-
انقلاب اطلاعات و مجازی سازی، فرصتها و چالشها
پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰
انقلاب اطلاعات و مجازیسازی، فرصتها و چالشها با مروری بر وضعیت پدیده اینترنت در ایرانعلیرضا بیاباننوردچکیده انقلاب اطلاعات و فناوریهای وابسته، جوامع را با تحولی شگرف و بیسابقه مواجه ساخته است، تحولی که اینک از انتخاب و اختیار به سمت نوعی اجبار سوق یافته است. این مقاله ضمن ارائه شرایط و ویژگیهای عصر جدید در صدد است تهدیدات و فرصتهایی را که این انقلاب برای جوامع مختلف در پی دارد، بررسی کند و ضمن مطالعه موردی پدیده اینترنت، به تحلیل
انقلاب اطلاعات و مجازیسازی، فرصتها و چالشها با مروری بر وضعیت پدیده اینترنت در ایرانعلیرضا بیاباننوردچکیده انقلاب اطلاعات و فناوریهای وابسته، جوامع را با تحولی شگرف و بیسابقه مواجه ساخته است، تحولی که اینک از انتخاب و اختیار به سمت نوعی اجبار سوق یافته است. این مقاله ضمن ارائه شرایط و ویژگیهای عصر جدید در صدد است تهدیدات و فرصتهایی را که این انقلاب برای جوامع مختلف در پی دارد، بررسی کند و ضمن مطالعه موردی پدیده اینترنت، به تحلیل وضعیت و شرایط ایران بپردازد و در آخر نیز ضمن نتیجهگیری به ارائه مختصری در خصوص عملیات روانی امریکا علیه ایران که اخیراً در اینترنت آغاز شده است دست یابد. کلید واژه: انقلاب اطلاعات، مجازیسازی، فرصتها و چالشها، اینترنت، فناوری نوین، جهان واقعی، شکاف دیجیتال مقدمه جهان ما وارد عصر تازهای شده است. تحولات رخ داده در این عصر را نمیتوان به سادگی همانند اعصار گذشته طبقهبندی کرد و نام مشخصی برای آن در نظر گرفت، چون بر خلاف گذشته در این عصر مسائل و رخدادهای برجسته زیادی مطرحاند که به صورت موازی قابل طرح و بررسیاند. این عصر را با نامهای مختلفی نامگذاری کردهاند: عصر پسا مدرن، پسا صنعتی، مجازیسازی، مدرنیته متأخر، اطلاعات و نظایر آن. اما شاید به دلیل چهره ویژه این عصر نتوان به یقین نامی ماندگار و تعیینکننده برای آن در نظر گرفت که از طرفی همگان آن را بپذیرند و از سوی دیگر تمام جنبههای این عصر را نشان دهد. در هر حال این عصر به هر نامی که نامیده شود، جریان اطلاعات و مجازیسازی از شاخصههای عمده و اساسی آن محسوب میشود. در عصر ما انقلابهای متعددی اعم از فکری و صنعتی رخ داده است که انقلاب فناوریهای جدید اطلاعاتی به طور کاملاً برجستهای خودنمایی میکند. این انقلاب برخلاف انقلابهای گذشته با سرعت وصفناپذیری در کمتر از دو دهه از نیمه دهه 1970 تا نیمه دهه 1990 میلادی سراسر جهان را متأثر کرده است. ویژگی بارز این انقلاب، گسترش جهانی به کارگیری فناوریهایی است که از طریق آن ایجاد میشود و هدف آن گسترش بیشتر انقلاب و در نتیجه به هم پیوستن جهان از طریق فناوریهای اطلاعاتی است. ایده دهکده جهانی مکلوهان هم اینک برای همه کاملاً ملموس و آشکار است. فناوری اطلاعات توانسته است با توجه به اصل نیاز انسان به ارتباط به دلیل اجتماعی بودن او، فناوریهای پیشرفته و جدید در ذخیرهسازی، ارائه و انتقال اطلاعات فراهم آورد و جوامع بشری را به هم نزدیک کرده و کل دنیا را به دهکدهای کوچک تبدیل کند. در چنین جهانی سرعت توسعه و پیشرفت در گروی دستیابی به اطلاعات بیشتر است و نبود دسترسی به اطلاعات، جوامع را به حاشیه رانده و از این دهکده طرد میکند. ما در اینجا با تأکید بر مسئله مجازیسازی و نمود بارز آن یعنی اینترنت، ضمن ارائه تصویری کلی از شرایط جهان معاصر، با منطق این مسئله که هر پدیده جدید علاوه بر فرصتها، تهدیدهایی نیز برای جوامع در پی دارد سعی خواهیم کرد به بررسی فرصتها و پیامدهای این پدیده برای جامعه جهانی بپردازیم ضمن آنکه در آخر نیز نیم نگاهی به وضعیت ایران در شرایط جدید خواهیم کرد. الگوی نوین انقلاب اطلاعات شارحان و مورخان دنیای مدرن معمولاً در شرح انقلاب صنعتی آن را به دو بخش تقسیم میکنند، بخش اول انقلاب صنعتی که شروع آن از انگلستان بود، از نیمه دوم قرن هجدهم آغاز شد و تا نیمه اول قرن نوزدهم ادامه داشت، این انقلاب ماشینهای با قدرت مکانیکی و قوه بخار را جایگزین ابزارهای دستساز کرد و موجب شد صنعت در تأسیسات خاصی متمرکز شود. انقلاب اول با ظهور روشها و ابزارهای صنعتی مدرن ضمن ایجاد تحولات عمده در ابزارها و شیوههای کشاورزی، با جایگزینی قدرت بخار بهجای نیروی عضلانی و نیروهای باد و آب و تولید انبوه کالاهای ماشینی، گسترش یافت. بعدها این انقلاب به دیگر کشورهای اروپایی و امریکا نیز سرایت کرد و گسترده شدن این تحولات منجر به انقلاب دوم صنعتی که در واقع تداوم انقلاب اول محسوب میشود، گردید. درست صد سال پس از انقلاب اول صنعتی به تدریج نفت و نیروی برق جایگزین انرژیهای حاصل از بخار شد و نبوغ شخصی افراد جای خود را به تحقیقات مشترک علمی و دسته جمعی رو به رشد داد. طی جنگ جهانی اول هواپیما، اتومبیل، رادیو و تلویزیون اختراع شد و پس از جنگ دوم جهانی تحولاتی در عرصه ارتباطات و حمل و نقل روی داد که انسان را با افقهای جدیدی مواجه ساخت. این انقلاب (انقلاب دوم صنعتی) باعث شد نقش ابتکارات و اقدامات شخصی افراد که در انقلاب اول گسترده بود کمرنگ شده و به تدریج نقش دولتها و حکومتها گسترش یابد. انقلاب دوم صنعتی برخلاف انقلاب اول با پیشگامی ایالات متحده همراه بود، پس از جنگ جهانی دوم، جوامع درگیر در جنگ با کمک این کشور اقدام به بازسازی صنایع و فناوریهای آسیبدیده خود کردند و این کار توانست نقش این کشور را در تحولات جهانی عمیقتر سازد. انقلاب دوم صنعتی در کل توانست همراه با اختراعات و نوآوریهای انقلاب اول نه تنها انسان را از کارهای سخت و طاقتفرسا معاف کند بلکه با ابداع روش اتوماسیون [خودکار] مبتنی بر ابزارهای الکترونیکی توانست بخشی از ذهن و نیروهای ذهنی انسان را از کار یکنواخت و روزمره آزاد کند.1 از آنجایی که اعصار مختلف از درون صورتبندیهای عصر پیش از خود متولد شده و گسترش مییابند، عصر اطلاعات نیز از دل تحولات شکل گرفته در انقلاب دوم صنعتی به ویژه پس از جنگ دوم جهانی سر برآورد. هسته اصلی انقلاب اطلاعات را باید در دوران جنگ جهانی دوم جستوجو کرد. در طی این جنگ، جهان با افقهای جدیدی در انقلاب صنعتی مواجه شد. با ساخت دستگاههای کشف رمزهای دشمن توسط مؤسسه بریتیش کالوسس( ) و سپس دستگاههای کمک محاسباتی که آلمانها برای تقویت سیستمهای هوایی خود طراحی کردند، انقلاب صنعتی وارد مرحله تازهای شد. پس از آن متفقین برای حمایت از ارتش خود، تحقیقاتشان را در زمینه الکترونیک در برنامههای تحقیقاتی MIT( ) متمرکز کردند. مدتی بعد به حمایت ارتش امریکا آزمایشهای علمی گستردهای در دانشگاه پنسیلوانیا صورت گرفت. آنها در سال 1946 نخستین رایانه همه منظوره( ) ENIAC را که 30 تن وزن داشت، ساختند و به این ترتیب جهان وارد عصر اطلاعات شد.2 شرکت آی.بی.ام( ) که با قراردادهای نظامی حمایت میشد با اتکا به تحقیقات مؤسسه ام.آی.تی( ) در سال 1953 کامپیوترهای پیشرفتهتری ساخت و وارد بازار کرد و به این ترتیب بزرگترین انقلاب بشریت در عرصه فناوری، انقلاب پیشین را به حاشیه کشانید. بعدها میکروالکترونیک، انقلابی درون انقلاب پدید آورد و به دلیل در دسترس بودن و هزینههای رو به کاهش همراه با افزایش کیفیت، جهشی کیفی در انتشار گسترده فناوریهای جدید در کاربردهای تجاری و غیرنظامی رخ داد و موجب گسترش روزافزون این انقلاب در تمام عرصههای زندگی بشریت گردید و این به گونهای است که انسان در متن دگرگونی، هرگز نمیتواند زندگی بدون این تحولات را تصور کند. انقلاب اطلاعات برخلاف انقلاب صنعتی که در صدد بود شیوهها، الگوها و ابزارهای جدیدی برای تغییر و دگرگونی طبیعت و تسلط بر آن پدید آورد و از راه بهکارگیری ظرفیتهای طبیعی به پیشرفت نایل شود و عرصه زندگی انسانی را از طریق بهرهوری بیشتر منابع طبیعی متحول کند، سعی دارد علاوه بر افزایش دگرگونی در طبیعت و بهرهوری بیشتر از آن، از ظرفیتهای انسانی بیشتر بهره ببرد. به نوعی از دوره کشاورزی تاکنون تغییرات صورت گرفته را در دو سطح میتوان بررسی کرد: اول در سطح اینتراکشنیسم( ) یعنی در سطح رابطه انسان با طبیعت و دیگری اینتراارگانیسم( ) یعنی رابطه انسان با انسان. این دو سطح از رابطه، همیشه و در تمام اعصار از عصر کشاورزی تا صنعتی و اطلاعاتی مطرح بودهاند. رابطه اول یعنی رابطه انسان با طبیعت، شکلدهنده فناوری است و رابطه دوم به ایدهها و اخلاق و عقاید شکل میدهد.3 در عصر اطلاعات بر خلاف اعصار دیگر دگرگونی عمده بر روی سطح اینترا ارگانیسم رخ میدهد. این انقلاب در صدد است علاوه بر پیشروی و استفاده از منابع موجود در طبیعت، ظرفیتهای ذهنی انسان را از روشهای مختلف از جمله از روش دستکاریهای ژنتیکی افزایش دهد و به گونهای تحت کنترل خود در آورد. در اینجاست که تفاوت اساسی عصر صنعت و اطلاعات آشکار میشود و آن در اصل و ایده محوری عصر صنعت یعنی کار بر روی طبیعت برای افزایش قدرت و توانایی انسان و چیرگی بر آن است، در صورتی که در عصر اطلاعات علاوه بر تأکید بر اهداف و ایده محوری عصر صنعت، گسترش ظرفیتهای انسانی نیز مد نظر بوده و بیشتر تلاشهای انسان برای اصلاحهای ژنتیکی نیز به همین دلیل است. به طور خلاصه در یک جمعبندی باید گفت که پایه اساسی انقلاب صنعتی در انرژی و کسب بیشتر آن است، در صورتی که اساس انقلاب اطلاعات در ایجاد ظرفیتهای تازه ذهنی در استفاده بهینه از همان انرژیهایی است که انسان از طبیعت کسب میکند. در عصر اطلاعات بر خلاف عصر صنعت که سرمایه و کار عناصر حیاتی آن است به گونهای روزافزون بر دانش نظری متکی است.4 در جامعه اطلاعاتی بخش مسلط را دانش نظری که مبتنی بر پژوهش و توسعه است شکل میدهد. در جامعه اطلاعاتی ارتباط از راه دور و از طریق رایانه، بر شیوههای مبادلههای اقتصادی و اجتماعی و نیز نحوه دسترسی به دانش، تغییراتی پدید آورده است. ما اکنون در برابر جهان واقعی که جهانی سرشار از محدودیتهاست، جهان مجازی را تجربه میکنیم که محصول انقلاب اطلاعات است و مبادلات مختلف ما را با سادگی هر چه تمامتر انجام میدهد. در ادامه در زمینه جهان مجازی بیشتر سخن خواهیم گفت. جهان مجازی در برابر جهان واقعی تحول در صنعت حمل و نقل و ارتباطات موجب شده است انسان بر زمان و مکان فائق آمده و در همه جا و بر همه جا مسلط شود و فاصلههای بسیار کوتاه و زمان بیمعنا را همچون واقعیتی پذیرا شود. در عصر اطلاعات واسطههای الکترونی باعث شده است انسان در چهارچوب انتقال نمادها در همه جا حضور داشته باشد. انسان توانسته است با پیشرفتهای خود جهان جدیدی را سوای جهان واقعی در فراروی خود قرار دهد، جهانی که با حضور نامرئی خود مفاهیم پایهای زندگی بشریت را تغییر میدهد. جهان مجازی،( ) در واقع همان جهان جدیدی است که با فائق آمدن بر زمان و با فراهم آوردن امکان انتقال آنی دادهها، اطلاعات، سرمایهها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم یا چهارچوبهای مکانیکی جهان صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است.5 مکان نیز در جهان مجازی مفهومی همه جایی( ) یافته است، در این جهان، ارتباطات از شکل رودررو به دلیلی تغییر شکل میدهد و یا با آن تکمیل میشود. به اعتقاد پییرلوی مجازیسازی و ورود به جهان مجازی در واقع فرایندی است که یک شیوه هستی را به شیوهای دیگر تبدیل و ضمن حرکتی معکوس، فعلیتها را بر خلاف جهان واقعی به پتانسیل تبدیل میکند. این جهان که با از جا کنده شدن باعث حضور شخص در همه جا میشود، خودش در لامکان و یا به قولی در دگرجا قرار دارد و مکان واقعی آن را نمیتوان مشخص کرد. به نظر او در این جهان به سادگی میتوان از وحدت زمانی سخن گفت و این در حالی است که وحدت مکانی وجود ندارد و در واقع به نوعی، همزمانی جانشین وحدت مکانی میشود. پییرلوی معتقد است که جهان مجازی با شیوههای مختلفی در مکان و زمان جاری میشود. این جهان با شکستن مرزهای مشخص و معین، تقسیمبندیها را از بین برده و مرزهای جهان واقعی را غیر ممکن میکند و این سبب میشود هویت انسانی که به عامل مکان وابستگی شدیدی دارد با چالش مواجه شود.6 شان ویلبر نیز در مقاله خود با عنوان جامعه مجازی ضمن بحث در خصوص مفهوم جامعه مجازی که در درون فضای مجازی جای میگیرد، این جامعه را تجربه مشارکت در فضای ارتباطات با دیگرانی میداند که دیده نمیشوند، وی جامعه مجازی را به جمعیتی تشبیه میکند که در مورد موضوعی پدید میآیند و به مشارکت میپردازند. ویلبر معتقد است جامعه مجازی توهم جامعهای است که در آن نه آدم واقعی وجود دارد و نه ارتباط واقعی.7 ژان بودریار محقق دیگر این عرصه نیز با توسل به مفهوم دهکده جهانی مارشال مکلوهان سعی میکند درباره جامعه مجازی و جامعه واقعی سخن بگوید. او در این زمینه با دیدی انتقادی معتقد است رسانههای الکترونیکی جدید از پیدایش جهانی خبر میدهند که وانمودههای( ) محض، مدلها، رمزها و رقمها و تصویرهای رسانهای، واقعی به نظر میرسند و هرگونه تفاوت بین دنیای واقعی و دنیای رسانهای و یا مجازی از میان رفته است. وی اذعان میدارد در عصر رسانه و در جریان تبدیل واقع به مجاز، واقعیت، در حال متلاشی شدن و تبدیل به تصاویر مختلف و متعدد است. بودریار در روایتی افراطی معتقد است در رسانههای جدید که امر واقع به امر مجاز تبدیل میشود، معنی از دست میرود. او در اینجا با نظری افراطی حتی جنگ خلیج فارس را غیرواقعی دانسته و معتقد است به لحاظ سیاسی اصلاً جنگی رخ نداده است. همچنین جنگها و پیروزیها و شکستهای جاری اعراب و رژیم صهیونیستی را نیز در همین حیطه بررسی میکند. او هر دوی این جریانات را وانمودسازی رایانهای و رسانهای میداند و این دو جنگ را بیانگر مرحله جدیدی در تاریخ جنگ تلقی میکند.8 حتی اگر گفته افراطی بودریار ما را در مورد این مسائل قانع نکند، نباید این مسئله از دید پنهان بماند که درصدی واقعیت در آن وجود دارد و آن تأثیر فناوری اطلاعات در مهم و یا کماهمیت جلوه دادن مسائل و تبعات مربوط به این دو جنگ است که رسانهها با صحنهسازیها و پخش اطلاعات جزئی و یا سانسور شده مانع ایجاد تصویر دقیقی از جنگ شدهاند. از دید او محیط مجازی در دنیای ما کمکم به صورت بلامنازع درآمده است و بر محیط واقعی مسلط شده است. این قضیه باعث شده انسانها دچار توهم واقعیت شوند، در حالی که همه چیز مجازی است. علیاکبر جلالی محقق ایرانی در این زمینه ضمن نامیدن عصر مجازی به عنوان چهارمین موج تغییر در جهان،( ) دنیای مجازی را دنیایی سه بعدی میداند که از زمان گسترش اینترنت و ارتباطات دو سویه، سرعت و رشد بیشتری یافته است.9 در یک جمعبندی باید گفت در جامعه مجازی برخلاف جامعه واقعی عنصر فضا بر مکان تسلطی شگفتانگیز دارد. مکان برخلاف فضا بسیار قابل تصور و مربوط به جایی معین است که محتوای خاصی دارد و از طرفی قابل تحدید و مرزپذیر بوده و همواره ثباتی پویا دارد، در صورتی که فضا بسیار انتزاعیتر از مکان بوده و درک آن به سادگی امکانپذیر نیست. فضا یعنی نوعی خلاء که در همه جا وجود دارد و نه تنها مرزپذیر و قابل کنترل و تحدید نیست بلکه مرکزی خاص نیز نداشته و به نامتناهی بودن گرایش دارد. فضا در جوامع سنتی برخلاف جوامع مدرن و متأثر از انقلاب اطلاعات و ارتباطات، کاملاً تحت سلطه و وابسته به مکان بود و از مکان جدا نبود و در اصل زمان و فضا در بستر جوامع سنتی در قالب مکان به هم پیوند میخوردند. زمان نیز در جامعه سنتی برخلاف جامعه مدرن و اطلاعاتی، وابستگی زیادی به مکان دارد و به قول آنتونی گیدنز، گستره محدودی دارد که بدون پیوند آن با مکان معنایی ندارد. اما در فرایند مدرنیسم و انقلاب اطلاعات و ارتباطات زمان که در جوامع سنتی حکایت از تداوم میکرد، تداوم را از بین میبرد و تحت تأثیر این فرایند زمان، آنچنان فشرده میشود که فرهنگ واقعیت مجازی را به دو شیوه مختلف همزمانی و بیزمانی دگرگون میسازد. این مسئله باعث نزدیکی بیسابقه زمانی رخدادهای اجتماعی و جلوههای فرهنگی میشود و گفتگوی واقعی و چندجانبه را امکانپذیر میسازد و همچنین موجب میشود وقایع در افقی مسطح همزمان شوند، افقی که نه شروعی دارد و نه پایانی. در نهایت باید گفت که فضا در دنیای ارتباطات و اطلاعات، ضمن شکل دادن به زمان، روند تاریخی را دگرگون ساخته و برخلاف گذشته مکان را وابسته به زمان میسازد.10 به هرحال به نظر میرسد ظهور جهان مجازی در برابر جهان واقعی، بسیاری از روندها، نگرشها و ظرفیتهای آینده جهان را دچار دگرگونیهای اساسی کند. جهان واقعی با خصیصههایی همچون مکان مشخص جغرافیایی، داشتن نظام سیاسی مبتنی بر دولت ـ ملت و ... اینک در برابر جهان مجازی که برخلاف جهان واقعی زمان و مکان مشخصی نداشته و نیز به هیچ نظام سیاسی مبتنی بر دولت و ملت، وفاداری نشان نمیدهد، قرار گرفته است. جهان مجازی با ویژگیهایی چون همزمانی و هممکانی ضمن استوار شدن بر مفهوم فضا که مفهومی نامشخص و نامعین است چالشی را در برابر جهان واقعی برانگیخته است. به نظر میرسد که این دو جهان در آینده به صورت جهانهایی موازی و در برخی مواقع بههم چسبیده، دگرگونیهای عمیقی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... پدید آورند.11 ماهیت امریکایی عصر اطلاعات همان طور که قبلاً اشاره شد برخلاف انقلاب صنعتی به ویژه انقلاب اول که ماهیتی انگلیسی داشت، انقلاب اطلاعات، انقلابی امریکایی بود. در نگاهی اجمالی به سیر تطور جریانها در انقلاب اطلاعات، میتوان به ماهیت امریکایی بودن این انقلاب پی برد. از سویی جنگ جهانی دوم موجب پدیدآمدن نوعی گسست تاریخی در سرمایهداری شده بود و پس از آن مدل جدیدی برای انباشت سرمایه پدید آمد که الگوی جدید فناوری (الگوی اطلاعاتی) را شکل داد. این الگو در صدد بود سرمایهداری را برای فائق آمدن بر تناقضات درونی خود یاری دهد و از سوی دیگر، این الگوی جدید وسیلهای بود که برتری نظامی کشورهای سرمایهداری به ویژه امریکا بر قدرت نظامی دشمن یعنی شوروی سابق، آن هم در واکنش به چالشهایی که فناوریهای مختلف این کشور در مسابقات فضایی و سلاحهای هستهای ایجاد کرده بود، را موجب میشد. ضمن آنکه میتوان به تقارن تاریخی اشاره کرد که میان گستردهتر شدن فناوریهای جدید و بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی دهه 1970 وجود دارد.12 نقطه اوج این پدیدههای فناوری، برنامههای نظامی ایالات متحده در سال 1983، مصادف با برنامه جنگ ستارگان است و در اصل همین برنامه است که زمینه رشد شگفتانگیز این گونه فناوریها را فراهم میکند. تلاشهای اواخر دهه 1960 در زمینه صنایع فناوری، به ویژه فناوری اطلاعاتی برگرفته از اهداف نظامی بود و همین موجب شد این کشور برای جهشی بزرگ آماده شود. برخلاف نظر کاستلز هرگز نمیتوان علل و انگیزههای اولیه انقلاب ارتباطات را حول عواملی نظیر فرهنگ و ... متمرکز ساخت. به هرحال پیشرفتهای فناوری در الگوی اطلاعاتی از انگیزههای عمیق نظامی این کشور برخوردار بوده است و این هرگز منافاتی با این مسئله ندارد که الگوی مسلط در عصر اطلاعات بعدها در سیر تکامل خود به انگیزههای دیگری نظیر فرهنگ و ... مرتبط شده است. به دلیل نوپا بودن و ریسک بالایی که این فناوریها نسبت به فناوریهای قبلی دارد، پیشرفتهای بعدی آن نیز بدون کمکهای سخاوتمندانه بازار تضمین شده وزارت دفاع امریکا، امکانپذیر نبود. به نظر میرسد در این زمینه اشارهای کوتاه به نام مؤسسات و آزمایشگاههای تحقیقاتی مشهور نظیر ام.آی.تی (انستیتو فناوری ماساچوست)، هاروارد، استانفورد، برکلی، یو.سی.ال.ای (دانشگاه کالیفرنیا واقع در لسآنجلس)، شیکاگو، جانزهاپکینز، آزمایشگاههای تسلیحاتی ملی مانند لیورمور،( ) لسآلاموس،( ) ساندیا،( ) لینکلن( ) و ... که برای مؤسسات وابسته به وزارت دفاع این کشور و یا تحت حمایت مستقیم آن کار میکردند، کافی است تا ماهیت امریکایی این گونه فناوریها اثبات شود. با وجود همه این موارد هرگز به سادگی نمیتوان نقش حمایتهای این کشور برای حفظ و بازیابی برتری فناوری خود بر شوروی سابق را نادیده گرفت. از این رو در امریکا و در سراسر جهان آغازگر انقلاب فناوری اطلاعات، دولت و مؤسسات دولتی آن هم از نوع امریکایی آن بودهاند.13 امریکا بعدها نیز سعی کرد پیشرو بودن خود در این عرصه را حفظ کند و با پدیدآوردن زمینههای لازم همواره ابتکار عمل داشته باشد. برای این منظور در سال 1987 آلبرت گور( ) سناتور وقت و معاون بعدی ریاست جمهوری ایالات متحده، ضمن یک سخنرانی با بیان مسائل مربوط به این عصر سعی کرد کنگره را برای ایفای نقش جدید کشور در عرصه این نظم اطلاعاتی مهیا سازد.14 در نوامبر 1991 نیز گور قانون جدیدی راجع به پیشبرد استفاده از کامپیوتر در کنگره به تصویب رساند که هدف آن حفظ و حراست رهبری این کشور در زمینه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی از طریق ایجاد یک شبکه ملی بسیار نیرومند مطالعاتی و تحقیقاتی بود. بعدها جرج بوش پدر رئیس جمهوری وقت امریکا از این قانون پشتیبانی کرد. با پیروزی بیل کلینتون و سناتور آلبرت گور نامزدهای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده (نوامبر1992) رئیس جمهور جدید و معاون وی، مسائل و فناوریهای اطلاعاتی را یکی از محورهای اصلی برنامههای اقتصادی دولت تازه اعلام کردند. درست چند روز پس از آغاز زمامداری بیل کلینتون، وی و معاونش در فوریه سال 1993 طی بیانیهای نقش فناوریهای جدید را در رشد اقتصاد ایالات متحده مورد تأکید قرار دادند و اهداف آن را چنین بیان کردند: از آنجایی که در گذشته، قدرت اقتصادی ایالات متحده امریکا، با توجه به عمق بندرها و وضعیت راههای ما مشخص میشد امروز هم قدرت کشور با در نظر گرفتن توانایی ما برای انتقال سریع و مطمئن مقادیر زیاد اطلاعات و توانایی ما برای کاربرد این اطلاعات و شناخت آنها، مشخص میشود. همچنان که شبکه بزرگراههای دولت فدرال، تحول تاریخی مهمی در تجارت ما پدید آورد، بزرگراههای اطلاعاتی کنونی ـ با توانایی حمل و نقل اندیشهها، دادهها و تصویرها در سراسر کشور و در سراسر جهان ـ برای قابلیت رقابتی معارضهگر و قدرت اقتصادی امریکا، نقش اساسی دارند.15 رهبران امریکا همزمان با تلاشهایشان برای حفظ برتریهای خود در این زمینه، نه تنها در داخل کشور اقدام به تبلیغات فراوانی کردند و با اختصاص 400 میلیارد دلار سرمایه از سوی کمپانیهای بزرگ، پشتوانهای گسترده را برای آن فراهم کردند، بلکه با برگزاری همایشها و سخنرانیهای مختلف در این زمینه سعی کردند جهان را متوجه دستاوردهای تازه این فناوریها کنند. آلبرت گور در ماه مارس 1994 طی سخنرانی هیجانانگیزی در کنفرانس عمومی نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور در بوئنوسآیرس به اهمیت ایجاد و توسعه زیرساختهای اطلاعاتی جهانی و طراحی بزرگراههای جمعی اطلاعرسانی( ) که در اصل تعمیم طرح ساختار زیربنایی اطلاعرسانی ملی( ) در سطح جهان بود،16 در تمام کشورها در سراسر دنیا اصرار ورزید و سپس یک سال بعد در کنفرانس سران هفت کشور بزرگ صنعتی جهان در بروکسل بر دیدگاههای خود در این زمینه تأکید کرد. دولت ایالات متحده در سالهای اخیر نیز ضمن تلاش برای تدارک سیاستها و برنامههایی با گسترش فناوریهای اطلاعاتی در داخل کشور و در سطح جهانی، اهداف برتریجویانه خود در جهت دستیابی به منافع مورد نظر در عرصههای رقابت بینالملل با سایر کشورهای سرمایهداری را با حمایت از کمپانیها و انحصارهای بزرگ ارتباطی امریکایی پیگیری کرده است و این تا حدی پیش رفته است که با وضع مقررات محدودکننده در برابر فعالیتهای آزاد و بیحد و حصر مؤسسههای ارتباطی انحصارگر ایالات متحده در زمینههای مختلف مخالفت کرده است.17 از مینیتل تا اینترنت داستان مینیتل در سال 1978 شرکت تلفن فرانسه برای جبران ضعف صنایع الکترونیک در این کشور و پاسخ به انتقادات علیه این صنعت، شبکهای با عنوان مینیتل( ) که متشکل از یک ویدئوتکس بود طراحی و در سال 1984 بعد از 6 سال آزمایش، در سطح ملی به بازار عرضه کرد. این سیستم تا سال 1990، 23 هزار نوع خدمات گوناگون را ارائه میکرد که در مدت کوتاهی در بین فرانسویان رواج یافت و از هر چهار خانواده فرانسوی یک خانواده و حدود یکسوم جمعیت فعال این کشور از این خدمات بهره میبردند. پیش از طراحی این شبکه، شبکههای ویدئوتکس مشابهی در آلمان، بریتانیا، ژاپن و امریکا طراحی شده بودند که در نهایت با شکست و یا عدم اقبال عمومی مواجه شده بودند. شبکه مینیتل که با پشتوانه دولت و به قصد اطلاعاتی کردن جامعه فرانسه راهاندازی شده بود در ابتدا به صورت شبکهای برای کسب اطلاع از خدمات مختلف دولتی و خصوصی و همچنین بیان مسائل فردی مردم به کار میرفت اما بعدها نقش تجاری بیشتری یافت. این شبکه محدودیتهای زیادی برای گسترش داشت، از جمله: هرگز به دلیل محدودیتهای کنترلی (خارجی) نتوانست مرزهای ملی فرانسه را پشت سر بگذارد. بعدها این شبکه به صورت دروازهای برای ارتباط فرانسویها با منظومه بزرگ اینترنت درآمد.18 افسانه اینترنت اینترنت، دنیای گسترده و شگرف ارتباطات و اطلاعات است. برخی آن را به صورت شبکهای از شبکهها و تور گسترده جهانی دانستهاند که رایانهها را به هم متصل میکند، یک تار عنکبوتی الکترونیکی که از طریق خطوط تلفن، رایانههای شخصی و یا شبکههای رایانهای را به هم متصل کرده و با اختصاص نشانیهای الکترونیکی مشخص به هر یک، به تأمین ارتباطات و تبادل اطلاعات به صورت متن، صدا و فیلم میپردازد.19 از دید برخی دیگر، اینترنت اساساً واقعیتی است که باعث ارتباط و اتصال میلیونها رایانه در سراسر جهان شده است. اینترنت یعنی این واقعیت که رایانهای درخواست رایانه دیگر را درک و اجرا کند. مطابق با این گفتار، این شبکه چیزی جزء پروندههای موجود بر روی رایانههای دیگران که به بقیه اجازه استفاده دادهاند محسوب نمیشود و در واقع ارتباطی است بین دهها میلیون انسان که به یکدیگر اجازه میدهند، بخشهای رایانههایشان را مرور کنند.20 در عبارتی دیگر شاید بتوان گفت اینترنت ساختاری است برای برقراری روابط میان اندیشهها، روشها و پردازشهای دیجیتالی و ابزاری است بدیع و منسجم با فناوری پیشرفته و مدرن اطلاعاتی و تعداد نامحدودی کاربر که یک فضای مجازی را به اشتراک گذاشتهاند که مرزهای جغرافیایی ملی و منطقهای، آن فضا را محدود نمیکنند.21 این سیستم جهانی که توانسته است ایده دهکده جهانی مک لوهان را به اثبات برساند برای اولین بار در دهه 60 (1969) در پی سفارش وزارت دفاع امریکا به یکی از مؤسسات تحقیقاتی وابسته با عنوان سازمان پژوهشهای پیشرفته وزارت دفاع امریکا (دارپا( پا به عرصه وجود گذاشت. این سفارش که بعدها عنوان آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته( ) با نام مختصر آرپانت( ) به خود گرفت، آمیزهای منحصر به فرد از استراتژی نظامی و همکاریهای عمده علمی و نوآوریهای ضد فرهنگی بود، در پی پرتاب نخستین سفینه اسپوتنیک شوروی به فضای ماوراء زمین و افزایش نگرانی امریکا از خطر حملات هستهای آن کشور، که زنگ خطر را برای مؤسسات و فناوریهای پیشرفته نظامی این کشور به صدا درآورد، به جهت حفظ و حراست از اسرار نظامی ارتش امریکا در شرایط بسیار مخوف جنگ هستهای صورت گرفت. بر اساس این سفارش باید سیستمی طراحی میشد که در برابر تهاجم هستهای آسیبناپذیر باشد، چون ایالات متحده در صدد بود میان مراکز تحقیقات علمی و نظامی خود و همپیمانانش در اروپایغربی ارتباطی برقرار کند تا در صورتی که یکی از مراکز آماج حمله هستهای شوروی قرار گرفت، ارتباط کل شبکه مختل نشود. در نهایت این سیستم بر اساس فناوری ارتباطی بستهای( ) برنامهریزی شد که شبکه را از مراکز کنترل و فرماندهی بینیاز میکرد. بعدها این شبکه گستردهتر شد و توانایی انتقال انواع نمادها را بدون استفاده از مراکز کنترل به دست آورد.22 در ابتدا ورود به این شبکه برای مراکز تحقیقاتی که با وزارت دفاع امریکا همکاری داشتند آزاد بود و دانشمندان از این شبکه برای اهداف ارتباطی استفاده میکردند. بعدها کمکم جدا کردن پژوهشهای نظامی از ارتباطات علمی و گفتگوهای دوستانه دشوار شد. با دسترسی دانشمندان همه رشتههای علمی به آرپانت در سال 1983 شبکهای با عنوان میلنت( ) با اهداف نظامی برای جدا کردن تحقیقات نظامی از ارتباطات علمی و دوستانه راهاندازی شد. در سال 1980 بنیاد ملی علوم ایالات متحده با هدف ایجاد شبکهای علمی اقدام به تأسیس سی.اس.ان.ای.تی( ) کرد و سپس شبکهای دیگر موسوم به بیتنت( ) برای دانشگاهیانی که با علوم سروکار نداشتند پدید آمد. هنوز همه شبکههای پدیدآمده از آرپانت به عنوان سیستم اطلاعاتی مادر تغذیه میشدند. شبکه آرپانت در سال 1987 در پی گسترش خود به شبکه اینترنت تبدیل شد که از طرف وزارت دفاع ایالات متحده حمایت میشد و بنیاد ملی علوم آن را اداره میکرد.23 پس از جنگ سرد و فروپاشی رژیم کمونیستی شوروی یعنی در سالهای 4ـ1993 و نیز کاهش حساسیتهای امنیتی، عضویت و استفاده از اینترنت گسترش یافت و تعداد زیادی از مردم معمولی به ویژه دانشجویان دانشگاهها و بخش خصوصی و مردم عادی به این شبکه پیوستند. متعاقب با استفاده گسترده کاربران، دانشگاهها و مراکز دولتی و شرکتهای معتبر خود را به اینترنت متصل کردند و شبکههای اطلاعاتی گستردهای را بر روی اینترنت قرار دادند. اینترنت کمکم به لحاظ فنی نیز گسترش یافت. این شبکه که در سالهای دهه 70 میتوانست حدود حجم 56 هزاربایت در ثانیه را به نقاط مختلف ارسال کند، در سال 1987 به 5/1 میلیون بایت و در سال 1992 به 45 میلیون بایت افزایش یافت. از سال 1995 به این سوی نیز با اختراع فناوری ارسال گیگابایتی این امکان پدید آمد که اطلاعاتی معادل اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره امریکا در کمتر از یک دقیقه در این شبکه جابجا شود.24 در سال 1973 شبکه اینترنت تنها میتوانست 25 رایانه را به هم متصل کند و این تا پایان دهه 1970 به بیش از 256 رایانه افزایش یافت. بعدها تا سال 1980 و به دنبال تحولات مختلف هنوز بیش از 25 شبکه با حدود چند صد رایانه اصلی و صد هزار نفر کاربر، امکان استفاده، هنوز چندان رایج نشده بود. در سال 1989 نیز تعداد مشترکان اینترنت در سراسر جهان تنها یکصد هزار نفر بود، اما در رشدی چشمگیر این رقم در سال 1991 به بیش از یک میلیون نفر رسید و بدین ترتیب در سال 1996 به ده میلیون و در سال 2000 میلادی به بیش از 200 میلیون نفر افزایش یافت.25 در سال 2002 نیز تعداد کاربران به چیزی در حدود ششصد میلیون نفر افزایش یافت و در نوامبر 2003 این جمعیت به 619 میلیون نفر رسیده است. بر اساس تحقیقی که در اوت 1995 صورت گرفت 24 میلیون امریکایی از اینترنت استفاده میکردند و مطابق با تحقیقات بعدی نیز تعداد استفادهکنندگان در این کشور هر سال نسبت به سال پیش دو برابر میشود. پیشبینی میشود در اواسط دهه اول قرن بیست و یکم، صدها میلیون نفر در سراسر دنیا از این شبکه بهرهمند شوند. همچنین از دید برخی از کارشناسان زمانی خواهد رسید که اینترنت 600 میلیون شبکههای رایانهای را به یکدیگر متصل سازد. در مورد عوامل پیشرفت و گسترش چشمگیر شبکه اینترنت، دو عامل متضاد وجود دارند، از طرفی اینترنت در پی برنامههای امنیتی وزارت دفاع امریکا با همکاری علمی برخی دانشگاههای مشهور آن کشور در ایجاد شرایط فنی برای ظهور انقلابی جدید در فناوری اطلاعاتی پا به عرصه وجود گذاشت و از طرف دیگر کوششهای آزادیخواهانه و اعتراضات مجامع دانشگاهی در دهههای 60 و 70 در جنبشهای دانشجویی ایالات متحده سبب گسترش و پیشرفت هر چه بیشتر این شبکه شد.26 با گسترش و پیشرفت روزافزون این پدیده ارتباطی و به موازات آن کاهش بهای رایانههای شخصی و افزایش قدرت ارتباطی آنها و نیز سهولت دستیابی به شبکه اینترنت، تحولات عمدهای در مسائل علمی، اجتماعی، سیاسی و ... پدید آمد، به گونهای که این پدیده به صورت بخش بسیار مهمی از زندگی بشریت درآمده است. معماری این شبکه به گونهای است که سانسور و یا کنترل در آن بسیار دشوار است. تنها راه کنترل این شبکه وارد شدن به آن است و مبادرت به این عمل برای هر سازمان یا نهاد، وقتی که این شبکه فراگیر شود و همه انواع اطلاعات را در سراسر جهان انتقال دهد، برابر است با پرداخت تاوانی گزاف. این شبکه با کاربردهای مختلف ارتباطی و اطلاعاتی خود، دارای خصوصیاتی از جمله تمرکززدایی، سهولت در دسترسی، هزینه پایین دسترسی، اطلاعات و فقدان هرگونه کنترل و مرکزیت است، که آن را به صورت واقعیتی بلامنازع در عصر اطلاعات درآورده است. همان طور که گفته شد این پدیده توانسته است به خوبی در مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... نقشهای قابل توجهی ایفا کند. به لحاظ سیاسی با افزایش قدرت ارتباطات، شبکههای اطلاعرسانی گستردهای معروف به بولتن بورد( ) پدید آمدند که اخبار و رویدادهای سانسور شده خبرگزاریها و شبکههای خبری متعارف را منتشر میکردند. این شبکهها که در دل اینترنت پدید آمدهاند، ابتدا در ایالات متحده و سپس در سراسر جهان از آنها استفاده شد. بعدها استفادههای سیاسی از این وسیله بسیار گسترش یافت، طوری که به دنبال جنبش دانشجویان چینی و حوادث میدان تیان انمن پکن در سال 1989، دانشجویان چینی مقیم در خارج از چین، با انتشار اعتراضات به وسیله این شبکه، نه تنها در خارج از کشور به همکیشان خود کمک رساندند، بلکه جهانیان را از این خبر مطلع کردند، در حالی که میتوانست در نظام بسته چین مسکوت بماند و با این کار باعث ایجاد فشارهای مضاعف جهانی بر این کشور شدند. در واقعه دیگری نیز مارکوس رهبر زاپاتیستهای انقلابی مکزیک با شعار اینکه قدرت نت از قدرت شمشیر برتر است، با استفاده از امکانات چشمگیر این شبکه، پیامها و اهداف جنبش خود را در فوریه 1995 هنگام عقبنشینی به جنگلهای این کشور، جهت آگاهی مردم سایر نقاط جهان و مقابله با سیاستهای دولت مکزیک منتشر کردند.27 امروزه به سادگی میتوان با ساختن یک سایت و یا وبلاگ در شبکه گسترده جهانی، با صرف کمترین وقت و هزینه، اخبار و ایدهها و نظرات خود را در دسترس دیگران قرار داد. همان طور که در جنگ ایالات متحده علیه عراق استفاده از اینترنت برای کسب و انتشار اخبار بسیار رواج یافته بود و پدیده وبلاگنویسی توسط شهروندان عراقی و یا خبرنگارهای خارجی جهت اشاعه اخبار و گزارشهایی از این جنگ ثانیه به ثانیه گسترش زیادی پیدا کرده بود. حاکمیت امریکا بر اینترنت در مورد این واقعیت که اینترنت را ارتش امریکا و با اهداف نظامی ایجاد کرد، نمیتوان شک کرد. پس از آن بخشهای دانشگاهی این شبکه را گسترش دادند. پیش از آنکه اینترنت وارد بازار و مصارف تجاری شود صرفاً محدود به حوزه کوچک کاربردهای علمی و نظامی میشد، اما امروز جنبه بازرگانی و تجاری در اینترنت افزایش یافته و این بخشها گردانندگان واقعی این پدیدهاند. هیچ کس نمیتواند منکر این موضوع شود که بیشترین و بزرگترین بخش تجهیزات مربوط به اینترنت در کشور امریکا متمرکز شده است، ضمن آنکه نزدیک به 80% تجهیزات مربوط به سرورهای اینترنتی که سایتهای مختلف بر روی آنها ایجاد شدهاند نیز در شرکتهای تحت قوانین این کشور جای گرفتهاند و در کل کشور ایالات متحده نقش مدیریتی و کنترل را در عرصه اینترنت ایفا میکند. طبیعی است که این مسئله برای کشورهایی که با ایالات متحده به لحاظ سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی مشکلاتی دارند بسیار حاد میباشد، چون در این جامعه مجازی که کشورها ناچارند اطلاعات زیادی را بر روی آن قرار دهند، امنیت اطلاعات در خطر جدی قرار دارد. مشکل مدیریتی در عرصه اینترنت از ابتدای شکلگیری این شبکه تاکنون به صورت معضلی پایدار ذهن بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران و برنامهریزان کشورهای مختلف را درگیر کرده است. برای پاسخگویی به این مشکل، ایالات متحده شرکتی با نام شرکت اینترنتی عامل اسمها و شمارهها (آی.سی.ای.ان.ان)( ) که در واقع یک سازمان بینالمللی غیرتجاری، نیمهدولتی و نیمهخصوصی است تأسیس کرد. این شرکت مسئولیت آدرسهای اینترنتی، پروتکلهای شناسایی و دامنههای اینترنتی عمومی و کشوری و همچنین مدیریت سرورهای اصلی اینترنت را بر عهده دارد و مستقیماً به وزارت بازرگانی امریکا و در نتیجه به دولت این کشور وابسته است و مقر آن نیز در این کشور است، ضمن آنکه تمامی سرویسهایش تحت قراردادهای دولتی ایالات متحده به انجام میرسد و در واقع وظایف آی.ای.ان.ای( ) که مسئولیت شماره و نامهای اینترنتی این کشور به عهده آن است در سطح وسیعتری انجام میدهد. هرچند هیئت مدیره این شرکت را شهروندان کشورهای مختلفی تشکیل میدهند اما در نهایت سلطه امریکا بر آن انکارناشدنی است.28 اکنون با گسترش اینترنت، این شرکت به صورت عرصهای بلامنازع درآمده است که سیاستهایش میتواند مجموعه عظیمی از کشورها و قارهها را تحت تأثیر قرار دهد. این مسئله برای کشورهایی که حساب عمدهای بر روی شبکه جهانی مذکور به عنوان زیربنای توسعه خود باز کردهاند، معضلی انکارناپذیر است.29 از طرف دیگر پنتاگون نیز به سادگی میتواند ارتباط اینترنتی کل جهان و یا کشوری خاص را قطع نماید. میلتون مولر مدیر وبسایت ICANN watch( ) و استاد مؤسسه مطالعات اطلاعاتی اسراکیوس( ) کتابی با عنوان برپایی قانون( ) در این زمینه انتشار کرده است. وی در این کتاب کنترل دولت ایالات متحده بر روی شبکه جهانی اینترنت را به بمبی ساعتی تشبیه میکند که با کمک همپیمانانش در هر لحظه میتواند ارتباط اینترنتی بسیاری از کشورها را مسدود کند.30 همانطور که ایالات متحده درصدد بود برای جلوگیری از جریان یافتن اخبار و گزارشهای مربوط به جنایات صورت گرفته در دوران جنگ عراق و همچنین جنگهای کوزوو و عملیات طوفان صحرا، این شبکه را در زمان عملیات قطع کند تا افکار عمومی جهانی همزمان با آن وقایع، از آنها آگاهی زیادی کسب نکنند و همچنین اطلاعات محرمانه نیز فاش نگردد. ایالات متحده با انجام این کار توانست در جریان جنگ سوم خلیج فارس علیه عراق، کاملاً بر شبکه غولآسای اینترنت تسلط داشته باشد و کنترلهای لازم را برای عدم پخش اطلاعات از جنگ علیه عراق، انجام دهد و موقعیت خاصی را به نفع خود پدید بیاورد. همچنین این کشور در اقدامی مشابه با قطع کامل اینترنت در زمان عملیات طوفان صحرا موقعیت را به نفع خویش تمام کرد. پس از وقایع 11 سپتامبر نیز به لحاظ امنیتی ایالات متحده در وضعیتی فوقالعاده قرار گرفت. پلیس این کشور که پی برد نیروهای القاعده از اینترنت استفاده زیادی میبرند کنترل شدیدی بر شرکتهای ارائهدهنده اینترنت اعمال کرد که این موضوع انتقاد بسیاری از فعالان آزادیهای مدنی را برانگیخت.31 در هرحال در این سالها در کنفرانسهایی نظیر کنفرانس ژنو و کوالالامپور، در خصوص موضوع حاکمیت بر اینترنت بحثهای زیادی شده است که نتیجه عمده این گفتوگوها این است که حاکمیت امریکا بر این شبکه آن هم برای مدتهای زیادی در آینده ادامه دارد که به خوبی میتوان از اعتراضات نمایندگان امریکا و همچنین مسئولان شرکت ICANN نسبت به اداره دموکراتیک اینترنت و شفافیت در اداره آن با مشارکت تمامی دولتها این مسئله را مشاهده کرد.32 پیامدهای عصر اطلاعات و مجازیسازی فناوری در ذات خود خنثی است و هرگز نمیتوان از خوب و یا بد بودن آن سخن به میان آورد. هیچ فناوری و ابزاری را نمیتوان به دیده تهدید صرف نگریست. فناوری و ابزارهای مربوط به آن در حالت عادی هرگز تهدید محسوب نمیشوند و این قضیه بیشتر به این بستگی دارد که راه استفاده از آن کدام است؟ حتی میتوان گفت که بسیاری از فناوریهای نظامی نیز در حالت عادی خود تهدید محسوب نمیشوند، اما اگر در جهتهای نامشروع و غیرانسانی به کار برده شوند، طبعاً میتوان آنها را تهدیدی جدی به حساب آورد. عقیده تالبوت( ) در مورد اینترنت در این زمینه بسیار گویاست. او میگوید: «بحث ما بر سر اینترنت نیست، صحبت بر سر من و شماست و مطمئناً باید از اینجا آغاز کرد. قدرت آزادسازی و سرکوب را باید در قلب انسان جست. اگر به موضوع از این دید نگاه کنیم میتوانیم درباره ماهیت اینترنت صحبت را شروع کنیم. البته نه ماهیت مطلق و ذاتی بلکه آن گونه که رایج است ... ما نباید بپرسیم، آیا فناوری بیطرف است؟ بلکه باید بپرسیم آیا ما در استفاده از فناوری بیطرفیم؟»33 در نگاهی مختصر میتوان اذعان کرد که علم و فناوری همچون شمشیری دولبه است که هم باعث تهدید میشود و هم فرصتهایی را به دنبال دارد. عصر اطلاعات و به تبع آن فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این انقلاب هم خطرات زیادی دارد و همچنین فرصتهای حیرتانگیزی را در اختیار بشریت میگذارد. در اینجا تلاش میشود ضمن کاوشی دوباره در جنبههای مختلف موضوع، از هر دو دید تهدیدمحور و یا فرصتمحور مسئله بررسی شود. 1ـ دیدگاه تهدیدمحور نگرو پونته( ) در یکی از نوشتههای خود گفته است: «هر نوع فناوری یا هدیه از سوی علم، جنبه تاریک نیز دارد» این اظهار نظر طبیعتاً در مورد انقلاب اطلاعات و یا اطلاعاتی شدن جوامع نیز صدق میکند. در اینجا سعی میشود به مطالعه تهدیداتی که از طرف انقلاب اطلاعات بشریت را آماج هدف قرار میدهد پرداخته شود. الف) تهدیدات شناختی ـ معرفتی انقلاب فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، در برخی موارد برای ابعاد معرفتی و شناختی انسان، مشکلاتی را پدید میآورد. در ذکر مختصات و ویژگیهای جامعه مجازی از وضعیت زمان و مکان سخن به میان آمد. در آنجا به این نکته اشاره شد که مفاهیم زمان و مکان تحت تأثیر مجازیسازی، تغییر میکنند. مکان در جامعه مجازی بر خلاف جامعه واقعی نه تنها مرزپذیر نیست بلکه نمیتوان آن را تحدید کرد، ضمن آنکه ثبات و پایداری کافی نیز ندارد. در گفتارهای پیرامون هویت، مکان، کارویژههای مهمی را برای هویت مطرح میکند و یا به عبارتی دیگر مکان چند کارویژه هویتآفرین دارد. انسانها با این کارویژهها نظیر: احساس متمایز بودن، ثبات داشتن و تعلق به گروه است که امنیت و آرامش لازم را برای زندگی کسب میکنند. اگر هویت را نظامهای معنایی بدانیم که انسانها در پرتو آنها به آرامشی درونی و یا انسجام منطقی و ذهنی میرسند، نظامهای هویتبخش در صددند برای فرد احساس تداوم و پایداری را پدید آورند تا آنها با داشتن مراجعی ثابت و پایدار بتوانند با آرامش زندگی کنند. سرزمین و مکان از جمله تأمینکنندههای مهم این گونه مراجعاند. در دنیای مجازی برخلاف دنیای واقعی، فضا که دنیایی سیال و بیمرکز را برای افراد تدارک میبیند، باعث نوعی آشفتگی ذهنی انسان میشود. فضا در برآیندی کلی توانایی چندانی برای تأمین نیازهای هویتی ندارد، چون نمیتواند آن کارویژههای مهم مکان را که هویتبخشاند تأمین کند. از طرفی فضا به دلیل مرزپذیر نبودن و عدم کنترل آن، نمیتواند حریمی انحصاری و نفوذناپذیر را که باعث احساس تمایز در خود شود پدید بیاورد و از طرف دیگر فضا به دلیل نبود ثبات و همچنین سیالیت باعث اختلاط و نزدیکی میشود که این زمینه نابودی گفتمانهای هویتبخش را فراهم آورده و موجب میشود عرصهای برای حضور و تاخت و تاز هویتها پدیدآید و امکان گسترش گفتمانهای هویتبخش از بین برود. بیگمان فضای گریزان از ثبات، تصلب و کلیت یافتن، نمیتواند بستر امنی را برای هویتسازی فراهم کند. در عرصه زمان نیز همان طور که اشاره شد اتفاق مشابهی میافتد. با ناپدید شدن زمان تاریخی و تحول مفهوم زمان از حافظه تاریخی به حال و اکنون دیگر ویژگی مهم گفتمانهای هویتبخش، یعنی توجه به گذشته به عنوان عامل نزدیکیهای گروهی کمرنگ میشود. اگر هویت را بر احساس تداوم استوار بدانیم باید بگوییم که احساس تداوم جز در چهارچوب زمان، معنا و مفهومی ندارد. فرد هنگامی میتواند احساس هویت داشته باشد که از تداوم خود اطمینان پیدا کند و این تداوم چیزی جز ثبات شخصیت فردی در طول زمان نیست و همه اینها در بستر وجود یک گذشته معنادار قابل تصور است، چون همین گذشته معنادار است که به لحاظ جمعی تاریخ را میسازد. فرایند جامعه اطلاعاتی و ارتباطی تداوم زمانی را از بین میبرد و زمان چنان فشرده میشود که دیگر نمیتواند در خدمت گفتمانهای هویتبخش قرار گیرد. همزمانی و بیزمانی که ویژگی اصلی جامعه مجازی است موجب نابودی گذشته مشترک برای گفتمانهای هویتبخش شده و نظم سنتی که با مکانهای انحصاری به تداوم م
مقالات مجله
نام منبع: علیرضا بیابان نورد
شماره مطلب: 2161
دفعات دیده شده: ۲۰۹۶ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش