Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • ۹ فاجعه ای که آمریکا را تهدید می کند/ بحران کرونا ناتوانی و عدم آمادگی آمریکا در مواجهه با تهدیدات را ثابت کرد./ گزارش خواندنی پولیتیکو از ارزیابی تهدیدهای آتی آمریکا /قسمت اول ۹ فاجعه ای که آمریکا را تهدید می کند/ بحران کرونا ناتوانی و عدم آمادگی آمریکا در مواجهه با تهدیدات را ثابت کرد./ گزارش خواندنی پولیتیکو از ارزیابی تهدیدهای آتی آمریکا /قسمت اول
    شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۰۱

    ۹ فاجعه ای که آمریکا را تهدید می کند/ بحران کرونا ناتوانی و عدم آمادگی آمریکا در مواجهه با تهدیدات را ثابت کرد ده ها سال است که هشدارهایی در مورد یک همه گیری قریب الوقوع وجود دارد. حال این سؤال مطرح می شود که چه فاجعه

    تهدیدهای آتی آمریکا

    ده ها سال است که هشدارهایی در مورد یک همه گیری قریب الوقوع وجود دارد. حال این سؤال مطرح می شود که چه فاجعه های دیگری در راه است که می توانند طی چند سال یا چند دهه آینده، آمریکا را مختل کنند؟

     مجله آمریکایی پولیتکیو در مقاله ای به قلم گرت ام گراف مدیر برنامه های سایبری اندیشکده آمریکایی اسپن به بررسی مهم ترین رویدادهایی که می توانند در طی ۳۰ تا ۵۰ سال آینده، ایالات متحده را تحت تأثیر قرار دهند پرداخت و نوشت: ممکن است شما از شیوع کرونا ویروس غافلگیر شده باشید، اما ده ها سال است که هشدارهایی در مورد یک همه گیری قریب الوقوع وجود دارد. نشست های رسانه ای دولت ها، نشریات علمی و حتی رمان های علمی-تخیلی محبوب و پرطرفدار، شیوع یک ویروس جدید و پیامدهای ناشی از آن را پیش بینی کرده اند و اغلب، با جزئیات کامل به چالش های خاصی که اکنون آمریکا با آنها روبروست، پرداخته اند. حال این سؤال مطرح می شود که چه چیز دیگری هست که ما نمی دانیم؟ چه فاجعه های دیگری در راه است که برای آنها برنامه ریزی نکرده ایم، اما می توانند طی چند سال یا چند دهه آینده، زندگی، خانواده، شغل یا در سطح گسترده تر، جامعه آمریکا را مختل کنند؟


    مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه های اندیشکده های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


    وظیفه دولت آمریکا این است که به این موضوع فکر کند؛ هر سال، جامعه اطلاعاتی، «ارزیابی تهدیدهای جهانی» را منتشر می کند که چکیده ای از روندهای نگران کننده جهان، ریسک ها، مناطق مشکل ساز و خطرات نوظهور را ارائه می دهد. اما امسال، جلسه استماع عمومی در مورد این ارزیابی که معمولاً در ژانویه یا فوریه برگزار می شد، لغو شد که دلیل آن ظاهراً این بوده که رهبران اطلاعاتی که معمولاً در این جلسه استماع عمومی نادر شهادت می دهند، نگران بودند که اظهاراتشان رئیس جمهور دونالد ترامپ را خشمگین کند. و دولت هنوز گزارش تهدیدات سال ۲۰۲۰ را برای عموم منتشر نکرده است. اما این گزارش چه می گوید؟ از آنجایی که نسخه عمومی آن موجود نیست، ما با بررسی گزارش های دولتی و دانشگاهی فراوان و صحبت با بیش از یک دوجین متفکر، از جمله دانشمندان، پژوهشگران و مقامات کنونی و پیشین اطلاعات و امنیت ملی، نسخه خاص خودمان را گردآوری کردیم.

    آنچه در ادامه می خوانید، «ارزیابی تهدیدهای داخلی» مجله پولیتیکو است، فهرستی از مهم ترین رویدادهایی که می توانند در طی ۳۰ تا ۵۰ سال آینده، ایالات متحده را تحت تأثیر قرار دهند. این تهدیدها نادر به نظر می رسند، اما در بازه زمانی مشخصی، وقوع آنها تقریباً قطعی است. رویدادهایی که انسان ها و ازاین رو، رهبران سیاسی به سختی می توانند در مورد آنها شناخت پیدا کرده و برایشان برنامه ریزی کنند. میشل واکر، نویسنده و تحلیل گر سیاسی که در زمینه بحران ها تخصص دارد، این رویدادها را «کرگدن های خاکستری» و نقطه مقابل رویدادهای غیرقابل تصور موسوم به «قوی سیاه» می نامد. بیشتر تهدیدهای بزرگی که جهان با آنها روبروست- از بیماری های همه گیر تا فروپاشی های مالی- بیشتر شبیه کرگدنی مهاجم هستند؛ یعنی اگرچه خطرناکند، اما از مدت ها قبل می توان نزدیک شدن آنها را مشاهده کرد.

    اول به چند خبر خوب می پردازیم، بخشی از رویدادهای فاجعه بار که در فضای آنلاین مورد گفتگو قرار گرفته و بازنشر می شوند، اصلاً جای نگرانی ندارند. مثلاً در سال ۲۰۱۲، جهان «آخرالزمان مایاها» را به خوبی پشت سر گذاشت. اگر در مورد فرضیه جابجایی قطب های زمین یا سیاره X چیزی نشنیده اید، نگران نباشید، چون در مورد هیچ یک از این نظریه ها نیز، نیازی به نگرانی وجود ندارد.

    اما در مورد ابرآتشفشان ها چطور؟ آتشفشان های تاریخی و دگرگون کننده ای که زیر مکان هایی مانند یلواستون و دریاچه توبا اندونزی به شکل تهدیدآمیزی در حال جوش وخروش هستند؟ نگران نباشید؛ انفجارهایی به این مقیاس آنقدر نادر هستند که به نظر می رسد رخ دادن آنها ده ها هزار یا حتی صدها هزار سال به طول می انجامد. به قول آتشفشان شناسی به نام جس فونیکس: «احتمال فوران یلواستون چنان کم است که در بازی بخت آزمایی، شانس برنده شدن بیشتری وجود خواهد داشت». چنین رویدادهایی قطع به یقین در مقطعی به وقوع خواهند پیوست، اما تجربه یکی از آنها در طول زندگی هر شخصی، نشان دهنده بدشانسی وصف ناپذیر اوست. در مورد نظریه برخورد یک شهاب سنگ کشنده یا سیارکی که خطر انقراض حیات در زمین را داشته باشد نیز همینطور است، بله اینها در آینده رخ خواهند داد، اما با این حال، هنوز هم بهتر است برای پرداخت به صندوق بازنشستگی و داشتن یک دوران شاد بازنشستگی برنامه ریزی کنید.

    اما خبرهای بد چیست؟ افزون بر همه گیری های دیگری که هر یک یا دو دهه بطور منظم اتفاق می افتند، هشت تهدید عمده دیگر (و یک مورد غیرقابل پیش بینی) نیز وجود دارند که دانشمندان و مقامات امنیت ملی در حال حاضر در مورد آنها نگرانی دارند، چراکه واقعی و قابل شناسایی هستند و احتمال وقوع آنها- در مقیاس ملایم تا فاجعه بار- در پنج تا ۵۰ سال آینده بیشتر است.

    آنچه به ما نزدیک می شود از این قرار است:

    تهدیدهای کوتاه مدت

    (که احتمالاً ظرف پنج سال آینده آمریکا را تحت تأثیر قرار خواهند داد)

    ۱- شبکه های سازمان یافته نژادپرستی در آمریکا

    امروزه واژه «تروریسم»، تصاویر جنگجویان داعش و بمب گذاران انتحاری را در ذهن تداعی می کند. اما اگر از مقامات امنیت ملی در مورد تهدیدهای مهم و برجسته تروریسم در آینده نزدیک سؤال کنید، تقریباً همگی به مشکل فزاینده خشونت ملی گرایی سفیدپوستان اشاره می کنند و روش های توطئه آمیز برای به هم پیوستن گروه های محلی که قبلاً وجود داشته اند و تشکیل شبکه ای جهانی از برترپنداری سفیدپوستان را یادآور می شوند. در هفته های اخیر، وزارت خارجه آمریکا برای اولین بار، یک سازمان مبتنی بر برتری سفیدپوستان موسوم به «جنبش امپریالیست روسی» را رسماً در فهرست سازمان های تروریستی قرار داد؛ تا اندازه ای به این دلیل که این سازمان در تلاش است با آموزش و پیدا کردن وفادارانی در سراسر جهان، آنها را به انجام حملات تروریستی وادارد، کاری که دو مرد سوئدی در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در جریان یک مجموعه بمب گذاری در گوتنبرگ انجام دادند.

    در این باره، هشدارهای جدی و صریحی از دولت آمریکا و مقامات خارجی به گوش می رسد که به طرز عجیبی، تکرار هشدارهایی است که پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر در مورد القاعده وجود داشت. درست پیش از اینکه جهان تحت تأثیر بحران کرونا ویروس قرار گیرد، الیزابت نویمن، معاون پیشگیری از تهدیدات و سیاست امنیتی وزارت امنیت داخلی آمریکا در یکی از کمیته های کنگره گفته بود: «به نظر می رسد که ما در آستانه یک ۱۱ سپتامبر دیگر قرار داریم که شاید به لحاظ دیداری یا شمار تلفات به اندازه آن فاجعه بار نباشد، اما می توانیم شکل گیری آن را ببینیم و اصلاً نمی دانیم چطور باید آن را متوقف کرد».

    تیراندازی های جمعی با انگیزه های نژادی در ایالات متحده که اقلیت ها و نیایشگاه ها را هدف قرار می دهند، بطور چشمگیری افزایش یافته است. پلیس فدرال آمریکا تاکنون اقدام به بازداشت مجموعه ای از اعضای سازمان های مبتنی بر برتری سفیدپوستان کرده که روزنامه نگاران و نیایشگاه ها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و درباره حملات خشونت آمیز گفتگو می کردند و در حال حاضر، اولویت مقابله با این گروه های تروریستی- که بطور سنتی داخلی هستند- را یکسان با گروه های تروریستی خارجی مانند داعش قرار داده است.

    با اینکه خشونت طرفداران برتری سفیدپوستان، تاریخی صد ساله در آمریکا و خارج از آن دارد، مقطع کنونی بطور خاصی مقامات اطلاعاتی و پلیس را نگران می کند، چراکه فوران این خشونت را در سطح جهان مشاهده می کنند- که البته این امکان با شبکه های اجتماعی فراهم شده- و بازیگران جدا از هم، به یکدیگر رجوع می کنند.

    اینکه آیا گروه های سازمان یافته دیگر معتقد به برتری سفیدپوستان از ابزار و فرصت لازم برای انجام حملات تروریستی بزرگ و پیچیده ای مانند ۱۱ سپتامبر برخوردارند یا نه، معلوم نیست، اما این جنبش به روشنی از دستورالعمل داعش در سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ استفاده می کند. دستورالعملی که به این گروه این امکان را داد تا افراطی گری را در پیش بگیرد و برای پیروان زیاد خود و کسانی که در آرزوی جهاد بودند الهام بخش شود تا حملاتی را به نام آن انجام دهند. آمریکا قبلاً نمونه روشنی از آنچه حتی یک گروه کوچک متشکل از تروریست های داخلی می تواند انجام دهد را تجربه کرده است؛ پیش از حملات ۱۱ سپتامبر، مرگبارترین حادثه تروریستی در خاک آمریکا بمب گذاری تیموتی مک وی در اوکلاهاماسیتی بود.

    بنابراین مقامات آمریکا نگران کارهایی هستند که یک شبکه سازمان یافته می تواند انجام دهد. کریس ری رئیس پلیس فدرال آمریکا ماه گذشته به من گفت: «مسئله فقط راحتی و سرعت انجام این حملات احتمالی نیست، بلکه ارتباطی است که ایجاد می کند. وقتی یک بازیگر بی ثبات و مخالف، به تنهایی در زیرزمین خانه مادر خود در گوشه ای از کشور پناه بگیرد، خشم افراد مشابهی در آنسوی دنیا را برخواهد انگیخت. این باعث می شود پیچیدگی موارد تروریسم داخلی به شکلی واقعاً چالش برانگیز افزایش پیدا کند».

    ۲- دستکاری داده ها و عملیات های خرابکاری سایبری

    وقتی در جریان کنفرانس بنیاد هولت سال گذشته از اریک روزنبک از مقامات پیشین پنتاگون در مورد شکست بعدی کشور در حوزه پیش بینی و برنامه ریزی سؤال شد، پاسخ ساده ای داد: حمله به اعتمادی که مردم به نهادهای کلیدی دارند.

    اگر انتخابات سال ۲۰۱۶، داستان غافلگیر شدن دموکراسی ما با گمراه سازی، دروغ پراکنی و حملات سایبری «هک اند دامپ» بوده، حالا کارشناسان سایبری هشدار می دهند که تهدید جدید و آنلاین بعدی قطع به یقین، اقدام دشمنان ما برای دستکاری یا پاک کردن داده ها یا ایجاد تردیدهای عمومی به شکلی دیگر، در مورد واقعیت گزارش های ارائه شده خواهد بود. سو گوردون، یک کارمند اطلاعاتی که تا تابستان گذشته به عنوان معاون رئیس اطلاعات ملی خدمت می کرد و از مقامات بلندپایه جامعه اطلاعاتی بود می گوید: «اعتماد و واقعیت، بنیان های جوامع آزاد و باز را تشکیل می دهند. نگرانی فزاینده ما در مورد این دو عامل این است که در جوامع آزاد هرج ومرج ایجادشده و فضا برای گرایشات استبدادی فراهم شود».

    تصور کنید که یک دشمن وارد سیستم شود و تغییراتی را بدون جلب توجه و پنهانی انجام دهد. به عنوان مثال، اسناد معاملات وال استریت را تغییر دهد تا کارگزاران درباره قیمت واقعی یک سهم یا اینکه اصلاً آن را خریده اند یا نه، مردد شوند. یا اسناد بانکی را تغییر دهند، به گونه ای که مشتریان در مورد امن بودن محل نگهداری سپرده های خود دچار تردید شوند. (جدیدترین رمان دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست با عنوان (پالادین) که همین هفته منتشر شد، بر توطئه ای برای دستکاری بازارهای مالی متمرکز است.) پیامدهای اقتصادی چنین حملاتی می تواند فلج کننده باشد.

    البته نمونه های ملایم تری از این تهدید را در دنیای واقعی نیز شاهد بوده ایم. در سال ۲۰۱۳، هکرها با همکاری ارتش الکترونیک سوریه، با هک کردن حساب توئیتری آسوشیتدپرس، خبری مبنی بر انفجار یک بمب در کاخ سفید و زخمی شدن باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا را توئیت کردند. پیش از تصحیح این توئیت، بازار سهام بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ضرر کرد.

    تهدیداتی از این دست که همزمان با ورود کشور به فصل انتخابات اتفاق می افتند، حتی می توانند برای دموکراسی آمریکا خیانت آمیزتر باشند. کارشناسان امنیتی هشدار داده اند که همه انواع حملات دستکاری داده ها می توانند به تردیدهای مداوم یا دائمی در مورد دقت نتایج انتخابات منجر شوند. با اینکه تغییر دادن آرا در مقیاس موردنیاز کاری دشوار است، اما تغییر گزارش مجموع آرا در وب سایت وزیر خارجه یا سایت های خبری و یا پست کردن تصاویر- واقعی یا جعلی- از هک کردن یک دستگاه می تواند نسبتاً آسان باشد.

    کارشناسانی مانند روبرت چسنی و دانیل سیترون نیز هشدارهایی را در مورد فایل های صوتی یا ویدئویی دستکاری شده با استفاده از «جعل عمیق» (deep fake) مطرح کرده اند؛ تکنیکی که از هوش مصنوعی استفاده می کند و می تواند کلماتی را در دهان افراد بگذارد یا آنها را در موقعیت های مکانی قرار دهد که هرگز در آن نبوده اند. تکنیک های ساده تر موسوم به «جعل احمقانه» (dumbfake) یا «جعل ارزان» نیز مؤثر واقع شده اند. حامیان ترامپ دو فیلم منتشر کرده اند: یک ویدئوی آهسته شده از نانسی پلوسی که هدف آن نشان دادن اختلال شناختی در او است و همچنین یک ویدئوی سریع از جیم آکوستا گزارشگر سی ان ان که به نظر می رسد پرخاشگرانه به یک کارآموز کاخ سفید حمله می کند.

    تکنیک های به مراتب پیچیده تری نیز تاکنون در معرض دید عموم قرار گرفته اند. یک آگهی کاملاً دستکاری شده شرکت استیت فارم در طی پخش مستند شیکاگو بولز با عنوان «رقص آخر» از شبکه ای اس پی ان در مورد «کنی مین» گوینده خبر اسپورتس سنتر بود که در سال ۱۹۹۸ وجود این مستند در آینده را پیش بینی می کرد. بر اساس توضیحات مدیر ارشد امنیت اطلاعات «پیت بودجج»، بخشی از پوشش رسانه ای گسترده کارزار او برای اطمینان از این بود که تقریباً تمام مدت حضور عمومی و خصوصی وی مستند شود تا به این ترتیب، با هرگونه جعل عمیق که ممکن است بعداً اتفاق بیفتد، مقابله شود.

    شیطنت های تجاری، سیاسی و ژئوپلیتیک با دستکاری داده ها، فایل های صوتی و ویدئویی تقریباً نامحدود است. چند نمونه از آنها عبارتند از: فیلم ساختگی از جف بزوس- که زندگی شخصی وی ظاهراً هدف حملات دشمنان پیچیده و توطئه برای اخاذی قرار گرفته- با استفاده از تحقیر نژادی؛ فیلم یا فایل صوتی جعلی ظاهراً قدیمی از جو بایدن که در آن به تجاوز به تارا رید اعتراف می کند؛ فیلم ظاهراً قدیمی از ترامپ که می گوید برای حمله هسته ای به ایران ظرف یک ساعت برنامه ریزی می کند؛ یا حتی آنتونی فاوچی که می گوید آمار تلفات مرگ ناشی از بیماری کووید-۱۹ را دستکاری کرده است. با توجه به ماندگاری تئوری های توطئه و این واقعیت که حالا یک بلندگو در کاخ سفید دارند، به راحتی می توان تصور کرد که دروغ های خاصی- اگر گفته شوند- دیگر هرگز نمی توان جریان آنها را بطور کامل متوقف کرد.

    تهدیدهای میان مدت

    (که می توانند ظرف ۱۵ سال آینده آمریکا را تحت تأثیر قرار دهند)

    ۳- تهدیدات زیستی و جنگ بیولوژیکی

    امنیت زیستی- اصطلاح تخصصی کارشناسان برنامه ریزی شرایط اضطراری- عبارتی کلی برای پاسخ ما به رویدادهای بیولوژیک است که می توانند دست کم چهار نوع حادثه مشکل ساز را شامل شوند: رویدادهای طبیعی (مانند همه گیری کووید-۱۹)، حوادث آزمایشگاهی، بیوتروریسم و جنگ بیولوژیک. پیشرفت فناوری و توسعه جمعیت انسانی، خطر هر چهار نوع تهدید را افزایش داده است.

    افزایش تجاوز انسان ها به زیستگاه های طبیعی، رشد تراکم شهری و فعالیت های کشاورزی همچنان باعث می شوند احتمال جهش عفونت های طبیعی- مانند کرونا ویروس جدید- از حیوانات به انسان ها بیشتر شود و این بیماری ها با سرعت بیشتری شیوع پیدا کنند. با وجود برخوردهای سختگیرانه موقتی و مکرر، بازارهای اصطلاحاً مرطوب که گوشت و ماهی تازه عرضه می کنند، همچنان در چین و کشورهای دیگر وجود دارند.

    و با اینکه- برخلاف اشاره های مایک پمپئو وزیر خارجه- ویروس کووید-۱۹ احتمالاً از یکی از بازارهای مرطوب ووهان ظهور کرده و نه به خاطر حادثه ای آزمایشگاهی، اما باید گفت که حوادث آزمایشگاهی در واقع سابقه ای طولانی تر و نگران کننده تر از آنچه بسیاری تصور می کنند، دارند. جیسون متنی رئیس مرکز امنیت و فناوری های نوظهور دانشگاه جورج تاون و مدیر پیشین آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی وابسته به جامعه اطلاعاتی (IARPA) که وظیفه پیش بینی و مقابله با تهدیدهای نوظهور را به عهده دارد می گوید: «جالب است بدانید که فهرستی طولانی از انتشار تصادفی ویروس از آزمایشگاه ها وجود دارد. مقدار فزاینده ای از اضطراب و دلواپسی من به نگرانی در مورد حوادث آزمایشگاهی اختصاص پیدا می کند».

    در سال ۱۹۷۹، باکتری سیاه زخم پس از نصب اشتباه فیلتر هوا، از یکی از تأسیسات تحقیقاتی شوروی در سوردلوفسک منتشر شد و احتمالاً جان صد نفر را گرفت. اخیراً نیز از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، مجموعه ای از اشتباهات و حوادث در آزمایشگاه های زیستیِ مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، در انتشار بیماری های ابولا، سیاه زخم و آنفلوانزای پرندگان دخیل بوده اند. یک کارشناس ایمنی زیستی در آن زمان گفته بود: «خلاصه حادثه مانند فیلمنامه یک فیلم فاجعه ای است». مؤسسه ملی سلامت اقدام به آزمایشاتی تاریخی کرده که هدف از آن، مسری تر شدن سویه ویروس آنفلوانزای H۵N۱- در تلاش برای شناخت های راه های بهتر مقابله با آن- بوده است، اما این تحقیقات به حدی پرخطر بود که دولت در سال ۲۰۱۴ برای آن ضرب الاجل تعیین کرد. اما از آن زمان، این ضرب الاجل برداشته شده است. متنی می گوید: «تنها یک حادثه در آنجا می تواند به یک همه گیری منجر شود».

    همچنین پیشرفت فناوری، ساخت سلاح های بیولوژیک را برای بازیگران سرکش نیز آسان تر کرده است. یک فرقه ژاپنی در سال ۱۹۹۵، با انتشار گاز سارین در متروی توکیو، ۱۲ نفر را به کشتن داد و هزار نفر را مجروح کرد؛ البته این حادثه می توانست به مراتب مرگبارتر باشد، اما خطاهایی جزئی از آن جلوگیری کرد. در سال ۲۰۰۱، چند هفته پس از ۱۱ سپتامبر، سیلی از نامه های آلوده به سیاه زخم ارسال می شد که رد آنها در نهایت، به یک دانشمند ناراضی دولتی رسید. اما با توجه به فناوری های امروز، چنین رویدادهایی ممکن است آسان و بچه گانه به نظر برسند. ابرویروس های جدید یا بیماری های منسوخ شده می توانند به شکل تصادفی یا عمداً از آزمایشگاه ها منتشر شوند. در سال ۲۰۱۶، دو ویروس شناس سویه منسوخ شده ای از آبله اسبی- که ۹۹ درصد شبیه به آبله است- را با هزینه ۱۰۰ هزار دلار ساختند. متنی می گوید: «این یعنی قدرت ویرانگر یک بمب هیدروژنی با صرف [تنها] ۱۰۰ هزار دلار».

    همه گیری بیماری کووید-۱۹ هزینه های اقتصادی یا اجتماعی بالقوه حوادث بیولوژیکِ حتی کوچک مقیاس را معلوم کرد؛ چنین بیماری های همه گیری حتی اگر نرخ مرگ ومیر بالایی نداشته باشند، احتمال بیمار شدن- یا بدتر از آن- اعتماد عمومی برای مشارکت در فعالیت های روزمره زندگی را تضعیف می کند. گوردون که از ترس کووید به خانه خود پناه برده و از آنجا صحبت می کند می گوید:

    «جایی که بیوتروریستم در قالب بیماری همه گیر اتفاق می افتد، این نگرانی وجود دارد که آیا می توانم باز هم بیرون بروم؟ تقریباً مانند هر تهدید غیرقابل مشاهده دیگری، این همه گیری می تواند ترسی فلج کننده و وصف ناپذیر ایجاد کند که باعث می شود فرد تمایلی به انجام کار نداشته باشد».

    اما هنوز مرزهای دست نخورده تر- و خطرناک تر- علم پیش روی ما قرار دارند. هیچ یک از این حوزه ها چالش های قریب الوقوع ناشی از پیشرفت در اصلاح ژنتیکی انسان یا پیامدهای ناخواسته یا سوءاستفاده فعال از فناوری های ویرایش ژنوم کریسپر (CRISPR) را بررسی نکرده اند. به گفته متنی:

    «وقتی به توانایی افزایش اساسی هوش با استفاده از ژنتیک فکر می کنیم، تغییرات چشمگیری در جامعه امکان پذیر می شود. به نظر می رسد که حدود نیمی از انواع هوش، ارثی هستند. این نوع بهسازی نژادی به معنای تنش های اجتماعی نسبتاً چشمگیر خواهد بود».

    متنی هشدار می دهد که سناریوهایی محتمل وجود دارد که در آنها، مزیت پیشگامی قاطعی برای کشورهایی وجود خواهد داشت که برای تجزیه دی ان ای نسل های بعدی تمایل نشان می دهند. به علاوه، در حالی که تخیل بیشتر مردم به سمت ایده جادوی ژنتیکی ساخت ابرانسان ها کشیده می شود، اما لزوماً هدف همه رژیم ها چنین چیزی نخواهد بود. ممکن است حکومت های مستبدی مانند کره شمالی از ابزارهای پیشرفته ژنومیک برای بهره گیری از صفات خاص مربوط به مطیع بودن انسان ها استفاده کنند تا ثبات سیاسی در داخل کشور حفظ شود.

    آخرین- و البته نه چندان معمولی ترین- تهدیدها را برنامه های سلاح های بیولوژیک سنتی کشورها مطرح می کنند. با اینکه طبق پیمان سازمان ملل، توسعه چنین سلاح هایی به لحاظ نظری منع شده، اما گزارش سالیانه وزارت خارجه در خصوص پایبندی دیگر کشورها و حتی اخبار عمومی و طبقه بندی نشده، خوب به نظر نمی رسد. در آخرین گزارش که مربوط به سال ۲۰۱۹ بوده، نگرانی ها در مورد برنامه های بیولوژیک چهار دشمن عمده آمریکا- روسیه، چین، ایران و کره شمالی- فهرست شده اند. متنی می گوید زمانی از پی بردن به اینکه بودجه سالانه سازمان ملل برای اجرا و پاسداری از کنوانسیون سلاح های بیولوژیک تنها ۱ میلیون دلار، با چهار نفر پرسنل است، وحشت زده شده و نمی توانسته آن را باور کند. بنابراین مسئله را از سازمان ملل جویا شده و متوجه می شود که این آمار واقعاً اشتباه بوده؛ تعداد واقعی کارکنان این حوزه، سه نفر است.

    سازمان ملل اصلاً تنها نیست. متأسفانه آمادگی بیولوژیک حوزه ای است که دولت آمریکا نیز به شکل منحصربه فردی آن را نادیده گرفته است. چنان که بررسی انجام شده توسط نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۱ نشان می دهد: «امروزه، بیش از دو دوجین فرد مورد تأیید سنا با مسئولیت دفاع بیولوژیک وجود دارند. اما حتی یک نفر از آنها این کار را به صورت تمام وقت انجام نمی دهد و هیچ کسی مسئول نیست».

    ۴- خرابکاری دیجیتال

    از زمان حمله روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶، توجه عمومی بر حملات سایبری متمرکز بوده است. در سال ۲۰۱۸، «دن کوتس» اداره کننده وقت اطلاعات ملی گفته بود: «به گفته جرج تنت رئیس وقت سازمان سیا، در ماه های پیش از سپتامبر ۲۰۰۱ زنگ خطر به صدا درآمده بود. و حالا تقریباً دو دهه بعد از آن حادثه، من به شما می گویم که زنگ های هشدار دوباره به صدا درآمده اند. امروز، زیرساخت های دیجیتال این کشور واقعاً تحت حمله قرار دارند.» جالب است که مانور ملی دوسالانه سازمان مدیریت بحران فدرال (FEMA)، بزرگ ترین رویداد آمادگی دولت که برای آموزش حملات سایبری گسترده روسیه طراحی شده بود و قرار بود امسال برگزار شود، به دلیل شیوع همه گیری در ماه مارس لغو شد. این مانور شامل سناریویی بود که در آن، هکرهای کرملین با هدف قرار دادن تولید برق آمریکا، بخش هایی از کشور را از شبکه برق خارج می کردند.

    روسیه بطور خاص، دستورالعملی را برای مختل کردن زندگی مدرن تدوین و آزمایش کرده است. این کشور طی اقداماتی، شبکه برق اوکراین را از کار انداخته، باعث مسدود شدن عملیات شرکت های چندملیتی آن شده و از این طریق آنها را متحمل صدها میلیون دلار خسارت کرده، و با ایجاد اختلال در سازمان های چندجانبه، آنها را غارت کرده است. کره شمالی نیز با انتشار باج افزار وانا کرای (WannaCry) باعث اختلالاتی در سیستم های جهان شد- از جمله بخش های بزرگی از سیستم سلامت ملی انگلستان را از کار انداخت- و میلیاردها دلار خسارت به جا گذاشت.

    این خطر هر روز شدیدتر می شود؛ هرچقدر جامعه بیشتر به سمت الکترونیک شدن پیش برود، وابستگی آن به سیستم های فناوریِ به هم پیوسته بیشتر خواهد شد، سیستم هایی که به هیچ وجه با در نظر داشتن امنیت طراحی نشده اند.

    ماهواره ها را در نظر بگیرید. استفاده از نیروی فضایی در دولت ترامپ که با تمسخر گسترده مواجه شده، هشدارهای واقعی و جدی مقامات امنیت ملی در مورد افزایش آسیب پذیری سامانه های ماهواره ای بالای سر ما را تحت الشعاع قرار داده است. این سامانه ها همه ماهواره ها را در بر می گیرند، از جمله شبکه جی پی اس که زیربنای فعالیت پمپ بنزین ها، اوبر، خودپردازها و معاملات بورس است، ماهواره های هواشناسی، ماهواره های دیده بان، ماهواره های هشدار سریع که پرتاب موشک های بالستیک را پایش می کنند و ماهواره های مخابراتی. در سال های اخیر، چین و روسیه علاوه بر توسعه سلاح های ضد ماهواره جدید، در زمینه شبکه های ناوبری ماهواره ای نیز رقابت داشته اند. (البته معمولاً سیستم جی پی اس آمریکا بطور فراگیر در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد.) به گفته گوردون: «با توجه به این واقعیت که روسیه و چین فاصله چندانی تا ساخت سیستم های جی پی اس خود ندارند، حالا ناگهان محافظت [از سیستم آمریکا] که به دلیل نیاز مشترک بوده، از بین می رود. با تضعیف این سرویس تا جایی که دیگر قابل اطمینان نباشد- صرف نظر از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی- باعث از بین رفتن بازدارندگی نظامی خواهد شد.»

    نیازی نیست که حتماً یک بازیگر بد، به نتایج ویرانگر و فلج کننده به بار بیاورد. پیچیدگی و به هم پیوستگی فزاینده انواع شبکه هایی که زندگی روزمره را ممکن می سازند، این احتمال را افزایش می دهد که سیستم های خودگردان طبق هدف موردنظر کار کنند، اما با پیامدهای ناخواسته و پیش بینی نشده ای دچار فرازوفرودهای شدید شوند؛ چیزی که جیسون متنی آن را حادثه «خرابکاری دیجیتال» می نامد. «سقوط ناگهانی» بازار سهام وال استریت در سال ۲۰۱۰ را در نظر بگیرید. این حادثه در اثر پاسخ بیش ازحد سیستم های معاملات الگوریتمی به بازار سهامِ در حال سقوط اتفاق افتاد و منجر به کاهش شدید و آنی قیمت ها شد. یا تغییر ناگهانی فهرست کالاها در آمازون و جنگ قیمتی مبتنی بر ربات ها می تواند منجر به این شود که یک کتاب علمی دست دوم، به قیمت ۲۳، ۶۹۸، ۶۵۵.۹۳ دلار (به علاوه ۳.۹۹ دلار هزینه حمل) عرضه شود. بطور مشابهی، حادثه قطع برق سال ۲۰۰۳ که منطقه شمال شرقی آمریکا و کانادا را در بر گرفت و بیش از ۵۰ میلیون نفر از آن متأثر شدند، در اثر پاسخ اشتباه سیستم «فرست انرژی» اوهایو به یک خط انتقال بود که با درختان پرشاخ و برگ تماس پیدا کرده بود.

    این مشکلات اغلب با بازنگری و نگاه به گذشته قابل اصلاح هستند- وال استریت ژورنال این هفته یادآور شد که پس از سقوط ناگهانی بازار در سال ۲۰۱۰، سیستم ها و پادمان هایی با تاب آوری بیشتر به کار گرفته شدند که عمدتاً در جریان فرازوفرودهای بازار سهام در بحبوحه بحران کووید-۱۹ به خوبی عمل کردند. اما با گسترش جهان اینترنت اشیاء (IoT) و بکارگیری سیستم های خودگردان بیشتر در زندگی روزمره ما، آثار پیش بینی نشده رویدادهای مشابه نیز قطع به یقین افزایش پیدا خواهد کرد.

    ۵- بمب های الکترومغناطیس

    تهدید سرخ شدن دل و روده مجموعه مداربندی های جهان توسط یک بمب الکترومغناطیس (EMP) نیز وجود دارد. در حالی که بیشتر متفکران مهم، ایده پرتاب یک بمب الکترومغناطیس ویرانگر توسط کشورهای سرکش یا گروه های تروریستی را کم اهمیت جلوه می دهند- تهدیدی که لولو خورخوره محبوب نوت گینگریچ و دیگران است- اما دانشمندان این نگرانی را دارند که طوفان های خورشیدی پیش بینی نشده بتوانند سیستم های الکترونیکی ما در روی زمین را از کار بیندازند. چنان که در گزارش سال ۲۰۱۷ کمیسیون تحقیق در این رابطه آمده است: «طبق برآورد ناسا، احتمال چنین رویدادی ۱۰ تا ۱۲ درصد در هر دهه است و این یعنی، احتمال اینکه زمین ظرف چند دهه آینده تحت تأثیر یک ابرطوفان خورشیدی قرار گیرد بسیار زیاد است. چنین رویدادی می تواند با قطع شبکه های برق و زیرساخت های حیاتی و مهم دیگر، زندگی میلیون ها نفر را در معرض خطر قرار دهد.»

    بدترین سناریوی ممکن- که ممکن است با یک حمله سایبری به دست بشر یا اختلال ژئومغناطیسی (GMD) از فضا رخ دهد- نابودی فیزیکی زیرساخت های حیاتی و به خصوص تجهیزات تولید برق است. در این راستا، آزمایشی که دولت در سال ۲۰۰۷ در آزمایشگاه ملی آیداهو و با نام مستعار «آئورا» یا شفق قطبی انجام داد، باعث وحشت سیاست گذاران شد، چراکه نشان داد که چگونه یک مهاجم می تواند منجر به خودتخریبی ژنراتورهای تجاری شود.

    درست همانطور که کشور (و همه دنیا) به سختی تلاش کرده تا ظرفیت تولید تجهیزات محافظتی بخش بهداشت و درمان را افزایش دهد، ساخت ژنراتورهای بزرگی که شبکه برق را تقویت می کنند نیز به ماه ها زمان نیاز دارد و هر حادثه ای که منجر به از کار افتادن ژنراتورهای متعدد شود، می تواند بخش هایی از کشور را ماه ها و یا حتی بیشتر در خاموشی فرو ببرد. یکی از مقامات ارشد پیشین دولتی می گوید: «بسیاری از مشکلات ما در زمینه شبکه برق، مثل مشکل دستگاه تنفس مصنوعی هستند- ما نمی توانیم ترانسفورماتورها و زیرساخت های فیزیکی برق را به سادگی جایگزین کنیم. زمان لازم برای ساخت اینها تنها چند ماه نیست. اگر آنها را نداشته باشیم، نداریم.»

    خوشبختانه دولت و بخش خصوصی منابع قابل توجهی را به این حوزه اختصاص داده اند. دولت فدرال با شرکت هایی همکاری دارد که برای مستحکم سازی و محافظت از سیستم های خود در برابر طوفان های خورشیدی، از زیرساخت های حیاتی خاص خود- مانند خدمات آب و برق و گاز- برخوردارند. باب کولاسکی رئیس مرکز ملی مدیریت ریسک وزارت امنیت داخلی آمریکا می گوید: «ما مقدار مناسبی آر ریسک را کاهش داده ایم. برای کاهش آثار مخرب روی زیرساخت ها کارهای زیادی می توان انجام داد و قابلیت پیش بینی ما افزایش یافته است. یعنی می توانیم ۴۸ تا ۷۲ ساعت زمان هشدار داشته باشیم که اگر برنامه کاهش ریسک وجود داشته باشد، می توان کارهایی برای به حداقل رساندن پیامدها انجام داد.»



    خبر
    شماره مطلب: 24664
    دفعات دیده شده: ۳۸۹ | آخرین مشاهده: ۲ هفته پیش