Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • ر‍‍ژیم صهیونیستی تحریک کننده حمله آمریکا به عراق
    دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۴ ساعت ۸:۲۸

    استیفن ج. اسنیگوسکی - درحالی که نومحافظه‌کاران عامل محرک تهاجم آمریکا به عراق واقدامات متعاقب آن برای تغییر رژیم خاورمیانه بوده‌اند، ایده اصلی این جنگ از روشنفکران نومحافظه‌کار سرچشمه نگرفته بلکه ریشة آن در اسراییل است. میان شرایط نومحافظه‌کاران و آنچه که مدت‌ها استراتژی جناح راست اسراییل و تا حدی نظام حاکم بر این رژیم بوده است، ارتباط روشنی وجود دارد. اسراییل سالها طرح جنگ خاورمیانه را به‌عنوان وسیله‌ای برای افزایش ایمنی خود، در سرداشته است. آ

    استیفن ج. اسنیگوسکی - درحالی که نومحافظه‌کاران عامل محرک تهاجم آمریکا به عراق واقدامات متعاقب آن برای تغییر رژیم خاورمیانه بوده‌اند، ایده اصلی این جنگ از روشنفکران نومحافظه‌کار سرچشمه نگرفته بلکه ریشة آن در اسراییل است. میان شرایط نومحافظه‌کاران و آنچه که مدت‌ها استراتژی جناح راست اسراییل و تا حدی نظام حاکم بر این رژیم بوده است، ارتباط روشنی وجود دارد. اسراییل سالها طرح جنگ خاورمیانه را به‌عنوان وسیله‌ای برای افزایش ایمنی خود، در سرداشته است. آنها از جنگ دو هدف عمده داشتند: اول اینکه، جنگ با تضعیف و تجزیة همسایگان اسراییل، باعث افزایش امنیت خارجی آن می‌شود. علاوه برآن، چنین جنگی و متعاقب آن تضعیف دشمنان خارجی این رژیم در حل مسأله فلسطین مؤثر خواهد بود، زیرا مقاومت مردم فلسطین باعث جلب حمایت کشورهای همسایة آنها شده است. نگاهی اجمالی به تاریخچة جنبش صهیونیسم و اهداف آن به درک بهتر این موضوع کمک خواهد کرد. هدف صهیونیست‌ها از ایجاد یک کشور یهود در خاک فلسطین ریشه در آن دارد که این کشور با مردمی اکثراَ غیریهود، به تازگی شکل گرفته بود و بر خلاف سخن پراکنی‌های آنها، ایدة بیرون راندن مردم بومی فلسطین از خاک این کشور بخش مکمل تلاش‌های صهیونیسم در جهت تأسیس یک کشور یهود در فلسطین به حساب می‌آمد. تام سگو، مورخ یهودی چنین می‌گوید: «ایده انتقال، همزمان با آغاز جنبش صهیونیسم به وجود آمده بود. صهیونیست‌ها در عمل از بدو اشغال سرزمین‌ها و بیرون راندن اعراب از مملکت خود انتقال را در اندازة کوچک آن اجرا می‌کردند. در حقیقیت نابود ساختن اعراب آرزوی قلبی صهیونیست ها و نیز شرط لازم برای بقای آنها بوده است. به استثنای چند نفر، هیچ یک از صهیونیست‌ها دربارة ضرورت این انتقال اجباری و یا اخلاقی بودن آن اختلاف نداشتند.» با وجود این، رهبران صهیونیست آموخته بودند که با پنهان ساختن هدف خود از این اقدام، بتوانند جهانیان را با خود هم صدا کنند. چالش آن مقطع زمانی یافتن زمان مناسب برای اجرای این طرح بود، به‌طوری که با مخالفت جهانی مواجه نشود. بن‌گورین در اواخر دهة 30 میلادی چنین نوشت: «آنچه که در مواقع عادی غیرممکن به نظر می‌رسد، در مواقع اساسی امکان‌پذیر است و چنانچه این فرصت طلایی را از دست بدهیم، کل جهان را از دست خواهیم داد.» چنین «موقعیت اساسی» در سال 1948 و هم‌زمان با نخستین جنگ میان اعراب و اسراییل به‌وجود آمد و در آن زمان صهیونیست‌ها توانستند 750 هزار فلسطینی را از سرزمین خود بیرون کنند و در نتیجه به استقرار یک کشور یهود دست یابند، اگر چه نتوانستند با این کار یکپارچگی فلسطین را از بین ببرند و به «سرزمین اسراییل» که رهبران صهیونیست برای ایجاد یک کشور ماندگار لازم می‌دانستند دست یابند. فرصت اشغال سرزمین‌های بیشتر در جنگ سال 1967 محقق شد. اما، اشغال آن مناطق با مشکل جمعیت فراوان فلسطینیان مواجه بود. در آن زمان دید‌گاه جهانی مخالف با انتقال اجباری مردم بود و چنین اقدامی با نفرت وصف‌ناپذیر از نازیسم مقایسه می‌شد. طبق گفته‌های نورمن مینکل اشتاین، نقطة عطف چهارمین معاهدة ژنو که در سال 1949 به تصویب رسید، این بود که بیرون راندن شهروندان از سرزمین‌های اشغالی را به صراحت ممنوع کرده بود. از زمان جنگ سال 1967 به این سو، مهم‌ترین مسأله در سیاست‌گذاری اسراییل، چگونگی برخورد با سرزمین‌های تسخیر شده و فلسطینیان ساکن در آنها بوده است. به دلیل مخالفت همسایگان اسراییل با طرح صهیونیست‌ها برای تشکیل یک کشور مختص یهودیان، ایده تضعیف و نابودی همسایگان نه تنها عقیدة جناح راست اسراییل، بلکه از ابتدا مهم‌ترین هدف صهیونیسم بود که دیوید بن گورین شخصاً از آن حمایت کرده بود. صالح عبدالجواد، استاد دانشگاه برزیت در رام‌الله چنین می‌نویسد: «اسراییل از جنبش‌های جدایی طلبانه در سودان، عراق، مصر و لبنان و نیز جهان عرب که اسراییل آنها را دشمن خود به حساب می‌آورد، حمایت کرده است. با وجود این، نگرانی از عراق و تلاش‌های اسراییل برای تضعیف و یا تقویت آن، همواره مهم‌ترین هدف صهیونیست‌ها بوده است. این رژیم در مواقعی با برقراری روابط سری و در عین حال قوی با رهبران کُرد عراق، در نفوذ به درون عراق موفقیت‌هایی کسب کرده است.» هدف اسراییل نه تنها تضعیف دشمنان خارجی بلکه تجزیه و تضعیف موقعیت فلسطین (که بزرگ ترین تهدید داخلی برای این رژیم محسوب می‌شود) بوده است و دلیل آن کمک های فراوان کشور‌های عرب به آرمان فلسطینن می باشد. فلسطینیان بدون حمایت‌های خارجی، امید خود را از دست داده و آمادگی بیشتری برای تن دادن به راه‌حل‌های دولت اسراییل خواهند داشت. عبدالجواد در این باره می‌نویسد: «جنگ‌های طولانی با جهان عرب به اسراییل فرصت داده است تا اعراب را خسته کند و شرایط سیاسی را برضد فلسطینیان تغییر دهد. حتی جنگهای منطقه‌ای که اسراییل در آنها شرکت نداشته، به نفع این رژیم و در جهت تضعیف جنبش ملی فلسین بوده است. دو جنگ خلیج فارس نمونه‌هایی از دست به شمار می‌آیند.» عبدالجواد در ادامه می‌گوید: «سرانجام، جنگ خلیج‌فارس در سال 1991 منجر به بیرون راندن فلسطینیان ساکن کویت شد که یکی از شریان‌های اصلی درآمد و قدرت فلسطین در اراضی اشغالی محسوب می‌شد.»



    مقاله
    نام منبع: Thornwalker
    شماره مطلب: 518
    دفعات دیده شده: ۱۸۵۷ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش