-
عملیات روانی و آشوبگری
پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۱۲:۰۰
اشاره تمامی جوامع از افراد و اعضای خود این انتظار را دارند که با رعایت موازینی خاص خود را با شرایط و هنجارهای موجود تطبیق دهند، اما در مواردی و تحت شرایط خاصی برخی افراد خود را با الگوهای فرهنگی و شرایط اجتماعی تطبیق نمیدهند. این خود شروع ظهور و پیدایش بعضی از مسائل اجتماعی و شرایط غیرعادی است. وضعیت یاد شده که آن را میتوان شورش نامید حرکت عادی جامعه را نیز با مشکل مواجه میکند در چنین شرایطی بحرانی حضور نیروهایی که امنیت و سلامت جامعه را کنتر
اشاره تمامی جوامع از افراد و اعضای خود این انتظار را دارند که با رعایت موازینی خاص خود را با شرایط و هنجارهای موجود تطبیق دهند، اما در مواردی و تحت شرایط خاصی برخی افراد خود را با الگوهای فرهنگی و شرایط اجتماعی تطبیق نمیدهند. این خود شروع ظهور و پیدایش بعضی از مسائل اجتماعی و شرایط غیرعادی است. وضعیت یاد شده که آن را میتوان شورش نامید حرکت عادی جامعه را نیز با مشکل مواجه میکند در چنین شرایطی بحرانی حضور نیروهایی که امنیت و سلامت جامعه را کنترل مینمایند تشدید میگردد تا از وضعیت بحران و سلب امنیت عمومی جلوگیری به عمل آورند. مقاله پیش روی سعی دارد بسترسازیهای داخلی و خارجی شورش در کشورها را مورد بررسی قرار دهد و در بعضی از موارد آن را با شورشهای داخل کشور به عنوان مطالعه موردی تطبیق دهد. واژگان کلیدی: شورش، شورشگری، عملیات روانی، تبلیغات، حاکمیت، ابزار عملیات روانی، رسانه. مقدمه بررسی وضعیت آشوبهای داخلی یک کشور نشان میدهد که این آشوبها به دو دسته تقسیم میشوند. 1ـ آشوبهایی با منشأ داخلی 2ـ آشوبهایی با منشأ خارجی؛ آشوبها با منشأ داخلی، آشوبهاییاند که در اثر نارضایتی شهروندان از حاکمیت یا موردی ویژه به وجود میآید. زمانی که نارضایتی از حاکمیت باشد کل جامعه دچار درگیری شده و انقلاب پدید میآید و اگر این نارضایتی از موردی خاص باشد مردم یا شهروندان هرچند به تخریب اماکن شخصی و عمومی اقدام میکنند اما پس از مقطع زمانی کوتاهی، این آشوبها فروکش میکنند و از منطقه جغرافیایی خود خارج نمیشوند. نوع دوم آشوبهایی است که منشأ خارجی دارند. این منشأ خارجی میتواند یک دولت خاص یا مخالفین یک نظام باشد. آشوبگری با منشأ خارجی جزئی از عملیات روانی دشمنان علیه حاکمیت آماج است که اگر توسط دولتی علیه دولت دیگر اجرا شود نیازمند پیشزمینههایی است که به این پیشزمینهها فشارهای عملی گویند به این مفهوم که دولت متخاصم کشور آماج را هدف فشارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی قرار میدهد و سپس وقتی که شهروندان از حاکمیت ناراضی گشتند با استفاده از شیوههای روانشناسی آنها را به شورش وامیدارد که نمونههای بارز آن ایجاد شورش در عراق پس از جنگ دوم خلیجفارس توسط امریکا بود که به علت پشتیبانی نکردن بعدی، قیام شیعیان با سرکوب شدید حاکمیت بعثی مواجه گردید. نوع دوم منشأ خارجی مربوط به مخالفان حاکمیتها در بیرون از مرزها است در این روش مخالفان از نارضایتیهای مقطعی شهروندان نهایت استفاده را کرده و باعث ایجاد آشوب و بلوا در یک کشور میشوند و هرچند خود نیز اطمینان دارند این شگردها باعث تغییر حاکمیتها نمیشود ولی آن را ضربهای به حاکمیتها تلقی میکنند که نمونههای بارز آن آشوبهای واقعه دانشگاه و یا شادیهای پس از فوتبال بود که با درایت نیروهای انتظامی این قائلهها دیگر تکرار نشدهاند. اما برای شناخت علمی و حرفهایتر این آشوبها ضروری است به تدوین و به بحث گذاشتن آنها اقدام کنیم که امید است این مقاله شروعی مناسب برای جلوگیری از عملیات روانی اعم از حاکمیتهای متخاصم و مخالفان بیرونی باشد. تعریف عملیات روانی عملیات روانی مجموعه اقدامات تبلیغی - روانی است که یک کشور یا گروهی برای اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و شهروندان در جهت مطلوب خود، به پشتیبانی زمینهها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی اجرا میکنند. (سبیلان اردستانی 1383 ص29) تفاوت این تعریف با دیگر تعاریف در کتب و مقالات؛ در نظر گرفتن زمینهها و ابزارهای اقتصادی، نظامی، سیاسی ـ دیپلماتیک، فرهنگی و ارتباطی است. در صورتی که تعاریف دیگر( ) بیشتر به ابزارهای تبلیغی ـ روانی تأکید دارد. به مفهوم دیگر در موضوعات سیاست خارجی و روابط بینالملل چهار ابزار 1ـ نظامی 2ـ دیپلماتیک 3ـ اقتصادی و 4ـ تبلیغی - ارتباطی وجود دارند که در تفکری سیستمی، ترکیبی از این چهار عنصر باعث موفقیت میشوند و کمتر اتفاق میافتاد که یک عنصر مانند تبلیغات بتواند کارساز باشد. عملیات روانی از این اصل مستثنی نیست و میتواند به پشتوانه فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی به موفقیت دست یابد. لذا برای ایجاد شورش در کشورهای دیگر، در مرحله اول میباید با فشارهای عملی مذکور، کشور هدف را دچار نابسامانی کرد تا شهروندان نسبت به حاکمیت موجود ناراضی گردند و سپس در مرحله دوم با استفاده از شیوههای عملیات روانی، آشوبهایی را علیه حاکمیت تدارک دید و اگر جامعهای فاقد مشکل و معضل باشد و هیچ نارضایتی در بین شهروندان وجود نداشته باشد (حتی موردی) دیگر عملیات آشوبگری معنا نخواهد داشت. اهداف و ابزارهای عملیات روانی بر اساس تعریف به عمل آمده، هدف از عملیات روانی تغییر رفتار و نگرش مخاطب در جهت مطلوب است. این مطلوبیت با توجه به شرایط طرفین به سه دسته تقسیم میشود الف) دو گروه در یک کشور؛ عملیات روانی بین دو گروه بیشتر برای کسب قدرت است اما با توجه به تخریبی بودن عملیات روانی در نهایت شهروندان آن کشور متضرر خواهند شد و کشور آسیب خواهد دید. ب) دو کشور غیرمتخاصم؛ در این حالت هدف کسب امتیازهای اقتصادی و سیاسی است و هر کشور در جهت منافع ملی خود سعی بر امتیازگیری بیشتری دارد. ج) دو کشور متخاصم؛ در حالت سوم مطلوبیت تغییر رژیم و یا تغییرات اساسی در کشور آماج است که با توجه به عنوان شورشگری تنها مطلوبیت سوم یعنی تغییر رفتار و نگرش بین دو کشور متخاصم در جدول 1 آورده میشود. جدول شماره 1ـ اهداف عملیات روانی بین دو کشور متخاصم اهداف عملیات روانی تغییر نگرش 1- بدبینسازی شهروندان نسبت به حاکمیت 2ـ ناکارآمد نشان دادن مسئولان کشور هدف 3ـ وجود تبعیض و نبود آزادی در کشور هدف 4ـ عقبماندگی کشور نسبت به دیگر کشورها 5ـ القای ناجی بودن کشور دشمن 6ـ بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن 7ـ غیره تغییر رفتار 1- مقاومت قانونی در برابر حاکمیت 2ـ مقاومت غیرقانونی در برابر حاکمیت (شورشگری) 3ـ مقاومت نکردن در برابر نفوذ دشمن 4ـ کمک به دشمن برای نفوذ به کشور با توجه به جدول شماره 1 ملاحظه میشود که شورشگری جزﺀ تغییر رفتارهایی است که کشور مبدأ سعی میکند شهروندان کشور آماج، علیه حاکمیت خود انجام دهند و با تخریب اماکن عمومی و تسخیر مراکز دولتی حاکمیت را ساقط سازند که برای دسترسی به این هدف از ابزارهای عملیات روانی بهره میگیرند. ابزارهای عملیات روانی به دو دسته مکمل یکدیگر یعنی اول فشارهای عملی و دوم فشارهای تبلیغاتی ـ روانی تقسیم میشوند. فشارهای عملی در عملیات فراملی چهار دستهاند 1ـ اقتصادی 2ـ فرهنگی 3ـ سیاسی ـ دیپلماتیک 4ـ نظامی (برای مطالعه بیشتر به فصلنامه شماره 5 عملیات روانی ص 31 مراجعه شود). زمانی که عملیات واقعی با موفقیت اجرا شود بنیه و توان کشور آماج به حداقل میرسد و کشور با بحرانهای هویت، توزیع، نفوذ، مشارکت و مشروعیت مواجه میشود و به تبع کشور مبدأ از ضعفهای پیش آمده به عنوان محملهای تبلیغاتی ـ روانی بهره گرفته و عملیات روانی خود را علیه کشور آماج تکمیل میکند. ابزارهای تبلیغاتی ـ روانی عبارتند از تلویزیون، رادیو، خبرگزاریها، مطبوعات و اینترنت (برای مطالعه بیشتر به فصلنامه شماره 7 عملیات روانی ص 86 و 88 مراجعه کنید) که هر یک با توجه به خردههدفهای عملیات روانی کارایی ویژهای دارند برای مثال در امر شورشگری تلویزیونهای ماهوارهای و رادیوهای بیگانه بیشترین تأثیر را بر شهروندان کشور آماج خواهند داشت. تعریف آشوبگری آژیتاسیون( ) واژهای فرانسوی به معنای ایجاد حرکت و هیجان است و در سیاست به شیوههایی که برای تحریک احساسات عمومی و تهییج آنها به کار میرود، اطلاق میشود. این روش بیشتر در احزاب و گروههای انقلابی چپ مرسوم است و برای تحریک و تهییج مردم گاهی به انتشار اخبار و شایعات دروغ یا تیراندازی میان جمعیت و استفاده از خون مصنوعی نیز مبادرت میشود. (طلوعی 1372 ص 31) داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی خود در تعریف این واژه مینویسد: شورانش؛ تلاش برای ایجاد نوعی برداشت آمیخته با هیجان و گاه آشوبانگیز، در میان مردم نسبت به یک امر سیاسی است. از این رو شورانشگر کسی است که میکوشد با چنین عملی بر اندیشه و کردار انبوه مردم تأثیر گذارد. (1370 ص 216) مردمانگیزی (یا شورشگری یا آشوبگری) در کاربرد جدید به دو معنی است. الف) یعنی برانگیختن مردم و شورش که از رفتار آشفته تودهها ناشی شده باشد. ب) کوششی که میخواهد به نیات سیاسی تودههای مردم روحیه هیجانزده القا کند که البته ضروری نیست آشفتگی همراه داشته باشد. بنابراین مردمانگیز کسی است که سعی کند تا برای چنین انگیزشی فکر و رفتار عده کثیری از زنان و مردان را زیر نفوذ خود بگیرد. (گولد و کولب 1376 ص 771) گولد و کولب روند معنایی آژیتاسیون را به شرح ذیل آوردهاند. 1ـ صورت انگلیسی اصطلاح در طی جنگ داخلی انگلستان در قرن هفدهم (1647) اهمیت پیدا کرد در آن وقت هر یک از هنگهای ارتش کرامول نمایندگانی برگزیدند که آجیتیتور نامیده میشدند. 2ـ در انقلاب فرانسه این واژه به افرادی اطلاق میشد که به طرزی نامسئولانه در صدد ایجاد آشوبهای داخلی بودند. اصطلاح آژیتاسیون به این مفهوم را، سخنگویان حکومت محافظهکاری به کار میبردند که از جنبشهای ملی، دموکراتیک یا سوسیالیستی پس از انقلاب فرانسه و خاصه جنبشهای اروپایی - قارهای، وحشت داشتند. 3ـ این اصطلاح در انگلستان نیز برای توصیف بسیج مسالمتآمیز و منظمی به کار برده میشد که برای برانگیختن افکار عمومی صورت میگرفت و هدف از این کار انجام برخی اصلاحات قانونی بود که پارلمان باید انجام میداد. 4ـ همراه با جنبشهای انقلابی گوناگون راست و چپ زمانمان، اصطلاح مردمانگیزی مفهوم متفاوت به خود گرفته است و از نظر رهبران و پیروان، اینگونه جنبشها ابزاری قانونی به شمار میآید که به اعتبار آن باید افکار عمومی را علیه نظام اجتماعی و حکومتی برانگیخت ... . روی سخن مردمانگیز احزاب انقلابی یا احزاب مخالف افراطی مجامع تودهای، اعتصابیون، دانشجویان و غیره است تا در حکومت تغییری بنیادی ایجاد کند (1376 ص771). برآیند تعاریف مذکور و نظام تحلیل کنونی میتوان گفت آژیتاسیون برانگیختن شهروندان علیه حاکمیتها با هدف تغییرات گسترده و یا تعویض حاکمیت توسط کشورهای دشمن و مخالفان رژیم است. عوامل ایجاد آشوبها برای آشوبگری میتوان علل و دلایل گوناگونی برشمرد که در این مقاله تنها به اهم آنها اشاره میشود. نخستین علت ایجاد آشوبها وجود نداشتن کانالهای ارتباطی ابراز عقیده است. زمانی که شهروندان تصور کنند نمیتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند و تمامی کانالهای ارتباطی در دست رقبای آنها است برای ابراز وجود، به اعمال گوناگون مانند تظاهرات، اعتصاب، شورشگری و ترور اقدام میکنند. به این ترتیب سعی میکنند خود را به جامعه معرفی کرده و ابراز هویت کنند. دومین علت، وارد کردن فشاری بالاتر از حد آستانه تحمل به شهروندان است. اصولاً شهروندان در مسائل مختلف اعم از مذهبی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عقیدتی یک حد آستانه تحمل دارند. زمانی که فشارها از حد آستانه تحمل فراتر رود، احتمال شورشگری قوت و شدت میگیرد. به این ترتیب گروهی که فکر میکند بر او ظلم واقع شده است به تخلیه روحی و روانی خود با تخریب و آسیب رساندن به اموال عمومی و (گاهی خصوصی) اقدام و به این وسیله خود را ارضا میکند. سومین علت آشوبگری هیجانات ناشی از رقابتهای حزبی و گروهی با یکدیگر و استفاده ابزاری از این موضوع است که در سالهای اخیر در کشور ما نیز اغتشاشات و آشوبهای گوناگونی با عناوین فوتبال، دانشجویان، سخنرانیها و غیره برپا شده است. علت اصلی این اغتشاشات تحریکات اپوزیسیون خارج از کشور است. در خارج از کشور گروههای معاند و براندازی وجود دارند که خواهان براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایرانند لذا سعی مینمایند از کوچکترین روزنه و امکان برای ایجاد اغتشاش و آشوب نهایت استفاده را بنمایند. برای مثال موضوع تجمع صنفی دانشجویان در خصوص شهریه ترم دوم، دانشگاه تهران را به اغتشاش شبانه تبدیل کردند و باعث ناآرامی شبانه تهران (در تاریخ 20/3/82) و چند شهر دیگر ایران گردیدند. آخرین علت در این مقاله دشمنان خارجی است. اکثر کشورهایی که دشمن یکدیگرند سعی مینمایند علاوه بر استفاده از ابزارهای نظامی، از ابزارهای عملیات روانی برای شهروندان مردم کشور آماج نیز استفاده کنند. به این ترتیب کشور هدف را از داخل تضعیف مینمایند که نمونه بارز آن شوراندن شیعیان عراقی بر ضد حکومت بعثی عراق در سال 1991 بود که به علت پشتیبانی نکردن و خیانت امریکا به آنها، صدام تمامی آنها را زندانی یا به شهادت رساند. البته مورد آخر تنها دخالت مستقیم کشور متخاصم نیست بلکه کمک به مخالفان کشور آماج در راستای شورشگری نیز میتواند جزﺀ دشمنان خارجی محسوب شود به این مفهوم که کشور امریکا تمامی امکانات ماهوارهای و فعالیت سیاسی را برای مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مهیا ساخته است تا آنها بتوانند در همسویی با امریکا به مقصود خود دست یابند. این شیوه شاید از دخالت مستقیم نیز مؤثرتر باشد چون اولاً کشور مبدأ هیچگونه دخالت مستقیمی در آشوبگری ندارد و بنابراین آماج اتهام جامعه بینالمللی قرار نمیگیرد. ثانیاً خود را کشوری لیبرال و آزادیگرا معرفی میکند که به تمامی آزادیخواهان کمک میرساند و نیز خود را منجی شهروندان کشور آماج القا میکند، در نتیجه با کمترین هزینه بیشترین سود را در عملیات روانی میبرد. ابزارها و شیوههای آشوبگری برای ایجاد اغتشاش و آشوب شیوهها و ابزارهای خاص و منحصر به فردی وجود ندارد. غلامرضا بابایی در این رابطه میگوید: آژیتاسیون عبارت است از وسیله تأثیر سیاسی در تودههای مردم از طریق گفتگو، سخنرانی، نطق و گردهمایی، جراید، کتاب، رسالهها، اعلامیهها، رادیو، تلویزیون، سینما و سایر وسایل ارتباط جمعی (1370 ص 12ـ11). در استفاده از این وسایل تحریک شهروندان مد نظر است که این امر برای جامعهای آرام و با ثبات، نیازمند نهایت تلاش و بهرهگیری از تمامی امکانات است و برای جامعه پرتنش که خود ظرفیت هر چیزی را دارد، با کمترین فعالیت میتوان به نتیجه رسید لذا در انتخاب روشها و وسایل آشوبگری چند رکن باید در نظر گرفته شود. اول: شهروندانی است که باید تحریک و تهییج شوند. باید ملاحظه کرد که شهروندان چه زمینههایی برای تحریک و تهییج دارند. آیا آنها در شرایط فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و عقیدتی قرار دارند و کدامیک از این فشارها تضاد و تعارض بیشتری در شهروندان ایجاد میکند. دومین رکن وضعیت جایگزین است. باید توجه داشت که تمامی آشوبها به نتیجه مطلوب آشوبگران نمیرسد. لذا خیلی از متفکرین، آشوبها را آنارشی و هرج و مرج یکسان میپندارند، در صورتی که تحقق نیافتن اهداف آشوبگران، وضعیت را به حالت هرج و مرج در میآورد. ولی در غالب آشوبگریهای برنامهریزی شده، آشوبگران به اهداف از پیش تعیین شده خود میرسند و از طرف مقابل امتیازات لازم را میگیرند. سومین رکن، کارگزاران آشوبها است. آشوبگران باید دارای آلترناتیوهایی باشند که اعتبار و مشروعیت لازمی داشته باشند تا شهروندان ناراضی راهحلهای پیشنهادی آنها را جایگزینی مناسب برای وضعیت موجود بپندارند؛ در غیر این صورت هیچگاه برای اهداف واهی یا گزاف، شورش نخواهند کرد. در بیشتر مواقع کارگزاران آشوب میکوشند به کمک تبلیغات، چهرهای زیبا اما دور از حقیقت از خود در اذهان شهروندان ترسیم کنند، در صورتی که اگر شهروندان از ماهیت قدرتطلب آنها آگاه شوند هیچگاه با آنها همراهی نخواهند کرد. چهارمین رکن جریانات آشوبگری، شرایط اجتماعی - سیاسی است. ناراضیان زمانی به آشوبگری اقدام میکنند که شرایط سیاسی ـ اجتماعی جامعه پشتیبان آنها باشد و نه بر ضد آنها. در صورت تضاد محیطی با آشوبگران احتمال بینتیجه بودن آشوب و از دست دادن امتیازات را در پی دارد که این امر شکست آشوب را به همراه خواهد داشت، لذا آشوبگران و کارگزاران آنها سعی میکنند قبل از شروع آشوب، وضعیت و شرایط محیطی را با خود همسو کنند و سپس عملیات را اجرا کنند. با در نظر گرفتن چهار رکن یاد شده؛ نوبت شیوههای آشوبگری است. گولد و کولب میگویند: مردمانگیزی (آشوبگری) با آنکه آشکارا جزﺀ جداییناپذیر هر نوع بسیج تبلیغاتی است اما معمولاً بر فعالیتی دلالت دارد که هدف از آن نفوذ در تودهها از راه رسانهها است. البته امروز سخنپراکنیهای رادیو تلویزیونی، سخنان مردمانگیزی را به سمع و نظر شهروندان سراسر کشور میرسانند که پیش از این فقط از طریق نوشته دستیافتنی بود. (1376 ص 771) در تبلیغات آشوبگری نخستین اصل بزرگنمایی معایب و کاستیهاست. کارگزاران آشوب با استفاده از تبلیغات سعی میکنند کاستیها و معایب موجود در جامعه را بیش از آنچه هست به رخ شهروندان بکشند و آن را غیرواقعی جلوه دهند. برای نمونه اگر موضوع تعطیلی نشریهای مطرح است و محاکم قضایی با توجه به اسناد و مدارک موجود آن نشریه را تعطیل کردهاند ولی آژیتاتور تعطیلی آن نشریه را جلوگیری از آزادی بیان، از بین رفتن حقوق بشر و غیره تعبیر کرده و اینگونه وانمود میکند که دیگر هیچکس توان بیان اندیشههای خود را ندارد. درباره ایران با توجه به دشمنی دیرینه امریکا و کشورهای اروپایی یا منطقهای، با نظام جمهوری اسلامی ایران و همچنین وجود گروههای اپوزیسیون در خارج از کشور تقریباً یک موضوع القایی برای تغییر نظام جمهوری اسلامی به وجود آمده است. تمام این مخالفین در صدد ناکارآمد جلوه دادن ایران اسلامی برآمدهاند. مراحل سه گانه القاء عبارتند از: محور، محمل و سوژه (زورق 1368 ص 69). محور، ناکارآمد نشان دادن نظام جمهوری اسلامی و غیر مردمی بودن آن است. محمل موضوعاتی همچون قوه قضائیه، شورای نگهبان، گروههای به اصطلاح فشار، مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره است و سوژههای این القا تمامی تحرکات و بیانات مخالف و ضد و نقیض بر ضد جمهوری اسلامی است که هر روز به عنوان تیترهای درشت [سر عنوانها] در رادیو تلویزیونهای فارسیزبان بیگانه منعکس میشود. عوامل مذکور علاوه بر بالابردن سطح توقعات جامعه، باعث میشوند شهروندان انتظاراتی را از حاکمیت داشته باشند که نه در توان حاکمیت و نه معقولانه است. این امر باعث ازدیاد شکاف بین شهروندان و حاکمیت و تبعاً باعث بحران سیاسی در جامعه میشود. به این ترتیب آمادگی لازم و زمینه برای اغتشاش و شورش به وجود میآید و با تبلیغات سوء دشمنان، جوانان که تجربه و پختگی کمتری دارند، تحت تأثیر قرار میگیرند. نقش رسانهها در پیشگیری از آشوبگری پیشگیری از بین بردن علت وقایع است بنابراین برای پیشگیری از آشوبگری باید علتهای آن را از بین برد. در سطور قبل برای آشوبگری چهار علت برشمرده شد. 1ـ نبود کانالهای ارتباطی برای ابراز عقیده و آراء 2ـ وجود فشار بالاتر از حد آستانه تحمل 3ـ رقابتهای حزبی، گروهی و اپوزیسیون و 4ـ دشمنان خارجی؛ حال با توجه به رویکرد رسانهای برای رفع آنها به توصیف و منشأهای مذکور پرداخته میشود. نبود کانالهای ارتباطی برای ابراز عقیده و نظر نخستین منشأ فعالیتهای آشوبگری است. زمانی که گروهی از افراد در تنگنا، قرار میگیرند به هر نحو ممکن میخواهند صدای خود را به گوش دیگران برسانند. اگر در مرحله اول رسانهها به انعکاس نظرات آنها پرداختند وضعیت خاتمه مییابد ولی اگر انعکاس رخ ندهد گروه مذکور برای انعکاس یافتن اقدامات شدیدتری انجام میدهند که در هر مرحله از اقدامات اگر قدرت تخریبی بیشتری را در پی داشته باشد و در صورت تعمیم پیدا کردن به بیرون از گروه، به آشوب تبدیل میشود. لذا ضروری است رسانههای کشور آماج در صورت مشاهده هرگونه اعتراض و ناآرامی به سرعت در محل حضور یافته و با استفاده از فنون مدیریت بحران و رسانهها در صدد رفع آنها برآیند. دومین منشأ، فشارهایی بالاتر از حد آستانه تحمل است. باید توجه داشت که شهروندان هر کشوری تا حد مشخصی تحمل فشارها و ناراحتیها را دارند و از آن به بعد را تحمل نخواهند کرد لذا ضروری است رسانهها با کمک مراکز پژوهشی، این فشارها را شناسایی کنند و در مرحله اول با استفاده از ساز و کارهای رسانهای در رفع و یا تقلیل فشارها تلاش نمایند و در مرحله دوم و در صورت ناکارآمدی مرحله اول؛ حد آستانه تحمل شهروندان را نسبت به موضوعات فشار بیشتر کنند که برای این منظور کارگزاران رسانهای علاوه بر اشراف کامل به اصول ارتباطی و تبلیغی به کسب مشاوره روانشناسی نیز نیازمندند. سومین دسته اپوزیسیون خارج از کشور دولتهای هدف است. این گروهها از لحاظ تبلیغی و دسترسی به شهروندان دارای دو ابزارند 1ـ تلویزیون ماهوارهای و 2ـ پشتیبانی رادیوهای بیگانه؛ لذا به راحتی به بخشی از شهروندان کشور هدف دسترسی دارند و میتوانند منویات خود را از طریق این دو رسانه محقق سازند. گروههای اپوزیسیون کشور هدف برای تحقق آمال خود از تمامی شیوهها بهره میگیرند که بعضی از آنها عبارتند از 1ـ بزرگنمایی بیش از حد مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی 2ـ بزرگنمایی ناکارآمدیهای مسئولان و سازمانهای کشور هدف 3ـ بزرگنمایی فساد در دستگاههای دولتی کشور هدف 4ـ جریانسازی سیاسی در خصوص موضوعات سیاسی مانند انتخابات و از همه مهمتر در دست گرفتن پوشش خبری اغتشاشات کوچک و تبدیل آنها به آشوبهای بزرگ است. رسانههای داخلی کشور هدف میتوانند اولاً مشکلات و معضلات را با استفاده از سازوکارهای رسانهای تا حدودی رفع کنند و در مرحله دوم بدون اشاره به منابع تبلیغاتی اپوزیسیون به ضد تبلیغ علیه آنها اقدام کنند و در نهایت در صورت وقوع درگیری و آشوب در همان مراحل اولیه به پوشش خبری منطقی آن اقدام کنند و ابتکار عمل را از دست اپوزیسیون کشور هدف خارج کنند. سرانجام کشورهای خارجی به عنوان منشأ آشوبها شناخته میشوند. با توجه به نوع بحرانها همچون محاصره اقتصادی، نظامی، فشارهای دیپلماتیک و غیره، رسانهها تنها میتوانند پشتیبان دولت خود باشند و با تقویت روحیه ملی شهروندان و همچنین خنثیکردن تبلیغات دشمنان به مقابله بپردازند و البته در این زمینه بهرهگیری از فنون سه دسته قبلی نیز لازم و ضروری خواهد بود. نقش رسانهها در کنترل آشوبها در هر آشوب یا درگیری دو طرف منازعه وجود دارد و این دو در صدد گرفتن امتیاز از یکدیگرند. نقش رسانهها در این منازعات میانجیگری بین طرفین منازعه است. به این ترتیب که باید سعی نمایند امتیازات خواسته شده را به حد معقول تقلیل دهند تا طرف دیگر منازعه بتواند آن را برآورده سازد. در این خصوص رسانههای مخالف برعکس عمل کرده و سعی در بسط و گسترش خواستهای آشوبگران میکنند. برای مثال در بحران دانشجویی 20 خرداد 1382 دانشجویان خواهان تعدیل شهریهها بودند ولی رادیو تلویزیونهای مخالف و معاند نظام آن را به براندازی نظام تعبیر کردند که شاید در مرحله اول تحقق منویات دانشجویان امکانپذیر بود ولی در هیچ کجای دنیا تغییر نظام معقولانه و تحققپذیر نیست. نقش رسانهها به عنوان میانجی تبادل اطلاعات میان طرفین منازعه است. آنها باید خواستهای آشوبگران و میزان تحقق آن خواستها توسط طرف دیگر منازعه را منتقل کنند. رسانهها کانالهای ارتباطی محسوب میشوند و هرچقدر رسانهها در این مسیر پختهتر، حرفهایتر و فعالتر عمل کنند، احتمال فروکش کردن اغتشاشات بیشتر است و هرچقدر ناپختهتر و منفعل رفتار کنند، بحران تشدید میشود و خسارات بیشتری به جامعه وارد میشود. برای مثال اگر رسانهای تنها هدف خود را انعکاس وقایع آشوبگری تعیین کند و سپس هیجانزده به انعکاس برخوردها، خرابکاریها، زد و خورد طرفین منازعه و سایر حوادث حاشیهای بپردازد، احتمال ورود دیگر شهروندان به صحنه منازعه بیشتر میشود. در مثال دیگر، اگر اکثر رسانهها به سکوت خبری بپردازند، در این صورت شهروندان مجبور میشوند تمام اطلاعات خود را از رسانههای مخالف کشور هدف دریافت کنند و به این ترتیب میدان در اختیار مسبین آشوب قرار میگیرد و آشوب تشدید خواهد شد. بنابراین رسانهها باید با هدف کنترل و مدیریت این نوع منازعات، وارد عرصه خبری شوند و یا سعی نمایند در پوشش خبری با نمایندگان متعادل طرفین منازعه مصاحبه و گفتگو نمایند و از بحران به عنوان یک موقعیت جذب مخاطب، استفاده نکنند. در انعکاس اغتشاشات باید طبقه آشوبگران و مخاطبان رسانه از هم تفکیک شوند. برای مثال کارگران کارخانهای به اغتشاش اقدام کرده و این اعمال از آنها سر زده است. به این ترتیب اقشار و گروههای دیگر اولاً خود را از آنها ندانسته و ابراز همدردی و احتمالاً کمک به آشوبگران نخواهند داشت. اما استفاده از واژههایی همچون عدهای، دانشجویان، اراذل و اوباش، اجانب و شبیه به آن، واژههاییاند که شمول معنایی مشخصی دارند که قشر و طبقهای خاص را در خود جای نمیدهند، بلکه میتوانند قشر زیادی از شهروندان کشور هدف را در خود جای دهند و به این ترتیب بار عاطفی خبرها به تمامی شهروندان انتقال مییابد و شورش نیز گسترش پیدا میکند. نکته دیگر در اغتشاشها و آشوبها دخالت نکردن رسانهها به عنوان طرف منازعه به ماجرا است. همانطور که رسانهها میانجی طرفین منازعهاند و باید میان دو طرف آشتی ایجاد کنند، حال اگر خود به طرفی از منازعه تبدیل شوند، دیگر نمیتوانند نقش میانجی را ایفاﺀ نمایند. رسانهها در صورت ایفا نکردن نقش میانجی در زمان بحران، موظفند پس از بحران به دو طرف منازعه مراجعه کرده و در صدد آشتی و از بین بردن ریشههای بحران برآیند تا بحران کاملاً از بین برود. نتیجهگیری تجربههای کشورهای دیگر در خصوص پوشش خبری آشوبها بیانگر موارد ذیل است که هرچند تمامی این گزینهها مورد تأیید نگارنده مقاله نیست اما آگاهی از تمامی آنها لازم و ضروری مینماید. 1ـ مخاطبان خود را روشن کنید. شما برای مخاطبان ناظر اثرگذار خبر میگویید. 2ـ حتیالمقدور خبر را در لابهلای برنامههای تحلیل خبری، مصاحبهها یا در خلال برنامه سیاسی مستقل ارائه دهید. 3ـ بستر تحلیل شما باید واقعی، معتبر و مربوط به موضوع باشد. 4ـ تحلیلها، تفسیرها و خبرها باید به موقع ارائه شود. (به موقع یعنی در جای خود نه زود، هرچند که تفاسیر شما باید از دیگر مراکز خبری زودتر ارائه شود). 5ـ از اصطلاحات مثبت استفاده کنید. باید محتاط بود که مخاطبان احساس توهین نکنند، سعی کنید مخاطبان را عصبانی نکنید. 6ـ سعی کنید هدف اغتشاش را به عنوان هدفی که با ابزارهای قانونی دستیافتنی است معرفی کنید. 7ـ سعی کنید رابطه هدف اغتشاش را با رفتار آشوبگرانه قطع کنید. یعنی هدف آنها را در تضاد با آشوبگری معرفی کنید. 8ـ ساعت پخش خبر باید به دقت انتخاب شود، اخبار نیمروزی و صبحگاهی که بیشتر شهروندان بیننده و شنونده آن هستند برای پخش مستقیم اغتشاش مناسب نیست. ضمناً پخش خبر در ساعتهای آخر روز، امکان پیوستن شهروندان به اغتشاش را کاهش میدهد. 9ـ توجه داشته باشید که بسیاری از شهروندان تنها با تیتر خبر قضاوت میکنند، لذا در تنظیم تیتر و سرعنوان خبر، دقت لازم و کافی داشته باشید. 10ـ در مصاحبهها، سؤالات موضوع اغتشاش بر اساس یک سناریوی از پیش تعیین شده مشخص گردد. سؤالات خود باید رسانه باشد. این سؤالات باید به تحقیر هدف اغتشاش بپردازد. در مخاطبان احساس ندامت ایجاد کند، بر بنیانهای احساسی استوار باشد و از تمایلات ایدئولوژیک یا طبقاتی مخاطبان به خوبی استفاده کند، مثلاً به کار بردن سؤالات مهمی چون آخرش چی اینگونه سؤالات مخاطبان ناظر را بهتر تحت تأثیر قرار میدهد و مخاطبان فعال را منفعل میکند. 11ـ از خود اغتشاشگران حرفهایی که مطابق با منافع سیاسی کشور هدف است بیرون بکشید. 12ـ اجازه دهید اغتشاشگران از دشمنان سیاسی فراملی اظهار تنفر کنند، تا رفتار آنها، رفتاری بر خلاف اصول سیاسی نظام کشور هدف تلقی نگردد. در تنظیم گزارش اغتشاش تصاویر و بیاناتی که نشان دهد شورش شکل ضد نظام کشور هدف ندارد، مورد تأکید شما قرار گیرد. 13ـ با ایجاد انفعال در مصاحبهشوندگان میتوان راهحلهای منطقی را پیشنهاد کرد. 14ـ سعی کنید در مصاحبهها تضاد رفتار تخریبی و پرخاشگرانه را با امنیت جمعی، صلاح اجتماعی و آرامش روانی شهروندان دیگر معلوم کنید. 15ـ در مقابل رفتار زشت و کلمات رکیک اغتشاشگران، خویشتنداری، منطق و ادب داشته باشید، مخاطبان، شما را ناخودآگاه در مقابل بیادبی اغتشاشگران قرار خواهند داد، این میتواند بین گفتههای شما و ادب شما ایجاد تداعی کند. 16ـ در تهیه مصاحبهها دقت کنید در اجتماعاتی که ابتکار عمل را از مصاحبهگر میستانند قرار نگیرید. بهتر است مصاحبه کمی دورتر از اغتشاش باشد، ولی اغتشاش در معرض دید یا شنید قرار گیرد. برای مصاحبه بهترین حالت آن است از افرادی که از کوران اغتشاش و شورش بریدهاند، استفاده کنید. 17ـ طبقه مخاطبان خود را در نظر داشته باشید و طبقه خاصی را مورد خطاب قرار دهید. 18ـ کلمات را متناسب با فهم و در چارچوب ذهنی شهروندان کشور هدف به کار ببرید. 19ـ بر پایه اطلاعات لحظه به لحظهای که دربارة نگرشهای گروه شهروندان دارید، مصاحبه کنید. 20ـ نامها و رویدادهایی را به کار ببرید که برای شهروندان ـ آشناست و نزد آنان اعتبار دارد. 21ـ از خصومت آشکار بپرهیزید. 22ـ در مواردی تلویحا با شورشگران به عنوان فریبخوردگان و با لحنی دلسوزانه برخورد کنید. (نقش رادیو و تلویزیون در ایجاد امنیت و مقابله با اغتشاش 1375 ص 72 تا 74) 23ـ مراقب افراد یا گروههایی باشید که در مقابل دوربین یا میکروفون نقش بازی میکنند. 24ـ از آشوبگران و تظاهراتکنندگان چیزی نخواهید که منجر به آن پدیده شود. 25ـ تصمیم به پخش یک گزارش [ناآرامی] باید مبتنی بر اهمیت آن واقعه، اعتراض یا تظاهرات باشد نه صداها و تصاویری که میتوان در جریان آن به دست آورد (حتی در خبرهای خارجی) (بلیغ 1379 ص 33 و 34). 26ـ پوشش خبری تظاهراتها باید با دیدگاهی جامع و بیطرفانه صورت گیرد. 27ـ از قرار دادن دوربین در یک سمت خاص اجتناب کنید. هرچند گاهی به دلایل صرفاً عملی یا امنیتی، چنین کاری ناگزیر خواهد بود. (بلیغ 1380 ص 135).یادداشت ـ آشوری، داریوش(1370) دانشنامه سیاسی؛ تهران: مروارید، چاپ دوم. ـ بابایی، غلامرضا (1370) فرهنگ علوم سیاسی؛ تهران: نشر و پخش ویس. ـ بلیغ، ناصر (1379) دستورالعمل برنامهسازی در رادیو تلویزیون هنگکنگ؛ انتشارات اداره کل تحقیق و توسعه صدا سازمان صدا و سیما. ـ بلیغ، ناصر(1380) دستورالعمل برنامهسازی در رادیو تلویزیون انگلستان(BBC)؛ انتشارات اداره کل تحقیق و توسعه صدا سازمان صدا و سیما. ـ زورق، محمدحسن(1368) مبانی تبلیغ؛ تهران: سروش. ـ سبیلان اردستانی، حسن (1383) عملیاتیسازی عملیات روانی؛ فصلنامه عملیات روانی، شماره 5. ـ طلوعی، محمود (1372) فرهنگ جامع سیاسی؛ تهران: سخن. ـ گولد جولیس، کولب ویلیام ال (1376) فرهنگ علوم اجتماعی؛ ویراستار محمدجواد زاهدی مازندرانی؛ تهران: مازیار. ـ نقش رادیو تلویزیون در ایجاد امنیت و مقابله با اغتشاشات (1375)؛ تهران: اداره کل پژوهش معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما. برای مطالعه بیشتر به مقالات عملیاتیسازی عملیات روانی و دیپلماسی رسانهای در عملیات روانی در فصلنامه عملیات روانی شمارگان 5 و 7 که پیشزمینه مقاله حاضر میباشد مراجعه کنید.
مقالات مجله
نام منبع: حسن سبیلان اردستانی
شماره مطلب: 2255
دفعات دیده شده: ۳۳۲۹ | آخرین مشاهده: ۲ روز پیش