Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • قلب‌ها، ذهن‌ها و دلارها: استراتژی جدید امریکا در تغییر چهره ی اسلام
    پنج‌شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۱۵:۴۰

    به راستی هدف ایالات متحده از بازی جنگ با تروریسم چیست؟ و به راستی ارزش این بازی چقدر است که این گونه دلارها هزینه می شوند تا افکار جامعه جهان اسلام تحت تاثیر قرار گیرد؟ در واقع آیا آمریکا به جنگ با تروریسم دست یازیده است یا آنکه صهیونیسم در قالب استراتژی نومحافظه کاری پرده ای دیگر از نمایش پلید خود را در دست اجرا دارد؟ بدون شک جهان اسلام و دین رحمت و صلح و انسان دوستی محمد(ص) تحت تاثیر این تحرکات قرار نخواهد گرفت و همچنان مقتدرانه به گسترش جامعه

    به راستی هدف ایالات متحده از بازی جنگ با تروریسم چیست؟ و به راستی ارزش این بازی چقدر است که این گونه دلارها هزینه می شوند تا افکار جامعه جهان اسلام تحت تاثیر قرار گیرد؟ در واقع آیا آمریکا به جنگ با تروریسم دست یازیده است یا آنکه صهیونیسم در قالب استراتژی نومحافظه کاری پرده ای دیگر از نمایش پلید خود را در دست اجرا دارد؟ بدون شک جهان اسلام و دین رحمت و صلح و انسان دوستی محمد(ص) تحت تاثیر این تحرکات قرار نخواهد گرفت و همچنان مقتدرانه به گسترش جامعه مسلمانان و اسلام ناب محمدی اهتمام خواهد ورزید. مقاله ای که در ذیل می آید برگردان طرح ها و نقشه های امپریالیستی در زمینه جنگ با اسلام تحت عنوان مجعول مبارزه با اسلام رادیکال و اسلام القاعده ای است که فرصت مطالعه آن هدف گیری بنیاد دین را به دست می دهد. این مقاله عملاً یادآور تغییر استراتژی آمریکا و رویکرد جدید این دولت در مبارزه با اسلام است. دیوید کاپلن با فراست خاصی ضمن جانبداری از رویکرد فوق بخش هایی از برنامه استراتزیک مبارزه با جهان اسلام را نیز برملا می کند. جالب آنکه بسیاری از طرح های مورد اشاره با خبر برنامه ریزی سیا علیه مکتب شیعه از اواسط دهه نود به این سو ( گمانه های مایکل برانت) و همینطور مواضع توطئه آمیز آژانس یهود همسویی دارند. ********* قلب‌ها، ذهن‌ها و دلارها دیوید ای کاپلن / یو اس نیور /25 آوریل 2005 / برگردان واحد ترجمه فراز سیستم در ادامه بازی‌های جنگ، موضوع اشغال عراق منحصر به فرد بود: نخستین تمرین در زمینه «ارتباطات استراتژیک». در جولای 2003 بازیگران اصلی دولت در جنگ عقیدتی علیه تروریسم در دانشگاه دفاع ملی واشینگتون دی سی گردهم آمدند. در این گردهمایی مدیران بحران کاخ سفید، دیپلمات‌های وزارت خارجه و کارشناسان عملیات روانی پنتاگون حضور داشتند. پیروزی سریع واشینگتون بر ارتش صدام حسین چیز زیادی جز برافروختن موج ضد آمریکایی در خارج از کشور عاید دولت نکرد. طبق نظرسنجی‌ها در جهان اسلام – از جمله متحدان آمریکا مانند اندونزی و اردن – اسامه بن لادن شخصیتی قابل اعتمادتر از جرج بوش است. این جنگ از سناریویی بیش از حد واقعی پیروی می‌کرد: زمانی که اعتراضات ضدآمریکایی در کشورهای اسلامی به اوج رسید، تروریست‌ها در عراق به عنوان میهن‌پرست مورد استقبال قرار می‌گرفتند. کار مأموران ارشد اطلاعاتی دولت آمریکا اضطراب‌آور بود. بهبود وجهه ی آمریکا در جهان اسلام و کمک به برقراری مردمسالاری پایدار در عراق. اما در نیمه راه، بازی جنگ ناگهان متوقف شد. به گفته یکی از شرکت کنندگان در این مأموریت: «اوضاع آن چنان نامناسب شده بود که ما امکان ادامه سناریو را نداشتیم.» به گفتة سایر مأموران، مشکلات منعکس کننده نتایج تحقیقات متعددی بود مبنی بر این که در مهمترین بُعد جنگ علیه تروریسم – یعنی مبارزه برای ربودن قلب‌ها و ذهن‌ها – به اشتباه رفته‌ایم: کسی مقصر نبود، استراتژی ملی در کار نبود و با کمبود شدید منابع روبرو بودیم. از سیا تا وزارت خارجه، ابزارهای آمریکا جهت تأثیرگذاری بر دشمنانش و ترویج آن در خارج که زمانی رعب‌آور می‌نمود، با سقوط کمونیسم از کار افتاد. مارک گینسبرگ، سفیر سابق آمریکا در مراکش می‌گوید: «در نبرد عقاید ما به صورت یکجانبه‌ای خلع سلاح شده‌ایم.» رادیو اکتیو: هیچ . امروز واشینگتون در این جنگ مقابله به مثل می‌کند. پس از اقدامات اشتباه از زمان حملات 11 سپتامبر تاکنون، دولت آمریکا دست به مبارزه‌ای سیاسی با ابزارهایی نامتناسب زده است. از گروه‌های عملیات روانی نظامی و عملیات‌ مخفیانه سیا گرفته تا سرمایه‌گذاری آشکار روی رسانه‌ها و گروه‌های روشنفکر، واشینگتون دهها میلیون دلار صرف مبارزه برای تأثیر‌گذاری نه تنها بر جوامع مسلمان بلکه بر خود اسلام کرده است. تلاش‌های مخفیانه سابق که طی تحقیقات چهارماههU.S.News شناسایی شد براساس بیش از 100 مصاحبه و مرور بیش از ده هاگزارش و یادداشت داخلی انجام شده است. اگر چه مقامات آمریکایی می‌گویند که نگران کشیده شدن به مبارزه‌ای دینی هستند، بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که آمریکا دیگر نمی‌تواند در حاشیه باقی بماند در حالی که افراط‌گرایان و میانه‌روها بر سر آینده یک دین سیاسی با بیش از یک میلیارد نفر پیرو مبارزه می‌کنند. تلاش‌های فوق‌العاده و رو به رشد به منظور تأثیر‌گذاری بر آنچه بوده که مقامات به آن نام اصلاحات اسلامی داده‌اند. یافته‌های آمازون: کاخ سفید استراتژی جدیدی را به نام حوزه دسترسی جهان اسلام به تصویب رسانده است که برای نخستین بار اعلام می‌کند ایالات متحده دارای منافع امنیتی ملی در تأثیر‌گذاری بر رویدادهای جهان اسلام است. به نقل از یک مقام آمریکایی، به دلیل این که آمریکا در جهان اسلام فعال است، این استراتژی خواستار کار با طرف‌های ثالت یعنی ملت‌های مسلمان معتدل و سازمان‌ها وگروه‌های اصلاح‌طلب، جهت ارتقای ارزش‌های مردمسالاری، حقوق زنان وتحمل دینی شده است. واشینگتون در حداقل بیش از ده کشور، به طور مخفیانه شبکه‌های رادیو تلویزیونی اسلامی، تهیه کتاب‌های درسی برای مدارس مسلمانان، تشکیل گروه‌های متفکر مسلمان، کارگاه‌های سیاسی و سایر برنامه‌های تقویت کننده میانه‌روی اسلامی را به اجرا گذاشته است. بودجه کشوری برای احیای مساجد، نگهداری قرآن‌های قدیمی و حتّا ساخت مدارس اسلامی تخصیص یافته است. چنین تعامل گسترده‌ای با اسلام باعث مطرح شدن سؤاالاتی در این باره شده است که آیا این سرمایه‌گذاری‌ها با توجه به مرزهای اساسی بین کلیسا و دولت قانونی است. سیا نیز به احیا مجدد برنامه‌های پنهانی زمان جنگ سرد مبنی بر هدف قراردادن رسانه‌های اسلامی، رهبران مذهبی و احزاب سیاسی پرداخته است. به نقل از یکی از مقامات ارشد سیا این سازمان از افزایش تصاعدی بودجه، نیروی انسانی و امکانات جهت کمک به تأثیر‌گذاری بر ملل مسلمان برخوردار شده است. همکاری با مبارزان مخالف القاعده و مبارزه مخفیانه جهت بی‌اعتبار کردن گروه های ضدآمریکایی از جمله تاکتیک‌های مورد نظر است. به ‌رغم موج فعالیت‌ها، تلاش‌های واشینگتون برای ربودن قلب‌ها و افکار همچنان آشفته و نامنظم باقی مانده است. اعضای شورای امنیت ملی کاخ سفید صدها صفحه پیش‌نویس درباره اقدامات مقابله‌ای با تبلیغات و فعالیت‌های سیاسی تهیه کرده‌اند . اما به گفته منابع مطلع هیچ یک از آنها به مرحله اجرا در نیامده است. کاخ سفید با هدف بهبود اوضاع در حال ایجاد پست جدیدی به نام معاونت مشاور امنیت ملی برای ارتباطات استراتژیک و دسترسی جهانی است. برگزاری انتخابات موفقیت‌آمیز در خاورمیانه و اعتراضات ضدسوری در لبنان علایم امیدبخشی برای در اختیارگرفتن دل‌ها و افکار مسلمانان تفسیر می‌شود. این رویدادها امیدهای دولت بوش را در منطقه بالا برده اما برخی کارشناسان تروریسم و جهان اسلام معتقدند مشکلات آنچنان ریشه‌ای و پایدار هستند که ممکن است دوباره به شیوه‌ای بدتر بروزکنند. گزارش ماه دسامبر شورای اطلاعات ملی مستقر در سیا پیش‌بینی می‌کند که انبوه جوانان بیکار و بی‌تفاوت درکشورهای عربی «منجر به فزونی گرفتن آسیب‌پذیری آنان در برابر پیوستن به گروه‌های تروریست خواهد شد.» حتّا با وجود نشانه‌هایی مبنی بر فروکش کردن شورش‌ها در عراق، احساسات ضدآمریکایی در کلیه اقشار جهان اسلام در حال گسترش است. شایعاتی مبنی بر این که سربازان آمریکایی اعضای بدن عراقیان درحال مرگ را در می‌آوردند یا این که تسونامی از سوی آمریکا برای کشتن مسلمانان ایجاد شده در رسانه‌های مهم عربی منعکس می‌شود. فیلم‌های ویدیویی مبارزان خوش ظاهر و سی دی‌های عضوگیری این گروه‌ها در خیابان‌های پایتخت‌های عربی فروش بالایی دارند. طبق گزارش ماه مارس مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی بسیاری از رهبران منطقه اعتقاد دارند آمریکا در حال جنگ با جهان عرب یا خود اسلام است.گزارش فوق نتیجه‌گیری می‌کند روابط آمریکا با کشورهای عربی در پایین‌ترین سطح خود در طول تاریخ قرار دارد. ابزارهای مقابله متنوع است. در مورد سیا به شکل عملیات پنهانی، با هدف تأثیر‌گذاری سیاسی و تبلیغاتی است. در پنتاگون، عملیات روانی یا تأثیر‌گذاری استراتژیک نامیده می‌شود و در وزارت خارجه دیپلماسی ملی، همگی به دنبال استفاده از اطلاعات جهت تأثیر‌گذاری، مطلع نمودن و تحریک دوستان و دشمنان خارجی ایالات متحده هستند. از بسیاری از این ابزارها سوءاستفاده شده و بسیاری از آنها بحث برانگیز بوده‌اند. به خصوص در سایه افشاگری ‌های اخیر در مورد این که مقامات دولتی با استفاده از گزارش‌های خبری جعلی وروزنامه‌نگاران اجیر شده به تقویت سیاست‌هایشان در داخل کشور پرداخته‌اند. اما برای کسانی که در خط مقدم مبارزه با تروریسم تلاش می‌کنند، جنگ عقیدتی و ابزارهای جنگ ضرورت دارد. نحوه کاربرد این ابزارها و این که واشینگتون با آنها چه می‌کند، مسئله‌ای است که نیم قرن قبل مصادف با اوج کمونیسم آغاز شد. در دوران جنگ سرد، دولت آمریکا شبکه‌ای جهانی از تبلیغاتچی‌ها، روزنامه‌نگاران و هنرمندان مزد بگیر را اداره می‌کرد. سازمان اطلاعات آمریکا (USIA) صدها نفر کارشناس اطلاعات درخارج داشت و فیلم‌های زیادی درباره خوبی‌های آمریکا و بدی‌های کمونیسم که قابل رقابت با تولیدات بهترین استودیوهای هالیوود، بود تولید می‌کرد و به تمام دنیا می‌فروخت. همچنین مراکز و آزمایشگاه‌هایی در پایتخت کشورهای خارجی در اختیار داشت و بورسیه‌های تحصیلی و سایر برنامه‌های تبادلی از طریق وزارت خارجه، به علاوه پخش برنامه‌های رادیویی اروپای آزاد و رادیو آزادی را اجرا می‌کرد. سیا با رشوه‌های مخفیانه فرمانبری کلیه احزاب سیاسی ایتالیا و ژاپن را خرید. مبالغی نیز صرف پرداخت مخفیانه به روزنامه‌نگاران، محققان و رهبران کارگران طرفدار آمریکا شد. با افشای سرمایه‌گذاری‌ها و سوءاستفاده‌های سیا از اواخر دهه 60 از تعداد برنامه‌های سری این سازمان کاسته شد. با فروپاشی کمونیسم، کنگره دست به جستجوی "پاداش صلح" زد و بررسی کرد که کدام یک از برنامه‌های تأثیر‌گذاری باقی مانده‌اند. محافظه کاران که پذیرفته بودند USIA باقی مانده از دوران جنگ سرد است، در سال 1999 دولت کلینتون را مجبور کردند که این سازمان را در وزارت خارجه ادغام کند. صدها نفراز کارکنان آن بازنشسته یا برکنار شدند و تعداد پرسنل شاغل در بخش دیپلماسی به 40 درصد کاهش یافت. کتابخانه‌های آمریکا در خارج بسته شدند و برنامه‌های تبادل و پخش رادیو تلویزیونی به یک سوم تقلیل یافت. تا زمان حملات 11 سپتامبر، دولت آمریکا مدیریت وجهه آمریکا در خارج را به تهیه‌کنندگان هالیوود و آهنگ‌سازان رَپ واگذار کرده بود. پس از حملات 11 سپتامبر مقامات آمریکایی شروع به تعمق درباره نحوه رساندن پیامشان به دنیا کردند. طالبان با همه عقب‌ماندگی‌شان به موفقیت‌هایی از لحاظ تبلیغات رسیده بودند و اکثر مسلمانان از پذیرفتن این که عرب‌ها در حملات به پنتاگون و مرکز تجارت جهانی دست داشته‌اند، ابا داشتند. مقامات در مقابله با این وضع، مراکز اطلاعاتی متحدی را در واشینگتون، لندن و اسلام‌آباد پاکستان تأسیس کردند. اما این مراکز عمدتاً روی انتشار خبرهای فوری و گرم نگهداشتن تنور اخبار به صورت شبانه‌روزی ماننددوران جنگ سرد متمرکز شدند. پاسخگویی به رسانه‌های جهانی از جمله شبکه‌ ماهواره‌ای عربی الجزیره، زمان اندکی برای شکل‌دهی یک استراتژی که ریشه‌های تروریسم اسلامی را هدف قرار می‌داد.کاخ سفید به این نتیجه رسید که بیرون کشیدن این ریشه‌ها وظیفه‌ای است که بیشتر مناسب برای سیا است. تنها چند هفته پس از حملات 11 سپتامبر بوش طی یک آیین‌نامه محرمانه امنیت ملی، به CIA به اختیار تام داد که جنگی جهانی را علیه القاعده آغاز کند. از جمله فعالیت‌هایی که اختیار آن به سیا داده شده بود، تبلیغات و جنگ سیاسی بود. اما در مورد تأثیر‌گذاری، سرویس سری سیا کاملاً غیرفعال بود، پرسنل بخش تأثیر‌گذاری استراتژیک سیا که زمانی به صدها نفر می‌رسید تا سال 2001 به 20 نفر کاهش یافت. به گفته یکی از مأموران سازمان: «ما پرسنل بسیار با ارزشی را از دست دادیم که هیچ یک از آنها تازه کار نبودند.» مقامات ارشد پنتاگون نمی‌دانستند که چرا کار بیشتری صورت نمی‌گیرد. یگان‌های عملیات روانی ارتش که شبکه‌های رادیوتلویزیونی را اداره می‌کردند، میلیون‌ها اطلاعیه روی کشورها می‌ریختند و انواع اقلام از کتاب‌های طنز گرفته تا بادبادک‌های عظیم را به منظور تحت تأثیر قرار دادن اذهان مردم توزیع می‌کردند. اما دانش اندکی در مبارزه با جنبش‌های جهانی اسلام افراطی داشتند. در واکنش به این امر فرماندهان نظامی عملیات مخصوص خود را آغاز کردند – یگان تأثیر‌گذاری استراتژیک که وظیفه آن به راه انداختن جنگ اطلاعاتی علیه تروریسم اسلامی و بود. اما این یگان چهار ماه بعد به دلیل گزارش‌های نادرستی که در آنها اطلاعات غلط منتشر می‌نمود، تعطیل شد. جنگ عقیدتی وزارت خارجه نیز در شرایط کمی بهتر پیش می‌رفت. کالین پاول وزیر خارجه در جهت پیشبرد دیپلماسی داخلی‌اش، شارلوت بیرز، تنها فردی که ریاست دو آژانس از 10 آژانس تبلیغاتی برتر دنیا را در اختیار داشته است، به کار گمارد. اما بیرز بعدها گفت که پست او "شتر چموشی" در آژانس بود – که هنگام سر و کار داشتن با سایر دولت‌ها ماهر و حتّا باهوش اما در انتقال مفاهیم خود به توده‌ها کمرو و کند بود. بدتر این که وی دریافت که پرسنل باقیمانده درUSIA جمعی بی‌انگیزه بودند و بودجه کافی نیز در اختیار نداشتند. کل بودجه سالانه برای دیپلماسی داخلی برابر بود با بودجه‌ای که پنتاگون ظرف یک روز هزینه می‌کرد. به رغم ادعاهای پنتاگون مبنی بر پیروزی در جنگ عقیدتی، این مأموریتی سخت حتّا برای کسی بود که یکی از کارشناسان رده بالای تبلیغات در دنیا به شمار می‌رفت. بیرز به US.News گفت: «از ماخواسته می‌شد روی ارزش‌های ناملموس از قبیل احساسات، دین و اعتماد مردم کار کنیم. کارآسانی نبود.» وی آنچه بودجه در اختیار داشت صرف پروژه‌ای آزمایشی کرد – کلیپ‌های تلویزیونی که زندگی مسلمانان آمریکایی را نمایش می‌داد. طبق تحقیقات انجام گرفته، پس از انتقادهای مطبوعات، قسمت‌هایی از این برنامه به زندگی مسلمانان خارج از کشور اختصاص یافت. اما 18 ماه بعد بیرز به اندازه کافی تجربه کرده بود. وی در مارس 2003 درست همزمان با آغاز حمله نیروهای آمریکایی به عراق ازکارکناره‌گیری کرد. از نگاه میلیون‌ها نفرمسلمان، سرنگونی صدام به دست آمریکا تأییدکننده کاریکاتوری از امپریالیست است که دشمنان آن ترسیم می‌کنند: آمریکایی که یک کشور نفت خیز عرب را اشغال می‌کند، پوزه آن را در جهان به خاک می‌مالد، از اسرائیل در مقابل فلسطینیان حمایت می‌کند و خواهان مردمسالاری است، اما از دیکتاتورها – از مصر گرفته تا پاکستان – دفاع می‌کند. به گفته اسامه سبلانی، ناشر هفته‌نامة Arab American News در دیر بورن میشیگان: «آمریکا هیچ استراتژی‌یی ندارد و منابع اندکی برای این کاردر اختیار دارد. این وظیفه شورای امنیت ملی است که به اوضاع رسیدگی کند – وظیفه شورا هماهنگ کردن دستگاه‌های متعدد امنیت ملی است . تحت مدیریت کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی، در اواسط سال 2002 دو کمیته مشترک تشکیل شد. اعضای کمیته ها مقامات ارشد دولتی بودند که می‌توانستند جنگ عقیدتی راه بیاندازند. نخستین کمیته به نام «استراتژی اطلاعات» روی دیپلماسی ملی متمرکز شد و دیگری به نام «استراتژی اطلاعات» به وسیله یادداشت‌های طبقه‌بندی شده ایجاد شده و به فعالیت‌های سری می‌پرداخت. بخت با هیچ یک از دو کمیته یار نبود. کسانی که روی طرح‌های سری کار می‌کردند سعی کردند در وهله اول دست به تهاجم اطلاعاتی جهت بی‌اعتبار کردن القاعده و متحدان آن بزنند. آرنولد آبراهام یکی از مأموران، هیئتی را که وظیفه آن مقابله با تبلیغات گروه‌های اسلامی بود اداره می‌کرد. وی در گزارش سال گذشته خود برای دانشکده جنگ نوشت که تیم او 50 گزارش مفصل از مناطق مختلف همراه با اقدامات پیشنهادی تهیه کرده بود اما باوجود بازخورد بسیارمثبت از لحاظ محتوایی، فقط تعداد اندکی از اقدامات پیشنهادی عملیاتی شدند. به گزارش منابع تعداد پیشنهادات بعداً به 100 مورد رسید و تقریباً هیچ یک از سوی مسئولان مربوطه جدی گرفته نشد. از جمله پیشنهادها استفاده از موسیقی، طنز، شعر و اینترنت جهت نفوذ به دیدگاه آمریکاییان در قبال جهان عرب بود. سرنوشت کمیته ارتباطات استراتژیک مرکز امنیت ملی بدتر از این بود. این کمیته که وظیفه تهیه پیش‌نویس استراتژی دیپلماسی ملی را برعهده داشت، بارها تشکیل جلسه داد. اما بعداً به دلیل فقدان راهبری از هم پاشید. آخرین جلسه آن 18 ماه قبل تشکیل شد. در ضمن مارگرت تاتویلر سفیر وزارت خارجه که به آمریکا بازگشته بود، با اصرار کاخ سفید پست مدیریت دیپلماسی ملی را به عهده گرفته بود. اما تاتویلر تنها شش ماه دوام آورد و در ژوئن سال گذشته دوباره این پست خالی شد. تا پایان نخستین دوره ریاست جمهوری بوش، این پست برای نیمی از این مدت فاقد مدیر بود. فقدان اولویت چرا؟ جنگ‌های خونین در افغانستان و عراق، بیشترین توجهات را به خود جلب کرد. با این حال، مقامات ارشد دولتی خود را نزد مردم قاطع نشان می‌دادند. پل ولفوویتز مرد شماره دوی پنتاگون در سال 2002 گفت: «این جنگ عقاید و جنگ افکار است.» کاندولیزا رایس یک سال بعد در تأیید این حرف گفت: «برای پیروزی در جنگ با تروریسم، باید درجنگ عقاید پیروز شویم.» اما کسانی که زیردست این افراد کار می‌کردند شاهد فقدان علاقه مقامات بودند. یکی از مأموران مهم که خطاب به مقامات کابینه سخن می‌گفت اظهار نمود: «در اصول مشخص نشده ‌است که این اولویت است و آنها به آن نرسیده‌اند.» دلایل دیگری نیز وجود داشت. تلاش‌ها برای تهیه یک استراتژی ملی مکرراً با شکست مواجه می‌شد. سیاستمداران حتّا نمی‌توانستند روی یک هدف – تروریسم جهانی یا افراط‌گرایی اسلامی یا ریشه‌های آن – فقر، سرمایه‌گذاری‌های عربستان سعودی، سیاست‌های سوء تعبیرشده ایالات متحده یا هرموضوع دیگری توافق کنند. جلسات بین سازمان‌ها به گفته یکی از شرکت‌کنندگان عذاب‌آور بود: «ما نمی‌توانستیم مشخص کنیم که در چه مسیری حرکت کنیم، بنابراین گفتگوها به شکست می‌انجامید.» عامل کلیدی دیگر دین بود. جستجوی ریشه‌های اصولگرایی اسلامی واشینگتون را به سمت مبارزه با مساجد، روحانیون و قرآن کریم می‌کشاند و این مغایر با روابط 200 ساله کلیسا و دولت در آمریکا بود. حوزه اجتناب‌ناپذیر دیگری نیز وارد بازی شد. جنگ عقاید، مرزهای معین مسئولیت‌ها را در نظام بوروکراتیک واشینگتون مخدوش می‌کرد. کارکنان بخش امور داخلی در پنتاگون و شورای امنیت ملی محتاطانه چشم به مأموران عملیات روانی‌یی دوخته بودند که استدلال می‌کردند دیپلماسی داخلی، روابط با مطبوعات و عملیات روانی باید درلوای یک استراتژی اطلاعات داخلی واحد قرار گیرد. کارکنان کارکشته کاخ سفید در مبارزات سیاسی دیدگاهی کوتاه مدت و مدیریتی در قبال اخبار اتخاذ کردند که برای دیگران شاید یک نسل طول می‌کشید تا تثبیت شود. در نتیجه تا اواسط سال 2004 – تقریباً سه سال پس از 11 سپتامبر دولت هنوز هیچ فردی را در پست مدیریت جنگ عقیدتی و هیچ استراتژی یی برای پیروزی در آن نداشت. تابستان 2004 بازرسان دفتر پاسخگویی دولت به کنگره گفتند که دریافته‌اند کارکنان بخش دیپلماسی ملی بدون راهنماو سازمان دچار کمبود زبانشناس و پرسنل اطلاعاتی است. برخی نقاط روشن وجود داشت. سیل انتقادات از سوی کنگره و مطبوعات کمک کرد که بودجه دیپلماسی و برنامه‌های کمک خارجی افزایش یابد. دولت ابتکارات تازه‌ای در پخش رادیو تلویزیونی خارجی به عمل آورد – رادیو ساوا، شبکه موسیقی و خبری در سال 2002 و الهورا، شبکه ماهواره‌ای تلویزیونی خبری در سال 2004 -که هردو مخاطبان عرب را هدف قرار می‌دادند. یگان تأثیر‌گذاری استراتژیک سیا و گروه عملیات روانی پنتاگون نیز از افزایش قابل توجه بودجه بهره‌مند شدند. اما به گفته منابع در تابستان سال گذشته هنگامی که شورای امنیت ملی مجدداً شروع به کار روی تدوین استراتژی ملی کاخ سفید برای مقابله با تروریسم نمود، سرانجام موفقیت حاصل شد. واشینگتون در سال 2003 نسخه اولیه‌ای از استراتژی را منتشر کرد اما نسخه کامل‌تری نیز وجود دارد که شامل ضمیمه‌های مختلف درباره اهداف کلیدی از جمله تأمین مالی و پیروزی در جنگ عقیدتی با تروریسم می‌شود. کارکنان پیشنهادات را به زبانی جدید و صریح دوباره‌نویسی کردند وآن را در قالب استراتژی موسوم به «حوزه دسترسی جهان اسلام» طرح‌ریزی نمودند. این طرح که هدف آن تقویت اعتدال‌گرایان اسلامی بود، تأیید می‌کند که آمریکا در این زمینه ضعیف عمل کرده است. اما سند استراتژی یک قدم جلوتر می‌رود و بیان می‌کند ایالات متحده و متحدان آن دارای منافع امنیت ملی نه تنها در مورد آنچه در جهان اسلام اتفاق می‌افتد، بلکه در مورد خود اسلام هستند. همچنین طبق استراتژی، آمریکا محدود شده است به آنچه می‌تواند در نبردی مذهبی انجام دهد، ملت آمریکا باید روی شرکایی که ارزش‌های مشترک نظیر مردمسالاری، حقوق زنان و تحمل و بردباری دارند، اعتماد کند. از جمله این شرکاء کشورهای متحد مسلمان، سازمان‌های خصوصی و گروه‌های غیرانتفاعی هستند. استراتژی حوزه دسترسی جهان اسلام که به تصویب رئیس جمهور رسیده، هم‌اکنون در حال اجراست، اما بحث‌هایی را موجب شده است. یک مقام آگاه می‌گوید: «جنگ سرد آسان بود. این جنگ، جنگ با یک ایدئولوژی سیاسی ملحد بود. اما جنگ فعلی دارای فاکتورهای مذهبی است و با ریشه‌ای‌ترین باورهای آمریکایی‌ها مبنی بر مخدوش نشدن آزادی دین سر و کار دارد.» در حال حاضر ظاهراً جواب مثبت است. زینوباران، تحلیلگر تروریسم در مرکز نیکسون که مشاور تدوین استراتژی بود می‌گوید: «این کار به آرامی انجام می‌شود. شما برای مسلمانان میانه‌رو فضای سیاسی جهت سازماندهی، نشر و پخش عقایدشان و پول فراهم می‌کنید و آثارشان را ترجمه می‌کنید.» باران که کارشناس اسلام در آسیای میانه نیز هست می‌گوید تعلیق و دو راهی آمریکاییان آن است که چالش ایدئولوژیکی امروز به شکل یک دین بروز کرده است – اسلام مبارز آکنده از مانیفست‌ها، فتواها وجنبش ‌های سیاسی است. دین موضوعی ساده برای طراحان سیاست آمریکا نیست، بلکه درباره یک ایدئولوژی صحبت می‌کنیم.» مقامات آمریکا در پیش‌نویس استراتژی، درس‌هایی از جنگ سرد گرفتند. یکی از بزرگترین موفقیت‌های دوران جنگ سرد این بود که چگونه واشینگتون به کمونیست‌های میانه رو کمک کرد که از کمونیست‌های افراطی خارجی خود را جدا کنند. پیتر رادمن معاون هنری کیسینجر و معاون فعلی پنتاگون در امور دفاع از امنیت بین‌المللی می‌گوید: «ما این طور فکر می‌کنیم ... موضوعی است که همیشه از آن حرف می‌زنیم. درآن دوران، سر‌‍ی بود اما هم‌اکنون آشکارتر است.» برنامه‌های دارای بودجه کشوری از قبیل کمک مالی دولت برای تحکیم دمکراسی که طبق آن میلیون‌ها دلار به اوکراین و سایر کشورهای در حال دمکراتیزه شدن سرازیر نمود، مورد قبول مقامات است. نقش عربستان سعودی بارها در بحث‌های مربوط به استراتژی جدید مطرح شده است. این کشور غنی از نفت از سال 1975 تاکنون 75 میلیارد دلار صرف گسترش اصولگرایی اسلامی خود یعنی وهابیت در سر تا سر دنیا کرده، به ساخت صدها مسجد، مدرسه و مرکز اسلامی در خارج پرداخته و به بسط جنبه‌ای تاریک از اسلام می‌پردازد که متهم به تبلیغ سوءظن نسبت به کافران، ضد سامیان و نگرش‌های قرون وسطایی در مورد زنان است. مؤسسات خیریه سعودی متهم به حمایت از جنبش‌های جهادی در 20 کشور هستند. مقامات عربستان می‌گویند افراط‌گرایان اسلامی را سرکوب می‌کنند، اما استراتژیستهای ایالات متحده مایلند شاهد محدود شدن فرصت‌های اصولگرایی اسلامی باشند. احتمال اصلاحات از خارج از جهان عرب بیشتر است . یک مقام آگاه می‌گوید: «به حاشیه توجه کنید، تغییرات در حاشیه روی می‌دهند.» راه حل: حمایت مخفیانه آمریکا از اصلاح‌طلبان وابسته به صوفیگری، شاخه انعطاف‌پذیری از اسلام.» استراتژی دیگری که دنبال می‌شود برقراری صلح با گروه‌های رادیکال مسلمانی است که دست به خشونت نمی‌زنند. در رأس این فهرست سازمان اخوان‌المسلمین تأسیس سال 1928 است که هم‌اکنون دهها هزار پیرو در سراسر جهان دارد. بسیاری از اعضای این انجمن به ویژه در مصر و اردن، خصومت جدی با القاعده دارند. میلت بیردن که سابقه 30 ساله او در سیا، بیشتر درکشورهای مسلمان گذشته است می‌گوید: «من تضمین می‌کنم که اگر به نقاط تماس نامحتملی در جهان اسلام بروید، درک بهتری از آنچه تصور می‌کردید، خواهید یافت.» انجمن اخوان المسلمین احتمالاً بخشی از راه‌حل است تا بخشی ا ز مشکل. در واقع به نقل از منابع، افسران اطلاعاتی آمریکا نه تنها با این انجمن بلکه با اعضای گروه دئوباندی پاکستان نیز که اصولگرایی آنها طالبان را پرورش داد والهام‌بخش سپاهیان پیرو القاعده شد، دیدار کرده‌اند. روحانیان دوست با صدور فتواهایی در مورد جهاداسلامی و متقاعد کردن مبارزان به ترک خشونت کمک کرده‌اند. اینگونه روابط مهم حداقل یک دستاورد داشته است دستگیری محمد نعیم نورخان عضو القاعده در پاکستان که رایانه شخصی وی حاوی فایل‌های بررسی مرکز بورس نیویورک، بانک جهانی و سایر اهداف اقتصادی بود. دستگیری نورخان باعث دستگیری بیش از ده نفر دیگردر لندن شد. مشارکت تنها راه حل قطعی است. تهیه استراتژی حوزه دسترسی جهان اسلام در حالی است که نیروهای خط مقدم آمریکا درجنگ عقیدتی ممکن است در نهایت به مسیردرست بیافتند. سیا به رغم شروع کند خود، شاهد افزایش قابل توجه منابع مالی، نیروی انسانی و امکانات بوده است. این سازمان هنوز فاقد رویه‌ای جامع جهت حمله به ریشه‌های تروریسم اسلامی است، اما شعبه‌های سیا درخارج از کشور دست به حرکات جسارت‌آمیز و ابتکاری زده‌اند از جمله تزریق پول به مبارزان منفعل، مبلغان ضدآمریکایی و مأموران عضوگیری. یک مقام اخیراً بازنشسته می‌گوید: «اگر متوجه شوید که ملاعمر در یک سمت خیابان در حال فعالیت است، ملا برادلی را در سمت دیگر خیابان می‌گمارید تا با او مقابله کند.» وی ادامه می‌دهد درموارد حادتر مأموران عضوگیری دستگیر و بازجویی خواهند شد. عاملان اطلاعاتی وب سایت‌های جعلی جهاد ایجاد کرده‌اند و رسانه‌های خبری اعراب را هدف قرار داده‌اند، اما بسیار محتاطانه عمل می‌کنند. برخلاف روزهای خوش پایان جنگ سرد، تبلیغات در عصر اینترنت با اخباری که سرانجام به رسانه‌های ایالات متحده ختم می‌شوند، به راحتی ممکن است منجر به «انفجار» گردد. یکی از مأموران با تجربه سیا اظهار می‌دارد: «این تبلیغات اغلب احمقانه بوده است. بزرگترین تبلیغی که درباره آن شنیدم، نمایش پلاکارد بزرگی در یک بازی فوتبال بوده است که آنها آن را یک موفقیت تأثیرگذار دانستند.» مشارکت دادن افسران زبده و زبانشناسان در این حوزه همچنان به عنوان یک مشکل باقی مانده و با باتلاق جنگ عراق بدتر شده است. یک جاسوس ارشد سابق به شوخی می‌گوید: «در عراق 300 نفر جاسوس داشتیم که 400 نفرشان آماده رفتن بودند و 400 نفر دیگر تازه رفته بودند.» این حداکثر تعداد پرسنل ما در خارج از کشور برای عملیات سری بود. در شعبات سیا خارج از واشینگتون نیز تحلیلگران آژانس مشغول بودند. دفتر امور بین‌المللی سیا اقدام به تشکیل یک تیم تأثیر‌گذاری و اطلاعات کرده بود که وظیفه آن هماهنگی ارزیابی‌ها از اهداف کلیدی ایالات متحده بود. کنفرانس دیپلماسی ملی که درماه فوریه به میزبانی این تیم تشکیل شد روی استراتژی‌های تأثیر‌گذاری بر شش کشور متمرکز شده بود. این شش کشور عبارت بودند از چین، مصر، فرانسه، اندونزی، نیجریه و ونزوئلا. همچنین تعدادی کنفرانس تأثیرگذاری سایبرنتیک به رهبری سیا برگزار شدکه با گردهم آوردن کارشناسان صنایع مختلف در پی یافتن راهی برای مقابله با استفاده از اینترنت از سوی تروریستها بود. سیا در تحت تأثیر قراردادن قلبها و افکار تنها نیست. افزایش مداوم بودجه این سازمان از 11 سپتامبر به این سو، هزینه‌های صورت گرفته در بخش دیپلماسی داخلی را تا 40 درصد بالا برده و به تقریباً 4/1 میلیارد دلار رسانده و این روند بازهم ادامه دارد. سرویس‌های پخش رادیو تلویزیونی اخبار به زبان عربی – رادیو ساوا و شبکه تلویزیونی الهورا – علیرغم انتقادات فراوان به موفقیت‌هایی نایل آمده‌اند . رادیو ساوا که به پخش موسیقی پاپ و اخبار می‌پردازد، درحال حاضر یکی از پرمخاطب‌ترین ایستگاههای رادیویی در خاورمیانه محسوب می‌شود. تخمین‌ها متفاوت بوده است اما طبق بررسی AcNielsen در سال گذشته روشن شد که شبکه الهورا پس از گذشت شش ماه از فعالیتش 20 تا 33 درصد از بینندگان را در کشورهای بزرگ عربی جذب کرده است. ابتکاراتی جهت تحت پوشش قرار دادن اعراب ساکن اروپا، پخش برنامه‌های زبان فارسی برای ایران و افزایش برنامه‌ها به سایر زبان‌ها در دست بررسی است. بسیاری از نیروهای آمریکا در جنگ عقیدتی تازه‌اش، نه از سیا و نه از وزارت خارجه می‌آیند، بلکه متعلق به آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده هستند. طی سه سال پس از 11 سپتامبر مخارج تأمین کنندگان عمده کمک‌های خارجی دولت تقریباً تا سه برابر افزایش یافته و به رقم 21 میلیارد دلار رسیده که بیش از نیمی از آن هم‌اکنون به جهان اسلام سرازیر می‌شود. به موازات کمک‌های بیشتر در بخش‌های کشاورزی و آموزش، برنامه‌هایی قراردارند که محرک تغییرات در اتحاد جماهیر شوروی سابق شد – آموزش سازمان دهندگان سیاسی و سرمایه‌گذاری روی رسانه‌های مستقل. این کمک‌ها به نحو فزاینده‌ای به گروه‌های اسلامی اختصاص می‌یابد. گزارش‌های وزارت خارجه، آژانس توسعه بین‌المللی و نهادهای دیگر آشکار کرده است که مجموعه گسترده‌ای از پروژه‌های اسلامی که از 11 سپتامبر تا به حال از کمک‌های مالی دولت برخوردار شده‌اند، به حداقل 24 کشور گسترش یافته است. در 9 کشور از این کشورها، سرمایه‌های آمریکا صرف نوسازی اماکن مقدسه مسلمانان شده است، از جمله مساجد تاریخی مصر، پاکستان و ترکمنستان. در قرقیزستان، سفارت آمریکا به نوسازی یک حرم مهم صوفیه کمک مالی کرده است. در ازبکستان، مبالغی صرف نگهداری از متون خطی اسلامی از جمله 20 قرآن شده است که قدمت برخی از آنها به قرن یازدهم باز می‌گردد. در بنگلادش آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا در حال آموزش امامان جماعت مساجد در زمینه توسعه و پیشرفت است. در ماداگاسکار، سفارت آمریکا حامی مالی یک تورنمنت ورزشی بین مساجد شده است. در پروژه‌های زیر نیز سرمایه‌گذاری صورت گرفته است: انواع رسانه‌های اسلامی از ترجمه کتاب گرفته تا رادیو و تلویزیون در حداقل شش کشور. معمولاً پرداخت کمک مستلزم این نیست که پروژه صریحاً مضمونی اسلامی داشته باشد که حامیان نام دیپلماسی ماپیت به آن داده‌اند. نسخه عربی سریال خیابان سسامه – به یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی مصر تبدیل شده است.این سریال علاوه بر آموزش‌های بهداشتی و سوادآموزی، بر ارزش‌های شکیبایی مذهبی نیز تأکید می‌کند. از جمله حامیان اصلی این برنامه آژانس توسعه بین‌المللی است که تلاش می‌کند ماهواره پان عرب را امسال راه‌اندازی کند. در هیچ کشوری به اندازه اندونزی این سرمایه‌گذاری‌ها بارز نبوده است، بزرگترین کشور مسلمان دنیا با 240 میلیون نفر جمعیت دژ مستحکم اسلام میانه‌رو اما خاستگاه چندین گروه اسلامی رادیکال از جمله جماعت اسلامی شاخه فرعی القاعده بوده که مسئول بمب‌گذاری‌های بالی در سال 2002 با 202 کشته است. آژانس توسعه بین‌المللی هم‌اکنون به صورت پشت پرده درحال تأمین مالی بیش از 30 سازمان اسلامی در آمریکاست. از جمله برنامه‌های این نهاد تولیدرسانه‌ای، کارگاه‌هایی برای مبلغان اسلامی و اصلاحات در برنامه آموزش مدارس از دانشکده‌های روستایی گرفته تا دانشگاه‌های اسلامی و برنامه گفتگو و خویشتن داری اسلامی که از رادیوهای 40 شهر پخش می‌شود و در بیش از یک صد روزنامه ستون هفتگی دارد. همچنین در فهرست دریافت کنندگان کمک مالی متفکران اسلامی قرار دارند، یک گروه تحقیقاتی از پژوهشگران که توانایی اسلام لیبرال را در مردمسالاری و حقوق بشر نشان می‌دهند. کمک‌های مالی از لحاظ فنی سری نیستند، اما به قول یکی از مقامات «به شیوه‌ای ماهرانه» انجام می‌شوند. روابط آشکار با صندوق‌های سرمایه‌گذاری آمریکا می‌تواند پایان چنین برنامه‌هایی را درمناطق بی‌ثبات در پی آورد و حتّا کسانی را که در این مناطق کار می‌کنند به خطر اندازد. در حقیقت، امنیت از چنان اهمیتی برای کارکنان آژانس توسعه بین‌المللی برخوردار است که این سازمان هم‌اکنون روی استخدام افراد بومی بسیار اتکا کرده است. در پاکستان که زمانی صدها نفر استخدام شده بودند، در حال حاضر فقط 12 نفر به کار مشغولند. حتّا هنگامی که آژانس توسعه قصد دادن اعتبار را داشت، گرایشات ضدآمریکایی کار را سخت می‌کرد. گروهی از بازدیدکنندگان از هیأت دیپلماسی داخلی وزارت خارجه آمریکا طی مأموریتی به قاهره بارها شنیدند که چقدر مصری‌ها سپاسگزار ژاپنی‌ها به خاطر ساخت خانه اپرای مصر هستند. اما ظاهراً آنها نمی‌دانستند که مصر دومین دریافت کننده کمک‌های مالی آمریکا به ارزش سالانه دو میلیارد دلار است و این که آمریکاییان سیستم لوله‌کشی آب، فاضلاب و برق مصر را تأمین مالی کرده‌اند. کمک‌های مالی آمریکا همچنین از خسارت دیدن قدیمی‌ترین مسجد کشور که سال 642 میلادی ساخته شده بود، جلوگیری کرد، با این حال هنوز مقامات مصری از نصب علامت قرمز، سفید و آبی رنگ آژانس توسعه مقابل ساختمان اکراه داشتند. مقامات رده بالای آژانس به دلیل سرخوردگی تصمیم گرفتند پرسنل دیپلماسی داخلی ویژه خود را به کار گیرند و به زودی کارشناسان اطلاعات آنها همراه کلیه مأموریت‌های آژانس خواهند بود. برای کسانی که نگران نسل‌های آینده مبارزان اسلامی هستند، مدارس سنتی اسلامی نگرانی عمده‌ای است. کمیسیون 11 سپتامبر در آخرین گزارش خود در سال گذشته بدترین مبارزان را به نام «ماشین تکثیر افراط‌گرایان اسلامی» لقب داد. در تحقیق بانک جهانی تعداد دانشجویان مدارس اسلامی فقط در پاکستان حدود 500000 نفر اعلام شده است. مقامات آمریکایی جهت مقابله با این مشکل در حال به کارگیری تاکتیک‌های مختلفی هستند. احتمالاً تعجب‌آورترین برنامه در اوگاندا برگزار شد که اقلیت مسلمانان آن رقم قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص می‌دهند. سال گذشته سفارت آمریکا در این کشور اعلام کرد که هزینه ساخت سه مدرسه ابتدایی اسلامی را پرداخت می‌کند. ارتش آمریکا در نزدیکی شاخ آفریقا برنامه‌ای را باهدف تحت تاثیر قرار دادن قلب‌ها و افکارمردم از راه رقابت مستقیم بامدارس اسلامی، در کنار سایر روش‌ها به اجرا گذاشته است. افسران نظامی درباره موقعیت مکانی احداث مدارس مذهبی دست به جمع‌آوری اطلاعات می‌زنند، سپس با احداث مدارس دولتی جدید و زیرساخت‌های محلی این محل‌ها را هدف قرار می‌دهند. در جایی دیگر مقامات آمریکایی به آرامی روی طرف‌های ثالث جهت آموزش معلمان مدارس اسلامی در مورد گنجاندن دروس ریاضی، علوم، تعلیمات اجتماعی و بهداشت در برنامه آموزشی آنها کار می‌کنند. پیشرفته‌ترین برنامه از این نوع در پاکستان جریان دارد، به گفته کارکنان آژانس توسعه در این کشور حساسیت‌ها نسبت به کمک‌های مالی ایالات متحده چنان بالاست که والدین بلافاصله فرزندانشان را از مدارس دریافت کننده چنین کمک‌هایی بیرون می‌آورند. آژانس از طریق سازمان‌های خصوصی و وزارت آموزش و پرورش پاکستان روی طرحی به نام «مدرسه الگو» فعالیت می‌کند که ممکن است در نهایت هزار مدرسه را تحت پوشش قرار دهد. با وجود این، ترسیم خطوط مشارکت ممکن است مشکل باشد. در ماه ژانویه، سفارت آمریکا در پاکستان قطعی شدن قراردادی یک میلیون دلاری را جهت تأمین دسترسی اینترنتی آمار مدارس مذهبی و سایر مدارس در ناآرام‌ترین استان‌های این کشور اعلام کرد. دلیل آن دستگیری اشتباه یک مبارز بود که تصور می‌شد روابطی با یکی از این مدارس دارد. دلارهای مالیات دهندگان آمریکایی صرف کانال‌های رادیو و تلویزیونی اسلامی، مدارس اسلامی، مساجد و بناهای اسلامی می‌شود – جای تعجب نیست که برخی مقامات این استراتژی را بحث برانگیز دانسته‌اند. کارکنان آژانس توسعه بین‌المللی استدلال می‌کنند مادامی که آنها به همه گروه‌ها پیشنهاد کمک مالی بدهند و کمک‌های آنها مناسب برای فعالیت‌های غیردینی باشد، مجاز خواهند بود که در سازمان‌های مذهبی سرمایه‌گذاری کنند. اما برخی کارشناسان حقوقی مشارکت رو به رشد آمریکا با اسلام را زیر سؤال می‌برند با این ادعا که دادگاه‌های آمریکا تشخیص داده‌اند درآمدهای مالیاتی را نمی‌توان صرف حمایت‌های مذهبی نمود. هرمان شوارتز، استاد قانون اساسی در دانشگاه آمریکا می‌گوید: «چنین کاری احتمالاً خلاف قانون اساسی است.» وی در سال 1991 به همراه اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا در دعوایی حقوقی علیه آژانس توسعه بین‌المللی در مورد جلوگیری از سرمایه‌گذاری آژانس درمدارس کاتولیک و یهودی خارجی برنده شدند. اما شوارتز می‌گوید این اتفاق مربوط به مدت‌ها قبل است و معلوم نیست امروز نیز کسی از چنین دعوایی حمایت کند. زمان مسلماً تغییر کرده است. مقامات بلندپایه‌کشوری هم‌اکنون متقاعد شده‌اند که بزرگترین دشمن ایدئولوژیک آمریکا، سیاسی‌ترین شکل اسلام است و واشینگتون و متحدان آن نمی‌توانند کنار بایستند و بی‌تفاوت باشند. شواهد بیشتر درمورد این که دولت نهایتاً وارد جنگی عقیدتی شده است ماه گذشته زمانی آشکار شد که رئیس جمهوری مشاور ارتباطات خود، کارن هوگس را به سمت ریاست دیپلماسی ملی وزارت امور خارجه منصوب کرد. هوگس علیرغم فقدان تخصص در زمینه مسایل خارجی، دارای مهارت‌های ارتباطی و نیز رابطه مستقیم با مقامات بلندپایه است. کاخ سفید نیز در نظر دارد پست جدیدی را در شورای امنیت ملی به نام معاون مشاور امنیت ملی برای ارتباطات استراتژیک و دسترسی جهانی ایجاد کند که وظیفه وی هدایت هر چه بیشتر روال اداری به سمت اجرایی شدن است. به نظر می‌رسد تمرکز بیشتر نتیجه‌بخش است. نظرسنجی یی که ماه گذشته پس از تلاش‌ها جهت تسکین آلام ناشی از سونامی به رهبری ارتش آمریکا انجام شد، نشان داد که نرخ دشمنی با آمریکا از 83 درصد به 54 درصد تنزل کرده؛ و حمایت از بن‌لادن تا 50 درصد کاهش یافته است. با این حال، اگر فکرکنیم راه آسانی را پیش رو داریم، احمقانه خواهد بود. کارکشته‌های جنگ اطلاعاتی می‌گویند مبالغی که هم‌اکنون هزینه می‌شود بازهم ناکافی است. اما جدیدترین تحقیقات دفتر پاسخگویی دولت وجود مشکلاتی را در استراتژی دیپلماسی ملی ایالات متحده مورد تأکید قرار می‌دهد. پاتریشیا هریسون سلف هوگس در وزارت امور خارجه که سمت معاون وزیر را بر عهده داشت، به U.S. News گفت: «من احساس می‌کنم آمریکا مانند سیزیف است، پادشاهی یونانی که مجبور بود برای همیشه خر سنگی را به بالای کوهی ببرد و آن را دوباره به پایین اندازد.» درسی که آمریکا باید بیاموزد این است که به جنگ سرد باز گردد – یعنی دنیا به آمریکا اهمیت بدهد و آمریکا باید مشارکت کند. وی هشدار می‌دهد: «هیچگاه پیروزی را نباید اعلام کرد، نباید بگویید این جا پایان تاریخ است و به خانه خود بروید. وظیفه ماست که خرسنگ را بالا و بالاتر ببریم ، همچنان سرمایه‌گذاری کنیم و ارتباطاتمان را حفظ کنیم.»



    گزارش
    نام منبع: US NEWS
    شماره مطلب: 290
    دفعات دیده شده: ۱۴۷۵ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش