-
مدیریت عملیات روانی استراتژیک؛ نگاهی انتقادی به عملیات روانی امریکا((1پریسا کریمینیا
سهشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۲۰
چکیده عملیات روانی ارتش ایالات متحده، نوعی بازاریابی عمومی افکار میباشد. برای دستیابی به این منظور امور غیرنظامی ارتش امریکا و فرماندهی عملیات روانی( )، واحدهای فعال و ذخیرهای را برای انجام مبارزات عملیات روانی استخدام میکند. اما روش مورد استفاده در مدیریت نبردهای عملیات روانی مانع اجرای به موقع و کارآمد این نبردها میشود. اجرای تمام و کمال عملیات روانی امر بسیار دشواری است، در عین حال ابزارهای مدیریتی مناسب برای انجام این عملیاتها وجود ندارد
چکیده عملیات روانی ارتش ایالات متحده، نوعی بازاریابی عمومی افکار میباشد. برای دستیابی به این منظور امور غیرنظامی ارتش امریکا و فرماندهی عملیات روانی( )، واحدهای فعال و ذخیرهای را برای انجام مبارزات عملیات روانی استخدام میکند. اما روش مورد استفاده در مدیریت نبردهای عملیات روانی مانع اجرای به موقع و کارآمد این نبردها میشود. اجرای تمام و کمال عملیات روانی امر بسیار دشواری است، در عین حال ابزارهای مدیریتی مناسب برای انجام این عملیاتها وجود ندارد و توده مردم نیز فرایند آنها را درک نمیکنند. این نوشته در نظر دارد اصول و نحوه ارائه الگو و ابزارهای مربوط به توسعه مدیریت نبرد عملیات روانی و سازوکارهای مبتنی بر مخاطب موردنظر را تشریح نماید. واژگان کلیدی: مدیریت عملیات روانی، بازاریابی مقدمه عملیات روانی وزارت دفاع امریکا توسط واحدهایی اجرا میشوند که تحت امر فرماندهی عملیاتهای ویژه ارتش امریکا( ) میباشند. فرماندهی عملیاتهای ویژه ارتش امریکا، فرماندهی فرعی است که مسئول تمامی واحدهای عملیات روانی و دکترین آنها میباشد. در حال حاضر سه یگان ویژه عملیات روانی تحت فرماندهی امور غیرنظامی ارتش امریکا و فرماندهی عملیات روانی قرار دارند. یکی از آنها یگان فعال چهارم میباشد، و دو یگان دیگر دو و هفت میباشند که یگانهای ذخیرهاند. این سه یگان تقریباً از سه هزار و پانصد سرباز، افسران وظیفه، افسر و تحلیلگران غیرنظامی تشکیل یافتهاند. از بین این یگانها تنها چهار گردان( ) متشکل از پانصد نفر نظامی و غیرنظامی در اجرای عملیاتهای روانی استراتژیک نقش دارند. در حال حاضر دکترین عملیات روانی امریکا بر نبردها و طرحهایی تمرکز دارد که در آنها بر رسانه یا رسانهها و تأثیرات آنها بر مخاطبان موردنظر، تأکید میشود. فرآوردههای عملیات روانی از پیامهای پخششده توسط بلندگو گرفته تا برنامههای تلویزیونی، نمایش و عملیات روانی، چهره به چهره متغیر است. این عملیات برای بروز دادن کارآمدی خود، به زمان زیادی نیاز دارند. در عین حال، این عملیات و مردمی که آنها را ترتیب میدهند در دورههای کوتاهمدت تغییر مییابند و در نتیجه تأثیرات این نبردها کاسته میشود یا کاملاً از بین میرود. نکته مهم دیگر این است که موقعیت سیاسی عملیات روانی موردنظر، نحوه مدیریت آن را تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال، ممکن است یک عملیات روانی از سوی فرمانده نیروهای ویژه یا مستقیماً توسط رئیسجمهور تأیید شود. در کل، درخصوص مدیریت عملیات روانی یک دکترین وجود دارد اما این دکترین صوری است و از آن تبعیت چندانی به عمل نمیآید. اگر عملیات روانی ارتش امریکا مورد بررسی قرار گیرد، مشخص میشود که افراد ذینفوذ( ) متعددی بر عملیات روانی تأثیر میگذارند که عمدهترین آنها عبارتند از: فرمانده نیروهای ویژه، فرمانده نبرد( ) سفیر کشور یا وزارت امورخارجه، ملت میزبان، وزارت دفاع و دفتر ریاست جمهوری امریکا. از آنجایی که تأثیرات عملیات روانی تنها به منطقه عملیاتی محدود نمیشود، هر کدام از این افراد ذینفوذ سعی میکنند، اختیار اجرای عملیاتهای روانی را به دست بگیرند. البته طبق دکترین موجود، عملیاتهای روانی باید توسط نیروی ویژه عملیات روانی( ) مدیریت شود. در اصل، افراد ذینفوذ تعریف خود از عملیات روانی را با مطالعه اندکی درباره محیط و فرایند عملیات موردنظر ارائه میدهند و سعی میکنند تا نتایج حاصل از این عملیاتها را پیشاپیش تعیین کنند. برای اینکه نیروی ویژه عملیات روانی موفقتر و کارآمدتر باشد باید محیط، فرایند توسعه و درنهایت نتایج حاصل از عملیات را مطالعه و کنترل کند. کنترل فرایند عملیات روانی توسط افراد ذینفوذ به جای نیروی ویژه عملیات روانی، به این معنی است که این نیرو نمیتواند نبرد را به درستی مدیریت کند. البته این به آن معنی نیست که واحدهای عملیات روانی هیچگونه اقدام مدیریتی به عمل نمیآورند، بلکه به این معنی است که این واحدها فنون (تکنیکهای) مدیریتی خود را به گونهای اتخاذ میکنند که خواستههای فوری و بلافصل افراد ذینفوذها را برآورده سازد و همین امر مانع برآورده شدن خواستههای بلندمدت از طریق تأثیرگذاری بر مخاطبان موردنظر و در نتیجه سوء مدیریت عملیات روانی میشود. اصول بازاریابی( ) بسیار متنوع و طولانی هستند. مفاهیم مطرح شده در این مقاله به سطح اساسی بازاریابی مربوط میشوند و دارای کاربرد جهانی هستند. اصول گنجانده شده در این مطالعه نیز به مشکلات خاص موجود در دکترین عملیات روانی مربوط میشوند. اهداف این طرح، ارائه توصیههایی به عملیات روانی ارتش امریکا درخصوص استفاده از فنون مدیریت بازاریابی برای مدیریت نبرد میباشد. این طرح در نظر دارد ابزارهای موجود برای مدیریت نبرد و همچنین خلاقیتهای لازم برای عملیات روانی را بهبود بخشد. مطالب قابل ارائه شامل توصیههایی درخصوص چگونگی تعمیم استفاده از فنون بازاریابی در عملیات روانی و آییننامههای رزمی برای مدیریت عملیات روانی در صحنه نبرد میباشد. در این مطالعه، منابع طبقهبندی نشده مربوط به مدیریت عملیات روانی بررسی خواهد شد. به طور خاص در این تحقیق آن دسته از عملیاتهای روانی که بر عملیاتهای بازسازی و ضدشورشگری و ضدچریکی تمرکز دارند، بررسی خواهند شد. این تحقیق به عملیاتهای روانی اجرا شده توسط کارگزاران دیگر دولت امریکا و عملیاتهای روانی به عمل آمده برای حمایت از مأموریتهای بشردوستانه یا مأموریتهای کوتاهمدت مانند عملیاتهای پاکسازی غیررزمی نخواهد پرداخت. مفاهیم بازاریابی بررسی شده در این مقاله عبارتند از: اصول مدیریت بازاریابی در زمینه تبلیغات، و روابط عمومی. این مطالعه در نظر ندارد به استراتژیهای پیشرفته بازاریابی مربوط به رقابت داخل بازار بپردازد. مفاهیم اساسی بازاریابی مطرح شده در این تحقیق در پی مطالعه ادبیات عمومی مربوط اخذ شده است. منابع قابل قبول زیادی درخصوص مدیریت مبارزه، در بازاریابی وجود دارد تا از این تحقیق و توصیههای ارائه شده در آن پشتیبانی کنند. دکترین مدیریت نبردهای عملیات روانی را میتوان از مطالب رسمی منتشر شده توسط وزارت دفاع و همچنین دکترین استاندارد یگان چهارم عملیات روانی اتخاذ کرد. مراحل این مطالعه به شرح زیر است: 1. تجزیه و تحلیل و شناخت محدودیتهای موجود در دکترین عملیات روانی امریکا؛ 2. مرور ادبیات موجود در زمینه مدیریت بازاریابی؛ 3. شناخت اصول مدیریت بازاریابی که به محدودیتهای عملیات روانی امریکا میپردازد؛ و 4. ارائه توصیههایی درخصوص تغییر دکترین امریکا برای به کارگیری اصول پذیرفته شده و شناخته شده مدیریت بازاریابی. در حال حاضر امریکا از کاهش تواناییاش برای مدیریت عملیات روانی رنج میبرد. این مطالعه سعی دارد مفاهیم برجسته و پذیرفته شده مدیریت بازاریابی را - که میتواند میزان کارآمدی دکترین عملیات روانی را افزایش دهد - بررسی کند. این امر میتواند توانایی نیروی نظامی امریکا برای اجرای عملیاتهای روانی به موقع و کارآمد در سراسر جهان را افزایش دهد. نظام کنونی عملیات روانی امریکا در حال حاضر دکترین عملیات روانی امریکا با توجه به قوانین عمومی امریکا، بخش ده مجموعه قوانین، فصل یکصد و شصت و هفت، آییننامه رزمی اجرایی 12333-اس رئیسجمهور، کنوانسیون ژنو، کنوانسیون لاهه( )، قوانین مربوط به هر عملیات، آییننامه رزمی 05.301-3 و آییننامه رزمی 05.30-3 عملیات روانی، تاکتیکها، تکنیکها و شیوههای مختلف تعریف میشود. در این نوشته، فقط دو آییننامه رزمی( ) یاد شده بررسی خواهند شد. این دو مورد به همراه فرایند هفت مرحلهای عملیات روانی، چارچوب فرایند بازاریابی اطلاعات در میان مخاطبان موردنظر را برای امریکا تعیین میکنند. در این تحقیق خلاصهای از این دکترین و نحوه کاربرد آن در مدیریت عملیات روانی آمده است. پیش از مطالعه ساختار دکترینی و عملیاتی عملیات روانی، با رویکردی فنی به بررسی ساختار خود عملیات روانی میپردازیم. ساختار عملیات روانی امریکا این تحقیق به بررسی نظامهای کنونی عملیات روانی خواهد پرداخت و توصیههایی را نیز برای بهبود آنها ارائه خواهد کرد. تمامی بخشهای عملیاتهای روانی از نیروی ویژه عملیات روانی گرفته تا گروه عملیات روانی( ) دارای سامانه(سیستم) باز میباشند. سامانه باز، سامانهای است که برای بقای خود باید در تعامل با محیط بیرون باشد چنین سامانهای منابع [اطلاعات] را مصرف و همچنین به محیط بیرون صادر میکند (Daft.p.7). محیط عملیات روانی توسط سه عامل عمده تعریف میشود: 1. افراد ذینفوذ؛ 2. مخاطبان موردنظر؛ و 3. رقیبان. سپس عملیات روانی، دادههای موجود را از محیط میگیرد و پس از اعمال فرایند تحول، آنها را به برونداد تبدیل میکند و به محیط اطراف خود ارائه میدهد. هر موقع که این بروندادها بر محیط تأثیرگذار بودهاند، محیط تغییر یافته و فرایند پالایش آغاز شده است. محیط افراد ذینفوذ افراد ذینفوذ عملیات روانی در هیچ دکترین یا قانونی به طور قطعی مشخص نشدهاند. با وجود این آییننامه رزمی 05.301-3 میگوید: «مقام فرماندهی ملی( ) از طریق رئیس ستاد مشترک( )، راهنماییهای لازم برای هدایت مأموریت را ارائه میدهد و عملیاتهای روانی نظامی استراتژیک را در چارچوب اجماع بین سازمانی به اجرا درمیآورد. فرماندهان میدان نبرد نیز عملیاتهای روانی استراتژیک را تقویت یا اجرا میکنند و به این ترتیب با تأثیرگذاری بر مخاطبان خارجی، آنها را متقاعد میسازند تا طبق اهداف نبرد استراتژیک عمل کنند (DOD, p.4-2). بنابراین افراد ذینفوذ عملیات روانی دست کم باید شامل رئیسجمهور امریکا، رئیس ستاد مشترک، وزارت خارجه و فرماندهی منطقهای نبرد( ) باشد، اما این فهرست اغلب شامل وزیر دفاع، سیا، معاونان وزیر دفاع، سفرا و فرماندهان نیروهای ویژه میباشد. اغلب واحدهای عملیات روانی به جای دادههای منسجم از سوی این افراد، دادههای چندگانهای را دریافت میکنند. نمودار زیر گویای همین نکته است. نمودار 1-2 حداقل داده از سوی افراد ذینفوذ نمودار 2-2. دادههای چندگانه از سوی افراد ذینفوذ 2. مخاطب موردنظر مخاطب موردنظر را عملیات جاری تعریف میکند. این تعریف در پی تحلیل مخاطبان موردنظر( ) ارائه میشود. اگرچه مخاطبان موردنظر با توجه به عوامل متعدد به واحدهای مختلف قابل هدفگیری، تقسیم میشوند، اما هر فردی که با فرآوردههای عملیات روانی در تعامل باشد به عنوان مخاطب موردنظر این سامانه تحلیلی قلمداد میشود. این گروه تحلیلگر، محیط عملیات را تعریف میکند و اهداف ذینفوذ را پیش میبرد. همچنین این گروه تولید فرآوردههای عملیات روانی و بازنگری مداوم بر آنها را بر عهده دارد. 3. رقیبان سومین عنصر مؤثر موجود در محیط فعالیت عملیات روانی، رسانههای بینالمللی و مبلغان رقیب میباشد. ممکن است هر کدام از این دو به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، به مقابله با فرآوردههای عملیات روانی بپردازند. بنابراین به هنگام تعیین مرزهای فعالیت عملیات روانی باید عملکرد این رقیبان را نیز مدنظر داشت. البته با جهانی شدن شبکههای اطلاعاتی، تعیین محیط فعالیت عملیات روانی نیز بسیار پیچیده میشود. د. روند دگرگونی فرایند تحول و دگرگونی با بررسی اهداف افراد ذینفوذ، تعیین مخاطبان موردنظر و تعیین نوع فرآوردههای عملیات روانی و نحوه تولید آنها توسط نیروی ویژه عملیات روانی تحقق مییابد. کنترل این فرایند با توجه به آییننامه رزمی 05.30-31 صورت میگیرد. نیروی ویژه عملیات روانی، یک مأموریت کلی برای عملیات تعریف میکند و سپس اهداف عملیات( ) را تعیین مینماید. هر کدام از این اهداف نیز به اهداف خردتر تقسیم میشوند که هر یک از این اهداف خردتر توسط مخاطبان موردنظر و همچنین فرآوردههای عملیات روانی پشتیبانی میشوند. نمودار(3-2) نمودار 3-2. فرایند عملیات روانی (وزارت دفاع، صفحه 12-6، آییننامه رزمی 05.301-3) برونداد برونداد را میتوان تولید عملی فرآورده و ارسال آن به مخاطبان موردنظر نامید. از دیدگاه عملیات روانی واژه فرآورده شامل انواع رسانههای چاپی (مانند اعلامیهها، کاغذهای خودچسب، اعلانات دستی، روزنامهها، مجلات، دیوار نوشتهها( ) و اشیای مختلف (مانند رادیو، تلویزیون، فیلم) اینترنت، و ارتباطات چهرهبهچهره میباشد. تصمیمگیری دربارة تولید هر کدام از این فرآوردهها به نتایج بررسی مخاطبان موردنظر توسط نیروی ویژه عملیات روانی بستگی دارد. این فرآوردهها پس از تولید به صورتهای مختلف از جمله پرتاب توسط هواپیما، پخش دستی، ایستگاههای رسانهای بلندگو، یا برنامههای رادیویی و تلویزیونی امریکا برای مخاطبان موردنظر ارسال میشوند. پس از دریافت فرآورده توسط مخاطبان، باید میزان تأثیرگذاری فرآورده موردنظر ارزیابی شود تا در صورت نیاز پس از اعمال تغییراتی، مجدداً در میان مخاطبان پخش شود. این روند همچنان ادامه مییابد تا هدف عملیات روانی حاصل یا کاملاً مردود شود. فرایند عملیات روانی همانگونه که قبلاً گفته شد فرایند عملیات روانی تحت کنترل سه سند قرار دارد: آییننامه رزمی 05.30-3 عملیات روانی و آییننامه رزمی 05.301-31عملیات روانی، تاکتیکها، فنون و شیوهها؛ و مراحل هفتگانه فرایند عملیات روانی. آییننامه رزمی 05.30-3 عملیات روانی اساس عملیات روانی در نبردهای امریکا را بنا میگذارد. آییننامه رزمی 05.301-31 عملیات روانی؛ تاکتیکها، فنون و شیوهها، اصولی را برای راهنمایی نیروهای عملیات روانی درخصوص چگونگی اجرای عملیات روانی ارائه میدهد. فرایند هفتمرحلهای عملیات روانی نیز در زمینه تولید فرآوردههای عملیات روانی روندی جاافتاده میباشد. آییننامه رزمی عملیات روانی 05.30-3 این آییننامه رزمی عملیات روانی را با عملیات اصلی ارتش همسو و هماهنگ میسازد. آییننامه رزمی مزبور با این جمله آغاز میشود: آییننامه رزمی 05.30-3 اصولی را برای پیریزی عملیات روانی ارائه میدهد؛ و در عین حال مستقیماً با اصول دکترین آییننامه رزمی0-3 عملیات؛ عملیات اطلاعات؛ آییننامه رزمی 25-100 دکترین نیروهای عملیات ویژه ارتش؛ و بیانیه مشترک( ) 53-3، دکترین عملیات روانی مشترک، در ارتباط است و باید به همراه آنها مورد استفاده قرار گیرد. این آییننامه رزمی نحوه عملکرد نیروهای عملیات روانی در پشتیبانی از فرماندهی عملیات مورد حمایت را به تصویر میکشد و تأثیرگذاری نیروهای عملیات روانی بر محیط را ارزیابی میکند. در این آییننامه رزمی اصول بنیادی عملیات روانی، نقش و مأموریت عملیات روانی، توانمندیهای فرماندهی و کنترل( ) و سازماندهی عملیات روانی آمده است. علاوه بر این در این آییننامه رزمی فرایندهای طرحریزی عملیات روانی، استخدام نیرو، عملیاتهای پشتیبانی لجستیک و اطلاعات ذکر شده است. آییننامه رزمی 05.30-3 زیربنای قابل استنادی برای دکترین عملیات روانی، آموزش، پرورش رهبران، طرح سازمانی، تأمین مواد اولیه، و نظام سربازگیری محسوب میشود.(DOD, P.V). در این آییننامه رزمی موضوعات مختلفی مطرح شده است، اما این مقاته تنها به موضوعاتی میپردازد که مستقیماً به مدیریت نبرد عملیات روانی مربوط باشد. 1. مسئولیت و محیط عملیات فصلهای یک و دو آییننامه رزمی 05.30-3 به مسئولیت اجرای عملیات روانی نظامی و محیط امنیتی ملی و بینالمللی اشاره میکند. فصل یک، بر موضوع مسئولیت عملیات روانی تمرکز دارد. نیروهای عملیات روانی با نظارت وزیردفاع، تحت فرماندهی فرمانده منطقه نبرد درمیآید. اما ممکن است فرمانده ارشد عملیات روانی، زیرمجموعه فرماندهی منطقه نبرد یا فرمانده نیروهای ویژه باشد. همچنین نیروهای عملیات روانی میتوانند مستقیماً برای رئیسجمهور، رئیس ستاد مشترک، سفرای امریکا، یا کارگزاران دولتی دیگر( ) کار کنند. وزارت خارجه امریکا تا زمان تأیید طرح عملیات روانی برای اجرا، میتواند تمامی اطلاعات را کنترل کند و مسئولیت تأیید فرآوردهها را به عهده بگیرد. منظور از مسئولیت تأیید فرآوردهها، امکان تأیید فرآوردههای عملیات روانی برای پخش میباشد. طبق خطمشی ایالات متحده، مقام مسئول تأیید فرآوردهها نباید پایینتر از فرماندهی نیروی ویژه باشد. اما با توجه به کاربردهای سیاسی بیانیههای عمومی، این مسئولیت غالباً بر عهده مقامات بالاتر میباشد (نمودار 4-2) همان طور که در بررسی افراد ذینفوذ آمده است، چندگانه بودن مقامات مافوق عملیات روانی گاهی میتواند موجب ناکارآمدی تحلیلهای به عمل آمده از اهداف افراد ذینفوذ شود. اگر فرمانده نیروی ویژه عملیات روانی اهداف عملیات را تعیین کند اما امکان تأیید فرآوردههای عملیات روانی لازم برای پشتیبانی از این اهداف را نداشته باشد، ممکن است نیروی ویژه عملیات روانی در حمایت از اهداف یاد شده به اشتباه عمل کند. از طرف دیگر اگر رئیسجمهور فرآوردههای لازم برای اهداف نیروی ویژه را تأیید کند، این امکان وجود دارد که وی از درک نکات و مشکلات ظریف موجود در سطوح مختلف نیروی ویژه عاجز باشد. به طور خلاصه، مقام مسئول عملیات روانی، شأنی چندپایه است و معمولاً با طرح عملیات همخوانی و همسویی ندارد. بنابراین باید سامانه افراد ذینفوذ و مقام مسئول عملیات روانی به وضوح تعریف شود. نمودار 4-2 فصل دوم از آییننامه رزمی 05.30-3 محیط عملیات را تعریف میکند، اما نتوانسته تعریف دقیقی ارائه دهد بهجز این مطلب که بعد از جنگ سرد، محیط عملیات بسیار دگرگون شده است. این آییننامه رزمی چالشهای منطقهای، محیط گسترده رسانهای و تهدیدهای نامتقارن را به عنوان چالشهای پیش روی محیط عملیات معرفی میکند. تهدیدهای منطقهای عبارتند از: «خطر تهدید و تجاوز به مرزهای کشورهای دوست و متحد امریکا از سوی ملتهای مجهز به سلاحهای متعارف که هنوز هم در شرق و جنوب شرقی آسیا وجود دارد. در اروپا و افریقا منازعات قومی، دولتهای شکستخورده، و ملیگرایی فرهنگی (قبیلهگرایی) عوامل مخرب قدرتمندی هستند که در چند سال اخیر به آشوبهای مدنی، مهاجرتهای گسترده و نسلکشی انجامیده است. در نیمکره غربی، تهدیدهایی علیه دولتهای مشروع دموکراتیک، مهاجرتهای جمعی، و مناقشات مرزی، ثبات منطقهای را به مخاطره انداخته است.» با وجود اینکه برخی از این تهدیدهای منطقهای مشروع میباشند، آییننامه رزمی 05.30-3 به موضوع بازیگران غیردولتی و فعالیتهای آنها در شبکه اطلاعاتی نپرداخته است. با توجه به گسترش اینترنت و استفاده از آن به عنوان یک ابزار تبلیغاتی، این تهدیدها بیش از یک تهدید منطقهای میباشد. آنها تهدیدهایی بینالمللی هستند هر چند، جهانی نباشند. در این آییننامه رزمی به محیط گسترده رسانهای، اشارهای گذرا شده است و به ارتباط این محیط و حوزه فعالیت عملیات روانی کمتر پرداخته شده است. «یکی از عناصر مهم محیط امنیتی بعد از جنگ سرد، رسانههای خبری بینالمللی بوده است. اکنون دیگر فرماندهان پشتیبانی شده تنها در پی صدور فرمان حوزه نظامی نیستند، بلکه آنها باید توجه داشته باشند که چه برداشتی از فعالیتهای نیروهایشان در مجامع مختلف داخلی و خارجی وجود دارد. نکته قابل ملاحظه این است که مردم از دادن تلفات در عملیاتهایی که برای بقای ملت ضروری نیستند، ناخشنودند.» (DOD,P.2-2) این پاراگراف چهارجملهای از محیط فعالیت رسانهها، تعریف دقیقی ارائه نمیدهد و در مورد چگونگی تأثیرگذاری رسانهها بر عملیات مطلبی ندارد، بین رسانههای داخلی و خارجی تمایزی قائل نمیشود، به این موضوع تأکید نمیکند که رسانه با چه سرعتی بر عملیات تأثیر میگذارد، و علاوه بر این به موضوع رسانههای غیرخبری که میتوانند نقش تبلیغاتی در عملیات داشته باشند، نمیپردازد. مهمتر از همه اینکه به نظر میرسد این بخش از آییننامه رزمی، بیشتر بر مخاطبان داخلی و برداشت آنها از عملیاتهای امریکا استوار باشد. هر چند که این نکته نیز حائز اهمیت است، اما کاملاً از حوزه عملیات روانی به دور میباشد؛ زیرا هدف قراردادن شهروندان امریکایی به هر نحوی طبق منشور عملیات روانی ممنوع میباشد. این بخش از آییننامه رزمی باید به چگونگی تأثیرگذاری رسانهها بر مخاطبان موردنظر و مخاطبان اتفاقی در حوزه عملیات میپرداخت. شاید بتوان گفت که تهدیدهای نامتقارن، مهمترین خطر برای عملیات روانی میباشد. طبق گفته این آییننامه رزمی تهدیدهای نامبرده عبارتند از: اشاعه سلاحهای کشتارجمعی، تروریسم و حمله به سامانههای اطلاعاتی و زیرساختهای امریکا. قابل توجهترین جمله این بخش میگوید: «همان طور که تاریخ اخیر نشان میدهد رقبای همتراز عملیات روانی امروزه همچنان وجود دارند.» (DOD, P.2-2) رقبای عملیاتهای روانی موضوع جدیدی نیستند. آنها از همان آغاز جنگهای مدرن وجود داشتند. از قدیمیترین نمونههای آن میتوان به استفاده از ژاپن و آلمان از ضدتبلیغات در جنگ جهانی دوم اشاره کرد. بنابراین میتوان گفت که این آییننامه رزمی در تعریف دقیق از رقبا و پیامهای آنها کوتاهی کرده است. مشکل: عدم وجود تحلیل دقیق از رقبا در فرایند مدیریت. 2. اصول عملیات روانی آییننامه رزمی 05.30-3 هفت اصل را برای فعالیتهای عملیات روانی ارائه میکند، اما در تعاریف و بحثهای مطرح شده در این آییننامه رزمی درخصوص استفاده از این اصول در مدیریت نبرد، مطلب چندانی نیامده است. این هفت اصل عبارتند از: 1. تأثیرگذاری( )؛ 2. دستیابی( )؛ 3. کنترل متمرکز و اجرای غیرمتمرکز( )؛ 4. سازمان نیروهای ویژه( )؛ 5. جنبه روانشناختی( )؛ 6. همگرایی( ) و 7. همزمانی( ). تأثیرگذاری، توانایی متقاعدسازی مخاطب موردنظر به انجام دادن یا ندادن یک عمل تعریف میشود. دستیابی، به امکان دسترسی فرمانده عملیات روانی به فرمانده ارشد پشتیبانی شده گفته میشود. این دسترسی امکان درونی شدن اهداف فرمانده ارشد را برای فرمانده عملیات روانی فراهم میسازد. اما اگر فرمانده پشتیبانیشده، مقام مسئول تأییدکننده فرآوردههای عملیات روانی نباشد، فرمانده عملیات روانی در درونیکردن اهداف دچار اشتباه خواهد شد. فرمانده عملیات روانی باید به مقام مسئول تأییدکننده فرآوردهها دسترسی داشته باشد. کنترل متمرکز و اجرای غیرمتمرکز به کنترل توسعه فرآوردههای عملیات روانی از سوی مقام تأییدکننده اطلاق میشود تا این فرآوردهها مطابق با اهداف افراد ذینفوذ تهیه شود. علاوه بر این، کنترل موجب میشود که واحدهای زیرمجموعه، فرآوردههایی را درخواست کنند که با اهداف یاد شده در یک راستا باشد، البته این امر در باطن اجرای غیرمتمرکز محسوب نمیشود. اگر یگان عملیات روانی توان مدیریت نبرد خود را نداشته باشد، به جای بازاریابی، تبلیغات خواهد کرد. منظور از جنبههای روانشناختی این است که فرمانده عملیات روانی، مسئول ارزیابی تمامی فعالیتها و اقدامات نیروی پشتیبانی شده و همچنین جنبههای روانشناختی آنها باشد. این عمل با نقش مدیران بازاریابی و کارشناسان روابط عمومی در جهان تجارت قابل مقایسه است. اما در امور نظامی به ندرت شاهد این اقدام هستیم. همگرایی، وارد کردن عملیات روانی در تمامی سطوح عملیات از سطح تاکتیکی تا سطح استراتژیک است. برای اینکه اقدامات صورتگرفته از سوی نیروهای رزمی تأثیر بیشتری بر مخاطبان موردنظر داشته باشد، باید عملیات روانی در تمامی طرحریزیها مدنظر و مورد استفاده قرار گیرد. همزمانی همان زمانبندی است؛ یعنی استفاده از عملیات روانی مناسب در زمان مناسب برای دستیابی به اهداف موردنظر. نه تنها لازم است که عملیات روانی در زمان مناسب به کار گرفته شود بلکه باید طرحهای عملیاتی نیز با آن عملیات روانی همزمان شود تا نتیجه کلی مطلوبتر باشد. 3. طرحریزی عملیات روانی آییننامه رزمی 05.30-3 یک روند هفده مرحلهای فرایند ساخت تصمیمگیری نظامی( ) را به عنوان طرحریزی استانداردی برای عملیات روانی ارائه داده است.(نمودار 5-2) به استثناء ملزومات اطلاعاتی خاص عملیات روانی و مرحله هفت این فرایند (شرح خطرات اعمال عملیات روانی)، این روند دقیقاً مانند تمامی طرحریزیهای نظامی دیگر میباشد. همچنین این آییننامه رزمی، طرحریزیهای ضدتبلیغاتی را نیز به طور گذرا مطرح میکند که شبیه تحلیل رقبا در بازار میباشد؛ اما در مورد به کارگیری این طرحهای ضدتبلیغاتی در روند کلی طرحریزی صحبتی به میان نیاورده است. آییننامه رزمی 05.30-3 یک مطالعه سطحی از عملیات روانی در محیط عملیات نظامی ارائه داده است و در مورد استفاده از مؤلفههای منحصربهفرد بازاریابی یا عملیاتهای روانی نظامی در طرحریزیهای کلی نظامی، مطلب چندانی ندارد. آییننامه رزمی 05.301-3 آییننامه رزمی الحاقی به آییننامه رزمی 05.30-3 میباشد که بیشتر به ویژگیهای عملیاتهای روانی پرداخته است. نمودار 5-2 ج) آییننامه رزمی 05.301-3 عملیات روانی، تاکتیک، فنون و روندها. این آییننامه رزمی در زمینه چگونگی اجرای عملیات روانی توضیحات بیشتری داده است. با بررسی این آییننامه رزمی درمییابیم که مطالب مطرح شده در آن به مدیریت نبرد مربوط میشوند و موضوعات مطرح شده در آییننامه رزمی 05.30-3 را پوشش نمیدهد. شش موضوع مطرح شده در این آییننامه رزمی عبارتند از: 1. اقدامات اولیه اطلاعاتی در فضای نبرد( )؛ 2. فرایند طرحریزی عملیات روانی؛ 3. تحلیل مخاطبان موردنظر؛ 4. توسعه عملیات روانی؛ 5. ارزیابی میزان کارآیی فرآوردهها؛ و 6. تحلیل تبلیغات و ضدتبلیغات. 1. اقدامات اولیه اطلاعاتی در فضای نبرد آییننامه رزمی 05.301-3 بین تحلیل مخاطبان موردنظر و اقدامات اولیه اطلاعاتی در فضای نبرد تمایز قایل میشود. اقدامات اولیه اطلاعاتی در فضای نبرد بر موقعیت نظامی گستردهتر تمرکز دارد و مجموعه اهداف، اطلاعات جمعیتشناختی، و ویژگیهای فرهنگی گستردهتری را دربرمیگیرد. گامهای لازم برای انجام اقدامات اولیه اطلاعاتی عبارتند از: 1. تعریف محیط فضای نبرد؛ 2.تشریح تأثیرات میدان نبرد؛ 3. ارزیابی تهدید؛ و 4. تعیین رشته تهدیدهای مقابل اقدامات. برای تعریف محیط فضای نبرد، واحدهای عملیات روانی به همراه افسر یا کارمند اطلاعات باید شرایط جوی، زمین منطقه، زیرساختها و مخاطبان بالقوه در حوزه مسئولیت( ) را بررسی کنند. در تشریح تأثیرات میدان نبرد، واحدهای عملیات روانی موظفند تا شرایط جوی، و زمین میدان نبرد را تجزیه و تحلیل نمایند و دریابند که این دو عامل چه تأثیری بر پخش فرآوردهها خواهند داشت. در این مرحله، محیط اطلاعاتی و مجرای فعالیت رسانهها در منطقه عملیات نیز ارزیابی میشود. طراحان عملیات روانی باید بدانند که کدام رسانهها برای مخاطبان خودی و کدام یک برای نیروهای مقابل قابل استفاده خواهند بود. اما این آییننامه رزمی هیچگونه به رسانههای غیرگویا( ) مانند رسانههای ارائهدهنده اخبار چاپشده و یا سایتهای اینترنتی که با هدف تأثیرگذاری بر باورهای مخاطبان فعالیت میکنند و انتظار طرفداری از سوی مخاطبان موردنظر را ندارند، اشارهای نمیکند. گام سوم، تحلیل تبلیغات نیروهای رقیب حوزه مسئولیت و همان ارزیابی تهدید میباشد. اما با توجه به وجود شبکههای جهانی ترور، باید دامنة این تحلیل گسترش یابد تا تبلیغات خارج از حوزه مسئولیت را نیز در برگیرد. مرحله چهارم شکل تکامل یافته سه مرحله قبل میباشد. «زمانی که این اطلاعات در کنار هم قرار میگیرند، این فرصت برای نیروهای عملیات روانی فراهم میشود تا عملکرد خود را بهبود بخشند و با اطلاعات دیگر مقابله کنند تا به اهداف عملیات روانی و در نهایت اهداف فرمانده پشتیبانی شده دست یابند. خلاصه اینکه، فرایند اقدامات اولیه اطلاعاتی در فضای نبرد امکان اتخاذ تصمیمهای آگاهانهای را برای فرماندهان فراهم میسازد؛ تصمیمهایی که موفقیت مأموریت را تضمین میکنند.» (DOD, P.3-3) این بخش از آییننامه رزمی 05.301-3 ویژگیهای اطلاعات لازم برای پشتیبانی عملیات روانی را برمیشمارد، اما هیچگونه ابزار یا مرجعی برای ایجاد پیوند بین این اطلاعات وجود ندارد. 2. فرایند طرحریزی عملیات روانی این بخش از آییننامه رزمی همان مطالب آییننامه رزمی 05.30-3 درخصوص روند عملی طرحریزی را تکرار میکند. اگرچه ابزارهایی وجود دارند که مختص طرحریزی عملیات روانی هستند، اما آنها در خدمت طرح عملیاتی قرار میگیرند و از آنها برای موفقیت نبرد عملیات روانی مبتنی بر اهداف افراد ذینفوذ استفاده نمیشود. برای توضیح بیشتر در مورد هویت افراد ذینفوذ و توانایی آنها برای تغییر فرآوردههای عملیات روانی به نمودار( ) زیر توجه کنید. این فرایند توانایی عملیات روانی برای اجرای یک نبرد مؤثر با استفاده از یک تحقیق کارآمد را به صورت آشکار زیر پا میگذارد. این واقعیت که افراد ذینفوذ جزء متعددی میتوانند بدون درک صحیح از موقعیت عملیات روانی برنامههایی را تغییر دهند یا تأیید کنند، به ناکارآمدی عملیات روانی منجر میشود و یا آن را به تأخیر میاندازد. 3. تحلیل مخاطبان موردنظر آن بخش از آییننامه رزمی که به تحلیل مخاطبان موردنظر اختصاص دارد، کاملاً عمیق و گسترده میباشد. در این بخش تحلیل عمیق عوامل مؤثر بر مخاطبان موردنظر، هرم نیازمندیهای مطرح شده توسط مازلو( ) (نمودار 7-2) و همچنین نحوه راهنمایی و هدایت مخاطبان موردنظر در میزان رضایتمندی آنان، گنجانده شده است. به هر حال، این فرایند تنها به منظور پشتیبانی از اهداف عملیات روانی( ) طی میشود و حمایت از اهداف افراد ذینفوذ یا کل نبرد مدنظر نیست. تحلیل مخاطبان موردنظر، بررسی نظاممند (سیستماتیک) و گسترده اطلاعات مربوط به عملیات روانی برای انتخاب مخاطبانی است که بتوانند در عملی شدن اهداف عملیات روانی مؤثر واقع شوند. هدف تحلیل مخاطب، مشخصکردن نحوه متقاعدسازی تکتک مخاطبان برای انجام رفتارهای موردنظر و در نتیجه حصول اهداف عملیات روانی است. تحلیل مخاطب، یک نگاه اجمالی به مخاطبان موردنظر نیست و تمامی ابعاد و ویژگیهای آنها را دربرنمیگیرد بلکه این تحلیل یک تحقیق جامع و دقیق برای تعیین چگونگی استخراج یک واکنش خاص از یک مخاطب موردنظر میباشد.(DOD, P.5-1) هرم مازلو تنها یکی از چندین روش موجود برای درک رفتار مخاطبان میباشد. اکتفا به هرم مازلو به عنوان مرجع، موجب حصول یک درک سطحی از رفتار انسانها خواهد شد. 4. توسعه عملیات روانی این بخش از آییننامه رزمی شامل تفکیک مسئولیتهای واحدهای زیرمجموعه عملیات روانی میباشد. نکته مهمتر اینکه، در این بخش مدیریت نبرد عملیات روانی نیز مورد بحث قرار میگیرد. هدف از توسعه عملیات روانی حمایت از مأموریت واحد پشتیبانی شده است. همین نکته منبع بسیاری از ناکامیهای عملیات روانی میباشد. زیرا واحد پشتیبانی شده اغلب بر مسائل عملیاتی تمرکز میکند اما واحد عملیات روانی علاوه بر مسائل عملیاتی باید به دنبال دستیابی به اهداف استراتژیک نیز باشد. نمودار 8-2 مرجع کلی برای مدیریت نبرد عملیات روانی است. این نمودار، ضعفها و ناکارآمدیهای عمده مدیریت نبرد را نشان میدهد. این نمودار نحوه تولید( )، اهداف عملیات روانی( ) و فرآوردههای عملیات روانی را در خلاء بررسی میکند. این امر باعث میشود که مدیریت عملیات روانی به جای دستیابی به اهداف موردنظر افراد ذینفوذ، بر فرآوردههای عملیات روانی تمرکز کند. اما بر ارزیابی مداوم شرایط متغیر محیط عملیات و یا تغییرات احتمالی نظرات و رفتارهای مخاطبان موردنظر هیچگونه اشارهای نمیکند. فرآوردههای رقیب، فرآوردههای غیرگویا و مخاطبان غیرعمدی نیز به طور کامل حذف شدهاند. این بخش در ادامه فهرستی از فرآوردهها، نحوه تولید و نحوه پخش آنها را ارائه میدهد. این آییننامه رزمی به جای بحث در مورد مدیریت نبرد عملیات روانی با توجه به اهداف موردنظر، به مدیریت نبرد عملیات روانی از طریق مدیریت فرآوردهها تمرکز دارد. مسئله: احتمال تحتالشعاع قرارگرفتن اهداف عملیات روانی استراتژیک توسط طرح نبرد عملیاتی. 5. ارزیابی میزان کارآمدی فرآوردهها آییننامه رزمی 050301-3 میزان کارآمدی فرآوردههای عملیات روانی را تحت پوشش خود قرار میدهد و در مورد میزان کارآیی نبرد عملیات روانی صحبتی به میان نمیآورد. درخصوص معیارهای کارآیی( ) و تحلیل مخاطبان و بررسی تغییرات حاصل شده در رفتارهای آنها، مطالب اندکی ارائه شده است. اما مشخص است که سنجش میزان کارآیی برای حصول اهداف موردنظر افراد ذینفوذ از طریق عملیات روانی بسیار اساسی و ضروری میباشد. تمرکز بر کارآمدی فرآوردهها به صورت منفرد باعث میشود که نیروی ویژه عملیات روانی درگیر و سرگرم یافتن یک فرآورده خارقالعاده باشد؛ فرآوردهای که بتواند حصول اهداف را میسر سازد. اما باید گفت که همسویی و هماهنگی کل نبرد و فرآوردههای مختلف است که میتواند موجبات حصول اهداف را فراهم سازد. مسئله: تمرکز فرآورده محور 6. تحلیل تبلیغات و ضدتبلیغات در آییننامه رزمی 050301-3 درخصوص تحلیل رقیب به تحلیل تبلیغات و همچنین ضدتبلیغات اشاره شده است. بر طبق این آییننامه رزمی تبلیغات عبارت است از: «اطلاعاتی که عملاً به صورت نادرست و یا گمراهکننده تهیه شده و به سوی دشمن یا دشمن بالقوه هدایت میشود تا بر حوزههای مختلف اقتدار ملی مانند حوزههای اطلاعاتی، سیاسی، نظامی یا اقتصادی تأثیر گذارد و یا این حوزهها را با مشکل و اختلال مواجه سازد»(DOD, P.11-3). در این بخش تمرکز بر تحلیل تبلیغات به گونهای است که گویی یک امر جدا از مدیریت نبرد میباشد. و تحلیل تبلیغات نیز بر تحلیل فرآوردهها مبتنی است. این امر باعث میشود که تحلیل رقیب با سه مشکل اساسی مواجه شود. نخست، این برداشت به وجود میآید که کل عملیات روانی طرف رقیب را تبلیغات تشکیل میدهد و اینکه تمامی اطلاعات دشمن گمراهکننده نیست و ممکن است این اطلاعات صحیح اما منفی باشند. دوم، روند تحلیل طرف رقیب نمیتواند از مدیریت نبرد جدا باشد. جدا بودن این روند موجب اختلال در زمانبندی مدیریت نبرد و آماده نبودن اطلاعات لازم برای اتخاذ تصمیمهای مختلف خواهد شد. همچنین این امر موجب انفصال روند تحلیل رقیب از روند تصمیمگیری خواهد شد. بالاخره اینکه، تحلیل فرآوردهها به جای تحلیل نبرد طرف رقیب به تداوم مشکلات موجود در روند مدیریت عملیات روانی امریکا منجر خواهد شد. واضح است که تمامی اهداف رقیب، صرفاً به فرآوردههای عملیات روانی محدود نمیشود. بنابراین اگر ما بر روی فرآوردهها تمرکز کنیم، اهداف غایی و نهایی رقیب را مورد چالش قرار نخواهیم داد و آنها را کشف نخواهیم کرد. 1. فرایند هفت مرحلهای عملیات روانی فرایند هفت مرحلهای عملیات روانی، همان فرایند پذیرفته شده برای مدیریت نبردهای عملیات روانی میباشد. این فرایند از آییننامه رزمی 05030-3 و آییننامه رزمی 050301-3 و همچنین از تجارب عملیاتی اتخاذ شده است. این فرایند رسمی هفت مرحلهای که در مدرسه ویژه آموزش جنگ جان اف.کندی( ) نیز مورد استفاده قرار میگیرد در پیوست یک آمده است. مرحله یک- توسعه و مدیریت طرح عملیات روانی مرحله دو - تحلیل و بررسی مخاطبان موردنظر مرحله سه- ارجحیت توسعه فرآوردهها( ) مرحله چهار- توسعه و طراحی فرآوردهها یا اقدامات مرحله پنج- فرایند تأیید مرحله شش- تولید، توزیع و انتشار مرحله هفت- ارزیابی 1. توسعه و مدیریت طرح عملیات روانی به نوشته کلوگ( ) (پیوست 2) این فرایند، عملیات روانی را به عنوان یک نقشه و طرح میشناسد که زیرمجموعه نبرد فرماندهی پشتیبانی شده است. اما همان طور که پیش از این نیز گفته شد، به ندرت پیش میآید که فرمانده پشتیبانی شده جزو افراد ذینفوذ باشد. عملکرد وی نیز در سطح استراتژیک نیست. بنابراین از آن جایی که فرمانده پشتیبانی شده به عنوان زیرمجموعه تابع کل نبرد عمل میکند، نمیتواند اهداف افراد ذینفوذ را فراهم سازد. از نظرگاه این فرایند، مدیریت نبرد همانند نمودار 8-3 میباشد. دوباره به جای اینکه اهداف افراد ذینفوذ، مرکز و مبنای طرحریزی واقع شوند، اهداف عملیات روانی جای آنها را گرفتهاند. بررسی این فرایند در خلاء انجام گرفته و به طرف رقیب و رسانههای غیرگویا توجه زیادی شده است. با توجه به معیارهای لازم برای سنجش میزان کارآیی، میتوان گفت که این فرایند اندکی به بیراهه رفته است زیرا بر تأثیرات قابل حصول عملیات روانی که میتوانند برای ارزیابی میزان کارآیی مورد استفاده قرار گیرند، تمرکز ندارد. غالباً عوامل متعددی در بروز تغییر در رفتار مخاطب موردنظر مؤثر است. ما نمیتوانیم این رفتارها را تنها به یک علت واحد نسبت دهیم، مگر مطمئن باشیم که به غیر از عملیات روانی هیچ بازیگر دیگری در بروز این رفتارها نقش نداشته است. 2. تحلیل مخاطبان موردنظر این فاز بدون توجه به رقیبان موجود، بر رسانههای نوشتاری و برنامههای رادیویی و تلویزیونی تمرکز دارد. برای اینکه عملیات روانی موفق باشد، باید از ترکیب عملیات روانی چریکی، رسانههای نوشتاری، برنامههای رادیویی و تلویزیونی و فرآوردههای پیشرفته دیگر تشکیل یافته باشد. تمرکز تحلیل مخاطبان بر برخی از این عوامل موجب توسعه برخی از آنها خواهد شد و بنابراین حاصل کار، یک نبرد عملیات روانی ناقص خواهد بود. فرایند تحلیل مخاطبان نیز بررسی واکنش متقابل رقبا و مخاطبان موردنظر را در خلاء انجام میدهد. ما باید به نحوه تعامل مخاطبان با یکدیگر پی ببریم تا پیچیدگی تأثیرگذاری بر آنها را درک کنیم. ممکن است در میان آنها مخاطبان کلیدی وجود داشته باشند که بتوانند بر دیگران تأثیر بگذارند و رفتار آنها را تغییر دهند. تا زمانی که بررسی واکنش مخاطبان و همچنین تحلیل رقبا در فرایند تحلیل مخاطبان موردنظر گنجانده نشود، این فرایند غیرواقعبینانه خواهد بود. 3. ارجحیت توسعه فرآوردهها مرحله سوم مرحلهای است که در آن فرآوردههای عملیات روانی بر اهداف افراد ذینفوذ ترجیح داده میشود. توجه زیاد به توسعه و پخش فرآوردهها موجب میشود که نیروهای عملیات روانی به جای تمرکز بر نحوه تأثیرگذاری بر مخاطبان موردنظر مشغول بازی تأیید فرآوردهها شوند. دلیل این امر میتواند قطعهقطعهبودن زنجیره تأیید فرآوردهها باشد که در آغاز این مقاله به آن اشاره شد. مسئله: تمرکز فرآوردهمحور 4. توسعه و طراحی فرآوردهها یا اقدامات مرحله توسعه و طراحی فرآوردهها حاکی از تمایل فرایند عملیات روانی برای دستیابی به یک طرح شگفتانگیز برای طراحی و تولید فرآوردههای عینی میباشد. همچنین، این فرایند بیشتر بر چاپ و رسانههای رادیویی و تلویزیونی تمرکز دارد. این مرحله موجب میشود که عملیات روانی در مرحله تولید فرآوردهها در جا بزند. 5. فرایند تأیید مرحله پنجم عملیات روانی مرحله تأیید فرآورده در داخل و خارج واحد عملیات روانی میباشد. فرایند تأیید فرآوردهها در داخل یک فرایند، خود تخریبگر میباشد و از عملیاتی به عملیات دیگر و از واحدی به واحد دیگر متفاوت است. برای تأیید فرآوردهها در خارج از واحد یاد شده نیز نهادها و بازیگران مختلف باید به صورت همزمان، فرآوردهها را مورد تأیید قرار دهند که این امر باعث کاهش بهرهوری فرآوردهها خواهد شد. زیرا افراد ذینفوذی که قرار است براساس واکنش خود نسبت به فرآوردهها، آنها را تأیید یا رد کنند، از جمله مخاطبان موردنظر نیستند. 6. تولید، توزیع و انتشار این مرحله بر کانالهای ارتباطی موجود در دسترس مخاطبان موردنظر تمرکز دارد. اگرچه عملیات روانی در این حوزه به موفقیت نسبی دست یافته است، اما بیشتر بر فرآوردههای شنیداری و فیزیکی تأکید داشته و از ضرورت عملیات روانی میان فردی( ) غافل بوده است. 7. ارزیابی این مرحله بر فرآوردهها و نحوه تأثیرگذاری آنها بر مخاطبان موردنظر تمرکز دارد. این امر نیز موجب تأکید صرف بر فرآوردهها میشود. در مرحله ارزیابی نباید صرفاً به ارزیابی تکتک فرآوردهها پرداخته شود، بلکه باید عملکرد تمامی اجزای واحد عملیات روانی ارزیابی شود تا زمینه تعامل هر چه بیشتر بین آنها و در نتیجه موفقیت نبرد عملیات روانی فراهم گردد. هیچ فرآوردهای به تنهایی نمیتواند بر مخاطبان تأثیر عمیق بگذارد و رفتار آنها را تغییر دهد. این فرایند هفت مرحلهای بیشتر بر مدیریت عملیات روانی تمرکز دارد تا بر دو آییننامه رزمی یاد شده. البته هم این فرایند هفت مرحلهای و هم دو آییننامه رزمی مزبور موجب تأکید بیش از اندازه بر فرآوردههای عملیات روانی میشوند. این منابع موجب میشود که طراحان عملیات روانی در خلاء بیندیشند. اما واقعیت این است که عوامل محیطی بسیاری وجود دارند که بر میزان توانایی یک فرآورده برای ایجاد تغییر در رفتار مخاطبان مؤثرند. مسئله: تمرکز فرآوردهمحور نتیجهگیری از این منابع چنین برمیآید که در فرایند طرحریزی عملیات روانی مشکلات متعددی وجود دارد. که عبارتند از: 1. عدم وجود تعریف دقیق از افراد ذینفوذ یا مقامات تأییدکننده؛ 2. احتمال تحتالشعاع قرار گرفتن اهداف استراتژیک عملیات روانی از سوی طرحهای عملیاتی نبرد؛ 3. گنجانده نشدن تحلیل رقیب در فرایند مدیریت نبرد؛ 4. عدم وجود توازن بین مخاطب محوری و رقابت محوری؛ 5. عدم تعریف استراتژیهای تقابلجویانه برای مقابله با رقیب؛ 6. عدم استفاده از ارتباطات ترکیبی در عملیات روانی؛ و 7. تمرکز فرآورده محور بخش بعدی مقاله به بررسی اصول اساسی (دکترین) بازاریابی خواهد پرداخت. این اصول میتواند زیربنایی برای توصیههای ارائه شده برای رفع مشکلات مزبور باشد. منابع 1. Armstrong, Gary & Kotler, Philip, (2005). Marketing: An Introduction. Upper Saddle River, New Jersey: Prentice Hall. 2. Daft, Richard L., (2001). Essentials of Organization Theory and Design. Cincinnati, South-Western College Publishing. 3. Department of Defense, (2000). FM 3-05.30: Psychological Operations. Washington D.C., Defense Printing Agency. 4. Department of Defense, (2003). FM 3-05.301: Psychological Operations: Tactics, Techniques, and Procedures. Washington D.C., Defense Printing Agency. 5. Ferrell, O.C., Hartline, Michael D. & Lucas, George H., (2002). Marketing Strategy. Cincinnati, Southwestern Publishing Company. 6. Finch, James E., (2001). Marketing Principles. Piscattaway, New Jersey, Research and Education Association. 7. Hunt, Shelby D., (1983). Marketing Theory: The Philosophy of Marketing Science. Homewood, Illinois, Richard D. Irwin Inc. 8. Kellogg, Robert H. (2002) The 7 Phase PSYOP Process. Briefing presented at the John F. Kennedy Special Warfare Center, Fort Bragg, North Carolina. 9. Kotler, Philip, (2003). A Framework for Marketing Management. Upper Saddle River, New Jersey: Prentice Hall. 10. Kotler, Philip, & Armstrong, Gary, (2004). Principles of marketing. Upper Saddle River, New Jersey: Prentice Hall. 11. Ries, Al & Ries, Laura, (1998). The 22 Immutable Laws of Branding. New York, Harper Business. 12. Ries, Al & Trout, Jack, (1986). Marketing Warfare. New York, McGraw Hill. 13. Ries, Al & Trout, Jack, (1981). Positioning: The Battle for Your Mind. New York, McGraw Hill. 14. Sheth, Jagdesh N., & Garrett, Dennis E., (1986). Marketing Theory: Classic and Contemporary Readings. Cincinnati, Southwestern Publishing Company.
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10681
دفعات دیده شده: ۱۶۱۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش
