Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • رسانه های گروهی و برخورد تمدن ها – بخش دوم
    یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۰:۵۰

    نویسنده: فیلیپ سب برخورد رسانه‌ها هنگامی که حسنی مبارک، رییس جمهور مصر سرگرم بازدید از دفاتر حقیر خبرگزاری الجزیره در قطر بود، گفت: «این همه دردسر از قوطی کبریتی مثل اینجا در‌ می‌آید.» 33 برای مبارک و سایر رهبران عرب که ترجیح می‌دهند رسانه‌های خبری‌شان مطیع آنها باشند، الجزیره با برنامه‌های بحث و گفتگو در مورد مسایلی که بسیاری در منطقه – از جمله بسیاری از سازمان‌های خبری – آن را خارج از حیطه رسانه‌های خبری می‌دانند، دردسرهای زیادی را موجب شد

    نویسنده: فیلیپ سب برخورد رسانه‌ها هنگامی که حسنی مبارک، رییس جمهور مصر سرگرم بازدید از دفاتر حقیر خبرگزاری الجزیره در قطر بود، گفت: «این همه دردسر از قوطی کبریتی مثل اینجا در‌ می‌آید.» 33 برای مبارک و سایر رهبران عرب که ترجیح می‌دهند رسانه‌های خبری‌شان مطیع آنها باشند، الجزیره با برنامه‌های بحث و گفتگو در مورد مسایلی که بسیاری در منطقه – از جمله بسیاری از سازمان‌های خبری – آن را خارج از حیطه رسانه‌های خبری می‌دانند، دردسرهای زیادی را موجب شده است. در الجزیره همه چیز، از نقش زنان گرفته تا صلاحیت و لیاقت دولت‌ها مورد بحث اغلب انتقادآمیز قرار می‌گیرد. شعار این شبکه تلویزیونی «عقیده و عقیده دیگران» است که ممکن است در غرب معمولی به نظر رسد اما در رسانه‌های گروهی جهان عرب منحصر به فرد است. شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر 140 میلیون دلار برای تأسیس الجزیره سرمایه‌گذاری کرد و این شبکه در سال 1996 آغاز به کار نمود. هنگامی که امیر برای معرفی قطر به عنوان یک کشور اسلامی پیشرفته که از سرمایه‌گذاران غربی استقبال می‌کند، تبلیغ می‌کرد، الجزیره را به عنوان شاهدی بر تعهد خود نسبت به اصلاحات مثال می‌آورد. او استقلال عمل شبکه را تحمل می‌کرد اما دفاتر الجزیره در کشورهای خاورمیانه به دلیل خشم دولت‌ها از پوشش خبری آن متناوباً بسته می‌شد. تا سال 2001 این شبکه بیشتر یک شبکه تفریحی شناخته شده بود اما از این سال به بعد محتوای برنامه‌های آن توجهات بین‌المللی را به خود معطوف کرد. کمی پس از حملات 11 سپتامبر، معمر قزافی، رهبر لیبی به الجزیره گفت: «حملات وحشتناک و مخرب بوده و ایالات متحده حق تلافی دارد.» شبکه الجزیره همچنین نقشی محوری در پوشش جنگ ایالات متحده علیه افغانستان ایفا نمود، خبرنگاران آن اجازه داشتند در سرزمین‌های تحت کنترل طالبان باقی بمانند در حالی که به خبرنگاران غربی دستور داده شد که منطقه را ترک کنند. الجزیره پوشش زنده از حملات هوایی نیروهای آمریکا ارائه می‌کرد و تلفات انسانی و واکنش‌ها نسبت به جنگ را مورد تأکید قرار می‌داد. پخش نوارهای ویدیویی اسامه بن لادن از این شبکه به بدنامی آن انجامید. سازمان‌های خبری که دسترسی نزدیک به وقایع جنگ نداشتند به الجزیره روی آوردند و آرم آن در پایین برنامه‌های خبری سر تا سر دنیا حک شد و بینندگان آن رو به فزونی گذاشت. الجزیره هنگام پوشش خبری جنگ افغانستان از تهیه خبر و گزارش درباره درگیری‌های اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها ضمن هواداری از فلسطینیان (بمب‌گذاری‌های انتحاری را «عملیات کماندویی» می‌نامید) و تأکید روی علائق اعراب غفلت نورزید. اعراب خاورمیانه و سراسر جهان به نحو فزاینده‌ای به الجزیره روی آوردند. تعریف این نوع بینندگان که مایل به شنیدن اخبار به شیوه‌ای متفاوت و متمایز هستند، دشوار است. محمد النواوی و عادل اسکندر در کتاب خود درباره الجزیره می‌نویسند: «پیوندهایی که 300 میلیون عرب را در قرن 22 متحد نگه می‌دارد اغلب انتزاعی هستند. این پیوند از نوع اتحاد نظامی، آتش‌بس سیاسی، همکاری اقتصادی یا صرفاً پیوند زبانی نخواهد بود. حتّا ممکن است دین مشترک هم نباشد. بلکه آنچه اعراب را به یکدیگر نزدیک می‌کند، سرنوشت مشترک آنهاست.» ایده سرنوشت مشترک ممکن است در نظر برخی شکاکان مبالغه در توده ملت عرب جلوه کند. بحث بر سر اتحاد و یکپارچگی اعراب – حتّا فقط در حد یکی بودن خواسته‌ها – مشابه ایده اتحاد مسلمانان است که موضوعی بحث‌انگیز و مرتبط با برخورد رسانه‌ها می‌باشد. هانتبنگتون اسلام را «وجدان بدون پیوستگی» تعریف می‌کند که به گفتة او «منبع ضعف اسلام و منبع تهدید سایر تمدن‌هاست. رسانه‌های خبری و سایر ابزارهای ارتباطی باید پیوستگی را تقویت کنند. صرفنظر از ویژگی‌های ملت عرب، مخاطبانی برای اخباری که از دیدگاهی عربی عرضه می‌شود قطعاً وجود دارد و الجزیره نزد این دسته از مخاطبان که از رسانه‌های غربی دوری می‌کنند، معتبر است. تصفیه الجزیره از این جهت حائز اهمیت است که برخورد تمدن‌ها ممکن است به شیوه‌ای غیرمسلحانه روی دهد. ممکن است به شکل برخورد دیدگاه‌ها باشد که آغاز و پیامدهای آن متأثر از جریان اطلاعات است؛ نحوه نگرش مردم به دنیا، دیدگاه‌های آنان را نسبت به سایر فرهنگ‌ها شکل می‌دهد. هنگامی که الجزیره در سال 2003 جنگ عراق را پوشش می‌داد، این کار را چنان خوب انجام داد که مخاطبانش طی جنگ خلیج‌فارس تجربه نکرده بودند. گرچه الجزیره سعی نکرد از صدام حسین تصویر یک قهرمان را به نمایش گذارد، نحوه پوشش خبری آن از جنگ مسلماً در حمایت از جنگ – وجه غالب اکثر ژورنالیسم جنگی آمریکایی - نیز نبود. در عوض الجزیره دیدگاه اعراب را نسبت به جنگ به نحو برجسته‌ای ارایه می‌کرد با گزارش‌های گرافیکی از آمار تلفات غیرنظامی و بعداً درباره سوءرفتار با زندانیان عراقی از سوی نیروهای آمریکایی و انگلیسی. و در همه حال اخبار وقایع سرزمین‌های اشغالی در الجزیره پوشش داده می‌شد که مشخصاً در حمایت از فلسطینیان موضع‌گیری می‌کرد. بحث درگیری اسراییل و فلسطین و تأثیرات آن بر کل روابط آمریکا و اعراب – در پوشش خبری و بحث‌های سیاسی رسانه‌های آمریکا تا حد قابل ملاحظه‌ای حذف شده بود. ارواند آبراهامیان، استاد دانشگاه نیویورک اعتقاد دارد که در پوشش خبری حملات 11 سپتامبر از سوی روزنامه نیویورک تایمز «به نحو وسواس‌آمیزی از انتشار هر خبری که اوج‌گیری اسلام سیاسی رادیکال را با وقایع اسراییل و فلسطین ارتباط می‌داد، پرهیز می‌شد.» 38 اینترنت سیاست‌ها و رویدادها به خودی خود، نه گزارش کردن آنها، بر دیدگاه‌های سیاسی تأثیر می‌گذارند. پوشش خبری نیز به خودی خود تنش‌های بین فرهنگی ایجاد یا از بروز آن جلوگیری نمی‌کند اما جریان اطلاعات عامل تأثیرگذاری است و این جریان و تأثیرات آن از طریق اینترنت بسیار شدت می‌گیرد. اینترنت به عنوان رسانه‌ای تعاملی و نیز ابزاری جهت فراهم کردن اطلاعات، می‌‌تواند پیوستگی بی‌نظیری بین دورترین مناطق ایجاد کند. گری بانت محقق اظهار می‌دارد: «تعداد بسیار زیادی از مسلمانان جهان از طریق ارتباط دیجیتالی، دین و جایگاه خود را در ارتباط با جوامع بزرگ‌تری که در آنها «فرهنگ غرب» حداقل در عصر فضا، روز بروز کمرنگ ‌تر می‌شود، می‌نگرند.» همچنان که اینترنت از اهمیت مرزهای ملی و سایر مرزبندی‌ها کاسته است، کل رسانه‌های جهان و فناوری اطلاعات می‌توانند به ایجاد جوامع مجازی که پوشش خبری آنها به همان اهمیت کشورهاست، کمک کنند. در خلال چند سال اخیر، کاربری اینترنت در بعضی کشورهای اسلامی به طرز چشمگیری افزایش یافته است اما هنوز سطح دسترسی به آن از اغلب کشورهای دنیا عقب تر است. هیچ کشور اسلامی از لحاظ درصد جمعیت دارای دسترسی به اینترنت در بین 25 کشور نخست دنیا دیده نمی‌شود. در کل خاورمیانه به جز اسراییل، تنها پنج درصد از جمعیت به اینترنت دسترسی دارند. درکشورهای بزرگ اسلامی سایر نقاط دنیا، این رقم پایین‌تراست مثلاً در اندونزی 6 درصد و در پاکستان یک درصد است. آمارهای رشد کاربری اینترنت واقعی‌تر هستند: استفاده از اینترنت در ایران بین سال‌های 2000 تا 2004 تقریباً 1200 درصد و در عربستان سعودی 610 درصد رشد را نشان می‌دهند. اما آمار مربوطه در مورد پاکستان نشان می‌دهد که کاربری اینترنت هنوز جای رشد بسیار دارد. اگر چه کاربری دراین کشور نیز طی چهار سال فوق رشدی 1000 درصدی داشته است، ارقام واقعی از133900 به 5/1 میلیون نفر از کل جمعیت 157 میلیون نفری پاکستان رسیده است. با فرض این که کاربری اینترنت در کشور‌های اسلامی رشد چشمگیری در سال‌های آتی خواهد داشت، امت اسلامی ممکن است با پیوستگی ناشی از فناوری تبدیل به جامعه‌ای مجازی ‌شود. این که این جمعیت مسلمان منزوی شوند یا با جوامع بزرگ‌تر جهان تعامل کنند، عامل مهمی در تعیین نقش آتی اسلام خواهد بود. آن دسته از ناظرانی که معتقدند برخورد تمدن‌ها به وقوع خواهد پیوست، ممکن است هرگونه یکپارچه سازی در حوزه جهان اسلام را تهدید تلقی کنند اما کسانی که نسبت به نظریه برخورد تمدن‌ها مشکوکند، ممکن است استدلال کنند که اینترنت قدرت تأثیرات جهانی سازی را تقویت می‌کند و کشورهای اسلامی و ملت‌هایشان را به سوی یکپارچکی بیشتر با سایر مناطق دنیا سوق می‌دهد. سایت‌های اینترنتی خبری در این حوزه ایفای نقش خواهند کرد. به رغم تلاش‌های برخی دولـت‌ها همچون عربستان سعودی برای محدود کردن دسترسی به بعضی سایت‌های خبری خاص، مسدود کردن اینترنت روز به‌روز مشکل‌تر می‌شود. اینترنت می‌تواند به دموکراتیزه کردن زندگی خردورزانه به شیوه‌ای که هیچ مقام دولتی (یا رهبر مذهبی) امکان کنترل کامل آن را نداشته باشد، کمک کند. اخبار در حال تبدیل شدن به محصولاتی جهانی هستند و اینترنت نیز مانند شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای، می‌تواند با فراهم آوردن اطلاعاتی که کلیشه‌ها و افسانه‌ها را تضعیف می‌کنند به خنثی شدن برخورد تمدن‌ها کمک کند. سایت اسلام آنلاین و بسیاری از منابع اینترنتی دیگر در دسترس مردم غرب و کلیه نقاط دنیاست و به عنوان ابزاری آموزشی از چشم‌انداز زندگی اسلامی عمل می‌کند. حتا بدون اتکا به رسانه‌های خبری مهم، مصرف کنندگان اخبار می‌توانند اطلاعات را علاوه بر دولت‌ها، NGOها، گروه‌های مرتبط با موضوع، وبلاگ‌ها و غیره مستقیماً از منابعی نظیر این سایت‌ها کسب کنند. حجم اطلاعات آنقدر زیاد است که قطعاً تأثیراتی برمخاطبان خواهد داشت. این که این تأثیر دشمنی‌ها و سوء تفاهم‌های دیرینه را برطرف می‌کند یا خیر، موضوعی است که باید منتظر ماند و دید. افق آینده: رسانه‌های خبری چگونه با یکدیگر هماهنگ می‌شوند؟ بحث‌های دنباله‌دار در باره نظریه برخورد تمدن‌ها فرصتی به سازمان‌های خبری، خصوصاً در ایالات متحده، برای ارزیابی مجدد دوران پس ازجنگ سرد- و هم اکنون پس از 11 سپتامبر- و صف‌آرایی نیروهای سیاسی و فرهنگی در سراسر جهان عرضه کرد. رسانه‌های خبری در این راستا همچون سیاستگذاران و عموم مردم باید در برابر پذیرفتن کلیشه‌ها و قضاوت درباره تفاوت‌های فرهنگی به شیوه‌های ساده انگارانه موضع‌گیری کنند. همزمان با چاپ نخستین مقاله هانتینگتون درباره برخورد تمدن‌ها در سال 1993، به نظر می‌آمد از ترس‌های تازه شکل گرفته در این زمینه حمایت، و آمادگی غرب را برای پذیرش دیگر فرهنگ‌ها تقویت می‌کند. اما آمادگی مردم برای پذیرش یک ایده به معنی این نیست که رسانه‌های خبری با آن انتقاد آمیز برخورد نکنند. یکی از مشکلات نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون از نظر رسانه‌های گروهی و مردم این است که برای هر موقعیت سیاسی می‌توان بخشی از نظریه او را مناسب تشخیص داد صرفنظر از این که چگونه با محیط بزرگ‌تری مطابقت پیدا می‌کند. هانتینگتون با اظهاراتی قاطع که معادل آکادمیک سخنرانی سیاسی است – تحریک کننده اما از لحاظ فکری غیر دقیق – به این مشکلات دامن زده است. برای مثال «مشکل اساسی غرب، اصول‌گرایی اسلامی نیست بلکه خود اسلام است. تمدنی متفاوت که ملت آن به برتری فرهنگشان متقاعد شده‌اند و از ضعیف بودن خود ناراضی‌اند. » چرا این «مشکلی برای غرب است؟» آن مردمی که آنقدر متقاعد شده‌اند چه کسانی هستند؟ نحوه رفتار رسانه‌های خبری با دیدگاه هانتینگتون ممکن است باعث مطرح‌تر شدن و ساده انگاری آن شود. برخی نحوه پوشش رسانه‌ها را از نظریه‌ هانتینگتون به منزله عقل قرار دادی قلمداد کردند و پاسخ‌هایی را از رهبران مسلمان جویا شدند. مصطفی سریک، مفتی اعظم بوسنی، اعتقاد دارد که «درک فعلی در غرب مبنی‌بر این که همه مسلمانان تروریست نیستند اما همه تروریست‌ها مسلمانند، نه تنها از نظر اخلاقی و سیاسی نادرست است بلکه با توجه به واقعیات نیز متزلزل است.» سریک اضافه می‌نماید که به اسلام نباید برچسب «دین تروریستی» زد زیرا «اقلیتی خشونت طلب در هر دین نماینده اکثریت صلح دوست آن دین نیستند. » نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون منحصراً به برخورد بین فرهنگ غرب و اسلام محدود نمی‌شود. وی در کتاب برخورد تمدن‌ها، نمودار و توصیف‌هایی از تقسیم‌بندی خود از دنیا ارایه کرده است. او می‌نویسد: «ایده اصالت فرد، لیبرالیسم، قانون مداری، بازار آزاد، و جدایی دین از دولت که در غرب ارزشمند است، در فرهنگ‌های اسلامی‌، چینی، ژاپنی، هندو، بوداییسم یا ارتدوکس انعکاس کمی دارد. » محققان و سیاستگذاران در تلاش برای پیش‌بینی محل‌های بروز بحران‌، به حوزه‌های فراتر از اسلام توجه می‌کند. زبیگنیو برژنسکی درباره « شخصیت ناپایدار و دمدمی مزاج ملل ژاپنی و کره‌ای» نوشته است که «این روحیه می‌تواند به ضدیت با آمریکا و ایجاد هویتی آسیایی بینجامد که خود را مستقل از تسلط فرهنگ آمریکایی تعریف می‌کند. » این تحلیل ممکن است فقط یک نظریه باشد اما بروز چنین مشکلی برای ایالات متحده کاملاً محتمل است. این مشکل از نوعی است که سازمان‌های خبری باید پیش از تبدیل شدن آن به یک بحران آنرا بررسی و در مورد پوشش آن برنامه‌ریزی کنند نه اینکه منتظر بمانند و پس از وقوع آن با دستپاچگی واکنش نشان دهند. حتا در روابط اسلام و غرب، جنبه‌هایی از برخورد تمدن‌ها وجود دارد که فراتر از بزرگ‌ترین نگرانی‌های هانتینگتون در این زمینه است. رونالد انگلهارت وپیپا نوریس پژوهشگران «تحقیق ارزش‌های جهانی» می‌نویسند: «در حوزه دیدگاه‌ها در مورد تساوی جنسیتی وآزادی جنسی، شکاف بین اسلام و غرب بسیار عمیق می‌شود. » با این‌حال، روش دیگری که در قبال برخورد فرهنگ‌ها می‌توان پیش گرفت این است که رسانه‌های خبری اگر مایلند تصویری جامع از وضعیت دنیا به ملت‌ها نشان دهند، به این مقوله توجه کنند. در عین حال، افرادی وجود دارند که به دلایل شخصی ممکن است مایل به ایجاد برخورد بین تمدن‌ها باشند؛ این مسأله می‌تواند هدف القاعده باشد و در این صورت، فرصت‌های حصول چنین هدفی از طریق ترویج این عقیده که «قصد ایالات متحده از اشغال عراق تضعیف جهان اسلام است» در بین مسلمانان تقویت می‌شود. ظهور این نمونه‌ها از برخورد تمدن‌ها، در حال یا آینده، چالشی پیچیده پیش روی ژورنالیسم قرن بیست‌ویکم قرارداده است. در وهله اول، حجم پوشش اخبار بین‌المللی باید منسجم‌تر شود. اگر کسی تصور کند که جنگ سال 2003 عراق باعث چرخشی پایدار در پوشش اخبار بین‌المللی خواهد شد احتمالاً ناامید می‌شود. پوشش خبری بحران‌های عمده به سرعت فروکش می‌کند. به عنوان مثال، گزارش تیندال با استناد به پوشش خبری جنگ 1991 خلیج فارس نشان می‌دهد که پوشش اخبار شبکه‌های تلویزیونی از عراق، از 1177 دقیقه طی ژانویه 1991 به 48 دقیقه در اوت همان سال کاهش یافت. پوشش خبری افغانستان نیز بیانگر کاهش مدت از سوی بسیاری از سازمان‌های خبری بود. طبق گزارش تیندال، در نوامبر 2001، مدت زمان پوشش خبری جنگ افغانستان 306 دقیقه، در ژانویه 2002، 106 دقیقه، در فوریه 202، 28 دقیقه، در ژانویه 2003، 11 دقیقه و در مارس 2003 ، یک دقیقه بود. کاهش مشابهی در پوشش خبری روزنامه‌های آمریکا نیز قابل مشاهده بود و اگر پوشش خبری روزنامه‌های نیویورک تایمز و واشینگتون پست را مستثنی کنیم، میزان کاهش حتا بسیار بیشتر نیز خواهد بود. امروزه رسانه‌های خبری با جامعه‌ای بین‌المللی روبرو هستند که بی‌قاعده‌تر از گذشته است. «ضد قهرمانان» امروزی (طبق تعریف دولت‌ها و رسانه‌های گروهی غرب) مانند القاعده ممکن است وطنی که بتوان آن را روی نقشه ‌نشان داد، نداشته باشند. این امر باعث انحراف وسردرگمی سیاستگذاران و مدیران رسانه‌های خبری می‌شود. سیاستگذاری یا طراحی اخبار بدون اتکا به ابزارهای سنتی از قبیل نقشه و فهرست مقامات وزارت امور خارجه کشور‌های دنیا مشکل خواهد بود. عامل دیگری که باعث پیچیده‌تر شدن موضوع درک جهان می‌شود، جوامع در حال تحولی مانند اتحادیه اروپا هستند که پوشش خبری نهاد‌های بین‌المللی را حائز اهمیت می‌سازد. سایر جنبه‌های جهانی سازی، با افزایش اهمیت منافع سیاسی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ، گسترده‌تر خواهد شد. شرکت‌های عظیم از مرز ملیت‌ها گذشته‌اند و به صورت الکترونیکی اداره می‌شوند. وضعیت‌های اضطراری بشر دوستانه در مناطق دور افتاده که در گذشته مورد غفلت قرار می‌گرفت، هم‌اکنون به شکل بحران‌های «مجازی» به خانه‌های مردم راه می‌یابند. ارتش‌های بی‌سرزمین تروریست‌ها، قلّت عددی خود را با زیر پا گذاشتن مرزها و استفاده از رسانه‌ها برای تقویت تأثیر اقداماتشان جبران می‌کنند. این مسایل به ماورای کشمکش‌های تمدنی که هانتینگتون توصیف کرده، گسترش یافته است. سیاستگذاران و روزنامه‌نگاران منافع مشترکی در درگیر شدن با این مسایل دارند. گزارش کمیسیون 11 سپتامبر خواستار لزوم توجه و دخالت در «جنگ عقاید» شد. پوشش خبری بخشی از آن است. در حالی که دولت‌ها در مورد نحوه سازگاری خود با واقعیات جدید تصمیم می‌گیرند، حوزه اطلاع رسانی باید به آرایش مجدد اولویت‌هایش بپردازد اگر روزنامه‌نگاران قصد کمک به مردم در ادراک بهتر نسبت به وقایع جهان دارند. می‌توان تعاریف ساموئل‌ هانتینگتون را مورد سؤال قرار داد و نتایج آن را به چالش طلبید اما او با سوق دادن سیاستگذاران و روزنامه‌نگاران به سمت انجام تحلیل‌های پیچیده‌تر درباره جهان، خدمت بزرگی انجام داده است. شاید نتیجه آن، سیاست‌های فکورانه‌تر و پوشش خبری جامع‌تر باشد. هر نوع پیشرفتی در این راستا مفید خواهد بود. فلیپ سب استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه مارکت است. وی فارغ‌التحصیل دانشگاه پرینستون و دارای درجة دکترای روزنامه‌نگاری از دانشگاه متدیست جنوبی است. پروفسور سِب نویسندة کتاب‌های بی‌شماری از جمله دیپلماسی خلاصة خبر: چگونگی تأثیرگذاری پوشش خبری بر سیاست خارجی، روزنامه‌نگار جهانی: خبر و آگاهی در دنیای جنگ و فراتر از خطوط مقدم : چگونگی پوشش خبری رسانه‌ها از دنیای شکل گرفته به وسیله جنگ است.



    مقاله
    نام منبع: Parameters
    شماره مطلب: 553
    دفعات دیده شده: ۱۹۳۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش