-
عملیات فریب در عملیات روانی
پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰
عملیات فریب در عملیات روانیگردآوری و ترجمه: پریسا کریمینیاچکیده این مقاله به مفاهیم عملیات و اقدامات فریب و همچنین ملاحظات عملیات روانی در حمایت از عملیات فریب میپردازد. عملیات فریب در طی عملیات میتواند از عملیات نظامی پشتیبانی کند. تاریخ نشان میدهد که چگونه افراد متعددی در زمان صلح، منازعه و جنگ تحت تأثیر عملیات فریب قرار گرفتهاند. بنابراین شناخت کارکردها، تأثیرات و چگونگی این عملیات، ما را در دستیابی به موفقیت رهنمون میسازد.
عملیات فریب در عملیات روانیگردآوری و ترجمه: پریسا کریمینیاچکیده این مقاله به مفاهیم عملیات و اقدامات فریب و همچنین ملاحظات عملیات روانی در حمایت از عملیات فریب میپردازد. عملیات فریب در طی عملیات میتواند از عملیات نظامی پشتیبانی کند. تاریخ نشان میدهد که چگونه افراد متعددی در زمان صلح، منازعه و جنگ تحت تأثیر عملیات فریب قرار گرفتهاند. بنابراین شناخت کارکردها، تأثیرات و چگونگی این عملیات، ما را در دستیابی به موفقیت رهنمون میسازد. واژهگان کلیدی: عملیات فریب، عملیات روانی، اقدامات فریب، عملیات نظامی، فریب استراتژیک، فریب عملیاتی، فریب تاکتیکی، وانمود، نمایش، نیرنگ، تظاهر مقدمه فریب عبارت است از ارائه وارونه( ) واقعیت برای دستیابی به برخی برتریها. فریب سیاسی از طریق داشتن روابط دیپلماتیک یا بینالمللی و فریب نظامی از طریق عملکرد نیروهای نظامی حاصل میشود. اگر یکی از طرفین موقعیت تهاجمی بیشتری داشته باشد میتواند در عملیات فریب نیز موفقتر باشد. طرف آغازگر عملیات فریب میتواند در ماهیت مقابله نقش تعیینکنندهای ایفاء کند و به این ترتیب میزان کنترل او بر عملیات بیشتر خواهد بود. مزیت عمده برای طرف آغازگر، بهرهبرداری مناسبتر از زمان است. هرچند ممکن است مخاطب موردنظر بر پایه عناوین عملیات فریب طرف آغازگر، اقدامی به عمل نیاورد، اما باید زمانی را برای ارزیابی سناریوهای فریب و یا کسب اطلاعات دیگر، صرف کند که این امر به نفع طرف آغازگر است. فریب (نظامی یا سیاسی) عبارت از دستکاری،( ) تحریف،( ) کتمان،( ) تزویر( ) یا شواهد موجود که در دسترس طرف مقابل است. تاریخ نشان داده است که با تقویت دریافتها و باورهای کنونی دشمن، بهتر میتوان عملیات فریب را اجرا کرد تا با متقاعد کردن او به تغییر افکارش. کارکنان عملیات روانی باید به دشمن تلقین کنند که راهی را که انتخاب کرده، بهترین گزینه ممکن است تا بدین ترتیب او را از اندیشیدن به طرحها و راههای جایگزین دیگر، باز دارند. اگر مردم دو گزینه پیش رو داشته باشند، گزینهای را انتخاب میکنند که با دیدگاه کنونی آنها مطابقت دارد. اغلب مردم آنچه را که به آن میاندیشند، باور دارند. از دیدگاه روانشناسی، مردم شواهدی را میپذیرند که تصورات و عقاید از قبل شکل گرفته آنها را تأیید کنند. مردم عموماً به شواهد مطابق با دیدگاههایشان، بیش از حد لازم اهمیت میدهند و شواهد مغایر با این دیدگاهها را رد میکنند. کارکنان عملیات روانی باید تا حد امکان از تلقین برخی چیزها که مخاطبان آمادگی و استعداد باور آن را ندارند، اجتناب کنند. در جنگ جهانی دوم هیتلر بر این باور بود که متفقین به دلیل مشکلات پوشش هوایی و لزوم وجود یک فرودگاه بزرگ، هرگز از سمت بندر کلایز( ) در دریای شمال حمله نخواهند کرد. اما متفقین نیز از این باور وی بهرهبرداری کردند. انواع فریب فریب ممکن است استراتژیکی، عملیاتی یا تاکتیکی باشد. فریب، بیتوجه به نوع آن، ممکن است فعال( ) یا غیرفعال( ) باشد. نوع اول به گونهای طراحی میشود که مخاطبان موردنظر به آن پی ببرند و هدف از طراحی نوع دوم فریب، کتمان برخی موارد برای امنیت بیشتر عملیات( ) مخاطبان موردنظر است. فریب استراتژیک( ) به مواردی اشاره دارد که کشورها در زمان جنگ یا صلح سعی میکنند با آشفته کردن یا گمراه کردن طرف مقابل، استراتژی دیپلماتیک یا نظامی خود را پنهان نگه دارند. در این سطح از فریب، لازم است که تصمیمگیرندگان ارشد یک ملت، در زمینههای دیپلماسی، اقتصاد و اساساً در هر جنبه از منازعات مدرن، بتوانند طرف مقابل را آشفته یا گمراه کنند. فریب استراتژیک میتواند با استفاده از اقدامات نظامی باعث تمدید و تقویت فریب سیاسی شود. فریب استراتژیک همچنین شاید ارائه اطلاعات نادرست در درازمدت و در بخش وسیع برای کمک به حصول اهداف نبرد باشد. هرچند ممکن است اهداف ما نظامی باشند، اما فریب استراتژیک میتواند از سیاستها و طرحهای ملی پشتیبانی کند و در عین حال خودش نیز از سوی سازمانهای غیرنظامی پشتیبانی شود. شرکتکنندگان عملیات فریب در طول عملیات را میتوان با مثال زیر به تصویر کشید: در عملیات بارباروسا( ) هیتلر به روسها گفت که ساز و برگ گسترده و آمادگی نظامی آلمانها در طول مرز شوروی سابق، به دلیل مقابله با حمله احتمالی انگلستان است. آلمان از عملیات سیلیون( ) (که یک حمله دریایی به انگلستان بود) به عنوان فریب علیه شوروی سابق استفاده کرد. همچنین عملیات آلمان در بالکان علیه انگلستان طراحی شده بود، اما در عین حال برای حمله آتی به شوروی سابق از آن استفاده شد و به اشغال یوگسلاوی و یونان منجر شد. این فریب بر پایه انتظار استالین صورت گرفت. وی فکر میکرد که آلمان هرگز بدون هشدار قبلی دست به حمله نخواهد زد. زمانی که فرانسه و انگلستان در حال جنگ بودند، شوروی سابق امیدوار بود که از این جنگ به دور بماند. اما آلمان، انگلستان را که رقیب و دشمنش بود فریب داد و در عین حال شوروی سابق را نیز که سعی میکرد از این منازعه به دور بماند، فریب داد. فریب عملیاتی، نیروهای مستقر در منطقه، نیروی زمینی، نیروی مستقر در میدان نبرد و یا در برخی مواقع فرماندهان لشکرها را نیز شامل میشود. هدف عملیات فریب در سطح عملیاتی جنگ، تأثیرگذاری بر تصمیمات فرماندهان طرف مقابل قبل از وقوع نبرد است. این نوع از فریب به این منظور انجام میگیرد که نتایج تاکتیکی نبردها و درگیریها به نفع طرف فریب دهنده باشد و در نتیجه در سطح عملیاتی، قابل بهرهبرداری شوند. هدف از این نوع فریب، کسب توان تحرک عملیاتی بالاتر است. به همین دلیل بازده بالقوه فریب عملیاتی بیشتر از فریب تاکتیکی است. در زمان صلح، اقدامات واقعی و فریبآمیز یک واحد در زمینه سازماندهی، تجهیز، آموزش و حفظ نیروهایش مستقیماً با موارد زیر ارتباط دارد: • هدف استراتژیک جنگ بازدارنده • لزوم پیروزی در نبردها و عملیات عمده در صورت شکست بازدارندگی در طول دورههای انتقال صلح و جنگ، اقدامات یک واحد در زمینه استعداد و حفظ نیروهایش به موارد زیر بستگی دارد: • به تأخیر انداختن تصمیمات منتهی به جنگ، تا اینکه مداخلات سیاسی یا فرایندهای مانع جنگ، وارد عمل شوند. • لزوم متقاعد کردن طرف مقابل به بازنگری در تصمیمات خود در زمینه تخصیص و حفظ نیروهایش در صورت شکست مداخلات سیاسی هسته فریب عملیاتی، تشخیص مرکز ثقل و طرح نبرد طرف مقابل است که این امر آنها را در معرض حمله و انهدام قرار میدهد. مراکز ثقل عملیاتی دشمن - سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، ایدئولوژیکی یا روانشناختی و یا ترکیبی از آنها به شکل زیر توصیف میشوند: • توده عظیم نیروهای طرف مقابل • خط حد بین دو یگان عمده طرف مقابل • مراکز فرماندهی و کنترل مهم و حیاتی • پایگاههای لجستیکی حیاتی • انسجام میان دشمنان متحد • تعادل ذهنی یا روانی فرمانده کلیدی یک مرکز ثقل، منبع اساسی قدرت یا ضعف دشمن است. در اغلب موارد باید به مراکز ثقل در مراحل و زمانهای مختلف حمله شود. هدف نهایی یک طرح نبرد، باید انهدام مرکز ثقل دشمن باشد. عملیات فریبی که از طرح نبرد پشتیبانی میکند باید به گونهای طراحی شود که مراکز ثقل دشمن را در معرض سطوح بالاتری از خطر قرار دهد. فریبهایی که در شاخههای مختلف طرحهای نبرد و طرحهای عملیات عمده ترتیب داده میشوند، توان کلی عملیات را تضعیف میکند و در نتیجه دشمن میتواند مراکز ثقل خود را حفظ کند. محورهای عملیات جهت نیرو را در ارتباط با دشمن تعیین میکنند. محورهای متعدد عملیات در یک نبرد، امر نامتعارفی نیست، اما اغلب اوقات در هر نبرد یا عملیات عمده تنها یک محور اصلی عملیاتی وجود دارد. این محور یا محورها پایگاههای عملیاتی نیروهای خودی را از لحاظ جغرافیایی به هدف عملیات مرتبط میکنند. با دستکاری در این محورهای عملیاتی، ما میتوانیم دشمن را در انتخاب روندی مناسب برای اقداماتش گمراه کنیم. اگر توان طرف مهاجم بیشتر از طرف مدافع نباشد، تمام عملیات تهاجمی به نقطه اوج خود میرسند. ادامه نبرد پس از رسیدن به این نقطه، خطر متفرق شدن نیرو، حمله متقابل و شکست را به دنبال خواهد داشت. هدف حمله دستیابی به اهداف قاطع و تعیینکننده قبل از رسیدن به نقطه اوج است. در حین حمله، عملیات فریب امکان انتقال تدارکات به خطوط مقدم را بیشتر کرده و امکان حفظ موارد زیر افزایش میدهد: • تدارکات در دسترس • شمار نیروهای مهاجم • شمار نیروهای ذخیره، و • برتری هوایی منطقهای عملیات فریب تهاجمی به شیوههای زیر اجرا میشود: تظاهر،( ) وانمود( ) یا نمایش.( ) این سه مورد میتوانند از میزان مانور دشمن و همچنین از فرسایش توان نیروهای ما بکاهند، در ضمن عملیات فریب تهاجمی میتواند ترکیبی از تظاهر، وانمود، یا نمایش باشد. در هر حال، این نوع فریب برای ممانعت از رسیدن نیروهای خودی به نقطه اوج، زود هنگام اجرا میشود. فرماندهان عملیاتی که در وضعیت حمله به سر میبرند، میتوانند نشانههایی را که فرماندهان طرف مقابل از روی آنها به نقاط اوج نیروهای ما پی میبرند، دستکاری کنند. این دستکاری باعث میشود که دشمن: • در تشخیص عملیات اصلی از عملیات فرعی با مشکل مواجه شود؛ • در تشخیص اینکه به کدام شاخه از عملیات اهمیت بیشتری داده میشود دچار اشتباه شود. • موقعیت، اهداف و مأموریتهای پس از نبرد را غلط پیشبینی کند. • پیش از موعد، به حالت تهاجمی درآید؛ • پیش از موعد، افراد ذخیره را وارد عمل کند؛ • افراد ذخیره زیادی داشته باشند. • عجولانه حالت دفاعی به خود گیرد؛ • از لحاظ لجستیکی برای نبرد پیش رو آمادگی کافی نداشته باشند. • یک بخش را بیش از اندازه لازم از لحاظ لجستیکی یا با آتش توپخانه تقویت و حمایت کند. • به طور نامناسب از پشتیبانی هوایی نزدیک استفاده کند یا آنها را از پرواز بر فراز میدان نبرد منع کند. ما با اتخاذ حالت دفاعی باعث تسریع در به اوج رسیدن حملات دشمن میشویم. سپس میتوانیم از توان تهاجمی خود استفاده کنیم. در حالت دفاعی عملیات فریب برای اهداف زیر مورد استفاده قرار میگیرد: • به دشمن این طور تلقین کنیم که تعداد نیروهای اختصاص داده شده به تهاجم، بسیار کم است (تظاهر به ضعف) • توان دشمن را برای تمرکز بر اجرای عملیات اصلی کاهش دهیم. برای این کار باید دشمن را در هر دو جناح با تظاهر به اجرای عملیات، تهدید کنیم. • با استفاده از ابزارهای فکری، حرکت زمینی یا هوایی نیروهای دشمن را، در مسیرهایی هدایت کنیم که بتوانیم با سلاحهای متعارف، تلفات سنگینی را بر آنها وارد سازیم. فریب تاکتیکی اقداماتی است که برای آفریدن شگفتی در میدان نبرد به کار گرفته میشود. اقدامات مربوط به فریب تاکتیکی میتواند از اقدامات استراتژیک یا عملیاتی پشتیبانی کند. هرچند خط فاصل میان فریب تاکتیکی، عملیاتی و استراتژیکی کاملاً مشخص نیست، اما فریب تاکتیکی به اقدامات کوتاهمدت لشکر یا واحدهای کوچکتر در منطقه نبرد اطلاق میشود. ایدههایی که از پیش شکل گرفتهاند، در سطح عملیاتی شکوفا میشوند. شاید دلیل این امر این باشد که اطلاعات در دسترس طراحان و تصمیم گیرندگان در سطح عملیاتی به اندازه اطلاعات موجود در دسترس طراحان و تصمیم گیرندگان استراتژیک نیست. عناصر مشترک در فریب موفقیتآمیز فریبدهندگان مجرب در دو سوی جبهههای جنگ جهانی دوم، به نتیجهگیریهای مشابهی در زمینه چگونگی دستیابی به موفقیت در فریب رسیدند، عناصر مشترک عبارتند از: • رازداری، تشکیلات و هماهنگی، • باور کردنی و تأیید شدنی بودن فریب، • عملی بودن، • قابلیتهای هدف، و • عوامل مؤثر بر موقعیت استراتژیک. فرماندهان ارشدی که عملیات تاکتیکی را اجرا میکنند، عملیات فریب را کنترل میکنند. اما هر کدام از فرماندهان ردههای پایینتر نیز میتوانند در کل فرایند فریب، نقش و سهم خود را داشته باشند. زمانی که فرماندهای قصد اجرای فریب را دارد واحدهای زیر نظر خود را به سوی اجرای یک یا چند مأموریت فریب هدایت میکند. نیروهای فعال در عملیات فریب باید به فرمانده مافوق دسترسی داشته باشند و از سوی او جهتدهی شوند تا بتوانند از عملیات اصلی حمایت کنند. طراحان عملیات فریب باید از ادغام نیروهای فریب در درون نیروهای عملیات اصلی اجتناب کنند تا بتوانند اطلاعات لازم را برای واقعی وانمود کردن اقدام خود در پیوند با عملیات اصلی، دریافت کنند. فرمانده عملیات فریب باید از نزدیک و به صورت مستمر در جریان عملیات خود قرار بگیرد. طوری که عملیات فریب به صورت یک عملیات واقعی جلوه کند. یک عملیات فریب به کنترل و هماهنگی منسجم و دقیقی نیاز دارد. زمان اجرای چنین عملیاتی نیز بسیار مهم است. عملیات فریب قبل از فاش شدن عمر نسبتاً کوتاهی دارند. به مخاطب موردنظر باید زمان کافی داده شود تا به اطلاعات نادرست داده شده واکنش نشان دهد؛ اما این فرصت نباید به اندازهای زیاد باشد که او بتواند هدف واقعی عملیات فریب را تجزیه و تحلیل کند. فرمانده عملیات فریب باید در مورد مخاطب موردنظر و سیستم اطلاعاتی طرف مقابل (شناسایی شده از سوی سازمانهای اطلاعاتی خودی) شناخت کافی داشته باشد. همچنین او باید از وضعیت و کارایی ماشین نظامی (وضعیت فناوری) طرف مقابل آگاه باشد. برای مثال در اوت 1990 بعد از اعتراضات گسترده بینالمللی به تجاوز عراق به کویت، صدام حسین به کشورهای جهان اطمینان داد که نیروهای عراق از کویت عقبنشینی خواهند کرد و متعاقباً نوارهای ویدئویی (مبنی بر خروج ظاهری نیروهایش از این کشور) را ارائه داد، اما تجهیزات تجسسی پیشرفته الکترونیکی متحدان، نشان داد که در عمل عقبنشینی صورت نگرفته است. توانمندیهای فناوری متحدان فراتر از اقدام طرف فریبدهنده بود. فرمانده عملیات فریب باید هدف فریب را مشخص کند. برای مثال او باید مشخص کند در حین اجرای عملیات وظیفه مخاطب چیست؟ عملیات فریب باید مبتنی بر یک داستان باورکردنی باشد. باید شواهدی از توانمندیها یا مقاصد نادرست در اختیار مخاطب موردنظر قرار بگیرد تا به این ترتیب هدف تاکتیکی واقعی پنهان شود. سازمانهای اطلاعاتی اقدامات مربوط به عملیات فریب را پیشنهاد میکنند و فرمانده مربوط تأیید میکند و افراد مرتبط آن عملیات را اجرا میکنند. عملیات فریب باید منطقی باشد. نشانههای نادرست باید از طریق منابع اطلاعاتی و تجسسی زیادی در اختیار مخاطبان موردنظر قرار داده شود. اما منابع متعدد نباید این نشانهها را بیش از حد نیاز، تأیید کنند زیرا ادامه یک تصویر بیش از حد تأیید شده از یک موضوع، باعث ایجاد شک و تردید میشود. فریب نباید با رویدادهای مورد انتظار مخاطبان در تعارض باشد. مقاصد و نیات واقعی را باید از مخاطبان موردنظر پنهان نگه داشت. کسی که برای مشارکت در فریب، در نظر گرفته میشود، باید با بروز ندادن اطلاعات، به محرمانه بودن عملیات کمک کند تا امکان حدس زدن مقاصد واقعی به حداقل برسد. گاهی برای اجرای عملیات فریب لازم است اطلاعاتی را در میان مخاطبان موردنظر پخش کنیم. در چنین مواقعی باید پخش اطلاعات به گونهای باشد که در مخاطبان شک و تردید ایجاد نکند. در به کارگیری فریب باید دقت کنیم تا منبعی را که میتواند توانایی بالقوه چشمگیری در آینده از خود نشان دهد، بیاعتبار نسازیم. در جنگ جهانی دوم یک ایستگاه متحدین به نام بلک( ) یکبار یک رکن نازیها را به دام متفقین کشاند این ایستگاه در اقدام فریبآمیز خود بسیار موفق عمل کرد، ولی آینده خود را کاملاً از بین برد. از یک روزنامه، رادیو یا تلویزیونی که مخاطبان ثابت بسیاری را به سوی خود جلب کرده، نباید برای عملیات فریب استفاده کرد. مخاطب موردنظر عملیات فریب مخاطب موردنظر اقدام فریب، فرد یا گروهی است که در طرف مقابل مسئولیت اتخاذ تصمیم موردنظر عملیات فریب ما را دارد. عملیات فریب برای دستیابی به موفقیت باید بر افکار گروههای زیر تأثیر بگذارد: • مخاطب موردنظر عملیات فریب، • افراد مسئول اتخاذ تصمیمهای ملی یا نظامی، و • تحلیلگران اطلاعاتی که برای تصمیمگیرندگان کار میکنند. مأموریتهای فریب در هر فریب ممکن است از چهار نوع اقدام استفاده شود؛ وانمود، نمایش، نیرنگ( ) و تظاهر و یا ممکن است از یک یا ترکیبی از دو یا چند نوع، استفاده شود. نیرنگ، آن دسته از اقدامات آفندی با هدفی محدود است که مستلزم برخورد با نیروهای نظامی طرف مقابل است تا مانند یک حمله اصلی واقعی به نظر برسد. اگر بخواهیم نیرنگها را نوعی حمله پشتیبانی بدانیم، باید اهداف آفندی معتبر داشته باشد. نمایش نوعی نمایش قدرت( ) در صحنه نبرد است. اما نیروهای خودی در صدد اتخاذ هیچگونه تصمیمی نیستند. نمایش شباهت زیادی به نیرنگ دارد. تنها تفاوتش این است که در نمایش نیازی به برخورد با نیروهای دشمن نیست. نیرنگها نوعی حیله جنگیاند و عموماً اقدامات منفرد فیالبداهه یا از قبل طراحی شدهایاند که میتوانند بخشی از فریب تاکتیکی باشند و از اقدامات استراتژیک و سیاسی حمایت کنند. ویژگی یک نیرنگ این است که عمداً اطلاعات نادرستی را در اختیار مخاطبان موردنظر قرار میدهد. دامنه نیرنگ از حیلههای تاکتیکی ساده مورد استفاده سربازان تا اقدامات استراتژیک به کار رفته ملتها متغیر است. حیلههای تاکتیکی مورد استفاده سربازان تحت شرایط مختلف جنگ و در هنگام رویارویی نیروهای رزمی میتوانند کارساز باشند. نیرنگ ممکن است نوعی احساس امنیت نادرست در دشمن ایجاد کند، ذهن به تبعیت از قواعد و جریانهای عادی تمایل دارد. ذهن به رویدادهایی که بارها و بارها تکرار میشوند کمتر توجه دارد و تغییرات حاشیهای تدریجی را به راحتی تشخیص نمیدهد. مثالهای تاریخی این مورد، جنگ جالوت در بیتالمقدس و عبور موفقیتآمیز مصریها در جنگ 1973 است. در سال قبل از حمله، مصریها بارها از آبراه سوئز عبور کردند تا صحنه را برای تهاجم واقعی آماده کنند. در طول جنگ جهانی دوم، ژاپنیها در جزایر اقیانوس آرام، از کشتهشدگان یا زخمیهای امریکایی و انگلیسی برای به دام انداختن نیروهای دیگر استفاده میکردند وقتی سربازان امریکایی و انگلیسی برای نجات همرزمان خود به محل نزدیک میشدند، به دام نیروهای ژاپنی میافتادند در نتیجه شمار تلفات نیروهای متفقین افزایش مییافت. تظاهر، اقدامی است که معمولاً از آن برای نشان دادن داستان فریب استفاده میشود. تظاهر ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر را شامل شود: • ظاهرسازی( ) نشان دادن شی یا سیستمهایی است که به طور واقعی وجود ندارند. • مبدلسازی( ) تغییر ظاهر اشیاء است به صورتی که یک شی چیز دیگری به نظر آید. • مجسمسازی( ) نمایش واحدها یا اقداماتی به جای واحدها یا اقداماتی است که اصلاً وجود ندارند. هرچند مجسمسازی به خودی خود اقدامات خاصی را شامل میشود، اما میتواند ظاهرسازی و مبدلسازی را نیز در بر گیرد. اقدامات فریب در حمایت از مأموریت فریب اقدامات فریب به منظور ارائه شاخصهای نادرست به طرف مقابل انجام میشود تا از مأموریت فریب حمایت کند. اطلاعاتی که دشمن از طریق دیدن، شنیدن، بوییدن و برداشت خود به دست میآورد از طریق تجهیزات ویژه ارتباط الکترونیک( ) بین نیروهای خود در خط مقدم و پشت جبهه رد و بدل میکند. بنابراین انواع اقدامات فریب، با عناوین دیداری، شنیداری، بویایی و الکترونیک طبقهبندی میشود. فریب دیداری قسمت عمده اطلاعات دشمن بر پایه مشاهداتشان استوار است. بنابراین فریب دیداری کارآمد، در موفقیت داستان فریب، بسیار اساسی است. دو شیوه رایج در فریب دیداری استفاده از بدلها( ) و طعمهها( ) است. یک بدل گونه مصنوعی چیزی دیگر از یک موضوع در صحنه جنگ است. از یک طعمه برای منحرف کردن توجه نیروهای نظامی دشمن به منطقه اصلی استفاده میشود. استتار( ) عنصر دیگری در اقدامات فریب است. اگر قرار است شواهد دیداری از عملیات فریب ارائه شود، هیچگونه شواهد دیداری نباید از عملیات واقعی بروز داده شود. فریب دیداری باید واقعی و کامل جلوه داده شود. برای فریب دیداری لازم است که امور به طور واقعی پیشرفت داشته باشند و تمامی وقایع طبق انتظار دشمن به پیش رود. برای مثال اگر قرار است در محوری عملیات انجام شود، باید دشمن شاهد تردد وسایل نقلیه در آن محور باشد. فریب شنیداری (صوتی) فریب شنیداری، ارائه صداهایی شبیه صداهای صحنه نبرد است. این صداها برای فریب دستگاههای صداسنج و حس شنوایی افراد دشمن به کار میرود. این صداها برای مخاطبان موردنظر آشنایند و انجام فعالیتهای خاصی را تداعی میکنند و باید در راستای داستان فریب باشند. از آنجایی که مخاطبان موردنظر در صدد تأیید دیدههای خود از طریق ابزارهای دیگرند، فریب شنیداری باید با فریب دیداری همراه باشد. برای مثال باید عکسهای گرفته شده توسط گشتهای شناسایی تأیید شوند و برعکس. اگر قرار است واحدی در معرض شناسایی دشمن قرار بگیرد باید صداهای مربوط به کامیونها و تجهیزات دیگر دقیقاً مطابق تجهیزات واحد موردنظر ارائه شود. به علاوه باید محل پخش صدا نیز به طور منطقی انتخاب شود تا مخاطب موردنظر باور کند که آن واحد خاص در آن منطقه مستقر است. ممکن است در فریب شنیداری منبع صدا واقعی یا ساختگی باشد. در هر دو صورت، فریب شنیداری هدف واحدی را دنبال میکند که همانا ارائه خصوصیتهای صوتی یک فعالیت خاص برای فریب دشمن است. در فریب شنیداری باید چند اصل را همیشه مدنظر داشت: • آشفته و گمراه کردن، • ترکیب واقعیت با دروغ، • استفاده از منطق، • کاهش مشاهدات دشمن، • مدنظر داشتن محیط، و • حفظ امنیت عملیات. هرچند فردی که توان شنوایی عادی دارد، میتواند چند صدای همزمان مانند صدای موتور وسایل نقلیه، آتش سلاحها و صدای انسان را تشخیص دهد، اما برآورد او از فاصله منابع این صداها نمیتواند چندان موفق باشد. او نتیجه میگیرد که صدایی که رفته رفته بلند میشود، در حال نزدیک شدن به اوست و صدایی که به تدریج کمتر میشود در حال دور شدن است. صداهایی که از قبل ضبط شدهاند میتوانند نیروهای طرف مقابل را گمراه یا آشفته سازند هر چند که ممکن است این صداها از محلی ثابت پخش شوند. یک صدای ساختگی به خودی خود امکان موفقیت چندانی را در صحنه نبرد، نخواهد داشت. لازم است که صداهای واقعی با صداهای مصنوعی همراه شوند. برای مثال صدای شلیک سلاحها که از طریق وسایل صوتی پخش میشود باید با چند شلیک واقعی همراه شود. در غیر این صورت مشاهده نشدن خط سیر گلوله بالای نیروها، ممکن است به فاش شدن فریب منجر شود. صداها باید با محل پخش آن ارتباط منطقی داشته باشد. برای مثال پخش صدای تانک از یک مرداب انبوه شکبرانگیز است. همچنین صداها باید با اقدامات دیداری همزمان و هماهنگ باشند. برای نمونه پخش صدای آتش پشتیبانی غیرمستقیم باید طوری به نظر آید که این صدا از یک موقعیت دورتر از خط مقدم، ایجاد میشود. واضح است که هر چقدر کارایی مشاهدات دیداری نیروهای مقابل کمتر باشد، اقدامات مربوط به فریب شنیداری نیروهای ما موفقتر خواهد بود. بنابراین کارایی فریب شنیداری، در شب افزایش مییابد یا میتوان محل تولید صدا را به طور ساختگی مثلاً از طریق تولید دود از دید دشمن پنهان کرد. برد سیگنالهای صوتی به عواملی از قبیل شرایط آب و هوایی، بافت گیاهی، دما و رطوبت منطقه بستگی دارد. هرچند نمیتوان فاصلهای را که صدای مورد نظر باید طی کند، به طور دقیق پیشبینی کرد، اما هوای خنک، مرطوب و آرام و همچنین سطح آب میتوانند صدا را سریعتر حمل کنند و در بهتر رسیدن صدا مؤثر باشند. قبل از اجرای عملیات فریب باید اقدامات مربوط به فریب شنیداری در منطقه خاص موردنظر، آزمایش شوند. در طی فریب باید از ایجاد صداهایی که باعث لو رفتن عملیات واقعی میشوند، اجتناب شود. به هنگام شب، باید بر محدودیت ایجاد صدا و ساعات خاموشی تأکید فراوانی شود. اگر بر پنهان بودن عملیات تأکید میشود، میتوان از لایهگذاری( ) استفاده کرد. در منطقه عملیاتی با انباشته کردن محیط از صداهای دیگر میتوان از شنیده شدن صدای آمادهسازی و تردد نیروهای مربوط به هدف تاکتیکی واقعی جلوگیری کرد. فریب بویایی با شبیهسازی بوهای مربوط به صحنه نبرد میتوان دشمن را فریب داد. در طول توسعه و تطبیق مواد، مهمات و شیوههای بودار، فرماندهان باید در صحنه نبرد از قوه ابتکار و خلاقیت خود برای تهیه ابزارهای لازم برای شبیهسازی بوهای مربوط به صحنه نبرد استفاده کنند. در طرحریزی برای فریب بویایی باید عوامل زیر را مدنظر داشت: • استمرار، • فاصله، • محیط، و • امنیت عملیات. اقدامات مربوط به فریب بویایی باید با سایر اقدامات و فعالیتها مطابقت داشته باشد. اقدامات بویایی به میزان نزدیک بودن هدف و شرایط جوی، مانند باد و رطوبت، نور و تاریکی بستگی دارد. بوهای مربوط به برخی از فعالیتها باید رفع شود یا از انتشار آنها جلوگیری شود. فریب الکترونیکی فریب الکترونیکی، تابش، بازتابش، تغییر، جذب یا انعکاس پرتوهای الکترومغناطیسی است. هدف چنین فریبی گمراه کردن دشمن در تفسیر اطلاعات دریافت شده از طریق تجهیزات الکترونیکیاش و ارائه علائم غلط به سیستمهای الکترونیکی اوست. فریب دیداری، شنیداری و بویایی همراه فریب الکترونیکی کارآمد، میتوانند در موفقیت داستان کلی فریب، نقش تعیینکننده داشته باشند. آنچه که دشمن با استفاده از دستگاههای الکترونیکی خود ردیابی و استنتاج میکند باید با آنچه که میشنود، میبیند و میبوید، همخوانی داشته باشند. فریب الکترونیکی به دو دسته بزرگ تقسیم میشود: فریب الکترونیکی دستکاری شده( ) و فریب الکترونیک تقلیدی.( ) فریب الکترونیکی دستکاری شده زمانی روی میدهد که نیروهای خودی بین ایستگاههای خود، اطلاعات غلطی را رد و بدل میکنند، یا این علائم را از دستگاههای غیرارتباطی منتشر میکنند تا بتوانند بر توان ردیابی علائم دشمن غلبه کنند. این فریب را میتوان به این صورت توصیف کرد: نیروهای خودی با استفاده از امواج الکترومغناطیسی اطلاعات نادرستی را در اختیار دستگاههای تجزیهکننده این اطلاعات در طرف مقابل، قرار میدهند. فریب الکترونیکی تقلیدی زمانی روی میدهد که نیروهای خودی وارد سیستم دشمن میشوند و مانند یکی از ایستگاهها و تجهیزات آنها عمل میکنند. در این فریب نیروهای خودی در کانال دشمن نفوذ میکنند و امواجی را به تقلید از امواج الکترومغناطیسی آنها ساطع میکنند تا آنها را فریب داده یا آشفته سازند. طی فریب الکترونیکی، تمامی کارکنان عملیات روانی باید فعالیتهای الکترونیکی را بازنگری کنند. این فعالیتها ممکن است از اقدامات جاری همچنین از اقدامات مربوط به عملیات فریب پشتیبانی کند. تمامی این فعالیتها باید منسجم بوده و در تعارض با یکدیگر نباشند. مسئولیت برقراری هماهنگی و انسجام بین اقدامات مختلف فریب الکترونیکی بر عهده افسران ارتباطات الکترونیکی است. فعالیتهای خیالی در فریب صفت خیالی( ) با واژههای نظامی دیگری نیز ترکیب میشود، مانند طرحهای خیالی، سلاحهای خیالی و سازمان رزم خیالی.( ) چنین واژههایی نشاندهنده اشیاء یا طرحهای نادرستیاند که نیروهای خودی مایلند طرف مقابل، آنها را واقعی تلقی کند. واژه خیالی، بیانگر فعالیت نادرستی است که از سوی نیروهای خودی انجام میگیرد تا داستان فریب را به سوی تحلیلگران دشمن هدایت کنند. بنابراین برای اینکه یک گروه گردان خیالی وارد عمل شود باید سازماندهی شود، در یک موقعیت جغرافیایی خاص مستقر گردد، اقدامات فریب خاصی را اجرا کند و خصوصیتهای ویژه یک گردان را در برابر نیروهای شناسایی دشمن ارائه دهد. هدف از این اقدام افزودن یک گردان به شمار گردانهای خودی در برآوردهای دشمن از نیروهای ما در زمان و مکان لازم برای اجرای داستان فریب است. این واحد یا فعالیت خیالی موجب صرفهجویی در نیرو و حمایت از داستان فریب است و باعث میشود که دشمن برآورد نادرستی از توان، ساختار و مقاصد نیروهای خودی داشته باشد. به هنگام طراحی فریب، برای اجتناب از آشفتگی باید یک سازمان رزمی خیالی نیز در نظر گرفته شود. این سازمان رزمی توضیح میدهد که دشمن چه تصوری از سازمان رزم نیروهای ما دارد، تا داستان فریب را بپذیرد و مطابق اهداف فریب عمل کند. یک سازمان رزم خیالی به ما نشان میدهد که طبق داستان فریب کدام واحدها به تلاش اصلی مربوطند. پیوند برخی از واحدها به برنامه اصلی باید به دشمن نشان داده شود، اما پیوند برخی دیگر از واحدها باید پنهان بماند. واحدهای خیالی باید: • به اندازه واقعی محدوده جغرافیایی داشته باشند؛ • فعالیتهای مناسبی را انجام دهند؛ • شاخصهای دیداری، شنیداری (صوتی)، بویایی و الکترونیکی صحیح و متناسبی داشته باشند؛ و • الگوی عملیاتی مورد قبولی را دنبال کنند. ملاحظات عملیات روانی در حمایت از فعالیتهای فریب عملیات روانی زمانی مؤثر واقع میشود که اعتبار کافی داشته باشد. این عملیات ممکن است به صورت فعال یا غیر فعال به روشهای زیر از داستان فریب، حمایت کند: • فراهم آوردن (فعالانه) اطلاعات برای تحلیلگران دشمن، • حفظ غیرفعالانه اطلاعات از تحلیلگران دشمن. حمایت عملیات روانی از داستان فریب، تنها به تأمین اطلاعات معتبر از طریق ابزارهای دیداری، شنیداری و دیداری - شنیداری برای مخاطبان موردنظر محدود است. کارکنان عملیات روانی نباید از طراحان اصلی عملیات فریب باشند. طرحریزی و اجرای فریب از وظایف افسر عملیات مشترک (J3)، معاون ستاد (G3) و افسر عملیات و آموزش (S3) است. کارکنان عملیات روانی ارتش با داستانهای فریب تاکتیکی در ارتباط خواهند بود، هرچند ممکن است گاهی از آنها برای پیشبرد داستان فریب استراتژیک، استفاده شود. عملیات روانی میتواند با توسعه و انتشار اطلاعات معتبر یا از طریق تشخیص و حفظ اطلاعات معارض با مأموریت فریب، از هر نوع داستان فریب تاکتیکی حمایت کند. جدول شماره 1 نمونههایی از مأموریت فریب عملیات روانی را نشان میدهند. جدول 1) مأموریت فریب عملیات روانی مأموریت شرح عملیات وانمود تقویت الگوی عملیاتی واحد قبل از حمله. ایجاد ترافیک رادیویی یا سکوت کردن، پخش مهمات، تجهیزات و سوخت قبل از برخورد با دشمن نمایش استفاده روزافزون از ترافیک رادیویی و جابهجایی مشهود نیرو و وسایط نقلیه بی هیچگونه برخوردی با دشمن. نیرنگ چاپ و انتشار کالکهای (Overlays) معتبر برای دستیابی دشمن به آنها، فراهم آوردن اطلاعات معتبر و هماهنگ در انتشارات مربوط به میدان نبرد (برای نمونه انتشار خبری مانند ساخت زمین فوتبال برای نیروها از سوی واحد مهندسی ...). تظاهر انتشار مقالات، تصاویر، صداها، شایعات، شبیهسازی صداهایی که به حرکت واحدهای مکانیزه، جابهجایی تجهیزات و سیستمهای تسلیحاتی دلالت میکند؛ تغییر دادن قیافه برای پنهان ساختن چهره واقعی یا برای تأیید ظاهر مسائل از سوی دشمن؛ ارائه تصویری از واحدها و فعالیتهای واقعی یا خیالی. واحدهای عملیات روانی میتوانند با استفاده از امکانات دیداری، شنیداری و دیداری-شنیداری خود از اقدامات مربوط به فریب تاکتیکی پشتیبانی کنند. نمودار 2 مثالهایی از اقدامات مربوط به فریب عملیات روانی را نشان میدهد. جدول 2) اقدامات فریب عملیات روانی اقدام حمایت از عملیات روانی دیداری استفاده از اطلاعات دیداری (گرد و غبار ناشی از حرکت نیروها، لکههای مواد سوختی و بدلها) برای تأیید سایر اقدامات فریب. شنیداری (صوتی) استفاده از بلندگو: برای تأیید سایر اقدامات فریب شبیهسازی صدا: برای آزمایش سلاحهای انفرادی و جمعی،( ) حرکت واحدهای خیالی (صدای تردد کامیونها و سایر وسایط نقلیه، صداهای نیروها و صداهای مربوط به سایر فعالیتهای یک واحد) بویایی به راه انداختن بوی مربوط به فراوردههای نفتی، سلاحهای مورد استفاده و اگزوز وسایل نقلیه برای تأیید فعالیتهای مجسم شده. الکترونیک تهیه متن برنامههای رادیویی و تلویزیونی، تهیه انواع صفحه یا نوار کاست برای تأیید سایر اقدامات فریب. پخش نوارهایی دال بر تردد و استقرار واحدهای واقعی یا خیالی. دستکاری شده انتشار اطلاعات معتبر از طریق ابزارهای الکترونیک تا اینکه از سوی نیروهای طرف مقابل مکرر شنیده شود و به نتیجهگیریهای نادرست آنها منجر شود (ترافیک رادیویی برای حمایت از وجود واحدهای خیالی یا جابهجایی نیروها). تقلیدی پخش اطلاعات معتبر از طریق ابزارهای الکترونیکی با جا زدن خود به عنوان یکی از واحدهای دشمن برای نتیجهگیری نادرست نیروهای دشمن. مقابله با فریب طبق مطالعهای که در مورد حملات نظامی غافلگیرانه، به عمل آمده، اگر اهمیت شاخصهای تاکتیکی بیشتر از فرضیات استراتژیک حمله باشد، باید از میزان غافلگیری آن حمله کاسته شود. پنج مورد زیر ناموفق بودن نیروها در پیشبینی حمله غافلگیرانه را نشان میدهد: پرل هاربر، حمله آلمان به شوروی در سال 1941، مداخله چین در منازعه کره، حمله چین به هند در سال 1962 و حمله اعراب به رژیم صهیونیستی در سال 1973. در تمامی این موارد شاخصهای تاکتیکی حمله قریبالوقوع، وجود داشتند اما این شاخصها نادیده گرفته شدند. زیرا آنها با تکیه بر دریافتهای تحلیلگران و تصمیمگیرندگان به جنگ میپرداختند. با اطلاعات تاکتیکی معاصر هیچ گونه تغییری در فرضیات استراتژیک به وجود نیامده است. زمانی که فرضیات استراتژیک در مورد قصد حمله و شاخصهای تاکتیکی یک حمله قریبالوقوع همسو میشوند، تهدیدی فوری محسوس است و باید اقدامات مناسب به عمل آید. زمانی که بین فرضیات استراتژیک و شاخصهای تاکتیکی تباین به وجود میآید، باید به فرضیات استراتژیک توجه بیشتری شود. چنین فرضیاتی بر این واقعیت تأکید دارند که مردم گاهی در صورت باور نکردن اطلاعاتی که با پیشزمینههای فکری آنها مطابقت ندارد، دچار اشتباه میشوند. مطالعه 93 مورد از نبردهای نظامی استراتژیک غربی از سال 1914 تا سال 1973 احتمالی بسیار قوی را نشان داد که در آن مخاطبان موردنظر فریب، یک یا چند هشدار را قبل از وقوع حمله دریافت داشتهاند (78%)؛ اما حملاتی که اتفاق افتاد بسیار غافلگیرکننده بود (93%). در تمامی موارد مطالعه شده عملیات فریب وجود داشت اما مطالعات نشان میدهد که هشدارهای داده شده به افشای عملیات فریب، کمک چندانی نمیکند. برای مقابله با فریب، تحلیلگران باید به طور مستمر انتظارات مردم خود را ارزیابی کنند، زیرا این انتظارات میتواند بزرگترین نقاط آسیبپذیری آنها باشند. مقابله با فریب بسیار مشکل است و برای این منظور باید به مؤلفههای خاصی توجه داشت. برخی فرهنگها، چه در شعار و چه در عمل، بیشتر از فرهنگهای دیگر زمینه اجرای فریب را دارند، مثل اعراب و چینیها، تجربه فریبهای موفق، عموماً طرفین را به تکرار آنها ترغیب میکند. نوع نظام سیاسی که طرفین رقیب، طبق آن عمل میکنند بسیار مهم است. عملی بودن دکترین و وجود ابزارهای لازم برای اجرای فریب نیز بسیار مهم است. حمایت تجهیزاتی عملیات روانی در عملیات فریب تجربه نشان داده است در استفاده از بلندگوها که پخش صدا از هواپیما و یا از بالگرد، پخش میشود، در صورت فراهم بودن شرایط شنیداری مناسب، میتوان دامنهای به وسعت 200/3 متر را پوشش دهد. یک روش موفق، احاطه مخاطبان با بلندگوهایی است که امواج آنها 20 درجه زیر خط افق پخش میشود. همچنین زمین گرم صداها را از سطح زمینی به طرف بالا دور میکند و باعث میشود که صدا به منطقه موردنظر نرسد. جدول شماره 3 اطلاعاتی را در زمینه تجهیزاتی که واحدهای عملیات روانی میتوانند برای حمایت از عملیات فریب تاکتیکی فراهم آورند، ارائه میدهد. جدول 3 تجهیزات عملیات روانی در حمایت از عملیات فریب LIN/NSN نام ویژگیها M574G0 AN/MSQ-85B واحد سمعی و بصری سیار برنامههای دیداری، شنیداری و ویدئویی را (با تجهیزات تصویر و VCR) تهیه میکند. اطلاعات مربوط به برنامههای شنیداری و دیداری را دریافت، پردازش و منتشر میکند. همچنین برنامههای تلویزیونی و امواج رادیویی FM، AM و موج کوتاه را دریافت میکند و سپس آنها را ویرایش و ذخیره میکند و یا برای پخش محلی از طریق بلندگو از آنها استفاده میکند. ابعاد اطمینانسازی سناریوهای دسترسی امریکا به متحدین در شرایط بحرانیدکتر حمید هادیانچکیده امروزه ستون فقرات و سلسله اعصاب انقلاب در امور سختافزاری و نرمافزاری نظامی، فناوری برتر است که استراتژی نظامی و سیاستگذاری دفاعی کشورها را شدیداً تحت تأثیر قرار داده است. فناوری برتر ارتباطی، اطلاعات و شبکهای مبتنی بر شعور هوشمند تقسیم اطلاعات با هدف تقسیم پیروزی به آمادهسازی نیروهای عملیاتی در سطح مجازی مبتنی بر شبیهسازی میپردازند و آنگاه به اجرای مأموریتهای محوله مبادرت میورزند. به نظر میرسید که \"شعار هر چه در میدان آموزش عراق (تهاجم) بریزی تا در میدان رزم کمتر خون بریزی\" در حال وقوع عینی است. یکی از مظاهر عینی فناوری ارتباطی و شبکهای، ارتباط هویت ژنتیکی برای اجرای مأموریتهای راهبری و عملیات - نجات و نیز یکی از چهرههای جدید عملیات روانی، شبیهسازی کارکتر فکری مولد تهدیدات ضد دسترسی برای اتخاذ تصمیمهای پیروزمندانه برای دسترسی به متحدین در شرایط اضطراری است. واژگان کلیدی: متدلوژی شبیهسازی، شبیهسازی دسترسی، رویکرد چندبعدی و پروژه هیماکس، نیروهای میانوزن هوابرد، فرماندهی مرکب و تمرینات بحرانی استراتژیک، فناوری ارتباط هویت ژنتیک و شبیهسازی کارکتر فکری شخصیتهای حقوقی و حقیقی هدف. مقدمه امروزه متدلوژیهای شبیهسازی در مراکز و محافل فکری و استراتژیک نظامی جهان برای تحلیل - مدلی شرایط اضطراری اهمیت استراتژیک پیدا کرده است. مطالعات اخیر نشان میدهد که مانورهای مشترک در عرصههای پهناور نظامی بدون تدوین و توسعه برنامهریزی نرمافزاری شبیهسازی و مدلسازی امکانپذیر نیست. در این میان سناریوسازی دسترسی به مناطق و اهداف موردنظر (سرپلهای عملیاتی) در عالیترین سطوح برنامهریزی آموزشی و پژوهشی و نیز بخشهای اطلاعاتی و عملیاتی ارتشها با بهرهگیری از شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی مبتنی بر فرماندهی، کنترل، کامپیوتر، ارتباطات، اطلاعات (انفورماتیک) و جاسوسی عمق استراتژیک دارد. پروژههای مطالعاتی و میدانی ایالات متحده با متحدین واشنگتن در برخی مناطق حساس و استراتژیک جهانی با هدف دسترسی به آنها در شرایط بحرانی و یا مقابله با تهدیدات ضد دسترسی مطابق با شرایط امنیتی سیستم بینالمللی پس از 11 سپتامبر به تعریف پروژههای تخصصیتر از نوع هیماکس، تشکیل نیروهای میان وزن هوابرد، فرماندهی مرکب، تمرینات بحرانی استراتژیک، تربیت حلقههای انسانی در سطوح عالی فرآیند تصمیمگیری حساس امنیت ملی متحدین و تولید نسل جدید تبلیغات هوشمند با هدف گسترش و تعمیق اطمینانسازی به آنها انجامیده است. این مقاله نیز در نظر دارد، ضمن تعریف تیپشناسی شبیهسازی دسترسی به تحلیل حلقههای مغزافزاری، نرمافزاری و سختافزاری سیستم شبکهای اطمینانسازی متحدین واشنگتن در شرایط بحرانی بپردازد. تعریف متدلوژی شبیهسازی و گستره کاربرد آن امروزه متدلوژیهای کمی جایگاه مهم و بسیار با اهمیت تحت عنوان سیاستسنجی( ) در برنامهریزی دفاعی دارند. متدلوژی کمی شامل رهیافتهای مدلی، تحلیلی- مدلی، تحلیل- دادههای آماری، کمیسازی، آمار و احتمالات و از این قبیل جزو دیدگاه روشگرا محسوب میشوند که در اموری چون شبیهسازی، مدلسازی و پیشبینی مبتنی بر سیبرنتیک، انفورماتیک، ژنتیک و نانوتکنولوژی به کار گرفته میشوند. در این میان، شبیهسازی یکی از مدلهای رایج در سیاستسنجی محسوب میشود که کاربرد دیرینهای در مطالعات استراتژی داشته است. شبیهسازی به معنای نمایش عملی واقعیت است که ابتدا از جعبه شنی در ارتشهای کلاسیک و امروزه در کامپیوترها به شکل برنامهریزیهای جنگی سر در آورده است. مهمترین هدف در شبیهسازی مطالعه چندبعدی متغیرهای دخیل در شکلگیری پروسهها است. همچنین از کاربردهای شبیهسازی میتوان به تمرینات متنوع مجازی نظامی، شبیهسازی فرماندهی مرکب برای هماهنگی (C4I2) ( ) در صحنههای وسیع جنگ و نیز مانورهای نظامی مجازی برای آمادهسازی نیروها در صحنههای واقعی عملیاتی اشاره کرد.1 تعریف سناریوسازی یا شبیهسازی دسترسی و عمق استراتژیک آن از اهداف استراتژیک فرماندهی دکترین و آموزش نیروی زمینی ارتش امریکا (ترادوک)( ) به کارگیری فناوریهای متنوع و مدرن شبیهسازی برای رویارویی با جنگهای آینده و نیز مکانیسم دستیابی به پایگاههای نظامی متحدین واشنگتن در نقاط حساس جهانی آن هم در شرایط بحرانی است. ترادوک فناوریهای مذکور را در صحنه مجازی شامل برنامهریزی نرمافزاری نظامی و در عرصه عملیاتی چون خودروهای سریع هوایی و زمینی و نیز شبکههای به هم تنیده انفورماتیک و ارتباطات زمینی، هوایی، دریایی و فضایی تحت عنوان سیستمهای جدید جنگی (آینده)( ) به کار میگیرد که مهمترین کار ویژه آنها آمادگی برای جنگهای مدرن و دسترسی آسان به متحدین در شرایط بحرانی است. دسترسی آسان به متحدین به منزله دستیابی به سرپلهای عملیاتی برای پیروزی در جنگهای مدرن است. شبیهسازی دسترسی یا بازی دسترسی( ) از کارویژههای فناوریهای شبیهسازی برای سناریوسازی دسترسی در اعزام و گسترش نیروها، گسیل لجستیک و تدارکات دسترسی به پایگاههای متحدین و از این قبیل است که مراحل اولیه خود را در صفحات کامپیوتری (به شکل مجازی) پشت سر گذاشته و به تدریج وارد مراحل عملیاتی شده است. از اهداف استراتژیک امریکا در بازی دسترسی اطمینان بخشیدن به متحدین و دوستان نزدیک واشنگتن در مواقع بحرانی است. در واقع؛ در بازی دسترسی نواقص موجود برطرف و نقاط قوت تقویت میشود و آنگاه مانورهای مشترک نظامی با متحدین اجرا میشود که مهمترین اهداف سیاسی آن اطمینان بخشیدن به متحدین در مواقع بحرانی به ویژه برای رویارویی با تهدیدات داخلی و خارجی است. شبیهسازی دسترسی یا بازی دسترسی با تدوین و توسعه انواع سناریوسازی برای دسترسی به متحدین در شرایط حساس و بحرانی، به آزمون تواناییها، ظرفیت، منابع، استراتژی و تاکتیک امریکا در بدترین وضعیت دسترسی یعنی مقابله با تهدیدات ضد دسترسی در برخی مناطق استراتژیک جهانی میپردازد. برای مثال؛ پنتاگون برنامهریزی نرمافزاری سناریوسازی را برای دسترسی به متحدین در شرق آسیا برای مواجهه احتمالی با چین بر سر تایوان، با روسیه بر سر جمهوریهای بالتیک و با دشمنان فرضی بر سر منابع انرژی و ژئوپلیتیک منطقه خلیج فارس مورد آزمون مجازی و تمرینات عملی نظامی قرار داده است. منابع خبری در این خصوص اعلام کردند که مانورهای مجازی و واقعی نظامی برای دسترسی آسان به مراکز حساس جهانی دارای عمق استراتژیک برای متحدین واشنگتن اثرات روانی داشته است. بدیهی است که عملیات روانی و عملیات اطلاعاتی، انفورماتیک و ارتباطات سلسله اعصاب شبکههای ارتباطی مانورهای دسترسی در شرایط بحرانی را تشکیل میدهند. طراحان مانورهای مذکور معتقدند که اثرات روانی تهدیدات ضد دسترسی به مراتب بیش از اثرات فیزیکی و اجرایی آن است. مهلکترین نوع تهدیدات ضددسترسی بیشتر از جانب تهدیدات تروریستی کشتارجمعی نام برده شده است. اکسیژن سیاسی این نوع تهدیدات اثرات روانی گفتمان وحشت تروریستی است. بنابراین در روند متحول سناریوسازی دسترسی از طریق فناوریهای مدرن مجازی اثرات عمق استراتژیک شامل اثرات عملیات روانی دنبال میشود. در واقع اثرات چند بعدی عملیات روانی از یک سو به استراتژی دسترسی به متحدین و از سوی دیگر به در اختیار داشتن تجهیزات و تسلیحات مدرن و پیشرفته در جنگهای مدرن مرتبط میشود که در هر دو صورت برای متحدین عمق استراتژیک دارد. البته اثرات چندبعدی عملیات روانی مانورهای مجازی و واقعی دسترسی جنبه بازدارندگی نیز دارد. این نوع بازدارندگی بیشتر حاکی از فعالیتهای بینالمللی نیروه
مقالات مجله
نام منبع: گردآوری و ترجمه: پریسا کریمی نیا
شماره مطلب: 2187
دفعات دیده شده: ۴۵۵۱ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش