Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی در نبرد سلطه عملیات روانی در نبرد سلطه
    پنج‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیات روانی در نبرد سلطهابراهیم لطفیانچکیده مقاله حاضر به بررسی عملکرد عملیات روانی دولت امریکا در جنگ سلطه می‌پردازد. مهم‌ترین سؤالی در این زمینه چگونگی کارکرد عملیات روانی امریکا در این جنگ است؟ چه عواملی سبب فروپاشی روانی نیروهای نظامی عراق شد؟ چرا مردم عراق در مراحل اولیه در مقابل این تهاجم سکوت اختیار کردند و به نفع طرفین درگیر وارد عمل نشدند؟ دولت عراق چگونه به مقابله با این تهاجم روانی پرداخت؟ در این راستا سعی شده است در پاس

    عملیات روانی در نبرد سلطهابراهیم لطفیانچکیده مقاله حاضر به بررسی عملکرد عملیات روانی دولت امریکا در جنگ سلطه می‌پردازد. مهم‌ترین سؤالی در این زمینه چگونگی کارکرد عملیات روانی امریکا در این جنگ است؟ چه عواملی سبب فروپاشی روانی نیروهای نظامی عراق شد؟ چرا مردم عراق در مراحل اولیه در مقابل این تهاجم سکوت اختیار کردند و به نفع طرفین درگیر وارد عمل نشدند؟ دولت عراق چگونه به مقابله با این تهاجم روانی پرداخت؟ در این راستا سعی شده است در پاسخ به سؤالات یاد شده با بررسی روند شکل‌گیری عملیات روانی به کارکردهای نظامی آن پرداخته و در پایان دستاوردهای این نوع عملیات برشمرده شود. واژ‌گان کلیدی: نبرد سلطه، عملیات روانی، عراق، تبلیغات روانی، ارتش عراق، ارتش امریکا مقدمه طبق تحقیقات بسیاری که صورت گرفته است، عملیات روانی امریکا در نبرد سلطه، بیشتر بر اساس مدیریت روانی جنگ و با هدف شکست اراده ارتش عراق انجام شد. در این جنگ، برای نخستین‌بار عملیات نظامی پیوست عملیات روانی اجرا شد. مقاله حاضر تاکتیکهای روانی نیروهای ائتلاف را به رهبری امریکا بر ضد عراق در جنگ بیست و سه روزه بهار 1382 نشان می‌دهد. مفهوم عملیات روانی تعاریف گوناگونی در سطح جهان از جنگ روانی ارائه شده است 1.جنگی که هدف آن در سطح کلان، تحمیل اهداف و خط‌مشیهای کشور به دشمن است. 2. اجرای مأموریتهای نظامی با به‌کارگیری تبلیغات از پیش تعیین شده. 3. اثربخشی نظرات، انگیزه‌ها، رفتارها و کردارها و مقاصد از پیش تعیین شده کشور بر دشمنان خویش. در تعاریف سن‌تزو در چین باستان و کلاوزویتس از عملیات روانی، کسب پیروزی با تحمیل انگیزه‌ها و اهداف خویش بر رهبران و مردم کشور آماج، ضرورت روانی داشته و اهمیت فراوانی دارد. اهداف و نتایج مورد نظر عملیات روانی در جنگهای اخیر امریکا، هدف از عملیات روانی، فقط به بن‌بست کشاندن افراد نظامی و غیرنظامی کشور آماج از سوی کشور حمله‌کننده نیست، بلکه این بن‌بست در محدوده‌ای فراتر از طرف کشورهای هم‌پیمان اجرا می‌شود و نیز اعمال تحریمهای شدید در سطح بین‌الملل را نیز در بر می‌گیرد. اهداف جنگ روانی، از بین بردن وحدت و انسجام جامعه و ایجاد تفرقه در میان نظامیان و غیرنظامیان و سلب اطمینان آنان از یکدیگر، با توسل به انواع شیوه‌های روانی است، زیرا با این کار، مردم یک کشور با یکدیگر، به نزاع پرداخته و در مأموریت مردم و حتی زندگی روزمره آنان اختلال ایجاد می‌شود تا جایی که برای حل مناقشات درونی، از مجامع بین‌المللی کمک می‌طلبند. عملیات روانی در جنگ سلطه عملیات روانی از شیوه‌های مهم به کار گرفته شده در جنگ سوم خلیج‌فارس بود. با این شیوه، ضربه مهلکی بر نظام حکومتی عراق وارد شد. افزون بر خسارات جبران‌ناپذیر زیربنایی به این کشور، ستون نظامی آن نیز منهدم و توان دفاعی و ساختارهای ارتباطی آن از هم گسیخته شد. دولت بوش با اجرای تبلیغات روانی از مدتها پیش اعلام کرده بود که تنها راه باقی‌مانده برای مردم عراق، سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام است. تبلیغات وسیع دولتمردان امریکایی باعث شد تا بسیاری از فرماندهان عراقی در فکر طرحی برای کودتا و سرنگونی صدام باشند. سرانجام جنجالهای تبلیغاتی امریکاییها باعث پیروزیهای سریع و پیاپی نظامیان این کشور در عراق شد. سازمان جاسوسی سیا از مدتها قبل آن‌چنان در عراق برنامه‌ریزی کرده بود که (از طریق پست الکترونیکی( ) تماس تلفنی، جاسوسی و ...) حتی نام و مشخصات کامل تک‌تک فرماندهان لشکرهای عراق را می‌دانستند و زمینه به گونه‌ای فراهم شده بود که فرماندهان عراق مقاومت چندانی در برابر تهاجم امریکا از خود نشان ندادند. چرا که سازمان جاسوسی سیا بارها و از مدتها قبل، به آنان گوشزد کرده بود که مقاومت بی‌فایده است. همچنین، فعالیتهای ستون پنجم در ارتش عراق باعث شد که فرماندهان مناطق هم نتوانند کاری از پیش ببرند. در حقیقت، سناریوی سقوط صدام، ماهها پیش از شروع جنگ، نوشته شده بود. در آغاز تهاجم، لشکر 193 هوایی امریکا ضمن بمباران شدید مناطقی از عراق، توانست با قطع خطوط مواصلاتی اصلی به اقدام روانی مهمی دست بزند به طوری که جنگنده‌های امریکایی توانستند امواج الکترونیکی، رادیو و تلویزیون و مخابرات عراق را مختل کرده و سیستم کامپیوتری ارتش عراق را نیز به کلی منهدم کنند. در جنگ سلطه بیش از 80 میلیون برگ اعلامیه در پشت خطوط دفاعی ارتش عراق پخش شد. رادیوها و بلندگوهای تبلیغاتی امریکا نیز، تبلیغات وسیع روانی را با هدف عقب‌نشینی عراقیها از مواضع دفاعی و اجتناب از درگیری با نیروهای ایالات متحده، اجرا کردند. استراتژی اصلی جنگ روانی، بر اساس بازدارندگی مردم عراق و ارتش این کشور از مقابله با امریکا، طراحی شده بود. بمباران پیاپی، یکی از شیوه‌های جنگ روانی آنها بود. یگانهای تبلیغاتی ایالات متحده نیز به سرعت، جنگ روانی گسترده‌ای را به راه انداخته و به مردم عراق گوشزد کردند که در صورت مقابله با نظامیان امریکا سرنوشت مرگباری در انتظار آنان خواهد بود. در پی آن، به سربازان عراقی اخطار دادند و تهدید کردند که اگر هرچه زودتر پادگانها را ترک نکنند علیه آنها از سلاحهای شیمیایی استفاده خواهند کرد. اعلامیه‌های بی‌شماری بر فراز آسمان عراق پخش شد که حاوی شعارهای زیر بود: «یا صدام را بخواهید و یا آزادی مردم عراق را» «صدام دیگر کنترلی بر اوضاع عراق ندارد» «ای مردم عراق! با کمی همت، در راه آزادی خود، با ما همکاری کنید» «ای مردم عراق! در خانه‌های خود بمانید» «ای نظامیان عراق! بی‌هیچ عکس‌العملی در مواضع خود بمانید» «ما برای جنگ با شما (مردم بی‌دفاع عراق)، به اینجا نیامده‌ایم» «ما می‌خواهیم شما را از قید و بند رژیم دیکتاتور صدام آزاد کنیم» «به کسانی که اطلاعاتی در خصوص سلاحهای هسته‌ای به ما بدهند مژدگانی می‌دهیم» «اگر حتی یک گلوله شلیک کنید، قاتل و جنایتکار جنگی به حساب خواهید آمد.» ایالات متحده فهرستی از افراد صاحب نفوذ عراق را فراهم کرده بود که در تماس و هماهنگی قبلی با آنان توانست، مردم عراق را به همکاری با خود متقاعد کند؛ به آنان تفهیم شده بود که به زودی از دیکتاتوری عراق، رهایی خواهند یافت. تبلیغات روانی آنقدر شدید بود که حتی افراد نظامی عراق نیز، کمترین امیدی به پیروزی نداشتند. در نتیجه همین جنجالهای تبلیغاتی فراوان بود که بوش پسر در مدت 44 روز پس از حمله امریکا به عراق (20 مارس 2003)، در اول ماه مه، پایان جنگ عراق را اعلام کرد و به نظامیان امریکایی دستور داد در مواضع پدافندی خود، مستقر شوند. عملیات روانی امریکا و انگلیس در عراق دو کشور امریکا و انگلیس حجم وسیعی از تبلیغات روانی را علیه عراق در رسانه‌های خود در سرتاسر دنیا به راه انداخته بودند که به اختصار به توصیف آن می‌پردازیم. الف. استفاده مناسب از رسانه‌های جمعی امریکا در جنگ دوم خلیج‌فارس(1991)، درباره کنترل و هدایت رسانه‌ها، تجربه‌هایی را به دست آورده بود و در جنگ سوم، در پی آن بود که مدیریت نوینی را در مورد به کارگیری رسانه‌های همگانی جنگ، اعمال کند؛ به این منظور، ششصد نفر خبرنگار زبده و با تجربه را با پوششهای مختلف (بازرگان، افراد عادی: صیاد و ...) و در خطوط مختلف جنگ، با هدف به دست آوردن آخرین اخبار و اطلاعات وضعیت عراق، از مدتها قبل، وارد این کشور کرده بود. ب. استفاده از تاکتیک ایجاد شوک و وحشت به کارگیری سه هزار بمب هدایت‌شونده و موشک در روز نخست جنگ (29 اسفند 81) علاوه بر انهدام بخش عظیمی از تأسیسات نظامی و غیرنظامی عراق، موجب شوک و وحشت عمومی در بین مردم و نظامیان این کشور شد. گزارش لحظه به لحظه برنامه‌ریزی شده از شلیک، هدایت و اصابت موشکها به اهداف، بازتاب روانی گسترده‌ای را همراه داشت و ترس و هراس عمومی را در این کشور افزایش می‌داد. ج. ایجاد تفرقه و سلب اعتماد مردم از حکومت فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری عراق بر مردم، موجب نارضایتی عمومی در بخشهای وسیعی از این کشور شده بود. امریکا با استفاده از این نقطه ضعف حکومت عراق، به پخش شایعاتی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث اقدام کرد. در پی آن، در روزهای آغازین حمله به عراق، کاخ بغداد را که در حومه غربی این شهر بود بمباران کرد و با نمایش ورود سربازان امریکایی به کاخ صدام در روزهای نخستین جنگ، در سطح وسیع رسانه‌ای برای همبستگی مردم عراق با اشغالگران تلاش زیادی کرد. عملیات روانی عراق در جنگ سوم خلیج‌فارس 1ـ اطلاع‌رسانی لحظه به لحظه به مردم و اجرای تبلیغات شدید روانی و به کارگیری رسانه‌های عربی با کمک ایستگاه تلویزیونی قطر (الجزیره). 2ـ افشای اعمال غیرانسانی نظامیان امریکا و انگلیس: تا لحظات واپسین جنگ سلطه، وزیر اطلاع‌رسانی عراق (سعید الصحاف) در تمامی کنفرانسهای مطبوعاتی، شخصاً هدایت خبرنگاران خارجی را به عهده داشت و جنایتهای نظامیان امریکا و انگلیس و همچنین تلفات و شکستهای آنها را به دنیا مخابره می‌کرد. 3ـ ایجاد وحدت و وفاق ملی: سعید الصحاف وزیر اطلاع‌رسانی رژیم عراق با پوشش خبری وسیع، همواره سعی داشت تا تلفات عراق را ناچیز جلوه دهد. صدام حسین نیز با لباس نظامی در کنار فرزندان و اعضای هیئت دولت که همگی آماده رزم بودند، دائماً در تلویزیون عراق ظاهر می‌شد و چنین وانمود می‌کرد که انفجار چند بمب کوچک، در مقابل روحیه مردم عراق، بسیار ناچیز است و مبارزه را تا آخر ادامه خواهد داد. وی همچنین مردم عراق را به وحدت و همدلی فرا می‌خواند و با نشان دادن آمادگی خود و فرزندان و اعضای کابینه‌اش، برای کشته شدن در راه میهن، باعث تقویت روحیه مردم عراق می‌شد. نتیجه‌گیری در جنگهای آینده، اهمیت عملیات روانی به مراتب از عملیات نظامی مهم‌تر خواهد بود و رویارویی نیروها به صورت جنگهای بی‌خونریزی خواهد بود. در نبرد آتی، عملیات روانی از ابعاد مهم نبرد نامتقارن خواهد بود، به عبارت دیگر از نظر روانی، باید ضربه اول را بر مرکز ثقل دشمن وارد آورد. در جنگ سلطه با وجود برتری تعداد نفرات ارتش عراق بر نیروهای ائتلاف، پیروزی از آن ارتش امریکا شد. علت آن وجود چند نیروی نامرئی (عملیات روانی) بود که به عنوان نیروهای پیشگام زودتر از نیروهای اصلی وارد نبرد شدند. هرچند تعداد و مأموریت اصلی آنها کاملاً مشخص نبود ولی اثر روانی آنها چنان بود که نیروهای عراقی همواره تصور می‌کردند آنان در همه‌جا حضور دارند و مراکز عمده نظامی و غیرنظامی عراق دائماً در کنترل و نظارت آنان است. می‌توان در جنگ آینده از این آیه 60 سوره انفال بهره جست: ترهبون به عدوا... و عدوکم یعنی با استفاده از ایمان (نیروی معنوی) و توکل به خدا، در دل دشمنان خدا رعب و وحشت افکند. شناخت دقیق نیات، انگیزه‌ها و مسائل روانی و مؤثر بر نیروهای خود و دشمنان، از ضروریات هر نبرد است، یعنی همان جمله‌ای که سن تزو در چین باستان گفته است: «اگر خود و دشمنت را دقیقاً شناختی، پیروزی شما در نبرد حتمی است». در این جنگ امریکاییها متوجه شدند که صدام حسین بر ارتش صرفاً نظامی، حکمرانی می‌کرده و هیچگاه نمی‌توانست از عهده حملات و تهاجمات پویای روانی نیروهای ائتلاف برآید. پس با رویکرد روانی، از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت، افکار عمومی را متوجه اهداف خود کرده و با در دست گرفتن ساخت روانی جامعه عراق به آنان، این ایده را القاء کرد که برای حفظ وحدت ملی، دموکراسی، حکومت ملی و مردم‌سالاری در عراق، انجام حملات نظامی در عراق ضروری است. رژیم عراق هم که بر سر دوراهی قرار گرفته بود با توجه به ترس از مجامع بین‌المللی جرأت استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی را علیه نیروهای ائتلافی نداشت و همچنین دیگر توان دفاع از خود را نیز از دست داده بود؛ بنابراین با کمترین ضربه در مقابل حملات امریکا، توان مقاومت خود را از دست داد و سرنوشت ذلت‌بار خود را پذیرفت.یادداشت 1. Doctrine of Psychological Operations, 5 September 2003, No 53-3 J Centere of defense information 2ـ حسین حسینی و همکاران؛ 1377؛ همایش جنگ روانی، تهران: دانشگاه امام‌حسین(ع)



    مقالات مجله
    نام منبع: ابراهیم لطفیان
    شماره مطلب: 2192
    دفعات دیده شده: ۱۸۴۲ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش