ایجاد ارتباط مجدد با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی خود احساس راحتی می کنند. علاوه بر این، ارزش های اقتصادی و فرهنگی آمریکا و کشورهای غربی بر جوامع متکی بر ارزش های سنتی تر و دینی سایه انداخته است. این رقابت اساسی بین هنجارهای فرهنگی منجر به پس زدن ارزش های غربی در بسیاری از جوامع شده و به جای ابزاری برای رسیدن به درک مشترک به یک منبع اصطکاک تبدیل شده است. اهمیت هویت فرهنگی و اصطکاک درونی آن باعث شده درک هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جمعیت بومی که در محیط آن عملیات روی می دهد برای سربازان و فرماندهان-چه نظامی و چه غیرنظامی- الزامی گردد. آنها باید این ارزش ها را درک کنند و به انها احترام گذارند و به عنوان ابزاری برای شکل دهی عملیات و تاثیرات مورد نظر خود مورد استفاده قرار دهند. تعریف فرهنگ نخستین قدم در هر مسئله ای تعریف آن است. تعریف «فرهنگ» معمولاً شامل تعریف ریشه ها، ارزش ها، وظایف و اموری است که مرتبط با گروه معینی از مردم باشد. چنین تعاریفی به استانداردهای ارزشگذاری، ازقبیل هنجارها و ارزش ها، و استانداردهای شناختی، همچون قوانین یا الگوهایی که تعریف می کنند چه نهادها و بازیگرانی در یک نظام وجود دارند و چگونه عمل می کنند یا با یکدیگر ارتباط دارند، اشاره می کند. همه افراد فرهنگی دارند که نحوه ارتباط با دیگران ، با دنیا و با خودشان را شکل می دهد. مانند یک کوه یخ برخی از جنبه های فرهنگ قابل مشاهده است و بعضی دیگر در زیر سطح قرار دارد. جنبه های ناپیدا بر جنبه های آشکار اثر می گذارند یا آنها را به وجود می آورند. قوم شناسی، روش تحقیقی کیفی که انسانشناسان برای تشریح یک فرهنگ استفاده می کنند، به دنبال تعریف کامل جنبه ها و هنجارهای فرهنگی مختلف یک گروه به منظور درک آن گروه است. هدف از آموزش فرهنگی نظامیان این است که به سربازان کمک کند در محیط های عملیاتی خود مؤثرتر عمل کنند.آنها باید آگاهی فرهنگی داشته باشند و در مناطق معین مهارت فرهنگی از خود نشان دهند. مهارت در آگاهی فرهنگی هنگامی که با مطالعه حوزه های کاربردی بالقوه آن هماهنگ شود به درک عوامل فرهنگی در مناطق عملیاتی کمک می کند. آگاهی و صلاحیت فرهنگی پیش زمینه فرهنگی یکی از منابع اصلی تعریف یا ابراز وجود و روابط بین گروه و جوامع است. هنگامی که محیط فرهنگی جدیدی را تجربه می کنیم ، احتمالاً تضادهایی بین زمینه های فرهنگی خود و ارزشها ، عقاید و نظرات فرهنگ میزبان تجربه خواهیم کرد. فرهنگ ها اغلب تغییراتی را در هویت فرهنگی خود تجربه می کنند که ممکن است عدم امنیت قابل ملاحظه ای هم در فرهنگ های متعامل –که هویت انها زیر سؤال می رود- و هم در ارزش ها ایجاد کند و احتمالاًمنجر به رابطه معکوس گردد. سربازان آگاه از نظر فرهنگی عقاید، رفتارها، ارزش ها و هنجارهای خود را درک و تقدیر می کنند اما از این امر نیز آگاهند که چگونه دیدگاه های انها می تواند دیدگاه فرهنگی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. حصول خودآگاهی از انگاره های فرهنگی خودی ما را قادر می سازد که از آن در روابط مان با دیگران استفاده کنیم. صلاحیت فرهنگی که چیزی بیش از یک چارچوب صرف برای تعاملات فردی است، جهت مدیریت فعالیت های فرهنگی گروهی، سازمانی یا محفلی ضروری است و درک عمیق تر و کاربردی تری را از فرهنگ در مقایسه با اگاهی فرهنگی می طلبد. صلاحیت از راه راهبری سازمانی که قادر به عبور از حائل های فرهنگی در سطح سازمان و برقراری چارچوبی برای همکاری بین محافل و گروه های فرهنگ های مختلف باشد، نمایان می گردد. صلاحیت یعنی ایجاد تیمی موفق دارای دیدگاه مشترک ، روابط مؤثر و فرآیندهای پذیرفتنی که از تنوع فرهنگی بهره می برند. فرماندهان نظامی طوری تربیت شده اند که بتوانند به سرعت و در حداقل زمان با مدنظر قراردادن عقاید مخالف، تصمیم گیری کنند. رویدادهایی که مستلزم تخریب یا خشونت بالقوه است به مدیران یا فرماندهان لحظه ای نیاز دارد اما برای انجام این کار کسب سریع عوامل کلیدی و اطلاعات ضروری ، پردازش درونی و سپس انتخاب و اجرای اقدام مقتضی لازم است. تشویق جمع متنوعی از افراد به مشارکت در کلیه فعالیت ها از این لحاظ دشوار است. اما تشویق به همکاری یک ارزش کلیدی در چارچوب صلاحیت فرهنگی محسوب می شود. شناخت تفاوت ها به عنوان تنوع در عکس العمل و نه نامناسب بودن عکس العمل، چالشی در محیط های عملیاتی و تاکتیکی است. صلاحیت فرهنگی محیطی را می پذیرد و ایجاد می کند که به هر فرهنگ اجازه می دهد ارزش ها ، جنبه ها و رفتار های خود را به شیوه های سازنده جهت تقویت نتیجه سهیم کند. سربازان دارای آگاهی فرهنگی: • درک می کنند که فرهنگ بر رفتار و عقاید آنها و بر رفتار و عقاید دیگران تاثیر می گذارد. • از عقاید، ارزش ها و حساسیت های خاص هر فرهنگ که ممکن است بر نحوه تفکر یا رفتار آنها و دیگران اثر می گذارد آگاهند. • عقاید، ظواهر و شیوه زندگی های مختلف را درک می کنند و می پذیرند. • آگاهند که دانش تاریخی به وسیله نیروهای فردی، سیاسی و اجتماعی ایجاد و درنتیجه شکل می گیرد. • سابقه فرهنگ های اصلی و فرعی امریکایی را می دانند و درک می کنند که چگونه این سوابق بر جامعه فعلی آمریکا تاثیر دارد. • هنگام مطالعه رویدادهای تاریخی دیدگاه های گروه های فرعی را می توانند درک کنند. • رویدادهای تاریخی مهم سایر ملل را می دانند و متوجه هستند که چگونه این رویدادها بر رفتارها، عقاید و روابط با دیگران تاثیرگذار است. • از اشتراکات گروه ها با سوابق فرهنگی مختلف آگاهند و تفاوت های بین آنها را قبول دارند. • خطرات ناشی از عقاید تعصبی ، نژاد پرستی و سایر انحرافات را درک می کنند و از مسائل نژادپرستی و تعصب آمیز اگاه و نسبت به انها حساس هستند. • دو یا چند زبان را می دانند ویا در جهت کسب صلاحیت زبانی حرکت می کنند. • می توانند با افرادی از سایر گروه های فرهنگی به خوبی ارتباط برقرار کنند و تعامل یا کار کنند. • از فناوری برای برقراری ارتباط با افراد استفاده می کنند و منابع فرهنگ های دیگر دسترسی پیدا می کنند. • با تغییرات هنجارهای فرهنگی فناوری(از قبیل تبادل پیام فوری، محیط های کار مجازی ، ای-میل و غیره) آشنا هستند و می توانند در چنین محیط هایی با موفقیت تعامل کنند. • متوجه هستند که تفاوت های فرهنگی وجود دارد و در عملیات های نظامی باید مد نظر قرار گیرند. • درک می کنند که به عنوان یک سرباز بخشی از یک فرهنگ وسیع هستند و با تعصباتی مواجه خواهند شد که باید در روابط بین فرهنگی بر آنها غلبه کرد. • به هویت خود مطمئن و از آن احساس امنیت می کنند و قادرند به نحوی عمل کنند که دیگران هم بتوانند از هویت خود احساس امنیت کنند. آگاهی فرهنگی درک الگوهای فرهنگی و شناخت هنجارهای فرهنگی خود است. درک این که چگونه فرهنگ شما بر فرهنگ فرد دیگری تاثیر می گذارد می تواند به نحو برجسته ای بر شانس موفقیت اقدامات اتخاذ شده اثر بگذارد. فرماندهان نظامی با چالش دیگری نیز مواجهند؛ آنها باید فرهنگ نظامی خودی، فرهنگ مردمشان و فرهنگ منطقه عملیاتی را درک و قبول کنند. جهت مدیریت مؤثر تفاوت ها ، فرماندهان باید استراتژی های کارآمد برای حل کشمکش ها بین افراد و سازمان های مختلف را بیاموزند. آنها باید درک کنند که چگونه عدم اعتماد تاریخی بر تعاملات جاری تاثیر دارد و متوجه باشند که یک فرد ممکن است از اقدامات سایرین براساس انتظارات آموخته خود قضاوت غلط کند. گنجاندن اطلاعات و مهارت های تعامل مؤثر در موقعیت های متنوع بین فرهنگی در برنامه های تربیتی و نظام آموزشی پرسنل نظامی به نهادینه سازی آگاهی فرهنگی کمک می کند. منضم نمودن آگاهی فرهنگی به جریان اصلی سازمان و آموزش ریشه های کلیشه ها و تعصبات نیز مفید هستند. گوناگونی ممکن است شامل تغییر نحوه انجام امور در راستای تفاوت های افراد، گروه ها و جوامع باشد. فرد باید مهارت های برقراری ارتباط بین فرهنگی را در خود تقویت کند و درک کند که ارتباط و اعتماد اغلب مهم تر از فعالیت است.نهادینه سازی مداخلات فرهنگی در کشمکش ها و ابهامات ایجاد شده به دلیل پویایی تفاوت ها نیز ممکن است ضروری باشد. با افزایش همکاری های نظامی ائتلافی و چند ملیتی، صلاحیت فرهنگی یکی از الزامات حیاتی در راهبری به شمار می رود. عملیات های حمایتی و ثبات بخشی نیازمند رهبران کارآمدی است که قادرند با سازمان های محلی، بین المللی و خصوصی که پرسنل آنها پیش زمینه های فرهنگی بسیار متنوعی دارند، کار کنند. توصیف ارتش از نیروهای هدف نیاز به نیروهای قراردادی با قابلیت های ویژه مثلاً برخورداری از صلاحیت فرهنگی را توضیح می دهد. ارتش برنامه های فراوانی با هدف ایجاد صلاحیت فرهنگی دارد از جمله برنامه های آموزشی تمرین همکاری چند ملیتی ؛ افسران رابط، دانشجویان خارجی که در برنامه های آموزشی و تربیت فرمانده شرکت می کنند؛ و برنامه تبادل افسر. این برنامه ها گرچه مفید هستند، متاسفانه اغلب در سطح آموزش هنجارهای فرهنگی آمریکا به دانشجویان خارجی باقی می مانند به جای این که عکس این حالت باشد. شاید بتوان وظایف آموزشی را به افسران رابط محول کرد و برنامه های تبادلی بتوانند مربیان و کارشناسان خارجی بیشتری را به نظام آموزشی آمریکا بیاورند. آیا کشورهای چین، هند، مصر، یا برخی کشورهای آفریقایی مایل خواهند بود که مربیانی را برای آموزش دانشجویان دانشکده ستاد فرماندهی ارتش ایالات متحده اعزام کنند تا تصمیم گیری، فرهنگ یا مدیریت تدریس کنند؟ نیاز به آگاهی فرهنگی و صلاحیت فرهنگی روشن است اما این نکته نیز روشن است که فرآیند آموزشی برای رسیدن به این دو هدف مدت زمانی طول می کشد تا برقرار گردد. سؤال اصلی این است که از کجا شروع کنیم؟ تفاوت های فرهنگی فرهنگ که اعضای یک گروه بصورت مشترک از آن برخوردارند، به عنوان میراث اجتماعی به کودکان منتقل می شود. هنجارهای فرهنگی استانداردها و الگوهایی است که یک گروه نژادی، قومی، دینی یا اجتماعی آنرا به عنوان مبنا می پذیرد. هنجارهای فرهنگی شامل افکار، رفتارها و الگوهای برقراری ارتباط، آداب و رسوم، عقاید، ارزش ها و نهاد هاست. ما به عنوان یک فرد، یک گروه یا یک جامعه یاد می گیریم که در راستای خطوط فرهنگی با یکدیگر تشریک مساعی کنیم. آگاهی از تفاوت های فرهنگی نباید باعث جدایی از یکدیگر یا ناتوانی مان به دلیل ترس از نگفتن «سخن صحیح» شود. آگاهی فرهنگی به گوش سپردن و درک نیت اظهارات دیگران ارج می نهد. هرچه بیشتر آگاه شدن از تفاوت های فرهنگی و جستجوی مشترکات به ما کمک می کند هرچه بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. در جدول شماره 1 برخی جنبه های تفاوت های هنجاری فرهنگی بین فرهنگ ایالات متحده و سایر فرهنگ ها ذکر شده است. جدول شماره 1: مقایسه هنجارها و ارزش های فرهنگی جنبه های فرهنگ /جریان غالب در فرهنگ آمریکایی/سایر فرهنگ ها احساس نسبت به خود و فضا /غیررسمی، دست دادن/ درآغوش گیری رسمی، تعظیم، دست دادن برقراری ارتباط و زبان/ ارتباط مستقیم و صریح؛ تاکید روی محتوا و معنای کلمات/ ارتباط غیرمستقیم و تلویحی؛ تاکید روی محتوا و معنی حاشیه ای کلمات لباس و ظاهر/ ایده آل «لباس برای رسیدن به موفقیت»؛ دامنه گسترده ای از لباس های مقبول/ لباس نشانه موقعیت، ثروت و جایگاه فرد؛ قواعد دینی غذا و عادات غذایی/ خوردن یک ضرورت است، غذاهای حاضری/ غذا خوردن تجربه اجتماعی است؛ قواعد دینی زمان و هوشیاری زمانی/ هوشیاری زمانی دقیق و طولی؛ ارزش دهی به سرعت، زمان برابر است با پول/ هوشیاری زمانی نسبی و انطعاف پذیر؛ زمان صرف لذت بردن از روابط می شود روابط، خانواده، دوستان/ تاکید روی خانواده هسته ای؛ مسئولیت نسبت به خود؛ ارزش دهی به جوانی؛ پیری معادل معلولیت/ تاکید روی خانواده گسترده؛ وفاداری و مسئولیت نسبت به خانواده؛ پیری معادل احترام و مقام ارزش ها و هنجارها/ جهت گیری فردی؛ استقلال؛ رجحان مقابله مستقیم با تعارض ها/ جهت گیری گروهی؛ سازگاری؛ رجحان هماهنگی عقاید و نگرش ها/ تساوی گرایی؛ مبارزه طلبی با مقامات؛ کنترل افراد بر سرنوشت خویش؛ تساوی جنسی/ سلسله مراتبی؛ احترام به مقامات و نظم اجتماعی؛ قبول سرنوشت؛ وظایف متفاوت برای مردان و زنان فرآیندهای فکری و شیوه یادگیری/ خطی ، منطقی، تمرکز روی حل مشکلات به شیوه متوالی/ موازی، کل نگر، همزمان؛ پذیرش مشکلات زندگی عادات کاری و فعالیت/ تاکید روی وظیفه؛ پاداش بر اساس موفقیت فردی؛ کار ارزش ذاتی دارد/ تاکید روی روابط؛ پاداش براساس ارشدیت ، روابط؛ کار ضرورت زندگی است با وجود تنوع بسیار فرهنگ ها و مطالعات بیشماری که برای تخصص در مورد یک فرهنگ باید انجام شود، چگونه می توان حوزه بررسی را به تمرکز روی ایجاد مهارت های فرهنگی در سربازان محدود کرد؟ مسلماً در هر فرهنگ وضعیت یا گروه هایی وجود دارد که ممکن است رابطه خصمانه ای را با ایالات متحده دنبال کنند. شاید بهتر باشد بیشتر درباره کشورها یا گروه هایی بیاموزیم که با آنها احتمال تشکیل ائتلاف یا همکاری در رقابتی چند ملیتی وجود داشته باشد. متاسفانه تاریخ عدم قطعیت پیش بینی ها را در مورد زمان، مکان و با کسانی که سربازان ممکن است عملیات نظامی داشته باشند، ثابت کرده است. البته این نافی نیاز به مطالعه فرهنگ های محتمل تر نیست. با وجود این، اتخاذ رویه ای که حداقل در وهله اول جهت گیری آن به سمت برخی هنجارهای فرهنگی بنیادی دارای کاربری گسترده تر در دامنه وسیع تری از تنظیمات باشد، محتاطانه تر خواهد بود. هنجارهای فرهنگی بنیادی هنجارهای فرهنگی بنیادی ارزش ها و فاکتورهای هنجاری هستند که بیشترین تاثیر را روی عملیات نظامی و روابط سربازان با جمعیت هایی که با آنها مواجه می شوند، دارند. پژوهشگران چهار سندرم فرهنگی را شناسایی کرده اند-پیچیدگی، فرد گرایی، جمع گرایی، و شدت- که الگو های رفتارها، نگرش ها، باورها، هنجارها و ارزش های حول یک موضوع را تشکیل می دهند و در همه جوامع یافت می شوند. با استفاده از سندرم های فرهنگی به عنوان چارچوب مرجع، می توان ارزشهای هنجاری بنیادی را که کاربرد مشترکی در کلیه فرهنگ ها دارند و نقطه آغاز برای برنامه آموزش فرهنگی به حساب می آیند، بسط داد. هنجارهای فرهنگی اغلب چنان مستحکم در زندگی تنیده شده اند که افراد ممکن است از بعضی رفتارهای خاص ناآگاه باشند.تاوقتی این رفتارها در محیط فرهنگی متفاوت با ارزش ها و عقاید متفاوت قرار نگیرند، ممکن است شناخت یا تغییر آنها دشوار باشد. معمولاً فرهنگ خودی تاوقتی در تماس با سایر فرهنگ ها قرار نگیرد محسوس نیست. مردم معمولاً قوم مدار هستند: یعنی سایر فرهنگ ها را در چارچوب درکی که از فرهنگ خود دارند تفسیر می کنند. شش الگوی بنیادی از هنجارهای فرهنگی تاثیر بسزایی در رابطه بین فرهنگ های گوناگون داشته است: روش های برقراری ارتباط، نگرش نسبت به مشاجره، روش انجام وظایف، روش های تصمیم گیری، نگرش نسبت به ابراز امور شخصی، و روش های شناخت. روش های برقراری ارتباط: ارتباط بین دو فرهنگ مستلزم تولید، انتقال، دریافت و رمزگشایی پیام های رمزگذاری شده یا تکه های اطلاعات است؛ برقراری ارتباط چیزی فراتر از زبان است اگرچه زبان قطعاً کلید ارتباط است و باید بخشی از برنامه آموزش فرهنگی باشد. اما تاکید اولیه باید بیشتر روی کاربرد مؤثر و کاربری زبان باشد تا تبدیل کردن سرباز به یک زبانشناس. کسی که برای برقراری ارتباط با زبانی ناآشنا تقلا می کند نمی تواند درباره مسائل پیچیده ارتباط برقرار کند. هدف باید جهت دادن برنامه های تقویت مهارت های زبانی به سمتی باشد ،حداقل در آغاز کار، که سرباز بتواند عبارات ساده را به خوبی منتقل کند نه این که قابلیت یک زبانشناس را کسب کند یعنی یاد بگیرد از معانی ساده بیشترین بهره را بگیرد. ارتش نیازمند یافتن روش های ساده برقراری ارتباط است تا بتواند با سایر هنجارهای فرهنگی صحبت کند و این مستلزم شنیدن است. ارتباط فرآیندی دوسویه است. زبان های جهانی مشترکی وجود دارند که کلیه فرهنگ ها آنها را می فهمند.سایر انواع زبان عبارتند از زبان ریاضی، موسیقی، رایانه، فیزیک، و مهندسی. هرچند این زبان ها کاربرد مستقیم در اکثر فعالیت های نظامی ندارند ، چارچوب مرجع مشترکی از ارزش های محتمل در شرایط ویژه فراهم می کنند. یکی از مؤثرترین ابزارهای ارتباط که مورد غفلت قرار گرفته استفاده از تصویر، نقاشی، یا عکس است. در ورای تصاویر حقایق بسیاری نهفته است، «یک تصویر به اندازه هزاران کلمه ارزش دارد.» استفاده از تصویر و گرافیک برای ارتباطات بین فرهنگی بسیار ساده تر و اغلب نتیجه بخش تر از روش زبانی است. با این حال، در هر شکلی از انتقال اطلاعات، معانی همیشه واضح نیستند و مسلماً فقدان مهارت های بیانی، زمان سنجی و محیطی می تواند به همان ابهام زایی و ضد سازندگی سایر ناتوانی ها باشد. استفاده از نمادهای یک فرهنگ از قبیل نمادهای مذهبی- صلیب برای مسیحیان یا هلال ماه برای مسلمانان – می تواند منجر به ایجاد ابزاری برای برقراری ارتباط نمادین گردد. جنبه مهم دیگر برقراری ارتباط، میزان اهمیتی است که به ارتباطات غیرکلامی داده می شود مانند حالات چهره و ژست، نحوه نشستن، فاصله گیری از دیگران، و زمان سنجی. هنجارهای متفاوت فرهنگی در زمینه میزان مناسب بروز جسارت در برقراری ارتباط می تواند به عدم تفاهم فرهنگی بیفزاید. نگرش نسبت به مشاجره: از دیدگاه برخی فرهنگ ها مشاجره امر مثبتی است؛ از دیدگاه برخی دیگر باید از مشاجره اجتناب کرد. در ایالات متحده مشاجره معمولاً مطلوب نیست اما مردم اغلب با مشاجره هایی که به وجود می آورند مستقیماً سروکار دارند. برای مثال ملاقات رودررو روشی سنتی برای حل مشکلات است.در بسیاری از کشورهای شرقی مشاجره آشکار رفتاری ناراحت کننده یا تحقیرکننده تلقی می شود. بهتر است اختلافات را به آرامی حل و فصل کرد. تبادل نوشتاری می تواند راه بهتری برای برخورد با یک مشاجره باشد. راه دیگر تهیه فهرستی از طرف های ثالثی است که می توانند ارتباط بین دوطرف مشاجره را بدون ایجاد خطر عدم روبرویی یا تحقیر شدن برقرار سازند. فرهنگ نظامی آمریکا با مشکلاتی روبروست. پیچیدگی حرکات ظریف و غیر مستقیم مانند بازی چکرز، اغلب بیش از آن است که بتوان آن را به افراد غیرنظامی و استراتژیست های نظامی محول نکرد. اما در بسیاری از فرهنگ های دیگر از روش های غیرمستقیم و ابزارهای ظریف به عنوان بخشی از فعالیت های روزمره استفاده می شود. هنگامی که سربازان بیاموزند که به شیوه های مستقیم با این فرهنگ ها مواجه شوند، برقراری ارتباط مشکل می شود و اغلب ممکن است منتهی به عدم تفاهم عمیق و برآوردهای غلط گردد. روش انجام وظایف : مردم در فرهنگ های مختلف شیوه های متفاوتی برای انجام وظایف خود دارند. آنها ممکن است دسترسی های متفاوتی به منابع، پاداش های متفاوت در ازاء انجام وظیفه، درک متفاوتی از زمان، و عقاید متفاوتی درباره هماهنگی میان بسط رابطه و کار وظیفه محور داشته باشند. فرهنگ های آسیایی و اسپانیایی در مقایسه با فرهنگ های اروپایی-آمریکایی ارزش بیشتری به توسعه روابط در آغاز یک پروژه مشترک با تاکید بیشتر روی انجام وظایف تا تکمیل پروژه می دهند. فرهنگ های اروپایی-آمریکایی بیشتر روی وظیفه فعلی تاکید دارند و اجازه می دهند که روابط طی پیشرفت کار حاصل شود. روش های تصمیم گیری : نقش تصمیم گیری افراد در فرهنگ های مختلف تفاوت های قابل توجهی با یکدیگر دارد.در آمریکا تصمیم گیری اغلب به دیگران محول می شود یعنی مقام بالاتر مسئولیت تصمیم گیری در موردی معین را به زیردست خود محول می کند. در بسیاری از کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین برای پذیرش مسئولیت تصمیم گیری ارزش فراوانی قائل می شوند. در مورد تصمیم گیری های جمعی، روال معمول در آمریکا براساس رای اکثریت است. در ژاپن اجماع روش مرجح است. نگرش نسبت به ابراز امور شخصی : در بعضی از کشورها، ابراز صریح احساسات ، دلایل مشاجرات یا عدم تفاهم ها ، و سایر اطلاعات فردی مطلوب نیست. پرسش هایی که از نظر شما عادی است ممکن است از دیدگاه دیگران گستاخانه قلمداد شود (علت مشاجره چیست؟ نقش شما در مشاجره چیست؟ وقایع به چه صورت اتفاق افتاد؟) روش های شناخت : در باب مبحث شناخت شناسی، یعنی روش های شناخت امور، تفاوت های فاحشی بین گروه های فرهنگی مختلف وجود دارد. فرهنگ های اروپایی به اطلاعات کسب شده از طریق ابزارهای شناختی همچون محاسبه و اندازه گیری بیشتر از سایر روش های شناخت بها می دهند. فرهنگ های آفریقایی روش های احساسی را ترجیح می دهند از جمله تصویرسازی نمادین و ضرباهنگ. فرهنگ های آسیایی روی اعتبار دانش کسب شده از طریق تلاش درجهت برتری تاکید می کنند. تحقیقات اخیر نشان داده است که جامعه آمریکا به روش های شناختی که قبلاً مورد غفلت قرار گرفته اند توجه بیشتری نشان می دهد. مسلم است که روش های مختلف شناخت بر نحوه تحلیل یا کشف روش های حل مشکلات جامعه تاثیر می گذارد. برخی از اعضای گروه ممکن است مایل باشند برای فهم بهتر یک مشکل مشترک و شناسایی راه حل های ممکنه تحقیقات کتابخانه ای انجام دهند. بعضی دیگر ترجیح می دهند به مکان های مختلف بروند و با افرادی که مشکلات مشابهی داشته اند ملاقات کنند و آنچه در جاهای دیگر انجام شده را لمس کنند یا گوش دهند. فرهنگ های خاص برای مطالعه در آینده قدرت های برتر در محیط های منطقه ای یا جهانی احتمالاً ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین، ژاپن، و روسیه خواهند بود و اتحادها، ائتلاف ها و همکاری های آتی به احتمال زیاد با این کشورها منعقد می شود. قدرت های اصلی منطقه ای که فعالیت ها یا مسائل آنها بیشترین احتمال ایجاد پیامدهای جهانیرا دارد عبارتند از اندونزی، هند، ایران، پاکستان، ترکیه، مصر، آفریقای جنوبی، برزیل، الجزایر و مکزیک. علاوه بر این، منابع طبیعی در حوزه دریای خزر، مناطق ساحلی دور از نواحی شرقی و مرکزی آفریقا و ونزوئلا مطمئناً اهمیت این مناطق را افزایش می دهد. این کشورها می توانند نقطه آغاز خوبی برای برنامه مطالعه فرهنگ ها باشند. تخصص فرهنگی پدیده ای زمان بر است. آگاهی و صلاحیت فرهنگی ما را قادر می سازد بر تفاوت های فرهنگی فائق آییم. حوزه های تخصصی خاص این مهارت ها را تعمیق می بخشند و محیطی برای کاربرد آنها فراهم می أورند اما برنامه هایی که برای حصول چنین تخصصی در یک منطقه یا فرهنگ خاص تدوین شده اند باید به زودی آغاز شوند و تداوم یابند. آموزش به افسران نظامی طی برنامه های پیش از اعزام به ماموریت باید آغاز شود. دروس پیشنهادی در مطالعات منطقه ای و آموزش زبان می تواند آغاز بسیار مناسبی باشد. همچنین می توانیم توسعه فرصت های تابستانی برای سفر و مطالعه کشورهای خارجی را مد نظر قرار دهیم. چنین برنامه ای هم اکنون در مرکز مطالعات نظامی خارجی دانشکده افسری وست پوینت اجرا می شود. می توان این برنامه را به افسران احتیاط برگزیده نیز تعمیم داد. شعبات دانشکده های افسری می توانند برای استفاده از استادان ، مواد درسی و تخصص آنها با دانشگاه های محلی همکاری کنند. از برنامه مطالعه کشورها در دانشکده جنگ ارتش قطعاً می توان به عنوان الگویی برای آموزش فرهنگی در سطوح پایین استفاده کرد. ارتباط الکترونیکی بین دانشکده ها و افراد، امکان ایجاد تیم های مجازی با دانشجویان دانشکده جنگ و دانشکده ستاد فرماندهی ارتش آمریکا یا دانشجویان سطوح پیشرفته در کل کشور یا منطقه را فراهم می کند. دانشجویان دانشکده جنگ می توانند به عنوان هدایت کننده ، هماهنگ کننده و تسهیل کننده مطالعات تیم ها در سایر دانشکده ها عمل کنند. امکان دیگر فشار آوردن بر برنامه های تجاری و صنعتی برای ارایه آموزش های فرهنگی است. همچنین نباید تخصص نیروهای ویژه را از یاد ببریم. حداقل این است که روش های متعددی برای حصول اهدافمان وجود دارد چنانچه درباره حوزه تمرکز مطالعات و کشور هدف توافق کنیم. سه عامل دیگر از لحاظ تفاوت های فرهنگی وجود دارد که بر برقراری ارتباط اثر می گذارد: دین ، وابستگی های قبیله ای و ملی گرایی. دیــن: دین، یکی از مهمترین جنبه های حل و فصل اختلافات بین فرهنگی، جزء سازنده قدرتمندی در هنجارها و ارزشهای فرهنگی است و به دلیل این که مربوط به اساسی ترین مسائل وجودی زندگی انسان است (آزادی و اجبار، ترس و ایمان، امنیت و عدم امنیت، درست و نادرست) ، عمیقاً در مفاهیم اجتماعی و فردی درباره صلح وارد شده است. به منظور تغییر شکل دادن اختلافات جاری، باید مفاهیم صلح را در ادیان مختلف و سنت های فرهنگی درک کنیم و در پی زمینه های مشترک باشیم. کاوش در هنجارهای فرهنگی دینی می تواند به شکل مقایسه ارزش های فرهنگی بنیادی و نحوه کاربرد آنها در ادیان مهم دنیا انجام شود (مسیحیت، یهودیت، اسلام ، هندوییسم، بوداییسم، تائوییسم، Juche ). وابستگی های قبیله ای : فرهنگ های قبیله ای ، مشخصاً در کشورهای درحال توسعه، اغلب تنها ساختار در مناطق خارج از حاکمیت دولت هستند. فرهنگ های قبیله ای در عین این که تفاوت ریشه ای با یکدیگر دارند، از شالوده مشترکی برخوردارند. آنها از سنت های اجتماعی یی نشات می گیرند که اغلب فاقد تاریخ یا فلسفه های نوشتاری و دیدگاه های مستقل هستند و کل قبیله از عقاید و باورها به اتفاق حمایت می کند. رهبران قبیله به روبرو شدن با چالش های خارجی عادت ندارند. صرفنظر از منطقه، قبیله ها هنجارهای مشترک بنیادی در مورد تصمیم گیری، آگاهی، و ابراز وجود فردی دارند. مطالعه هنجارهای ساختار قبیله ای می تواند تنها راه فهم این فرهنگ ها به دلیل عدم وجود مواد نوشتاری باشد. ملی گرایی : مطالعه ملی گرایی یعنی مطالعه هنجارها و ارزش های فرهنگی به عنوان عوامل اصلی فرهنگ. ملت ها بدون توجه به موقعیت جغرافیایی برای فرهنگ و میراث خود اهمیت قائلند. جنبش های ملی گرایی از لحاظ نحوه ارتباط آنها با سایر فرهنگ ها ونحوه حکومت بر رفتارهای آنها، وجوه مشترکی با یکدیگر دارند. این حوزه مطالعاتی به خصوص برای فهم و کار با سازمان های فراملیتی مفید خواهد بود خواه این سازمان ها مشروع و قانونی باشند، خواه جنایتکار یا تروریست. ارزیابی پیشرفت آموزشی هر برنامه آموزشی مستلزم روشی برای ارزیابی کارآمدی آن است. جدول شماره 2 که برپایه برنامه های آموزشی فرهنگی برای رده های دانشگاهی ، تجاری و دولتی تهیه شده ، مقیاس خوبی برای بهبود آگاهی های فرهنگی است. من مطمئن نیستم که آموزش در چارچوب حرفه یک سرباز پیشرفت خواهد کرد اما همه سربازان حداقل در سطح پایه و پس از گذراندن آموزش های اولیه ، در سطح پیشرفته پس از گذراندن دوره بهبود راهبری مقدماتی صلاحیت فرهنگی را به دست خواهند آورد. آموزش فرهنگی موضوع جدیدی نیست. ارتش طی سال ها برنامه های داخلی و خارجی متعددی در مورد عوامل فرهنگی در داخل سازمان و درخلال جنگ های بلند مدت برگزار کرده است. این برنامه ها استانداردی برای ارزش پذیرش فرهنگی در ارتش ایجاد نمود اما فقط تا درجه ای که ارزش های متفاوت با ارزش ها یا استانداردهای آمریکایی به رقابت برنخیزند. برنامه های اینچنینی که اصلاح و متمرکز شده باشند، می توانند به عنوان مبنای برنامه های آموزشی فرهنگی مبسوط جهت ایجاد مهارت های بهتر در برخورد با سایر فرهنگ ها هنگام درگیری ها، همکاری ها یا عملیات های تثبیت کننده و پشتیبانی عمل کنند. منابع مرتبط با این برنامه ها می تواند به عنوان هسته یک شروع سریع و پی ریزی بسط آن محسوب شود. آموزش فرهنگی در بین صاحبان تجارت در بازار جهانی نگرانی فزاینده ای است. از این رو تعداد بیشماری برنامه های تجاری، دانشگاهی و دولتی برای آموزش فرهنگی وجود دارد. در بسیاری از موارد نرم افزارهای آموزشی فراهم است و فعالیت های توسعه آموزشی انجام شده است. ارزیابی –درصورت امکان- و استفاده از این برنامه ها باعث صرفه جویی های مالی عظیمی در توسعه مواد و دوره های اموزشی خواهد شد. ارتش می تواند با اطمینان از وارد کردن عوامل فرهنگی به برنامه های آموزشی عملیاتی، مبانی آموزشی را گسترش دهد. در مراکز آموزشی ملی، بازیگران نقش نیروی دشمن باید در تقلید از هنجارهای فرهنگی که می توانند بر اقدامات یا عملیات نظامی تاثیرگذار باشند، کاملاً مهارت داشته باشند. همه فرماندهان باید در معرض این عوامل قرار گیرند و بازخورد مناسب از این که مدیریت آنها بر تفاوت های فرهنگی و انجام وظایف تا چه اندازه مؤثر بوده است، دریافت کنند. شاید لازم باشد ارتش آموزش آگاهی فرهنگی را به برنامه های آموزش فرماندهان جنگی و مراکز آموزش جنگ وارد کند؛ در این مراکز فرماندهان و افسران جهت تقویت مهارت های صلاحیت فرهنگی در کنار یکدیگر کار می کنند. الگوها و شبیه سازی ها باید به تدریج عوامل فرهنگی را به منظور تقویت آموزش و تعلیم وارد برنامه ها کنند مادامی که ارتش به سمت ساختار عامل- محور حرکت می کند که تعداد متغیر ها و محیط های پیچیده را افزایش می دهد و در نتیجه هرچه بیشتر به واقعیت تقریبی نزدیک می شوند. این برنامه که قبلاً از سوی آژانس پروژه های تحقیقاتی دفاعی پیشرفته اجرا شده است، یکی از برنامه هایی است که به دنبال هدایت آن باشیم. در حوزه های مطالعاتی عمومی، ارتش باید با نگاه به عوامل دینی ، قبیله ای و ملی گرایانه در جوامع نمونه و غیرنمونه، هنجارها و ارزش های بینادی را به سربازان و فرماندهان آموزش دهد و مهارت های لازم جهت درک و عبور از تفاوت های فرهنگی را به آنان بیاموزد. به مرور زمان، تحقیقات کارشناسی باید سربازان را قادر سازد در مناطق خاص از جوامع خاص تخصص پیدا کنند. ________________________________________________________________ سرهنگ مکسی مک فارلند، بازنشسته ارتش آمریکا یکی از مقامات ارشد اطلاعات دفاعی و قائم مقام نیروهای اطلاعاتی در ستاد فرماندهی دکترین و آموزش ارتش آمریکا در فورت مونروی ویرجینیاست. وی دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه تنسی، کارشناسی ارشد علوم آموزشی از دانشگاه آرکانزاس جنوبی، کارشناسی ارشد از دانشکده جنگ های دریایی، و فارغ التحصیل از دانشکده ستاد فرماندهی ارتش آمریکاست.
مقاله
نام منبع: Military Review – شماره مارس و آوریل 2005
شماره مطلب: 250
دفعات دیده شده: ۴۹۲۲ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش