Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی عراق علیه امریکا در جنگ دوم خلیج فارس (1991) عملیات روانی عراق علیه امریکا در جنگ دوم خلیج فارس (1991)
    چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیات روانی عراق علیه امریکا در جنگ دوم خلیج فارس (1991) محمود یزدان‌فام مقدمه عملیات روانی به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در پیروزی یا شکست در جنگ، به تدریج جای خود را در میان نیروهای مسلح و سیاست‌های دفاعی و نظامی کشورها باز می‌کند. امروزه در جنگ‌ها بحث عملیات روانی از مهم‌ترین موضوعات است. در دو جنگ 1991 و 2003 خلیج فارس، هر دو طرف تلاش کردند از این عامل به نحو مؤثر بهره بگیرند و ضمن تقویت روحیه و توان نیروهای خود، اراده جنگید

    عملیات روانی عراق علیه امریکا در جنگ دوم خلیج فارس (1991) محمود یزدان‌فام مقدمه عملیات روانی به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در پیروزی یا شکست در جنگ، به تدریج جای خود را در میان نیروهای مسلح و سیاست‌های دفاعی و نظامی کشورها باز می‌کند. امروزه در جنگ‌ها بحث عملیات روانی از مهم‌ترین موضوعات است. در دو جنگ 1991 و 2003 خلیج فارس، هر دو طرف تلاش کردند از این عامل به نحو مؤثر بهره بگیرند و ضمن تقویت روحیه و توان نیروهای خود، اراده جنگیدن در نیروهای دشمن را متزلزل کنند. شناخت این پدیده و یافتن راه‌کارهای مناسب آن، همانند سایر متغیرهای مؤثر در موفقیت آن نیازمند است. رژیم عراق در سال 1991 تلاش وسیعی را برای مقابله با عملیات روانی امریکاییان آغاز کرد و برنامه گسترده‌ای را در سطوح مختلف برای ایجاد شکاف در جبهه ائتلاف و ایجاد تزلزل در اراده سربازان طرف مقابل به اجرا گذاشت که به نظر می‌آید با موفقیت چندانی همراه نبود. در این مقاله سعی می‌شود، عملیات روانی عراق علیه نیروهای ائتلاف و در رأس آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و میزان موفقیت آن و عوامل تأثیرگذار ارزیابی شود. میزان اثرگذاری رسانه‌های عراقی، جهت‌گیری‌های فکری عراق در عملیات روانی، اهداف عراق، اقدامات عملی عراق و تحلیل ابزاری و محتوایی آن در جنگ 1991 مباحثی هستند که در این مقاله به آن پرداخته می‌شود. 1) محیط راهبردی منطقه و تحولات آن درک عملیات روانی عراق در جنگ 1991 به بررسی فضای سیاسی و نظامی آن دوره نیازمند است. شناخت مسائل عملیات روانی در سایه بررسی ابعاد و تحولات نظامی و سیاسی جنگ 1991 خلیج فارس قابل درک است. ویژگی‌های نظامی ـ سیاسی عراق، توانایی‌ها و محدودیت‌های متعددی را برای اجرای عملیات روانی از سوی این کشور به وجود آورد. در عین حال، ویژگی‌ها و توانایی‌های نیروهای ائتلاف، به عنوان روی دیگر سکه به بررسی گسترده نیاز دارد که از حوزه این نوشته خارج است. زمانی که جنگ ایران و عراق در سال 1367 با پذیرش قطعنامه 598 پایان یافت، عراق از نظر نظامی در آمادگی بالایی قرار داشت و با استفاده از کمک‌های مالی اعراب و کمک‌های تسلیحاتی شرق و غرب در چند ماه پایانی جنگ، توانسته بود ضمن به دست آوردن پیروزی‌های نظامی، در مدت کوتاهی به سرعت، نتیجه نبرد را به نفع خود تغییر دهد. ارتش یک میلیونی عراق با هشت سال تجربه نبرد با قدرتمند‌ترین کشور منطقه، ابزاری آرمانی در دست دیکتاتور بغداد بود که رویای کنترل منطقه و رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراند و از پیامدهای اقتصادی جنگ به شدت رنج می‌برد. به این دو عامل باید ثروت انبوه کشور کوچک کویت در همسایگی عراق ـ که به شدت وسوسه‌انگیز بود ـ و افول و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آشفتگی نسبی در ساختار نظامی بین‌الملل را نیز افزود. ادعاهای عراق علیه کویت به شکل‌های گوناگون طرح شده بود و تنش در روابط آنها در سال 1990 افزایش یافت. تلاش‌های کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی برای آرام‌کردن اوضاع بی‌نتیجه بود، ارتش عراق در اول اوت 1990 در مرزهای کویت صف‌آرایی کرد و طی چند روز کل سرزمین کویت را به اشغال خود درآورد و همراه با خطر حمله عراق به عربستان سعودی وضع منطقه به شدت آشفته شد. تصور کنترل بیش از 50% منابع نفت جهان از طریق صدام برای همه کشورهای منطقه و قدرت‌های بزرگ وحشتناک بود. بلافاصله سازمان ملل و اکثر کشورهای جهان تجاوز به کویت را محروم کردند و در صدد اعزام نیرو به منطقه برآمدند تا مانع اقدام عراق علیه عربستان شوند. بدین ترتیب، عملیات سپر صحرا شکل گرفت و صف‌آرای نظامی در منطقه برای بیرون کردن عراق از کویت تشدید شد. سازمان ملل سیزده قطعنامه علیه عراق تصویب کرد و نیروهای ائتلاف از 33 کشور جهان زیر پرچم سازمان ملل گرد آمدند و تحت فرماندهی امریکا، جنگ دوم خلیج فارس علیه عراق در 16 ژانویه 1991 آغاز شد. این جنگ به عملیات طوفان صحرا مشهور است. در این ائتلاف، قدرت‌های بزرگ جهان و کشورهای عرب منطقه مثل مصر، عربستان، سوریه و کویت حضور داشتند. ویژگی این جنگ غافل‌گیر شدن غرب و اعراب در برابر اقدام صدام بود؛ چه، چنین اقدامی برای غرب و اعراب غیرقابل باور و اقدامات بعدی یا پیامدهای آن غیرقابل پذیرش بود. در چنین محیطی واکنش‌ها بسیار تند و متغیر بودند. اوضاع کشورهای عربی متشنج شد و بنیان‌های تبلیغاتی عراق که در طول جنگ با ایران مبتنی بر دفاع از قلمرو بزرگ عربی و مرزهای شرقی آن بود، فرو ریخت و حوزه تقابل جدیدی به وجود آمد که امریکا و بسیاری از قدرت‌های بزرگ جهان و منطقه از جمله بانفوذترین کشورهای عربی در مقابل آن قرار داشتند. این حوزه تقابل جدید، بیشتر در اندیشه سوسیالیستی حزب بعث ریشه داشت که به ضرورت، در دوره جنگ با ایران به فراموشی سپرده شد و در دوره فروپاشی شوروی به یکی از محورهای تبلیغاتی و عملیات روانی عراق تبدیل شده بود. مرحله دوم بحران یا حمله نیروهای ائتلاف علیه بغداد از 16 ژانویه 1991 آغاز شد. نیروهای امریکایی به همراه نیروهای انگلیسی و فرانسوی جنگ هوایی و موشکی شدیدی را علیه مراکز نظامی و استراتژیک عراق آغاز کردند. آنها طی 38 روز بمباران هوایی، مراکز فرماندهی، محل تجمع نیروهای عمده زمینی، پایگاه‌های هوایی و پرتاب موشک را در هم کوبیدند. نیروی هوایی عراق از هم پاشید و توان موشکی آن به شدت کاهش یافت. در این مرحله، عملیات روانی عراق بیشتر به ایجاد ترس و وحشت در سربازان نیروهای ائتلاف به ویژه امریکا از جنگ زمینی و شیمیایی و ایجاد شکاف به خصوص احیای شکاف قدیمی میان اعراب و اسرائیل در جبهه ائتلاف، معطوف بود که به تفصیل بیان خواهد شد. 2) اهداف عملیات روانی عراق اهداف عملیات روانی عراق را با توجه به دو مرحله بحران باید از یکدیگر تفکیک کرد. اهدافی که عراق در مرحله نخست بحران در نظر داشت، عمدتاً اهداف کلان و مخاطب پیام‌های عملیات روانی عمدتاً دولت‌های ملی و یا ملل مختلف عرب بودند. اهداف عراق را در این مرحله می‌توان به شکل زیر دسته‌بندی کرد: 1) توجیه عقلانی تجاوز به کویت و اشغال آن. 2) جلب حمایت توده‌های عرب و مسلمان. 3) دلسرد کردن ملت‌ها نسبت به اعمال تحریم‌های سازمان ملل علیه عراق. 4) ایجاد دلسردی در دولت‌ها نسبت به حمله به عراق و جلوگیری از عملی شدن آن. عراق برای رسیدن به هرکدام از اهداف بالا محورهای تبلیغاتی ویژه‌ای را انتخاب کرده بود. در مورد هدف نخست، عراق ادعا می‌کرد که نیروهای نظامی عراق به دعوت نیروهای انقلابی کویت وارد این کشور شده‌اند و نقش کمک به نیروهای آزادی‌بخش را ایفا می‌کنند. رژیم صدام به ظاهر تلاش می‌کرد از این طریق موضوع تجاوز به یک کشور مستقل را عقلانی و انقلابی جلوه دهد. خیالی و غیرواقعی بودن دلایل عراق چنان آشکار بود که نه تنها این ادعا نتوانست افکار عمومی را قانع کند، بلکه ضربه سختی بر اعتبار عملیات روانی عراق زد. کویت کشوری نبود که در آن زمان، انقلابی‌های فعال با جایگاه اجتماعی مناسب و توان قدرتی بالا برای سرنگونی حکومت داشته باشد. عدم حضور افراد کویتی در حکومت تحت اشغال عراق و سپردن ریاست آن به داماد صدام، دلایلی بسیار قوی بر غیرواقعی بودن ادعاهای عراق بود که مبنای غلط عملیات روانی این کشور را در توجیه افکار عمومی دنیای عرب و نیروهای عراقی آشکار می‌کرد. هدف دوم عراق، جلب حمایت توده‌های عرب و مسلمان بود. رژیم صدام بر خلاف دوره جنگ با ایران، این بار امید چندانی به حمایت دولت‌های عربی نداشت. این رژیم با جلب حمایت توده‌های عرب و مسلمان می‌کوشید زمامداران این کشورها را به سکوت و عدم مشارکت در ائتلاف وادار کند. برای رسیدن به این هدف، رژیم عراق تلاش می‌کرد خود را قهرمان مبارزه علیه دشمنان اعراب و مسلمانان نشان دهد. ناسیونالیسم عربی، شعارها و القاب اسلامی به کمک مفاهیم سوسیالیستی حزب بعث ـ مانند مبارزه با امپریالیسم امریکا ـ پایه‌های عملیات روانی عراق را تشکیل می‌دادند. این جهت‌گیری عملیات روانی عراق بیش از آنچه متوجه نیروهای امریکایی و انگلیسی باشد، در پی تأثیرگذاری بر اعراب و مسلمانان بود. با این حال، در مورد اعراب نیز بیشتر متأثر از فرهنگ سیاسی عراق بود تا مخاطبان آن این ضعف فرهنگی و محتوایی عملیات روانی عراق، به همراه اقدام این کشور در حمله به کویت و اشغال یک کشور عربی، عملیات روانی عراق را بی‌اعتبار و کم‌تأثیر کرد، پس از تسلیم صدام در برابر شرایط کشورهای ائتلاف اعراب همسویی کمتری، با اعراب نشان می‌دادند. این وضعیت در بین اعراب بعد از آغاز حملات نیروهای ائتلاف و مقاومت صدام در برابر آنها تا حدودی به نفع عراق تغییر کرد ولی اقدام ایجابی مؤثری را در پی نداشت و عملیات روانی عراق به تحسین شجاعت و مقاومت صدام در برابر امریکا از سوی اعراب محدود شد. هدف سوم عراق، ایجاد دلسردی میان دولت‌های ائتلافی برای مشارکت در اعمال تحریم‌های سازمان ملل علیه عراق بود. عراق برای رسیدن به این هدف، تبلیغات گسترده‌ای را در مورد تأثیرات اعمال تحریم بر تأمین مواد غذایی و دارویی مردم عراق، به ویژه کودکان، آغاز کرد و تهیه و پخش فیلم‌های متعدد از وضعیت فلاکت‌بار معیشتی مردم و مرگ‌ومیر کودکان عراق در سال‌های بعد در همین راستا بود. آخرین هدف عراق در جلوگیری از حمله نظامی به این کشور از طریق پخش خبرهایی چون عراق بعد از مدت کوتاهی از کویت عقب‌نشینی خواهد کرد، پیگیری می‌شد. وعده عقب‌نشینی می‌توانست در جلوگیری از ائتلاف کشورهای مختلف به ویژه قدرت‌های بزرگ و کشورهای عربی برای حمله به عراق عامل مؤثری باشد. تلاش‌های دیپلماتیک گسترده اعراب و اروپاییان در کنار روسیه باعث شد تا زمامداران عراق، این شیوه را برای رسیدن به هدف برگزینند. اما غیرقابل قبول بودن اقدام صدام در اشغال کویت و تأثیرات وحشتناک آن در کشورهای منطقه و قدرت‌های صنعتی، به خصوص امریکا، آستانه تحمل وضع موجود را به شدت کاهش داده بود و قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی نمی‌توانستند شاهد تداوم وضع موجود ـ حتی برای مدتی کوتاه ـ باشند. 3) ابزارهای عملیات روانی عراق ابزارهای عملیات روانی عراق، ابزارهای مرسوم عملیات روانی شبکه‌های تلویزیونی، شبکه‌های رادیویی، شبکه اینترنت، مطبوعات، اعلامیه‌های تبلیغاتی و بلندگوهای مورد استفاده در میدان نبرد را شامل می‌شود. ابزارهای مورد استفاده عراق در مقایسه با نیروهای ائتلاف بسیار ضعیف‌تر بود. شبکه‌های تلویزیونی، رادیویی و حتی مطبوعات عراق به طور کامل زیر کنترل دولت بودند. صدام از طریق وزارت فرهنگ و اطلاعات حزب بعث و شورای فرماندهی عراق که مستقیماً زیر نظر صدام بودند، رسانه‌های گروهی را کنترل می‌کرد. در عراق تمام تأسیسات دریافت و پخش برنامه، در اختیار رادیو و تلویزیون عراق بود و زیر نظر این سازمان اداره می‌شد. قبل از اشغال کویت، عراق دو شبکه تمام وقت تلویزیون و دو شبکه رادیویی به نام شبکه بغداد و صدای خلق داشت که در موج کوتاه برای ترکمن‌ها، کردها و عاشوری‌ها برنامه پخش می‌کرد. عراق پس از اشغال کویت، با در دست گرفتن تأسیسات رادیویی کویت، پخش برنامه رادیویی کویت آزاد را آغاز کرد. همچنین، عراق دست‌کم پنج برنامه رادیویی بر روی امواج کوتاه به منظور تضعیف دولت‌های عربستان سعودی و مصر و متزلزل کردن روحیه یگان‌های عرب مستقر در منطقه خلیج فارس پخش می‌کرد. اسامی این رادیوها که بازتابی است از جهت‌گیری عملیات روانی عراق به شرح زیر است: رادیو مکه مقدس، صدای مصر عربیسم، صدای شبکه جزیره و خلیج عرب، صدای صلح و صدای بیداری عربی. از این پنج رادیو، عنوان دو مورد از آنها مستقیماً علیه عربستان، یک مورد علیه مصر و یک مورد علیه کل اعراب بود. به لحاظ مفهومی هم در یک مورد از آنها، از نام مکان‌های مقدس اسلامی بهره گرفته شده است، در یک مورد، از مفهوم عام بشری صلح در قبال جنگ استفاده و در سه مورد باقیمانده بر عربیت و بهره‌گیری از مفاهیم آن تأکید شده بود. عراق ده روز پس از تصرف کویت این شبکه‌های رادیویی را راه‌اندازی و به تدریج پخش برنامه‌ها را شروع کرد که تا آغاز حملات هوایی نیروهای ائتلاف ادامه داشت. عراق، مطبوعات داخلی را طور کامل زیر کنترل داشت و با برگزاری کنفرانس‌های خبری و دعوت از خبرنگاران خارجی تلاش می‌کرد با انتقال نقطه نظرهای خود به خارج از کشور، از رسانه‌های آنها برای رساندن پیام‌های خود بهره‌برداری کند. نخستین گروه از خبرنگاران خارجی در 18 اوت وارد بغداد شدند، در میان آنها خبرنگاری از سی.ان.ان امریکا حضور داشت. در طول جنگ، خبرها و گزارش‌های مفصلی به طور زنده از بغداد مخابره و در سراسر جهان پخش می‌شد. عراق این خبرنگاران را به شدت کنترل می‌کرد، حتی برای آنان محافظانی را در نظر گرفته بود و گزارش‌های آنان بعد از سانسور اجازه پخش می‌گرفت. با وجود این گزارش‌های ارسالی از بغداد در شبکه‌های تلویزیونی، به ویژه سی.ان.ان یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌ها بود و رژیم صدام از فرصت‌های به وجود آمده در رسیدن به اهداف خود بیشترین بهره را برد. همچنین، عراق با اعطای مبالغی قابل توجه به رسانه‌های گروهی در مناطق مختلف جهان ـ به ویژه اروپای غربی ـ مطالب مورد نظر خود را از طریق آنها منتشر می‌کرد. عراق، قبل از آغاز جنگ از این ابزارهای عملیات روانی برای رسیدن به هدف استفاده زیادی کرد و موفقیت‌هایی را نیز به دست آورد، اما با آغاز حمله نیروهای ائتلاف، قسمت بزرگی از این ابزارها از بین رفت و امکانات آن به شدت کاهش یافت؛ موضوعی که در بحث محدودیت‌های عراق به آن اشاره خواهد شد. ابزار دیگری که عراق در عملیات روانی از آن بهره گرفت، برگه‌های تبلیغاتی بود که عموماً به صورت کاریکاتور طراحی شده بودند و بیشتر در داخل عراق و کویت پخش می‌شدند و بیشترین مخاطبان آنها مردم کشورهای عربی منطقه بودند. نکات مهم و جملات کلیدی آنها عبارت بودند از: 1) اگر بوش جنگ را شروع کند دیگر قادر به توقف آن نیست. 2) سربازان امریکایی رفتار وحشیانه‌ای دارند و با اماکن مقدس اسلامی توهین‌آمیز برخورد می‌کنند. 3) هدف امریکا از جنگ به دست گرفتن کنترل نفت اعراب است. 4) سربازان امریکا همگی به شراب، زن و موسیقی معتادند و به طور آشکار به ارزش‌های عربی هتک حرمت می‌کنند. 5) روحیه سربازان امریکایی بسیار پایین است و آنها قادر به ایستادگی در شن‌های صحرا نیستند. 6) سربازان امریکایی از ارتش آموزش دیده عراق که تجربه هشت سال جنگ با ایران را دارند، ترسیده‌اند. 7) سربازان امریکایی در رویارویی با ارتش عراق شکست خواهند خورد و فرار خواهند کرد. 8) با اتحاد نیروهای عربی اسلامی، امریکا شکست خواهد خورد. 9) مجسمه آزادی هم از امریکاییان نفرت دارد. 10) امریکا در نبرد زمینی شکست خواهد خورد و ادعای آنها در مورد کوتاه بودن زمان جنگ دروغ است. 11) ایجاد شکست و تردید در سربازان امریکا در مورد هدف جنگ. 12) جنگ طولانی است و امریکا متحمل تلفات سنگینی خواهد شد. 4) تحلیل محتوایی و مفهومی عملیات روانی عراق عملیات روانی در عراق در دو مرحله بحران تا حدودی متفاوت بود. در مرحله نخست، یعنی از تصرف کویت تا آغاز حملات هوایی نیروهای ائتلاف، هدف عراق بیشتر جلوگیری از همکاری و مشارکت کشورها در ائتلاف بود. مخاطبان پیام، خارج از عراق و بیشتر رؤسای کشورها و افکار عمومی محسوب می‌شدند. هدف عملیات روانی بازداشتن کشورها از اقدام به اعمال تحریم اقتصادی و سیاسی یا حمله نظامی بود که به صورت آشکار و پنهان انجام می‌گرفت. در مرحله دوم، هدف عملیات روانی عراق با توجه به تحولات به وجود آمده تغییر کرد، پیام‌ها عمدتاً تهدید‌آمیز و علیه دولت‌های مصر، عربستان و امریکا بودند. در سطح میدان نبرد بر توان بالای نیروی زمینی عراق و وارد آوردن تلفات انسانی شدید به نیروهای ائتلاف تأکید می‌شد. پایه تبلیغات عراق بیشتر در طبقه سیاه و خاکستری قرار می‌گرفت و کمتر از پایه سفید برخوردار بود، این موضوع در مرحله دوم، کاهش اعتبار عملیات روانی عراق را سبب شد. در عمل، عراق توان تطبیق عملیات روانی با ابزارهای دیگر قدرت (سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی) را نداشت. تهدیدها و تبلیغات گسترده عراق در مورد سلاح‌های شیمیایی هرگز جنبه عملی به خود نگرفت و به طور طعنه‌آمیزی به سگی که پارس نمی‌کند مشهور شد. عراق در عملیات روانی خود با توجه به اهداف آن، از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کرد. آنها در رسانه‌های تصویری بیشتر افکار عمومی داخل و خارج را مدنظر داشتند و بر عربیت و اسلامیت تأکید می‌کردند، در حالی که در استفاده از اعلامیه‌های تبلیغاتی بیشتر به نیروهای مسلح مقابل توجه می‌کردند و در پی ایجاد شکست و تردید در سربازان نیروهای ائتلاف نسبت به فرماندهان بودند و شکست و نابودی امریکاییان را پیشاپیش اعلام می‌کردند. در عین حال، آنها در پی تقویت روحیه نیروهای مسلح خود از طریق زبون نشان دادن دشمن بودند. در این موارد نیز عملیات روانی عراق بیش از آن که در پی ترغیب نیروهای دشمن برای تسلیم باشد، در صدد تحقیر و بازداشتن آنها بود. از این بعد به نظر می‌رسد تبلیغات عراق بیشتر به نیروها و مردم خودی توجه داشت. آنها با وجود تجربه هشت سال جنگ با ایران در مقابل توان برنامه‌ریزی و عملیاتی نیروهای ائتلاف بیشتر واکنشی عمل می‌کردند. هدف عملیات روانی صرفاً ایجاد شک و تردید نیست، تسلط بر اذهان و اراده نیروهای مقابل برای نجنگیدن و تسلیم شدن نیز از اهداف عملیات روانی است، که عراق در این زمینه کوچک‌ترین موفقیتی نداشت و هرگز نتوانست اراده خود را برای نجنگیدن و تسلیم شدن به نیروهای مقابل بقبولاند. رویکرد شناختی عراق در عملیات روانی به سه حوزه ناسیونالیسم عربی، اسلام‌گرایی و امپریالیسم امریکا قابل تقسیم است. عراق در تلاش برای جلوگیری از مشارکت اعراب در ائتلاف، بر ارزش‌های عربی تأکید می‌کرد و پس از شکست مذاکرات با سران دولت‌ها سعی کرد از طریق تحریک و تهییج افکار عمومی جهان عرب، سران کشورهای منطقه را تحت فشار قرار دهد تا از همکاری با نیروهای ائتلاف خودداری کنند. همچنین، عراق تلاش کرد با کشاندن پای رژیم اشغال‌گر قدس به جنگ، ضمن جلب توجه اعراب به سوی دشمن قدیمی خود، شکاف اعراب و رژیم اشغال‌گر قدس را گوش‌زد کند. عراق قبل از آغاز حملات نیروهای ائتلاف عقب‌نشینی خود از کویت را به حل مسئله فلسطین و لبنان و همچنین عقب‌نشینی رژیم اشغال‌گر قدس از ارتفاعات جولان سوریه مرتبط دانست. ولی بعد از شروع جنگ، با تهدید حمله موشکی به رژیم اشغال‌گر قدس در صدد بود ضمن گسترش بحران توجه اعراب و مسلمانان را به شکاف و خصومت آنها با رژیم اشغال‌گر قدس و پشتیبان اصلی رژیم اشغال‌گر قدس یعنی امریکا جلب کند تا اعتماد اعراب و مسلمانان را به سیاست امریکا در منطقه و تلاش آن برای آزادسازی کویت خدشه‌دار کند. از این جهت، مخاطب بیشتر پیام‌های عراق مردمان کشورهای عربی بودند. موضوع دیگری که در پیام‌های عملیات روانی عراق مشاهده می‌شود، توسل به ارزش‌ها و مسائل اسلامی است. عراق در اعلامیه‌هایی تبلیغاتی و برنامه‌های رادیویی خود از مفاهیمی چون: الله اکبر، مکه مکرمه، قدس شریف، قوات اسلامی، اماکن متبرکه عراق و ... استفاده می‌کرد. حوزه مفهومی سوم عراق را باید در اندیشه‌های حزب بعث و عملکرد امریکا جستجو کرد. امپریالیسم واژه‌ای بود که عراق از آن برای تبیین سیاست‌های منطقه‌ای امریکا استفاده می‌کرد. عراق سعی می‌کرد تصویر امپریالیستی امریکا را در جهان با تأکید بر شکست این کشور در ویتنام نمایش دهد و عنوان می‌کرد که لشکرکشی نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا برای کنترل منابع نفت منطقه است و امریکا نه برای آزادی، بلکه برای گسترش سیطره خود به این منطقه آمده است. به دلیل نوع حکومت حاکم بر عراق، عملیات روانی بر اساس تبلیغ چهره، شخصیت و توان رهبری صدام صورت می‌گرفت و وجود و حضور صدام به منزله تدبیر، قدرت و آرامش برای عراق تبلیغ می‌شد. تبلیغات عراق از صدام چنان کیش شخصیتی درست کرده بود که آینده عراق در آن تجلی داشت و این دو از همدیگر تفکیک‌ناپذیر نشان داده می‌شدند. اقتدار صدام، اقتدار و پیشرفت عراق تلقی می‌شد. از صدام چهره‌ای اسطوره‌ای و مقدس ترسیم شده بود. او همه چیز را می‌داند و بهتر از همه تصمیم می‌گیرد، خطا و اشتباه به تصمیمات او راهی ندارد و تنها در صورتی که صدام بماند، عراق نیز پابرجا خواهد ماند. 5) ضعف‌ها و محدویت‌های عراق ضعف‌ها و محدودیت‌های عراق را در اجرای عملیات روانی می‌توان در چند سطح و موضوع بررسی کرد. نخستین بخش ضعف‌های عراق به سطح کلان و نوع نظام سیاسی و فکری آن مربوط است. بخش دوم به ناهماهنگی اجزای سیستم و ضعف فرآیند طراحی و اثرگذاری عملیات روانی عراق برمی‌گردد و در نهایت، باید از ضعف‌های عراق در ابزارهای کاربرد عملیات روانی نام برد. الف) حکومت توتالیتر و پیامدهای آن نظام سیاسی عراق از دو بخش جداگانه حزب بعث (حزب عربی ـ سوسیالیستی بعث) و دولت (شورای فرماندهی انقلاب) تشکیل شده بود. بر اساس قانون اساسی، برتری سیاسی از لحاظ نظری و عملی با حزب بعث است. نظام سیاسی عراق، پس از برچیده شدن حکومت سلطنتی در سال 1358 به صورت جمهوری اداره می‌شد، اما عملاً رؤسای جمهور این کشور از ابتدای تشکیل جمهوری، از میان نظامیان انتخاب می‌شدند. در دوره حکومت صدام حسین اقتدار نظامی ـ امنیتی حکومت تشدید شد و مجلس و نهادهای مدنی عملاً اختیار و قدرتی نداشتند. مرجع عالی تصمیم‌گیری شورای فرماندهی انقلاب بود و دبیر کل حزب بعث در رأس این شورا و نیروهای مسلح قرار داشت. به طور کامل نظام سیاسی عراق در دوره مورد بحث یک نظام بسته و توتالیتر بود؛ مخالفان رسمیت نداشتند و حق رقابت با حزب بعث بی‌معنی بود؛ نه از استقلال گروه‌ها و نهادها مدنی خبری بود و نه انتقاد از سیاست و حاکمان قابل تحمل. گردش نخبگان به صورت دوره‌ای و رقابت پارلمانی صرفاً در قالب حزب بعث مطرح بود. تمامی رسانه‌های گروهی تحت کنترل دولت بودند و گردش اطلاعات و اخبار به شدت محدود بود و به همه امور از زاویه امنیتی نگاه می‌شد. در چنین جامعه‌ای اطلاعات و پردازش آن بیش از آنچه بر اساس اصول علمی و از طریق کارشناسان تعلیم‌یافته با ذهنی نقاد صورت بگیرد، با ملاحظات رده‌های بالای حکومت و از سوی افراد تملق‌گو انجام می‌شد. بررسی اصولی و پردازش اطلاعات و چهارچوب‌های نظری مباحث اطلاعاتی در جامعه و فضایی می‌تواند به درستی انجام شود که در آن متخصصان بکوشند با نقد و ابطال نظریه، فرضیه و یا حدس‌های پیشنهادی دیگران فرضیه‌ای اصولی و عقلانی را تأیید و برای اجرا آماده کنند. این روند، تنها در یک جامعه باز تحقق‌پذیر است؛ جامعه‌ای که در آن اطلاعات مربوط به مسائل مختلف عموماً در دسترس قرار دارد و افراد می‌توانند آزادانه نظریات و فرضیه‌های خویش را ابراز کنند و رأی و عمل هر کس را مورد ارزیابی نقادانه قرار دهند تا از میان آزمایش فرضیه‌ها و حدس‌ها نظریات ماندگارتر باقی بمانند و برای عمل در عرصه‌های مختلف حکومتی و از جمله عملیات روانی راهنما باشند. رویکردها و اقدامات عراق در عملیات روانی در سال‌های اول دهه نود نمای قابل توجهی از یک حکومت بسته است. این حکومت با در اختیار گرفتن کلیه رسانه‌های عمومی توانست اخبار، اطلاعات و تحلیل‌ها را آن گونه که مدنظر است منعکس کند و به افکار عمومی عراق شکل بدهد. از این جهت، رژیم عراق به راحتی پیام خود را بر پایه‌های سیاه و خاکستری بنا نهاد. پیام‌های منتشر شده در مواردی هیچ‌گونه پایه و اساس واقعی نداشتند، اما به سادگی پخش می‌شدند. سیستم عملیات روانی عراق در مورد پیام‌های داخلی، همسان‌سازی ابزارهای قدرت و ارایه دیدگاه‌های گوناگون موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کرد که افکار عمومی را تحت تأثیر قرار می‌داد. رژیم عراق و شیوه‌های تبلیغاتی آن به ظاهر از توان بالایی برخوردار بودند اما دو آسیب‌پذیری اساسی در مورد آن با اجرای عملیات روانی هدف‌دار از سوی کشورهای متخاصم، آشکار شد و در نتیجه، شکنندگی رژیم و سیستم عملیات روانی رژیم عراق را نیز به نمایش گذاشت. بسته بودن حکومت و سیستم عملیات روانی آنها، زمینه ارایه فرضیه‌ها و حدس‌ها را محدود کرده، عدم توانایی در نقد و ارزیابی طرح فرضیه‌های خام را سبب شده و کار کارشناسی روی آنها انجام نگرفته بود و ناهماهنگی اجزا در اجرا به خوبی نمایان بود. فقدان کارشناسان و افسران اطلاعاتی خلاق و بی‌باک باعث شده بود تا سیستم عملیات روانی از درون نارسایی پیدا کند. در چنین محیطی روند طراحی عملیات روانی عراق به جای این که بر اساس ویژگی‌های محیطی از پایین به بالا باشد، معمولاً به صورت دستوری از بالا به پایین صورت می‌گرفت. ویژگی‌های حیطی و توانایی‌های کارشناسی نادیده گرفته شده و افسران پایین‌دست ناگزیر به اطاعت بودند. آسیب‌پذیری دوم عراق و سیستم‌های عملیات روانی بسته، بی‌اعتباری و شکنندگی پیام‌های ارسالی آنهاست که در سال 1991 در مورد عراق خود را نشان داد. تولید پیام‌های بر پایه سیاه و خاکستری به مرور آشکار شده و پخش‌کنندگان آن نزد افکار عمومی اعتبار خود را از دست داده بودند. طراحان عملیات روانی رژیم عراق به دلیل نبود فضای نقد بر افزایش اثرگذاری، پیام‌های غیرواقعی‌تری را می‌ساختند تا در سطح معمولی اثر داشته باشد. در وضعیتی که برای پیام‌های عملیات روانی بسته رقیبی وجود نداشت بی‌اعتباری آنها چندان معلوم نبود و آشکار نمی‌شد، اما با شروع جنگ و آغاز عملیات روانی نیروهای ائتلاف، شکنندگی عملیات روانی رژیم عراق آشکار شد. غیرواقعی بودن پیام‌ها آشکار شد و تناقض‌های درونی و نبود پشتوانه عملی برای اجرای پیام، بر بی‌اعتباری بیشتری عملیات روانی منجر شد. این پیام‌ها نه تنها توانایی لازم را برای متقاعد کردن مردم عراق در راستای حمایت از سیاست‌های دولت نداشتند و قادر به کاهش انگیزه نیروهای دشمن نیز نبودند، بلکه در بعضی مواقع نتیجه عکس می‌دادند. در اثر این بی‌اعتباری‌ها، حکومت، پشتوانه مردمی و اراده جنگیدن را در نیروهای خودی از دست داد و به دشمن برای جنگیدن اراده مضاعف بخشید. فقدان مشروعیت مردمی رژیم صدام، با تشدید این ضعف‌ها، به بی‌اعتباری بیشتر پیام‌ها و کم‌تأثیر شدن عملیات روانی کمک کرد. ب) ناهماهنگی اجزای سیستم، ابزار و اهداف عملیات روانی همانند سیستمی است که هرگونه ناهماهنگی در میان اجزای تشکیل‌دهنده و هدف تعیین شده، سیستم را با ناکارآمدی و ضعف روبه‌رو می‌کند. این ناهماهنگی می‌تواند بین اجزای داخلی سیستم و یا کارکرد سیستم با هدف‌های تعیین‌شده صورت گیرد. به ظاهر نقطه قوت و قدرت رژیم عراق در همین موضوع نهفته است که به دلیل تصمیم‌گیری متمرکز و اطاعت بقیه اجزا از مقام بالاتر، سیستم از انسجام بالایی برخوردار است و اجزا به صورت هماهنگ عمل می‌کنند. اما در عمل، رژیم عراق نشان داد که بر خلاف برداشت اولیه چنین انسجامی را در عملیات روانی به ویژه در حوزه همسویی و هماهنگی میان پیام‌های ارسالی و اقدامات انجام شده، ندارد. برای نمونه، واکنش تند کشورهای جهان نسبت به اشغال کویت از سوی عراق و تلاش آنها برای استقرار نیروی نظامی در منطقه باعث شد عراق تعداد زیادی از اتباع کشورهای مختلف را که در عراق و کویت حضور داشتند به گروگان بگیرد. رژیم بغداد چندین ماه این گروگان‌ها را در اختیار داشت و اعلام می‌کرد از آنها به منزله سپر انسانی برای دفاع از مراکز مهم نظامی، اقتصادی و سیاسی در برابر حملات کشورهای غربی استفاده خواهد کرد. هدف عراق در این اقدام، جلوگیری از حمله کشورهای غربی به مراکز مهم عراق بود؛ در حالی که همین موضوع، تشدید جو منفی افکار عمومی جهانی علیه عراق را سبب شد. دولت‌هایی مثل فرانسه که در ابتدا تمایل زیادی برای اقدام نظامی نداشتند، به گروه طرفدار حمله نظامی متمایل شدند. همچنین، این پیام عراق با ظرفیت‌های نظامی و اقتصادی عراق برای تداوم اقدام سازگار نبود و قدرت نظامی و تبلیغاتی و دیپلماتیک عراق نمی‌توانست با پیام عملیات روانی خود همسو شود. در نتیجه، عراق ناگزیر گروگان‌ها را آزاد کرد، بدون آن که بتواند پیامدهای منفی این اقدام خود را در افکار عمومی کشورهای غربی برطرف و کشورهای عضو ائتلاف را به عدم توسل به زور متمایل کند. بدین ترتیب، می‌توان گفت عملیات روانی عراق در مورد گروگان‌ها با نوعی ناهماهنگی میان قدرت و اقدام ـ هدف و اقدام ـ روبه‌رو بود و همین موضوع، به ضرر عراق تمام شد. نمونه برجسته دیگر تلاش عراق برای پیوندزدن موضوع عقب‌نشینی کویت به حل مسئله فلسطین، عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اعراب سوریه و لبنان بود که صدام آن را در 12 اوت طی یک سخنرانی رادیو تلویزیونی اعلام کرد. هدف رژیم صدام از این عملیات روانی این بود که خود را مدافع اعراب و آزادی سرزمین‌های آنها جلوه دهد؛ چیزی که صدام در اوایل دهه هشتاد نیز آن را برای حمله به ایران تبلیغ می‌کرد. اما بسیار آشکار است که این هدف و یا سیاست اعلامی رژیم بغداد با سیاست اعمالی آن در کویت کاملاً تناقض داشت. عراق یک کشور کاملاً عرب را مورد حمله قرار داد که یک دهه از نظر مالی و نظامی کمک‌های سخاوت‌مندانه‌ای به عراق کرده بود. ناهماهنگی میان عملیات روانی و اقدامات دیگر رژیم، کاهش کارایی و بی‌اعتباری عملیات روانی بغداد را موجب شد و به عنوان مانعی برای رسیدن به اهداف مورد نظر جلوه کرد. محور دوم عملیات روانی عراق که بر اسلام‌خواهی متکی بود، با عملکرد گذشته این رژیم در تناقض بود و نمی‌توانست اقدام یا استنکاف از عملی از سوی مخاطب مورد نظر را سبب شود. ج) ضعف ابزارهای عملیات روانی قدرت ـ جدا از ویژگی‌های دیگرش ـ یک مفهوم قیاسی است. به دیگر سخن، قدرت را در قیاس با قدرت دیگر می‌توان ارزیابی کرد. عملیات روانی عراق در قیاس با عملیات روانی کشورهای عضو ائتلاف، بسیار ضعیف و کم‌سو بود. قسمتی از ضعف‌ها و محدودیت‌های آن به حوزه ابزارهای عملیات روانی مربوط می‌شود و می‌توان آن را در سه حوزه سیستم پرتاب هوایی، رسانه‌ها و زبان و فرهنگ ارزیابی کرد. برتری هوایی نیروهای ائتلاف این امکان را برای آنها فراهم آورد تا بتوانند حجم بالایی از اعلامیه‌های تبلیغاتی عملیات روانی را که نزدیک به 1/29 میلیون اعلامیه بود، با استفاده از هواپیما در مناطق مختلف عراق پخش کنند، در حالی که نیروی هوایی عراق از قدرت چندانی برای پخش این حجم از اعلامیه برخوردار نبود، این نیرو تنها برای یک روز فعال بود و با شروع جنگ، عملاً کارآیی خود را از دست داد یا امکان پرواز بر فراز کشورهای متخاصم برای هواپیماهای آنها وجود نداشت. دومین سیستم پرتاب مورد استفاده در عملیات روانی سیستم توپخانه است. هر چند آمار دقیقی از اعلامیه‌های تبلیغاتی عراق در جنگ 1991 در دست نیست، اما به طور مشخص می‌توان سه مرحله را از هم تفکیک کرد. مرحله اول قبل از شروع جنگ، مرحله دوم دوره جنگ هوایی است که 38 روز طول کشید و دوره سوم از آغاز حمله زمینی تا پایان جنگ را در بر می‌گیرد. در مرحله اول عراق از توپخانه به منزله وسیله پرتاب اعلامیه‌های عملیات روانی در سطح محدودی بهره گرفت، اما با آغاز حملات هوایی، توپخانه‌های عراق به شدت مورد حمله قرار گرفت و فاصله آنها از مواضع نیروهای ائتلاف بیشتر و فعالیت آنها محدود شد. در مرحله سوم، با آغاز هجوم زمینی و پس از مقاومت‌های اولیه، توپخانه عراق به شدت آسیب دید و از مجموع 2474 قبضه توپ نزدیک به 2200 قبضه آن منهدم شد. از 3475 دستگاه تانک نیز تنها 842 دستگاه تانک باقی ماند. به یگان ضد زره عراق نیز حدوداً به همان میزان خسارت وارد آمد و عملاً عراق سیستم‌های پرتاب‌گر خود را برای عملیات روانی از دست داد. رسانه‌های گروهی عراق ـ شامل رادیو، تلویزیون و روزنامه‌ها ـ به عنوان دومین ابزار ارسال پیام در عملیات روانی عراق محسوب می‌شدند. عراق از این وسیله بیشترین بهره را برد. در حالی که اتباع و دیپلمات‌های کشورهای دیگر در عراق عملاً گروگان گرفته شده بودند، خبرنگاران رسانه‌های گروهی با آزادی عمل بیشتر در بغداد به ارسال گزارش‌های خود مشغول بودند و زمامداران عراق با برپایی کنفرانس‌های خبری و مطبوعاتی پیام خود را به گوش جهانیان رساندند. حتی آنها پس از اخراج دیپلمات‌های عراقی از اغلب پایتخت‌های بزرگ غربی و قطع تماس سرویس‌های امنیتی عراق از خارج، در صدد برآمدند در میان برنامه‌های رادیویی، پیام‌های رمزی را به گوش آنها برسانند. سرویس‌های استراق سمع بی.بی.سی پیام‌های رمزی زیر را از رادیوی عراق که به کرات پخش می‌شد، ضبط کرده‌اند: «از حامد به کوتیبا: آنچه را که روی میز و در خارج قرار دارد، به اجرا درآورید.» یا «از قرارگاه کل به اوروا: برنامه آخرین جلسه را به اجرا درآورید.» با آغاز حملات هوایی نیروهای ائتلاف، به بیشتر مراکز رادیو و تلویزیون عراق حمله شد و سیستم ارسال پیام آنها به محدودیت‌ها و مشکلات بیشتری برخورد و برتری به ظاهر تاکتیکی عراق در ارسال پیام‌های عملیات روانی برای افکار عمومی جهان در عمل از بین رفت و ارسال آنها با مشکل مواجه شد. با انهدام ساختمان شبکه تلویزیونی عراق، این کشور مجبور شد از فرستنده‌های کم‌قدرت استفاده کند و آنها نیز مناطق محدودی را پوشش می‌دادند و کیفیت آن نیز شدیداً کاهش یافته بود. سومین ضعف ابزاری عراق در عملیات روانی، ضعف زبانی و فرهنگ عراق بود. البته این ضعف، بیشتر در مورد گروه آماج امریکا و کشورهای غربی ائتلاف مطرح است و عملاً در مورد کشورهای منطقه، این ضعف به نقطه قوت عراق تبدیل می‌شود. با توجه به این که مخاطب اصلی عملیات روانی نیروهای رزمنده طرف مقابل است، پیام‌های عملیات روانی هر قدر به فرهنگ آنها نزدیک‌تر باشد، برایشان ملموس‌تر و اثرگذارتر خواهد بود. زبان، اصلی‌ترین ابزار ارتباط و گفت‌وگوست و به همین خاطر، اعلامیه‌های تبلیغاتی اساساً به زبان مخاطب نوشته می‌شوند. عدم آشنایی طراحان عملیات روانی عراق به فرهنگ امریکا به صورت ضعف و زبونی عراقی‌ها در مقابل مخاطبان جلوه‌گر شد و اثرگذاری عملیات روانی عراق را در جنگ کاهش داد که با اضافه شدن ضعف‌هایی مثل طرح‌های گرافیکی خام، چاپ‌های با کیفیت پایین و کارهای رایانه‌ای غیرحرفه‌ای، ضعف عراق را در برقراری ارتباط مؤثرتر با نیروهای مسلح ائتلاف آشکارتر کرد. نتیجه‌گیری عملیات روانی را از دو دیدگاه می‌توان ارزیابی کرد. دیدگاه نخست، عملیات روانی را بدون توجه به پارامترهای خارج از آن ارزیابی می‌کند. دیدگاه دوم، آن را در یک مجموعه و محیط مورد بررسی قرار می‌دهد. در دیدگاه نخست، حوزه بررسی به استراتژی، تاکتیک و ابزارهای خود عملیات روانی محدود می‌شود و در نتیجه، با نگاهی کارشناسانه می‌توان نقاط ضعف و قوت عملیات روانی را بدون توجه به عملکرد اجزای دیگر نظام سیاسی یا عملکرد قسمت‌های دیگر نیروهای مسلح خودی و دشمن ارزیابی کرد. اما در روش دوم، عملیات روانی در محیط وسیع‌تر و در قیاس با توان و عملکرد دشمن ارزیابی می‌شود. اگر شیوه نخست برای آموزش نیروها مفیدتر باشد، شیوه دوم برای تصمیم‌گیری و تعیین استراتژی مؤثرتر است. در یک بررسی جامع باید از هر دو دیدگاه به موضوع نگاه کرد تا نتایج حاصل از آن واقعی‌تر شود. بنابراین، عملیات روانی باید ضمن داشتن انسجام در درون و استفاده از ابزارهای مناسب و پیام‌های حساب‌شده، با اجزای دیگر سیستم و استراتژی نظامی و سیاسی کشور همسویی و هماهنگی مناسب داشته باشد، محیط استراتژیک به خوبی در نظر گرفته و هماهنگی با اجزای دیگر سیستم رعایت شود، در مواقع لزوم به کمک آنها بیاید و برای تأثیرگذاری و اعتباربخشیدن به پیام‌های خود از توان آنها بهره ببرد. بررسی عملیات روانی عراق در جنگ 1991 نشان می‌دهد که عراق، اساساً، با امریکا روبه‌رو بود اما مخاطبان خود را در میان اعراب جستجو می‌کرد؛ یعنی بیش از آن که به تأثیرگذاری مستقیم عملیات روانی بر اراده معطوف به جنگ در نیروهای مسلح فکر کند به فکر تأثیرگذاری بر افکار عمومی به ویژه اعراب و فشار بر زمامداران بود تا ائتلاف را با مشکل مواجه کند. در مورد امریکا بیشتر رویکرد تحقیرآمیز داشت. جملات به کار رفته در برنامه‌های تبلیغاتی و اعلامیه‌های پخش شده عموماً در پی ایجاد شک و تردید در میان سربازان نسبت به فرماندهان خود بود، در حالی که این موضوع، نخستین گام در عملیات روانی است. گام دوم، ارایه راه‌کارهای لازم برای خروج از عرصه نبرد است که عملاً در عملیات روانی عراق وجود نداشت. عملیات روانی عراق به دلیل تحقیر فرهنگ امریکا و ضعف‌های ابزاری نتوانست بین پیام و مخاطب، نوعی همدلی ایجاد کند. موفق‌ترین بخش‌های عملیات روانی عراق در مورد اعراب و شهروندان کشورهای عرب منطقه به ویژه در مورد فلسطینیان مشاهده می‌شود و آن هم بیش از آنچه متأثر از نقاط قوت عراق باشد، متأثر از وجود زمینه‌های عمیق فرهنگی و کینه مردم منطقه نسبت به رژیم اشغال‌گر قدس و حامی اصلی آن امریکا و همچنین دوری از کویت و عربستان است. وجود همین زمینه‌های قبلی موفقیت عراق در جلب نظر فلسطینیان و فقدان آن در کشورهای دیگر و تشدید بی‌اعتباری پیام‌های ارسالی و فرستنده آن را موجب شد و به دلیل ناتوانی عراق در عملی کردن پیام‌های ارسالی عملیات روانی این کشور از درون خالی شد و دیگر چندان مورد توجه قرار نگرفت.



    مقالات مجله
    نام منبع: محمود یزدان فام
    شماره مطلب: 2107
    دفعات دیده شده: ۲۱۰۰ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش