-
سرمقاله
سهشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۰:۵۵
مفروض بنیادین پژوهش عملیات روانی این است که عوامل روانی میتوانند اختلال رفتار بازیگران را تسریع یا بازداری کنند و بر اجرای منافع ملی در داخل و خارج از کشور اثرگذار و بازده اقدامات سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی کشور را تغییر دهند. بر مبنای این مفروض چارچوبی برای تعیین حوزههای مهم پژوهش پیشنهاد میگردد که عناصر آن عبارتاند از: 1. ساختارها و فرایندهای اجتماعی داخلی و محیط بینالملل که به طور عینی و نیز از دید مردم کشور توصیف شده است: به عبارت
مفروض بنیادین پژوهش عملیات روانی این است که عوامل روانی میتوانند اختلال رفتار بازیگران را تسریع یا بازداری کنند و بر اجرای منافع ملی در داخل و خارج از کشور اثرگذار و بازده اقدامات سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی کشور را تغییر دهند. بر مبنای این مفروض چارچوبی برای تعیین حوزههای مهم پژوهش پیشنهاد میگردد که عناصر آن عبارتاند از: 1. ساختارها و فرایندهای اجتماعی داخلی و محیط بینالملل که به طور عینی و نیز از دید مردم کشور توصیف شده است: به عبارت دیگر، رویدادهای بالقوه آسیبزا و فشارهای روانی محیط، اندازهگیری آنها، و روابط متقابل آنها مورد پژوهش قرار گیرد. 2. آسیبپذیریها و سایر ویژگیهای مردم و یا گروه خاص، یعنی گرایش جامعه خودی به واکنش غیرمعمول در برابر عملیات روانی دشمن مورد ارزیابی و پژوهش قرار گیرد. 3. فرایندهای آسیبزا در واکنشهای مردم: آن دسته از فرایندهای شناختی، هیجانی و رفتاری که میتوانند نقش آسیبزا داشته باشند را مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. 4. عوامل تعاملی و تعدیل کننده: آن دسته از عوامل اختصاصی که تعامل بین عوامل مذکور را تغییر میدهند. در پاسخ به نیازهای بسیار مبرم، بررسیهای فراوانی در زمینه عملیات روانی و عوامل تعیینکننده محیطی آن انجام شده و پیشرفتهایی در سطح کلان به دست آمده است، با وجود این، پیشرفت در سطح گروه، یا جامعه محلی بسیار ناچیز بوده است. این کمتوجهی ناشی از این است که در سطح جامعه محلی در مقایسه با سطح کلان به ندرت به مطالعات مبتنی بر فرضیه آزمایی پرداخته شده است. فراتر از فرضیهآزمایی، ارزیابی اقدامات عملیات روانی دشمن بسیار اندک بوده است. در بررسیهای بیشماری به وجود پیوندهایی بین عوامل روانی – اجتماعی محیط ملی و روند رفتار اعضاء جامعه اشاره شده، دیدگاههاییدرباره سلامت و اقدام اجتماعی مطرح گردیده، یا فرضیههایی درباره شیوع و کنترل رفتار مخاطبان ارائه شده است. در موارد نادر ولی مهمی نیز فرضیهای مورد آزمون قرار گرفته و یا اثر اقدام خاصی ارزیابی شده است، این خود نشان میدهد که چنین مطالعاتی نیز امکانپذیر است. در این خصوص باید توجه داشت که غیراخلاقیتر و پرهزینهتر از این بررسیها این خواهد بود که ما اقدام محیطی یا عملیاتی خاصی را که هنوز ارزش آن مشخص نیست با خطرهای احتمالی و هزینه گزافی که دارد بدون ارزیابی اولیه به کار بندیم و یا فرضیهای را بدون آزمون، پذیرا شویم. به همین دلیل نخست باید عوامل روانی محیط داخلی و به ویژه گروههای کوچک که در معرض آن عوامل قرار دارند، و واکنشهای زیانبار برای محیط ملی که آن عوامل میآفرینند (شناختی، هیجانی، رفتاری) مشخص شوند. البته در این مورد اولویت با عواملی است که خطر بارترند. بر مبنای دانش عملیات روانی میتوان اقدامهایی را که از نظر پیشبینی و پیشگیری مفید به نظر میآیند پیشنهاد کرد. و در مرحله بعد میتوان به ارزیابی این پیشنهادها در چهارچوب بررسیهای میدانی و میانرشتهای پرداخت. برنامه پژوهشی در عملیات روانی برای به دست آوردن دادههای مورد نیاز میتواند شامل سه مرحله متوالی زیر باشد: 1. مشخص کردن مسائل محیط داخلی به ویژه در میان اقوام و قومیتهای مختلف با استفاده از شیوههای زمینهیابی یا دادههای موجود درباره آن جوامع؛ 2. انجام بررسیهای میدانی طولی، میانرشتهای و کنترلشده درباره موقعیتهای خطربار و گروههای در معرض خطر، و ارتباط این دو زمینه. 3. مداخله کنترل شده، شامل تحقیقات و آزمایشهای میدانی و ارزیابی نتایج مداخلههای اصلاحی و پیشگیرانه در شرایط واقعی، یعنی انجام آزمایشها در شرایط طبیعی و میدانی با استفاده از نتایج دوگام پیشین. رویکرد مکمل دوم، آزمون کردن فرضیههایی است که میتوانند به فهم عوامل روانی – اجتماعی و مفهوم کلی عملیات روانی کمک کنند. هر دو رویکرد یاد شده مهماند و هر دو وقتگیر و پرهزینهاند. رویکرد اول که به ارزیابی اقدام عملیات روانی معینی منتهی میشود در مواقعی به کار میرود که افزایش اثربخشی، کارایی و پدافند عملیات روانی موردنظر باشد، یعنی در مواردی اقدام عملیات روانی در تمامیت آن مطرح است. برخی مواقع از رویکرد دوم یعنی افزایش آگاهی، میتوان همزمان با رویکرد اول و با استفاده از همان امکانات و تقریباً بدون هزینه اضافی استفاده کرد چون این دو رویکرد مکمل یکدیگرند. بنابراین مطلوبترین راهبرد، مستلزم انتخاب موقعیتی است که در آن بتوان دو رویکرد را به صورتی کارا درهم آمیخت. چنین شیوهای امکان میدهد که همزمان با انجام پژوهش پایه، به مسائل مربوط به تقویت مراقبتهای روانی، پیشگیری از اختلالات کارکردهای روانی جامعه و افزایش ایمنی و بهزیستی روانی اعضاء جامعه در مقابل عملیات روانی دشمن پرداخته شود، بیآنکه هزینه مطالعه همزمان هر سه زمینه (شناختی، رفتاری، هیجانی) از هزینه یکی از آنها فراتر رود. یادآور میگردد پژوهش، مفهومی انتزاعی نیست بلکه ابزاری است که به کمک آن میتوان به پرسشهایی در زمینه علت، پیشگیری، و درمان اختلالات ایجاد شده در زمینه عملیات روانی پاسخ داد. بنابراین میتوان برنامههای پژوهشی، نه فقط در سطح ملی یا بینالمللی بلکه در سطح هر جامعه محلی، قومی به شیوه زیر طراحی و به اجرا درآورد: 1. تعیین نوع و گستره مسائل موجود برای نمونه اقتصادی، سیاسی، و ناخشنودی و ناآرامی اجتماعی. 2. ارزیابی محیط داخلی و بینالمللی و منطقهای از نظر همایندهای روانی – اجتماعی و فیزیکی مسائل. 3. شناسایی مهمترین عوامل سببساز محیطی، میزان قابل تغییر بودن این عوامل، عملی بودن تغییرات پیشنهادی و قابل قبول بودن آنها برای گروههای ذینفع. این بررسی باید توسط رهبران جامعه محلی، مدیران، کارشناسان عملیات روانی و سایر مسئولان و با همکاری سازمانهای عملیات روانی انجام گیرد. 4. اجرای آزمایشی برنامه تغییر در یکی از محیطهای محلی و یا قومی در مقیاسی کوچک، ارزیابی جنبههای مثبت و عوارض جانبی آن و تصمیمگیری براساس نتایج ارزیابی درباره اینکه کدام تغییرات پیشنهادی در سطح وسیعتری قابل اجراست. 5. بازبینی و ارزیابی مداوم اثربخشی تغییراتی که در سطح وسیع اعمال شده، و تجدیدنظر در آنها در صورت لزوم. کارایی برنامه مستلزم این است که شیوهای برای دریافت بازخورد درباره نتایج حاصل از اجرای برنامه فراهم شود. و اجرای برنامه با مشارکت و تفاهم همه گروههای ذینفع همراه باشد. این برنامه، پاسخهای ملموسی به شش سؤال زیر فراهم خواهد ساخت: 1. چه گروههایی از مردم در معرض خطر شدید عملیات روانی هستند؟ 2. چه عواملی میزان احتمال را افزایش میدهند و اهمیت نسبی هر یک از آنها در چه حدی است؟ 3. آیا میتوان مهمترین عامل خطر را به نحو مؤثری کاهش داد یا از بین برد؟ 4. از بین بردن مؤثرترین عامل خطر میتواند میزان شیوع عملیات روانی دشمن را کاهش دهد. 5. اگر پاسخ سؤال پیشین مثبت است: آیا هزینههای پدافند عملیات روانی در مقایسه با میزان سودبخشی آن موجه به نظر میرسد؟ 6. آیا برنامه از نظر رعایت حقوق جامعه و افراد موجه به نظر میرسد؟ و نکته آخر آنکه پژوهش یاد شده باید تغییرات و اهداف زیر را به دنبال داشته باشد. 1. پذیرش عمومی این مطلب که در حوزه مدیریت عملیات روانی باید عوامل روانی – اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. 2. پذیرش این نکته از سوی مدیران و فرماندهان که عوامل روانی – اجتماعی واقعیت دارند و از عناصر مهم محیط داخلی و بینالمللی به شمار میروند. 3. بیشتر مدیران و کارشناسان عملیات روانی در دورههای آموزشی خود یاد گرفتهاند که عوامل خطربار روانی – اجتماعی و مسائل گوناگون مرتبط با آنها را در محیط داخلی و بینالمللی شناسایی و تغییر دهند. هماکنون کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه از این توانایی نوین در مراکز عملیات روانی حرفهای و برای انجام پژوهشها استفاده میکنند. 4. بهسازی مداوم جنبههای روانی – اجتماعی محیط داخلی و ارزیابی تأثیرات این بهسازی در محیط ملی کشور. 5. پیشبرد، تدوین و تقویت قوانین و سازمانهای لازم در زمینه عوامل روانی – اجتماعی محیط ملی و بینالمللی. 6. افزایش امکان دسترسی به نوشتههای تخصصی عملیات روانی و اطلاعات مرتبط با آن و مواد آموزشی در زمینه شناسایی و تغییر عوامل خطربار روانی – اجتماعی بر روند عادی کارکردهای سازمانها و نهادهای اجتماعی. 7. آمادهسازی مجموعه ابزارهای ویژه و اختصاصی عملیات روانی برای کاربرد عمومی و مستمر این ابزارها در زمان بحران. 8. برگزاری کنگرهها و کارگاههای آموزشی و تبادل اطلاعات برای پویایی دانش و تجربههای عملیات روانی. در راستای همین مطالب است که رهبر معظم انقلاب و فرماندهی معظم کلقوا رمز بقا و دوام انقلاب را تبلیغ و ارشاد مستمر بر شمرده و میفرماید: «اگر قبول کنیم انقلاب یک امر مستمر است، پس باید هماهنگ با آن تبلیغ و ارشاد مستمر کنیم، زیرا عدم تداوم تبلیغ باعث خشکی درخت انقلاب خواهد شد.
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10674
دفعات دیده شده: ۱۴۲۱ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش
