-
واکنش مسکو به انفجارهای لندن
دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۱:۱۹
سایت عملیات روانی- به دنبال وقوع انفجارهای تروریستی در لندن، جامعه روسیه همدردی خود را در این رابطه به انگلستان اعلام کرد. مردم دستههای گل به سفارت انگلیس آوردند و جو عمومی کاملاً در حمایت از قربانیان حملات قرار دارد. با وجود این، نظرات کارشناسان پیچیدهتر است. تعداد بسیار قلیلی که اکثرشان دیدگاههای چیگرا دارند، اقدامات تروریستی اخیر را توجیه میکنند. اما نظر غالب این است که لندن تا حد زیادی خود مسئوول وقوع حملات است. کارشناسان روسی عمدتاً ب
سایت عملیات روانی- به دنبال وقوع انفجارهای تروریستی در لندن، جامعه روسیه همدردی خود را در این رابطه به انگلستان اعلام کرد. مردم دستههای گل به سفارت انگلیس آوردند و جو عمومی کاملاً در حمایت از قربانیان حملات قرار دارد. با وجود این، نظرات کارشناسان پیچیدهتر است. تعداد بسیار قلیلی که اکثرشان دیدگاههای چیگرا دارند، اقدامات تروریستی اخیر را توجیه میکنند. اما نظر غالب این است که لندن تا حد زیادی خود مسئوول وقوع حملات است. کارشناسان روسی عمدتاً براین باورند که بمبگذاریها نشان دهنده شکست استراتژی لندن در پذیرش افراد خطرناک در این کشور است، از اینرو از دیدگاه بخش اعظمی از روسها، دولت انگلستان باید به مسامحه با گروههایی که گرچه خود تروریست نیستند، اما دست کم علناً از ایدئولوژی افراطیگری اسلامی حمایت میکنند، خاتمه دهد. اظهارات ولادیمیرپوتین، رییس جمهور روسیه در واکنش به انفجارها کاملاً منعکس کننده این عقاید است البته به شیوهای دیپلماتیک. اکثر نخبگان روس به یاد میآورند که در فاجعه تروریستی بسلان و گروگانگیری در تئاتر مسکو در سال 2002، اغلب کشورهای غربی به طرز معناداری از تروریست خواندن گروگانگیران خودداری نمودند بلکه آنها را تنها «شورشی» یا حتا «مبارز آزادی خواه» نامیدند. این خاطرات هنوز باقی است و به همین دلیل هماکنون پیام «حالا آن مبارزان آزادی خواه را شناختید» در مسکو شنیده میشود. درعین حال، ناظران غربی مسایل روسیه نباید این پدیده را به معنی خنک شدن دل روسها تعبیر کنند و احساسات عمومی مردم روسیه در همدردی با قربانیان حملات را نادیده بگیرند. آنچه به راحتی استنباط میشود این است که نخبگان سیاسی روسیه – براساس نظراتی که در بالا تشریح شد – انتظار تغییراتی عمده و بارز در سیاستهای انگلیس در زمینه تروریسم و به خصوص در ارتباط با مسأله چچن را دارند. در حالی که مسکو مطمئن است لندن نمیتواند مستقیماً به روسیه در قضیه چچن کمک کند، اما انتظار دارد دولت انگلیس موضع شدیدتری در برقراری توازن میان آزادیهای لیبرال وامنیت داخلی خود اتخاذ کند و دست از انتقاد صریح از نحوه برخورد مسکو با تروریسم بردارد. مسأله برقراری توازن میان آزادی و امنیت در کانون بحثهای روسها در مورد تروریسم قرار دارد. روند غالب نظرات براین است که روسیه به آزادیهای لیبرال نیازی ندارد اگر قرار باشد این آزادیها امنیت را به مخاطره افکند. حملات تروریستی لندن از پنجره این دیدگاه روسی به این معناست که لندن باید در نهایت این خط فکری را درک کند و به بازنگری سیاستهای داخلیاش بپردازد. در عین حال، بمبگذاریها موجی از تغییرات را در روسیه به جریان انداخت که در پی توجیه مصالحه روسها برسردموکراسی به خاطر امنیت بودند. با وجود این، حملات تروریستی لندن پرسشهایی اساسی درباره ماهیت شبکههای تروریستی ونحوه تصمیمگیری آنها مطرح کرد. آنچه در لندن و در حقیقت در مورد کلیه حملات تروریستی از 11 سپتامبر2001 به این سو مشخص نیست این است که چه کسی اهداف حملات را تعیین میکند و با چه استدلالی این تصمیمگیری را انجام میدهد. دیدگاه غالب در مسکو این است که شاخههای القاعده در مورد زمان و مکان حملات تصمیمگیری میکنند و سطح تخریب حملات در نیویورک، واشینگتن، بالی، مادرید، بلسان و لندن تأیید کننده این دیدگاه است. اما سلسله حملاتی که به دنبال 11 سپتامبر انجام شده نشان دهنده وجود منطق یا استدلال روشنی در انتخاب اهداف نیست. بنابراین احتمال دیگری را میتوان مطرح کرد: القاعده تنها دو امتیاز دارد، یک نام معروف و یک مفهوم ایدئولوژیک. القاعده مسؤول «جهاد» در سطح دنیاست اگرچه هر عملیات از سوی گروههای مستقل وسطح پایینتر برنامهریزی واجرا شود. شاخههای القاعده فعالیتهای جهادی را تحریک میکنند اما خود حملات را انجام نمیدهند بلکه احتمالاً فقط پیشنهاد زمان و مکان انجام حملات را از سوی گروههای شناخته شده و جدید دریافت میکنند و احتمالاً میپذیرند که حملات تحت نام القاعده انجام گیرد. متأسفانه، شناخت غرب وحتا روسیه از عملکرد القاعده بسیار اندک است. با این حال، حملات لندن نشان داد که شناخت نحوه فعالیت این شبکه مهمتر از هر موضوعی است. تلاش کشورهای غربی برای مبارزه با القاعده پس از حملات 11 سپتامبر بسیارمتمرکز برقطع فعالیت شاخههای عملیاتی آن در افغانستان بود. ناتوانی در جلوگیری از فعالیت القاعده ممکن است در افغانستان به تنهایی شکست تلقی نشود بلکه تنها عدم شناخت کلی عملکرد و نحوه تصمیمگیری آن باشد. القاعده روزبهروز به یک دفتر مرکزی شبیهتر میشود که پیشنهادات و ابتکارات از سطوح پایینتر آن نشأت میگیرد و هسته آن تنها به ترویج نام، بازاریابی و ترغیب اعضا میپردازد. اگر چنین دیدگاهی درست باشد، استراتژیهای جدیدی برای مقابله با تروریسم جهادی لازم خواهد بود.
گزارش
نام منبع: مرکز اطلاعات دفاعی
شماره مطلب: 636
دفعات دیده شده: ۱۱۲۳ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش