-
آمریکا استراتژی «مهار و جنگ سرد» را علیه ایران راه انداخته است
شنبه ۳۰ دی ۱۳۸۵ ساعت ۱۹:۴۰
یک کارشناس مسائل استراتژیک تصریح کرد: راهبرد مدیریت بحران آمریکاییها در واقع استراتژی «مهار و جنگ سرد» میباشد که دارای ابعاد گسترده و پیچیدهای در حوزههای مختلف خاورمیانه است. به گزارش خبرگزاری فارس رضا سراج اظهار داشت: پس از تصمیم جرج بوش مبنی بر اعزام بیست هزار نیروی نظامی آمریکا به عراق، دو دیدگاه در میان کارشناسان و ناظران مسایل سیاسی و استراتژیک شکل گرفته است. وی افزود: در نگاه اول عدهای از کارشناسان بر این اعتقادند که تصمیم بوش درخصو
یک کارشناس مسائل استراتژیک تصریح کرد: راهبرد مدیریت بحران آمریکاییها در واقع استراتژی «مهار و جنگ سرد» میباشد که دارای ابعاد گسترده و پیچیدهای در حوزههای مختلف خاورمیانه است. به گزارش خبرگزاری فارس رضا سراج اظهار داشت: پس از تصمیم جرج بوش مبنی بر اعزام بیست هزار نیروی نظامی آمریکا به عراق، دو دیدگاه در میان کارشناسان و ناظران مسایل سیاسی و استراتژیک شکل گرفته است. وی افزود: در نگاه اول عدهای از کارشناسان بر این اعتقادند که تصمیم بوش درخصوص اعزام نیروهای تازهنفس به عراق که در واقع برخلاف گزارش بیکر- همیلتون و گمانهزنی بسیاری از ناظران مسایل استراتژیک صورت پذیرفت، موید اصرار نومحافظهکاران بر استمرار راهبرد نظامی و تعقیب اهداف استراتژیک در منطقه میباشد. به گفته این کارشناس مسائل دفاعی، در مقابل دیدگاه اول عدهای دیگر از کارشناسان با ذکر دلایلی مبنی بر عدم توانایی محافظهکاران جنگسالار برای تداوم بخشیدن به راهبردهای نظامی، تصمیم اخیر بوش و اعزام نیرو به عراق را به نوعی مدیریت بحران و گذار از راهبرد نظامی به راهبرد امنیتی، سیاسی و فرهنگی ارزیابی میکنند. سراج با بیان اینکه کارشناسان معتقد به دیدگاه اول، اعزام نیروهای تازهنفس به عراق را موید دور جدیدی از اقدامات مداخلهجویانه و نظامیگرایانه در منطقه دانست و سرآغاز آن را نیز اعدام صدام برمیشمارند، خاطرنشان کرد: از نگاه این دسته از کارشناسان، آمریکاییها با اعدام صدام دو هدف بسیار مهم را تعقیب میکنند. اول اینکه حذف صدام از صحنه معادلات عراق، منجر به آزادسازی پتانسیل بعثیها و همراهی آنها با سیاستهای جدید آمریکا در این کشور مبنی بر تغییر موازنه در ساختار حاکمیت عراق و حتی در صورت لزوم انجام کودتا در این کشور خواهد شد. به گفته وی، هدف دوم نیز شعلهور کردن آتش دشمنی و عداوت و ایجاد درگیریهای فرقهای در عراق میباشد. در این راستا صدور حکم اعدام صدام تنها به جرم قتل عام شیعیان عراق و عدم بازگشایی پرونده سایر جنایتهای وی میتواند این گمانه را تقویت کند. این کارشناس مسائل دفاعی با بیان اینکه این دسته از کارشناسان در ادامه اثبات دیدگاه خود و تحلیل وضعیت منطقه، با تاکید بر اینکه ادامه بحران آمریکا در عراق، در نهایت منجر به خروج اشغالگران آمریکایی از این کشور میشود که خسارتهای غیرقابل جبرانی را نیز به منافع ایالات متحده وارد خواهد ساخت، تصریح کرد: از این رو نومحافظهکاران جنگسالار ناچار به تکاپو برای خروج از بنبست و بحران در عراق میباشند. در این رابطه ذکر برخی از جزئیات چرایی این تکاپو را روشن میکند. سراج با اشاره به برخی از جزئیات فوق یادآور شد: وضعیت بحرانی آمریکا در عراق و احیاناً خروج آنها از این کشور، رژیم صهیونیستی و مهمترین متحد استراتژیک ایالات متحده را در بدترین برهه از حیات جعلی خود با چالش بسیار شدیدی روبرو خواهد ساخت. به ویژه اینکه شکست رژیم اشغالگر قدس در جنگ 33 روزه و شکستهشدن هیمنه پوشالی این رژیم جعلی پس از یک دوره نسبتاً طولانی وضعیت و معادلات منطقه را دگرگون میکند. وی با تاکید بر اینکه ایالات متحده با برخورداری از 22 میلیارد بشکه ذخایر نفتی و مصرف 21 میلیون بشکه نفت در روز (7میلیون بشکه تولید داخلی و 14 میلیون بشکه واردات نفتی) شرایط بسیار سختی را در دهه آینده خواهد داشت، یادآور شد: از این رو تداوم وضعیت بحرانی آمریکا در عراق و خروج از این کشور به معنی چشمپوشیدن از هدف راهبردی تامین منابع نفت برای آمریکا خواهد بود که در این صورت پیامدهایی در حوزه امنیت ملی و بازیگری و برتری جهانی برای آمریکا بوجود خواهد آمد. این کارشناس مسائل دفاعی خاطرنشان کرد: ادامه بحران در عراق و تندادن به قواعد و نتایج گزارش بیکر- همیلتون و خروج از عراق، تضعیف اقتدار و پرستیژ آمریکا را به دنبال خواهد داشت و این فرآیند نیز از یک سو باعث فعال شدن گسل اروپا- آمریکا خواهد شد و از سوی دیگر باعث میشود آمریکاییها ضمن از دست دادن اعتماد به نفس دیگر توانایی لازم برای مدیریت بحرانهای سایر مناطق استراتژیک را نداشته باشند. به گفته وی، این دسته از کارشناسان که معتقد به آراء و نگاه اول در تحلیل راهبردی تحولات و وضعیت منطقه میباشند، پس از ذکر دلایل پیش گفته که به نوعی رمزگشایی از اصرار نومحافظهکاران بر تداوم راهبرد مداخلهگرایانه میباشد، درجمعبندی پیامدهای آتی و احتمالی این رویکرد را نیز چنین ارزیابی میکنند. این کارشناس مسائل دفاعی با بیان اینکه این رویکرد تصمیم جنگ سالاران نومحافظهکار برای اعزام نیروهای تازهنفس به عراق و تلاش برای تغییر معادله و ساختار حاکمیت در صحنه عراق منجر به محدود شدن حوزه نفوذ استراتژیک ایران در منطقه خواهد شد، اظهار داشت: از سوی دیگر این مسئله ناظر بر فرصتسازی برای صهیونیستها خواهد بود تا آنان از این رهگذر به دنبال جبران شکست خفتبار خود در جنگ 33 روزه و سرپوش گذاردن بر چالشهای داخلی رژیم جعلی اسراییل میباشند. از این منظر حمایت آمریکا از فواد سنیوره و ایجاد درگیری فیمابین نیروهای فتح و دولت حماس در واقع به نوعی مدیریت زمان در صحنه لبنان و فلسطین ارزیابی میشود. به گفته سراج، این طیف از کارشناسان در ادامه تحلیلهای راهبردی خود، صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای وادار کردن ایران به تغییر رفتار را نیز در چارچوب پازل تعریف شده و طراحی استراتژیک نومحافظهکاران ارزیابی میکنند که در صورت قرین به موفقیت این سناریو، آنگاه جنگسالاران میتوانند نیمنگاهی به بقاء در قدرت و کسب پیروزی در انتخابات 2008 آمریکا داشته باشند. وی ادامه داد: این درحالی است که در مقابل، کارشناسان و ناظران معتقد به نگاه دوم در تحلیل راهبردی از وضعیت منطقه و اعزام نیروهای جدید آمریکا به عراق، ضمن رد دیدگاهها و گمانهزنیهای معتقدان به دیدگاه اول، تصریح میکنند که به نومحافظهکاران به دلیل قرار گرفتن در تنگناهایی که به آنها اشاره خواهم کرد،دیگر نمیتوانند راهبردهای نظامیگرایانه و میلیتاریستی خود را تداوم بخشند. سراج با اشاره به دلایل این مسئله خاطرنشان کرد: از دست دادن ظرفیتهای لازم در ساختار قدرت و حاکمیت ایالات متحده (شکست جنگسالاران در انتخاب کنگره و سنا) برای حمایت و عملیاتی کردن سناریوهای میلیتاریستی و عدم همراهی افکار عمومی در آمریکا با سیاستهای جنگطلبانه نومحافظهکاران که در دو انتخابات اخیر این کشور شاهد به منصه ظهور رسیدن آن بودهایم، از جمله شواهد این مدعاست. وی تحمیل اراده اولیه مخالفین جنگسالاری به نومحافظهکاران و پذیرش این اراده را که منجر به برکناری رامسفلد و جان بولتن شد، از دیگر شواهد این مدعا دانست و تصریح کرد: اصرار بر راهبرد جنگطلبانه منجر به انزوای بیش از پیش آمریکا در جهان خواهد شد. این انزوا علاوه بر کاهش قدرت نرمافزاری آمریکا، از یک سو گسلهای فیمابین آمریکا و دیگر بازیگران موثر در صحنه بینالمللی را فعال خواهد کرد و از سوی دیگر باعث فزاینده شدن موج انزجار و نفرت از آمریکا در میان مسلمانان خواهد شد. به گفته وی، هزینههای وارده ناشی از سیاستهای جنگطلبانه بر پیکره اقتصاد و آمریکا که حدوداً 600 میلیارد دلار تخمین زده میشود و همچنین خسارتها و تبعات بعدی از دیگر محدودیتهای نومحافظهکاران برای اصرار تداوم سیاستهای جنگ افروزانه محسوب میشود. این کارشناس مسائل دفاعی با بیان اینکه کارشناسان هوادار تحلیل دوم، اقدامات آمریکا (تصمیم بوش برای اعزام نیروهای جدید به عراق و صدور قطعنامه علیه ایران ) را در چارچوب یک راهبرد گذار و مدیریت بحران ارزیابی میکنند تا از این طریق بتوانند خسارت و ضربات ناشی از تعدیل راهبرد نظامی به راهبرد امنیتی، سیاسی و فرهنگی را کاهش داده و وضعیت را مدیریت نمایند، اظهار داشت: از نگاه این طیف از کارشناسان، راهبرد مدیریت بحران آمریکاییها در واقع استراتژی "مهار و جنگ سرد" میباشد که این مهم دارای ابعاد گسترده و پیچیدهای در حوزههای مختلف خاورمیانه میباشد که "تهدید و ارعاب"، "فشار دیپلماتیک"، "تحریم و فشار اقتصادی"، "راهاندازی جنگ روانی پردامنه علیه کشورها و ملتهای هدف" و حتی "اقدامات امنیتی در حوزههای هدف"، بخشی از ابعاد راهبرد مدیریت بحران آمریکاییها و استراتژی مهار و جنگ سرد آنان میباشد. سراج در پایان یادآور شد: ایجاد تقابل مذهبی و فرقهای در منطقه خاورمیانه، فعال کردن گسلهای قومی در منطقه، مشغولسازی دولتها و جریانهای چالشگر در منطقه، تعدیل قدرت بازیگری جمهوری اسلامی ایران در منطقه از طریق برخی از حکام ، تحت فشار قرار دادن ایران از طریق اجماع نسبی و تلاش برای تغییر رفتار و ساختار دولتهای چالشگر در منطقه در راستای تاکتیکهای ناظر بر عملیاتی شدن راهبرد "مهار و جنگ سرد" و آغاز مدیریت بحران آمریکاییها میباشد.
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 8628
دفعات دیده شده: ۲۵۶۹ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش