Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی در صدر اسلام عملیات روانی در صدر اسلام
    جمعه ۱ آبان ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیات روانی در صدر اسلام عملیات روانی مشرکان علیه پیامبر(ص) و قرآندکتر محمدحسین جمشیدیچکیده ابعاد روانی و جسمی وجود انسان ضرورت کاربرد دو قدرت شمشیر و فکر ـ اقدام مستقیم نظامی و عملیات روانی ـ را در جنگها برای کسب پیروزی بر دشمن مطرح ساخته است. نبرد روانی به مثابه اقدامی در جهت تأثیر بر ذهن و عواطف آدمی برای ایجاد تغییر در رفتار او پا به پای رزم نظامی بلکه مقدم بر آن با حوزة نظامی گسترده و حوزة مکانی فراگیر و همه جانبه صورت می‌گیر

    عملیات روانی در صدر اسلام عملیات روانی مشرکان علیه پیامبر(ص) و قرآندکتر محمدحسین جمشیدیچکیده ابعاد روانی و جسمی وجود انسان ضرورت کاربرد دو قدرت شمشیر و فکر ـ اقدام مستقیم نظامی و عملیات روانی ـ را در جنگها برای کسب پیروزی بر دشمن مطرح ساخته است. نبرد روانی به مثابه اقدامی در جهت تأثیر بر ذهن و عواطف آدمی برای ایجاد تغییر در رفتار او پا به پای رزم نظامی بلکه مقدم بر آن با حوزة نظامی گسترده و حوزة مکانی فراگیر و همه جانبه صورت می‌گیرد. جنگ روانی در صدر اسلام ابتدا از سوی دشمنان پیامبر(ص) و قرآن در ابعاد گوناگون و متنوعی به ویژه در طول سیزده سال حضور آن حضرت در مکه و در پوشش تهاجمی همه‌جانبه و گسترده برای نفی دعوت پیامبر اسلام و خاموش کردن ندای حق‌طلبی و عدالت‌خواهی او به کار گرفته شد که در قرآن از آن با عناوینی چون کید و مکر و ... و به ویژه مکر که در اصل تلاشی است برای تغییر نگرش و رفتار افراد با به کارگیری ابزارهای زبانی، خبری، اطلاعاتی و ... یاد شده است. عملیات روانی مشرکان بسیار گسترده و شامل یاوه‌پراکنی (لغو)، اتهام و تهمت‌های گوناگون، طعنه‌زنی، جایگزین‌سازی، نمایش خوی استکباری، منزوی‌سازی اجتماعی، راهبرد استهزاء، القای ترس و تهدید، اعمال روشهای خشونت‌بار، تطمیع و اغواء و ... بوده است. کلید واژه: عملیات روانی، اسلام، پیامبر(ص)، مکر، کید، افتراء، تطمیع، ترس و ... . مقدمه جنگ از پدیده‌های دشوار و پیچیده تاریخ حیات انسان است که می‌توان از ابعاد گوناگون به مطالعه آن پرداخت. هرگونه نظریه‌پردازی در مسئله جنگ که از پیامدهای روابط اجتماعی است نمی‌تواند بی‌ارتباط با نظریه انسان‌شناسی باشد. از دیدگاه اسلام، انسان موجودی دوبعدی است. بعد جسمانی و فیزیکی و بعد روحی و روانی. این موضوع در قرآن کریم به این صورت بیان شده است: «بدأ خلق الإنسان من طین ... ثم سویه و نفخ فیه من روحه ...»( ) یعنی «انسان را ابتدا از خاک (بعد جسمانی) آفرید ... سپس نیکو بیاراستش و از روح خود (بعد روحانی و معنوی) در آن دمید.» جنگ نیز مقوله‌ای اجتماعی و انسانی است که می‌توان برای آن، دو بعد فراگیر و عام تصور کرد که تاریخ و تجربه نیز آن را تصدیق می‌کند. این دو بعد عبارتند از: 1ـ اقدامات و عملیات فیزیکی؛ هدف این اقدامات این است که با تکیه بر توان فیزیکی و کاربرد زور و خشونت از طریق وارد ‌آوردن خسارت و تلفات، طرف مقابل (انسان) را به تسلیم وا دارد. در این نوع نبرد، محور اصلی برای مقابله با انسان، با توجه به بعد جسمانی او و نیز هر آنچه به لحاظ مادی و فیزیکی به او تعلق دارد، توان و قدرت فیزیکی یا اعمال زور و کاربرد خشونت است. 2ـ عملیات و جنگ روانی که هدف آن بعد روحی و روانی انسان است. بنابراین، بر ابزارهای روانی، فکری، ذهنی و فرهنگی تأکید دارد و به کمک آنها با انجام دستکاری و تغییر در ذهن و احساسات و عواطف آدمی، سعی بر تسلیم او دارد. از این روی گفته‌اند: عملیات روانی به منزله شیوه‌ای مسالمت‌آمیز، بر عواملی مانند منطق، ترس، رغبت و دیگر عوامل روانی تکیه می‌کند تا هیجانها، نگرشها و رفتارهای خاصی را در مخاطبان پدید آورد.1 بنابراین در نوع دوم، محور اصلی برای مقابله با انسان ـ با توجه به بعد روانی او یعنی ذهن و عواطف ـ قدرت معنوی و فرهنگی یا قدرت اندیشه و تدبیر است. در واقع جنگ، در دو چهره اصلی و اساسی، خود را به نمایش می‌گذارد، یکی چهره شمشیر (زور) است و دیگری چهره اندیشه و احساس. ناپلئون با توجه به هر دو نوع قدرت، می‌گوید. تنها دو قدرت شمشیر و فکر در جهان وجود دارد و در درازمدت: شمشیر همواره در برابر قدرت فکر، مغلوب بوده است.2 اهمیت عملیات روانی در نبرد با دشمن به حدی است که بیشتر اندیشمندان نظامی پیشین و حاضر بر آن تأکید ورزیده‌اند. برای نمونه لیدل هارت می‌نویسد: هدف واقعی در جنگ، غلبه بر تفکر فرمانده دشمن است، نه جسم سربازانش. اگر ما علیه نیروهای دشمن عملیاتی اجرا می‌کنیم، اساساً بدان دلیل است که بر فکر و اراده فرمانده دشمن، تأثیر بگذاریم ... .3 از آنجایی که عملیات روانی دو بعد مهم وجود انسانی یعنی ذهن و خرد و قلب و احساس انسانها را آماج حمله قرار می‌دهد؛ گاه چنین تصور می‌شود که این گونه اقدامات به ویژه در دوران جدید، صرفاً برای تحریف حقیقت، آفریدن ایدئولوژیها و ارزشهای مجازی و گمراه کردن نسل و نوع انسان به کار می‌آید. کاربرد انواع نیرنگها و فریبهای دشمن، خیانت و دروغهای جنگی، امروز از رایج‌ترین روشها در جنگها و عملیات روانی محسوب می‌شود و از مهم‌ترین رویکردهای حملات روانی سردرگم کردن، بمباران اطلاعاتی (فریبنده)، فلج کردن، فرسوده کردن، فریب، تحریف، تلقین، فشار و ... است.4 به طور کلی گزینش و به کارگیری مؤثرترین ابزارها و روشهای رسانه‌ای، خبری و تبلیغاتی برای منکوب کردن دشمن و تأثیر بر افراد بی‌طرف و تقویت نیروهای خودی در جنگ روانی، مورد توجه است. این امر به ویژه امروز تا حدی اهمیت دارد که آن را ضرورتی اساسی، مهم و اجتناب‌ناپذیر در روابط خصمانه بین واحدهای سیاسی و دولتها به حساب می‌آورند و در مراکز تصمیم‌گیری سیاسی و نظامی به مثابه ابزارهای استراتژیک مورد توجه قرار می‌گیرد‎؛ به بیان جی پری: «به دلیل این که عملیات روانی تا حد زیادی با اطلاعات و اخبار سر و کار دارد و اطلاعات و اخبار نیز هسته تشکیل‌دهنده انقلاب در امور نظامی محسوب می‌شود، منطقی است که بگوییم عملیات روانی در جنگ آینده نقش مهمی بر عهده خواهد داشت».5 بنابراین، در خصوص جنگ روانی و جامعه ما، برخی از مسائل مهم و اساسی چون روشها، تکنیکها، تاکتیکها، کارایی و ابزارهای متعدد و چگونگی کاربرد و روا یا ناروا بودن آنها مطرح است. همچنین ارتباط جنگ روانی یا عملیات روانی با مسائل معنوی و اخلاقی و نیز اخلاقی یا غیراخلاقی بودن آن از اموری است که می‌تواند برای ما در بررسی یا کاربرد این گونه اقدامات حائز اهمیت باشد. مهم‌تر از این دو مورد، ارتباط جنگ و عملیات روانی با مکتب‌ اسلام است که به عنوان مکتبی جامع، کامل و در عین حال انسانی و رهایی‌بخش به بشریت عرضه شده است. آیا جنگ روانی و اقدامات جنگی بر اخبار، اطلاعات، تبلیغات و رسانه‌ها، از منظر اسلام و پیامبر و شارع آن مجوز کاربرد دارد یا نه و اگر دارد، چگونه و در چه موردی و به چه میزانی و با چه ابزارها، روشها و تکنیکهایی؟ آیا اصولاً پدیده جنگ روانی در تاریخ اسلام جایی داشته است یا نه؟ این در حالی است که گاه تصور می‌شود عملیات روانی یا جنگ روانی اقدامی است که متجاوزان و مهاجمان آن را اعمال می‌کنند نه کسانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند و نیاز به دفاع از خود و متعلقاتشان را دارند، آیا از دید اسلام و پیامبر اسلام(ص) این گونه است یا نه؟ این پرسشها و پرسشهای مشابه دیگر ـ به ویژه در ارتباط با عملکرد ما و ارتباط آن با شریعت و سنت و سیره پیشوایان معصوم(ع)، ما را بر آن می‌دارد تا به تاریخ صدر اسلام و جنگها و نبردهای مهم آن دوران رجوع کنیم و چگونگی برخورد با این پدیده را به دست آوریم. از آنجا که مشرکان و دشمنان پیامبر اسلام و قرآن به ویژه در این بعد ـ به مثابه متجاوز و مهاجم، اقدامات و عملیات روانی را برای مقابله با قرآن و حضرت محمد(ص) ـ از همان بدو شروع دعوت آن حضرت، آغاز کردند و در این راه از انواع ترفندها و تکنیکهای اطلاعاتی و روانی استفاده کرد‌ند، در مقدمه این مقاله به بررسی عملیات روانی مشرکان در برخورد با قرآن و پیامبر اکرم(ص) می‌پردازیم و در بحثی دیگر، در آینده ـ با تکیه بر اقدامات و عملکرد پیامبر اسلام (ص) به عملیات روانی در نگاه و سیره آن حضرت خواهیم پرداخت. بنابراین، این مقاله به جنگ روانی دشمنان علیه پیامبر اسلام و قرآن ـ با تکیه بر دوران مکی ـ اختصاص دارد و هدف آن علاوه بر بررسی شیوه‌های عملیات روانی دشمنان در مقابل دعوت پیامبر اسلام (ص) و قرآن؛ بیان این مسئله اساسی است که تجاوز و تهاجم گسترده و همه جانبه روانی، اقدامی اساسی برای نفی دعوت پیامبر اسلام و خاموش کردن ندای حق از سوی مشرکان بود و پیامبر اکرم (ص) و یارانش کاملاً در موضع دفاعی قرار داشتند. قرآن مجید این امر را بدین‌سان بیان می‌کند: «یریدون ان یطفئوا نور الله با فواههم ...»( ) یعنی: دشمنان می‌خواهند نور خدای را با دهانهای خود خاموش نمایند ... با توجه به ابعاد گوناگون جنگ روانی مشرکان، ضروری است به چیستی جنگ روانی یا عملیات روانی، اشاره شود. بنابراین در آغاز به اختصار به این امر می‌پردازیم و سپس به بررسی‌ ابعاد و شیوه‌های متنوع و گوناگون جنگ روانی مشرکان مکه در برابر پیامبر خدا و قرآن، می‌پردازیم. جنگ روانی یا عملیات روانی چیست؟ جنگ روانی( ) یا عملیات روانی( ) گونه‌ای از رزم و نبرد است که در آن از تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی، خبری، اطلاعات، رسانه‌ها و ... ـ به تعبیر قرآن افواه ـ به منظور تأثیر بر روحیه، روان، عواطف و احساسات، فکر و اندیشه مخاطبان هدف، استفاده می‌شود. در واقع، عملیات روانی نوعی جنگ و مبارزه است که در آن به ابزارهای خاصی توجه می‌شود و روشها و اهداف ویژه خود را دارد. عملیات روانی نوعی تلاش برای متقاعدسازی با هدف تسلیم یا مغلوب کردن طرف مقابل همراه با تأثیرات جانبی آن است و به زمان جنگ اختصاص ندارد بلکه در زمان صلح و در دوران بحران نیز به کار می‌رود. به ویژه پیش از شروع جنگ، عملیات روانی با قصد رسیدن به اهداف مورد نظر جنگ، حتی‌الامکان بدون درگیری صورت می‌گیرد. از این نظر شاید بتوان یکی از ارکان اساسی جنگ را عملیات روانی دانست. اصولاً جنگ سرد شکل خاصی از عملیات روانی است. پیش از شروع جنگ، عملیات روانی در پی تغییر رفتار کسانی است که برای جنگ آماده می‌شوند. عملیات روانی با تأثیر بر رفتار رزمندگان هم در صحنه نبرد و هم پس از نبرد می‌تواند ادامه داشته باشد. در خصوص جنگ روانی یا عملیات روانی تعاریف گوناگونی ارائه شده است که عبارتند از: 1- حملات تبلیغاتی شدیدی است بین دو دولت یا دو گروه از دولتها.6 2- استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن که هدف اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی‌طرف و یا گروههای دوست است، تا موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری ‌شود.7 3- عملیات روانی، سلسله فعالیتهای روان‌شناسانه‌ای را در برمی‌گیرد که در زمان صلح، جنگ و بحران، برای تأثیر گذاشتن بر نگرش و رفتار مخاطبان بی‌طرف، خودی و دشمن، طرح‌ریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی مؤثر است.8 4- عملیات روانی، عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات و نشانه‌های برگزیده شده با هدف تأثیرگذاری بر هیجانها، انگیزه‌ها، استدلال عینی مخاطبان خارجی، رفتار دولتهای بیگانه، سازمانها، گروهها و یکایک افراد طرح‌ریزی می‌شود.9 بر اساس تعاریف فوق و سایر تعاریف، عملیات روانی در جنگ با چند ویژگی اساسی مشخص می‌شود: 1- هدف نهایی: تأمین اهداف یا مقاصد امنیت ملی یا سایر اهداف سیاسی و نظامی. 2- هدف کلی: تأمین اهداف جنگ (پیروزی و تسلیم شدن). 3- هدف رفتاری: تأثیر بر ذهن، عواطف، تمایلات و روان نیروهای دشمن و تغییر آن رفتارها. 4- ابزار: تبلیغات، فعالیتهای روان‌شناسانه، رسانه‌ها، اطلاعات و سایر ابزارها. 5- مورد حمله: عقاید، نگرشها، برداشت‌ها، احساسات، تمایلات و رفتار. 6- مخاطب: دشمن، گروههای بی‌طرف، دوستان و خودیها. 7- میدان نبرد: گسترده و فراگیر و در برگیرنده جوامع رودرو و بی‌طرف. 8- زمان حمله: جنگ، صلح و بحران. 9- شیوه: گوناگون (گفتاری، شنیداری، دیداری و ...). همان گونه که بیان شد در عملیات یا جنگ روانی اهداف سه‌گانه (رفتاری، کلی و نهایی)، ابزار، روش، زمان، مکان، مخاطب و مورد حمله با عملیات نظامی متعارف تفاوت اساسی دارد. تمایلات و عواطف به منزله هدف رفتاری در نبرد رزمی جایی ندارد، به علاوه در این گونه نبردها از ابزارهایی چون تهدید، تطمیع، تبلیغ، سخن‌پراکنی، ویران‌سازی در سیستم تبلیغاتی دشمن، فریب و گمراه‌سازی، جاسوسی و ... استفاده می‌شود. در واقع هرگونه ابزاری که بر روح و روان، عواطف و یا ذهن طرف مقابل تأثیر بگذارد، در این گونه نبردها مورد توجه است. به بیان الحجار: «در عملیات روانی، کارشناسان تبلیغات برای دامن زدن و برانگیختن تغییرات در مواضع و تفکرات، به طور گسترده از روشی استفاده می‌کنند که راه‌آهن مطلوب نامیده می‌شود. این روش که با استفاده از برخی افراد یک جامعه نسبت به آن جامعه انجام می‌گیرد، برداشتهای غلط و گمراه‌کننده‌ای را خلق می‌کند که به تولید اعتقادات خاصی منجر می‌شود به نحوی که گویی این اعتقادات واقعی‌اند.10 تأثیر و تسخیر ذهن و روان دو نتیجه اساسی عملیات روانی‌اند و طبیعی است که به دنبال این دو امر، تغییر نظر و اراده و تسلیم طرف مقابل را گاه در کوتاه مدت و گاه در بلند مدت، در پی خواهد داشت. از سوی دیگر در اینجا میدان رزم به گستردگی صحنه‌های وجودی دو خصم و حتی در جهان امروز به بزرگی کره خاکی است. ابزارها و شیوه‌های جنگ روانی موج گسترده و فراگیری دارند که نه تنها به میدان جنگ ختم نمی‌شوند بلکه از مرزهای دو طرف در حال نبرد نیز فراتر رفته و جهان را می‌پیمایند و تأثیر خود را کمابیش بر جای می‌گذارند. از همین رو، همان اندازه که میدان رزم گسترش می‌یابد، مخاطبان نیز توسعه می‌یابند و در نتیجه دشمن، بی‌طرف، دوست و حتی نیروهای خودی تحت تأثیر عملیات روانی قرار می‌گیرند. بدین ترتیب، عملیات روانی را در سطوح چندگانه سیاسی استراتژیک، تاکتیکی، عملیاتی و ... می‌توان مطرح کرد. همچنین مخاطبان جنگ روانی می‌توانند کارکنان نیروهای مسلح، سیاست‌مداران و مردم عادی باشند و از این نظر اگر تأثیر عملیات روانی بر مردم، بیشتر و با اهمیت‌تر از تأثیر و کارکرد آن بر نظامیان نباشد، کمتر نیست. آخرین نکته‌ای که در اینجا بیان آن ضروری به نظر می‌رسد این است که جنگ روانی دو چهره دارد، چهره‌ای انسانی که در آن هدف ترویج اطلاعات درست و بیان حقایق است و چهره‌ای غیرانسانی که هدف آن اطلاعات سفید، سیاه، خاکستری و تبلیغات ناروا است که قرآن آن را به پوشاندن لباس حق بر اندام باطل تعبیر می‌کند: «یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق ...»( ) یعنی: «ای اهل کتاب چرا حق را باطل می‌پوشانید و آن را کتمان می‌کنید». جنگ روانی قریش در برابر پیامبر اسلام (ص) با ظهور اسلام در مکه ـ مرکز جاهلیت عرب و قلب انحطاط فرهنگی عالم در چهارده سده پیش ـ تقابلی نو در تاریخ آغاز شد. تقابلی که در آغاز در قالب جنگی روانی و در عین حال عظیم، گسترده و همه‌جانبه، صورت می‌گرفت. این تقابل و رویارویی، دو نگرش کاملاً متفاوت را در برمی‌گرفت. در یک طرف منازعه حضرت محمد(ص) بود و پیروان اندکش با جهان‌نگری نو و جدید و در عین حال معنوی و جهانی و در طرف دیگر تمامی شرک و کفر و ستم و فتنه به رهبری قریش با نگرش قومی، جاهلی و سنتی. پیامبر اسلام با دعوت خود و آشکار ساختن مکتب خویش از جنبه نظری و عملی، بت و بت‌پرستی و تمامی مظاهر فرهنگ جاهلی را نفی کرد و این امر برای سران قریش و شرک تحمل‌ناپذیر بود، از این رو در برابر این دعوت جدید و پیام نو به رویارویی پرداختند و راهی جز گزینش جنگ روانی نداشتند. بنابراین از همان آغاز شیوه‌ها و روشهای گوناگون جنگ روانی را در برابر پیامبر اسلام به کار گرفتند. قرآن در این مورد واژه کید را به کار می‌برد که تقریباً بر تمامی مظاهر جنگ روانی اطلاق می‌شود و عمومیت دارد: «انهم یکیدون کیداً ...»( ) یعنی: «و دشمنان اسلام هر آنچه بتوانند کید می‌ورزند». کید در لغت به معنی سعی در فساد حال بر مبنای خدعه و فریب‌کاری یا فریب و مکر11 به طور مطلق و یا تدبیر بر باطل یا حق (هر دو)، مکر و فریب کاری و ...12 آمده است. بنابراین کید تلاشی است برای تغییر حال از طریق کاربرد ابزارهای خدعه و فریب و جز آن یعنی ابزارهای زبانی، تبلیغاتی و نمایشی و هر آنچه بر ذهن و روان تأثیر می‌‌گذارد، از این‌ رو می‌توان آن را معادل جنگ روانی یا عملیات روانی دانست. این در حالی است که واژه کید گاهی به معنی حرب (جنگ) نیز آمده است.13 از آنجا که کید یا جنگ روانی دو چهره مذموم و ممدوح دارد، در قرآن به هر دو بعد آن توجه شده است، اما در عرف معمولاً در مورد نوع مذموم آن به ‌کار می‌رود. به بیان راغب اصفهانی: «کید کاربرد خدعه‌گری و فریب‌کاری است و بر دو گونه (مذموم و ممدوح) است، هر چند بیشتر در مورد خدعه‌گری مذموم به کار می‌رود».14 در واقع هدف مشرکان تلاش برای هجوم روانی و سعی در تأثیر نهادن در این زمینه به منظور تحقق بخشیدن به اهداف خود در جنگ با رسول خدا (ص) بود.15 گاه نیز در قرآن برای بیان جنگ روانی مشرکان از واژه مکر، بهره گرفته شده است. آنها در این راستا از تمام ابزارها و شیوه‌های ممکن استفاده کردند تا شاید بتوانند جلوی پیشرفت دعوت اسلام را بگیرند. نمونه‌هایی از مهم‌ترین عملیات‌ دشمنان در برابر پیامبر اسلام (ص) به شرح زیر است: 1- یاوه پراکنی از مهم‌ترین اقدامات مشرکان در عملیات روانی در برابر دعوت اسلام، یاوه پراکنی است که قرآن از آن با عنوان لغو و ... یاد می‌کند. برای نمونه می‌فرماید: «و قال الذین کفروا لاتسمعوا هذا القرآن و الغوا فیه لعلکم تغلبون»( ) یعنی: و کافران گفتند، به این قرآن گوش فرا ندهید، و در آن یاوه بپراکنید، شاید [از این طریق] پیروز گردید. در بیان الغوا فیه گفته‌اند: والغوا فیه یعنی با لغو (سخن خالی از فایده) با او مخالفت کنید. یا (والغوافیه) با سوت زدن و پراکنده‌گویی در سخنان پیامبر (ص) با وی به معارضه برخیزید.16 در تفسیر لاهیجی آمده است: «ای و عارضوا بالخرافات یعنی و معارضه کنید در باب قرآن به سخنان بیهوده». در تفسیر المیزان نیز می‌خوانیم: «و جار و جنجال کنید به طوری که صدای شما بر صدای قرآن غلبه کند و در نتیجه کسی آن را نشوند». 2- انواع گوناگون اتهامات نسبت به قرآن مشرکان برای بازداشتن مردم از حق و روی آوردن به کتاب خدا، انواع و اقسام حیله‌ها و نقشه‌های مبارزاتی را در بعد روانی به کار گرفتند و مهم‌ترین هدف آنها آیات وحی و قرآن بود. در این خصوص اهداف و طرحهای عملیات روانی مشرکان در دو بعد مشخص تجلی یافت که یکی از آنها متهم ساختن قرآن و به تعبیر این کتاب افترا بود. افترا به قرآن از راههای گوناگونی صورت گرفت. برخی از این افترائات عبارتند از: الف- سحر دانستن آیات خدا؛ در بسیاری از آیات قرآن به این موضوع توجه شده است که نمونه بارز آن در سوره مدثر و مربوط به جریان جنگ روانی یکی از سران قریش به نام ولید بن مغیره است. «فقال ان هذا الاسحر یؤثر ...»( ) یعنی «پس گفت: این قرآن چیزی نیست مگر جادو و بیانی سحرانگیز». ولید بن مغیره فردی سالمند، مجرب و کارکشته و از سران و فرماندهان برجسته شرک و کفر در جمع قریش بود. وی نظر خود را در زمینه هم رأی‌شدن تمامی کفار و مشرکان در برابر پیامبر (ص) و قرآن، این گونه بیان کرد: «... ای گروه قریش! هر آینه موسم حج فرا رسیده و دسته‌جات عرب به سوی شما خواهند آمد. در حالی که راجع به رسول شما چیزهایی شنیده‌اند. پس بر یک رأی اتفاق کنید و اختلاف ننمایید. مبادا یکدیگر را تکذیب کرده و بعضی گفتار بعضی دیگر را رد کنید».17 این بیان نشان می‌دهد که مشرکان به جنگ روانی و تأثیرات آن اهمیت به‌سزایی می‌دادند و بهترین راه را در آغاز، برای مبارزه با پیامبر(ص) و قرآن جنگ و برخورد روانی می‌دانستند. به همین دلیل سعی سران مشرک این بود که تمامی نیروهای آنها در جبهه واحد عملیاتی یعنی عملیات روانی وارد شوند و همه با دیدگاه و ابزار واحدی در این میدان به نبرد با قرآن و پیامبر(ص) بپردازند. رفتارها و اقدامات مشابهی از سایر سران کفر و شرک مکه در برابر پیامبر(ص) و قرآن دیده می‌شود که این ادعا را تأیید می‌کند. هم‌آوایی و داشتن ابزار تبلیغاتی واحد در جنگ روانی، به یقین بهتر می‌تواند طرف مقابل را به پذیرش شکست وادار کند. عملیات روانی نیاز به سازماندهی و برنامه‌ریزی دقیقی دارد و مشرکان این موضوع را به خوبی درک کرده بودند. علاوه بر هم‌آوایی، داشتن ابزار و جهت واحد، سازماندهی و برنامه‌ریزی، برخورداری از پیام واحد و روشن و تمام موارد مهمی که ذکر شد، عملیات روانی باید با شرایط مخاطبان منطبق و هماهنگ باشد. هدف اساسی در بعد رفتاری تغییر رفتار مخاطبان است. «در عملیات روانی، هر اقدامی، ادارک و عقاید گیرندگان پیام را آماج هدف قرار می‌دهد تا از این طریق بر رفتار آنها اثر بگذارد. بنابراین برای تغییر رفتار مخاطبان باید به منظومه شناختی آنها نفوذ کرد».20 به خوبی دیده می‌شود که هدف اساسی ولید تغییر رفتار مخاطبان از طریق ورود به منظومه شناختی آنها است تا افکار، احساسات، تمایلات و رفتار مسلمانان و (به ویژه) گروههای بی‌طرف تحت تأثیر قرار ... گیرد و به سوی اهداف و سیاستهای مورد نظر سوق داده شود.21 ادامه این ماجرا از تلاش همه‌جانبه ولید پرده برداشته و نشان می‌دهد که او چگونه با ورود به منظومه معرفتی و احساسی افراد سعی می‌کرد بر افکار و احساسات و در نتیجه رفتار آنها تأثیر بگذارد. «گفتند: ای عبد شمس، تو سخن گوی و رأیمان ده تا بر آن باشیم». گفت: نه؛ شما سخن گویید من گوش فرا دهم ... گفتند: وی کاهن است. گفت: نه به خدا سوگند وی کاهن نیست. چرا که کاهنان دیده‌ایم. سخن او زمزمه و سجع کاهنان نیست. گفتند: پس گوییم او دیوانه و مجنون است. گفت: نه او دیوانه نیست. دیوانگی را دیده و شناخته‌ایم، او بیماری، بی‌قراری و کم‌عقلی دیوانگان را ندارد. گفتند: پس گوییم وی ساحر است. گفت: وی ساحر نیست؛ جادوگران و جادویشان را دیده‌ایم. کار وی دمیدن و گره زدن نیست. گفتند: پس ای اباعبدالشمس چه بگوییم؟ گفت: به‌خدا سوگند گفتارش شیرینی خاصی دارد. ... به‌ هر حال آنچه نزدیک می‌نماید (به لحاظ گفتار) آنکه بگویید او ساحری است که (صرفاً) گفتاری افسونگر دارد (بی‌آنکه خود رفتار ساحران را داشته باشد).22 این اقدام نوعی عملیات روانی طراحی شده و دقیق است که هدف آن اقدام علیه ذهن افرادی است که هنوز احتمال رویارویی این اشخاص با پیامبر اسلام وجود دارد و آنچه در این اقدام حائز اهمیت است، تأثیر بر روند تصمیم‌گیری این گونه افراد در نفی دعوت پیامبر(ص) و تأیید اقدامات و خط‌مشیها و نگرش مشرکان است. کمترین تأثیر این عملیات این است که نیروهای بی‌طرف را دچار نوعی سردرگمی می‌کند و قدرت تصمیم‌گیری آنها را مختل می‌سازد و این یکی از مهم‌ترین تلاشها برای رسیدن به پیروزی است. مائوتسه تونگ اعتقاد داشت: برای کسب پیروزی باید تا جایی که امکان دارد، با مهر گذاشتن بر چشم و گوش دشمن، او را کر و کور و حواس فرماندهانش را با ایجاد سردرگمیهای ذهنی پرت کنیم.23 این تلاش از ناحیه مشرکان نه تنها در ارتباط با نیروی مقابل آنها یعنی پیامبر(ص) و یارانش صورت می‌گرفت، بلکه آنها باور داشتند که چون حرکت پیامبر(ص) حرکتی فرهنگی و نوعی دعوت است و حرکتی نظامی نیست در نتیجه باید پیش از آنکه متوجه طرف خود باشند، باید افراد بی‌طرف و اشخاص سوم را نیز زیر نظر داشته باشند که مبادا با شنیدن دعوت پیامبر (ص) در برابر او تسلیم شوند و در نتیجه نیرو و تعداد افراد طرف مقابل زیاد شود. بدین‌سان ولید ‌بن مغیره طرح خود را اعلام کرد. نیروهای شرک و کفر بر اساس نظر او بر سر راه‌ مردم در هنگام حج می‌نشستند و هیچ‌کس بر آنان نمی‌گذشت جز آنکه وی را از پیامبر(ص) باز می‌داشتند و این اقدام به مثابه عملیات روانی دشمن علیه پیامبر و یارانش سالها ادامه داشت. در قرآن آیات زیر در مورد عملیات روانی ولید بن مغیره آمده است: «ذرنی و من خلقت وحیداً ... انه فکر و قدر فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر ثم عبس و بسر ثم ادبرو استکبر فقال ان هذا الاسحر یؤثر ان هذا الا قول البشر ...»( ) یعنی «ای پیامبر انتقام آن کسی را که من او را به تنهایی آفریدم به من واگذار (مراد ولید بن مغیره است) ... اوست که (در برخورد با راه خدا) فکر و اندیشه کرد. مرگ بر او باد، چگونه اندیشید و تدبیر کرد، باز هم مرگ بر او باد چگونه این سان اندیشید. سپس دقت و تأمل کرد، آنگاه روی ترش نمود و چهره در هم کشید، سپس از حق روی برگرداند و تکبر ورزید و (در نهایت) گفت این (قرآن) جز بیان و سخن سحرانگیزی نیست. این آیات جز سخنان بشری بیش نیست ...». با این اوصاف این گونه عملیات (روانی) با قاطعیت و شدت هر چه تمام‌تر در آیین شرک و کفر ادامه یافت. برای نمونه زمانی که طفیل بن عمر دوسی وارد مکه شد گروهی از قریش به سوی او شتافتند و چنین گفتند: «ای طفیل تو به سرزمین ما قدم نهاده‌ای، و این مرد که پشت سر ماست، کار بر ما سخت و دشوار ساخته، اجتماعمان را متفرق و امورمان پراکنده نموده است. راستی که گفتارش چون افسون، بین دو برادر و بین مرد و زن جدایی می‌افکند. ما بیم آن داریم که آنچه ما بدان گرفتار شده‌ایم بر تو و قومت نیز وارد شود. لذا هرگز با وی سخن مگوی و بدو گوش مسپار ...»( )24 ب ـ افسانه و اسطوره دانستن قرآن: گاه نیز قرآن را اساطیر الاولین، داستانها و افسانه‌های گذشتگان می‌خواندند. «وقالوا اساطیر الاولین اکتبتها فهی تملی علیه بکره و اصیلاً ...»( ) یعنی «و گفتند که این کتاب افسانه‌های پیشینیان است که محمد(ص) خود برنگاشته و اصحابش صبح و شام بر او املاء و قرائت می‌کنند ...» ج ـ سخن بشر دانستن قرآن؛ گاه نیز قرآن را سخنی بشری می‌دانستند؛ به عنوان نمونه قرآن می‌فرماید؛ «ان هذا الا قول البشر»( ) یعنی: «این قرآن نیست مگر سخن بشر.» 3- طعن زدن به حقایق همراه ارائه گونه‌های تبلیغی ـ روانی جایگزین یکی دیگر از تاکتیکهای روانی کفار در تقابل با قرآن و حضرت محمد(ص) طرح ارائه جایگزین برای مشغول کردن مردم و بازداشتن آنها از اندیشیدن در آیات خدا بود. یکی از واژه‌هایی که قرآن در مورد این اقدام به کار برده است «اشتری لهو الحدیث» است. بدین معنا که مشرکان در یک جنگ روانی گسترده، سعی کردند اذهان مردم را از طریق جایگزین تبلیغاتی مناسبی مشغول کنند. یکی از موارد این جنگ روانی اقدام نضر بن حارث است. بر اساس برخی از روایت‌های تاریخی او که از بازرگانان بزرگ قریش بود و برای بازرگانی به ایران می‌آمد، اخبار و داستانهای تاریخی و اسطوره‌ای ایرانی را خریداری می‌کرد و آنها را برای مردم عربستان نقل می‌کرد تا به جای روی آوردن به قرآن و تدبیر در معانی آن به این داستانها و اخبار که به لحاظ جنبه داستان‌سرایی و حماسی نیز برجستگی و امتیاز خاصی داشتند، روی آورند. در قرآن آمده است: «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزواً»( ) یعنی «و برخی از مردم هستند که گفتار لهو و بیهوده را خریداری می‌کنند تا از روی نادانی و ناآگاهی (مردم را) از راه خدا بازدارند یا گمراه نمایند و آن را (کتاب خدا) فسوس (مسخره) جلوه دهند ...». در مورد شأن نزول این آیه آورده‌اند: ‌گویند این آیه درباره نضر بن حرث بن کلده نازل شده که کتابهایی را می‌خرید که در آنان داستان مربوط به ایرانیان از قبیل رستم و اسفندیار بوده و مردم را به آن مشغول می‌کرد تا از شنیدن قرآن منصرف شوند.25 در تفسیر مجمع‌البیان نیز آمده است که او می‌گفت: محمد برای شما (داستانها) و اخبار قوم عاد و ثمود را می‌گوید و من حکایت رستم و اسفندیار و اکاسره عجم را گویم.26 در ادامه صاحب مجمع‌البیان می‌افزاید: به این ترتیب مردم را به دور خود جمع کرده و از شنیدن آیات قرآن باز می‌داشت.27 در تفسیر منهج‌الصادقین در این بیان می‌افزاید: «سخن فریب‌دهنده و مشغول‌سازنده و افسانه بی‌اعتبار را می‌خرد و بر مردمان می‌خواند (لیضل) تا ایشان را گمراه سازد (عن سبیل الله) از راه خدا یعنی از استماع قرائت قرآن و یا از دین اسلام ... .28 در احادیث از لهوالحدیث تعبیر به طعن زدن به حقیقت و استهزاء حقیقت شده است. برای نمونه از امام صادق(ع) نیز روایت شده که فرمود مقصود (از لهوالحدیث) طعن زدن به حقایق و استهزاء به آن است که بعضی از مردم جاهل به آن مشغولند چنان که ابوجهل و همفکرانش اقدام به آن نموده (بودند) زیرا ابوجهل به مردم قریش می‌گفت که آیا من زقومی‌ که همنشین‌تان (محمد(ص شما را از آن می‌ترساند به شما ندهم و نخورانم، سپس دستور داد کره و خرما برای آنان حاضر نمودند و می‌گفت این زقومی است که شما را از آن می‌ترساند.29 آنگاه نتیجه می‌گیرد که هر چه که انسان را از راه خدا و اطاعت او باز می‌دارد داخل در آیه بوده و جزو لهواالحدیث خواهد بود.( )30 بنابراین شیوه عملیات روانی مشرکان در اینجا متوجه این مسئله است که با طعن زدن به حقایق و مسخره کردن ایده‌های اسلام و ارائه نمونه‌های جایگزین می‌توان جلوی حرکت پیامبر (ص) را گرفت. این اقدام با مدیریت مشخصی از ناحیه مشرکان صورت گرفت تا بدین وسیله افکار عمومی افراد بی‌طرف، مسلمانان و طرفداران هر سه گروه به سمت و سوی خاص، جهت داده و آزادی عمل آنها گرفته شود. بنابراین و با توجه به روایات به احتمال نزدیک به یقین اصل بیان حکایت اسطوره‌ای ایرانی ـ که آنها نیز در بسیاری از موارد بیان حقایق است بد نیست و متن آنها لهو الحدیث نیست بلکه آنگاه که برای استهزاء حقیقت برتر و آشکار و با هدف سرگرم‌سازی مردم برای بازداشتن آنها از درک حقیقت به کار روند تبدیل به ابزاری ناخوشایند یعنی \"لهوالحدیث\" می‌گردند. 4- نمایش و تبلیغ خوی و خصلت استکباری جنگ روانی کفار و مشرکان در تقابل با کتاب خدا و پیامبر اسلام به اتهام، تبلیغ و یاوه‌پراکنی منحصر نبود. آنها با این اقدامات نه تنها تأثیر روانی دوگانه‌ای بر حامیان مشرکان، افراد بی‌طرف و ناآگاه داشتند، بلکه مسلمانان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دادند؛ این بود که آشکارا به نمایش و تبلیغ خصایل استکباری در برابر آیات خدا و مسلمانان می‌پرداختند. قرآن این برنامه و اقدام را با تعبیرهایی همچون ولی مستکبراً نیز خوی تکبر و خودبزرگ‌بینی و کوچک شمردن طرف مقابل بیان می‌کند. برای نمونه می‌فرماید: «و اذا تتلی علیه آیاتنا ولی مستکبر کان لم یسمعها کان فی اذینه و قراً ...» یعنی «و هر گاه بر چنین افرادی، آیات ما خوانده شود، آنچنان با غرور و تکبر و خودبزرگ‌بینی بدان از آن، روی برمی‌گردانند که گویی آن آیات را هیچ نشنیده‌اند، پنداری از هر دو گوش کرند». آنچه در بررسی این کنش روانی اهمیت دارد این است که با این اقدام علاوه بر کوچک شمردن و به هیچ نگرفتن دعوت، به مانور اهریمنی خودبزرگ‌نمایی و استکبارگری در برابر آن می‌پردازند تا نشان دهند که ارزش و اهمیت تنها در راه و رسم خودشان است و همه‌چیز جز آنچه خود بدان پای‌بندند، بی‌ارزش است. در واقع این اقدام نوعی جنگ روانی بزرگی است که بیش از هر چیزی می‌تواند هر سه گروه مورد نظر یعنی خودی، دشمن و افراد بی‌طرف را مورد توجه و تأثیر قرار دهد. این در حالی است که جدا از کاربرد چنین ترفند عملیات روانی، فی نفسه جایگاه اجتماعی مستکبران، گاه می‌تواند تأثیر منفی بر طبقات محروم داشته باشد و باعث مسخ شخصیت آنها و در نتیجه نپذیرفتن حق از سوی آنان و تسلیم شدن در برابر ارزشهای استکباری آنها شود. عامل دیگر مسخ‌کننده شخصیت انسانی مستضعفان، موقعیت اجتماعی مستکبران است که در روحیه طبقات محروم جامعه تأثیر روانی دارد.31 در واقع در این شیوه مشرکان با به کارگیری مسئله مهم جایگاه طبقاتی و اجتماعی خویش و ارتباط روانی آن با توده‌های فقیر و محروم می‌کوشیدند با دعوت پیامبر اسلام(ص) مقابله کنند و همین امر تأثیر کنش روانی آنان را چندین برابر می‌کرد. به ویژه از دید عربهای جاهلی مستکبران مشرک، مظاهر واقعی قدرت و محور جامعه و تعیین‌کننده سرنوشت و معیار ارزشها تلقی می‌شدند و این امر می‌توانست حاکمیت و تحقق این حاکمیت را در مقابله با آیین نو به دنبال داشته باشد، زیرا «حاکمیت استکبار زمانی بلامنازع است که از دیدگاه مردم مستکبران مظاهر واقعی قدرت و محورهای اجتماع و قبله‌گاه آمال و حاجات و تعیین‌کننده سرنوشتها و معیار ارزشها باشند».32 5- تلاش برای انزوای اجتماعی پیچیده بودن و دشواری برخورد با پیامبر (ص) در اثر شرایط خاص موجود در بافت اجتماعی جامعه مکه و تعصب یا عصبیت عشیره‌ای بود که بر اساس آن تعرض به فردی از قبیله، تعرض به قلمروی حقوقی عشیره و قبیله تلقی می‌شد و واکنش تندی به دنبال داشت.33 از این‌رو تعرض به پیامبر اسلام، تعرض به حقوق بنی‌هاشم محسوب می‌شد و نابودی آنها را به دنبال داشت از همین روی، مشرکان ابتدا سعی داشتند پیامبر(ص) را منزوی و سپس در جهت برخورد مستقیم با او تلاش کنند. برای منزوی کردن پیامبر، ابوطالب را که بیش از همه در حمایت از برادرزاده خود از هیچ‌‌گونه مساعدتی دریغ نمی‌ورزید خطاب قرار داده و از او خواستند تا چاره‌ای بیندیشد و یا او را به آنها واگذار کند.34 ابوطالب در آغاز با سخنان نرم خود پاسخ آنها را داد ولی آنها با ادامه دعوت پیامبر، ابوطالب را تحت فشار قرار دادند و از او خواستند که از پیامبر(ص) حمایت نکند. «یا خودت او را باز بدار و یا آنکه ما بر ضد تو و او چنان عمل خواهیم کرد تا یکی از دو گروه هلاک شود». ابوطالب در خصوص بزرگان قریش موضوع را با پیامبر در میان گذاشت ولی پاسخ دندان‌شکن پیامبر و اندوهگین شدنش باعث شد اعلام کند که هرگز دست از یاری او نخواهد کشید.35 مشرکان نیز همچنان به تلاش خود برای منزوی ساختن پیامبر و جداکردن او از بنی‌هاشم ادامه دادند و حتی در مقابل پیامبر(ص)، عماره فرزند ولید فرزند مغیره را که جوانی شجاع و زیبا بود به عنوان فرزند به ابوطالب پیشنهاد کردند. 6- راهبرد استهزاء و تمسخر یکی از اقدامات روانی مشرکان در مقابل پیامبر و قرآن، عملیات استهزاء و تمسخر بود. استهزاء و تمسخر با هدف کوچک نشان دادن پیامبر(ص) و ناچیز نمایاندن دعوت و پیام او و در نتیجه پایین آوردن ارزش و جایگاه اجتماعی او و سرانجام سست کردن پایه‌های دعوت او، صورت می‌گرفت. استهزاء‌کنندگان پیامبر نیز همه از بزرگان قریش و به بیانی تمامی آنان از زراندوزان مکه بودند.36 از آیات قرآن درمی‌یابیم که حوزه عملیات روانی استهزاء، بسیار گسترده بود به گونه‌ای که موجب آزردگی و دلتنگی پیامبر می‌شد. این موضوع در قرآن بدین صورت آمده است: «ولقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون ...»( ) یعنی «هر آینه ما می‌دانیم که سینه‌ات از آنچه (مشرکان) می‌گویند، تنگ می‌شود». شاید مهم‌ترین عملیات روانی کفار و مشرکان در برابر پیامبر اسلام(ص) و قرآن همان شیوه استهزاء و تمسخر و کوچک شمردن و به هیچ نگرفتن است و این شیوه به ویژه در رویارو شدن با پیامبر(ص) و در جمع صورت می‌گرفت. برای نمونه در قرآن آمده است: «و اذا اراک الذین کفروا ان یتخذونک الا هزواً اهذ الذی یذکر آلهتکم و هم بذکر الرحمان هم کافرون».( ) یعنی «و کافران چون ترا ببینند سخت ترا به باد استهزاء بگیرند و گویند آیا این شخص است که خدایان شما را به بدی یاد می‌کند؟ در حالی که آنان به یاد خدا کافر هستند». از ویژگیهای این روش این است که دعوت و صاحب دعوت هر دو در انظار عمومی کوچک و خوار به حساب آمده و بنابراین تأثیر مهمی در رسیدن مشرکان به اهداف خود داشت. به علاوه این شیوه ـ که به ویژه با خوی عوام‌النّاس سازگاری دارد ـ نوعی تفریح و سرگرمی عوام‌النّاس و اشراف بود و بدون صرف هزینه بیشترین کارایی و تأثیر را به دنبال داشت. در این روش هم لذت بردن و سرگرمی است و هم جنگ و مبارزه. از همین رو سران کفر در مدیریت جنگ روانی خویش بر این شیوه تأکید به‌سزایی داشتند. در واقع در این روش آلوده کردن اطلاعات طرف مقابل و تخریب شخصیتی و روانی او صورت می‌گیرد. این تخریب می‌تواند علاوه بر تأثیر مثبت در روحیه افراد خودی و نیروهای بی‌طرف، در جهت ایجاد تزلزل در پیروان طرف مقابل نیز مؤثر واقع شود. یعنی نه تنها مشرکان از گرویدن افراد به پیامبر جلوگیری می‌کردند بلکه باعث تقویت نیروهای خودشان و دلسردی، ناامیدی و گاه ضعف در میان یاران پیامبر(ص) می‌شدند. بدیهی است سیاست استهزاء و تمسخر، روحیه و شخصیت پیامبر و یارانش را جریحه‌‌دار می‌کرد و به لحاظ روانی و احساسی وضعیت سخت و دشواری بود و تحمل آن، بی‌‌اندازه مشکل می‌نمود. از همین رو قرآن از آن با عبارت ضیق صدر یعنی تنگ شدن دل یا جریحه‌دار شدن احساس و عواطف و ... یاد می‌کند. ضیق صدر می‌تواند پیمودن راه را با مشکل اساسی مواجه کند. تأثیر و خطر روانی استهزاء به گونه‌ای بود که خداوند به صراحت به پیامبرش اعلام کرد که از تمسخر و استهزاء بیم مدار، چه اولاً تمامی انسانهای حق‌طلب و حقیقت‌خواه و عدالت‌گستر و تمام پیامبران بزرگ الهی، توسط اقوام خود دچار استهزاء و تمسخر شدند. برای نمونه می‌فرماید: «یا حسره علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون»( ) یعنی «افسوس بر بندگان، هیچ پیامبری به سوی ایشان نیامد مگر آنکه او را به باد ریشخند و استهزاء می‌گرفتند». در تفسیر این بیان گفته شده است که شاید برای دلداری پیامبر و مسلمانان و نیز خنثی‌سازی آثار استهزاء آمده باشد. 37 ثانیاً اعلام کفایت پیامبر در برابر استهزاءکنندگان از ناحیه پروردگار اعلامی قطعی، در شکست عملیات روانی آنها و پیروزی پیامبر(ص) و یارانش است. این امر به لحاظ تاریخی به وقوع پیوست و شر استهزاءکنندگان مشهور مکه از سر پیامبر(ص) و یارانش کوتاه گردید. از نظر مورخان پنج نفر از مشهورترین استهزاءکنندگان که در اقدام روانی پیشگام بوده و نقش فرماندهی را داشتند عبارتند از: اسود بن مطلب، اسود بن عبدیغوث، ولید بن مغیره، عاص ‌بن وائل، حارث بن طلاطله.38 بر اساس برخی از روایتهای تاریخی هر یک از این پنچ نفر، به شیوه‌ای مشخص، معلوم و شبیه به هم به هلاکت رسیدند.39 استهزاء و تمسخر در مهم‌ترین اصول مکتب اسلام چون نبوت، معراج، نعمتهای بهشت، پیروی محرومان و توده‌ مردم از پیامبر (ص) و ... صورت می‌گرفت. برای نمونه قرآن در آیه هفدهم سوره ص (صاد) به استهزاء شدن پیامبر توسط مشرکان در مورد نعمتهای بهشتی تصریح می‌کند. آنان این حضرت را به باد ریشخند گرفته و از او می‌خواستند که به جای وعده آخرت، آن نعمتها را در همین جهان و در روی زمین در اختیار آنها قرار دهد. 7- القای ترس و تهدید و روشهای خشونت‌بار القای ترس و تهدید یکی از مهم‌ترین موضوعها‌ و اقدامات دائمی دستگاههای تبلیغاتی و جنگهای روانی برای تحقق اهداف مورد نظر است. این سوژه و ترفند روانی امروزه نیز در جهان حائز اهمیت است و حتی شاید بتوان گفت بر اهمیت آن نیز افزوده شده است. هدف اصلی این اقدام ایجاد و القای ترس در مردم است تا این که ذهن و احساسات و عواطف آنها تحت تأثیر عامل ترس در برابر دشمن، تسلیم شده و زمینه شکست آنها را فراهم کنند. ترس به لحاظ روانی نوعی حالت هیجانی روحی و روانی است که بر اساس آن تعادل روحی انسان به هم خورده و در نتیجه توان ارادی او کاهش یافته و گاه به صفر می‌رسد، در نتیجه به جای تصمیم آگاهانه و ارادی، به تسلیم اجباری روی می‌آورد. از همین روی مشرکان با تهدید به القای ترس در میان مردم می‌پرداختند تا این که آنها را از اطراف پیامبر(ص) دور سازند. مشرکان روش روانی تهدید را به صورتهای گوناگون اعمال می‌کردند. این تهدید در دو بعد عملیات روانی محض و شکنجه و آزار جسمانی صورت می‌گرفت گر چه تأثیر شکنجه‌های جسمانی نیز پیامد روانی داشت. تهدیدها و اعمال خشونت از مؤثرترین سلاحها و اقدامات روانی مشرکان در برخورد با پیامبر(ص) و یارانش بود. به ویژه از آنجایی که نمی‌توانستند مستقیماً به قتل پیامبر(ص) اقدام کنند، در نتیجه تلاششان را به شکنجه، آزار و تهدید افرادی که به تازگی اسلام آورده بودند و از حمایت قبیله‌ای نیز بهره‌مند نبودند و حسب و نسبی هم نداشتند و یا از بردگان و توده مردم بودند، متمرکز کردند. هدف اصلی این شکنجه‌ها و آزارها و تهدیدات نیز ایجاد محیط رعب و وحشت برای محدود ساختن ابعاد گرایش به دین اسلام و حمایت از پیامبر(ص) بود. برخی از ابعاد این اقدامات روانی که گاه با شکنجه جسمانی نیز همراه می‌شد عبارت بود از: 1- ممانعت از خوردن غذا (شکنجه گرسنگی)؛ 2- بازداشتن از نوشیدن آب (شکنجه تشنگی)؛ 3- آزارهای جسمانی چون تازیانه زدن، کشیدن بر روی ریگهای داغ، سوزاندن، چوب زدن؛ 4- انواع و اقسام فحاشی، هتک حرمت، اتهامات و افترائات؛ 5- بستن بر روی زمین و نهادن سنگ بزرگ بر روی شکم‎‎، پشت و پهلوی آنها؛ و 6- تعرض مستقیم به ساحت رسول الله در دو بعد زبانی و شکنجه جسمانی. اهمیت این اقدامات مشرکان به گونه‌ای بود که گویند مسلمانان اجازه یافتند برای حفظ حیات خویش و رهایی از شکنجه‌های طاقت‌فرسا، تقیه کنند و کلمه کفر را بر زبان آورند. ابن اسحق در این خصوص از ابن عباس روایت کرده است که صحابه پیغمبر علیه‌السلام، در عذاب کفار به حدی رسیدی که ایشان را رخصت کلمه کفر بودی که به ظاهر بگفتندی و خود را از عذاب ایشان خلاص دادندی. والله هو العفو.40 گستردگی عملیات روانی مبتنی بر تهدید، القای ترس و شکنجه و کیفیت سخت و طاقت‌فرسای آن را همراه با صلابت مقاومت و صبر در برابر آن می‌توان از خلال برخی از آیات مکی قرآن دریافت. با این همه شدت این عملیات به گونه‌ای بود که بر اساس برخی روایات، تعدادی از مسلمانان مرتد شدند و بعدها نیز همراه با سران قریش در جنگ با پیامبر اسلام(ص) در جنگ بدر نیز شرکت کردند و به قتل رسیدند. این امر نشان می‌دهد که تأثیر این شیوه در عملیات روانی مشرکان علیه پیامبر و یارانش نسبت به بسیاری از روشهای دیگر تا حدودی برای آنها موفقیت‌آمیز بوده است. 8- انواع گوناگون تهمتها نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص) یکی از بهترین حربه‌های جنگ روانی مشرکان برای مقابله با پیامبر اسلام، حربه و راهبرد روانی تهمت بود. به بیان قرآن سران شرک آنگاه که از به سازش کشاندن پیامبر و تطمیع وی ناامید شدند، او را به جنون و دیوانگی متهم کردند. «و یقولون انه لمجنون».( ) اتهامات ناروا نسبت به ساحت پیامبر به این نوع ختم نمی‌شد بلکه او را کاذب (دروغگو)، ساحر (جادوگر)، شاعر، کاهن و ... نامیدند. این تهمتها تا پایان مقابله مشرکان با پیامبر (ص) علی‌رغم باور نکردن قریش به صحت آنها و تأثیر ناچیز آنها یا فقدان تأثیر آنها در به نتیجه رسیدن مشرکان ادامه یافته است. 9- روش تطمیع و اغواء از دیگر عملیاتهای روانی مشرکان برای جلوگیری از دعوت پیامبر اسلام، تلاش برای تطیع و اغوای او بود. زمانی که سیاست تهمت و برخی دیگر از روشهای آنها به نتیجه نرسید، به این روش روی آوردند. در این راستا و با هدف فریب پیامبر (ص) اصحاب دارالندوه( ) در عین ادامه تمام روشهای عملیات روانی خویش در برابر پیامبر اسلام (ص)، بر آن شدند تا با وعده تحقق تمام آمال و آرزوهای اشرافی به آن حضرت یعنی حاکمیت سیاسی بر جزیره العرب، بیشترین ثروت و زیباترین همسر، او را از سیاست دعوت حق‌طلبانه خویش و فروپاشی تمام باورها و ارزشهای حاکم در مکه، باز دارند و در مقابل این سه مسئله مطرح شده، آنها از پیامبر فقط دو چیز را می‌خواستند: 1- از دعوت خویش دست بردارد؛ و 2- بر عقاید و سنن آنها نتازد. این موضوع در سه مرحله و از طریق ابوطالب با پیامبر در میان گذاشته شد و هر بار پیامبر جواب کوبنده‌ای می‌داد. ظاهراً برای بار چهارم عقبه بن‌ ربیعه نماینده قریش از مجلس دارالندوه نزد پیامبر(ص) رفت و ضمن تجدید اعتراضات اشراف مکه مسائل زیر را با صراحت بیان کرد: 1- آماده‌ایم برای تو آن اندازه ثروت و مکنت فراهم کنیم که از همه ما توانگرتر شوی؛ 2- حاضریم در صورتی که از دعوت خود دست‌برداری، تو را به ریاست و سلطنت خود بگماریم و هیچ کاری را بی‌رأی و فرمان تو انجام ندهیم؛ و 3- اگر جن‌زده شده‌ای و نمی‌توانی آن را از خود دور کنی، برایت پزشک بیاوریم و هزینه وی را بدهیم.41 پیامبر (ص) این بار در جواب سخنان خام و فریبنده عقبه آیاتی( ) از سوره مبارکه فصلت را قرائت کرد. «... این کتابی است که از سوی خداوند رحمان و رحیم فرود آمده است، کتابی که آیاتش هر موضوعی را در جای خود بازگو کرد، قرآنی گویا برای جمعیتی که آگاهند، قرآنی که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده است ... و وای بر مشرکان همانها که زکات نمی‌پردازند و به آخرت کفر می‌ورزند.» در مقابل به گزارش سیره‌نویسان عقبه که از شنیدن آیات دگرگون شده بود. در حالی که اعتراف می‌کرد که قرآن نه سحر است



    مقالات مجله
    نام منبع: دکتر محمد حسین جمشیدی
    شماره مطلب: 2164
    دفعات دیده شده: ۲۲۴۲ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش