-
رسانه ها و عملیات روانی
پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۱۲:۰۰
چکیده در دوران پساجنگ سرد با حاکم شدن فضای اطلاعاتی ـ نرمافزاری ناشی از اینترنت و فضاهای مجازی، رسانهها و شبکههای خبرپراکنی در عرصه تعاملات بینالمللی، نقش مؤثرتری ایفا کردند، به خصوص پس از رویداد یازدهم سپتامبر 2001 که نقطه عطفی در نظام بینالملل بود، رسانهها در ایجاد روند امنیتی - راهبردی ناشی از حادثه یاد شده، جایگاه ویژهای یافتند. با افزایش روند یکجانبهگرایانه نومحافظهکاران حاکم بر ایالات متحده امریکا، رسانههای همسو با منافع راهبردی
چکیده در دوران پساجنگ سرد با حاکم شدن فضای اطلاعاتی ـ نرمافزاری ناشی از اینترنت و فضاهای مجازی، رسانهها و شبکههای خبرپراکنی در عرصه تعاملات بینالمللی، نقش مؤثرتری ایفا کردند، به خصوص پس از رویداد یازدهم سپتامبر 2001 که نقطه عطفی در نظام بینالملل بود، رسانهها در ایجاد روند امنیتی - راهبردی ناشی از حادثه یاد شده، جایگاه ویژهای یافتند. با افزایش روند یکجانبهگرایانه نومحافظهکاران حاکم بر ایالات متحده امریکا، رسانههای همسو با منافع راهبردی امریکا همچون فاکسنیوز (وابسته به پنتاگون)، سیانان و روزنامه وال استریت ژورنال در افزایش سطح تأثیرگذاری نظامی - امنیتی امریکا به زیان کشورهای واگرا با سیاستهای هژمونیکی امریکا از جمله عراق، فعالیتهای مؤثری انجام دادند. رسانههای مزبور در ایجاد محیط ادراکی - روانشناختی مطلوب نومحافظهکاران و ارتباط دادن موضوعهایی چون تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی و نقض حقوق بشر، به رژیم بعث عراق، کارایی ویژهای از خود نشان دادند، این رسانهها به حمله نظامی امریکا به عراق در 19 مارس 2003، مشروعیت بخشیدند. در این مقاله به تأثیرگذاری رسانهها در ایجاد عملیات روانی نیروهای ائتلاف علیه رژیم عراق پرداخته میشود. واژگان کلیدی: رسانه، فریب، محیط ادراکی - روانشناختی، فاکسنیوز، سیانان، تروریسم، تسلیحات کشتارجمعی، عملیات روانی. مقدمه اصولاً نیروی دشمن را میتوان با روشهای مختلفی تضعیف کرد و درهم شکست: توسل به نیروی نظامی (استفاده از نیروی نظامی، تهدید به استفاده از نیروی نظامی، تهدید به خشونت)، فشارهای اقتصادی، قطع حمایت دولتهای دیگر، ایجاد ناامیدی در دشمن و زمینهسازی برای پیوستن نیروهای دشمن به نیروهای خودی. ولی معمولاً ترکیبی از موارد بالا باعث میشود تا به نیروی مقابل فهمانده شود، که مقاومت، چندان فایدهای ندارد، اما اگر بتوان نبردی نظامی را با کمترین نیروی نظامی و در پی آن با استفاده از زمینههای فراهم در محیط ادراکی - روانشناختی نیروی مقابل به پیش برد؛ میتوان اذعان کرد که کاری سترگ و به تعبیر سونتزو،( ) نظریهپرداز استراتژی در چین باستان (سده پنجم پیش از میلاد)، نهایت مهارت فرماندهی است. هر رهبر سیاسی یا فرمانده نظامی باید مأموریت خود را با سریعترین روش و با حداقل تلفات انسانی به انجام رساند.1 سونتزو در اثر مشهور خود به نام هنر جنگ بر نقش فریب در جنگها تأکید میورزد. تفرقهافکندن میان دشمنان، خنثیکردن برنامههای راهبردی آنان و به انزوا کشاندن، به گونهای که نیروی متخاصم روحیه خود را از دست بدهد و فاقد اراده مقاومت گردد و بتوان بدون استفاده نه چندان گسترده از نیروی نظامی بر ارتش دشمن چیره شد، مقوله اساسی کتاب سونتزو را تشکیل میدهد.2 سونتزو، پیروزی از این راه، یعنی، درهم شکستن مقاومت دشمن بدون جنگ را برتری فوقالعاده تلقی میکند.3 کارلفون کلازویتس، ژنرال پروسی لهستانی الاصل، در کتاب معروف خود با عنوان درباره جنگ، به مسائل بنیادین جنگ میپردازد. کتاب درباره جنگ، نخستین اثری است که در آن نوعی الگوی فکری مطرح میگردد که در همه مراحل تاریخی در مورد مسائل راهبردی - امنیتی، همخوانی دارد. کلازویتس در کتاب مزبور در مورد طبیعت جنگ، نظریه جنگ، فعل و انفعالات میان نظریه و عمل، ارتباط بین جنگ و سیاست، هدف استراتژی، ارتباط میان رهبری سیاسی و نظامی، مسائل روانی - ادراکی جنگ و تاکتیکهای آن به بحث میپردازد. کلازویتس در اثر خود بر ماهیت ابزاری جنگ در تعاملات سیاسی تکیه میکند و معتقد است جنگ ادامه سیاست دولت با ابزاری متفاوت، است و بیش از دیگر نظریهپردازان استراتژی، بر عوامل روحی - روانی در صحنههای عملیاتی نبرد توجه دارد و این یکی از عناصر مهم اندیشه وی را تشکیل میدهد.4 اصولاً متفکران یاد شده در آثارشان بر فرآیند عملیات روانی در جنگها تأکید ویژهای ورزیدهاند و جالب آنکه در دوران پس از رویداد 11 سپتامبر 2001 نیز عملیات روانی در عرصه تعاملات بینالمللی،( ) و بنا به ماهیت نرمافزاری - اطلاعاتی جنگها، اهمیتی دوچندان یافته است. اصولاً بعد روانشناختی بر فرآیندهای موجود در عرصه نبرد، رهبران، دستاوردهای نظامی و همچنین بر مردم غیرنظامی تأثیر میگذارد. با توجه به محیط پیرامونی نبرد، نیروهای نظامی مایلند هنگامی با نیروهای دشمن روبهرو شوند که نیروی رقیب نسبت به توانمندیها و نقاط ضعف نیروهای خودی اطلاعات کمی داشته باشند تا بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن، صحنه نبرد را به سود خود آماده کنند.5 زمانی که روشهای عملیات روانی، بر مخاطبان هدف خارجی( ) تأثیر مثبت بگذارد، به گونهای تعمیم یافته و با مشکل خاصی مواجه نمیگردد و موفق خواهد بود. همچنین عملیات روانی میتواند به مثابه صدای نیروهای تحت فرماندهی خودی، از طریق ارائه نیات و مقاصد فرمانده نیروهای مشترک( ) و اقناعسازی،( ) بر مخاطبان خارجی تأثیرگذاری بهسزایی داشته باشد. آنچه به نظر میآید آن است که انقلاب در امور نظامی،( ) وضعیت جنگ سنتی را به کلی دگرگون کرده است. در دوران همگرایی و وابستگی متقابل رسانههای گروهی، صرفاً، رسانههای داخلی و ملی مخاطبان مورد نظر را تحت تأثیر قرار نمیدهند. رسانههای ملی و داخلی، رویدادها را طبق زمینههای تاریخی، سیاسی و فرهنگی خود تفسیر میکنند، در صورتی که اگر همان پیامها از رسانههای خارجی فرستاده شود، متفاوت از ویژگیهای فرهنگی و زمینههای سیاسی ملی و داخلی تفسیر میگردد. البته در این زمینه فهم اهداف سیاسی و فرهنگی ارسالکنندگان مهم بینالمللی، امری مهم است. شکلگیری فضای اطلاعاتی - نرمافزاری برای هماهنگی اقدامات اجتماعی و نظامی صحنه جنگ، امری مهم است. در این زمینه، رسانههای گروهی در شرایط بحرانی بسیج میشوند و با بهرهگیری از رسانههای گروهی در جنگ، پیامدها و نتایج درگیریها به گونهای به تصویر کشیده میشود که از روشهای سنتی نظامی در جنگ کاملاً متمایز است. رسانههای گروهی میتوانند مجازیسازی جنگ را از طریق ابهامسازی به کمک تکنیکهای رسانهای و عملکردهای سیاسی و همچنین غلطاندازی پوشش دهند. به عنوان نمونه میتوان به حمله امریکا به عراق در 19 مارس 2003 اشاره کرد که رسانههای غربی نظیر فاکسنیوز( ) و سی.ان.ان( ) با القای نقش صدام حسین در حملات تروریستی 11 سپتامبر، ارتباط نزدیک القاعده با رژیم بعث عراق و وجود سلاحهای کشتار جمعی،( ) با مدنظر قرار دادن موضوعات فوق و با طرح سه سؤال کلیدی در خصوص آن، موجب شدند که 78% افکار عمومی امریکا از حمله بوش به عراق، حمایت کنند.6 با توجه به نقشآفرینی رسانهها در تعاملات بینالمللی و بهرهگیری از آن در تغییرات مثبت یا منفی در جوامع، میتوان گفت که بعد نوینی از نبرد نرمافزاری - مجازی در صحنه روابط بینالملل به وجود آمده است که با توجه به وابستگی بسیاری از رسانههای گروهی مؤثر در جهان به قدرتهای بزرگ، عملاً انقلاب در امور نظامی، در راستای منافع این قدرتها قرار گرفته است. هدف این مقاله این است تا به این مسئله پاسخ گوید که تأثیر رسانهها در ایجاد عملیات روانی در نبرد نیروهای ائتلاف علیه عراق در مارس 2003 چگونه بوده است؟ گفتار نخست: رسانه و تأثیر آن در تعاملات بینالمللی واژه رسانه،( ) بار محتوایی ویژهای دارد. اصولاً یک رسانه، ابزار کارآمدی برای برقراری ارتباطات( ) است. به تعبیری دیگر رسانهها، محصول فرهنگ صنعتیاند، هرچند در معنای عام آن قدرت بیشتری نیز دارند.7 رسانهها عمدتاً به سه دسته شنیداری، دیداری و شنیداری - دیداری تقسیم میشوند. برای انتخاب رسانه مناسب، طراح عملیات روانی باید اطمینان حاصل کند که رسانه موردنظر، توانایی پخش و رساندن پیام به مخاطبان موردنظر را دارد.8 رسانههای دیداری - شنیداری،( ) به دلایل متعدد از مؤثرترین ابزارهای جهتدهنده و ذهنیتبخش سیاسی - راهبردی به شمار میآیند، چرا که میتوانند بیان( ) غیرطبیعی را آنگونه طبیعی سازند که همچون خود طبیعت به نظر آید. کارکردهای رسانههای دیداری - شنیداری، آنچنان تأثیری بر ذهن بینندگان میگذارد که گاه صحنههای غیر واقعی، به مثابه زندگی واقعی جلوه میکند. اهداف و نیات تهیهکنندگان برنامههای رسانههای دیداری - شنیداری بر اساس مقاصد حامیان مالی آن، تعریف میگردد. بسیاری بر این باورند که رسانههای دیداری - شنیداری، مبنای خودشناسی( ) مخاطبان را دگرگون میکند، ذهن بیننده را به ابرفضاهای پسامدرن( ) و مجازی( ) میکشاند و گاهی نیز با مقولههای ارزشی - سیاسی، در ذهنیتسازی و مدیریت ادراکی( ) مخاطبان، تأثیرات شگرفی را برجای میگذارد.9 رسانه دیداری - شنیداری با همراهکردن گام به گام بیننده با خود، با بهرهگیری از حالت همبستگی( ) و تعامل بیان ذهنی،( ) انگارهها یا مفاهیم کنترلکنندهای را به مخاطب ارائه میکند که شاید به تعبیر فیلسوف فرانسوی، لویی آلتوسر،( ) ساز و کاری ایدئولوژیکی، برای توجیه وضع موجود تلقی گردد.10 ژوزف کلاپر( ) معتقد است که رسانههای دیداری - شنیداری سه نوع دگرگونی اساسی را در ذهنیت مخاطبان ایجاد میکنند: «تغییر عقیده،( ) تقویت( ) و تغییر وضع موجود. ( )» بر این اساس کلاپر به تأثیرگذاری خاص رسانههای دیداری - شنیداری، معتقد است.11 تهیهکننده رسانههای دیداری - شنیداری میکوشد تا در راستای ذهنیتسازی مخاطب، با کوچکترین واکنش مثبت او و در لحظه خطر،( ) ایستارهای سیاسی - راهبردی( ) خود را بیان کند. رسانههای دیداری - کلامی میکوشند بر مبنای ارزشگذاریهای ویژه تهیهکنندگان خود، مخاطب را از حالت سردرگمی خودتفسیری( ) به تفسیر مطلوب خود سوق دهد، چرا که رسانههای دیداری - شنیداری بر مبنای تصویرهایی( ) ایجاد شده است که در آن معانی( ) برای دلالت و جهتدهی( ) به کار گرفته میشوند.12 امانوئل کانت،( ) فیلسوف آلمانی در آثار خود به این نکته اساسی میپردازد که: «هیچ دریافت ادراکی، بدون وجود مفهوم، وجود نخواهد داشت.»13 شاید با بهرهگیری از این عبارت بتوان اذعان کرد که اصولاً رسانههای دیداری - شنیداری، بر مبنای ارزشها و تفکرات تهیهکنندگان آن، مفاهیمی جهتگیری شده را به ما ارائه میکنند که چارچوب ذهنی - روانی ما را شکل میدهد. واقعیت آن است که در عصر انقلاب در امور نظامی و نرمافزاری شدن هر چه بیشتر راهبردهای کشورهای تعیینکننده در عرصه تعاملات بینالمللی، رسانهها کارکرد بسیار خطیری را بر عهده دارند و در این میان رسانههای دیداری - شنیداری کشورهای تأثیرگذار غربی به دلیل قدرت مانور و سطح تأثیرگذاری فراتر، اهمیت ویژهای دارند. به صورت عینی و ملموس، کارکرد خاص رسانههای وابسته به دولت ایالات متحده را در اقدام نظامی در عراق (مارس 2003) و در آغاز هزاره سوم میلادی میتوان برشمرد که در آن رسانههایی نظیر فاکسنیوز (وابسته به پنتاگون، وزارت دفاع امریکا)، سی.ان.ان و بی.بی.سی به گونهای تعیینکننده در راستای منافع راهبردی - امنیتی ایالات متحده امریکا و انگلستان، فعالیت کردند. گفتار دوم: سطح تأثیرگذاری رسانههای فراملی در جریان جنگ نیروهای ائتلاف علیه عراق مقوله آزادسازی عراق( ) و ملتسازی( ) از جمله مواردی بودند که رسانههای خبرپراکنی فاکسنیوز، سی.ان.ان و بی.بی.سی در برنامههای خود بارها به آن اشاره مینمودند. از حدود شش ماه به آغاز اقدام نظامی امریکا و انگلستان در عراق، از مهاجمان جنگ چهرهای آزادیخواه و متکی به حقوق بشر( ) و از دولتمردان بعث عراق، به ویژه شخص صدام حسین، چهرهای دیکتاتور و خونریز به تصویر کشیده بودند و هرچه زمان جنگ نزدیکتر میشد، رسانههای مزبور به ویژه فاکسنیوز (با توجه به وابستگیهای خود به پنتاگون) تلاش میکرد تا افکار عمومی جهان، به ویژه جامعه ایالات متحده امریکا را به نگرانی فراگیر، مبنی بر اینکه حکومت صدام تسلیحات کشتار جمعی فراوان شیمیایی، بیولوژیکی دارد و به احتمال زیاد این رژیم سلاحهای اتمی خود را در راستای حفظ رژیم( ) بعث و برهم زدن ثبات بینالمللی( ) به کار گیرد، رهنمون سازد. در این میان دائماً تصاویر دهشتناکی از منفجر کردن مخالفان حکومت صدام توسط عوامل رژیم بعث، در حالی که در بیابان به هم بسته شده بودند و در جیبهایشان مواد انفجاری قرار داده شده بود و یا کشتار شیعیان جنوب عراق در قیام سراسری سال 1991 که به دلیل حمایت نکردن دولت بوش پدر از آنها به شکست انجامید، نشان داده میشد و ضمن تأکید بر بیرحمی رژیم صدام حتی نسبت به اتباع خود در خلال جنگ با ایران (فاجعه حلبچه)؛ به شدت در صدد بودند، افکار عمومی را نسبت به اقدام نظامی در عراق جلب کنند. این مسئله به ویژه با توجه به تلاشهای روانی - تاکتیکی دولت صدام در خصوص مظلومنمایی و جذب افکار عمومی جهان در راستای به تعویق افتادن اقدام نظامی بوش در عراق، بسیار حائز اهمیت است. فرستادن طارق عزیز به مثابه شخصیت بسیار مؤثر در دستگاه سیاستگذاری عراق که فردی مسیحی بود به مقر کلیسای واتیکان و دیدار وی با پاپ ژان پل دوم و اعلامنظر پاپ مبنی بر اینکه جنگ با عراق، امری خلاف بشریت است، نشاندهنده این مقوله بود که شخص صدام هرچند استراتژیست قهاری قلمداد نمیشد ولی از جنبه تاکتیکی و اقدام به جنگ روانی میتوانست برنامههای راهبردی نیروهای ائتلاف را مختل کند به گونهای که تظاهرکنندگان در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله انگلستان و همچنین جوامع مسلمان خاورمیانه، استرالیا، زلاندنو و حتی در خود ایالات متحده امریکا، در خصوص تغییر رژیم عراق مخالف توسل به زور و جنگ بودند. ( ) این مسئله، موجب تحرک بیشتری در رسانههای دیداری - شنیداری وابسته به ایالات متحده گردید و بیش از پیش بر خطر شخص صدام برای صلح و امنیت بینالمللی تأکید شد. مفهوم مقابله با تروریسم، مفهوم جدیدی بود که ایالات متحده در دوران پس از 11 سپتامبر، برای حفظ ثبات استراتژیکی( ) مدنظر خود، به آن روی آورد و آن را به منزله دکترین سیاست خارجی و امنیت ملی آن کشور، تثبیت نمود،14 به گونهای که این امر دستاوردهای مهمی برای دستگاه دولتی امریکا در برداشت، به طوری که تا پیش از 11 سپتامبر، دولت بوش محبوبیت چندانی نداشت ولی پس از آن، حدود 80 درصد مردم امریکا از رفتار خارجی مداخلهگرایانه دولت خود حمایت کردند.15 این مسئله با بازتاب گستردهای در رسانههای خبرپراکنی غرب، انعکاس یافت. دقیقاً سه روز پیش از آغاز جنگ علیه عراق و با توجه به فضای حاکم بر دولت نومحافظهکار( ) بوش، سی.ان.ان و بی.بی.سی با تأکید بر شکست دیپلماسی،( ) بیش از پیش فضای ادراکی - روانشناختی افکار عمومی و حتی دولتمردان عراقی را برای اقدام نظامی در عراق، آماده کردند.16 جالب آنکه دقیقاً چند هفته پیش از آن، خبرنگار سی.ان.ان، خانم زین ورجی با سردبیر القدسالعربی، عبدالباری عتوان، مصاحبه کرد و ضمن حمایت از شبکه سی.ان.ان و همچنین اهمیت ندادن به دیگر نکات بیان شده سردبیر روزنامه القدس العربی، از وی پرسید: «شما ارتباط گروه القاعده با عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟» عتوان در پاسخ میگوید: «به نظر من این ضعیفترین استدلال کالین پاول، وزیر خارجه امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای اقدام نظامی در عراق است ...»17 خانم ورجی، سخن عتوان را قطع میکند و مطالب مشروح زیر را که برخواسته از ذهنیت خاص شبکه موردنظر بود اینچنین روایت کرد: «ما مدارک عینی بسیاری در دست داریم که این مسئله را تأیید میکند، شواهد بسیاری نیز وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق را تأیید میکند که دولت صدام آن را پنهان کرده است، به نظر شما هیچ رابطهای میان پنهان کردن تسلیحات مزبور با گروه القاعده، به چشم نمیخورد؟»18 اطلاعرسانیهای کاملاً هدایتشده و هوشمند در رسانههای خبرپراکنی فاکسنیوز، سی.ان.ان و بی.بی.سی بارها شنیده میشود. عنوان جنگ علیه تروریسم( ) که مرتباً در شبکه فاکسنیوز به بینندگان القا میشد، نشاندهنده این مسئله بود که اقدام نظامی نیروهای ائتلاف در عراق، صرفاً به دلیل مبارزه با تروریسم بود و امری قانونی و مشروع به حساب میآمد.19 تصاویر پخششده از ریچارد باتلر، رئیس کمیته بازرسان سازمان ملل متحد، همزمان با آغاز اقدامات نظامی در عراق و مصاحبههای شبکههای سی.ان.ان، فاکسنیوز و مناظره وی با تیم سباستین( ) مجری برنامه گفتگوی صریح( ) شبکه بی.بی.سی، همه در ایجاد یک محیط ادراکی - روانشناختی همسو با اهداف هژمونیکی ایالات متحده امریکا، موفقیت شایان توجهی کسب کرد. تلقی افکار عمومی از وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق و مصاحبه بنگاههای خبرپراکنی وابسته به غرب با نیروهای معارض صدام نظیر احمد چلبی برادر وی و نیز عدنان پاچهچی در این زمینه که رژیم عراق طی سالهای پس از آزادسازی کویت و هنگام بازرسیهای آنسکام به ریختن مواد میکروبی و بیولوژیکی در رودخانه دجله و در مناطق شیعهنشین اقدام ورزیده بود،20 به تعبیری تیر خلاص روانی - تبلیغاتی نیروهای ائتلاف در مغز رژیم بعث عراق بود. عملیات روانی - اطلاعاتی نیروهای ائتلاف و رسانههای وابسته به آنها آنقدر مؤثر بود که حتی بسیاری از متفکران استراتژی از منحصر به فرد بودن آن سخن گفتهاند. در جنگ علیه ترور (نامی که بوش پسر بر اقدام نظامی در عراق نهاد)، دولت بوش بر وارد کردن ضربه نخست( ) بر رأس حکومت صدام یا سیاست سرزنی،( ) تأکید ویژهای داشت. بر این اساس، بعدها بوش در تجمع گروهی از دانشآموختگان دانشکده افسری در آکادمی نظامی وست پوینت( ) اظهار داشت: «اگر منتظر شویم، تهدیدها عملی گردد، شکیبایی ما بیش از حد زیاد بوده است.»21 ارائه اسنادی ضعیف از سوی رسانههایی چون وال استریت ژورنال( ) مبنی بر اینکه دولت صدام در حمله تروریستی به ساختمان تجارت جهانی( ) در سال 1993 دست داشته است، عامل دیگری شد تا توجه افکار عمومی امریکا بیش از پیش به صدام معطوف گردد. کاندالیزا رایس، بعدها این تغییر ذهنیت( ) بوش را اینگونه عنوان کرد: «اقدام ما در عراق، به این دلیل نیست که بر اساس شواهدی بگوییم، عراق ممکن است سلاحهایی را در اختیار گروه القاعده قرار داده باشد. حمله ما به این دلیل است که اصولاً عراق یکی از کشورهایی است که با ما رابطهای خصمانه دارد و آنچنان بیمسئولیت و بیرحم است که این تسلیحات را در اختیار تروریستها قرار خواهد داد.»22 سخنان بوش در ژانویه سال 2002، با عنوان سخنرانی خطاب به ملت امریکا، بازتاب گستردهای در شبکههای خبری فاکسنیوز و سی.ان.ان داشت و این شبکهها در القای مطالب به مخاطبان هدف،( ) نقش گستردهای را ایفا کردند. بوش در سخنرانیش دو هدف عمده سیاستگذاری در جنگ علیه تروریسم را چنین بیان کرد: «نخستین هدف، متوقف کردن فعالیت اردوگاههای تروریستی است که بنیادگرایان اسلامی در آن آموزش میدیدند؛ همچنین برهم زدن برنامههای تشکیلات تروریستی و سپردن اعضای این تشکیلات به دست قانون است.» بوش، هدف دوم را در سخنرانی خود (در روز بیستم سپتامبر 2002)، خطاب به اعضای کنگره اظهار داشت: «از هماکنون سیاست امریکا به جلوگیری از فعالیت تروریستها و رژیمهایی اختصاص خواهد یافت که به دنبال دستیابی به سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و هستهایاند و از این راه، امنیت ایالات متحده و دیگر کشورها را در جهان به مخاطره میافکنند.» رئیسجمهور امریکا کشورهای کره شمالی، ایران و عراق را محور شرارت( ) معرفی کرد و تصریح کرد که عراق بیشترین تاوان را خواهد پرداخت.23 بوش اظهار داشت: «عراق به دشمنی علیه ایالات متحده و حمایت از تروریستها ادامه داده است. در طول دهه گذشته رژیم عراق با توطئهچینی به تولید تسلیحات میکروبی، گاز اعصاب و سلاحهای هستهای پرداخته است. صحبت از رژیمی است که سلاحهای شیمیایی را علیه هزاران نفر از مردم کشورش به کار برده و مادران بسیاری را بیفرزند کرده است. صحبت از رژیمی است که واقعیتهایی را از دنیای بیرون پنهان کرده است. چنین دولتهایی به همراه همدستانشان محور شرارتاند و برآنند تا صلح را در جهان خدشهدار نمایند. این رژیمها با تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتارجمعی خطر بزرگ و روزافزونی را به وجود میآورند. آنها میتوانند این سلاحها را در اختیار تروریستها قرار دهند و حربهای به دست آنها دهند که با تنفرشان از جهان متمدن، هماهنگی دارد. همچنین میتوانند به همپیمانان ما حمله کنند، یا از امریکا اخاذی کنند. در هر یک از این موارد، بیتفاوتی ما بهایی بسیار گزاف را در پی خواهد داشت.»24 همچنین انعکاس اخباری گزیده شده از داخل عراق توسط شبکه فاکسنیوز، نقش اساسی را در برانگیختن احساسات مردم امریکا، ایفا کرد. در اواخر سال 2001 میلادی طی یک نظرسنجی دولت عراق از مردم آن کشور، اسامهبنلادن،( ) مرد سال 2001 در عراق شناخته شد، این عنوان برای تقدیر از تلاشهای بنلادن در برابر ایالات متحده و دفاع از اسلام به او اعطا شد و حتی تلویزیون دولتی عراق، رئیس یکی از عشایر عراقی را در حال خواندن شعری نشان داد که در تمجید از حملات یازدهم سپتامبر برای صدام سروده بود. مضمون این شعر چنین بود: «چهار هواپیما از خاک امریکا برخاست. اینچنین بدبختی [برای امریکاییها] هیچگاه سابقه نداشته است؛ و در آینده هم تکرار نخواهد شد. [طی این اقدام دلیرانه] شش هزار کافر به هلاکت رسیدند. این کار شجاعانه، کار بنلادن نبود، بلکه دعای مستجاب شده صدام بود که آن اتفاق افتاد!!25 پخش چنین مواردی در شبکههای خبرپراکنی امریکا به شدت آستانه تحمل افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد، به ویژه اقدام تحریکآمیز نمایشی صدام در بهار سال 2002 که به مشاوران امنیتی خود دستور داده بود تا به خانوادههای فلسطینی شرکتکننده در حملات انتحاری یازدهم سپتامبر کمک مالی کنند، در رسانه فاکسنیوز بازتاب گستردهای داشت. آنچه میتوان گفت آن است که استراتژی نامتناسب شخص صدام و کیش شخصیتی وی به همراه اقدامات گسترده و هدفمند رسانههایی چون فاکسنیوز، سی.ان.ان و روزنامه وال استریت ژورنال، همسو با اهداف هژمونیکگرایانه نومحافظهکاران، حمله امریکا به عراق در 19 مارس 2003 را رقم زد. نتیجهگیری اصولاً محیط ادراکی - روانشناختی مردم ایالات متحده امریکا به دلیل ویژگی خاص آنان و نبود پیچیدگی ذهنی و سادهاندیشی( ) به شدت تحت تأثیر عملکرد رسانهها قرار دارد. در این میان، رسانههایی همچون فاکسنیوز و سی.ان.ان به دلیل ماهیت خاص و همسویی با اهداف راهبردی دولت امریکا در ایجاد عملیات خاص تبلیغاتی ـ روانی علیه دولت عراق در طی زمانی پیش از 19 مارس 2003 و همزمان با اقدامات نظامی نیروهای ائتلاف در جنگ نوزده روزه، نمود بارزی داشتند. علیرغم اقدامات تاکتیکی محدود صدام در آستانه حمله نظامی امریکا به عراق که در راستای عملیات روانی برای افکار عمومی جهانی ایجاد شده بود، نظیر فرستادن طارق عزیز مسیحی نزد پاپ ژان پل دوم، که بعضاً توانست در پارهای از نقاط جهان به بسیج افکار عمومی بپردازد، در نهایت رسانههای وابسته به اهداف راهبردی ـ امنیتی کاخ سفید توانستند با استفاده از فناوری برتر اطلاعاتی و ادراکی و تحتالشعاع قرار دادن سطح گستردهتری از تعاملات بینالمللی، به نبرد امریکا علیه عراق، مشروعیت ویژهای بخشند. در این زمینه، استراتژی نادرست شخص صدام که بسیاری از او به عنوان یک استراتژیست ضعیف ولی تاکتیکپرداز توانمند یاد میکنند، از جمله تأکید بر در اختیار داشتن مقادیری تسلیحات بازدارنده - که به زعم صدام میتوانست به مثابه یک عامل بازدارنده روانی در جلوگیری از حمله نظامی به عراق، کارایی داشته باشد که در نهایت به یک عامل بازدارنده منفی بدل گردید. همچنین تحریک افکار عمومی امریکا در ارتباط با حادثه 11 سپتامبر 2001 موجب گردید که عملیات روانی رسانههای وابسته به ایالات متحده امریکا، بتواند همسو و همگرا با اقدامات نظامی نیروهای ائتلاف در خاک عراق، به سرنگونی حکومت بعث عراق، مدد رساند.یادداشت 1- ریچارد جی. استیل ول، «ملاحظات سیاسی و روانی در عملیات ضد شورش»، ترجمه علی جامهبزرگ، فصلنامه علمی - پژوهشی عملیات روانی، شماره پنجم، تابستان 1383، صفحه 21. 2- Liddell Hart, B.H; Strategy: The Indirect Approach, London: Faber, 1967, pp. 11-12. 3- علیرضا ازغندی، جلیل روشندل، مسائل نظامی و استراتژیک معاصر، (تهران: سمت، چاپ دوم، 1378)، صفحه 17. 3- Azer Gat, The Origins of Military Thought: From the Enlightenment to Clausewitz, (Oxford: Clarendon, 1989), pp. 28-36. 5- جیمز هاوکنیز، «چشماندازی بر عملیات روانی مشترک»، ترجمه آرمین امینی، فصلنامه علمی - پژوهشی عملیات روانی، شماره 5، تابستان 1383، صفحه 81. 6- مهسا ماهپیشانیان، «گفتمان جنگ مجازی و رسانههای گروهی»، فصلنامه علمی - پژوهشی عملیات روانی، شماره 6، پاییز 1383. 7- آرمین امینی، «لابی یهود و سینمای امریکا»، فصلنامه علمی - پژوهشی عملیات روانی، شماره 4، زمستان 1382، بهار 1383، صفحه 84. 8- پریسا کریمینیا، «انتخاب رسانه در عملیات روانی»، فصلنامه عملیات روانی، شماره 4، زمستان 82 بهار 1383، صفحه 49. 9- آرمین امینی، پیشین، صفحه 84. 10- همان. 11- Joseph Klapper, The Effects of Mass Communication, (New York, Free press, 1960), pp. 18-33. 12- آرمین امینی، پیشین. 13- همان. 14- برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به: آرمین امینی، «آثار حمله امریکا علیه عراق بر نظام بینالمللی»، ماهنامه نگاه، شماره 35، خرداد 1382، صفحه 73. http://www.Gallup.org/documents/html 15- بهادر امینیان، «پیافکندن نظام نوین جهانی: تبیین رفتار امریکا پس از 11 سپتامبر»، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 3، پاییز 1381، صفحه 845. 16- http://www/cnn.com(March 17/2003). 17- http://www/cnn.com(Feb 23/2003). 18- Ibid. 19- http://www.foxnews. com(March 17/2003). 20- http://www/cnn.com(Feb 14/2003). 21- Con Coughlin, The Secret life Saddam, (London: The Royal Institute for International Affairs, 2004), pp. 17-20. 22- Ibid. p. 16. 23- http://www/cnn.com(September 20/2002). 24- Ibid. 25- Con Couglin, op.cit, pp. 19-21.
مقالات مجله
نام منبع: دکتر آرمین امینی
شماره مطلب: 2257
دفعات دیده شده: ۳۶۴۹ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش