Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • استراتژی امریکا در جنگهای رسانه ای استراتژی امریکا در جنگهای رسانه ای
    شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    استراتژی امریکا در جنگ‌های رسانه‌ایادوارد کافمن نادعلی بای ـ فاطمه رضایی خاچکیاشاره پس از فروپاشی بلوک شرق در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم نیز در حال تحول است. دیگر زمان انباشت جزیی و دایم چرخه‌ها و روندهای اطلاعاتی به سر آمده است. اکنون، شاید به قلمرو حقیقی رسانه‌ها در قرن بیست و یکم وارد شده‌ایم. در زمان حاضر، رسانه‌ها بیش از گذشته به کارکرد خود ادامه می‌دهند، اما انباشته بی‌وقفه اطلاعات در جهان غرب، به ویژه امریکا و موفقیت‌های

    استراتژی امریکا در جنگ‌های رسانه‌ایادوارد کافمن نادعلی بای ـ فاطمه رضایی خاچکیاشاره پس از فروپاشی بلوک شرق در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم نیز در حال تحول است. دیگر زمان انباشت جزیی و دایم چرخه‌ها و روندهای اطلاعاتی به سر آمده است. اکنون، شاید به قلمرو حقیقی رسانه‌ها در قرن بیست و یکم وارد شده‌ایم. در زمان حاضر، رسانه‌ها بیش از گذشته به کارکرد خود ادامه می‌دهند، اما انباشته بی‌وقفه اطلاعات در جهان غرب، به ویژه امریکا و موفقیت‌های نسبی آنان، زمینه‌های زوال خود را همچون فرجام تاریخی شرق فراهم می‌کند. در واقع، می‌توان تصور کرد که سقوط بلوک شرق زمینه‌های سقوط نظام غرب را نیز آماده کرد و بدین دلیل، غرب نیز دیگر نخواهد توانست موفقیت‌های پی‌درپی خود را در قرن حاضر ادامه دهد. مقاله حاضر، استراتژی جنگ رسانه‌ای امریکا علیه کشورهای مستقل و غیر هم‌سو با سیاست‌های این کشور را در قرن حاضر بررسی می‌کند. همچنین، به شناسایی استراتژی رسانه‌ای امریکا و چگونگی مقابله با تهدیدهای رسانه‌ای علیه این کشور و افزایش توان رسانه‌ای آن می‌پردازد و با نحوه ارایه برنامه‌های رادیویی و ساختار و سازمان رسانه‌های دولتی امریکا آشنا می‌کند. سپس به ذکر فنون به کار گرفته شده از سوی رسانه‌های دولتی امریکا، از جمله محاصره رادیویی یوگسلاوی سابق می‌پردازد و با توجه به منطقه بحرانی خاورمیانه، به سرمایه‌گذاری ویژه این کشور در خاورمیانه ـ به خصوص روی نسل جوان ـ اشاره می‌کند. باید یادآور شد این سرمایه‌گذاری در راستای منافع ملی امریکا و با هدف استحاله فرهنگی جوامع و جوانان مسلمان خاورمیانه طرح‌ریزی شده است. در پایان، با یاد‌آوری فرصت‌های رسانه‌ای جدید، مانند اینترنت، ماهواره و … برای چگونگی مقابله با کشورهای مخالف و غیر هم‌سو با سیاست‌های امریکا در آینده راه‌کارهایی را پیشنهاد می‌دهد. باید یادآور شد که نخستین و اساسی‌ترین راهبرد اجرایی دولت امریکا ارسال اطلاعات مطلوب این دولت به سوی جوامع هدف است. با توجه به این که نویسنده منطقه خاورمیانه را از مناطق بحرانی می‌داند، برنامه‌ریزی جنگ رسانه‌ای ویژه‌ای را برای این منطقه پس از حادثه 11 سپتامبر پیشنهاد می‌دهد. انعکاس این مقاله در فصلنامه عملیات روانی برای آشنایی طراحان و مسئولان رسانه‌ای کشور با استراتژی جنگ رسانه‌ای امریکا در جهان، به ویژه منطقه خاورمیانه است تا از این طریق، راه‌کار عملی مبارزه با این پدیده، که محیط امنیت ملی و فضای ژئو کالچر را اشغال می‌کند، ارایه می‌شود. مقدمه برخی معتقدند که به کارگیری ابزار نظامی در جنگ علیه تروریسم، شاید در نهایت، به دلیل کمک به نیروهای مخالف (اپوزیسیون)، که این مبارزه را برخورد مشروع تمدن‌ها می‌نامند، مسئله را حادتر و دشوارتر می‌کند. در منازعات بین‌المللی جدید پس از جنگ سرد، امریکا سعی دارد که توجه خود را نه تنها روی واکنش نظامی به مناقشات و بحران‌ها متمرکز کند، بلکه به نقشی نیز که اطلاعات و رسانه‌ها در ایجاد و تغذیه (تشدید) آن مناقشات دارند، توجه کند. برای نمونه، رادیو ضد دولت امریکا، با برخورداری از امکانات اندک و فناوری پایین، در مناطق بحرانی جهان، مانند آسیای مرکزی، صربستان، کرانه باختری و نوار غزه احساسات مردم را برانگیخته و گسترش مبارزه علیه امریکا را موجب شده‌اند. غالباً نیروهای نظامی به تنهایی نمی‌توانند منازعات و کشمکش‌های جدید را حل و فصل کنند؛ بنابراین، توانایی پایان بخشیدن به جنگ‌های جاری را ندارند. پخش برنامه‌های رادیو و تلویزیونی مناسب برای تسخیر قلب و روح مردم، مثلث سنتی دیپلماسی، اهرم اقتصادی و قدرت نظامی را تقویت می‌کند و به صورت چهارمین بعد راه حل مناقشات خارجی درمی‌آید، به ویژه در شرایط بحرانی، کشورها می‌کوشند تا از طریق رسانه‌های خود، برنامه‌های روشن و مؤثر را برای مردم [کشورهای] خارجی پخش کنند، اما چگونه می‌توان در جنگ‌های رسانه‌ای جدید پیروز شد؟ اکنون، تمامی چشم‌ها به افغانستان دوخته شده، اما هنوز تأثیر رسانه‌های بین‌المللی در این کشور جنگ زده بررسی نشده است. برای مطالعه موردی در این زمینه نخست، نگاهی به منطقه بالکان می‌اندازیم. برنامه رادیو ـ تلویزیون میکس شده در بلگراد در سال 1993، سناتور جوزف بایدن، سناتور دموکرات از ایالات دلاور و رئیس وقت کمیته فرعی امور اروپا در کمیته روابط خارجی، از بالکان دیدن کرد تا از این طریق بتواند کمکی به پایان دادن به نسل‌کشی در بوسنی ـ هرزگوین بکند. کارکنان سفارت امریکا در بلگراد به او هشدار دادند که ممکن است اسلوبودان میلو سویچ از رسانه‌های یوگسلاوی استفاده کند و از طریق پر اهمیت جلوه دادن دیدار این سناتور، بر شهرت و حمایت خود در میان صرب‌ها بیفزاید. آنان پیش‌بینی کردند که احتمالاً، میلو سویچ در پایان دیدار سناتور بایدن، به اتفاق وی کنفرانسی مطبوعاتی را تشکیل خواهد داد، اما رادیو و تلویزیون یوگسلاوی سخنان بایدن را پخش نخواهد کرد، بلکه روی آن صداگذاری و اعلام خواهد داشت که این شخصیت مهم حکومت امریکا به بلگراد آمده است تا از میلو سویچ به عنوان یک بازیگر پرنفوذ در صحنه سیاست جهان تجلیل کند. این بود که باید دیدار خود با میلوسویج را به برگزار نکردن مصاحبه مطبوعاتی مشروط کرد. کارکنان سفارت اظهار نمودند که میلوسویچ با استفاده از رادیو و تلویزیون دولتی تحت کنترل خود، صربها را برانگیخته است. به گفته آنها، یکی از دلایل ارتکاب جرم سربازان صرب در بوسنی و کرواسی، پخش برنامه‌های رادیو و تلویزیونی تحریک‌آمیز و خصمانه علیه مسلمانان بوسنی و ایجاد حس انتقام‌جویی در میان صربها بوده است. رادیو و تلویزیون دولتی صربستان گزارش داده بود که مسلمانان و کرواتها به زنان تجاوز می‌کنند و کودکان را به قتل می‌رسانند. از قرار معلوم، این رسانه‌ها بودند که کشمکش را به سوی نسل‌کشی سوق می‌دادند. او گفت که در جریان دیدار از یوگسلاوی به این هم پی برده است که چگونه از رسانه‌ها در راستای ایجاد و تشدید منازعات و کشمکش‌های مذهبی و قومی ـ نژادی، سوء استفاده می‌شود. او نتیجه گرفت که اگر کشورها می‌خواهند در آینده با این گونه مسائل برخورد کنند باید از به کارگیری ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی فراتر بروند و چگونگی انجام جنگ‌های رسانه‌ای را بیاموزند. بعد از این دیدار بود که بایدن بر آن شد تا تمام برنامه‌های رادیو و تلویزیون بین‌المللی این کشور را یکپارچه کند. در سال 1994، قانون پخش رادیو و تلویزیون بین‌المللی امریکا به تصویب رسید. این قانون تشکیل شورای مدیران رسانه‌های پخش را متشکل از هشت شهروند ـ چهار دموکرات و چهار جمهوری‌خواه ـ و رئیس سازمان اطلاع‌رسانی ایالات متحده باعث شد. هدف او از این اقدام، انسجام، یکپارچگی و همگرایی روزنامه‌نگاران در این شورا و حفظ توان آنان برای عمل کردن مطابق منشور صدای امریکا بود. حکومت ایالات متحده، شورای مدیران رسانه‌های پخش را در اکتبر 1999 به صورت یک نهاد مستقل فدرال تأسیس کرد و این زمانی بود که وزیر خارجه، جایگزین رئیس آژانس اطلاعات ایالات متحده در آن شد. جنگ رسانه با رسانه در تلاش برای حل مناقشه کوزوو، امریکا تحریم‌های اقتصادی خود علیه صرب‌ها را تشدید کرد و طی سال‌های 1998 تا 1999، به برخی از اقدامات ناموفق دست زد. رسانه‌های خبری، بمباران‌های سال 1999 امریکا را که برای نابود کردن تجهیزات سنگین صربها و واداشتن آنها به خروج از کوزوو آغاز شده بود، به طور گسترده‌ای پوشش دادند، طوری که توجه رسانه‌ها با چنان شدتی روی این عملیات متمرکز شده بود که تا آن زمان، برای شهروندانش سابقه نداشت. در این عملیات، مجموعه‌ای از سکوها و ابزارهای رسانه‌ای مختلف به کار گرفته شد و رسانه‌ها به یک شریک تمام وقت تلاش‌های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک واشنگتن برای پیروزی در جنگ کوزوو تبدیل شدند. مسئولان پخش رادیو ـ تلویزیونی از سالها پیش، برنامه‌هایی برای منطقه بالکان پخش می‌کردند. صدای امریکا از سال 1943 به زبان‌های محلی برای این منطقه برنامه پخش می‌کرده است و رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی (RL/RFE) سرویس اسلاو جنوبی خود را در سال 1993 ایجاد کرد. در اواسط سال 1998، صدای امریکا و رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی با استفاده از فرستنده‌های موج کوتاه، همه روزه بیش از چهل ساعت برنامه به زبان‌های آلبانیایی، بوسنیایی، کرواتی، صرب ـ کرواتی و صربی برای اهالی منطقه پخش می‌کردند. فرستنده‌های وابسته محلی ای.ام و اف.ام نیز در زمینه صداها و زبان‌های مختلف برنامه‌هایی داشتند و بررسی‌های انجام گرفته در آن زمان نشان داد که صدای امریکا با اختصاص 14 درصد شنوندگان در مناطق مورد نظر، پرمخاطب‌ترین فرستنده رادیویی بین‌المللی بود. پس از آغاز خصومت‌ها، میلوسویچ از دسترسی فرستنده‌های بین‌المللی به امکانات و تجهیزات محلی جلوگیری کرد. اما این اقدام لطمه‌ای به صدای امریکا و رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی وارد نکرد؛ زیرا، این دو با استفاده از فرستنده‌های موج کوتاه و متوسط و اینترنت به فعالیت خود ادامه دادند و با همکاری وزارت خارجه و آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده، پخش اف.ام را در منطقه‌ای که به حلقه دور صربستان شهرت یافت، تقویت کردند. سطح برنامه‌های رادیویی بین‌المللی ایالات متحده در اواخر سال 1998 به شدت افزایش یافت، رادیو اروپای آزاد نیز سرویس اینترنتی و فرستنده‌های اسلاو جنوبی خود را گسترش داد و در فوریه 1999 یک سرویس آلبانیایی زبان را اضافه کرد و تا اواسط مارس همان سال، فرستنده‌های موج کوتاه و متوسط خود را که روزانه 5/13 ساعت برنامه پخش می‌کردند، افزایش داد. رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی همچنین، تعدادی از اعلامیه‌ها و برنامه‌های خود را از طریق دورنگار و پست الکترونیکی شامل گزارش هفتگی بالکان، تهیه و ارسال می‌کرد که به طور گسترده‌ای، به عنوان یکی از بهترین گزارش‌ها و تحلیل‌های منطقه شناخته شد. در همین حال، صدای امریکا از طریق اینترنت به پخش زنده برنامه‌های رادیویی و ویدئویی پرداخت. فرستنده‌های رادیویی وابسته به شورای مدیران رسانه‌های پخش ایالات متحده در مراکش، آلمان، اسپانیا و بریتانیا، در مجموع روزانه حدود هشتاد ساعت برنامه پخش می‌کردند. در همین زمان رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی پخش برنامه از طریق ناوگانی از هماپیماهای ای.سی ـ 130 را آغاز کرد تا در مواقع بحرانی و منازعه بتواند به سرعت از آن استفاده کند. بر اساس قراردادی بین شورای مدیران رسانه‌های پخش با وزارت دفاع، رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی می‌توانست روی فرکانس ویژه‌ای، تحت نظارت شورای مدیران رسانه‌های پخش، به پخش برنامه از این هواپیماها اقدام کند. محاصره همزمان و رادیویی صربستان مرحله پایانی مسئله و معما حلقه دور صربستان بود. در مارس 1999، اندکی پس از آن که میلوسویچ از دسترسی رسانه‌های شنیداری امریکا به امکانات و تجهیزات محلی در منطقه صربستان جلوگیری کرد، شورای مدیران رسانه‌های پخش به راه‌اندازی حلقه‌ای از رسانه‌های ای.ام در کشورهای همسایه صربستان اقدام کرد. اطلاعات و بررسی‌های پیش از بحران بالکان نشان می‌دهد که بیش از 50 درصد شنوندگان صرب اخبارشان را از ایستگاه‌های محلی دریافت می‌کردند. شورای مدیران رسانه‌های پخش نخست، ائتلافی از کارگزاری‌های حکومت ایالات متحده، سفارت‌خانه‌های آن و عرضه‌کنندگان تجهیزات و به همان نسبت رادیو ـ تلویزیونی کشورهای میزبان تشکیل دادند و در مورد محل نصب تجهیزات و توافق‌نامه‌های مذاکره شده بررسی و زمینه‌یابی کردند و فرستنده‌ها، آنتن‌ها، پناهگاه‌ها، ژنراتورها، برجها، گیرنده‌های ماهواره‌ای و دیگر تجهیزات پخش را پس از انتخاب سفارش داده و نصب کردند. تا جولای 1999، سه فرستنده جدید اف.ام در بوسنی، کرواسی و رومانی دایر شد. با اضافه شدن چهارمین فرستنده در اکتبر 1999 در شمال کوزوو، پوشش شدید رادیویی بلگراد به بالاترین سطح خود رسید. نتایج به دست آمده از این فعالیت رادیویی بین‌المللی چشم‌گیر بود. بررسی‌های انجام گرفته در اکتبر 2000، نشان داد که رادیو بین‌المللی، نقش عمده‌ای در تغییر نگرش مردم صربستان در راستای منافع امریکا در جریان بحران ایفا کرده است؛ چرا که در مواقع بحران، 40 درصد بزرگسالان صربستان اطلاعات و اخبار خود را طی انتخابات و آغاز تظاهرات خیابانی گسترده از 24 سپتامبر تا 4 اکتبر 2000 از طریق [شبکه‌های رادیویی] صدای امریکا و رادیوهای اروپای آزاد/رادیو آزادی دریافت می‌کردند. در همین زمان، 37 درصد صربها به رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی گوش می‌دادند، در حالی که رادیو بلگراد، شبکه اصلی رادیو دولتی 31 درصد شنونده داشت. 94 درصد آوارگان کوزوویی نیز برای کسب اطلاع از رویدادهای مربوط به مقابله ناتو با پاک‌سازی قومی ـ نژادی در کوزوو به رسانه‌های بین‌المللی روی آوردند که در این میان، افزون بر صدای امریکا و رادیو اروپای آزاد / رادیوی آزادی، می‌توان به رادیوهای صدای آلمان 55 درصد و بی.بی.سی 50 درصد، گزارش‌های رسانه‌های آلبانی 89 درصد و شایعات 76 درصد اشاره کرد. همچنین، برنامه آلبانیایی زبان صدای امریکا با جذب هفته به هفته 83 درصد آوارگان بزرگسال و سرویس کوزووی آلبانیایی زبان رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی با جذب هفتگی 31 درصد، شنوندگان زیادی را به خود اختصاص دادند. علت به دست آمدن این نتایج آن بود که تمامی برنامه‌های رادیویی بین‌المللی کشور، تحت کنترل واحد شورای مدیران رسانه‌های پخش قرار گرفته بود. این ساختار واحد، کار هماهنگی با وزارت خارجه و وزارت دفاع را تسهیل کرد. پخش برنامه‌های رادیویی هماهنگ، از تلاش‌های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک بسیار مهم و سرنوشت‌ساز در راستای پیشبرد دستور کار کشور در منطقه بالکان بود. با وجود این، نتایج به دست آمده در مناطق دیگر جهان، به ویژه در نقاطی که رادیوهای ضدامریکایی فعالیت دارند، چندان مثبت نبوده است. نبرد با رسانه‌های جنگ‌افروز از زمان فعالیت دستگاه‌های تبلیغاتی نازیها و شورویها، نوع بسیار قدرتمندی از جنگ‌های رسانه‌ای، معروف به رادیوهای جنگ‌افروز ابزار مطلوب زمامداران این کشورها بوده است. رادیوهای جنگ‌افروز احساسات را در میان بخشی از مردم برمی‌انگیزند و با ارایه استدلال‌هایی در طرفداری از خشونت و با مشروعیت بخشیدن به آن، منازعه خشونت‌آمیزی به راه می‌اندازند. این رادیوها به تحریف حقیقت، گزارش و تفسیر رویدادها و انجام حملات لفظی زهرآگین متکی هستند. رادیوهای جنگ‌افروز کاربرد تأثیرگذاری از رسانه‌هاست. در روآندا و بوروندی این رادیوها بودند که نسل‌کشی به راه انداختند. رادیو میل کالینز روآندا احتمالاً وحشتناک‌ترین و بدنام‌ترین نمونه آن است. برنامه‌های این رادیو، که تبلیغات جنگ‌افروزانه را پخش می‌کرد و کشتار توتسیها و مخالفان رژیم روآندا را گسترش می‌داد، تأثیر بسیار شدیدی روی نسل‌کشی یک میلیون نفر در سال 1994 گذاشت. میل کالینز، که از مساعدت رادیو دولتی روآندا برخوردار بود، از اکثریت هوتوی روآندا خواست تا اقلیت توتسی کشور را نابود کنند. این برنامه‌ها در همه بخش‌های کشور از طریق شبکه فرستنده‌هایی که در مالکیت و تحت اداره رادیو روآندا بود، تقویت می‌شد. یک گزارش پخش شده رادیو روآندا می‌گفت: شما منتظر چه چیزی هستید؟ گورها خالی می‌باشند؟ قمه‌هایتان را بردارید و دشمنانتان را تکه‌تکه کنید. چهار سال بعد، در جریان منازعه سال 1998، بین مقام‌های جمهوری دموکراتیک کنگو و نیروهای نظامی کشورشان از یک طرف و سربازان روآندایی و توتسیهای کنگویی‌تبار از طرف دیگر، رادیو کاندیپ، یک رادیوی دولتی کنگو، آشکارا، کشتار توتسیها را با این پیام که شنوندگان عزیز: قمه، نیزه، تیر، کج‌بیل، بیل، چنگک، میخ و چوب‌دستی … سیم خاردار، سنگ و چیزهایی شبیه این را برای کشتن توتسیهای روآندایی بیاورید، خواستار شد. چندین رادیوی بین‌المللی، از جمله صدای امریکا که از طریق فرستنده‌های وابسته محلی اف.ام به پخش مجدد برنامه می‌پرداختند، در صدد مقابله با این رادیوها برآمدند، اما کار چندانی از پیش نبردند. احتمالاً ساعتهای خیلی کمی برای پخش برنامه به منظور تأثیرگذاری و مقابله با یورش رسانه‌های محلی در سطح منطقه اختصاص داده شد، اما فرستنده‌های رادیو ـ تلویزیونی توجه حکومت روآندا را به خود جلب کردند. تلویزیون دولتی روآندا، ایستگاه‌های بین‌المللی را در مورد دادن اطلاعات نگران‌کننده و هراس‌برانگیز با این پیام، که حمله‌کنندگان در حال پیشروی در داخل سرزمین ملی‌اند، متهم کردند، که بخشی از یک مبارزه گسترده هدفمند در منحرف کردن پسران و دختران این کشور از مأموریت عالی و بزرگ در دفاع از سرزمین پدری‌شان بود. این تلویزیون به اظهارات یک شهروند کینشازایی اشاره کرد که می‌گفت از طریق نوعی از روش‌های مسموم کردن فکر که صدای امریکا از آنها استفاده کرده، از خود بیزار و متنفر شده است. درسی که از این قضیه آموخته شد، این بود که اگر رسانه‌های بین‌المللی می‌خواهند روی برنامه‌های پخش شده محلی تأثیر بگذارند، باید دقیقاً بیش از یک یا دو ساعت در روز روی آنتن باشند. هر کشوری باید استراتژی بهتر و کارآمدتری را برای مبارزه با رسانه‌های جنگ‌افروز، همان طور که در مورد کشتارهای بالکان و روآندا ملاحظه کردیم، توسعه و گسترش دهد و همچنین، رادیوهای مخالف امریکا تأثیری قوی در کرانه باختری، نوار غزه، افغانستان و پاکستان دارند. در این منازعات، روزنامه‌ها و رسانه‌ها افزون بر رادیو به تنش‌های مهارنشدنی در این منطقه کمک می‌کنند. واکنش نهایی شورای مدیران رسانه‌های پخش سال‌های سال، برای سرمایه‌گذاری و اختصاص پول برای دستیابی به یک حضور رسانه‌ای واقعی در خاورمیانه کوشش کرده‌اند؛ تلاشی که از طریق ایجاد شبکه رادیو خاورمیانه (MERN) در سال 2002 تحقق یافته است. شبکه رادیو خاورمیانه رسانه‌ای بی‌همتا در خاورمیانه خواهد بود، به این معنا که سرویس پخش اخبار به زبان عربی به صورت 24 ساعته و هفتگی، تجزیه و تحلیل، توضیح و تفسیر سردبیر، گفت‌وگو و موسیقی، برای نسل جوان و ارایه آخرین اخبار در عصر از جمله برنامه‌های آن است. با توجه به برنامه‌های تولید شده در خاورمیانه و واشنگتن دی.سی، شبکه رادیو خاورمیانه الگو و قالب پخش سنتی بین‌المللی را در هم شکسته است. طرح و تنظیم برنامه [رادیویی] آن در تمامی روز، با هدف جذب دایمی شنوندگان خاص مورد نظر است و از ساعتی به ساعتی دیگر فرق نخواهد کرد. شنوندگان مورد نظرش عربهای زیر سی سال خواهند بود که بیش از 50 درصد جمعیت کل منطقه را تشکیل می‌دهند. با استفاده از ترکیبی از فرستنده‌های موج متوسط و اف.ام و به همان میزان، با استفاده از ماهواره‌های فراگیر منطقه، کلاً، برای منطقه و به طور انفرادی و تک‌تک، برنامه‌های هدفمندی برای کشورهای اردن، کرانه باختری / نوارغزه، عراق، مصر، خلیج فارس و سودان تولید خواهد کرد. برنامه‌های هدفمند دیگری ممکن است در آینده به آن اضافه شود. شبکه رادیو خاورمیانه امریکا به دنبال جذب شنوندگان جدید مانند یک ایستگاه محلی که مورد علاقه و جزیی از زندگی روزانه آنها است، خواهد بود. در همین زمان، شبکه رادیو خاورمیانه شنوندگان خود را به نحو مطلوب با این کشور آشنا و آگاه و سیاست‌های کشور را به صورت واضح‌تری برای شنوندگان خود بیان می‌کند. نقش رو به رشد رسانه‌های بین‌المللی مبارزه با رادیوهای مخالف امریکا و رسانه‌های ضدامریکایی دقیقاً نمونه‌ای از نیاز به یک سیاست رسانه‌ای (پخش) بین‌المللی قوی می‌باشد. در بسیاری از نقاط جهان، تبیین ساده سیاست و هدف ایالات متحده، به دنبال مبارزه با رسانه‌های ضدامریکایی نیست، بلکه به ابتکارات جدید نیاز دارد. چنین نمونه خوبی در این مورد است در جایی که باید نظام انعطاف‌پذیر و خلاق رسانه‌ای را فراهم کرد تا دیدگاه ایالات متحده نسبت به چینی‌ها را منعکس کند، این رسانه غایب است. بدیهی است که نقش چین در آسیای شرقی و جهان در حال گسترش است، بر اساس آمار، 68 درصد جمعیت شهری چین به ایالات متحده به عنوان دشمن شماره یک ملی‌شان نگاه می‌کنند. نگرش‌ها زمانی تغییر می‌کنند که اطلاعات خارج از منظومه شناختی فرد، فرضیات و تصورات ویژه‌ای را به چالش بکشاند. فراهم آوردن چنین اطلاعاتی که برای خوب جلوه دادن امریکا، به ویژه در مناطقی که جریان ارسال اطلاعات محدودیت دارد یک امر حیاتی می‌باشد. در حال حاضر، حکومت چین به عمد، به پخش رسانه‌های بین‌المللی امریکا، پارازیت می‌فرستد، سایت‌ها را می‌بندد و بر رسانه‌های داخلی کنترل و نظارت دارد. پکن، به ویژه در زمینه اجازه دیدار اعضای سیاست‌گذاران و بازرگانان غربی برای بازبینی و بررسی اثرگذاری و فشار مطبوعات بر جامعه چین نمونه خوبی است. سی.ان.ان و بی.بی.سی در اغلب هتل‌های درجه یک [چین] در دسترس و قابل دریافت‌اند و اینترنشنال هرالد تریبیون و چاپ آسیایی وال استریت ژورنال نیز در لابی‌های هتل در دسترس‌اند. به هر صورت، هیچ یک از این منابع رسانه‌ای برای اکثریت گسترده چینی‌ها قابل دسترس نیستند. انتخاب رادیو، تلویزیون و روزنامه چینی وجود دارد، اما چین کنترل شدیدی روی تمامی آنها دارد. هر چند هم‌اکنون بسیاری از بنگاه‌های تجاری در زمینه آگهی با یکدیگر رقابت و کشمکش دارند، با این حال، چین اخبار و تجزیه و تحلیل آنها را به طور تنگاتنگی، کنترل و تنظیم می‌کند. به رغم آن که اینترنت می‌تواند شیوه‌های جدیدی برای انتقال و پخش اطلاعات فراهم کند و حکومت چین نیز اهمیت اقتصادی و آموزشی اینترنت را به رسمیت می‌شناسد، اما پکن هنوز از این تهدید برای انحصار اطلاعاتی خود ترس و هراس دارد و مقررات شدید و سخت‌گیرانه را وضع کرده است و بستن الکترونیکی گسترده و فراوان وب‌سایت‌های ویژه‌ای را که معمولاً منابع خبری بین‌المللی‌اند، رهبری و هدایت می‌کند. یکبار دیگر، حکومت چین تمامی این فعالیت را به زیبایی طرح و تنظیم کرد و آن زمانی بود که بوش برای بازدید از کشورهای حاشیه اقیانوس آرام در اکتبر 2001 به شانگهای سفر کرد و حکومت چین بستن تعدادی از سایت‌های خبری اینترنتی، مانند سی.ان.ان، بی.بی.سی، رویترز و واشنگتن پست را متوقف و پس از رفتن بوش آنها را فعال کرد. این اقدامات دولت‌مردان چین، سبب شده است که مردم چین در مورد ایالات متحده و مردمش اطلاعات مؤثری نداشته باشند و عجیب‌تر این است که آنها معتقدند امریکا را کاملاً، از طریق سریال‌های کمدی، فیلم‌های سینمایی، نوارهای ویدئویی و موسیقی که از چند ایستگاه رادیو و تلویزیون پخش می‌شود، به درستی و به خوبی می‌شناسند؛ موضوعی که برای توسعه روابط سالم و بلندمدت چین و ایالات متحده مسئله عمده‌ای است؛ بنابراین، در کوتاه‌مدت، این برای خط مشی امریکا نگران‌کننده است. واکنش‌های مردم چین نسبت به بمباران سفارت چین در بلگراد در ماه مه 1999 و واقعه توقیف هواپیمای جاسوسی [ایالات متحده] در آوریل 2001 در خور توجه‌اند. کنترل دولت چین بر رسانه‌های اطلاعاتی به آنها این توانایی را داد که واکنش‌های مردمی چین را نسبت به این دو حادثه هماهنگ و تنظیم کنند. در ماه مه 1999، تظاهرکنندگان در اعتراض به پرتاب راکت [به سفارت چین در بلگراد]، به سفارت ایالات متحده [در پکن] حمله کردند و در آوریل 2001 رسانه‌های داخلی [چین] تفسیر ویژه‌ای از آنچه برای هواپیمای جاسوسی ایالات متحده اتفاق افتاده بود، ارایه و پخش کردند، اما این بار، بیان و لطفشان را نرم و از شدت آن کاستند و تظاهرات به حداقل خود رسید. به دلیل نبود رسانه‌های بین‌المللی در چین یافتن کسی در این کشور، که برداشت و تفسیر ایالات متحده را در مورد هر یک از این دو قضیه شنیده و از آن آگاه باشد، مشکل است. در نهایت، در زمان بحران با چین، دولت‌مردان برای برقراری ارتباط مستقیم با مردم چین هیچ راهی ندارند. امریکا نمی‌تواند از عهده یک میلیارد و دویست میلیون نفری که حدود 18 درصد جمعیت جهان را تشکیل داده برآید. به این منظور، آنچه امریکا در راستای مقابله با جنگ رسانه‌ها بدان نیاز دارد، این است که رسانه‌های (پخش) بین‌المللی این کشور باید با این دنیای نوین سازگار باشد و سر و سامان دادن رسانه‌ها را آغاز کند. امریکا چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد؟ چگونه رسانه‌های بین‌المللی را تأثیرگذارتر کنیم (استراتژی رسانه‌ای امریکا)؟ سلسله راه‌حل‌های ویژه‌ای وجود دارد که می‌تواند رسانه‌های (پخش) بین‌المللی را بهبود بخشد. با توجه به مورد چین، پیش از همه، بوش باید از نفوذ و قدرت دیپلماتیک خود در سطح ریاست جمهوری استفاده کند. به دست آوردن اجازه استقرار فرستنده‌های موج کوتاه، به ویژه فرامرزی و موج متوسط در داخل حوزه‌های مختلف با هدف بالا بردن قدرت پخش برای رسانه‌های بین‌المللی در خاور دور ضروری است. ترس از واکنش چین باعث شده است که در این منطقه، در چندین کشور حکومت‌های محلی رادیو آسیای آزاد را که جزء اصلی پوشش اخبار داخلی کشورهای مورد نظر و بیرون از جایگاه فرستنده هوشمند است، ببندند. هر چند هنوز چین بر پخش برنامه‌های صدای امریکا و رادیو آسیای آزاد و سایت‌های اینترنتی عمداً پارازیت می‌فرستد، اما ایالات متحده به رسانه‌های پخش رادیو ـ تلویزیونی چین اجازه می‌دهد که از طریق سیستم‌های کابلی، برنامه‌های رادیو ـ تلویزیونی خود را به امریکا فرستاده و پخش کند. تلویزیون چین می تواند در بسیاری از سیستم‌های کابلی در ایالات متحده دریافت شود و به زودی، در بسیاری از سیستم‌های تایم ـ وارنرز که بازارهای رسانه‌ای عمده شهر نیویورک، لوس‌آنجلس و هوستون را شامل‌اند، قرار خواهد گرفت. همچنین، رادیو چین، رادیو بین‌المللی چین، برنامه‌های خود را روی موج کوتاه به صورت بدون پارازیت پخش می‌کند و می‌تواند در بسیاری از ایستگاه‌های رادیویی وابسته ای.ام و اف.ام در ایالات متحده دریافت شود. مقامات رسمی در بالاترین سطوح حکومت ایالات متحده باید رابطه متقابل با رسانه‌های چین را خواستار باشند. بعد از چین، ایالات متحده همچنین، به نفوذ و اعمال قدرت با حکومت‌های کشورهایی نیازمند است که این کشور می‌خواهد فرکانس‌های پخش یا فرستنده‌های محلی خودش را داشته باشد. چندین سال پیش، بی.بی.سی هدف‌هایی را برای ایجاد ایستگاه‌های اف.ام در چند پایتخت جهان تا اواخر سال 1999 تعیین و تنظیم کرد. آنها تا آن تاریخ، 110 ایستگاه ایجاد کردند و قصد دارند سرویس جهانی خود را در 35 پایتخت دیگر تا سال 2003 داشته باشند. برقراری تماس و ارتباط نخست‌وزیر انگلستان با رهبران سیاسی در این کشورها برای مجاب کردن زمامداران این کشورها مبنی بر تأسیس ایستگاه رادیویی و تلویزیونی در خاک آنها یکی از روش‌هایی است که بریتانیا برای انجام این هدف به کار برد. دوم این که، در بازارهای رسانه‌ای مهم، شورای مدیران رسانه‌های پخش، باید ایستگاه‌های پخش محلی خود را داشته باشند. سانسور محلی و محدودیت‌های بازار برای ایستگاه‌های وابسته که در مالکیت کشور میزبان است، نیز باید به کار رود. همچنین، این فرستنده‌های محلی وابسته نباید اولویت زیادی برای پخش برنامه‌های امریکا قرار دهند، کنترل آنچه قبل و بعد از برنامه‌های ایالات متحده در چنین ایستگاه‌هایی پخش می‌شود، باید حذف گردد. مالکیت شورای مدیران رسانه‌های پخش [بر فرستنده‌های محلی وابسته] در مبارزه با این مسائل کمک می‌کند. در همین زمان، مصلحت و دوراندیشی، ارسال و پخش اضافی (تقویتی) و احتیاطی را از طریق موج کوتاه برای مناطقی که دخالت حکومت ممکن است اتفاق بیفتد، اقتضا می‌کند. سوم، شورای مدیران رسانه‌های پخش به تجهیزات و ماهواره‌های مدرن بیشتری نیازمند است. اختصاص پول و اعتبار می‌تواند بسیاری از این مشکلات را حل کند. هر چند شورای مدیران رسانه‌های پخش برنامه‌ریزی دارند، اما نه تنها در ایالات متحده، بلکه در مناطقی که در مراکز منطقه‌ای ماورای بحار برای مبارزه با ایستگاه‌های مخالف همچون الجزیره قرار دارند، نیز به زمان پخش ماهواره‌ای و تسهیلات و تجهیزات تولید تلویزیونی جدید نیاز دارند. تلویزیون به طور گسترده‌ای در ایران، هند، اندونزی و چین، مردمی و فراگیر است. در جوامع خاورمیانه، بشقاب‌های ماهواره‌ای در آینده قابل دسترس خواهند بود. در جوامع دیگر نیز مانند اندونزی، روسیه، کوزوو، آلبانی، فیلیپین، نیجریه و دیگر کشورهایی که در افریقا واقع شده‌اند و همچنین، امریکای لاتین؛ جایی که ماهواره‌ها هم‌اکنون، قابل دسترس‌اند، شورای مدیران رسانه‌های پخش به کنگره در زمینه تخصیص اعتبارات بیشتر برای زمان پخش ماهواره‌ای و بشقاب‌های ماهواره برای ایستگاه‌های وابسته محلی به منظور داونلود کردن برنامه‌ها، برای پخش مجدد نیازمند است. چهارم، فرستنده‌های موج کوتاه موجود باید نوسازی و بازسازی شوند. فرستنده‌های موج کوتاه و متوسط فرامرزی به دو منظور استفاده می‌شوند. آنها هنوز هم رسانه‌های انتخابی در مناطقی همچون افریقا، آسیای جنوبی و مرکزی و اوراسیا می‌باشند. آنها همچنین، تقریباً، همه جا برای حملات موجی در زمان بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در مکان‌های گوناگون مستقرند. در شرایط بحرانی و دشوار، جلوگیری از دسترسی به رسانه‌های وابسته محلی نخستین چیزی است که حاکمانی همچون میلوسویچ انجام می‌دهند. در این موارد، شورای مدیران رسانه‌های پخش باید از طریق فرستنده‌های موج کوتاه به پخش برنامه اقدام کنند. بسیاری از فرستنده‌های موج کوتاه [متعلق به] شورای مدیران رسانه‌های پخش حدود سی سال از عمرشان می‌گذرد. به دلیل بحران‌های اخیر در بالکان، این رسانه‌ها هم‌اکنون در سراسر خاورمیانه روزانه ساعت‌های زیادی برنامه پخش می‌کنند. برخی از آنها از زمان 11 سپتامبر 24 ساعته برای خاورمیانه روی آنتن پخش شده‌اند. نوسازی و بازسازی این فرستنده‌های موج کوتاه به منظور بیشتر کردن عمر مفیدشان تقریباً در یک دوره هزینه بهسازی سرمایه، پنجاه میلیون دلار خواهد شد. پنجم، کلید موفقیت رسانه‌های بین‌المللی، به اعتبار پخش برنامه‌های آنها وابسته است. شورای مدیران رسانه‌های پخش باید به داشتن استقلال سردبیری برای تولید و پخش برنامه‌های دقیق، واقعی و جامع ادامه دهد. مردم تنها به رسانه‌هایی گوش می‌دهند که آنها به این رسانه‌ها اعتقاد داشته باشند. تأثیرگذاری واقعی و کامل به حمایت مستمر کنگره و حکومت در حفظ و نگهداری دیوار آتشین بین شورای مدیران رسانه‌های پخش و عوامل تأثیرگذار حکومتی بیرونی نیازمند است. ششم، شورای مدیران رسانه‌های پخش با کمک کنگره باید اصلاحاتی را که آغاز کرده است، ادامه دهد و به پیش ببرد. قانون اختیارات شورای مدیران رسانه‌های پخش این اختیار را می‌دهد که این شورا حداقل، سالانه، زبان‌های پخش برنامه را برای حذف و اضافه بررسی کند و این اختیار را نیز به آن می‌دهد که تأثیرگذاری برنامه‌ها را ارزیابی کند. در بررسی‌های اولیه از دو زبان رادیویی، شورا تصمیم‌های سختی را اتخاذ کرد و تحقیقات نشان داد که سرمایه‌هایش در دوران پس از جنگ سرد از مناطقی همچون اروپای مرکزی و شرقی با مناطقی که به طور نامناسب [نامتوازن]، سرمایه‌گذاری کمی در آن صورت گرفته، اما این مناطق دارای اولویت بالایی همچون خاورمیانه می‌باشند، منتقل شده است. شورای مدیران رسانه‌های پخش باید به استفاده از فرآیند بررسی سرویس زبانی‌اش برای تضمین اختصاص سرمایه در راستای خدمات زبانی مناسب مبتنی بر اولویت‌های سیاست خارجی ایالات متحده استفاده کند. هر چند سرمایه پژوهشی در پنج سال اخیر پنج برابر افزایش یافته است، اما شورای مدیران رسانه‌های پخش باید از بررسی گروه‌های فعال رادیو ـ تلویزیونی، گروه‌های مشاوره‌ای خبره بیشتر و دیگر روش‌ها به منظور کمک به پخش‌کنندگانی که می‌دانند چه چیزی کارآیی دارد، استفاده کنند. این شورا باید برای متقاعد کردن رسانه‌های پخش بین‌المللی به منظور رعایت و پای‌بندی به بالاترین معیارها و انجام مأموریت‌های انفرادی و مکمل بنگاه‌های پخش رسانه‌ای ادامه دهد. این شورا همچنین، باید تلاش برای جذب آگهی و تبلیغات قرن بیست و یکم را آغاز کند تا این که آنها در کشورهای وابسته و متکی به خود بدانند کی و چگونه به برنامه‌هایشان دسترسی پیدا کنند. سرانجام، از زمانی که شورای مدیران رسانه‌های پخش در سال 1994 ایجاد شد، بودجه آن به میزان 12 درصد از 573 میلیون دلار به 507 میلیون دلار کاهش پیدا کرده است. بخشی از این پس‌رفت، از یکپارچگی و ادغام منطقه‌ای سرویس‌های رادیویی و مهندسی همسان بعد از پایان جنگ سرد نشئت می‌گیرد. با وجود این، چالش‌هایی که رسانه‌های پخش بین‌المللی با آن روبه‌رو هستند امروزه از سابق بیشتر و گسترده‌تر است. امروزه، تعداد زبان‌های پخش نیز از زمان جنگ سرد بیشتر می‌باشد، هر چند استفاده از تعدادی از آنها طی برنامه‌های زمان جنگ سرد، مانند لهستانی، مجارستانی، بلغاری، چک، اسلواکی و پرتغالی، برزیلی معمول بود. امروزه، زبان‌های مزبور کاهش یافته یا حذف شده‌اند. در قرن بیست و یکم، امریکا به رویارویی با انواع بسیاری از مسائل بین‌المللی ادامه خواهد داد. اگر رویدادهای پایان قرن بیستم تعیین‌کننده باشند، منازعات قومی، مذهبی، نژادی و منطقه‌ای به وجود آمدن آنها را باعث خواهد شد. رسانه‌های مخالف امریکا که از طرف افراد، گروه‌ها یا دولت‌ها حمایت می‌شوند، بسیاری از منازعات را تشدید خواهند کرد. ابزارهای نظامی، اقتصادی یا دیپلماتیک برای جلوگیری یا حل این منازعات ناکافی خواهند بود. دموکراسی، آزادی و جامعه مدنی به حمایت پیوسته نیازمند است. رسانه‌های پخش بین‌المللی باید به صفحه اول دستور کار سیاست خارجی ایالات متحده برگردند. رسانه‌ها نقش بزرگی در این مسئله دارند؛ بنابراین، مسئولان باید راه‌حل رسانه‌ای قوی و برجسته‌ای را در پیش بگیرند.



    مقالات مجله
    نام منبع: ادوارد کافمن
    شماره مطلب: 2146
    دفعات دیده شده: ۲۴۷۳ | آخرین مشاهده: ۲ هفته پیش