Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • صهیونیسم و عملیات روانی صهیونیسم و عملیات روانی
    جمعه ۱ آبان ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    صهیونیسم و عملیات روانیدکتر محمد احمد النابلسی قبس زعفرانیاشاره تجاوز اسرائیل به سرزمینهای اسلامی نه تنها مسئله مهمی در عرصه داخلی دولتهای اسلامی است بلکه در عرصه بین‌المللی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. افزون بر این، این امر از دیدگاه حقوق انسانی در زیرمجموعه روابط انسانی دولتها بحث برانگیز است. در این مقاله‏، ضمن بررسی نگرش رژیم صهیونیستی به موضوع عملیات روانی با نگاهی تاریخی به ابزارها و روشهای به کار گرفته شده توسط این رژیم در سطح

    صهیونیسم و عملیات روانیدکتر محمد احمد النابلسی قبس زعفرانیاشاره تجاوز اسرائیل به سرزمینهای اسلامی نه تنها مسئله مهمی در عرصه داخلی دولتهای اسلامی است بلکه در عرصه بین‌المللی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. افزون بر این، این امر از دیدگاه حقوق انسانی در زیرمجموعه روابط انسانی دولتها بحث برانگیز است. در این مقاله‏، ضمن بررسی نگرش رژیم صهیونیستی به موضوع عملیات روانی با نگاهی تاریخی به ابزارها و روشهای به کار گرفته شده توسط این رژیم در سطح استراتژیک نگریسته می‌شود. عملیات روانی در شکل‌گیری رژیم صهیونیستی نقش بسیار اساسی داشته است. این رژیم برای ادامه بقای خود از عملیات روانی در اشکال مختلف استفاده می‌کند. مقدمه «یهودی را خموده و نزار می‌بینی، ‌دیدی عجیب و غریب به دیگران دارد، ‌ضعیف و بیمارگونه می‌نماید، چشمانی خشمناک و غضبناک، ناخنهای سیاه و محاسنی بلند و پلید دارد، نشانه‌های پیری و رعشه و چین و چروک به سرعت در او آشکار می‌شود، لباسهای کهنه و پوسیده اروپاییان را به تن می‌کند و کلاهی بر سر می‌گذارد. اما از حیث شخصیت، او در همه جا، فردی بسته و بیگانه است که ترس و شک و تردید بر آن حاکم است، از آمیزش با مردم دوری می‌کند، کم تحرک است و هوشیاری و فعالیت در او به عینه مشاهده نمی‌شود. نمی‌تواند سرنوشت خویش را، خود رقم بزند، ساکت، سرخورده، خجالتی و ترسو و به طور معمول از شنیدن هر چیز شادی‌برانگیز عاجز و ناتوان است». این تصویر،‌ تصویر ساخته و پرداخته شده دشمنان صهیونیسم نیست،‌ بلکه نتیجه تحقیقی روان‌شناسانه است که دو محقق و پژوهشگر اسرائیلی به نامهای تامارین و بن تسفی در سال 1969 ارائه داده‌اند. هدف آنها آشکار ساختن چهره و تصویر یهودیان پراکنده در سراسر جهان از دید یهودیان ساکن در فلسطین اشغالی بود. این تذکر لازم است که این تصویر بی‌شک پیش از جنگ 1967 از دید غیریهودیان بسیار ظالمانه‌تر و تاریک‌تر می‌نمود. به همین دلیل طبیعی بود که عملیات روانی جنبش صهیونیسم بر ترمیم و اصلاح این تصویر تمرکز کند. در این زمینه، پیگیری و تلاش محافل صهیونیستی را ملاحظه می‌کنیم که بر شخصیتهای یهودی‌ای تکیه می‌کند که ریشه‌های یهودی داشتند، حتی اگر آنها یهودیت خویش را انکار می‌کردند. به همین دلیل آنها، اقدامات زیادی را سرلوحه کار خویش قرار دادند که مهم‌ترین آن عبارت بودند از: - نجات یهود از بند اسطوره‌های یهودی از طریق تکیه بر لامذهبی و خلق اسطوره‌های جدید که از میراث یهود الهام می‌گیرند. - دوری و پرهیز از برخورد با میراث اروپایی ضدیهودیان [صهیونیسم] و استفاده از فرصت دشمنی با یهودیان برای جرقه‌زدن آتش این برخورد. از اینجاست که می‌بینیم، صهیونیستها بر هولوکاست( ) [قتل‌عام، سوزاندن] بسیار تأکید دارند. - دسیسه‌چینی و توطئه علیه دشمنان اندیشه‌ها و ایده‌های صهیونیسم و تخریب و تحریف وجهه آنها، این دشمنان عبارتند از: الف. اعراب و مسلمانان که دشمنان همیشگی، تاریخی و مشترک به شمار می‌آیند؛ ب. یهودیانی که برپایی اسرائیل را با ظهور ماشیحا مرتبط می‌دانند؛ ج. یهودیان مخالف اصول صهیونیسم؛ و د. اصولگرایان مخالف صهیونیسم. اما راهکارهایی که صهیونیسم در این‌ باره ارائه داد و برای تحقق این اهداف، به مورد اجرا گذاشت به طور خلاصه عبارتند از: 1ـ تأمین بودجه و گرفتن پول از یهودیان ثروتمند و استفاده از نفوذ آنها به سود جنبش صهیونیسم؛ 2ـ سوء استفاده از پراکندگی یهودیان در سراسر جهان و تشویق آنها به پذیرش صهیونیسم به کمک برپایی و تأسیس مؤسسات صهیونیستی در کشورهای محل اقامت این یهودیان؛ 3- گسترش و انتشار ترس و هراس از هولوکاست [قتل عام] در میان یهودیان جهان تا آنها به سوی پذیرش صهیونیسم سوق داده شوند؛ و 4- سوء استفاده از شرایط جهانی و بین‌المللی برای تشویق یهود برای مهاجرت به فلسطین. این سوء استفاده‌ها اشکال و انواع مختلفی داشت، از جمله: الف. به توافق رسیدن با نازیها برای مهاجرت دادن یهودیان در پوشش تهدید به قتل و کشتار؛ ب. فشار بر کشورهای کمونیستی پیشین با هدف اعطاء مجوز مهاجرت یهودیان ساکن این کشورها به فلسطین؛ و ج. انعقاد قراردادهای مهاجرت گروهی و پرداخت حق اسکان و بدهی‌ (چه به صورت مالی یا غیرمالی) برای هر مهاجر. اهداف عملیات روانی صهیونیستی اهداف عملیات روانی صهیونیستی و شیوه‌های مورد استفاده در این جنگ به شکلهای گوناگون می‌باشد که در اینجا به مهم‌ترین و اصلی‌ترین محورهای این جنگ پرداخته می‌شود که عبارت است از: 1- شایعه‌ها جایگزین اسطوره‌ها روژه گارودی در کتاب خویش با عنوان اسطوره‌های بنیانگذار دولت اسرائیل از آن پرده برمی‌دارد و ما پیشنهاد می‌کنیم به جای اصطلاح اسطوره از اصطلاح شایعه استفاده شود. اسطوره، پذیرش و رویکردی تاریخی است که فرد مؤمن نیازمند به اثبات آن نیست. اما شایعه، برنامه و طرحی جدید (گفته‌ای نوین) است که می‌توان در مورد صحت و درستی آن تحقیق کرد. از جمله مهم‌ترین شایعاتی که عملیات روانی صهیونیسم بر آن استوار شد، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: الف. هولوکاست [قتل عام، آدم‌سوزی]: در اینجا لازم نیست در زمینه شک و تردیدهایی که در مورد این حادثه و مبالغه‌هایی که صهیونیستها در این باره کرده‌‌اند، سخن گفت: فقط کافی است که به سو‌‌ء استفاده‌های روان‌شناسانه‌ای که از آن صورت گرفته است، اشاره کنیم چون در بزرگداشت سالگرد این حادثه نمایشگاههایی برپا و تصاویر قربانیان آن در معرض دید و تماشا قرار داده می‌شود و از آن به منظور برافروختن احساس گناه نسبت به ظلم و ستمی که در قبال یهودیان شده است، استفاده می‌شود. همچنین با این روش تلاش می‌شود تا احساس نبود امنیت، ترس و هراس نزد یهودیان جهان افزایش یابد و این سبب می‌شود تا یهودیان به این نتیجه برسند که فلسطین اشغالی تنها جایگاه امن آنها است و باید از آن حمایت کنند. بنابراین از جمله مهم‌ترین دلایل ترویج این شایعه همراه داشتن و پیوستن آن با اسطوره اسارت یهودیان است، به گونه‌ای که می‌توان این شایعه را از نوع شایعه‌هایی برشمرد که زمانی روی از چهره‌ها بر می‌گیرد و زمانی دیگر پای به عرصه وجود می‌‌گذارد و این چرخه ادامه می‌یابد، عملیات روانی صهیونیسم در واقع بر این نوع از شایعه‌ها تمرکز می‌کند که بدان وسیله می‌توان اسطوره‌ها را در قالب شایعه‌های نادیده گرفته شده و مورد توجه قرار نگرفته، دوباره احیا کرد. ب. معادله بن‌گورین: بن گورین این معادله را در پی حوادث ناگوار سال 1948 ارائه داد. هنگامی که جمعیت اسرائیل 700.000 نفر و جمعیت اعراب 28 میلیون نفر بود، او اعتقاد پیدا کرد که صهیونیسم به نسبت یک یهودی در مقابل چهل عرب به پیروزی رسید و این معادله با اسطوره ملت برگزیده و تفوق و برتری یهود بر بیگانگان همراه گردید و مدتی بعد ملاحظه می‌کنیم، شخصیت یهودی متکی بر اسطوره‌ها این معادله را به اسطوره تبدیل کرد. به همین دلیل رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت تا تلاشهای بیشتری برای تأمین مهاجرت یهود (از اتیوپی فالاشا و غیره) انجام دهد تا این معادله را حفظ کند و ایشان اعتقاد دارند، کوتاهی در این معادله موجودیت و ادامه حیات رژیم صهیونیستی را به خطر می‌اندازد. ج. شایعه سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین، این شایعه‌ایست که همراه و همزاد اسطوره سرزمین موعود است. اما واقعیات تاریخی نشان می‌دهد، یهود هنگام صدور اعلامیه بالفور در سال 1917 فقط 3 درصد و هنگام صدور بیانیه تقسیم در سال 1947 فقط 5/6 درصد این سرزمین را در اختیار داشتند، اما یکباره در سال 1983 صاحب 93 درصد این سرزمین شدند. تفاوت و وجود اختلاف در این نسبتها بیانگر دروغین بودن این شایعه‌ها و میزان استفاده از فریب و نیرنگ برای مصادره این اراضی بوده است. برای مثال اسرائیل شاحاک لیست 475 روستای فلسطینی را ارائه می‌دهد که در سال 1948 به ثبت رسیده بودند و 385 روستا از تعداد روستاهای یاد شده توسط بلدوزر با خاک یکسان شده‌اند و این دلیل قاطعی است بر ادامه سیاستهای پاکسازی نژادی توسط رژیم صهیونیستی تا این شایعه به واقعیت تبدیل شود. د: شایعه اسرائیل کشور قدرتمندی است: در پایان سال 1947 یهودیانی که شهرک یهودی‌نشین بتاح تکفا را بنا کرده و سایر یهودیانی که از فلسطین مهاجرت کرده بودند، به فلسطین بازگشتند، چون صهیونیسم وعده داده بود با توافق کشورهای عربی همجوار و بدون جنگ و خونریزی، دولتی یهودی بنا کند. این قول صهیونیستی ادامه می‌داد، احتمال دارد این دولت به کنفدراسیون کشورهای عربی بپیوندد و به این ترتیب شایعه اسرائیل قدرتمند جایگزین اسطوره اسرائیل بزرگ می‌شود که با سوء استفاده از کشورهای همجوار تبدیل به کشور صنعتی قدرتمندی خواهد شد. عقب‌نشینی صهیونیستی در قبال این شایعه به کمک باندها و گروههای تروریستی‌اش که آغازگر تروریسم جنگ جهانی دوم و پس از آن بودند، قابل ملاحظه است. با وجود این که دولت یهودی تشکیل شد و رهبران این گروههای تروریستی قدرت را در آن به دست گرفتند، اما صهیونیسم لحظه‌ای از این شایعه دست نکشید. در اینجا این تذکر لازم است که حمایت نظامی مطلق و بی‌سابقه‌ای که رژیم صهیونیستی (از امریکا) دریافت می‌کند، تفوق و برتری نظامی‌اش را توجیه می‌کند. اما این برتری نتوانسته است به این رژیم امکان تحقق این شایعه را بدهد و همچنان به دنبال تحقق این رویاست و ملاحظه می‌کنیم که هر روز با عنوان و نام جدیدی ظهور می‌کند از جمله نظام خاورمیانه‌ای و بسترسازی برای دوران پس از صلح و سایر اصطلاحات و نامها. 2- ترمیم و اصلاح تصویر یهود از جمله وظایف بسیار سخت صهیونیسم، ترمیم و اصلاح تصویر یهود بود که جنبش صهیونیسم با آن مواجه شد. عیبهای این تصویر از قرنها پیش وجود داشته است و مربوط به زمان فعلی نیست و به همین دلیل به بخشی از میراث بشری تبدیل شده است. این تصویر آنقدر ناپسند و زشت است که باعث شده تا خود یهود نیز آن را رد کنند و از آن متنفر و منزجر باشند. در اینجا فقط کافی است به سخنان مؤلف موسوعه یهود، دکتر عبدالوهاب المسیری اشاره کنیم که تأکید می‌کند، تمدن غرب یهود را در خود حل و جذب کرده و از آنها جز تعداد اندکی باقی نمانده است. با این سخن، دکتر المسیری با دانشمندان آینده‌نگر همراه می‌شود که تأکید می‌کنند تمدن غرب، تمدن حل کننده‌ایست. به هر روی وظیفه‌ای که بر دوش صهیونیسم گذاشته شده بود، بسیار دشوار می‌نمود و نیازمند تلاشهای غیرمعمول و سخت بود که اقدامات ذیل را شامل می‌شد: الف. نشان دادن شخصیتهای یهودی: جنبش صهیونیسم از اصول لائیک سرچشمه می‌گیرد و مبتنی بر همین اصول پا به عرصه وجود گذاشته است، به این معنا که این جنبش تصویر سنتی ارائه شده از یهود را قبول نداشت. این عدم پذیرش [تصویر سنتی یهود] و شخصیتهای معاصر یهودی باعث رشد و گسترش صهیونیسم شدند، حتی می‌توان گفت، این دین عدم پذیرش مشترک (عدم پذیرش اصول مذهبی) به صهیونیسم امکان سربرآوردن و تحرک را داد؛ به این ترتیب صهیونیسم به دنبال یافتن راه حلی برای رهایی از تکیه بر همگونی مذهبی یهود بود و به همین دلیل به شخصیتهای یهودی که مرتد دین یهود و کافر به شمار می‌رفتند افتخار کرد و توانست از گذر گرایشهای لائیک و شخصیتهای یاد شده، یهود را مظهر نبوغ و برتری معرفی کند. این پیروزی از جمله مهم‌ترین پیروزیهای عملیات روانی صهیونیسم به شمار می‌آمد و از خطرناک‌ترین شایعات صهیونیستی نیز تلقی می‌شود. این نابغه‌ها فرزندان تمدنهایی بودند که در آن به سر می‌بردند و حاصل شرایط تمدنی و فرهنگی بودند که در اختیار ایشان گذاشته شده بود، به گونه‌ای که بیشترشان اصل و نسب یهودی خویش را رد می‌کردند. در اینجا به سخنان فروید (یهودی) اشاره می‌کنیم که در کتاب خویش با عنوان موسی و توحید به آنها اشاره کرده است: «... شرایط و اوضاع و احوال سیاسی (در زمان موسی) با تبدیل خدای یهود (که صرفاً خدای این قوم بود) به خدایی جهانی در تضاد بود. حال چگونه این ملت کوچک ناامید درمانده، ادعا می‌کند، او فرزند محبوب خداست ... این باعث تعجب است که خداوند یکباره یکی از ملل را انتخاب کند و آن را ملت برگزیده‌اش بخواند. ... این واقعه و حادثه در تاریخ بشری بی‌همتاست، چون بسی اتفاق افتاده است که ملل جهان خدای جدیدی برای خویش برگزینند، اما هرگز اتفاق نیفتاده است که خدایی از خدایگان، ملت جدیدی برای خویش برگزیند». ب. تقلید و پیروی از متجاوز؛ تقلید از فرد متجاوز یکی از ابزار و راههای دفاع روانی است که از طریق آن فرد ربوده شده سعی می‌کند به رباینده خود نزدیک شود و با تقلید و پیروی از او ضمن دفاع از خویش اطمینان رباینده را نیز جلب کند و این دقیقاً همان کاری است که صهیونیسم از زمان برپایی‌اش انجام داد. این تقلید و پیروی با پذیرش ارزشهای لائیک همراه بود که با شخصیت ارائه شده از یهود در تضاد بود و به کمک این الگوبرداری و تقلید، صهیونیسم توانست مفهوم تصویر یهودی جدید را ارائه دهد و این روش، روش موفقیت‌آمیزی بود، چون باعث شد صهیونیسم مجموعه‌ای از الگوها را برای خویش برگزیند و از آنها پیروی کند، از جمله: 1- پیروی از متجاوزان نازی: این پیروی در دو جریان معکوس در حرکت بود. اول: همکاری با دستگاه اطلاعات نازی و خدمت به آن. برای نمونه، از اسحاق شامیر می‌توان نام برد که در سال 1941 در حالی در دمشق بازداشت شد که لباس نازیها را به تن داشت) و دوم: تشکیل گروههای تروریستی که از حیث تجاوز و تروریسم از متجاوز [نازی] پیروی می‌کردند. 2- تقلید و پیروی از متجاوزان پراگماتیک: امریکاییها از آغاز قرن بیستم به شدت از خطر یهود در ترس و هراس بودند، این باعث شد تا مردم امریکا یهود را نپذیرند و نگذارند آنها در جامعه امریکا حل و جذب شوند (همانند آنچه که اروپاییها انجام دادند). اما صهیونیسم با پیروی از شیوه دشمنی پراگماتیک به تأسیس دولتی بی‌‌تاریخ مانند ایالات متحده اقدام کرد. این پیروی و تقلید روز به روز آنقدر افزایش یافت که رهبران صهیونیسم، اسرائیل را ایالت پنجاه و سوم امریکا نامیدند. این کار باعث ‌شد تا توهین به رژیم صهیونیستی، توهین به ایالات متحده تلقی گردد. ج. کیبوتسها؛ این شهرکهای زراعی و کشاورزی، مهم‌ترین وسیله ارائه تصویر درخشان از رژیم صهیونیستی و یهود جدید به جهان و جهانیان بودند. این کیبوتسها سمبل جهانی تجمعات متمدن بشری را از خود نشان دادند. رژیم صهیونیستی در این شهرکها از ده‌ها هزار جوان از نواحی مختلف جهان استقبال می‌کرد و وظیفه قانع‌ کردن این افراد برای پذیرش تصویر یهودی جدید را به ساکنان این شهرکها واگذار می‌کرد. با این روش صهیونیسم توانست هزاران جوان یهودی را جذب خویش کند. 3- عملیات روانی علیه اعراب در اینجا این سؤال پیش می‌آید: این دولت (با توضیحات فوق) چگونه به متجاوزی خونخوار تبدیل شد. علم روان‌شناسی در این خصوص به ما پاسخ می‌دهد که علت آن وجود نوعی سیستم دفاعی است ـ در صفحات قبل ذکر شد ـ که پیروی و تقلید از متجاوز نامیده می‌شود. واقعیتهای تاریخی ثابت می‌کند، صهیونیسم خواستار تأسیس وطن قومی خویش در جای دیگری غیر از فلسطین نیز بود و این نشان می‌دهد، دشمنی صهیونیستها با ملل عرب دشمنی اختیاری و گزینشی است. می‌توان گفت این دشمنی از دشمنی متفقین در جنگ جهانی دوم علیه اعراب ریشه می‌گیرد. فریب دادن یهود و سوق دادن آنها به سوی این دشمنی دلایل متعددی داشت که از جمله آنها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: الف. تبدیل یهود به تروریست و پیگیری اعمال تروریستی علیه ملل اروپایی. کشورهای اروپایی ترجیح دادند این موج تروریستی را به سوی اعراب روانه کنند. ب. رهایی از بازمانده قومی عقب‌مانده که در کشورهای متمدن اروپایی به چشم می‌خوردند و نمی‌توانستند پا به پای این جوامع تکامل یابند و رشد کنند. ج. پرداخت غرامت‌ مادی به قربانیان کشتارهای نازیها که ترس و هراس یهودیان را در سراسر جهان برانگیخته بود و عملیات روانی صورت گرفته از سوی ایستگاههای رادیویی در برانگیخته شدن این ترس و وحشت، نقش بسزایی داشت. د. فواید مادی ناشی از آن در جنبه‌های مختلف، به گونه‌ای که برپایی یک دولت، نیازمند ملزوماتی است که ثروتمندان یهود آن را برآورده می‌سازند (در رأس این نیازها تسلیحات قرار دارد). همچنین، پرداخت غرامتها و رشوه‌های فردی ـ شخصی که تاکنون ادامه دارد. بر این اساس جهان اسلام و عرب انتخاب شدند تا قربانی شوند و صهیونیسم توانست همه را به این ورطه بکشاند و آنها را وادار کند که این گزینه را بپذیرند. پس از آن، اتهام دشمنی با یهود به رسوایی اخلاقی در دادگاه نورنبرگ منجر شد و در آن هیچ وجه تمایز یا حد و حدودی میان پاسخ به تجاوز یا تجاوز توجیه شده و توجیه نشده مشخص نگردید. به این ترتیب عملیات روانی علیه اعراب آغاز شد و در ادامه این روند، اعراب به جای نازیها، دشمن تمام ملل پیروز در جنگ، انتخاب شدند. صهیونیسم پس از این که مطمئن شد، دولتش پای گرفته است، عملیات روانی خویش را علیه اعراب و مسلمانان آ‌غاز کرد و این جنگی است که پایانی برای آن تصور نمی‌شود، حتی اگر زمانی صلح محال و ناممکن به دست آید. این جنگ اقدامات ذیل را در بر می‌گرفت: الف. تخریب وجهه و تحریف تصویر اعراب و مسلمانان؛ ب. تأکید بیش از پیش بر این که رژیم صهیونیستی ادامه تمدن و فرهنگ غرب در منطقه است و این باعث می‌شود تا خصومتی که نسبت به رژیم صهیونیستی ابراز می‌شود، دشمنی با این تمدن تلقی گردد؛ و ج. عملیات روانی مستقیم. 4- تخریب وجهه و تحریف تصویر اعراب و مسلمانان این تحریف و تخریب بر پایه‌های روان‌شناسانه مستحکمی تکیه می‌کند که عبارت است از: الف. برداشت غربی از انسان عربی: تصویر ارائه شده از اعراب، تصویری وحشیانه است که غربیها آن را از برداشتهای [مغرضانة] شرق‌شناسان غربی ترسیم کرده‌اند و مواضع خصمانه بیش از هر موضع دیگری بر آن غالب است. عناصر این تصویر عبارتند از: عرب، فردی منزوی و در پس شهوتها و هوی و هوسهایش پنهان شده است. او سبک‌سر است و هیچ چیز جز فخرفروشی نمی‌داند و به ارزشهای حاکم بر جامعه، آن اندازه ارج می‌نهد که به او احترام بگذارد. او عقب‌مانده، نادان و ناتوان از پذیرش اصول مساوات و برابری است، به گونه‌ای که توانایی فهم و درک اصل طبقه متوسط را ندارد. او یا فقیر لگدمال شده و یا بسیار ثروتمند و فردی منفعل و تأثیرپذیر است که ممکن است به افراط و زیاده‌روی در هوسبازی نیز روی آورد (لازم است در اینجا بگوییم ما خاورشناسان و مستشرقان را برای به کار بردن این توصیفات محکوم می‌کنیم). طبیعی است که صهیونیسم از این تصویر سوء استفاده کند و تمام امکانات و تواناییهای تبلیغاتی‌ خویش را (به ویژه سینما) برای تثبیت این چهره و تصویر به کار برد. ب. گمراه‌سازی تبلیغاتی: صهیونیسم تا جایی که می‌تواند از این موضوع بهره می‌برد و خطرناک‌ترین بهره‌مندیهای صهیونیسم در این راه را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد: 1- یهودیت یک قومیت (ملیت) است، چون اسرائیل وطن قومی (ملی) اسرائیل است، اما عربیت یک دیانت است، چون 80 درصد امریکاییها اعتقاد دارند، ایران و پاکستان کشورهای عربی‌اند. 2- رژیم صهیونیستی تاریخی دارد که در مالکیت زمین، مقدم‌تر از اعراب است. (اما نمی‌دانیم چرا رژیم صهیونیستی دست‌نوشته‌های تاریخی را مخفی می‌کند و آن را در دسترس مورخان قرار نمی‌دهد تا از مضمون آنها مطلع شوند). 3- رژیم صهیونیستی کشوری‌ است که حامی منافع غرب در منطقه است و به مثابه خدمتگزار منافع غرب است. ج. تروریسم عربی: پیروزی رژیم صهیونیستی در ارائه تصویر اعراب به عنوان انسانهای متجاوز و تروریست از گذر وقایع متعددی به وقوع پیوسته است که مهم‌ترین آن این است که دستگاههای تبلیغاتی امریکا و مردم ایالات متحده به محض وقوع انفجار اوکلاهاما (که ساخته و پرداخته گروههای سفیدپوست و مسلح امریکا بود) اعراب را به ارتکاب این عمل متهم کردند. مسئله بسیار مهم این است که تهمت تروریسم عربی با تحقیقات آکادمیکی که صورت گرفت، انگشت اتهام را بیش از پیش متوجه اعراب کرد، چون بر اساس این تحقیقات اعتقاد داشتند، ریشه تروریسم به گروهی عرب، به نام حشاشین باز می‌گردد و این گروه بود که تروریسم را ابداع کرد. 5- عملیات روانی مستقیم به طور کلی عملیات روانی مستقیم، شایعه است، اما نوع وحشیانه‌تر آن، آن چیزی است که صهیونیسم علیه یهودیان عرب اعمال می‌کند. این افراد از بعد جامعه‌شناختی تابع تمدن عربی و از بعد نژادی تابع ملل عربی‌اند. به همین دلیل صهیونیسم چنان تبلیغاتی را علیه ایشان انجام می‌دهد که در برخی موارد کرامت انسانی ایشان را زیرپا می‌گذارد. در نتیجه، این افراد با این که به عنوان یهودی پذیرفته شده‌اند، اما به عنوان شهروند از حقوق کامل برخوردار نیستند. از اینجاست که یهودیان عرب به جنبشهای مذهبی افراطی و تندرو تبدیل شدند و به این سمت گرایش‌ یافتند که از اصول عربی خویش به طور خاص و از اعراب به طور عام انتقام بگیرند. اما شایعه صهیونیسم آنقدر فراوان است که حد و حدودی بر آن نمی‌توان تصور کرد. در اینجا ما به چند مورد به عنوان نمونه اشاره می‌کنیم: الف. معادله بن‌گورین: که باعث شد، اعراب برای ایستادگی مقابل یهودیان صهیونیست احساس سرخوردگی و ناتوانی کنند. این فقط شایعه است، چون صهیونیسم سرزمین را در طبقی زرین دریافت کرد که دلیل آن موافقت بین‌المللی و جهانی بود و این سرزمین به کمک پیروزی خارجی حاصل نشد. ب. شایعه پناهندگی: اسرائیل شایعه‌ای را منتشر کرده است که تا به امروز نیز آن را زمزمه می‌کند. بر اساس این شایعه رژیم صهیونیستی مطرح می‌کند، فلسطینیها به دلیل کشتارهای صورت گرفته در دیر یاسین و کفر قاسم فرار نکردند، بلکه سرزمین خویش را بنا به دستورات صادر شده از سوی ارتشهای عربی ترک کردند، چون این ارتشها قصد داشتند، پس از خروج اعراب، یهود را کشتار و قتل عام کنند. ج. شایعه خیانت: شایعه‌هایی است که علیه هر رهبر یا مسئول عرب که رژیم صهیونیستی را آزار دهد، پخش می‌شود و کسانی که این شایعه را بپذیرند، متمدن لیبرال نامیده می‌شوند. د. شایعه همبستگی و وحدت یهود: که در مقابل آن شایعه تفرقه در میان اعراب قرار دارد. همبستگی و اتحاد میان ساکنان رژیم صهیونیستی فقط به خاطر وجود دشمن عربی است و بدون آن یهودیان رژیم صهیونیستی چیزی نیستند جز آمیخته‌ای از قومیتها و فرهنگها که هیچ وجه مشترکی میان آنها به چشم نمی‌خورد و بیش از هر ملت دیگری از هم گسیخته و پراکنده‌اند. اما تفرقه کنونی اعراب لحظه‌ای و آنی است که حاصل شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی است و این بی‌شک گذراست. ملل عرب همچنان در کشورهای خویش ساکن‌اند و با چنگ و دندان از سرزمین خویش دفاع می‌کنند، آن هم با درآمد سرانه‌ای که 10 درصد درآمد سرانه شهروندان یهودی است، اما تفاوت میان آنها همان تفاوت میان اسطوره و تاریخ است.



    مقالات مجله
    نام منبع: دکتر محمد احمد النابلسی
    شماره مطلب: 2168
    دفعات دیده شده: ۱۷۸۹ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش