Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی از گذشته تاکنون عملیات روانی از گذشته تاکنون
    پنج‌شنبه ۱ آبان ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیات روانی از گذشته تا کنونگردآوری و ترجمه: اکبر عابدیچکیده عملیات روانی، پیروز واقعی در زمان جنگ، منازعه و صلح و از قدیمی‌ترین سلاح‌ها در فهرست سلاح‌های بشری است. برای تأثیر عملیات روانی، کارشناسان باید تبلیغات خود را با دقت طراحی کنند. شما باید اطمینان حاصل کنید که اطلاعاتی جامع درباره دشمن در اختیار دارید تا عقاید آنها را هدف قرار دهید. در این مقاله، تأثیر عملیات روانی در جنگهای قرن بیستم مورد مطالعه قرار گرفته است تا از این طری

    عملیات روانی از گذشته تا کنونگردآوری و ترجمه: اکبر عابدیچکیده عملیات روانی، پیروز واقعی در زمان جنگ، منازعه و صلح و از قدیمی‌ترین سلاح‌ها در فهرست سلاح‌های بشری است. برای تأثیر عملیات روانی، کارشناسان باید تبلیغات خود را با دقت طراحی کنند. شما باید اطمینان حاصل کنید که اطلاعاتی جامع درباره دشمن در اختیار دارید تا عقاید آنها را هدف قرار دهید. در این مقاله، تأثیر عملیات روانی در جنگهای قرن بیستم مورد مطالعه قرار گرفته است تا از این طریق، کاربرد مشخص نرم‌افزاری جنگ که از خونریزی و ویرانی و فقر جلوگیری می‌کند، آشکار شود. مقدمه عملیات روانی، تسخیر قلب و روان و ذهن را به دنبال خواهد داشت. عملیات روانی موضوعات طراحی شده‌ای برای انتقال ویژگی‌ها و اطلاعات خاصی برای مخاطبان است که از این طریق می‌تواند احساسات و انگیزه‌های آنها و نهایتاً رفتار سازمان‌ها و گروه‌ها و افراد را تحت تأثیر قرار دهد. عملیات روانی سلاحی است که در همه جنبه‌های جنگ به کار می‌رود و تأثیر آن به میزان هنر فرمانده در بکارگیری آن بستگی دارد. عملیات روانی، پیروز واقعی در زمان جنگ و صلح و قدیمی‌ترین سلاح‌ها در فهرست سلاح‌های بشری است. این عامل، یک نیروی دفاعی مهم و سیستم جنگ‌افزاری غیرکشنده است. عملیات روانی (درگیری روانی) آگاهی از هر چیز درباره دشمن، عقیده‌ها، علایق و بیزاری‌ها، قدرت و ضعف و آسیب‌پذیری آن است. عملیات روانی کاربرد طراحی شده ارتباطات است که بر نگرشها، رفتار و انگیزه‌های گروه‌های دشمن، خودی و بی‌طرف تأثیر می‌گذارد و دستیابی به اهداف ملی را آسان می‌کند. جنگ (مبارزه) روانی، جنگی فکری است که اسلحه اصلی آن دیدگاه‌ها و لحن بیان آن است. جنگ روانی به وسیله تعامل دو سویه با ابزارهای شنیداری و دیداری مانند رادیو و بلندگو یا رسانه‌های دیداری مثل روزنامه‌ها، کتابها و مجله‌ها و پوسترها و اعلامیه‌ها به کار گرفته می‌شود. سلاح این جنگ چگونگی انتقال پیام نیست، بلکه پیام و چگونگی تأثیر آن بر مخاطبان است. برای نمونه زمانی که پرچم کشوری در محل سان افراشته می‌شود، آیا مردم آن کشور احساس غرور نمی‌کنند؟ به محض این که شما فهمیدید چه چیزی هدف شما را تحریک می‌کند، آمادگی آن را دارید تا عملیات روانی را بر ضد آن آغاز کنید. از نظریه تا عمل زمانی که سرود ملی کشوری نواخته می‌شود چه احساسی به وجود می‌آید؟ احساس شما هنگام نواخته شدن سرود ملی کشورتان چیست؟ در مورد شعر آن چه احساسی دارید؟ در مورد سرود گرین وود( ) که در منطقه عملیات توفان صحرا( ) خوانده شد، چه احساسی دارید؟ موزیک و آهنگ می‌تواند عامل اصلی تحریک احساسات باشد، مشروط بر این که این عوامل با پیام مناسب همراه باشد. یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید زبان برنده‌تر از شمشیر است بدین معنی که زبان می‌تواند منبع پیام برای تحریک افراد دیگر باشد. پیام آلامو را به خاطر بیاورید: «به من آزادی بده تا بمیرم (مرگ را بر خود ارزانی دارم) من افسوس می‌خورم زیرا یک جان (زندگی) دارم که می‌توانم برای کشورم فدا کنم نپرسید کشورم برای من چه کاری انجام می‌دهد. بپرسید من برای کشورم چه کاری انجام داده‌ام؟» برای تأثیر عملیات روانی، کارشناسان باید تبلیغات خود را با دقت طراحی کنند. شما باید اطمینان حاصل کنید که اطلاعات جامع را درباره دشمن در اختیار دارید تا عقاید آنها را هدف قرار دهید (نه عقاید خودتان را). برای نمونه، بعد از تجاوز عراق به کویت و آغاز عملیات سپر صحرا،( ) بوش، صدام را به آدولف هیتلر تشبیه کرد. این موضوع (مقایسه) برای امریکاییان و بیشتر اروپاییان توهین‌آمیز بود؛ زیرا اروپاییان صدام را به چشم سرباز عراقی می‌نگریستند، در حالی که هیتلر برای نابودی یهودیان تلاش می‌کرد. عراق نیز تنفر دیرینه‌ای از حاکمان فلسطین اشغالی داشت. هیتلر نیروهای انگلیس و فرانسه را که از دیرباز خاورمیانه را اشغال کرده بودند عقب راند اما تبلیغات امریکاییان مقایسه را بدین صورت تعبیر کرد که صدام مانند هیتلر از رژیم اشغالگر قدس متنفر است و می‌خواهد خاورمیانه را از تأثیر دین‌ستیزی غرب محفوظ نگه دارد. این تعریف و تمجید از صدام است نه توهین به او. بنابراین، شناخت افکار و عقاید دشمن می‌تواند به نفع شما عمل کند. در نمونه‌ای دیگر، می‌توانید زمان جنگ را به خاطر آورید که تلویزیون عراق، تصاویر زنده‌ای از سپر انسانی ـ شامل همسر و فرزندان افراد غربی ـ را در عراق نشان داد. قرآن کتاب آسمانی مسلمانان می‌گوید که شما می‌توانید آنچه را دشمنانتان با شما انجام می‌دهند، با آنها انجام دهید اما نباید به همسر و فرزندان آنها آسیبی برسانید. عملکردهای صدام به ما این امکان را داد تا نشان دهیم که او فردی ترسو و شکست‌خورده است که خود را پنهان کرده و قوانین اسلام را نادیده گرفته است و بسیار عجولانه است که بگوییم او از مردم دفاع کرده است. شما چگونه دشمن خود را می‌شناسید؟ گزارشهای اطلاعاتی و مطالعات برگرفته از محیط منطقه و کشوری، فراریان، کمکهای عوامل محلی و زندانیان جنگی دشمن منابع اطلاعاتی مناسبی هستند. در عملیات توفان صحرا اعلامیه‌های منتشر شده بر روی زندانیان جنگی دشمن امتحان شد. برخی از سفارشاتی که برای تغییر در توضیحات اعلامیه‌ها توسط زندانیان جنگی دشمن ارایه شد بدین شرح است: رنگ قرمز را که برای عراقی‌ها نشانه خطر است، حذف کنید؛ سربازان کشورهای متحد را بدون ریش نشان ندهید، زیرا ریش نشانه اعتماد و برادری در فرهنگ عراق است؛ موز را به ظرفهای میوه اضافه کنید، زیرا موز غذای لذیذی برای عراقی‌ها است. آیز نهاور( ) در گزارش مکتوبی به وزیر امور خارجه وقت کشور، جان فاستر دوان( ) در 24 ماه اکتبر سال 1953 در مورد عملیات روانی دستوراتی صادر کرد که از خواندن سرود ملی آغاز و به نوع خاصی از کارشکنی منتهی می‌شود، این فعالیتهای در زمان صلح یا جنگ شیوه خشونت‌آمیزی به شمار نمی‌آید، بلکه نیرویی چندین برابر نیروی خشونت است که ابزارهای بدون خشونت را در محیط خشن به کار می‌برد. این نیرو متکی بر منطق ترس، علایق و دیگر عوامل روانی تحریک‌کننده انگیزه‌ها، رفتارها و دیدگاه‌های ویژه است. هدف نهایی عملیات روانی ترویج اطلاعات برای شنوندگان خارجی در حمایت از سیاست کشور و اهداف کلی آن است تا گروه‌های بی‌طرف، دشمن و خودی در مورد عملکردها و نگرشهای ما و متحدانمان متقاعد شوند. چنانچه در بالا گفته شد، هدف از جنگ روانی، ترویج اطلاعات درست است نه صرفاً تبلیغات سفید، خاکستری و سیاه طبقه‌بندی شده. اینک، تفاوت عملیات روانی و تبلیغات چیست؟ گزارش تهیه شده از سوی فرماندهی ارتش در فورت مونرو( ) از ایالت ویرجینا در دسامبر سال 1953، اختلاف بین تبلیغات خاکستری و پیامهای منتشر شده و تبلیغات سیاه را تشریح کرد. جدیدترین توصیفات را رئیس سابق سیاه، ویلیام کلی( ) به کار برد که در دستورالعملی بیان شد. این توصیفات، پیامهای واقعی و غیرواقعی را تبلیغات سفید معرفی می‌کرد در حالی که پیامهایی را که به اشتباه به حزب سوم نسبت داده شده بود، پیام خاکستری می‌دانست. مفهوم تبلیغات سیاه به موضوعاتی که از سوی امریکا طراحی می‌شود اما چنین به نظر می‌رسد که حاصل کار گروه‌های دشمن است، اطلاق می‌شود. به عبارت دیگر، تبلیغات سیاه، انهدام سیاسی و تغییر واقعیت است. از نظر تاریخی ضرورت کاربرد عملیات روانی برای دستیابی به نبرد موفق، همانند کاربرد نیروی انسانی و جنگ‌افزار در جنگ، به اثبات رسیده است، اما با وجود سابقه تاریخی و دیرینه موفقیت عملیات روانی، کاربرد آن به عوامل به کار گرفته شده و توانایی القای عقیده خاص از طریق عملیات روانی به منزله نیروی پشتیبانی‌کننده از اهداف ملی با کمترین نارسایی، تنها به تشخیص رهبران هوشمند نظامی بستگی دارد. افزون بر آن، از زمان جنگ جهانی دوم، عملیات روانی به عنوان سیستمی مؤثر در جنگ استراتژی وارد عرصه شده است. جهت بسیار بزرگی که در علوم رفتاری به وجود آمد، ما را قادر ساخت تا بفهمیم که چرا مردم این گونه رفتار می‌کنند و این جهش، با پیشرفت و تکمیل رسانه‌های ارتباط جمعی، توانایی و ارزش عملیات روانی را به منزله ابزاری برای تحقق اهداف ملی بدون خونریزی چند برابر کرد. بررسی منازعات اخیر ارزش عملیات روانی را در میدان جنگ تشریح می‌کند در نتیجه مقامات نظامی این واقعیت را پذیرفتند که عملیات روانی، جنگ ویژه‌ای است و هر رهبر نظامی باید آن را به کار گیرد و از خود در مقابل آن دفاع کند تا مأموریت خود را با کمترین هزینه انجام دهد. اهمیت عملیات روانی در نتیجه تلفیق برنامه‌های آموزشی آن با کارهای تاکتیکی و تولید فرضیات عملیات روانی با عملکردهای نظامی آینده مشخص می‌شود. سطوح عملیات روانی عملیات روانی امریکا، چهار نوع است: تاکتیکی، استراتژیک، عملیاتی و تحکیمی. عملیات روانی تاکتیکی: به جنگ با گروه دشمن در میدان نبرد اطلاق می‌شود و دشمن را به انجام کارهای خاص با هدف تحریک و تأثیر بر جنگ کوتاه مدت وادار می‌کند. عملیات روانی استراتژیک: هدف آن، تحت تأثیر قرار دادن گروه‌های بزرگ‌تر است. عملیات روانی عملیاتی: به جنگ در سطح نیروها ـ دریایی، هوایی، زمینی ـ در یک کشور اطلاق می‌شود. عملیات روانی تحکیمی: مأموریت این جنگ، کمک به مقامات غیرنظامی و نظامی در تثبیت منافع آنها با کمک نظم و قانون و استقرار مجدد دولت غیرنظامی در منطقه اشغال شده است. چهار نوع عملیات روانی یاد شده برای ایجاد چهار اثر مورد نظر زیر به کار می‌رود: 1- کاهش توان رزمی و روانی دشمن. 2- ترغیب و تشویق دو دستگی در بین دشمن و فرار از واحدهای نظامی و نیروهای انقلابی. 3- حمایت نیروهای مردمی و پوشش نیروهای متحد و عملیات فریب. 4- تشویق به همکاری و اتحاد و افزایش روحیه در بین واحدهای خودی و متحد و نیروهای مقاومت در پشت خطوط دشمن. عملیات روانی در گذر زمان عملیات روانی اجرای شیوه‌های جدیدی با ابزارهای گوناگون است. نمونه‌های فراوانی درباره کاربرد عملیات روانی در سراسر تاریخ وجود دارد. موارد زیر برخی از مثالهای تاریخی است که به این اهداف دست یافته است. شاید ابتدایی‌ترین نمونه عملیات روانی به الکساندر مک دونیا( ) مرتبط باشد. الکساندر بر بخشهای بزرگی از جهان دست یافت. او پس از تصرف هر منطقه، سربازانی را برای کنترل این مناطق باقی می‌گذاشت. به تدریج الکساندر متوجه شد که گروه سربازان وی بسیار کوچک شده است و امکان این خطر وجود دارد که دشمنان بر وی غلبه کنند. او می‌توانست سربازان خود را با سربازان جدیدی سازماندهی و جایگزین کند، اما در انجام این طرح، این خطر وجود داشت که نیروهای دشمن وی را تعقیب کنند و باقیمانده گروه کوچک سربازان او از دشمن شکست بخورند. الکساندر اندیشید که اگر نیروهای مخالف را بترساند آنها از تعقیب وی دست بر خواهند داشت؛ بنابراین، چندین اسلحه‌ساز را برای ساختن تعدادی زره و کلاه ایمنی بزرگتر از اندازه معمول تعلیم داد که برای افرادی با قد حدود دو متر و چهل سانتی‌متر مناسب بودند. هنگامی‌که الکساندر و نیروهایش شبانه عقب‌نشینی کردند، زره‌های یاد شده را جا گذاشتند. این زره‌های بزرگ، از جمله مواردی بود که نیروهای دشمن را فریب داد. آنها گمان کردند که باید آماده جنگی سخت با غولها باشند؛ جنگی که آنها یقیناً در آن شکست خواهند خورد. زره‌های مزبور همراه با داستانهایی که از مسافران درباره وحشی‌گری الکساندر شنیده بودند، در آنان شک و تردید و ترس زیادی را در مورد تعقیب ارتش الکساندر به وجود آورد. سان تزو( ) یکی از تاکتیکهای نظامی را ارایه کرد که در آن استفاده از عملیات روانی به عنوان وسیله‌ای پشتیبانی‌کننده، امکان موفقیت را افزایش می‌دهد. وی نوشته است که: «دستیابی به تمامی ارتش دشمن بهتر است تا نابودی آن. سیطره بر یک هنگ، جوخه و یا گروهان بهتر است تا از بین بردن آن. به دست آوردن صدها موفقیت در صدها جنگ نشان از مهارت زیاد نیست، بلکه غلبه کردن بر دشمن، بدون جنگ، بسیار باشکوه‌تر است». بنابراین، آنچه در جنگ بسیار اهمیت دارد، حمله به استراتژی دشمن است. قدم بسیار مهم بعدی، شکست متحدان آن به وسیله دیپلماسی است و اقدام مهم بعدی، حمله به ارتش است و بدترین سیاست، حمله به شهرهاست. عملیات روانی برای فرصت دادن به رهبر ارشد، ابتدا باید برنامه‌ریزی داشته باشد. با آ‎غاز تهاجم، عملیات روانی می‌تواند درگیری را خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رود، پایان دهد. چنگیزخان مغول، به دلیل رهبری گروه سواران وحشی خود در مسیر روسیه و اروپا معروفیت گسترده‌ای داشت. تسلط سبعانه خان مغول به دلیل به کارگیری عملیات روانی افزایش یافت. عوامل نفوذی خان، در بین فرماندهان ارشد ارتش دشمن نفوذ و جنگ روانی را ایجاد می‌کردند. خان حیله‌ای به کار برد تا باوری از شکست‌ناپذیری خود به وجود آورد و ارتش خود را بیشتر از آنچه که بود نشان دهد. وی شبکه‌ای از سواران داشت که سواران نیز نامیده می‌شدند و با فرماندهان و رهبران ارتباط داشتند و پیام‌آوران (پیک) دشمن را هدف قرار می‌دادند و از ارتباط رهبران با یکدیگر جلوگیری می‌کردند. تمامی این کارها باعث ضعف ارتش دشمن می‌شد و در نتیجه، آنها از ارتش مغول می‌ترسیدند. جنگ جهانی دوم عملیات روانی به طور گسترده در تمامی مراحل جنگ جهانی دوم انجام می‌شد. آدولف هیتلر( ) با کمک گرفتن از حزب چپ و راست و ناکامی این حزبها در حل مشکلات آلمان ـ که در اثر پیمانهای مختلف ایجاد شده بود ـ به قدرت رسید. وی سوسیالیسم ملی را جنبشی که توانایی متحد کردن ناسیونالیستهای محافظه‌کار با سوسیالیستهای ملی و نیز متحد کردن طبقه متخصصان با طبقه کارگر را دارد، معرفی کرد. سخنرانی‌های وی غرور ملی و اتحاد را به همراه داشت. تکنیکهای سخنرانی وی و استفاده از تبلیغات، به او توانایی کنترل هیپنوتیزمی را در تجمعات آلمان داد. پس از تبدیل شدن وی به یک دیکتاتور، آلمان به استفاده از تبلیغات به منظور اتحاد مردم و تهدید دشمنان ادامه داد. برنامه‌های رادیویی، عامل اصلی انتقال پیام به مخاطبان شد. ژاپن برنامه رادیو توکیو را راه‌اندازی کرد تا از طریق موزیک و تبلیغ بحثهای ناامیدکننده، برای متفقان برنامه پخش کند. آلمان از برنامه گوبلز استفاده کرد، این برنامه با نام اکسیر سامی معروف شد. امریکاییان از فریب دیگری استفاده کردند و جنگ روانی را برای رهبران ارشد به کار بردند. اما بهترین و جدیدترین نمونه عملیات روانی به جنگ روانی ایجاد شده از سوی بی.بی.سی نسبت داده شد. در فاصله زمانی بین ماه می تا سپتامبر 1940، زمانی که حمله آلمان به انگلیس قریب‌الوقوع بود، برنامه‌ای که از بی.بی.سی پخش و در آلمان شنیده می‌شد، درسهای زبان انگلیسی را برای مهاجمان آغاز کرد. گوینده انگلیسی هدف این برنامه را چنین عنوان کرد: «بهتر است که شما چند عبارت انگلیسی را یاد بگیرید قبل از این که ما را ببینید». این امر، به نظر ساده می‌آید اما بسیار مؤثر بود. عباراتی مانند سوختن در برنامه رادیویی انگلیسی بیان می‌شد که می‌توانست تأییدی بر شایعات گسترده‌ای باشد که از طریق عوامل انگلیس در قاره اروپا پخش شده بود این شایعات، مبنی بر این بود که انگلیس تجهیزات خود را تکمیل کرده است و با تکیه بر آن در برنامه‌های رادیویی جنگ‌افروزی می‌کند. شایعات بسیار خوب طراحی و با زیرکی در آن روزها پخش شده بود، بسیاری از آلمانیها نیز آن را باور کرده بودند. اسنادی که بعد از جنگ به دست آمد، ثابت کرد که رهبران عالی‌رتبه آلمان معتقد بودند که انگلیس برنامه عملی جنگ‌افزاری را در کانالهای رادیو انگلیس تدارک دیده است. عملیات فریب و پوششی پیچیده بود. عناصر این عملیات شامل افراد باهوش، تکنیکها و راهکارهاست. شاید فریب‌کارانه‌ترین عملیات آن زمان، تلاش متفقین برای متقاعد کردن رهبران آلمان در مورد حمله قریب‌الوقوع آنها به اروپا در سواحل نزدیک پاس دی کلیس( ) باشد تا حمله به ساحل شنی و صخره‌ای نورماندی که صدها مایل دورتر است. متفقین با استفاده از عملیات روانی، گروه نظامی خیالی پاتن( ) را به وجود آوردند که هدف آن ضربه زدن به برنامه رادیویی انگلیس از طریق ارتش پانزدهم آلمان بود. ارتش مزبور از پاس دی کلیس دفاع می‌کرد. این حیله کارشناسان جنگ آلمان را متقاعد کرد که حمله متفقین در پاس دی کلیس به وسیله ارتشی تحت رهبری ژنرال جرج پاتن هدایت خواهد شد که از نظر بسیاری، بهترین فرمانده جنگی بود. در نتیجه، مهمترین قدرت نظامی آلمان در فرانسه در پاس دی کلیس قرار داشت که در انتظار پاتن بود. حتی بعد از حمله متفقین به نورماندی، هیتلر آرایش ارتش زرهی را از پاس دی کلیس تغییر نداد. هیتلر متقاعد شده بود که حمله نورماندی یک حمله فریب است. ارتش پانزدهم زرهی حدود شش هفته به طور بی‌ثمر در پاس دی کلیس در انتظار گروه نظامی پاتن بود؛ حمله‌ای که احتمال انجام آن از نظر آلمانیها قطعی بود. ژنرال برادلی( ) بعدها از این عملیات به عنوان بزرگترین حیله جنگی یاد کرد. نمونه بعدی به هدف چهارم جنگ روانی توجه دارد که کاربرد آن در تحریک برای اتحاد و همکاری و روحیه در واحدها، یگانها و مردم و نیروهای مقاومت در پشت خطوط دشمن است. در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از روسی‌تبارهای ایالات متحده به استالین پیوستند و حس وطن‌پرستی مشترکی در مردم روسیه به وجود آمد. با آغاز حمله آلمان در سال 1941، استالین احساس کرد که جداسازی ایدئولوژیک و شعارهای کمونیستی ـ که حزب در ذهن طرفداران داخلی خود از زمان پیروزیش در سال 1918 وارد کرده بود ـ بی‌ثمر است و تأثیر روانی و احساسی لازم را برای تجهیز مردم روسیه برای جنگ علیه ارتش آلمان ندارد. بنابراین، استالین در یک تغییر موضع سیاسی شگفت‌آور، رژیم کمونیستی خود را با نام روسیه مقدس (روسیه مادر) که میراث تاریخی و سمبل‌گرایی است معرفی کرد. دو بخش سازمانی مهم روسیه با ریشه‌های عمیق تاریخی، یعنی کلیسا و ارتش از طریق تبلیغات استالین، که پیش از این در تاریخ روسیه سابقه نداشت، اهمیت یافتند. موفقیت تاریخی ارتشهای روسیه، بزرگ جلوه داده شد و مقامات کلیسا و طبقات اجتماعی به استانداردهای پیش از انقلاب بازگشتند. حتی روزنامه رسمی پراودا( ) از شعار مارکسیستی خود مبنی بر کارگران جهان، اتحاد! دست کشید و شعار ناسیونالیستی مرگ بر مهاجمان آلمان را جایگزین آن کرد و جنگ بعدی آغاز شد. این جنگ، هنوز نیز در تاریخ روسیه به بزرگترین جنگ میهن‌پرستی معروف است. استالین، یکی از بزرگترین دیکتاتورهای قرن بیستم، فهمید که سلاحهای نظامی متعارف به تنهایی برای مبارزه با ارتش آلمان کافی نیست. انتخاب تاکتیک عملیات روانی استالین برای پشتیبانی و افزایش قدرت نظامی نقش اصلی را در بقای رژیم کمونیستی برای سالهای طولانی ایفا کرد. کره با شناخت کارآیی برنامه‌های رادیویی و اعلامیه‌ها در جنگ جهانی دوم، ارتش امریکا پروژه‌های خاص کوچکی را در خاور دور در مرکز فرماندهی اطلاعات رهبری کرد و برنامه‌های رادیویی و اعلامیه‌هایی را در جمهوری کره جنوبی بعد از حمله کره شمالی( ) در سال 1950 پخش کرد. در پاییز سال 1950 مرکز تولید بلندگو و اعلامیه در کره جنوبی ایجاد شد. این واحد به عنوان واحد هشتم جنگ روانی ارتش امریکا تا پایان جنگ در سال 1952 فعالیت کرد. واحد مزبور، از هواپیما و دیگر ابزار عملیات روانی برای انتقال پیام و از بلندگوها برای رساندن پیامهای کلامی خود استفاده کرد. مانند جنگ پیشین، اعلامیه‌ها هنوز رسانه اصلی بودند، متن اعلامیه‌های جنگی کره بر شعار زنده باد اسیران جنگی، سربازان خوب، فرماندهان بد تسلیم شوید، رفتار خوبی با شما خواهد شد. ما می‌توانیم شما را سرکوب کنیم و ایجاد احساس دلتنگی و غربت برای خانه، همسر و خانواده تمرکز یافته بود. ویتنام عملیات روانی از سوی هر دو جبهه انجام می‌شد. بسیاری از اعضای سیستم اطلاعات عمومی احساس دلتنگی ایجاد شده ناشی از برنامه‌های رادیوی هانوی هانا( ) را به خاطر دارند. رادیوی یاد شده، شبیه رادیوی توکیو بود. در این برنامه رادیویی، موزیک همراه با اخبار و پیام‌های دلسردکننده برای گروه سربازان امریکایی پخش می‌شد. در مقابل، امریکاییان نیز برنامه‌های رادیویی و اعلامیه‌هایی را پخش می‌کردند. در ویتنام به دلیل تأثیرگذاری زیاد آن، ایالات متحده حملات هوایی را بر ضد اهداف استراتژیک نظامی انجام داد. هدف روانی این حمله‌ها متقاعد کردن رهبران ارتش ویتنام برای مذاکره و پایان دادن به حملات علیه ارتش امریکا بود، اما این حملات نتوانست کمونیستها را از طولانی شدن جنگ، که حدود هشت سال در ویتنام طول کشید، بترساند. افزون بر اقدامات امریکا، تلاشهای کمیته‌های حقوق بشر، همچنین شرایط و مسائل دیگر، باعث کاهش اثرات حملات استراتژیک ایالات متحده شد. این عوامل شامل موارد زیر است: - دستیابی ویتنام به حمایت و پشتیبانی قدرتهای بزرگ که ادامه جنگ را، حتی زمانی که تسهیلات و تجهیزات داخلی جنگی آنها از بین رفته بود، ممکن ساخت. - اعتقاد و ایمان قوی مردم به اهداف رهبری ویتنام که باعث مقاومت در برابر امریکا شد. - دستیابی و بازسازی سریع منابع انسانی و مادی از دست رفته. - توانایی جذب و پشتیبانی داخلی برای ایجاد امنیت لازم در داخل کشور با هدف سرکوب هر نیروی مخالف بالقوه. - برداشتهای گوناگون از این جنگ ادامه دارد. این نتایج، افزایش هزینه‌های حاصل از بمباران‌ها را برای امریکا نشان می‌دهد. تشدید تهدید امریکا نیاز به درک و دستیابی به توافق را برای هر دو جناح ملزم کرد. در این زمان، واشنگتن حملات سنگین هواپیماهای بی ـ 52 را به کار برد و هانوی( ) و های فونک( ) را بمباران کرد تا ویتنامیها را به تکمیل توافق‌نامه صلح مجبور کند، شرایط کلیدی که باعث شد ویتنامیها بعد از این حملات، توافق‌نامه را بپذیرند. بعد از بن‌بست حملات نظامی در میدان جنگ، ویتنامیها با مفاد این توافق‌نامه موافقت کردند. پیش از این توافق، ویتنامیها پیشرفت زیادی کرده بودند، اما خسارات وارد شده به ویتنام تا مدتها جبران‌پذیر نبود. جنگ خلیج فارس جنگ خلیج فارس، معنای جدید کاربرد رسانه‌ها در عملیات روانی را به ارمغان آورد. برنامه‌های رادیو و تلویزیون، اعلامیه‌ها و بلندگوها، کنترل قدرت حمله هوایی متحدان، انزوای عراق و گسیل شدن تعداد زیادی از سربازان عراقی را به صحرا به همراه داشت. یکی از مؤثرترین تاکتیک‌هایی که در پخش اعلامیه‌ها در یک واحد خاص استفاده می‌شد، اعلامیه خبر بمباران منطقه در طول 24 ساعت آینده بود تا افراد برای جلوگیری از انهدام منطقه تسلیم شوند. بیش از 29 میلیون اعلامیه در چهارده موضوع مختلف در خطوط نظامی عراق پخش شد و به دست 98% از 300 هزار سرباز مستقر در منطقه رسید. گروه چهارم جنگ روانی برنامه صدای خلیج را با هدف ایجاد شبکه جنگ روانی در تاریخ 19 ژانویه 1991 آغاز کرد. این شبکه از اول ماه آوریل به طور دائم، با بیش از 210 ساعت برنامه زنده و 330 ساعت برنامه ضبط شده شروع به کار کرد. طی فعالیت این برنامه، 2072 موضوع خبری همراه با 189 پیام جنگ روانی مخابره شد. شبکه صدای خلیج فرستنده‌ای پنجاه کیلوواتی را در ابوعلی و اجرای برنامه‌های عربستان سعودی را بر روی موج ای.ام 1134 راه‌اندازی کرد و فرستنده ده کیلووات ای.ام را برای اجرای برنامه‌ای از عربستان صعودی بر روی موج ای.ام 1179 قرار داد. همچنین فرستنده یک کیلوواتی اف.ام را در کایی سوما قرار داد تا برنامه‌ها را از عربستان سعودی بر روی موج اف.ام 5/87 پخش کند. افزون بر آن، دو هواپیمای کماندو و سولوی ای.سی ـ 130 از گروه عملیات ویژه 193 هوابرد برنامه‌هایی را بر روی موج ای.ام 690 و اف.ام 5/88 و 9/87 پخش می‌کردند. عراق در عملیات روانی رادیویی مانند دیگر جنگهای بزرگ از یک زن به نام بتی بغدادی استفاده کرد تا برنامه‌های تبلیغاتی برای دلسرد کردن دشمنانش پخش کند. عراقیها فراموش کردند که برای اجرای برنامه عملیات روانی موفق، باید از روان‌شناسان هوشمندی استفاده کنند که در شناخت انگیزه‌ها و رفتارهای خودآگاه و ناخودآگاه افراد متخصص و در مورد ارزشها و رسوم فرهنگهای مختلف آگاه باشند. چنین روان‌شناسانی برای انتخاب مفاهیم متقاعدکننده و تأثیرگذار فرهنگی به منزله قلب تپنده عملیات روانی محسوب می‌شوند. در یکی از نخستین برنامه‌های عملیات روانی رادیویی، بتی به سربازان هشدار داد: «زمانی که شما در صحرای عربستان هستید، همسران و دختران شما به هرزگی می‌پردازند». این مسئله که همسران امریکایی اغوا شدند، بسیار خنده‌دار است. دستگاه عملیات روانی عراق، تحقیقات مناسبی در مورد فرهنگ امریکا، انجام نداده و در نتیجه در کار خود ناموفق بود. در طول عملیات توفان صحرا گروه چهارم عملیات روانی از 71 تیم بلندگوی تاکتیکی در میدان نبرد استفاده کرد. این تیمها از گروه‌های هوابرد و فرماندهی نیروهای ویژه وابسته به فرماندهی مرکزی امریکا حمایت می‌کردند. تیمهای بلندگو برنامه‌های خاصی را بر اساس فیلم و نوار برای فریب مردم و سربازان عراقی پخش می‌کردند. بیشتر بلندگوها برنامه‌هایی به زبان عربی پخش می‌کردند. همچنین بلندگوها روش جدیدی برای کنترل زندانیان در کمپ اسرا طراحی کردند تا آرامش مورد درخواست رؤسای زندان نظامی را برقرار کنند. جنگ دوم خلیج فارس یکی از بهترین نمونه‌ها از کاربرد بلندگوست. ائتلاف متحدین هم از لحاظ جسمی و هم از نظر روانی، نیروهای عراقی را که در شبه جزیره فاو تنها مانده بودند، تحت فشار قرار داد. تیم عملیات روانی تاکتیکی از گردان نهم جنگ روانی با بالگردهای 17-UH مأموریت داشتند به همراه بالگردهای کبری بر ضد نیروهای عراقی مستقر در شبه جزیره فاو عملیات روانی انجام دهند. پس از استقرار گردان نهم از برج رادیویی پیامی شنیداری به افراد دشمن ارسال شد و روز بعد 1405 نفر عراقی از حمله تعدادی افسر نظامی بدون درگیری خود را به نیروهای متحدین تسلیم کردند. سئوال این است که تأثیر عملیات روانی در عملیات توفان صحرا چقدر بود؟ سلیب سرخ گزارش داد که حدود 87 هزار سرباز عراقی در حالی که بیشتر آنها اعلامیه‌هایی را در لباس خود پنهان کرده بودند، به نیروهای ائتلاف پیوستند. تمام درگیری‌ها برای تسلیم بدون خونریزی بود. شاید بهترین شاهد برای تأثیر عملیات روانی، گفته‌های یک ژنرال عراقی باشد که: «جنگ روانی بزرگترین تهدید برای روحیه سربازان بود». عملیات روانی در عصر حاضر به طور گسترده به کار گرفته می‌شود. ما از نمونه‌های تاریخی متوجه می‌شویم که عملیات روانی تاکتیکی، عملیاتی استراتژیک و تحکیمی چگونه می‌تواند تا حد زیادی در کاهش یا تضعیف روحیه دشمن و اثرات جنگ، اشاعه اختلاف بین صفوف دشمن، پشتیبانی از عملیات فریب، تشدید اتحاد بین نیروهای خودی، افزایش همکاری درونی و کاهش اتحاد نیروهای دشمن مؤثر باشد. در طول سالیان دراز، فرماندهان ارشد نظامی از عملیات روانی بهره بردند، امروز با پیشرفتهای علوم رفتاری و ارتباطات، عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیک مهم قلمداد می‌شود. برای بسیاری از مردم، عملیات روانی، تصور کنترل دولت بر رسانه‌ها را در ذهن تداعی می‌کند و به آنها می‌گوید که تنها آنچه را که دولت می‌خواهد شما می‌شنوید. برای برخی دیگر، عملیات روانی، روح هولناک ژوزف گوبلز ـ وزیر تبلیغات هیتلر را زنده می‌کند که تکنیک دروغ بزرگ را که مترادف با تبلیغات بود به کار برد. هنوز برای بسیاری، واژه عملیات روانی کنترل ذهنی افراد را از طریق ابزارهای پیچیده و شست‌وشوی مغزی تداعی می‌کند. واضح است که عملیات روانی مدرن هیچ یک از اینها نیست. همچنین، عملیات روانی شبیه آگهی‌های عمومی‌که هر روز در رسانه‌های گروهی یا هر کجا که هستیم با آن مواجه می‌شویم نیست. معنای ضمنی که مردم در مورد عملیات روانی به کار می‌برند باعث می‌شود تا از درک معنای حقیقی عملیات روانی باز بمانند. هر کسی می‌داند که اگر محصول خوبی برای فروش نداشته باشد، مردم آن را نخواهند خرید و مهم نیست که چقدر تبلیغ شود، این مسئله، در مورد عملیات روانی نیز صادق است؛ البته، هیچ دلیلی وجود ندارد که ما از عملیات روانی بترسیم. دلایل بسیاری هست که از طریق کارهایی که با عملیات روانی می‌توان انجام داد برای آن ارزش قائل شویم. با به کار بردن فنون شنیداری عملیات روانی از طریق ارتباط چهره به چهره می‌توان توانایی عملیات روانی را ثابت کرد. باید از میزان آگاهی، اهداف و انگیزه‌های شنوندگان مورد هدف مطلع بود تا آنها مجبور شوند آن گونه که عملیات روانی می‌خواهد فکر و عمل کنند. اگر دشمن به ما شلیک کند، ما می‌توانیم آن را متقاعد کنیم که از جنگ دست بکشند. اگر آنها از ما بترسند، ما می‌توانیم آنها را متقاعد سازیم که خطرناک نیستیم. اگر آنها در حال جنگ با یکدیگر باشند، ما می‌توانیم به آنها ارزش اتحاد را نشان دهیم. عملیات روانی از خونریزی بدون دلیل و ویرانی و فقر جلوگیری می‌کند. بنابراین، عملیات روانی، در واقع یک سلاح انسانی است. امروزه عملیات روانی بخش اساسی فعالیتهای ایدئولوژیک، اقتصادی و سیاسی به کار رفته از سوی دولت برای حفظ اهداف ملی است. مأموریت عملیات روانی ارتشها، به اقدامات غیرنظامی ارتش، بر اساس نظر فرماندهان متکی است.



    مقالات مجله
    نام منبع: گردآوری و ترجمه: اکبر عابدی
    شماره مطلب: 2130
    دفعات دیده شده: ۱۹۸۸ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش