Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیاتی سازی عملیات روانی عملیاتی سازی عملیات روانی
    پنج‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیاتی‌سازی عملیات روانیحسن سبیلان اردستانیچکیده عملیات روانی از دو بخش عملی و نظری تشکیل شده است. در بیشتر مراکز علمی، دانشگاهی، نظامی و غیرنظامی، به بخشهای نظری عملیات روانی توجه شده و سعی بر این است بر اساس علوم ارتباطات و روان‌شناسی هر روز به غنای این دانش افزوده شود. این امر در دو حوزه نظریه‌پردازی و تحلیل عملیات روانی انجام می‌گیرد، اما از لحاظ عملی این حاکمیتها و ارتشهای آنها هستند که متولی اجرای عملیات روانی می‌باشند، آنها

    عملیاتی‌سازی عملیات روانیحسن سبیلان اردستانیچکیده عملیات روانی از دو بخش عملی و نظری تشکیل شده است. در بیشتر مراکز علمی، دانشگاهی، نظامی و غیرنظامی، به بخشهای نظری عملیات روانی توجه شده و سعی بر این است بر اساس علوم ارتباطات و روان‌شناسی هر روز به غنای این دانش افزوده شود. این امر در دو حوزه نظریه‌پردازی و تحلیل عملیات روانی انجام می‌گیرد، اما از لحاظ عملی این حاکمیتها و ارتشهای آنها هستند که متولی اجرای عملیات روانی می‌باشند، آنها متناسب با دانش خود، آگاهانه یا ناآگاهانه به عملیات روانی اقدام می‌کنند و در مراحل پایین‌تر این عملیات در اختیار کارگزارانی قرار می‌گیرد که هیچ‌گونه اشرافی به موضوع نداشته و یا حتی از این عملیات آگاهی ندارند و تنها وظیفه ابلاغ شده را اجرا می‌کنند. با توجه به مطالب مذکور مشاهده می‌شود فاصله زیادی بین بخشهای عملی و نظری است هر چند که نبود اشراف به یک سیستم به معنای استفاده نکردن از آن نیست، ولی پیوند این دو باعث هر چه پربارتر شدن این حوزه اعم از تهاجمی یا تدافعی است و اشراف بیشتر به سیستم عملیات روانی، فعالیت مفید و کارآمد آن را به بالاترین سطح می‌رساند. گفتنی است در جامعه ایران، فاصله یاد شده زیاد است و کمتر مطلبی را می‌توان یافت که پیوند بین دو حوزه عمل و نظر در آن رعایت شده باشد، با توجه به این پیش درآمد، در این مقاله سعی شده است نحوه عملیاتی‌سازی عملیات روانی توصیف گردد. مقدمه عملیاتی‌سازی عملیات روانی به معنای از قوه به فعل درآوردن دانش عملیات روانی است. به مفهوم دیگر تعدد و تنوع تعاریف، اصول و تکنیکهای عملیات روانی، در کتب، مجلات و جزوات، به جز سردرگمی کارگزاران عملیات روانی چیز دیگری همراه ندارد. لذا در عملیاتی‌سازی ابتدا سیستم یا محیطی که قرار است در آن عملیات روانی اجرا شود تشریح می‌شود، سپس اهداف و سیاستهای عملیات روانی تدوین و مشخص می‌گردند و در نهایت استراتژیها و تکنیکهای رسیدن به مقصود توصیه می‌شود. در این مقاله به اجمال محیط و گستره عملیات روانی تشریح می‌شوند و استفاده از استراتژیها و تکنیکها برای رسیدن به نتیجه به مقاله‌های آتی موکول می‌گردد. تعریف عملیات روانی عملیات روانی از مفاهیمی است که تا به حال تعاریف متعدد و گوناگونی براساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است. صلاح نصر از نویسندگان مصری در تعریف عملیات روانی می‌گوید: عملیات روانی همان جنگ کلمه و عقیده است، خواه به صورت مخفی، آشکار، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساً سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب را داشته باشد می‌تواند به اعماق او نفوذ کند. (شیرازی 1376 ص14) ارتش امریکا در مارس 1955 م در آیین‌نامه رزمی خود، تعریف جالب توجه و تقریباً کاملی از عملیات روانی ارائه کرده است: «عملیات روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی‌طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که پشتیبانی، برای برآوردن مقاصد و اهداف، می‌باشد». (شیرازی 1376 ص15) ویلیام داواتی عملیات روانی را مجموعه اقداماتی می‌داند که کشوری به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌دهد. طرفداران این نگرش، اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی عملیات روانی است نه همه آن. نگرش دیگری وجود دارد که معتقد است عملیات روانی، شامل طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت سمبلیک به منظور ارعاب یا ترغیب مخالفان برای تطبیق رفتار خود است. معتقدان به این نگرش، فعالیتهای پنهان نظیر جاسوسی، براندازی، آدم‌کشی و دیگر روشهای تروریسم و سانسور (زمانی که برای قالب‌بندی افکار و رفتار گروههای خاص طراحی شده باشد) را در قلمروی عملیات روانی قرار می‌دهند. (حسینی 1373 ص2) نزدیک‌ترین تعریف به محتوای مقاله حاضر تعریف پل لاینبرگ است. وی (در سال 1954) در خصوص جنگ روانی می‌نویسد: جنگ روانی، استفاده از تبلیغات ضد دشمن، همراه با اقدامات عملی است که ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی دارد. (سلطانی‌فر 1382 ص120) با توجه به تجربیات نگارنده در پژوهشهای جنگ روانی امریکا علیه عراق (سبیلان اردستانی 1382) و هدف مقاله، تعاریف مذکور کافی نبوده و رویکرد جدیدی را می‌طلبند که به این منظور تعریف ذیل پیشنهاد می‌گردد: «جنگ روانی مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی است که کشور یا گروهی برای اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب به پشتیبانی زمینه‌ها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی انجام می‌دهد». تفاوت تعریف مذکور با دیگر تعاریف جنگ روانی در نظر گرفتن زمینه‌ها و ابزارهای اقتصادی، نظامی، سیاسی ـ دیپلماتیک و ارتباطی است. در صورتی که تعاریف مذکور بیشتر به ابزارهای تبلیغی ـ روانی تأکید دارد. به مفهوم دیگر در موضوعات سیاست خارجی و روابط بین‌الملل چهار ابزار 1ـ نظامی 2ـ دیپلماتیک 3ـ اقتصادی و 4ـ تبلیغی ـ ارتباطی وجود دارند که در یک تفکر سیستمی، ترکیبی از این چهار عنصر باعث موفقیت می‌شود و کمتر امکان دارد تنها یک عنصر مانند تبلیغات، بتواند کارساز باشد. عملیات روانی از این اصل مستثنی نیست و تنها می‌تواند با پشتوانه اقتصادی، سیاسی و نظامی به موفقیت دست یابد، لذا برای عملیاتی‌سازی عملیات روانی ضروری است علاوه بر موضوع تبلیغات و مشتقات آن، موضوعات سه‌گانه دیگر را نیز مدنظر قرار داد. در ادامه با این رویکرد به عناصر مهم در عملیاتی‌سازی عملیات روانی پرداخته می‌شود. نشانگاههای عملیات روانی نشانگاههای عملیات روانی، بستگی به حوزه عملیاتی آن دارد و برای عملیات روانی در تمامی عرصه‌ها نمی‌توان از یک فرمول بهره برد. با توجه به اهمیت عملیات روانی در عرصه‌های فراملی نشانگاه‌های فراملی به فرمول در آمده است. این فرمول فراملی شش ‌نشانگاه [البته هر نشانگاه وزن مخصوص به خود را دارد که در این مطلب یکسان فرض شده‌اند] قابل تقسیم است. نشانگاه‌های عملیات روانی کشور مبدأ کشور هدف جهان سازمانهای بین‌المللی افکار عمومی ---- حاکمیت افکار عمومی دولتها و افکار عمومی منطقه دولتها و افکار عمومی فرامنطقه‌ای --- --- نمودار شماره 1ـ نشانگاههای عملیات روانی همانطور که در جدول نیز واضح است، نشانگاهها به چهار دسته کلی کشور مبدأ، کشور مقصد، سازمانهای بین‌المللی و جهان تقسیم می‌شود. در ادامه به توضیح هر یک از موارد پرداخته می‌شود. نخستین نشانگاه، افکار عمومی کشور مبدأ است. در حکومتهای مردمی، دولتمردان خود را نمایندگان مردم می‌دانند لذا بدیهی است نختسین عمل در هر فعالیتی توجیه افکار عمومی کشور خود یا همان شهروندان باشد. اگر شهروندان نسبت به عمل دولتمردان نظری مساعد داشته باشند، قطعاً در تمامی مراحل پشتیبان دولتمردان خود خواهند بود و با آگاهی از این موضوع است که دیگر بهانه‌ای برای زیر سؤال بردن دولتمردان در عملیات روانی نیست. اما اگر افکار عمومی نظر مساعدی نسبت به فعالیتهای دولتمردان نداشته باشد پس از مدتی به خصوص اگر در آن شکست نیز باشد باعث موضع‌گیری منفی افکار عمومی داخلی شده و شکست عملیات روانی محرز خواهد بود. نمونه این را می‌توان در جنگ امریکا علیه ویتنام مشاهده کرد که به علت فقدان همسویی افکار عمومی امریکا با دولتمردان امریکایی باعث خروج شرمسارانه ارتش امریکا از ویتنام شد. نکته دیگر در توجیه افکار عمومی کشور مبدأ، واکسینه و تلقیح شهروندان در برابر ضد تبلیغات و جنگ روانی است. به این مفهوم که شهروندان کشور مبدأ آگاهی و بصیرت دارند که در حال مبارزه با کشور ثالث‌اند و احتمال پیروزی و شکست در کوتاه‌مدت یا بلندمدت این عملیات وجود خواهد داشت، لذا هیچگاه تحت تأثیر تبلیغات رقیب قرار نمی‌گیرند. در صورتی که اگر افکار عمومی توجیه نباشند با کمترین فشار یا تبلیغات، بسیار سریع تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. دومین نشانگاه کلان، حاکمیت و افکار عمومی کشور هدف است. تفاوت این دو نشانگاه در عملیاتی‌سازی عملیات روانی خیلی زیاد بوده و شباهتی به یکدیگر ندارند. نشانگاه حاکمیت کشور هدف از دو منظر مورد توجه است. اول از نظرگاه فشارهای فیزیکی اقتصادی، نظامی و سیاسی (دیپلماتیک) است. این فشارها باعث ایجاد زمینه یا بحرانهایی می‌شوند که در مرحله بعدی، کشور مبدأ می‌تواند براساس آنها تبلیغات و عملیات روانی خود را استوار کند. به این ترتیب در این مرحله، هم به فشارهای فیزیکی و هم فشارهای روانی توجه می‌شود. افکار عمومی کشور هدف نشانگاه بعدی است. هدف جنگ‌افروزان روانی ایجاد رفتار و نگرش مورد نظر و مطلوب در مخاطبان است که در بیشتر مواقع تغییر رژیمها یا اصلاحات بنیادی در نظامهای دیگر مدنظر است. برای ایجاد این تغییرات، بیشترین فعالیت در جدا کردن دولت از ملتها و ناکارآمد نشان دادن دولتها است، به این ترتیب سعی می‌شود براساس سوژه‌ها که همان دولتها و عملکردهای آنها است القائات تبلیغی ـ روانی خود را انجام دهند. باید توجه داشت که در بیشتر موارد تصور بر این است که تبلیغات انجام شده برای نشانگاه افکار عمومی کشور هدف عملیات روانی است و در صدد برمی‌آیند که با استفاده از تبلیغات مخالف، بر عملیات روانی حریف غلبه یابند در صورتی که زمینه‌های فیزیکی پیش‌گفته؛ زمینه را آماده ساخته است و با ضد تبلیغ صرف نمی‌توان بر این گونه عملیات روانی غلبه کرد. سومین نشانگاه، افکار عمومی و حاکمیتهای منطقه است. برای ایجاد فشار بر کشور هدف، مهم‌ترین بازیگران، شهروندان و حاکمیتهای منطقه‌اند که تبادلات بیشتری با کشور هدف دارند. هرگونه عکس‌العمل این نشانگاهها باعث تأثیر مستقیم بر کشور هدف است. به طور مثال کشورهای منطقه اگر تبادلات اقتصادی خود را محدود کنند باعث ایجاد رکود اقتصادی در بخشی از آن کشور خواهد شد و یا اگر کشورهای منطقه در جهت بازدارندگی به تجهیز نظامی خود اقدام کنند، کشور هدف نیز ملزم به تجهیز تسلیحاتی خود است و حاکمیت هدف در این خصوص بودجه گزافی را متحمل می‌شود، که خود فشار مضاعف برای تأثیرگذاری بلند مدت است. مضاف بر این، افکار عمومی منطقه، خود تأثیرات به‌سزایی در تعیین سیاستهای کلان تمامی کشورها دارد و در صورت خصومت‌آمیز بودن افکار عمومی منطقه‌ای، سیاستهای بازدارنده‌ای را می‌طلبد که در بلند مدت به نفع کشور هدف، نخواهد بود. نشانگاه بعدی، افکار عمومی و حاکمیتهای جهان است. امروزه در عرصه‌های ملی و حتی فراملی مهم‌ترین ملاک برای کنشهای بین‌المللی، همسویی افکار عمومی جهان است، اگر افکار عمومی جهانی موافق انجام دادن یک عمل خاص نباشد، آن کشور اگر قوی هم باشد و آن عمل مورد نظر همچون اشغال یا فعالیتهای دیگر را انجام دهد، چون مشروعیت ندارد، لذا در بلندمدت تداوم نخواهد داشت. نکته دیگر این است که پشتوانه فعالیتهای سازمانهای بین‌المللی افکار عمومی جهانی است و خود قدرت اجرایی جداگانه و مستقل ندارد، لذا بیشتر کارپردازان عملیات روانی حرفه‌ای، علاوه ‌بر تأثیرگذاری بر سازمانهای بین‌المللی، به تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی نیز می‌پردازند. چهارمین نشانگاه، سازمانها و نهادهای بین‌المللی‌اند. سازمانهای بین‌المللی نیز از دو جنبه قابل توجه‌اند. اول اینکه این سازمانها خود به تنهایی می‌توانند اقدامات عملی را داشته باشند مانند تصویب قطعنامه‌ای برای محاصره اقتصادی کشوری مانند عراق قبل از جنگ دوم خلیج‌فارس که این امر خود بزرگ‌ترین موفقیت در یک عملیات روانی همه‌جانبه محسوب می‌شود. جنبه دوم، مشروعیت‌بخشی به فعالیتهای کشور مهاجم است. به این مفهوم که با تصویب قطعنامه‌هایی ضد کشور هدف، خود توجیه یا مشروعیت‌بخشی برای اعمال کشور مبدأ است نمونه آن محکومیت تروریسم در سازمان ملل است که توجیه حمله نظامی امریکا به افغانستان شد. فشارهای عملی و روانی در عملیات روانی همانطور که قبلاً نیز ذکر شد، ابزارهای روابط بین‌الملل عبارتند از 1ـ سیاسی ـ دیپلماسی 2ـ اقتصادی 3ـ نظامی 4ـ تبلیغاتی برای بررسی عملیات روانی که در عرصه تبلیغات قرار می‌گیرد، به سه عنصر دیپلماسی، اقتصاد و نیروی نظامی باید توجه کرد که ابزارهای فشار بر کشورِ هدف برای عملیات روانی است، به این مفهوم که فشارهای مذکور باعث ایجاد اختلال یا بحران در کشور مورد نظر شده که این اختلال و بحرانها دستمایه تبلیغاتی ـ روانی کشورِ مبدأ، برای جنگ روانی خواهد بود. نمودار ذیل بیانگر عینی مطلب خواهد بود. فشارهای عملی در جنگ روانی 1- فشارهای اقتصادی 2- فشارهای نظامی 3- فشارهای سیاسی ـ دیپلماتیک 4- فشارهای فرهنگی ـ اجتماعی تحریمهای اقتصادی جنگ و تهدید مستقیم فشار دیپلماتیک به کشور هدف محدودیت در صدور ویزای فرهنگی تحریمهای فناوری مانورهای نظامی فشار دیپلماتیک به کشورهای دیگر عدم اعطای بررسیهای تحصیلی اختلال در بازارهای تک‌محصولی تحریمهای نظامی فشار دیپلماتیک به سازمانهای بین‌المللی عدم اعطای بورسهای مؤسسات فرهنگی ـ آموزشی توبیخ سرمایه‌گذاران خارجی تجهیز همسایگان و دشمنان فشارهای دیپلماسی عمومی ممانعت از فعالیتهای مشترک دانشگاهی ایجاد ناامنی سرمایه‌گذاری توبیخ فروشندگان خارجی فشارهای دیپلماسی رسانه‌ای تحریم از سایتهای علمی و دانشگاهی غیره... غیره... لابی‌گری عدم مشارکت در نمایشگاهها(مانند کتاب) ... ... غیره... تحریمهای فرهنگی (فعالیتهای مشترک هنری) ... ... ... محدودیت در ورود توریست جدول شماره 2) فشارهای عملی در عملیات روانی فشارهای عملی برای نشان‌دادن هم‌سطح‌بودن فشارهای عملی با فشارهای روانی ـ تبلیغی، این دو را از یکدیگر تفکیک می‌کنیم. فشارهای عملی شامل اقتصادی، نظامی و سیاسی ـ دیپلماتیک می‌باشند که به تشریح آنها می‌پردازیم. فشارهای نظامی و تسلیحاتی تهدیدات نظامی و تسلیحاتی، تقریباً از مشهود‌ترین نوع فشارها در عملیات روانی است در این نوع تهدیدات، سعی می‌شود در فرآیندهای بلندمدت درگیری نظامی وجود نداشته باشد ولی طرف مقابل همیشه در شرایط جنگی بوده و توان و انرژی خود را صرف فعالیتهای نظامی کند و از دیگر بخشهای حاکمیت غافل شود و همچنین نسبت به کشور مبدأ توان نظامی کمتری داشته باشد. نمونه بارز این نوع عملیات روانی، جنگ سرد امریکا و شوروی سابق بود که بالاخره شوروی در این جنگ بازنده و از پا در‌‌آمد و مشخص شد که شوروی پس از فروپاشی به غیر از عرصه تسلیحاتی، در عرصه‌های دیگر هم سطح کشورهای جهان سوم بود و رشد تسلیحاتی این کشور را از درون به اضمحلال کشانید. تهدیدات نظامی جلوه‌ها و اشکال گوناگونی دارد که به بعضی از آنها اشاره می‌شود. الف. تهدیدات مستقیم نظامی: در این شیوه کشور مبدأ از نظر فیزیکی و به طور علنی، کشور هدف را آماج تهاجم قرار می‌دهد این امر نیز دو نوع است. نوعی از آن، ورود به جنگ تمام‌عیار است که در جنگ عراق و امریکا مصداق پیدا می‌کند و بر اساس این جنگ مراحل بعدی عملیات روانی طراحی شد، نوع دوم حملات پراکنده و موردی است، مانند انهدام ناوچه پیکان یا سرنگون‌سازی هواپیمای مسافربری ایرباس ایران توسط امریکا که هر چند جنگ مستقیم نیست اما تهدیدی مستقیم برای کشور مقصد است. ب. مانورهای نظامی: در این شیوه کشور مبدأ به قدرت‌نمایی اقدام می‌کند و توان تسلیحاتی خود را به رخ حریف می‌کشاند که این امر باعث سرمایه‌گذاری در بخشهای نظامی کشور مقصد و تمرکز در بخشهای نظامی خواهد شد و یا باعث تضعیف روحیه در کشورهای ضیعف‌تر خواهد شد. ج. فروش تسلیحات پیشرفته به کشورهای رقیب یا همسایه کشور هدف: در این شیوه، کشور هدف برای بازدارندگی کشورهای دیگر و موازنه قدرت، نیازمند گسترش بخش تسلیحاتی خود خواهد بود و از بخشهای دیگر مانند خدمات اجتماعی و توسعه غافل خواهد ماند. د. تحریم تسلیحاتی کشور مقصد: تحریم تسلیحاتی کشوری باعث می‌شود آن کشور اولاً توان علمی خود را صرف تهیه و ساخت تسلیحات کند لذا در بخشهای عملی دیگر با خلأ یا کمبود بودجه مواجه می‌شود و یا اینکه تسلیحات پست‌تر و نامناسب‌تر را از کشورهای دیگر با هزینه‌های گزاف تهیه می‌کند که این نیز در بلندمدت آسیب‌رسان خواهد بود. در بدترین شرایط، اگر کشوری فاقد قدرت نظامی مناسب باشد، این امر از لحاظ روانی روی مسئولان و افکار عمومی آن کشور تأثیرات سوء خواهد گذاشت. فشارهای اقتصادی جوامع مدرن و پیشرفته امروزی بر پایه اقتصاد بنیان نهاده شده‌اند و کشوری که فاقد اقتصاد قوی باشد توان زیست معقولانه و مطلوب را در جامعه نخواهد داشت. بنابراین فشارهای اقتصادی باعث بحرانهای اقتصادی و به تبع آن انواع دیگر بحرانهای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی داخلی خواهد شد که این بحرانهای پیش‌آمده زمینه‌های اصلی عملیات روانی آتی خواهد بود. موارد فشارهای اقتصادی را می‌توان به شرح ذیل توصیف کرد. الف. تحریمهای اقتصادی و فنآوری: این امر از مهم‌ترین موارد در تضعیف اقتصادی کشور هدف است، زمانی که کشوری نتواند فناوری پیشرفته وارد کند و خود نیز نتواند آنها را تولید کند، در بلندمدت اقتصاد آن با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهد شد که این امر باعث می‌شود رشد اقتصادی کم ‌شود که با توجه به پیشرفتهای باور نکردنی در عرصه کنونی، کشور هدف تبدیل به کشور عقب‌ مانده به نسبت کشورهای پیشرفته خواهد شد و لذا زمینه برای شائبه بحرانهای ناکارآمدی و تضعیف دولت آماده می‌شود و خود سوژه برای عملیات روانی خواهد شد. ب. جلوگیری از ورود به سازمانهای اقتصادی و نهادهای بین‌المللی اقتصادی مطرح در سطح جهان: این موضوع نیز باعث می‌شود که کشور هدف نسبت به اعضای اتحادیه‌های اقتصادی، عوارض و گمرکات بیشتری پرداخت کند که این امر رقابت در عرصه بین‌المللی را با مشکل مواجه می‌سازد و باعث اختلال در اقتصاد و تجارت می‌شود. نکته دیگر در این زمینه این است که در اتحادیه‌های اقتصادی، اطلاعات لازم برای مبادلات اقتصادی وجود دارد که موضوع تجارت را آسان می‌کند و فقدان آن اطلاعات، خطر ریسک تجارت را دو چندان می‌سازد. ج. اختلال در بازارهای تک‌محصولی کشورهای هدف: این مسئله نیز یکی دیگر از فشارهای اقتصادی محسوب می‌شود به این مفهوم که بیشتر کشورها محصولات خاصی را تولید و با قیمت ارزان در اختیار اقتصاد بین‌المللی قرار می‌دهند، ولی در فشارهای اقتصادی سعی می‌شود قیمت این محصولات به قدری پایین آورده شود که کشورِ هدف نتواند از محصولات خود عایداتی کسب کند که نمونه‌های آن پایین‌ آوردن قیمت نفت برای فشار به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و یا پایین ‌آمدن قیمت مس در دوران آلنده بود. پایین آمدن قیمت این نوع محصولات پایین آمدن سطح زندگی عمومی و نارضایتی عمومی را همراه دارد. د. ناامنی بازارهای سرمایه‌گذاری: از دیگر انواع فشارهای اقتصادی است که به چند صورت تحقق‌پذیر است. اول: اینگونه وانمود می‌شود که احتمال حمله نظامی به آن کشور وجود دارد. دوم القاء فقدان قوانین و ضمانتهای لازم برای حمایت از سرمایه‌های خارجی است. سوم کشور مزبور فاقد اصول و رفتارهای بین‌المللی است و چهارم توبیخهای اقتصادی و مجازاتهای اقتصادی برای سرمایه‌گذاران است. این موارد سرمایه‌گذاری در کشور مقصد را کاهش می‌دهد و چون ورودی سرمایه به همراه ورودی فناوری برتر است لذا کشور مربوط در صورت تهیه سرمایه ارزی لازم، باز هم نمی‌تواند در کشور خود سرمایه‌گذاری کند. این امر سطح اقتصاد و به تبع آن سطح زندگی در جامعه مورد نظر را کاهش داده و زمینه عملیات روانی را آماده می‌کند. ه‍ . ترویج مصرف‌گرایی: از دیگر عوامل برای فشار اقتصادی است، به این ترتیب که سطح توقعات و انتظارات جامعه بالا رفته، دیگر مخاطب تحمل معذوریتهای اقتصادی و تنگناهای معیشتی را نخواهد داشت لذا دولت مجبور می‌شود در بخشهای اقتصادی مصرفی سرمایه‌گذاری کند که در بلندمدت وابستگی شدید‌تر به خارج و زمینه‌های عملیات روانی در حوزه اقتصادی را آماده می‌کند. نتیجه آنکه؛ فشارهای اقتصادی در بلندمدت بوروکراسی فاسد، فساد اداری، فاصله طبقاتی، رشد فقر، معضلات اجتماعی و فرهنگی ناشی از فقر مانند اعتیاد، فحشا، بالا رفتن سن ازدواج و غیره را همراه دارد که تمامی اینها موضوعات عملیات روانی برای کشور مبدأ خواهد شد و در صورت محاسبه این عوامل می‌توان با از بین بردن ریشه‌ها، تا حدودی بر عملیات روانی دشمن غالب آمد. فشارهای سیاسی ـ دیپلماتیک فشارهای دیپلماتیک را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد. الف. فشارهای دیپلماتیک رسمی ب. فشارهای دیپلماتیک غیررسمی. فشارهای دیپلماتیک رسمی نیز به دو دسته تقسیم می‌شود. 1ـ روابط دیپلماتیک رسمی با کشورهای دیگر در جهت نداشتن رابطه یا خصومت با کشور هدف 2ـ روابط دیپلماتیک نهادی: که فشارهایی را بر سازمانهای بین‌المللی وارد می‌آورند تا کشور هدف را یا در جرگه خود قرار ندهند مانند سازمانهای توسعه‌ای و یا قطعنامه‌هایی علیه کشور هدف صادر کنند. امروزه دیپلماسی رسمی یکی از کارسازترین شیوه‌ها در تضعیف و یا فشار بر کشورهای هدف است و به این ترتیب می‌توان کشور هدف را در تنگناهای بین‌المللی قرار داد و امتیازات لازم را از آنها کسب کرد. اما دیپلماسی غیررسمی در ظاهر قابل رؤیت نیست و بیشتر غیرمستقیم اعمال می‌شود. این نوع دیپلماسی نیز به سه دسته کلی 1ـ لابی‌گری 2ـ دیپلماسی عمومی و 3ـ دیپلماسی رسانه‌ای تقسیم می‌شود. منظور از لابی‌گری این است که عده‌ای به صورت غیررسمی به ملاقات با تصمیم‌گیران کشورهای دیگر اقدام می‌کنند و سعی می‌کنند تصورات آنها را برای رسیدن به مطلوب خود تغییر دهند تا آنها تصمیماتی برای اهداف کشور مبدأ بگیرند. معروف‌ترین و مؤثر‌ترین لابیها، لابیهای صهیونیستی است که علیه دشمنان خود استفاده می‌کنند. دیپلماسی رسانه‌ای برخلاف دیپلماسی رسمی و یا لابیگری از رسانه‌ها برای همسوکردن افکار عمومی جهانی و حتی مسئولان کشورهای دیگر از طریق عارضه رسانه‌ای( ) استفاده می‌کنند که در بخش تبلیغی به آن اشاره خواهد شد. دیپلماسی عمومی( ) هر چند دیپلماسی رسانه‌ای( ) را نیز در خود دارد اما به علت شمول بالای خود مانند کمکهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، برگزاری همایشها، اعطای بورسهای تحقیقاتی یا تحصیلی، تشکیل سازمانهای غیرانتفاعی در امر توسعه و انواع فعالیتهای دیگر سعی بر تأثیر‌گذاری دارند و در این خصوص مخاطبان کمک‌شونده زود‌تر تحت تأثیر افکار و عقاید یا همان عملیات روانی کشور مبدأ علیه کشور مقصد قرار می‌گیرند. خاطر نشان می‌شود که کشور مقصد برای پیش‌گیری اقدامات دیپلماتیکِ حریف مجبور به سرمایه‌گذاری کلان در سطح جهانی است تا اولاً تبلیغات حریف و دیپلماسی حریف را خنثی کند و ثانیاً بتواند او نیز برای مقابله با حریف در سازمانها و نهادهای بین‌المللی یارگیری نماید؛ که هر دو موارد مذکور به تخصص بالا و همچنین ارز زیاد نیاز دارد و در عین حال توجیه آن برای شهروندان خیلی مشکل و سخت است. فشارهای فرهنگی و اجتماعی فشارهای فرهنگی چهارمین نوع از فشارهای عملی در عملیات روانی فراملی است. فرهنگ طیف گسترده‌ای از موضوعات مرتبط با زندگی انسانها را در بر می‌گیرد لذا از پیش تعیین کردن موضوعات یا محدوده آن به غیر از محدودسازی تحلیل در عملیات روانی چیزی به همراه ندارد، بنابراین شناسایی محدوده نفوذ و تأثیرگذاری فرهنگی در جنگ روانی نیازمند تخصص کارشناسی حرفه‌ای توسط اندیشمندان این حوزه است. پس از آن نوبت کارشناسان عملیات روانی است که میزان اثرگذاری را در برنامه استراتژیک عملیات روانی مشخص سازند که در صورت تهاجم بهترین مقوله‌ها و در صورت دفاع شیوه‌های خنثی‌سازی را تبیین و اعمال نمایند. با توجه به اینکه زبان انگلیسی به عنوان تنها زبان بین‌المللی در نظامهای آموزش رسمی [همچون ایران] تدریس می‌شود. طبیعتاً در تبادلات فرهنگی، کشورهای انگلیسی زبان در اولویت قرار گیرند و چون امریکا بزرگ‌ترین کشور انگلیسی زبان است و کشورهای انگلیسی‌زبان دیگر نیز همسو با آن کشور هستند لذا اهمیت فشارهای فرهنگی امریکا بر کشورهای دیگر [مانند ایران] نسبت به دیگر کشورهای جهان چندین برابر است. فشارهای فرهنگی [با رویکرد جنگ روانی امریکا علیه ایران] را می‌توان بدین شرح برشمرد. 1ـ محدودیت در صدور ویزای فرهنگی. 2ـ عدم اعطای بورسهای تحصیلی 3ـ عدم اعطای بورسها و کمکهای مؤسسات فرهنگی آموزشی 4ـ عدم مجوز فعالیتهای مشترک علمی ـ فرهنگی 5ـ محدودسازی سایتهای علمی و دانشگاهی در برقراری ارتباط 6ـ عدم برگزاری نمایشگاههای فرهنگی (کتاب، فیلم و...) 7ـ عدم تسهیلات مجوز برای توریستهای هدف و ترساندن تروریستهای جهان از سفر به آن کشور 8ـ ترویج فرهنگهای مغایر حاکمیت آن کشور (مصرف‌گرایی، نوع صرف اوقات فراغت، تشکیکهای مذهبی، ترویج فرهنگ امریکایی)، ... فشارهای فرهنگی در دو سطح باید مورد تحلیل قرار گیرد 1ـ در سطح کلان فرهنگی و 2ـ در سطح جنگ روانی استراتژیک. زمانی که فشارهای فرهنگی با توجه به این دو مؤلفه واکاوی شوند تأثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت، مستقیم و غیرمستقیم آنها مشخص و در غیر این صورت هر اقدامی ناآگاهانه تبدیل به ضدتبلیغات در عملیات روانی خواهد شد. فشارهای روانی ـ تبلیغی در قسمتهای پیشین مطرح شد که عملیات روانی به پیش‌زمینه‌های عملی، اقتصادی، سیاسی ـ دیپلماتیک و نظامی نیاز دارد. در عملیاتی‌سازی عملیات روانی پس از اعمال فشارهای سه‌گانه مذکور از پیامدهای آن فشارها به عنوان موضوعات عملیات روانی بهره‌برداری می‌شود. برای عملیاتی‌سازی فشارهای روانی ـ تبلیغی می‌توان از مراحل سه‌گانه در القاء (حسن زورق 1368 ص 73 ـ 69) سود برد. مراحل سه‌گانه القاء 1ـ محور 2ـ محمل 3ـ (موضوع) القایی است که در واقع قابل استفاده در عملیات روانی است. محور عملیات روانی همان هدف کلی از عملیات روانی است. در عملیات روانی همیشه اهداف مشخص و ثابت هستند و تمامی استراتژیها و تکنیکهای عملیات روانی برای نیل به آن مقصود اجرا می‌شود. اصولاً در عملیات روانی فراملی هدف، تغییر رژیمها و یا گرفتن امتیازات کلان است و به خوبی می‌توان در کوتاه‌مدت به این مقاصد دست یافت. مرحله دوم محملهای عملیات روانی است. محملهای عملیات روانی موضوعاتی‌اند که دست‌اندرکاران عملیات روانی روی آن مانور می‌دهند و در نقش جریانات خبری یا تبلیغی مطرح می‌شوند. این موضوعات یا محملها اصولاً از نوع کلان بوده و می‌توان گفت در خصوص آنها اتفاق نظر وجود دارد، مثلاً موضوع دیکتاتوری صدام و تهدیدات فراملی عراق، محملهای عملیات روانی امریکا علیه عراق بود و تقریباً تمامی کشورهای جهان نیز مخالف دیکتاتوری و یا تهدید دولت بیگانه هستند. مرحله سوم موضوعات عملیات روانی است. در این مرحله هر یک از محملها برای اینکه وجود خارجیشان ثابت شود، به موضوعاتی نیاز دارند که در آن حیطه وجود دارند و یا خلق شده‌اند و چون موضوعات هر روز به صورت نو و جدید وجود دارند لذا هیچگاه در عملیات روانی تکرار نمی‌شوند و هر روز سوژه‌ای برای اثبات محملهای مورد نظر، قابل بهره‌برداری است و به راحتی می‌توان به عملیات روانی ادامه داد. توجه به این نکته لازم است که در عملیات روانی باید از پراکندگی جلوگیری شود به این مفهوم که اگر یک محور و چند محمل داشته باشند، کارگزاران عملیات روانی به انعکاس و مانور روی موضوعات گوناگون و متنوع در محملهای مختلف اقدام نمی‌کنند، بلکه در هر مرحله تنها یک محمل مدنظر قرار داده می‌شود و تمامی موضوعات حول و حوش آن بزرگ‌نمایی می‌شود. به این ترتیب یک جریان خبری، تبلیغی ضد موضوع یا کشوری خاص ایجاد می‌گردد و کارگزاران عملیات روانی به اهداف خود دست می‌یابند. خاطرنشان می‌شود که محملها در عملیات روانی با توجه به نوع نشانگاههای عملیات روانی بازنمایی و بهره‌برداری می‌شوند و محملی که جنبه داخلی برای یک کشور دارد، انعکاس جهانی آن به غیر از منفعل‌سازی و بی‌تفاوت‌سازی افکار عمومی چیزی همراه نخواهد داشت. مثلاً مشکلات اقتصادی و یا ناکارآمدی اقتصادی یک محمل عملیات روانی برای افکار عمومی کشور هدف است. حال اگر این محمل در خارج از آن کشور انعکاس یابد، قطعاً بی‌تأثیر خواهد بود. پس از طراحی محور، محمل و موضوع در عملیات روانی، نوبت به طراحی استراتژیها و تکنیکهای تبلیغاتی ـ روانی می‌رسد. در عملیات روانی مهم‌ترین ابزار، تبلیغات است و تقریباً بدون تبلیغات، عملیات روانی معنای خود را از دست می‌دهد. تبلیغات، بهره‌گیری کم و بیش عمدی، روشمند و طراحی شده از سمبلها که عمداً توسط تلقین و تکنیکهای روانی مناسب انجام می‌شود و با هدف تغییر و کنترل افکار، عقاید و ارزشها و در نهایت تغییر رفتار آشکار مخاطبان (شهروندان) به سوی مسیر تعیین شده همراه است. (کیمبال یونگ) استراتژیهای تبلیغاتی شیوه‌های کلان، در برنامه‌ریزیهای تبلیغاتی است که با تکنیکهای تبلیغاتی می‌توان به آنها دست یافت. مثلاً تحریف، یک استراتژی کلان در تبلیغات محسوب می‌شود که شامل انواع تکنیکهای جعل، کم و زیاد کردن، تغییر واژگان، عدم استفاده از منبع و غیره می‌شود. مشخص‌کردن استراتژیهای تبلیغاتی با توجه به شرایط حریف و امکانات کارگزاران تبلیغاتی است. اصولاً استراتژیهای تبلیغاتی _ روانی در برنامه‌های عملیات روانی تدوین می‌شوند ولی استفاده از تکنیکهای تبلیغی و روانی توسط کارگزاران عملیاتی که در تماس با دشمن یا هدف قرار دارند، با استفاده از دانش، تجربیات و خلاقیتهای آنها، به کار برده می‌شود و تعیین تکنیکها در عملیات روانی از قبل باعث کلیشه‌ای شدن جنگ روانی و احتمال مواجهه با ضد تبلیغ است. البته با توجه به این مطلب، مشخص می‌شود که در عملیات روانی، نیروی انسانی متخصص و حرفه‌ای حرف اول و آخر را می‌زند و برنامه‌ریزی طولانی مدت و پیچیده قطعاً شکست خواهد خورد. امکانات و تجهیزات کشور مبدأ محاسبه امکانات و تجهیزات گروه یا کشور مبدأ یکی دیگر از عوامل در عملیاتی‌سازی عملیات روانی است. امکانات و تجهیزات به دو دسته تبلیغاتی و عملی تقسیم می‌شود. امکانات و تجهیزات تبلیغی شامل رسانه‌های همگانی و دیپلماسیهای رسانه‌ای کشور مبدأ است. هر مقدار که این ابزارها و امکانات بیشتر و حرفه‌ای‌تر باشند، دست برنامه‌ریزان استراتژیک عملیات روانی نیز بازتر خواهد بود و می‌توانند برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده کنند، مثلاً کشوری همچون امریکا که شبکه‌های اطلاعاتی جهانی، مطبوعات جهانی، تولید فیلم در سطح جهان و غیره دارد، می‌تواند در عملیات روانی بر بخش اعظم جهان تأثیر داشته باشد. برخلاف آن، مثلاً در عراق زمان بعثیها، صدام که فاقد تمامی موارد مذکور بود در مقابله با عملیات روانی امریکا ناکام ماند. داشتن ابزار و امکانات تبلیغی نیز نه تنها کارآمد نیست، بلکه کارایی این امکانات و داشتن علم لازم برای استفاده از آنها در عملیات روانی ملاکی غیرقابل اغماض است‌، مثلاً داشتن چند شبکه ماهواره‌ای و غیره باعث موفقیت نیست بلکه هدفمند بودن، استفاده صحیح از ابزارها، همگامی با دیگر بخشهای جامعه، توجه به رقبا و غیره همگی در تأثیر‌گذاری نقش دارند و اگر از موضوعی غفلت گردد مسلماً عملیات روانی پیش گفته، بی‌تأثیر خواهد بود. امکانات و تجهیزات عملی شامل سه مقوله دیگر نظامی، سیاسی [دیپلماتیک] و اقتصادی است که در بخشهای گذشته به تفصیل در مورد آنها صحبت شد. در عملیاتی‌سازی عملیات روانی توان هر کشور در استفاده از ابزارهای فشار باید بررسی شود مثلاً کشوری که خود وابسته اقتصادی به دیگر کشورها است نمی‌تواند به کشورهای دیگر فشار اقتصادی وارد آورد و یا اگر در حوزه نظامی ضعیف باشد، مانور نظامی آن تنها به رخ کشیدن ناتواناییها است و نه تهدیدی برای رقبا و کشور هدف، لذا در برنامه‌ریزی عملیات روانی باید مشخص شود کشور مبدأ دارای چه نوع امکاناتی است و از کدامیک می‌تواند در عملیات روانی استفاده کند. مثلاً کشوری که از نظر اقتصادی و نظامی در موضع ضعیف قرار دارد می‌تواند با دیپلماسی قوی از حقوق خود در سطح جهانی استفاده کند و هیچ دلیلی بر داشتن همه امکانات نیست بلکه شناسایی امکانات و توان خود و استوار ساختن برنامه‌های عملیات روانی براساس آنها و بهره‌وری صد در صد از ‌آنها، کلید موفقیت خواهد بود. قبل از خاتمه این بخش باید گفت در عصر جامعه اطلاعاتی، ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی خود عامل اصلی در جنگهای روانی شده‌اند که به راحتی تمامی کشورها اعم از توسعه‌یافته و کمتر توسعه‌یافته می‌توانند از آن استفاده کنند که متأسفانه به علت نبود شناخت کشورهای کمتر توسعه‌یافته از توان و ظرفیت سیستمهای نوین اطلاعاتی، کمترین بهره را در عملیات روانی به خصوص در بخشهای دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای می‌برند. وضعیت کشور هدف وضعیت، امکانات و تجهیزات کشور هدف یکی دیگر از عوامل مؤثر در عملیاتی‌سازی عملیات روانی است عملیاتهای روانی ارتباطی یک‌سویه و یک‌طرفه نیست بلکه متعامل و دوسویه بوده که هر عملی یا محرکی دارای عکس‌العمل و پاسخی است لذا در عملیاتی‌سازی عملیات روانی باید به دو موضوع توجه کرد. 1ـ نقاط ضعف و آسیب [قابل بهره‌برداری] کشور هدف 2ـ امکانات و تجهیزات کشور هدف برای ضد تبلیغ. هر کشوری دارای نقاط ضعف یا آسیب است که به راحتی می‌توان آنها را سوژه عملیات روانی قرار داد و در مردم و شهروندان آن واکنش ایجاد کرد. حال زمانی این ضعفها و آسیبها مربوط به بوروکراسی و نحوه مدیریت آن جامعه است، مانند استفاده از مدیران ضعیف و یا اینکه این مشکلات و نقاط آسیب توسط فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور مبدأ ایجاد شده‌اند. اصولاً در عملیات روانی، کشورهای مبدأ یا همان کارگزاران عملیات روانی، معایب و نواقص را معلول عملکرد حاکمان آن جامعه می‌دانند و نه فشارهایی که آنها باعث و بانی آنها شده‌اند و به این ترتیب بین مردم و مسئولان کشور هدف فاصله ایجاد می‌کنند و بر عکس، مسئولان کشور هدف به اشتباه هر دو مشکل را ناشی از فشارهای کشور مبدأ می‌دانند و به این ترتیب سازوکارهای اصلاح را از بین می‌برند. بنابراین هر دو این روش باعث موفقیت عملیات روانی کشور مبدأ می‌باشد. امکانات و تجهیزات کشور هدف برای مقابله و ضد تبلیغ عامل دیگری است که در برنامه‌ریزی عملیات روانی حتماً باید محاسبه گردند. مثلاً اگر کشوری از لحاظ دیپلماتیک بر کشور ثالث فشار آورد اما غافل از اینکه کشور هدف می‌تواند با تمهیداتی این اقدامات را بی‌اثر سازد، مسلماً شکست خواهد خورد. نمونه بارز آن در جنگ امریکا و انگلیس علیه عراق بود که امریکا نتوانست در سازمان ملل به علت فعالیتهای دیپلماتیک و رایزنیهای عراق، برای حمله به عراق رأی لازم را به دست آورد. مقوله دیگر استفاده کشور هدف از امکانات و تجهیزات خارجی در زمینه ضد تبلیغ است به این مفهوم که کشور هدف خود فاقد امکانات است ولی می‌تواند در عصر ارتباطات و اطلاعات و عصر جهانی شدن، از امکانات و تجهیزات دیگر کشورها در جهت رسیدن به مقصود بهره‌برداری کند. نمونه آن در جنگ 2003 خلیج‌فارس قابل مشاهده بود. صدام در این جنگ از تمامی خبرنگاران و رسانه‌ها دعوت کرد که از جنگ تصویر تهیه کنند و این رسانه‌ها نیز به انعکاس تمامی بخشهای جنگ از جمله کشته و زخمی شدن غیرنظامیان عراقی و یا به اسارت رفتن سربازان امریکایی پرداختند که تصاویر پخش شده برخلاف میل مهاجمان به عراق بود و ضدتبلیغی، برای عملیات روانی امریکا محسوب شد. نتیجه‌گیری عملیات روانی عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی، روانی کشور یا گروهی به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و شهروندان به پشتیبانی زمینه‌ها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است. برای عملیاتی‌سازی عملیات روانی توجه به عوامل گوناگونی نیاز است که در این مقاله به چند مورد از آنها اشاره شده است. 1ـ نشانگاههای عملیات روانی: منظور از نشانگاههای عملیات روانی، مخاطبان عملیات روانی است که به شش دسته تقسیم می‌شوند. 1ـ افکار عمومی کشور هدف 2ـ حاکمیت کشور هدف 3ـ افکار عمومی کشور مبدأ 4ـ سازمانهای بین‌المللی 5ـ دولتها و افکار عمومی منطقه 6ـ دولتها و افکار عمومی فرا‌منطقه‌ای برای هر یک از نشانگاهها برنامه‌ها و شیوه‌های خاص عملیات روانی به کار گرفته می‌شود. 2ـ فشارهای عملی: این فشارها شامل ابزارهای سه‌گانه: سیاسی ـ دیپلماسی، نظامی و اقتصادی است. کشور هدف و کارگزاران عملیات روانی سعی می‌کنند با فشارهای سه‌گانه مذکور، کشور هدف را با مشکلات و بحرانهایی مواجه سازند و سپس براساس پیامدهای فشارهای مذکور، به عنوان سوژه‌های عملیات روانی بهره ببرند. 3ـ فشارهای تبلیغاتی ـ روانی: این فشارها شامل سوء استفاده از موضوعات به ‌دست‌ آمده در مرحله قبلی است. در این مرحله با استفاده از انواع و اقسام تمهیدات و ترفندهای تبلیغاتی، وجهه حاکمیت مورد نظر را مخدوش می‌سازند و فاصله بین مردم و مسئولان و یا حاکمیت با سطح جهان را افزایش می‌دهند و از آن امتیاز کسب می‌کنند. 4ـ امکانات و تجهیزات کشور مبدأ: یا کارگزاران عملیات روانی، از دیگر عوامل عملیاتی‌سازی عملیات روانی است بعضی از کارشناسان تنها براساس دانش محض و یا موجود عملیات روانی، برنامه‌ریزی خیالی عرضه می‌کنند که در عمل نیز شکست می‌خورند، لذا ضروری است در عملیاتی‌سازی، در مرحله اول عوامل عملی فشار برکشور هدف اعمال گردد و سپس براساس پیامدهای آن فشارها، عملیات روانی یا تبلیغاتی استوار گردد. 5ـ وضعیت کشور هدف: وضعیت کشور هدف از دو جنبه قابل توجه است. اول نقاط ضعف و آسیب قابل بهره‌برداری در عملیات روانی و دوم امکانات و تجهیزات ضد تبلیغی آنها است. نقاط ضعف و آسیب می‌تواند هم در اثر فشارهای بیرونی و هم در اثر ناکارآمدی داخلی باشد. در عملیات روانی کارگزاران عملیات روانی هر دو را به مسئولان کشور هدف نسبت می‌دهند و مسئولان نیز هر دو را به عوامل بیرونی؛ که هر دو نوع استدلال باعث موفقیت عملیات روانی کشور مبدأ و عدم اصلاح و بهبود آسیبها است که در صورت تفکیک می‌توان با عملیات روانی مقابله کرد. اما امکانات ضد تبلیغی کشور هدف خود از مواردی است که می‌تواند عملیات روانی را با مشکل مواجه سازد، مثلاً شاید کشوری از لحاظ اقتصادی و نظامی ضعیف باشد اما در امر دیپلماتیک و تبلیغی بتواند خلأهای دیگر را نیز پوشش دهد و فشارهای نظامی و اقتصادی را به حداقل برساند که محاسبه این امور در عملیاتی‌سازی عملیات روانی و محاسبه آنها ضروری است. در نهایت برای تحلیل عملیات روانی موارد ذیل پیشنهاد می‌گردد. 1ـ بررسی اقدامات عملی نظامی، اقتصادی و سیاسی 2ـ بررسی پیامدهای بلندمدت، نامرئی، و غیرمستقیم اقدامات عملی 3ـ بررسی اقدامات قابل بهره‌برداری کشور هدف در عملیات روانی 4ـ بررسی خلأها و نواقص کشور هدف قابل بهره‌برداری در عملیات روانی 5ـ بررسی پیامهای روانی و تبلیغی انعکاس یافته 6ـ رابطه بین پیامهای تبلیغی و اقدامات عملی کشور مبدأ و نواقص و خلأهای کشور هدف 7ـ بررسی تأثیرات پیامهای تبلیغی فراملی بر کشور هدف 8ـ بررسی پیامهای تبلیغی ارائه شده خارج از کشور و تأثیرات آنها بر سازمانهای تأثیرگذار بر کشور هدف 9ـ ارایه راهکارهای تبلیغی و عملی برای مقابله با عملیات روانی انجام شده 10ـ ایجاد دستگاه هماهنگ‌کننده بین تمام ارکان یک کشور یا جناح برای ایجاد یا مقابله با عملیات روانی 11ـ در نظر گرفتن نیروهای متخصص در اجرای عملیات روانی فهرست منابع ـ حسینی، حسین (1372)؛ مجموعه مقالات تبلیغات و عملیات روانی؛ انتشارات دانشگاه امام حسین (ع). ـ زورق، حسن (1368)؛ مبانی تبلیغ؛ انتشارات سروش. ـ سبیلان اردستانی، حسن (1382)؛ عملیات روانی در اشغال عراق؛ انتشارات اداره کل پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما ج 11. ـ سلطانی‌فر، محمد؛ هاشمی، شهناز (1382)؛ پوشش خبری؛ انتشارات سیمای شرق ـ شیرازی، محمد (1376)؛ عملیات روانی و تبلیغات [مفاهیم و کاربردها]؛ انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.



    مقالات مجله
    نام منبع: حسن سبیلان اردستانی
    شماره مطلب: 2153
    دفعات دیده شده: ۳۱۹۴ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش