-
مردی با دو چهره!
سهشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۴ ساعت ۵:۰۵
کریس فلوید سایت عملیات روانی- گسترش روزافزون جوخههای مرگ در عراق که در حال تخریب و چپاول این کشور هستند، به خوبی نشانگر نتایج زیان آور و مخرب سیاستهای ناشیانه دولت بوش است که باعث بروز اختلافات فرقهای در عراق شده است. حتی طرفداران جنگ عراق نیز این مساله را به تلخی مورد استهزاء و تمسخر قرار داده و میگویند: «این احمقها حتی قادر نیستند بدون خرابکاری یک تخممرغ را آبپز کنند.» اما اگر واقعیت تلختر از اینها باشد چه؟ اگر این هرج و مرج مخرب
کریس فلوید سایت عملیات روانی- گسترش روزافزون جوخههای مرگ در عراق که در حال تخریب و چپاول این کشور هستند، به خوبی نشانگر نتایج زیان آور و مخرب سیاستهای ناشیانه دولت بوش است که باعث بروز اختلافات فرقهای در عراق شده است. حتی طرفداران جنگ عراق نیز این مساله را به تلخی مورد استهزاء و تمسخر قرار داده و میگویند: «این احمقها حتی قادر نیستند بدون خرابکاری یک تخممرغ را آبپز کنند.» اما اگر واقعیت تلختر از اینها باشد چه؟ اگر این هرج و مرج مخرب در نتیجة بیکفایتی مقامات عراقی به وجود نیامده باشد، بلکه حاصل سیاستهای به دقت طراحی و برنامهریزی شدة کاخ سفید باشد چه؟ ماکس فولر، روزنامهنگار و پژوهشگر معروف در کتابی که بر مبنای گزارشهای خبری و اسناد غیرسرّی پنتاگون تالیف کرده درستی این مطلب را به اثبات رسانده است. فولر با استناد به واقعیتهای مستند نشان میدهد که اکثر فجایع و ویرانگریهایی که به شورشیان «خشونتطلب» شیعه و سنی عراق نسبت داده میشوند، کار نیروهای ویژه و کماندوهای دولتی است که از سوی آمریکاییها آموزش دیده و هدایت میشوند و در ضمن هزینه آنها نیز از سوی سازمان سیا تامین میگردد. در آگوست 2003 گزارش هایی منتشر شد مبنی بر این که آمریکا برای مقابله با آشوبهای نوظهور عراق و همچنین برای بازگشایی شکنجهگاه ابوغریب، نیروهای امنیتی صدام حسین را اجیر کرده است. در ضمن گفته شد که مبارزان مسلح افراطگرا نیز در سراسر عراق مشغول فعالیت هستند. با انتقال قدرت از دولت دستنشانده ائتلاف به دولتهای موقت و دائمی در عراق، این گروههای افراطی و خشونتطلب به استخدام وزارت کشور عراق درآمدند و گروههای شیعه و سنیِ به ظاهر مخالف که گاهی تحت فرماندهی مشترکی فعالیت می کردند، عملاً برای به دست آوردن بخشی از سرزمین های عراق تلاش می کردند. بوش برای کمک و تجهیز این گروههای خشونتطلب که هر هفته موجب کشتهشدن دهها نفر میشدند، مشاوران آمریکایی در اختیارشان قرار می داد. این مشاوران کسانی بودند که در کلمبیا و السالوادور جوخههای مرگ راستگرایان را آموزش میدادند. طبق گزارشهای نیوزویک، مقامات دولت بوش علناً به داشتن ارتباط با اشرار و انجام عملیات «سالوادور آپشن» و حمایت از برنامه ضدشورش ریگان که دهها هزار انسان را به کشتن داد، مباهات میکنند. به گزارش سایت خبری پنتاگون، بوش همچنین یک مرکز فرماندهی، کنترل و نظارت بسیار پیشرفته برای هماهنگ کردن عملیات کماندوهای عراقی تاسیس کرده است. مردم عراق باید بدون برق، سوخت و دارو زندگی کنند، در حالیکه اشرار وابسته به بوش با انجام خرابکاری و کشتارهای بیشمار در ناز و نعمت غرق هستند. ماههاست گزارشهایی منتشر میشود که افراد مسلح با یونیفورم کماندوهای پلیس عراق با بیسیمهای مجهز و سوار بر خودروهای تویوتا لندکروز اقدام به دستگیری شیعیان و سنیان میکنند. افراد دستگیر شده دیگر هرگز به خانههای خود باز نمیگردند. اجساد برخی از آنها روزها و هفتهها بعد در کنار دیگر اجساد پیدا میشود. بر روی تمامی اجساد آثار شکنجههای وحشیانه و همچنین گلولهای در سر دیده میشود. نیازی به گفتن نیست که از سوی پلیس هیچ بررسی در زمینه این قتلها صورت نمیگیرد. دولت بوش و همپالکیهایش از اهداف اصلی خود یعنی غارت ثروتهای ملت عراق و باز کردن جای پای نظامی ثابتی در این کشور صرفنظر نکرده اند. اگر کنترل مستقیم این کشور با عامل دستنشانده میسر نباشد، دامن زدن به اغتشاشات خونین و اختلافات فرقهای بهترین راه برای تضعیف دولت به شمار میرود. به گزارش روزنامه ایندیپندنت، مقامات دولت بوش از همکاری با افراد خشونتطلب و افراطی بسیار راضی هستند، چرا که فعالیت این افراد مانع از شکلگیری یک دولت قوی و ملی میشود. چنین دولتی ممکن است با خصوصیسازی یا واگذاری سرمایهگذاری در صنعت نفت عراق به سرمایهگذاران خارجی- که بیش از 200 میلیارد دلار از سرمایه ملت عراق را به جیب متحدان بوش سرازیر خواهد کرد- مخالفت کند. درگیری ها و خشونتها عراق را به چندین منطقة جزیره مانند تقسیم کرده است که هر منطقه متعلق به فرقهای خاص است. این مسأله به نفع دولت بوش است چرا که کنترل یک جامعه از همپاشیده که رعب و وحشت بر آن حکمفرماست، بسیار آسان خواهد بود. در ضمن وجود کشتار و خونریزیهای مداوم در عراق حضور ارتش آمریکا را در این کشور توجیه میکند. این سیاست جدیدی نیست. طبق اسناد سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) این سازمان در سال 1953، بنیادگرایان اسلامی و گروههای غیرمذهبی را برای تضعیف دولت دموکراتیک ایران- که قصد داشت کنترل صنعت نفت کشور را به دست بگیرد- تحت حمایت مالی قرار داد و به این ترتیب راه را برای تثبیت شاه که دستنشانده آمریکا بود، هموار کرد. مقامات این سازمان در سال 1971 و در عملیات ضدشورش «فونیکس» در ویتنام بیش از 21 هزار تن را کشتند. این سازمان در سال 1979 حمایت خود را از افراطیترین گروههای اسلامی در افغانستان آغاز کرد. طبق اظهارات رابرت دریفوس در کتاب «بازی شیطان» این سازمان برای تضعیف دولت غیرمذهبی افغانستان که متحد شوروی بود، پول و اسلحه در اختیار گروههای افراطگرا قرار داد و حتی برای دانشآموزان کتابهایی درسی تهیه کرد و به این ترتیب کرملین را تحریک کرد تا با هزینهای سرسامآور در این کشور مداخله نظامی کند. طبق اظهارات کرگ پالاست، گزارشگر BBC بعدها اسامه بن لادن، به این عملیات ملحق شد و افراد خود را برای آموزشهای تروریستی ضد شوروی به آمریکا فرستاد. این سیاست بیش از نیم قرن دوام داشته است. رهبران آمریکا برای افزایش قدرت و ثروت کشور خود از گروههای تروریست و افراطی حمایت کرده و یا خود چنین گروههایی را به وجود آوردهاند. آنها با دامن زدن به درگیریها و خصومتها و با اشاعه رعب و وحشت در کشورهای مختلف، این کشورها را به اطاعت از خود واداشتهاند. قتل عام و خونریزیهایی که این سیاست در کشورهای دیگر باعث میشود و تبعات آن که دامنگیر مردم عادی آمریکا میشود، برای دولتمردان این کشور هیچ اهمیتی ندارد. اینها قیمتی است که باید برای افزایش قدرت و ثروت آمریکا پرداخته شود. «بیکفایتی» بوش نیز تنها ماسکی است که بر چهرة این حسابگری خشک زده شده است.
مقاله
نام منبع: مسکو تایمز
شماره مطلب: 1208
دفعات دیده شده: ۱۸۰۵ | آخرین مشاهده: ۱ ماه پیش