Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • تا چه زمانی بوش همچنان دروغ خواهد گفت؟!
    سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۱۳:۰۹

    در حالی که جنگ جنایت بار و غیراخلاقی عراق به سومین سال خود وارد شده است، جرج بوش به اروپا رفته است تا زخم‌های دیرینه بین ایالات متحده و متحدان سابق خود را، البته به شیوه خودش، بهبود بخشد. ماشین تبلیغات کاخ سفید این اقدام را به عنوان پیروزی دیگری برای رییس جمهور قلمداد کرده واین حقیقت را نادیده گرفته که اکثر اروپاییان هنوز جنگ را حماقتی خطرناک و بوش را احمقی خطرناک می‌دانند. در این سوی اقیانوس اطلس، زمزمه‌های جدیدی از توجیه جنگ به گوش می‌رسد. پس ا

    در حالی که جنگ جنایت بار و غیراخلاقی عراق به سومین سال خود وارد شده است، جرج بوش به اروپا رفته است تا زخم‌های دیرینه بین ایالات متحده و متحدان سابق خود را، البته به شیوه خودش، بهبود بخشد. ماشین تبلیغات کاخ سفید این اقدام را به عنوان پیروزی دیگری برای رییس جمهور قلمداد کرده واین حقیقت را نادیده گرفته که اکثر اروپاییان هنوز جنگ را حماقتی خطرناک و بوش را احمقی خطرناک می‌دانند. در این سوی اقیانوس اطلس، زمزمه‌های جدیدی از توجیه جنگ به گوش می‌رسد. پس از نطق کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه در سنا، یکی از نمایندگان جمهوری‌خواه سنا با عصبانیتی حق به جانب، که ویژگی بسیاری از آنهاست، گفت: «دمکرات‌ها فقط باید درک کنند که رییس جمهور واقعاً اعتقاد داشته که در عراق تسلیحات کشتار جمعی وجود دارد.» این توجیه برخلاف چیزی است که مکرراً از کاخ سفید شنیده‌ایم: «رییس‌جمهور به سازمان‌های اطلاعاتی دنیا اعتماد داشت.» آیا بهتر نیست رییس جمهوری داشته باشیم که به مردم دروغ گفت چون فکر می‌کرد جنگ ضروری است، تا رییس جمهوری که آن قدر احمق بود که فریب سازمان‌های جاسوسی را خورد، به خصوص آنهایی که چیزی را به او گفتند که مایل بود بشنود؟ همچنین تأکید شده است که برگزاری انتخابات در عراق، مسایل مربوط به جنگ و شکنجه زندانیان را فرو نشاند. اینها مسایل قدیمی هستند که دیگر نیازی به اشاره به آنها نیست. اما بوش فقط 51 درصد از آراء را به دست آورد وتنها در یک ایالت بیشتر از دوره قبل رأی آورد (در نیومکزیکو و لووا پیروز شد و در نیوهمپشایر شکست خورد.) آیا این به معنی اعتبار بخشیدن به جنگ و سوء رفتار با زندانیان است؟ آیا این دستاویز برای انجام هر کاری است که رئیس جمهور می‌خواهد و هر چه که رهبر جامعه مسیحیان پروتستان می‌خواهد؟ آیا یک عدد درصد و یک ایالت بیشتر، اختیار راه انداختن جنگ دیگری را می‌دهد؟ هیچگاه در تاریخ ایالات متحده اینگونه نبوده است. در نهایت به ما گفته شد که برگزاری انتخابات در عراق تأیید کننده سیاست‌های دولت بوش در این کشور است. حامیان رییس جمهور باید برای رسیدن به این هدف دردسرهای زیادی را پشت سر گذاشته باشند. انتخابات ثابت کرد که عراقی‌ها می‌خواهند خودشان کشورشان را اداره کنند. همچنین این احتمال را مطرح کرد که روحانیون شیعه عراق را به دستان ایرانیان می‌سپارند. نوعی پیروزی! این نوع بحث‌ها چه نقشی در حوزه‌های رای‌گیری ایفا می‌کند؟ طبق آمارها مخالفت با جنگ افزایش یافته و اکثر آمریکاییان بر خلاف 51 درصدی که در انتخابات جنگ را تأیید کردند، هم‌اکنون اعتقاد دارند که یک اشتباه بود. لابد این تغییر اندکی در افکار عمومی است، از اکثریت به اقلیت. همین طور تغییردهندگان به خاطر عقاید جدیدشان مورد لطف قرار نگرفتند. آنها همچنان در روز انتخابات جنگ را تأیید کرده‌اند و هنوز مسئول آن هستند. دولت تا کی می‌تواند به دروغ‌پردازی‌های آشکار خود ادامه دهد همانطور که اخیراً درباره تأمین اجتماعی دست به این کار زده است؟ به سه پست مهم کابینه توجه کنید. رایس گفت بهتر می‌بود سلاح‌های کشتار جمعی را پیدا می‌کردیم تا این که منتظر مشاهده قارچ انفجار اتمی می‌ماندیم.» قاضی گونزاس گفت کنوانسیون ژنو "جالب" است اما در واقع سیاست شکنجه را بالفعل قانونی می‌کند. رامسفلد «دکترین پاول» - فقط زمانی جنگی را شروع کنید که نیروی لازم برای پیروزی قاطع و سریع در آن را در اختیار دارید – را ملغی نمود. فرد تاجر مسلکی همچون رامسفلد (همانند رابرت مک نامارا در دوران جنگ ویتنام) تصور می‌کرد که با 130 هزار نفر نیرو می‌تواند جنگ را ببرد (برخلاف نظر رییس ستاد کل ارتش که روی 200 هزار نفر اصرار داشت) از این رو شورش‌های اجتناب‌ناپذیر کنونی را موجب شد. حضور این سه نفر در کابینه قطعاً مؤید این امر است که رییس جمهور از درست بودن جنگ عراق مطمئن است و از جانب مردم آمریکا به او اطمینان داده شده که حق با او بوده است. به عبارت دیگر، در دو سال گذشته هیچ چیز تغییرنکرده است . جنگ همچنان «کار درستی» بوده و هنوز بخشی از «جنگ علیه تروریسم» انگاشته می‌شود و همچنان برای دور نگهداشتن اعراب از منفجر کردن آسمان‌خراش‌های ما ضروری است. مادامی که کارل روو و همکاران او به تولید توجیهات متقاعد کننده از جنگ ادامه می‌دهند، همچنان می‌توانید با «دروغ‌های بزرگ» خود را خلاص کنید. مردم آمریکا همچنان نسبت به جنگ ناراحت و ناراضی‌اند اما هنوز مایل نیستند به مخالفت قاطع با آن برخیزند. آیا سال آینده که سومین سالگرد جنگ را جشن می‌گیریم، اوضاع همین‌طور است؟ آیا تحمل و بردباری آمریکاییان آنقدر زیاد است؟ آیا هیچ خشونت و تعدی در کشور صورت نخواهد گرفت؟ چند نفر دیگر باید بمیرند تا مردم آمریکا بفهمند سیاست خارجی ایالات متحده بر دروغ استوار است؟ منبع: Muslim American Society نویسنده: اندرو گریلی برگردان : واحد ترجمه فراز سیستم 6 می 2005



    مقاله
    نام منبع: Muslim American Society
    شماره مطلب: 350
    دفعات دیده شده: ۱۴۶۵ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش