Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عبرت‌های تاریخی برای ابر قدرت‌ها
    سه‌شنبه ۳ آبان ۱۳۸۴ ساعت ۱۱:۴۵

    استوارت نیوزبومر سایت عملیات روانی – دشمنان به شیوه‌ای می‌جنگند و ما به شیوه‌ای دیگر، بن‌بستی ایجاد شده که در نهایت ما را مجبور می‌کند نیروهایمان را به خانه باز گردانیم. آیا این وضع درسی برای ما ندارد. این حقیقت تلخ آمریکاییان را آزار می‌دهد، حقیقتی چنان ناخوشایند برای آنها که مایل نیستند درباره آن صحبت یا حتا فکر کنند، حقیقتی که سخن گفتن از آن برای رسانه‌ها بسیار خطرناک است. آمریکایی‌ها سالانه 450 میلیارد دلار بودجه صرف امور دفاعی می‌کنند

    استوارت نیوزبومر سایت عملیات روانی – دشمنان به شیوه‌ای می‌جنگند و ما به شیوه‌ای دیگر، بن‌بستی ایجاد شده که در نهایت ما را مجبور می‌کند نیروهایمان را به خانه باز گردانیم. آیا این وضع درسی برای ما ندارد. این حقیقت تلخ آمریکاییان را آزار می‌دهد، حقیقتی چنان ناخوشایند برای آنها که مایل نیستند درباره آن صحبت یا حتا فکر کنند، حقیقتی که سخن گفتن از آن برای رسانه‌ها بسیار خطرناک است. آمریکایی‌ها سالانه 450 میلیارد دلار بودجه صرف امور دفاعی می‌کنند که تقریباً معادل بودجه نظامی کل کشورهای دنیاست با این حال مخارج نظامی نجومی ما قادر به کنترل مشتی عرب در گوشه‌ای از این دنیا نیست. ارتش قدرتمند و پر ابهت ما می‌تواند دنیا را نابود کند اما قادر به مهار کردن چند افراطی که در مسیر آمریکایی‌ها بمب کار می‌گذارند و در حال تبدیل شدن به شورشی تمام عیار هستند، نمی‌باشند. ما پر هزینه‌ترین و قدرتمندترین ارتش دنیا را در اختیار داریم اما آیا این ارتش می‌تواند کاری انجام دهد؟ در حالی که با قطار سریع السیر در حال عبور از آلمان هستم، این کشور امن و مرفه را با آمریکا مقایسه می‌کنم. در اینجا شهرهای ویران، کارخانه‌های تعطیل شده، افراد بی‌خانمان و گروه‌های جنایتکار وجود ندارد و نیز مردمی که رئیس جمهوری نادان را برگزینند. آلمان پیشرفت کرده اما این پیشرفت مرهون عبرت گرفتن از اشتباهات عظیمش در گذشته بوده است. امروز آلمان پاداش درس گرفتن از تاریخ را می‌گیرد. اما آمریکا در حال پسرفت است و از عبرت گرفتن از گذشته زشتش امتناع می‌کند، از این رو امروزه در آشوب زشت دیگری گرفتار شده است. فاجعه عراق کاملاً قابل پیش بینی بود‌، می‌شد از آن اجتناب کرد آگر آمریکاییان به خصوص جرج بوش و همپالکی‌هایش به تاریخ احترام می‌گذاشتند. اما بوش تاریخ را دوست ندارد. تاریخ محدود کننده است، تاریخ از محدودیت‌ها می‌گوید. در حالی که نیروهای ما در ویتنام شالیزاها را می‌سوزاندند، هدف حمله ویتنامی‌ها از جنگل قرار می‌گرفتند. ما جنگل‌ها می‌سوزاندیم و آنها از شالیزارها به ما حمله می‌کردند. ما هم شالیزارها و هم جنگل‌ها را نابود می‌کردیم و آنها از دهکده‌ها به ما حمله می‌کردند. ما دهکده‌ها را با خاک یکسان می‌کردیم و آنها از شهرها به ما حمله می‌کردند. هنگامی که ما تجمع می‌کردیم، آنها پراکنده می‌شدند؛ وقتی ما متفرق می‌شدیم، آنها دوباره یکپارچه می‌شدند و حمله می‌کردند. استراتژی آمریکا، ارتش ما را به مسابقه با ویتنامی‌ها کشانده بود و اغلب در جایی که دشمن حضور نداشت - و زمانی می‌فهمیدیم که در دام آنها گرفتار شده بودیم. سرانجام مستهلک و خسته تسلیم شدیم و ویتنام را رها کردیم. آیا آمریکا از ویتنام درسی آموخت؟ آیا ارتش تغییر کرد؟ از دیدگاه رسانه‌های گروهی مهم‌ترین درس جنگ ویتنام این است که آمریکایی‌ها نباید به روی سربازانشان که از جنگ باز می‌گردند، تف بیاندازند، درسی کاذب چرا که آمریکاییان هیچگاه به آن توجهی نمی کنند. از سوی دیگر، از این درس غفلت کردیم که عبرت‌‌های تاریخی در همه جای آمریکا مشهودند اما کسی به آنها توجهی نمی‌‌کند. رسانه‌های آمریکا نیز تاریخ را دوست ندارند. آموختن عبرت‌‌های تاریخ مستلزم مطالعه تاریخ است که ابر قدرت آمریکا انجام نمی‌دهد. بنابراین، امروز در عراق، گروه مسلح کوچکی – اما نه ابتدایی – به جنگ نامتقارن روی آورده‌اند و مقابل قدرتمندترین ارتش دنیا ایستاده‌اند. شورشیان عراقی خود را در معرض قدرت آتش عظیم ما قرار نمی‌دهند و جستجوهای آمریکاییان برای یافتن آنان در اغلب موارد شکست خورده‌است. آنها بر قابلیت تحرّکت مخفیانه خود تکیه می‌کنند در حالی که آمریکاییان برفناوری پیشرفته تکیه می‌کنند. هنگامی که نیروهای ما حمله می‌کنند، عراقی‌ها پراکنده می‌شوند؛ وقتی نیروهای ما می‌روند، شورشیان باز می‌گردند. مخالفان عراقی به شیوه ما نمی‌جنگند و ارتش آمریکا نیز نمی‌خواهد به شیوه آنان بجنگد. نتیجه بن بست است. اما در بن بست نظامی، این ارتش کشور اشغالگر است که تقریباً همیشه شکست می‌خورد. آمریکا که تمایلی به تحمل خسارات مالی و جانی جنگ ندارد – که هر دو برای ارتش پر هزینه و سربازان مدرن و آسیب‌پذیر ما عظیم بوده‌اند – سرانجام به این بن بست خاتمه خواهد داد. اما عراقی‌ها باقی خواهند ماند، آنجا کشور آنهاست، نه کشور ما و دولت دست نشانده و نامشروعی که آمریکا بر سر کار آورد، به زودی همچون خانه ای پوشالی فروخواهد ریخت. همه این وقایع در تاریخ نوشته شده است. تاریخی که ابر قدرت‌ها از خواندن آن ابا دارند. پس از شکست ما در ویتنام، شوروی به افغانستان حمله کرد تا شکست بخورد. هم اکنون ما نیز در نیمه راه شکست در عراق و احتمالاً افغانستان هستیم. ارتش‌های ابر قدرت‌ها در شیوه جنگیدن خود تغییری ایجاد نمی‌کنند حتا زمانی که شکست می‌خورند. حقیقت تلخی که آمریکایی‌ها با آن مواجه نمی‌شوند و رسانه‌ها تمایلی به پرداختن به آن ندارند این است که اگرچه ما هزینه هنگفتی صرف ارتشمان کرده‌ایم، اگرچه ارتش ما از پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین و گران‌ترین جنگ افزارها در دنیا برخوردار است، اگرچه نیروهای ما ماهرترین هستند، اما ارتش ما در جنگی‌های فعلی افتضاح عمل کرده است. اسامه بن لادن و همقطارانش آزادانه در افغانستان و پاکستان جولان می‌دهند. نظم و امنیت در عراق مستقر نشده و کشور در هرج و مرج کامل قرار داد. نیروهایی با هزینه اندک و تسلیحات ابتدایی به فرماندهان ما حقه می‌زنند، به شیوه‌ای می‌جنگند که نیروهای ما نمی‌توانند، شیوه‌هایی که فرماندهان مغرور و پر نخوت ما از آن ابا دارند؛ و هنگامی که شکست ما رقم خورد، وقتی نیروهایمان شکست خورده به خانه بازگشتند، ژنرال‌های ما دوباره مانند زمان پس از ویتنام تقصیر را به گردن «تظاهرکنندگان ضد جنگ خائن»، «رسانه‌های مستقل» و «سیاستمداران مخالف » می‌اندازند اما هیچگاه خود را به خاطر فریب خوردن مقصر نمی‌دانند. البته ارتش آمریکا تغییرات اندکی در استراتژی جنگ خود داده است. مدتی اصطلاح «عملیات ویژه» کلماتی کلیدی بودند اما برای نیروهایی که در صحنه جنگ می‌جنگند، همه جنگ‌ها عملیات ویژه هستند. هنگامی که ما حرف می‌زنیم، آنها می‌جنگند. پنتاگون تغییراتی در آموزش سربازان ایجاد کرده اما هیچ تغییری در «شیوه جنگ» رخ نداده است. دشمنان به راحتی بر شیوه‌های جنگی سنتی ما غلبه می‌کنند – البته صدام حسین در جنگ خلیج فارس نتوانست اما دنیا شاهد کشتار بود و این درس را گرفت که دیگر مقابل نیروهای آمریکا، به آن شیوه نجنگد. تجهیزات جدید و گران‌تر و پیشرفته‌تری از سوی شرکت‌های اسلحه سازی عرضه شده اما این تجهیزات برای جنگ‌های نامتعارف امروزین مضحک هستند. ما بمب افکن‌های دویست و پنجاه میلیون دلاری B-1 داریم که در کانزاس خاک می‌خورند اما سربازانمان در عراق ساده‌ترین پوشش زرهی برای وسایل نقلیه‌شان در اختیار ندارند. لشکر دهم ما در افغانستان که آمادگی جنگ در نقاط کوهستانی را نداشت، از کار افتاد و زمین گیر شد. سربازان در عراق می‌گویند نمی‌دانند چگونه در جنگی که مرزها و دشمن آن مشخص نیست پیروز شوند و فرماندهانشان می‌گویند بجنگید و آمریکاییان می‌پرسند چرا سربازانمان کشته می‌شوند؟ و واشینگتن پاسخی ندارد. هنگامی که آمریکا سرانجام از عراق خارج شود – پس از کشتار هزاران هزار نفر مردم بی‌گناه، پس از این که مطمئن شدیم کشور به سمت جنگ داخلی ویرانگری سوق یافته و پس از این که در دنیا بدنام شدیم – آمریکایی‌ها این حقایق تلخ را فراموش می‌کنند همانطور که حقایق تلخ ویتنام را فراموش کردند و ورسانه‌ها به سمت پرداختن به فاجعه دیگری در دنیا که اجتناب از آن کاملاً میّسر است هجوم می‌برند و ارتش آمریکا دوباره بهترین سربازان دنیا را تربیت می‌کند و آنها را با گران‌ترین جنگ افزارها تجهیز می‌کند و ژنرال‌ها شروع به طرح‌ریزی اشغال کشوری دیگر می‌کنند. و اشتباهات وحشتناک آلمانی‌ها و درس‌های عبرتی را که از این اشتباهات گرفتند همگان در تاریخ می‌خوانند. شاید همه ما، سیاستمداران، ژنرال‌ها و شهروندان عادی لازم باشد سفری به آلمان کنیم و ببینیم که آلمان در چه وضعیتی است. ابر قدرت آمریکا کی می‌خواهد درس عبرت بگیرد؟



    مقاله
    نام منبع: مجله اینترونشن
    شماره مطلب: 1062
    دفعات دیده شده: ۱۵۴۶ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش