-
مقصر این حادثه خدا بود؟
چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۳ ساعت ۱۵:۰۵
کمکهای تسونامی و هزینههای جنگ وضعیت وخیم ایجاد شده بر اثر حادثه تسونامی در 26 دسامبر و روزهای بعد از آن برابر با تمام چیزهای کمارزش و ارزان بود: کارگران ارزان، مواد خام ارزان قیمت، مکانهای توریستی ارزانقیمت، وبله، زندگی ارزان قیمتتر. کل حادثه بسیار سهمگین بود. اما دقیقاً چه چیز همه ما را با مشاهده مردم در حال غرق شدن در آبهای تیره به وحشت انداخت؟ زندگیهای بر آب رفته عامل این وحشت بود یا گناه ناگفتهای که بیچارگی ما و مصیبت آنها را ایجاب کرد؟
کمکهای تسونامی و هزینههای جنگ وضعیت وخیم ایجاد شده بر اثر حادثه تسونامی در 26 دسامبر و روزهای بعد از آن برابر با تمام چیزهای کمارزش و ارزان بود: کارگران ارزان، مواد خام ارزان قیمت، مکانهای توریستی ارزانقیمت، وبله، زندگی ارزان قیمتتر. کل حادثه بسیار سهمگین بود. اما دقیقاً چه چیز همه ما را با مشاهده مردم در حال غرق شدن در آبهای تیره به وحشت انداخت؟ زندگیهای بر آب رفته عامل این وحشت بود یا گناه ناگفتهای که بیچارگی ما و مصیبت آنها را ایجاب کرد؟ اما آنچه من بیش از همه ناحق یافتم سخنان راویان رسانهها - مفسران و اندیشهوران ما - در واکنش به این تراژدی بیسابقه آسیا بود. در رسانههای غربی، اولویتها در توجه به ارزشهای نژادی جمع شده بود. بنابراین بهطور مشهود بیشتر نگرانیها به امنیت توریستهای اروپا، استرالیا و آمریکای شمالی معطوف میشد. زمانی که این نگرانی رفع شد و به حساب همه آنها رسیدگی گردید، جمعیت کثیر آسیایی، که تا زمان نوشتن این جملات مرگ 165 هزار نفر از آنها مسلم شناخته شده بود به موضوع آماری روز مبدل گشتند و انواع سؤالات بیهوده، پوچ و نابجای فلسفی مطرح گردید و زمان آن رسید تا سیاستمداران دارا چهره دیگر خود را به نمایش بگذارند و به مهربانی، نوعپرستی و نجابت خویش ببالند.مارتین کتل1 از روزنامه انگلیسی گاردین در حالی که شجاعت روشنفکران ولتر قرن هجدهم، مانند کانت و دیگران، را با منطقدانان ظاهراً بیجرأت امروز مقایسه میکرد مناسب دید این سؤال را مطرح کند که: «آیا ما اکنون آنقدر ترسو هستیم که حتی جرأت نمیکنیم بپرسیم آیا خدایی هست که چنین کارهایی را میکند؟» زمانی که بسیاری از نویسندگان سراسر جهان هیچ راهحلی برای کمک به پنج میلیون انسان مصیبت زده شهرهای اندونزی، سریلانکا، تایلند، مالدیو و کشورهای دیگر برای به دست آوردن غذا و پناهگاه نداشتند، آنها انبوهی از انتقادات و ملامتها را به خداوند نسبت دادند تا برای این فاجعه طبیعی جوابی بهدست آورند. تمام آمارهای مربوط به زلزله و تسونامی و عواقب بعدی آن بهطور دردآوری بالا بود. تخمین زده میشد آمار زخمیها حداقل چهار برابر تعداد کشتهشدگان باشد. لیجانگ ووک2 رئیس سازمان جهانی بهداشت از صدها هزار مجروح سخن میگفت. مقامات عالیرتبه امور بهداشتی از شمار وسیعی از بیماریهای ایجاد شده بر اثر اجساد شناور و آبآلوده خبر میدادند: اسهال خونی، وبا، حصبه و مالاریا تنها تعداد اندکی از آنها بهشمار میرفتند. اما آشفته کنندهترین ارقام وعدههای ملالآور کمک به ساکنین مناطق مصیبتزده بود. بوش عاقبت پس از بازگشت از تعطیلات تگزاس و بعد از روزها سکوت وعده کمک جزیی 15 میلیون دلاری داد که بعداً به 35 میلیون و سپس به ده برابر، یعنی رقم 350 میلیون دلار افزایش یافت. صرفنظر از اینکه آیا این کمکها به مستحقان میرسند یا اینکه فقط برچسب قیمت سیاسی هستند، فکر میکنم جالب باشد آمارهای دیگری را نیز از نظر بگذرانیم. براساس پروژه امنیت ملی و براساس برآوردهای رسمی، جنگ ایالات متحده در عراق تا کنون رقم هنگفتی برابر 147/513/611/147 دلار هزینه دربر داشته است. تقریباً برابر 148 میلیارد دلار. این جنگ صرفنظر از عقیده بوش و هواخواهان سیاسی او، از نظر همگان غیر ضروری بود. براساس سخنان NPP ، هزینه این جنگ میتوانست به 102/329/1 خانواده، تنها در ایالات متحده اسکان دهد، یا میتوانست پشتوانه جهانی بیماری ایدز را به مدت 14 سال تأمین کند. در عوض، این پول به سمت ماشینآلات جنگی، پنتاگون، مؤسسات دفاعی و شرکتها و پیمانکاران گوناگون سرازیر شد تا هزینه جنگی فاجعهانگیز را فراهم کنند. جنگی که جان بیش از صد هزار عراقی و همچنین بیش از هزار سرباز آمریکایی را مطالبه کرد. کمک نهایی ایالات متحده به قربانیان تسونامی به سختی هزینه 36 ساعت جنگ عراق را دربر میگیرد. جنگی که براساس برآوردها روزانه 270 میلیون دلار هزینه دربر دارد. در واقع، هزینه یک جت جنگنده شکاری اف - 22 حدود 225 میلیون دلار است. یعنی حدود نیمی از کمک پیشکش شده به میلیونها قربانی فاجعه آسیا. برای بسیاری سرزنش کردن خدا بهترین سناریوی ممکن است. چون این کار آنها را از اتهامی که نباید نسبت به همنوعان خود تحمیل میکردند مبرا میکند. این بیشتر یک صدقه، دهش و دستگیری از همنوع و امری اختیاری است. اما ما زمانی که پول مالیاتمان برای تأمین هزینه ریختن بمبهای آتشزا بر سر خانوادههای بصره بهکار میرود، یا اینکه برای کمک به اسرائیل مصرف میشود تا فلسطینیان را در زندانهای کرانه غربی به حصار بکشد، چقدر اختیار داریم؟ آیا بیشتر آمریکاییها ترجیح نمیدادند مبلغ ناچیز نیم میلیون دلار از بودجه روزانه 5/1 میلیارد دلار پنتاگون صرف خرید دو سیستم تسونامی سنج هشدار دهنده شود تا در اقیانوس هند نصب شوند و بتوانند جان هزاران نفر را نجات دهند؟ براساس برآوردهای مرکز نیروهای جنگ «هزینهای که چند ثانیه بمباران عراق برای آمریکا دربر دارد میتوانست در ساخت سیستمی به کار رود که از مرگ هزاران نفر جلوگیری کند». به هر تقدیر چون مقصر این حادثه خدا بوده، احتیاجی نیست برنامههای جنگی را به خاطر آسیاییهای تیرهبخت تغییر داد. به قول جین پرلز3 از نیویورک تایمز سه ناو جنگی حامل دو هزار تفنگدار دریایی که از سندیگو عازم عراق شدند تا جنگ ایالات متحده را تقویت کنند میتوانستند تغییر جهت داده و در عملیات امدادرسانی کمک کنند. به هر حال تصمیم باید اتخاذ میشد. آخر این تصمیمی «سیاسی» است. در حالی که تغییر جهت کشتیها میتوانست جان بسیاری را نجات دهد، لزوم سرکوب عراقیان تصمیمگیری را سختتر میکند. توجه به اینکه سطح آمادگی کشورهای جهان برای جنگ در مقابل تلاشهای امدادرسانی آنها رابطه معکوس دارد جالب و در عین حال دلسرد کننده است. به عنوان نمونه در طول جنگ ایالات متحده و انگلستان علیه عراق بمبافکنهای بی - 52 در پروازهای روزانه خود از آشیانهشان در اروپای غربی، تأسیسات نظامی و غیر نظامی شمال عراق را بمباران میکردند و همان شب صحیح و سالم به پایگاهشان باز میگشتند. در این میان در جریان این حادثه روزنامهنگاران توانستند خود را به آسیب دیدهترین نقاط آچه اندونزی برسانند و روزها قبل از رسیدن کمکهای امدادی به تهیه گزارش بپردازند. اما وقتی کمکها رسید مقدارشان به سختی قابل قیاس با هزینه بمبارانهایی بود که کل شهرها و روستاهای افغانستان و عراق را پوشش میداد. انتظار میرود شمار قربانیان آسیا افزایش یابد. قربانیان بیهویت منتقل گشتند و بسیاری دیگر ماندند تا از خود دفاع کنند و برای اندکی غذا زد و خورد کنند. تا آنجا که به اقتصاد مربوط میشود نیازی به برآورد احساس نمیشود. اکثر کسانی که هلاک شدهاند تقریباً هیچ چیز نداشتند. بازماندگان نیز احتمالاً به عنوان نیروی کارگر ارزان قیمت به کار خواهند رفت. در این اثنا حکومت بوش با سؤالات بزرگ فلسفی چون «چرا خدا اجازه میدهد چنین اتفاقی بیافتد؟»، مذهب چنین حادثهای را چطور توجیه میکند؟ و سؤال بزرگتر که، «آیا خدا وجود دارد؟» توانستند چند روز پوشش خبری خوبی برای خود کسب کنند و خود را غیر اشغالگر جلوه دهند. وقتی سیلاب فروکش کرد و اجساد دفن یا سوزانده شدند، چیز دیگری برای اینکه مانع زندگی عادی روزانه ما که چیزی جز کشتار همدیگر و سرمایهگزاری در هزینههای گزاف ماشینآلات جنگی نیست باقی نخواهد ماند. وقت آن میشود که به «بلایای بشر ساخت» خود ادامه دهیم. بلایایی که فقط آموختهایم آنها را با بیعلاقگی و بدون سخنرانیهای روشنفکرانه درباره خدا و فیلسوفان قرن هجده بپذیریم. ما انسانها چقدر پر نخوت و متکبریم. رمزیراود، روزنامهنگاری کهنهکار است. مقالات او بهطور منظم در بسیاری از نشریات انگلیسی و عربی به چاپ میرسد. او سردبیر سایت تاریخچه فلسطین (Palestine Chronicle.Com) و یکی از برنامهسازان تلویزیون ماهوارهای شبکه الجزیره است. رمزی براود
مقاله
نام منبع: مجله موعود
شماره مطلب: 128
دفعات دیده شده: ۲۰۰۱ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش