Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • چشم‌انداز آیندة آمریکا
    سه‌شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴ ساعت ۱۱:۴۲

    پل‌کریگ رابرتز - آیندة آمریکا چیست؟ هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی درستی در این باره انجام دهد. باگذشت یک قرن از سقوط روم، هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که ارتش روم مجدداً بتواند یک امپراتوری تشکیل دهد و قبیله گوت‌ها در شرق ایتالیا و وَندال‌ها در آفریقا را از بین ببرد و هیچ‌کس نیز نمی‌توانست پیش‌بینی کند که با اتحاد مردم زیر پرچم اسلام، امپراتوری عظیم روم نابود شود. آنچه مسلم است آمریکا دیگر نمی‌تواند وقایع را درست پیش‌بینی کند و این ناتوانی کاملاً

    پل‌کریگ رابرتز - آیندة آمریکا چیست؟ هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی درستی در این باره انجام دهد. باگذشت یک قرن از سقوط روم، هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که ارتش روم مجدداً بتواند یک امپراتوری تشکیل دهد و قبیله گوت‌ها در شرق ایتالیا و وَندال‌ها در آفریقا را از بین ببرد و هیچ‌کس نیز نمی‌توانست پیش‌بینی کند که با اتحاد مردم زیر پرچم اسلام، امپراتوری عظیم روم نابود شود. آنچه مسلم است آمریکا دیگر نمی‌تواند وقایع را درست پیش‌بینی کند و این ناتوانی کاملاً مشهود است. جورج بوش آمریکا را وارد جنگی فرسایشی کرده است که باعث نابودی نیروهای ضعیف این کشور و محدودیت‌ نیروهای قوی آن شده است. بوش به نام جنگ علیه تروریسم، باعث از بین رفتن آزادی های اندک شهروندان شده است. تبعات «جنگ برضد تروریسم» بوش نسبت به اقدامات تروریستها، برای مردم آمریکا بسیار بیشتر بوده است. ناکامی‌های دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، فرصت مناسبی برای آزادی‌خواهان به‌وجود آورده است. اما آزادی‌خواهان قدرت سیاسی کافی در اختیار ندارند. از اولویت قراردادن رفاه شهروندان می‌توان به ایدئولوژی و اندیشه آنها پی برد. آزادی‌خواهان نمی‌توانند میان منفعت نسبی تجارت آزاد و واسطه‌گری که باعث از بین رفتن فرصت های شغلی و امیدهای مردم آمریکا می‌شود، تفاوت قایل شوند. آمریکا آنقدر از گروههای منفعت‌طلب متعدد سازمان یافته با دید چند فرهنگی و اختیارات طبقاتی آسیب دیده است که مفهوم منفعت عمومی دیگر برای آن معنی واقعی ندارد. احزاب روشنفکر آمریکا به حمایت کنندگانی تبدیل شده‌اند که هرگونه تفکر مخالفی را محکوم به شکست می‌کنند. در واقع هم‌صدا شدن با دیگران و در عین حال ساقط کردن آنها، روش کار این روشنفکران است. حکومت قانون جای خود را به حکومت نظامیان و دادستان‌هایی که قانون را در جهت راحتی عوامل و سازمان‌های خود تفسیر می‌کنند و نیز حاکمت غارت وچپاول داده است. رسانه‌ها که روزگاری مستقل عمل می‌کردند، اکنون متمرکز شده ودرجهت منافع تبلیغات چیان و ناسیونالیسم جدید آمریکایی سخن می‌گویند. حتّا رادیو ملی نیز برای حفظ بقای خود تحت فشار قرار گرفته است. زمانی‌که مردم تقریباً از تمام وقایع بی‌اطلاع و کاملاً وابسته به اخبار هستند، رسانه‌ها از جریانات خارجی وشکست های دیگران برای رسیدن به اهداف خود سود می‌برند. آیا برتری آمریکا در قرن بیستم نتیجه دموکراسی و تجارت آزاد بوده و یا دو جنگی که باعث از پای درآمدن اروپا و گسترش کمونیسم و چندین دهه عقب‌ماندگی روسیه و آسیا شده‌ است. زمانی‌که سایر جوامع باید اقتصاد خود را از تباهی نجات‌ دهند، سلطه‌گری کار آسانی است. امروز که آسیا به تدریج به قدرت اقتصادی بدل می‌شود و اروپا متحد شده است، آمریکا روز به روز منزوی‌تر می‌شود. کارخانجات آمریکایی که روزگاری قدرتمند بودند، امروزه تنها نامی از آنها باقی مانده است. بعضی از آنها هنوز هم قطعات ساخت خارج را مونتاژ می‌کنند اما بسیاری از آنها تنها فروشندة تولیدات خارجی هستند. همچنان که اقتصاد آمریکا ضعیف‌تر می‌شود، مشاغلی مانند مهندسی و طراحی تنها در سطح تحصیلات دانشگاهی دارای ارزش هستند. آمریکا در آغاز قرن بیست ویکم قادر نبوده است در بخش‌هایی واردات و صادرات ایجاد شغل کند. سلطة اقتصادی آمریکا به باقی‌ماندن دلار به‌عنوان ارز ذخیره بستگی دارد، نقشی که به دلیل کاهش ارزش دلار در نتیجة کسری بودجه در این کشور مورد تهدید قرار گرفته است. تساوی حقوق زنان در جامعه و کاهش توجه آنها به کودکان و وارد شدن به بازار کار و کسب استقلال، زندگی خانوادگی را در این کشور با بحران مواجه ساخته است. والدین نمی‌توانند بدون داشتن ترس از دخالت مؤسسه‌های حمایت از کودکان به تربیت فرزندان خود بپردازند. از بین رفتن هنجارهای اخلاقی باعث انحرافات جنسی در بین جوانان و اعتیاد آنها به الکل و مواد مخدر شده است. در این کشور شرم و حیا مفهوم خود را از دست داده است. دانشجویان مجبور به یافتن رشته‌ای هستند که دارای بازار کار باشد، زیرا استفاده از تولیدات خارجی و صدور روادید برای کارگران خارجی، آنها را از بسیاری فرصت‌های شغلی محروم کرده است. مرزهای آمریکا در برابر مهاجرت های قانونی و غیر قانونی باز هستند. منافع، رقابت‌ها و ارزش‌های نابرابر مفاهیم اساسی جامعة آمریکا را در برگرفته است. میهن دوستی بدلیل عدم توجه دولت از بین رفته، شمار مهاجرت‌ها افزایش یافته و مکتب خطرناک ناسیونالیسم به تدریج جای میهن‌پرستی را می‌گیرد. آیا ایدئولوژی نئوژاکوبین حزب جمهوری‌خواه قادر خواهد بود کشور آمریکا را برپایه ناسیونالیسم تجاوز به کشورهای جهان دوباره متحد کند و آیا بانکداران آسیایی سرمایه‌گذاری در این کشور را متوقف خواهند کرد؟ آیا دورة سلطة آمریکا به سرآمده است و این کشور باید با استفاده از دستاوردهای پیشین خود ادامة حیات دهد؟ آیندة آمریکا موضوعی است که مستلزم توجه و بررسی بیشتری است؟



    گزارش
    نام منبع: Chronicles Magazine
    شماره مطلب: 452
    دفعات دیده شده: ۱۴۹۳ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش