-
نزاع کلینت ایستوود با پنتاگون در خصوص فیلمHeartbreak Ridge
جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۱
خدمات متقابل پنتاگون و هالیوود/29 ماجرای نزاع کلینت ایستوود با پنتاگون + تصاویر تفنگداران دریایی کمال همکاری را در ساخت فیلم جدید ایستوود یعنی Heartbreak Ridge به عمل آورده بودند اما پس از این که ایستوود
تفنگداران دریایی کمال همکاری را در ساخت فیلم جدید ایستوود یعنی Heartbreak Ridge به عمل آورده بودند اما پس از این که ایستوود نسخه ی نهایی را در پنتاگون پخش کرد، وزارت دفاع حمایتش از فیلم را پس گرفت. رابرت سیمز معاون روابط عمومی وزیر دفاع ایستوود را به نادیده گرفتن وعده اش برای تغییر چند صحنه طبق نظر وزارت متهم کرد. کلینت ایستوود خیلی عصبانی شد.
شواهد و قرائن نشان می دهند که هالیوود، صنعت فیلم سازی پرزرق و برق آمریکا، هنوز هم به عنوان یکی از اهداف اصلی نفوذ و دستکاری بسیاری از سازمان های دولتی آمریکا، بالاخص سیا، مطرح است. اغلب مباحثی که در مورد تبلیغات سینمایی در جریان هستند به بحث در مورد گذشته ها می پردازند و در حالیکه تعدادی از کارشناسان امر توجهات را معطوف به روابط طولانی مدت و علنی هالیوود با پنتاگون نموده اند اما مطالب کمی در مورد تأثیرگذاری پنهانی بر هالیوود پس از واقعه 11 سپتامبر به رشته تحریر درآمده است. پیش از این 28 قسمت از فصل های کتاب «عملیات هالیوود» در مشرق ترجمه و منتشر شد. آنچه در ادامه می آید بخش بیست و نهم از این کتاب است.***کلینت ایستوود خیلی عصبانی بود. تفنگداران دریایی کمال همکاری را در ساخت فیلم جدید وی یعنی Heartbreak Ridge به عمل آورده بودند اما پس از این که ایستوود نسخه ی نهایی را در پنتاگون پخش کرد، وزارت دفاع حمایتش از فیلم را پس گرفت. رابرت سیمز معاون روابط عمومی وزیر دفاع ایستوود را به نادیده گرفتن وعده اش برای تغییر چند صحنه طبق نظر وزارت متهم کرد.بنابراین اکنون وزارت دفاع تصمیم نداشت به ایستوود اجازه بدهد که فیلم را در پایگاه های نظامی به نمایش در بیاورد یا در عنوان بندی فیلم از تفنگداران دریایی به خاطر همکاری شان تشکر کند. از همه بدتر، سیمز به ایستوود گفت که وزارت دفاع حتی تصمیم ندارد بگذارد او نمایش اولیه ی فیلم را در برنامه ی [1]Toys-for-tots تفنگداران دریایی، که ایستوود حامی ملی آن محسوب می شد، برگزار کند.
سیمز می گوید: «فیلمی نبود که بخواهیم برنامه ی Toys-for-Tots را در آن دخیل کنیم.»
این حرکت ایستوود را شدیداً خشمگین کرد. بنابراین چند روز بعد از نمایش فیلم در پنتاگون در روز ۱۹ نوامبر ۱۹۸۶، ایستوود در دفترش در استودیوی برادران وارنر نشست و نامه ی شدید اللحنی برای سیمز نوشت، او را یک دروغگو خطاب کرده و گفت تا زمانی که سیمز در پنتاگون کار می کند دیگر هرگز برای ساخت فیلم با پنتاگون همکاری نخواهد کرد.
ایستوود در نامه اش نوشت «از نامه ای که در تاریخ ۱۸ نوامبر برای من نوشتید ممنونم. در پاراگراف اول نوشته بودید که از نادیده گرفته شدن درخواستتان برای انجام اصلاحات در فیلم Heartbreak Ridge مأیوس شده اید. در حالی که این ادعا اصلا صحیح نیست. ما با دقت تمام توصیه های شما را به کار بستیم.»
ایستوود، که نه تنها در فیلم ایفای نقش کرد بلکه تهیه کننده و کارگردان آن هم بود، برای جلب رضایت ارتش چندین تغییر در فیلم نامه اولیه انجام داد، اما گفت نمی دانسته که «پیشنهادات» پنتاگون اجباری بوده اند.
او گفتار زننده و خشونت موجود در فیلمنامه ی اولیه را کاهش داده و شخصیت اصلی را از ارتشی به تفنگدار دریایی تغییر داده بود. همچنین چندین تغییر دیگر نیز اعمال کرد که از نظر خودش خیلی مضحک بودند.
یکی از این تغییرات به صحنه ی نبرد اوج فیلم محسوب می شد که بر اساس حمله ی آمریکا به جزیره ی کوچک گرانادا در کارائیب در سال ۱۹۸۳ ساخته شده بود. سیمز از ایستوود خواسته بود از جزیره ی ساختگی برای لوکیشن فیلم استفاده کرده و هر ارجاعی را در فیلمنامه به تفنگداران واقعی که در بمب گذاری انتحاری در سال ۱۹۸۳ در بیروت پایتخت لبنان کشته شده بودند حذف کند.
بمب گذاری انتحاری در پایگاه تفنگداران دریایی در بیروت در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ فقط دو روز قبل از حمله آمریکا به گرانادا و اشغال این جزیره اتفاق افتاد. از نظر ایستوود اشاره ی کوتاهی به واقعه ی بمب گذاری بیروت در فیلم لازم به نظر می رسید. اما وزارت دفاع معتقد بود این کار به تصور ارتباط بین دو رویداد دامن می زند.
سیمز می گوید «ما نمی خواستیم به چنین ارتباطی بین این دو واقعه اشاره شود. در آن زمان تصور بر این بود که حمله به گرانادا برای منحرف کردن توجه به فاجعه ی رخ داده در پایگاه تفنگداران دریایی صورت گرفته است. واضح است که اگر در فیلمنامه به چنین ارتباطی اشاره شده بود ما به آن اعتراض می کردیم. آن زمان از دولت انتقاد شد که برای منحرف کردن توجه از بمب گذاری بیروت به گرانادا حمله کرده است، که اصلاً درست نبود. »
در فیلمنامه کوچکترین اشاره ای به وجود چنین مقاصد آب زیرکاهانه ی از جانب دولت آمریکا نشد، فقط گفته شده بود که روز قبل از حمله به گرانادا بیش از دویست تفنگدار دریایی در بمب گذاری در بیروت کشته شدند. اما سیمز نمی خواست چنین تصوری در ذهن مخاطبان شکل بگیرد. وی روز ۵ می ۱۹۸۶ در یادداشتی به ژنرال والت بومر رئیس دفتر روابط عمومی تفنگداران دریایی نوشت «در خط سیر زمانی فیلمنامه نباید اشاره ای به بیروت شود.»
حذف اشاره به بیروت از فیلمنامه اصلاً به مذاق ایستوود خوش نیامد، اما این کار را انجام داد. وی در نامه اش به سیمز در تاریخ ۱۹ نوامبر نوشت: «و درباره ی گرانادا هم تمام ارجاعات به بیروت از فیلمنامه حذف شدند، با این که ما فکر می کردیم نادیده گرفتن یک واقعیت تاریخی درخواست احمقانه ای است.»
اما علیرغم این مورد و تغییرات دیگری که ایستوود در فیلمنامه اعمال کرد، همچنان رضایت سیمز جلب نشد و هنگامی که طی دو روز آخر فیلمبرداری فهمید سایر تغییراتی که خواسته بود اعمال نشده اند به ژنرال بومر گفت تفنگداران دریایی که در محل فیلمبرداری حضور داشتند باید آنجا را ترک کنند.
سیمز می گوید «ما احساس می کردیم او (ایستوود) کاری را که خواسته بودیم انجام نداده است، و از قبل هم مشخص بود که ممکن است حمایت خود را قطع کنیم.»
ایستوود به قدری از این کار عصبانی شد که به کاخ سفید زنگ زد تا از دوست قدیمی اش رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا بخواهد پادرمیانی کند. البته موفق نشد با ریگان صحبت کند، ولی چند ساعت بعد ژنرال بومر ـ که پنج سال بعد فرماندهی تفنگداران دریایی را طی جنگ خلیج برعهده گرفت ـ با ایستوود تماس گرفت تا بفهمد ماجرا از چه قرار است.
بومر پس از صحبت کردن با ایستوود به این نتیجه رسید که وی مرد شرافتمندی است و برخلاف آنچه سیمز گمان می کرد مشاجره اش با او درباره این که چه چیزهایی در فیلمنامه باید تغییر کند صرفاً یک سوءتفاهم بوده نه ناشی از تلاش ایستوود برای فریب دادن تفنگداران دریایی یا وزارت دفاع.
ژنرال بومر در یادداشتی به سیمز گفت «روز چهارشنبه ۲۳ جولای من مکالمه ی تلفنی ۱۵ دقیقه ای با آقای ایستوود درباره ی فیلم Heartbreak Ridge داشتم. بعد از صحبت کردن با آقای ایستوود متوجه شدم که سوءتفاهمی بین ایشان و معاونت روابط عمومی وزارت دفاع درباره تغییراتی که باید برای جلب موافقت وزارت دفاع در فیلم اعمال می شده، پیش آمده است.»
بومر به سیمز گفت که «ایستوود موکداً گفت هرگز قول نداده بوده همه ی تغییرات را اعمال کند، بلکه فقط پذیرفته بوده تا جایی که در توانش هست این کار را انجام دهد و معتقد بود که به وعده اش عمل کرده است. او به تغییرات مشخصی که برای رقیق کردن زنندگی گفتار و خشونت فیلم انجام داده بود اشاره کرد… نگرانی های من تا حدی برطرف شد و من فکر نمی کنم او عامدانه ما را فریب داده یا برای دستیابی به مقاصد خودش وزارت دفاع را به بازی گرفته باشد.»
ژنرال بومر افزود «با توجه به این که هنگامی که من با آقای ایستوود صحبت کردم فقط دو روز از فیلمبرداری باقی مانده بود، قطع همکاری و حمایت تفنگداران دریایی بی فایده است. ناراحتی و کدورتی که در این صورت پیش می آید در طولانی مدت احتمالاً به ضرر منافع وزارت دفاع و شرکت Malpaso Productions خواهد بود. من فرماندهی تفنگداران دریایی را در جریان ماوقع گذاشتم و او هم موافق بود که قطع همکاری عاقلانه نیست. واحد تفنگداران دریایی از همان ابتدا معتقد بود فیلم HeartBreak Rigde ارزش حمایت کردن را دارد. نظر ما هنوز تغییر نکرده است، فقط کمی نگران پیامدها هستیم.»
در انتهای مکالمه ایستوود به بومر گفت که وی بار دیگر با کاخ سفید تماس گرفته و به آنها خواهد گفت تلفن پیشین او را نادیده بگیرند، و همین کار را هم کرد.
این کار باعث شد شرایط آرام شود و ایستوود بتواند فیلمبرداری فیلم را به پایان برساند. اما چهار ماه بعد که فیلم در پنتاگون به نمایش درآمد همه چیز به هم ریخت، و درگیری بین ایستوود و سیمز مجدداً آغاز شد.
پس از نمایش اولیه، سیمز به ایستوود گفت «اگر می خواهید در آینده هم با وزارت دفاع همکاری کنید ، پیش از این که اجازه ی همکاری صادر شود باید فیلمنامه ی نهایی مورد تأیید قرار گیرد، یا حداقل تعهدی الزام آورتر از آنچه در این مورد ارائه کردید به ما بدهید.»
این حرف خون ایستوود را به جوش آورد.
وی در نامه ی ۱۹ نوامبرش به سیمز، که یک نسخه از آن را به ریگان و نسخه ی دیگر را برای رئیس سیمز یعنی کسپر وانبرگر وزیر دفاع ایالات متحده فرستاد نوشت: «تهدید شما به کنسل کردن فیلمبرداری از طریق ژنرال بومر چندان شرافتمندانه نبود. و درباره آخرین پاراگراف نامه اتان درباره همکاری با وزارت دفاع در آینده، باید بگویم که تا زمانی که شما معاون وزیر هستید این اتفاق نخواهد افتاد و همکاری در بین نخواهد بود.»
سیمز می گوید طی تماس تلفنی که با ایستوود داشت، بازیگر معروف حتی تهدید کرد حرفه ی سیمز در پنتاگون را نابود کند. وی افزود «ایستوود پای تلفن تهدید کرد که این مسئله را به کاخ سفید و دوستش آقای ریگان خواهد کشاند و برای من گران تمام خواهد شد، و گفت به حرفه ام لطمه خواهد زد یا حتی مرا از کار بی کار خواهد کرد.»
اما سیمز نگران نبود. خود ریگان او را به مقام معاون وزیر دفاع منصوب کرده بود و سیمز قبل از این هم به عنوان دستیار ویژه ی رئیس جمهور در کاخ سفید کار کرده بود.
سیمز که یک سال پس از مرافعه اش با ایستوود وزارت دفاع را ترک کرد می گوید: «من نگران نبودم زیرا به تازگی از کاخ سفید آمده بودم و مطمئن بودم که ارتباطم با کاخ سفید به اندازه ی او (ایستوود) قوی است.اما کل جریان خیلی ناراحت کننده بود. چه دلش می خواد هری کثیف[2] تهدیدش کند؟!»
ایستوود از همان ابتدای پروژه با سیمز مشکل داشت. یک سال پیش از ارتش درخواست کرده بود تانک ها و هلیکوپترهایی که برای ساخت فیلم نیاز داشت در اختیارش بگذارند، زیرا شخصیتی که نقش آن را ایفا می کرد یک چترباز قدیمی و جان سخت ارتشی بود که مدال افتخار در جنگ کره دریافت کرده بود، اما اکنون نمی توانست با «ارتش جدید» کنار بیاید.
اما سیمز چه آن موقع که ایستوود فیلمنامه را به ارتش داد و چه یک سال بعد وقتی که آن را نزد تفنگداران برد نظر مساعدی نسبت به فیلمنامه نداشت و به ارتش گفت فقط در صورتی آن را بپذیرند که ایستوود تغییرات عمده ای در داستان اعمال کند.
ایستوود از این قضیه هم دل خوشی نداشت.
در فیلمنامه اصلی نوشته ی جیمز کاراباتسوس، ماجرای فیلم که در دهه ی ۱۹۸۰ اتفاق می افتد هنگامی آغاز می شود که شخصیت کلینت ایستوود یعنی گروهبان توماس های وی ـ یک نظامی کهنه کار که در جنگ های بسیاری شرکت کرده ـ در باری نشسته و از خاطرات دوران جنگ برای دیگر افراد حاضر در بار تعریف می کند. در همان لحظه ی اول در می یابیم که گروهبان های وی به زمان حال تعلق ندارد و به جای مانده از ارتش قدیمی است.
نوجوان مستی روی زمین کنار سرباز کهنه کار می نشیند تا به داستان او گوش بدهد.
های وی می گوید: «آره بچه جون. گندش درومد و یه کمیته از اعضای کنگره ـ که سر تاپاشون یه شپش نمی ارزید ـ سعی کردن به ما چتربازها بگن که دیگه نباس شیطونی کنیم. البته ما هم به سنت هوابردی واقعی جوابشون رو دادیم. سلام نظامی دادیم، گردش به راست کردیم و برگشتیم تو همون سوراخی زباله دونی تا اسهال بگیریم و نگرش گندی نسبت به زن ها داشته باشیم. چیز قشنگی نیست. اما حقیقت محض اینه که جنگ جهنمه.»
این حرف ها درست بود، اما برای ارتش و سیمز زیادی بوی حقیقت می داد. آن ها به ایستوود گفتند که صحنه آغازین باید عوض شود، زیرا نه تنها به زن ها توهین می کند بلکه برای اعضای کنگره، که به هرحال حقوق آنها را پرداخت می کنند نیز توهین آمیز است.
سرهنگ میگل مونته ورده رئیس بخش برنامه ریزی و سیاست ارتش در یادداشتی به تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۸۵ به سیمز معاون وزیر دفاع گفت «نظرات های وی در صفحه ی دوم فیلمنامه درباره سنت هوابردی و نگرش گند نسبت به زنان نه تنها کج سلیقگی است بلکه ارتباطی با خط روایی داستان ندارد.»
در یادداشت همچنین آمده بود که «امروزه ارتش جایگاه بالایی برای کنگره ی ایالات متحده داشته و توسط آن حمایت می شود. نظرات صفحه ی دوم فیلمنامه فقط به خصومت کنگره منجر شده و غیرضروری هستند.»
اما چرا مونته ورده که چندی بعد نزد سیمز در وزارت دفاع مشغول کار شد می خواست کنایه به کنگره از فیلمنامه حذف شود؟ سیمز می گوید «او احتمالا نگران روابط با کنگره بود. گمان می کنم اگر قرار بود اسم ارتش در فیلم بیاید عضوی از کنگره پیدا می شد که بگوید چطور ارتش اجازه داده آنها چنین چیزی بگویند؟»
کاراباتسوس فیلمنامه نویس فیلم معتقد است که ایستوود حق داشت از دخالت سیمز در فیلمنامه عصبانی شود. کاراباتسوس که قضیه ی کنگره را بر اساس داستانی واقعی نوشته بود که هنگام خدمتش در ویتنام شنیده بود می گوید: «اصلاً عجیب نیست که ایستوود عصبانی شد. واضح است که چرا خونش به جوش آمد. حق هم داشت.»
اما ایستوود پایش را در یک کفش کرد و حاضر نشد حتی یک کلمه از تک گویی آغازین شخصیتش را تغییر دهد. به چه جرأتی به او می گفتند حق ندارد کنگره را مسخره کند؟ از کی تا حالا پنتاگون این وظیفه را به عهده گرفته بود؟
اما ارتش به این تغییرات اکتفا نکرد. آنها گفتند دیالوگ های زننده و ناخوشایند فیلمنامه غیرضروری است، و لیستی از تغییراتی که می خواستند در فیلمنامه اعمال شود تا با حمایت از آن موافقت کنند به ایستوود دادند.
مونته ورده در یادداشتش به سیمز نوشت «فیلم نامه، ارتش و به ویژه بخش هوابرد را به صورتی بسیار ناخوشایند و نادرست به تصویر می کشد. نویسنده ها چند کلیشه ی هالیوودی از شخصیت های نظامی در دوران جنگ جهانی دوم را گرفته و سربازهای مدرن را بر اساس این کلیشه ها شخصیت پردازی کرده اند. شرایط کلی که احتمالاً در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ کره وجود داشت بر ارتش امروزی حاکم نیست.»
ایستوود به ارتش گفت نکته ی فیلم دقیقاً همین است. فیلم درباره سرباز پیری است که طی جنگ کره مدال افتخار گرفته و اکنون جایی در ارتش جدید ندارد. اما ارتش این موضوع را درک نمی کرد.
آنها حتی عنوان فیلم را هم درک نمی کردند.
مونته ورده به سیمز گفت «عنوان فیلم به زمان جنگ کره برمی گردد و گمراه کننده است. زیرا موضوع فیلم درباره ارتش در دهه ۱۹۸۰ است.»
اما ایستوود به آنها گفت هدف از انتخاب عنوان فیلم دقیقاً همین است. وانگهی، این فقط یک فیلم است.
ایستوود در نامه ای به تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۸۵ به ژنرال چارلز باسی مدیر روابط عمومی ارتش نوشت «نکته ای که در فیلمنامه ی Heartbreak Ridge نادیده گرفته شده این است که گروهبان های وی متعلق به ارتش قدیمی است، و هیچ ارتباطی به ارتش امروزه ندارد، تا حدی که این مسئله روی زندگی شخصی و همچنین زندگی نظامی اش تأثیر گذاشته و در نتیجه نمی تواند خودش را با ارتش جدید انطباق دهد.»
ایستوود در این مرحله دست پیش گرفت.
وی به ژنرال باسی گفت «مایلم به این مسئله اشاره کنم که گرچه ارتش جدید احتمالاً از ارتش قدیمی برتر است، اما ارتش قدیمی مزایایی هم داشته و با احترامی که برای مردانی که طی جنگ کره و جنگ ویتنام جنگیدند و جان خودشان را از دست دادند قائلم، معتقدم خاطره ی ارتش قدیمی نباید از بین برود. باز هم باید بگویم که این فقط یک فیلم سرگرم کننده است، نه فیلم آموزشی؛ و در حال حاضر تنها تصویری که عامه ی مردم از نیروهای نظامی دارند تصویرشان از رمبو است. Heartbreak Rigde فیلمی میهن پرستانه است که سعی دارد به تعارض ها و درگیری های حال حاضر آمریکا بپردازد، و ما حاضر نیستیم هیچ جور دیگری آن را بسازیم.»
ایستوود همچنین به ژنرال باسی هشدار داد که اگر ارتش او را مجبور کند بدون حمایت آنها فیلم را بسازند اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد، همان طور که پنج سال پیش نیروی دریایی مرتکب اشتباه شده و تهیه کنندگان فیلم «یک افسر و یک جنتلمن» را مجبور کرد فیلم را بدون همکاری آنها تولید کنند.
ایستوود به ژنرال باسی گفت «جالب این است که طی ملاقاتی که با مارتی الفند تهیه کننده فیلم یک افسر و یک جنتلمن داشتم او به من گفت مخالفت های نیروی دریایی که در نهایت به عدم همکاری اشان با فیلم منجر شد دقیقاً انتقادهایی بوده است که امروز ما با آن مواجه شده ایم. همانطور که در جریان هستید بعد از اکران فیلم، نیروی دریایی از این که با ساخت فیلم همکاری نکرده است شرمنده شد، چون بعد از اکران فیلم ثبت نام در آن شاخه از نیروی دریایی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت.»
«خیلی حیف می شود اگر گروهبان های وی در خدمت ارتش آمریکا و لشگر هشتاد و دوم هوابرد که در عملیات نجات در گرانادا مشارکت داشتند حضور نداشته باشد.»
ارتش سعی کرد به ایستوود اطمینان دهد که آنها دغدغه های وی را درک می کنند، و به او گفتند که می خواهند در ساختن فیلمی که هردو طرف به آن افتخار کنند به وی کمک کنند.
ژنرال ریچارد گریفیتس، جانشین رئیس روابط عمومی ارتش در نامه ای به تاریخ ۲۳ دسامبر ۱۹۸۵ به ایستوود نوشت «در غیاب ژنرال باسی من به نامه ی شما، مورخ ۱۷ دسامبر، درباره فیلمنامه ی Heartbreak Rigde پاسخ می دهم. ما متوجه هستیم که شما فکر می کنید نکته ی فیلمنامه درباره ی تعلق داشتن گروهبان های وی به ارتش قدیمی را درک نکرده ایم. اما باور کنید این مسئله را درک می کنیم. همچنین قبول داریم که ارتش قدیمی نکات مثبتی هم داشته است، در حقیقت نکات مثبت بسیاری دارد. و مانند شما می خواهیم یاد و خاطره ی آن را زنده نگه داشته و یاد افرادی را که در جنگ های این کشور جنگیده و جان خود را از دست دادند محترم داریم. بنابراین هیچ تردیدی نیست که می خواهیم فیلمی بسازید که این کار را انجام دهد.»
«گرچه درک می کنیم که Heartbreak Rigdeنه فیلمی آموزشی است و نه قرار است به منظور افزایش عضوگیری ارتش ساخته شود، پذیرفتن بخش هایی از فیلمنامه دشوار است… اما همانطور که ژنرال باسی با آقای مانس (تهیه کننده اصلی فیلم) در میان گذاشته است، ما معتقدیم این اختلاف نظرها را می توان به صورتی که رضایت هر دو طرف جلب شود حل کرد. ما قصد داریم در جهت رفع این اختلاف ها تلاش کنیم.»
ایستوود با کاهش گویش عامیانه و ناخوشایند فیلمنامه موافقت کرد. اما این کار برای جلب موافقت ارتش کافی نبود، بنابراین وقتی مذاکرات به نتیجه نرسید ایستوود تصمیم گرفت فیلمنامه را به نزد تفنگداران دریایی ببرد تا ببیند آیا آنها حاضر به همکاری هستند یا نه. هرچه باشد تفنگداران در هالیوود معروف بودند به این که نسبت به سایر بخش های ارتش روابط بهتری با تهیه کننده ها دارند. ایستوود از طریق دوستش مارتی الفند می دانست که چند سال پیش پس از این که نیروی دریایی از همکاری با تولید فیلم یک افسر و یک جنتلمن خودداری کرد، تفنگداران دریایی به الفند پیشنهاد همکاری کامل در ساخت فیلم را کردند.
تفنگداران به الفند گفته بودند تنها تغییری که باید در فیلمنامه اعمال کند تبدیل شخصیت اصلی فیلم با بازی ریچارد گر از کادر هوایی نیروی دریایی به تفنگدار دریایی بود. حتی از او نخواسته بودند فیلمنامه را خیلی تغییر دهد، و الفند حتی می توانست صحنه ای را که نیروی دریایی به آن اعتراض داشت ـ یعنی خودکشی یک کادری جوان که از دانشکده بیرون انداخته شده بود ـ در فیلمنامه نگه دارد. یکی از مقامات تفنگداران دریایی به تهیه کنندگان گفته بود «اگر یک کادری از مدرسه پرواز تفنگداران دریایی بیرون انداخته شود باید هم خودکشی کند!»
الفند پیشنهاد همکاری تفنگداران دریایی را رد کرد، چرا که نویسنده فیلمنامه که خود افسر سابق نیروی دریایی بود داستان را بر اساس تجربیات خودش نوشته بود و نمی خواست شخصیت اصلی را از نیروی دریایی به تفنگدار دریایی تغییر دهد. بنابراین آنها فیلم را بدون کمک رسمی ارتش ساختند، گرچه تفنگداران دریایی بدون اطلاع وزارت دفاع به تهیه کننده ها کمک کردند. تیلور هکفورد کارگردان فیلم به نمایی از یک جت که در ارتفاع پایین پرواز می کند نیاز داشت. بنابراین از تفنگداران پرسید که آیا حاضر هستند این کار را برایش انجام دهند ـ البته به طور غیررسمی ـ و آنها هم موافقت کردند.
هکفورد می گوید «آنها جت های Harrier داشتند و قبول کردند که پروازی در ارتفاع پست انجام دهند. من دوربین هایم را آماده کردم و دقیقاً سر وقت جت در حالیکه در ارتفاع خیلی پایین پرواز می کرد از کنار ما رد شد.»
چند سال بعد، تهیه کنندگان «چند مرد خوب» هم پس از این که نیروی دریایی درخواست کمکشان را رد کرد با پیشنهاد همکاری تفنگداران دریایی مواجه شدند، به این شرط که شخصیت اصلی فیلم با بازی تام کروز به جای نیروی دریایی، تفنگدار باشد. اما این بار هم تهیه کننده ها پیشنهاد تفنگداران را رد کردند.
اما ایستوود هیچ مشکلی با این که شخصیت گروهبان های وی را از چترباز نیروی دریایی به گروهبان توپخانه ی تفنگداران دریایی تغییر ندهد نداشت، و هنگامی که فیلمنامه را به نزد آنها برد تفنگداران به سرعت با همکاری در ساخت فیلم موافقت کردند.
تفنگداران دریایی شخصیت سرسخت و پوست کلفتی را که قرار بود ایستوود در Heartbreak Ridge ایفا کند دوست داشتند، اما آنها هم از او خواستند از میزان ناسزاهای فیلم بکاهد.
فرد پک سرهنگ دوم نیروی دریایی و مشاور فنی تفنگداران دریایی که افسر ناظر پروژه بود در یادداشتی به تاریخ ۳ آوریل ۱۹۸۶ نوشت «ما در حال حاضر در مرحله ی پیش از تولید فیلم Heartbreak Rigde با شرکت Malpaso Production همکاری می کنیم» و افزود «تفنگداران دریایی به خاطر تصویر مثبتی که این فیلم ارائه خواهد کرد رسماً از آن حمایت می کند.»
ایستوود قبول کرد که کلمات ناخوشایند فیلم را کاهش دهد اما بار دیگر با رابرت سیمز معاون روابط عمومی وزیر دفاع به مشکل برخورد.
هیچ شاخه ای از ارتش نمی تواند به طور یک جانبه از تولید فیلم حمایت کند. آنها باید ابتدا موافقت وزارت دفاع را جلب کنند و این به منزله کسب موافقت سیمز بود.
سرتیپ دی.ایی.پی میلر، که پیش از ژنرال بومر مدیر روابط عمومی تفنگداران دریایی در پنتاگون بود، در نامه ای به سیمز نوشت «دفتر روابط عمومی تفنگداران دریایی در لس آنجلس همیشه همکاری نزدیکی با تهیه کننده ها و فیلمنامه نویس ها به منظور تولید فیلمنامه ای که برای هر دو طرف قابل قبول باشد داشته است. محصول نهایی با این که حاوی کلمات و گفتار ناخوشایند و غیرقابل قبول است به طور کلی به نفع تصویر نیروهای مسلح ایالات متحده است، به ویژه در صحنه های نهایی در گرانادا.»
اما سیمز و دستیارانش معتقد بودند گفتار فیلم آن قدری تغییر نکرده است که شایسته ی موافقت وزارت دفاع باشد.
سرهنگ نیروی هوایی جی.ال هیگینز و مدیر دپارتمان سیاست های آموزشی در دفتر معاون وزیر دفاع در یادداشتی به تاریخ ۲۸ آوریل ۱۹۸۶ به سیمز نوشت «بخش زیادی از گفتار فیلمنامه ی Heartbreak Ridge بی ادبانه و زننده است. من مایل نیستم چنین به نظر برسد که دپارتمان از چنین طرز گفتاری حمایت می کند».
نیروی دریایی هم، که از آنها درخواست کمک شده بود، به نوع گفتار زننده ی فیلمنامه اعتراض کرد. ناو سروان چارلز کمب مدیر خدمات تولیدی نیروی دریایی در یادداشتی به سیمز در تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۸۶ نوشت «گفتاری که در این فیلمنامه به کار برده شده است بدتر از هر چیزی است که پیش از این با آن برخورد کرده ام.»
اما تنها نگرانی پنتاگون گفتار زننده ی فیلمنامه نبود. یکی دیگر از دغدغه های آنها صحت تاریخی وقایع فیلم بود. هنگامی که ایستوود پس از مخالفت ارتش با حمایت از فیلم به سراغ تفنگداران دریایی رفت وقایعی رخ داد که به اختلاف نظر و جدل های فراوان منجر شد.
در فیلمنامه ی اولیه، شخصیت ایستوود یعنی های وی گروهبان چترباز ارتش طی نبرد Heartbreak Ridge در جنگ کره بالاترین افتخار نظامی ملی ـ یعنی مدال افتخار ـ را به دست آورده بود. بنابراین وقتی ایستوود برای کسب همکاری تفنگداران دریایی شخصیت های وی را از ارتش به تفنگدار تغییر داد، طبق فیلمنامه های وی همچنان می بایست مدال افتخار را برای نبردی که نام فیلم از آن گرفته شده بود کسب کرده باشد.
مشکل اینجا بود که ارتش تقریباً به تنهایی در نبرد Heartbreak Ridge شرکت کرده بود ـ به طور دقیق تر لشگر دوم پیاده نظام که به دو تن از اعضای آن پس از مرگ مدال افتخار اهدا شد. تفنگداران در نبرد Punchbowl در نزدیکی Heartbreak Ridge جنگیدند، اما متعصبین ارتش معتقدند که این دو در حقیقت دو نبرد جداگانه بوده ند. و یک مسئله هم واضح بود: هیچ تفنگدار دریایی مدال افتخار برای جنگیدن در نبرد Heartbreak Ridge به دست نیاورده بود.
بنابراین وقتی خبر پیچید که ایستوود شخصیت قهرمان فیلم را از چترباز ارتش به گروهبان توپخانه تفنگداران دریایی تغییر داده است، کهنه سربازهای ارتش که در نبرد اصلی جنگیده بودند فریاد اعتراض سر داده و شکایت کردند که ایستوود سعی دارد تاریخ را بازنویسی کند. چند سرباز قدیمی خشمگین به کنگره و وزارت دفاع نامه نوشتند و مجادله به روزنامه ها کشیده شد.
حتی پای ژنرال کلی فرمانده تفنگداران دریایی هم به قضیه باز شد و او از ایستوود خواست نام فیلم را به نبردی که تفنگداران در کره جنگیده بودند تغییر دهد.
کلی در نامه ای به تاریخ ۳۱ جولای ۱۹۸۶ به ایستوود نوشت «من معتقدم عنوان فیلم بی احترامی به کهنه سربازهای ارتش است که شجاعانه در این نبرد جنگیدند. به همین خاطر از افرادی که از شما خواسته اند عنوان فیلم را عوض کنید حمایت می کنم، و قویاً از شما می خواهم عنوان جدیدی برای فیلم انتخاب کنید. تفنگداران در نبردهای زیادی در کره جنگیدند که از بین آنها می توانید یکی را انتخاب کنید، برای مثال نبرد ناگارو و کوتوری یا چوسین.»
اما ایستوود تصمیم نداشت نام فیلمش را به کوتوری یا ناگارو یا هر اسم غیرقابل تلفظ دیگری از نبردهای جنگ کره تغییر دهد. هیچ می دانستند این اسم ها روی سردر سینما چه جلوه ای خواهد داشت؟ وانگهی، Heartbreak Ridge (به معنای مرز دل شکستگی) معنایی دوگانه داشت. فیلم او اصلا درباره جنگ کره نبود، بلکه درباره تفنگدار دریایی دل شکسته ای بود که می خواست همسر سابقش را به دست آورد.
بنابراین ایستوود پس از صحبت کردن با چند سرباز قدیمی نبرد Heartbreak Ridge تصمیم به مصالحه گرفت. وی تصمیم گرفت خطی به فیلمنامه اضافه کند مبنی بر این که گروهبان های وی در نبرد Heartbreak Ridge جنگیده و پس از جنگ به تفنگداران دریایی ملحق شده است.
این کار باعث جلب رضایت همه طرفین حتی سیمز شد. اما مشکلات دیگری هم وجود داشت. در اواخر فیلم گروهبان های وی و تفنگداران وی در حمله آمریکا به گرانادا شرکت کرده و چند دانشجوی پزشکی آمریکایی را که در جزیره گیر افتاده اند، نجات می دهند. اما در عملیات واقعی ارتش دانش جویان را نجات داد نه تفنگداران دریایی. بنابراین سیمز از ایستوود می خواست که نامی غیرواقعی برای جنگ و نبرد انتخاب کند.
سیمز در یادداشتی به مدیر دفتر روابط عمومی تفنگداران دریایی نوشت «به منظور جلوگیری از بی دقتی هایی که کمپانی را مجبور به بازنویسی فیلمنامه کند، به نفع وزارت دفاع، تفنگداران دریایی و شرکت مالپاسو است که داستان به کل تخیلی بوده و در جزیره ای تخیلی در کارائیب رخ دهد.»
سیمز همچنین به صحنه ای که در آن یک تفنگدار دریایی برای تماس گرفتن با مقر تفنگداران در ایالات متحده و درخواست کمک از کارت تلفن استفاده می کند نیز اعتراض کرد. گزارش های زیادی حاکی از آن بود که چنین چیزی واقعاً اتفاق افتاده است. در حقیقت حتی در روزنامه ی رسمی ارتش یعنی Stars and Stripes گزارش شده بود. اما سیمز می گفت این قضیه اتفاق نیفتاده و باید از فیلمنامه حذف شود.
سیمز در یادداشتی نوشت «این داستان آنقدر تکرار شده است که ماجرای فیلم با روایت های نادرست درباره گرانادا در خواهد آمیخت. ما اجازه نمی دهیم که این ماجرا در فیلمنامه ی فیلم گنجانده شود. بنابراین نباید در نسخه ی جدید فیلمنامه استفاده شود.»
اما ایستوود حاضر نشد صحنه ی کارت تلفن را از فیلمنامه حذف کند و به سیمز گفت «اگر این ماجرا کاملاً غیرواقعی است چرا وزارت دفاع حق اظهارنظر درباره آن را دارد؟»
سیمز همچنین از ایستوود خواست صحنه ای که طی آن یک گروهبان تدارکات سررشته دار[3] از گروهبان های وی می خواهد فعالیت های بازار سیاه او را نادیده بگیرد را نیز از فیلمنامه حذف کند. در اوایل فیلمنامه، قبل از این که گروهبان های وی به واحد شناسایی قدیمی خود منتقل شود کار دفتری در بخش تدارکات تفنگداران دریایی دارد. سررشته دار که یک کلاهبردار است از ایستوود می خواهد در کارهای غیرقانونی اش با او همکاری کند.
گروهبان تدارکات سیگار کوبایی قاچاقی به ایستوود تعارف می کند و می گوید «آدم همیشه باید دنبال دوست های جدید و بیشتر باشد. منظورم اینه که اگه نوک مدادت و چشات اینقدر تیز نبودن، می تونستم زندگیت تو ارتش رو خیلی برات آسون کنم. یا حتی خیلی چرب و نرم.»
های وی به سررشته دار چشم غره می رود و به او می گوید که در چنین فعالیت هایی مشارکت نخواهد کرد: «بهتره اون سیگارهای قاچاقت رو قبل از این که توی دهنت فرو کنم از جلوی چشمام دور کنی.»
این صحنه نشان می داد که های وی اگرچه اغلب مست است و ظاهری آشفته دارد، انسان شرافتمندی است. اما سیمز می خواست از فیلمنامه حذف شود چون حاکی از آن بود که تمامی اعضای ارتش افراد درست کاری نیستند.
سیمز در یادداشتی نوشت «این صحنه حاکی از آن است که پرسنل نظامی انسان های سودجویی هستند و شبهاتی در زمینه وسائل گمشده و فعالیت های بازار سیاه ایجاد می کند. این صحنه یا باید حذف یا بازنویسی شود تا آن نوع تصویری که سعی کرده ایم از آن اجتناب کنیم، چه در واقعیت چه در تخیل، ایجاد نشود.»
و البته این واقعیت که در ارتش هم مانند هرجای دیگری در دنیا کلاهبرداری و فساد وجود دارد اصلاً اهمیتی نداشت. اما ایستوود بار دیگر به درخواست سیمز تن نداد و در نهایت سیمز کوتاه آمد. ایستوود به سیمز گفت «تا جایی که یادم می آید شما طی تماس تلفنی مان نظر خود را درباره این صحنه عوض کردید، چون نشان می داد قهرمان ما هیچوقت و طی هیچ شرایطی حاضر نمی شود از ارتش پولی به جیب بزند.»
اما جدی ترین مخالفت سیمز با فیلمنامه این بود که گروهبان های وی را در حال ارتکاب جنایت جنگی نشان می داد. در انتهای فیلم پس از این که تفنگداران وارد گرانادا می شوند با مقاومت سربازهای کوبایی که جزیره را اشغال کرده اند مواجه می شوند. های وی به یک سرباز کوبایی شلیک می کند و وقتی سرباز به صورت روی زمین افتاده و ناله می کند، های وی با شلیک دیگری کارش را تمام می کند.
پنتاگون از این که قهرمان های فیلم مرتکب جنایت جنگی شوند بیزار است، و همیشه از فیلمسازها می خواهد این صحنه ها را حذف کنند، همانطور که از تهیه کننده های نجواگران باد (windtalkers) و Green Berets چنین درخواستی کرد. و بدتر از همه این که سیمز وقتی این صحنه را دید که نسخه ی نهایی فیلم روی ۱۴ نوامبر ۱۹۸۶ در پنتاگون برایش اکران شد.
وی در نامه ای به فرتیز مانس تهیه کننده ی فیلم نوشت «در فیلم صحنه ای وجود دارد که طی آن گروهبان توپخانه های وی از پشت به سرباز دشمن شلیک می کند، حتی بعد از این که دشمن زخمی و علناً توان انجام کاری ندارد. بر اساس قوانین پیمان ژنو گروهبان های وی باید به خاطر این کارش محاکمه نظامی شود. من فکر نمی کنم شما بخواهید قهرمان فیلم در انجام مأموریتش مرتکب جنایت جنگی شود. بنابراین از شما می خواهم چند ثانیه از فیلم را که در آن این اتفاق رخ می دهد پاک کنید.»
اما ایستوود حاضر نشد آن را پاک کند و در نتیجه این صحنه در فیلم باقی ماند.
سیمز می گوید «من به وضوح اکران نهایی در پنتاگون و در سینمای آنجا را به خاطر می آورم. حدود بیست نفر در سالن حضور داشتند، افرادی که انتظار می رفت و خودشان هم می خواستند از فیلم خوششان بیاید. اما متأسفانه نمی شد. گفتار و محتوای فیلم آنقدر توهین آمیز بود که دستیار اجرایی من، که در کاخ سفید و پنتاگون با من کار کرده است، در اواسط فیلم از سالن خارج شد.»
سیمز سرهنگ دوم فرد پک افسر تفنگداران دریایی را که ناظر تولید پروژه بود به اندازه ی ایستوود در وضعیت ناخوشایندی که پیش آمده بود مقصر می داند.
سیمز می گوید «تمامی کارمندهای من معتقد بودند که افسر رابط تفنگداران دریایی در هالیوود ما را گمراه کرده است. پس از نمایش اولیه ما متوجه شدیم مسائل کلیدی که تفنگداران دریایی گفته بودند طی فیلمبرداری اصلاح می شوند تغییر نکرده، و تهیه کننده و کارگردان شرایط پیشنهادی برای همکاری را نادیده گرفته اند، و متوجه شدیم در حقیقت تهیه کننده اصلاً قصد نداشته چیزی را تغییر بدهد.»
اما پک هم به اندازه سیمز سردرگم شده بود. طبق یکی از یادداشت های داخلی تفنگداران دریایی پک هم نمی دانست چه تغییراتی اعمال شده و کدام یک اعمال نشده اند. در این یادداشت که چند ماه پس از پایان فیلمبردای نوشته شده بود آمده است که «پک مطمئن نیست آیا همه تغییرات درخواستی اعمال شده اند یا نه. برای مثال برخی صحنه ها چند بار فیلمبرداری شد و دیالوگ ها هربار تغییر کرده بود. در برخی صحنه ها ناسزاهای غیرقابل قبول وجود داشت و برخی صحنه ها نه. وانگهی، بخش زیادی از دیالوگ ها پس از فیلمبرداری مجدداً صداگذاری می شد. تا جایی که می دانیم اشاره ی مستقیم به بیروت و گرانادا کاملاً حذف شده و فیلم کاملاً تخیلی است.»
در حقیقت سوءتفاهم های ایجاد شده تا حد زیادی به خاطر فرایند فیلم سازی بود، زیرا فیلم ها را نمی توان بر اساس دستورالعمل های مشخص نظامی ساخت ـ حداقل نه زمانی که پای هنرمندهای مستقل در بین باشد.
و احتمالاً بزرگترین اشتباه سیمز و پنتاگون همین بود: آنها درستکاری هنری کلینت ایستوود را دست کم گرفتند.
جوزف استینسون فیلمنامه نویسی که در بازنویسی چند صحنه از فیلمنامه مشارکت داشت می گوید سیمز همانطور که فیلم یا فرایند فیلم سازی را درک نمی کند، کلینت ایستوود را هم نشناخته بود.
استینسون که فیلمنامه Sudden Impact و جمله معروف «یالا، روزمو بساز» را برای ایستوود نوشته است می گوید «کلینت اعتقادهای خیلی راسخی دارد. فیلم ها همیشه در حال تغییر هستند. باید آنها را تغییر بدهید. ایستوود اصلاً درباره پذیرفتن و انطباق با تغییرات سرسختی به خرج نمی دهد. اما به صداقت شخصیت و صداقت داستان اعتقاد دارد و هیچوقت بر سر صداق داستان یا شخصیت ها مصالحه نمی کند.»
اما پنتاگون در این که از فیلمسازها بخواهد صداقت داستان را به مخاطره بندازد تامل نمی کند. برخی فیلمسازها می پذیرند و برخی فیلمسازها مانند ایستوود تن به این درخواست نمی دهند.
لئونارد هیرشان دستیار ایستوود می گوید «در این حرفه فاحشه های زیادی وجود دارند. اما کلینت ایستوود یکی از آنها نیست.»
[1] . برنامه ی خیریه ای که توسط تفنگداران دریایی ایالات متحده برگزار شده و طی آن اسباب بازی هایی بین کودکانی که والدین آنها بضاعت خرید هدیه ی کریسمس ندارند توزیع می شود. بنیاد Toys for Tots برای تأمین بودجه این برنامه خیریه فعالیت می کند.
[2] . نام یکی از فیلم های کلینت ایستوود که در آن نقش بازرس پلیس خشنی به نام هری کالاهان و معروف به هری کثیف را ایفا می کند.
گزارش فیلم
شماره مطلب: 24857
دفعات دیده شده: ۱۴۵ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش