-
آیا اشتباهات کاخ سفید در خاورمیانه ادامه مییابد؟
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵ ساعت ۱۷:۵۹
بعد از تهاجم نظامی ایالات متحده به دو کشور افغانستان و عراق با چراغ سبز شورای امنیت سازمان ملل متحد، جهان با پارادوکسی مواجه شده که کاخ سفید و پنتاگون از توجیه آن تاکنون بازماندهاند. این پارادوکس که به رغم تلاش رسانههای غربی جهت زدودن آن از اذهان جهانیان، همچنان در اذهان بیدار جامعه جهانی پابرجاست، معادلات چند وجهی سیاست سازان را در واشنگتن با چالشهای جدی مواجه ساخته است. واشنگتن که به بهانه خطر تروریسم جهانی و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی تمامیت
بعد از تهاجم نظامی ایالات متحده به دو کشور افغانستان و عراق با چراغ سبز شورای امنیت سازمان ملل متحد، جهان با پارادوکسی مواجه شده که کاخ سفید و پنتاگون از توجیه آن تاکنون بازماندهاند. این پارادوکس که به رغم تلاش رسانههای غربی جهت زدودن آن از اذهان جهانیان، همچنان در اذهان بیدار جامعه جهانی پابرجاست، معادلات چند وجهی سیاست سازان را در واشنگتن با چالشهای جدی مواجه ساخته است. واشنگتن که به بهانه خطر تروریسم جهانی و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی تمامیت ارضی دو کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد را مورد تعرض قرار داده بود، امروز بعد از گذشت سالها از شروع تهاجم خود، همچنان در کوههای افغانستان بهدنبال "بن لادن" و "ملاعمر" و در دریایی از خون وآتش عراق به دنبال زرادخانه سلاحهای کشتار جمعی "صدام حسین"معدوم است. گرچه سیاستمداران طرفدار سیاستهای جنگطلبانه بوش، سقوط و نابودی رژیمهای ارتجاعی طالبان و بعث و روی کارآمدن دولتهای فعلی افغانستان و عراق را نتیجه این سیاستها میدانند، اما از پاسخ به این پرسش افکار عمومی جهان عاجز هستند که چرا حلقه مفقوده امنیت و آرامش در این دو کشور پیدا نمیشود. فرافکنی مقامهای کاخ سفید مبنی بر اینکه دستهایی از خارج از مرزهای این دو کشور مخصوصا عراق به ناامنی و ناآرامی در این کشورها دامن میزند نیز چون فاقد حداقل دلیل و مدرک مستند و مستدل بوده، تاکنون پاسخ قانع کنندهای برای افکار عمومی جهان نبوده است. در هر صورت حضور نظامیان آمریکا در افغانستان و عراق که با همراهی نیم بند برخی کشورهای متحد سنتی این کشور ادامه دارد، تبعات منفی بسیار سنگینی را برای دولت بوش هم در داخل و هم در خارج به دنبال داشته است. شکست سنگین جمهوری خواهان در انتخابات کنگره آمریکا در سال گذشته میلادی نمونهای عینی از رشد نارضایتی عمومی رایدهندگان این کشور از سیاستهای میلیتاریستی تیم تصمیم گیرنده دولت بوش به حساب میآید. افزایش تعداد تلفات نیروهای آمریکایی در عراق که به افزایش اعتراضات خانوادههای مقتولین منجر شده همراه با پیوستن خانوادههای سربازان مجروح، معلول و ناراضیان جنگ، موجی از مخالفت داخلی را به سمت کاخ سفید به راه انداخته است. مالیاتدهندگان آمریکایی که تحت تاثیر شعارهای فریبنده جمهوری خواهان مبنی بر مبارزه با تروریسم بینالمل و ایجاد امنیت در جهان بار بودجه عظیم ماشین جنگی بوش را در دوران ریاست جمهوری او بر دوش میکشند، هرچقدر به پایان این دوران نزدیک میشوند، متوجه توخالی بودن این شعارها شده و احساس غبن میکنند. عدم همراهی اکثر کشورهای عضو سازمان ملل متحد بخصوص متحدان سنتی ایالات متحده با ماجراجوییهای بوش در لشکر کشی به عراق و فراخوانی سربازان برخی از معدود کشورهایی که به عراق نیروی نظامی اعزام کرده بودند، به وطنشان نشانهای از انزوای جهانی کاخ سفید در مقوله اشغال نظامی عراق ارزیابی میشود. در یک تحول دیگر، ایالات متحده جهت انحراف فشار افکار عمومی از مساله عراق، با ترغیب متحد و بازوی عملی خود در خاورمیانه یعنی رژیم اشغالگر قدس، دست به قمار خطرناکی زد و به بهانه از میان برداشتن مانع اصلی برقرای صلح در خاورمیانه یعنی حزبالله لبنان، شهرها و روستاهای این کشور را آماج حملات هوایی و زمینی قرار داد. این اقدام رژیم صهیونیستی در شرایطی صورت میگرفت که حزبالله در لبنان تحت رهبری مدبرانه " سید حسن نصرالله " به نیرویی سیاسی - نظامی محبوب و قدرتمند، نه تنها در لبنان بلکه در منطقه خاورمیانه تبدیل شده بود. مقاومت قهرمانانه ۳۳روزه حزبالله لبنان در مقابل یورش نظامیان رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان که سرانجام منجر به پذیرش قطعنامه ۱۷۰۱شورای امنیت از سوی متجاوزان و خروج نیروهای آنها از جنوب لبنان شد، درس بزرگی برای کاخ سفید محسوب میشود. درهم شکستن اسطوره شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی، تزلزل موقعیت رژیمهای عربی وابسته به آمریکا و تولد قدرت مردمی جدیدی در منطقه که توان سیاسی نظامی خود را به رخ جهانیان کشانده بود، از جمله دستاوردهای جنگ ۳۳روزه در جنوب لبنان است که از سوی ناظران بینالمللی به عنوان دومین اشتباه مرگبار بوش در خاورمیانه ارزیابی میشود. آیا رئیس جمهوری ایالات متحده از این گونه اشتباهات خود که در طول دو دوره حضور خود در کاخ سفید تعداد آنها کم نبوده است، طرفی خواهد بست یا اینکه جهان یکبار دیگر باید شاهد ماجراجوییهای به ظاهر سیاستمدارانی باشد که پاک کردن صورت مساله را تنها راه حل مسائل خود با دیگران میدانند؟ معدود کسانی که در واشنگتن با حرف، قلم و حتی با ایما و اشاره از ضرورت ورود ایالات متحده به جنگی دیگر در خاورمیانه دم میزنند، میتوانند از دور هم شده دستی بر خاکستر انباشته شده درجای جای این منطقه بکشند، تا سوزندگی ویرانگر آتش زیر آن را با پوست و تن خود لمس کنند. اما کسانی که خوشبختانه تعداد آنها در دستگاههای تصمیمساز آمریکا و مجامع و سازمانهای تاثیرگذار بینالمللی رو به افزون است، برخلاف افراد مذکور، برای صلح و امنیت جهانی دل میسوزانند، مطمئنا حاضر نخواهند شد پای سندی را امضاء کنند که آینده جهان را با مخاطرات غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل مواجه سازد. از برآیند مجموعه اظهارنظر مقامهای کاخ سفید، مقالات روزنامهها و تفاسیر رسانههای آمریکا چنین برمیآید که تصمیمگیران اصلی در کاخ سفید و در راس آنها جرج بوش پای این سند را امضاء نخواهند کرد، همانطور که "تونی اسنو" سخنگوی کاخ سفید روز سهشنبه در تازهترین اظهارنظر رسمی خود هرگونه اقدام نظامی ایالات متحده علیه ایران را رد کرد و بر پای بندی دولت آمریکا بر حل دیپلماتیک به اصطلاح بحران هستهای ایران تاکید کرد. انجام هر اقدامی خلاف این روند که از سوی دولت آمریکا صورت بگیرد میتواند از نقطهنظر افکار عمومی آگاه جهان، غیرعقلانی و خارج از منطق ارزیابی شود
خبر
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 8566
دفعات دیده شده: ۱۰۸۳ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش