Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • دکترین مشترک عملیات روانی استراتژیک بین سازمان صحنه نبرد دکترین مشترک عملیات روانی استراتژیک بین سازمان صحنه نبرد
    پنج‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    دکترین مشترک عملیات روانی استراتژیک بین سازمان صحنه نبردکریستوفر اِل لیدا علی‌اصغر تقی‌پورچکیده دکترین مشترک فعلی بیان می‌کند که چگونه فرماندهان نظامی می‌توانند طرحهای خود را توسعه دهند، نیروها را سازماندهی کنند و عملیات روانی را در حوزه تاکتیکی و عملیاتی هدایت نمایند. با این همه دکترین مشترک نمی‌تواند مکانیسمها و روالهای قابل اعتماد را برای تلفیق عملیات‌ روانی در سطح ملی با سازمانهای دولتی دیگری که مسئول فعالیتهای اطلاعاتی‌اند

    دکترین مشترک عملیات روانی استراتژیک بین سازمان صحنه نبردکریستوفر اِل لیدا علی‌اصغر تقی‌پورچکیده دکترین مشترک فعلی بیان می‌کند که چگونه فرماندهان نظامی می‌توانند طرحهای خود را توسعه دهند، نیروها را سازماندهی کنند و عملیات روانی را در حوزه تاکتیکی و عملیاتی هدایت نمایند. با این همه دکترین مشترک نمی‌تواند مکانیسمها و روالهای قابل اعتماد را برای تلفیق عملیات‌ روانی در سطح ملی با سازمانهای دولتی دیگری که مسئول فعالیتهای اطلاعاتی‌اند عرضه کند. باید تعریفی واضح برای مکانیسمهای هماهنگ‌سازی از دکترین مشترک ارائه گردد که در سطح کلان، ابتکارات عملیات روانی استراتژیک صحنه نبرد را هماهنگ کند. مهم‌تر این که، ارائه چنین تعریفی از دکترین مشترک مجموعه‌ای مشترک، کامل و سازگار از رهنمودها و عملکردهایی را که یک آژانس مرکزی برای هماهنگ‌سازی بین سازمانی در صحنه جنگ و سطوح ملی نیاز دارد، تعیین می‌کند و حمایت بین سازمانی (هماهنگ) مسئول و پاسخگو، بین رزمنده و فرماندهان گروه ویژه مشترک را تضمین می‌کند. مقدمه برای رسیدن به اهداف استراتژیک در میدان نبرد و درک کامل چگونگی شکل دادن به محیطهای روانی و اطلاعاتی، فرماندهان نظامی باید سیاستی مدون، مکانیسمهای مؤثر هماهنگی و سازمانی، برای تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی در میدان نبرد و بین آژانسهای در سطح ملی داشته باشند. دکترین مشترک فعلی تعریف می‌کند که چگونه فرماندهان نظامی می‌توانند طرحهای خود را توسعه دهند، نیروها را سازماندهی کنند و عملیات روانی را در حوزه تاکتیکی و عملیاتی هدایت کنند. با این همه، دکترین مشترک نمی‌تواند مکانیسمها و روشهای مطمئنی را برای تلفیق عملیات‌ روانی در سطح ملی با سازمانهای دولتی دیگری که مسئول فعالیتهای اطلاعاتی‌اند، عرضه کند. امروزه فرماندهان کل( ) به خوبی از اهمیت عملیات اطلاعاتی، به ویژه عملیات ‌روانی آگاهند و این نوع عملیات را ابزاری کلیدی در شکل‌دهی و کنترل جنگهای اطلاعاتی می‌دانند. فرماندهان کل و فرماندهان نیروی ویژه مشترک( ) با استفاده از نیروی عملیات ‌روانی، عموماً در استفاده از عملیات‌ روانی در سطوح عملیاتی و تاکتیکی موفق بوده‌اند. اما تاریخ نشان داده است که تلفیق طرح میدان نبرد با فعالیتهای اطلاعاتی در سطح ملی و توانایی آماده‌سازی ظرفیتهای اطلاعاتی بین سازمانها، کار بسیار دشواری است. این دشواری باعث می‌شود مسئولیت‌پذیری و قلمروی اقدامات روانی عملیات استراتژیک در میدان نبرد کاسته شود و در نهایت،کارایی فعالیتهای اطلاعاتی، تاکتیکی و عملیاتی از بین برود. مقاله حاضر به تعریف عملیات اطلاعاتی و عملیات ‌روانی استراتژیک می‌پردازد و سیاست رایج در تلفیق و هدایت عملیات ‌روانی استراتژیک در میدان نبرد را، بررسی می‌کند، همچنین بر مبنای مطالعه موردی نقایص اجرا و تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی را نشان می‌دهد. این مقاله در راستای بهبود فعالیتهای اطلاعاتی در سطح میدان نبرد و در سطح ملی، دکترین مشترک( ) را بازنگری می‌کند تا مکانیسمهای هماهنگی و سازمانهای مسئول این هماهنگی را با وضوح هر چه تمام‌تر طرح کند. هدف از این امر، حصول اطمینان از پشتیبانی کارآمد سازمانهای مختلف برای عملیات روانی استراتژیک در میدان نبرد است. در این مقاله، کانون عملیات اطلاعاتی را به حوزه‌ای محدود می‌کنیم که عموماً عملیات روانی خوانده می‌شود. اصطلاحات عملیات‌ روانی و فعالیتهای اطلاعاتی در معنایی مشابه به کار می‌روند. به علاوه، اصطلاحات چند سازمانی و سازمانهای دولتی ایالات متحده نیز مترادف یکدیگرند. عملیات اطلاعاتی و عملیات استراتژیک روانی طبق تعریف دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی – آن گونه که در جی‌پی 13-3( ) آمده است ـ عملیات اطلاعاتی به نوعی فعالیت اطلاق می‌شود که برای تأثیر‌گذاری بر اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دشمن و برای دفاع از خود اجرا می‌شود. این فعالیتها در هر مرحله از عملیات نظامی و در هر سطح از جنگ اعمال شدنی‌اند.1 دکترین مشترک، عملیات اطلاعاتی را به شش توان کاربردی و دو فعالیت وابسته به عملیات اطلاعاتی تقسیم می‌کند. علاوه بر این، دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی، این عملیات را به شش توان کاربردی و دو دسته عملیات اطلاعاتی تهاجمی و تدافعی تقسیم می‌کند. عملیات تهاجمی شامل امنیت عملیات،( ) فریب نظامی، عملیات‌ روانی، جنگ الکترونیکی،( ) حمله فیزیکی و عملیات اطلاعاتی ویژه( ) است و ممکن است حمله شبکه‌ای کامپیوتری( ) را نیز در برگیرد. عملیات تدافعی ممکن است شامل حفاظت اطلاعاتی،( ) امنیت فیزیکی، امنیت عملیات، ضد عملیات ‌روانی، ضد اطلاعات، جنگ الکترونیکی و عملیات اطلاعاتی ویژه باشند. عملیات‌ روانی، بر عکس انواع دیگر عملیات اطلاعاتی که برای حمایت از اطلاعات یا انهدام سیستمهای اطلاعاتی طراحی شده‌اند، به فرماندهان نظامی امکان می‌دهد تا با گستره کامل مخاطبان دشمن ـ از رهبران حکومتی گرفته تا عامه مردم ـ ارتباط برقرار کنند و بر آنها تأثیر بگذارند. عملیات روانی، در نقش یکی از عناصر کلیدی عملیات اطلاعاتی، ابزاری پیچیده و مطمئن برای تأثیر‌گذاری بر دولتهای دوست، رقیب و دیگر کنش‌گران داخلی و خارج سیستم بین‌المللی دولت است. دکترین عملیات مشترک که در دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک( ) ‌آمده است عملیات روانی را این گونه تعریف می‌کند: عملیات برنامه‌ریزی شده برای انتقال اطلاعات و نشانه‌های گزیده شده به مخاطبان خارجی به منظور تأثیر‌گذاری بر عواطف، انگیزه‌ها و استدلالهای عینی آنها و نهایتاً تأثیر‌گذاری بر رفتار حکومتها، سازمانها، گروهها و افراد خارجی. هدف عملیات ‌روانی تقویت کردن یا از بین بردن نگرشها و رفتار‌های خارجیان در راستای اهداف طراحان عملیات ‌روانی است.2 فرماندهان میدان نبرد برای به حداکثر رساندن تأثیر‌گذاری عملیات‌ روانی، این عملیات را در سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی هدایت می‌‌کنند. عملیات ‌روانی یکی از بخشهای اصلی فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی ایالات متحده است.3 دکترین عملیات‌ روانی مشترک در جی‌پی 53 ـ3( ) [عملیات روانی مشترک] در سطح استراتژیک، عملیات‌ روانی استراتژیک را این گونه تعریف می‌کند: «فعالیتهای اطلاعاتی بین‌المللی که سازمانهای دولتی ایالات متحده برای تأثیر‌گذاری بر رفتارها، باورها و نگرشهای خارجی در راستای اهداف و منافع ایالات متحده انجام می‌دهند. این برنامه‌ها عمدتاً خارج از حیطه نظامی‌اند ولی می‌توانند از امکانات وزارت دفاع استفاده کنند و مورد پشتیبانی عملیات روانی نظامی قرار ‌گیرند. عملیات روانی نظامی که دارای تأثیرات استراتژیک بالقوه است باید با تلاشهای ملی، هماهنگ باشد».4 انعطاف‌پذیری و کیفیت غیرمهلک عملیات روانی سبب شده که این نوع عملیات ریسک پایینی داشته باشد و ابزار مناسب و کارآمدی برای بیان اهداف ملی و اهداف جنگ به شمار آید. دکترین مشترک و مفهوم برنامه‌ریزی متمرکز و غیرمتمرکز، به فرماندهان کل امکان می‌دهد تا عملیات اطلاعاتی استراتژیک را به بهترین نحو برنامه‌ریزی کنند تا شانس پیروزی در میدان نبرد را افزایش دهند و از عملیات نظامی پشتیبانی کنند. با وجود این، نقش اصلی دکترین مشترک را می‌توان در تجهیز ستاد پشتیبانی و تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی میدان نبرد با سیاستهای ملی مشاهده کرد. مروری بر هماهنگی بین سازمانها، عملیات اطلاعاتی و دکترین مشترک عملیات ‌روانی می‌تواند فقدان کارایی روشهای تلفیق فعالیتهای عملیات‌ روانی استراتژیک در میدان نبرد را در سطح ملی آشکار سازد. دکترین برای طرحریزی و تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی سه کتاب مشترک جی‌پی 08ـ3 (هماهنگی بین سازمانها در خلال عملیات مشترک ج 1 و 2)؛ جی.پی 13ـ3 (دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی) و جی.پی 53ـ3، (دکترین عملیات ‌روانی مشترک) مبنایی را برای برنامه‌ریزی و تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی استراتژیک در عرصه نبرد ارائه می‌کنند. این کتابها راهنمایی را در اختیار فرماندهان کل و نیروهای ویژه مشترک قرار می‌دهند که به آنها نشان می‌دهد چگونه عملیات ‌روانی را در سطح استراتژیک برنامه‌ریزی کنند و تواناییهای کاربردی را در سطح میدان نبرد تلفیق کنند. همچنین به آنها نشان می‌دهند که منظور از عملیات بین سازمانها چیست؟ دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک می‌تواند نقطه شروع منطقی و درستی برای برنامه‌ریزان عملیات ‌روانی یا عملیات اطلاعاتی در عرصه نبرد باشد و به آنها نشان می‌دهد که فرایند تلفیق و هماهنگی بین سازمانها چگونه عمل می‌کند. این کتاب هر چند با جزئیات و تفصیل فراوان اهمیت هماهنگی بین سازمانها را مطرح می‌کند اما در تعریف روشهای عملی ناکام می‌ماند. دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک نشان نمی‌دهد که چگونه فعالیتهای اطلاعاتی یا عملیات‌ روانی نظامی در سطح ملی با هم تلفیق می‌شوند و نیز نوع تواناییهای اطلاعاتی بین سازمانها و چگونگی دست یافتن به پشتیبانی بین سازمانها را توصیف نمی‌کند. بهترین توصیه به برنامه‌ریزان عرصه نبرد این است که بسیاری از فعالیتها، بسته به محیطهای مختلف، به هماهنگی بین سازمانها نیاز دارند و کارکنان ستاد مشترک باید همواره با دفاتر وزارت دفاع، رئیس جمهور، سیا، شورای امنیت ملی، وزارت دادگستری، سازمان توسعه بین‌المللی و سازمانهای دیگر در هماهنگی کامل باشند.5 دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک راهنمایی برای هماهنگی بین سازمانها در عملیات خارجی عرضه می‌کند و فرماندهان منطقه‌ای را نقطه محوری برنامه‌ریزی و تحقیق استراتژیهای نظامی در میدان نبرد و در منطقه معرفی می‌کند و آنها را به هماهنگی بین سازمانها نیازمند می‌داند. این کتاب سپس توضیح می‌دهد که چگونه یک فرمانده نظامی می‌تواند اعمال نظامی را با بقیه گروههای درون کشوری، هماهنگ کند.6 دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک بیان می‌کند که افسر امور عمومی نیروی ویژه مشترک، ملزم است با سازمانهای عملیات ‌روانی و سازمانهای دیگر هماهنگ باشد تا مأموریتهای محوله به بهترین نحو انجام شود. این دکترین سپس واضح و آشکار بیان می‌کند که سازمانهای مختلفی که درگیر برنامه‌ریزی‌اند لزومی ندارد که پیامهای مشابهی ارسال کنند و یا با یکدیگر در تناقض باشند. سازمانها باید بهترین شیوه‌ها را برای تبادل این پیامها اتخاذ کنند و پیامهای مذکور را با یکدیگر هماهنگ کنند.7 دکترین شفاف و معین باید بیان کند که این هماهنگی چگونه صورت می‌گیرد. اگر سازمانهای درگیر در صحنه نبرد فاقد مکانیسم تعریف شده‌ای برای هماهنگی باشند، می‌توانند فعالیتهای اطلاعاتی خود را به نحوی پیش برند که در بهترین حالت یکدیگر را پوشش نخواهند داد و در بدترین حالت پیامهایی متناقض به مخاطبانی واحد، ارسال خواهند کرد. بخش پایانی عملیات رسانه‌ای در فصل 3 آمده است. این فصل بیان می‌کند که فرمانده نیروی مشترک( ) باید برنامه‌ریزی اطلاعات غیرنظامی ایجاد کند تا به کمک آن بتواند فعالیت سازمانهای عملیات‌ روانی، امور غیرنظامی، سرویس اطلاعاتی ایالات متحده (یو اس آی اس( ،8 کشور میزبان و دیگر سازمانهای مربوط را هماهنگ کنند.9 هرچند این مفهوم، عملیات ‌روانی را بخشی از هماهنگی می‌داند ولی این برنامه عمدتاً برای کاربردهای تاکتیکی و عملیاتی در درون کشور طراحی می‌شود و چنین القا می‌کند که این مکانیسم را باید نیروی ویژه مشترک ایجاد کند. برنامه‌ریزان صحنه نبرد با مجهز بودن به این اطلاعات می‌توانند به کتاب 13ـ3 (دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی) رجوع کنند تا به پشتیبانی بین سازمان یا تلفیق اطلاعات استراتژیک میدان نبرد با برنامه‌های اطلاعات ملی دسترسی یابند. کتاب دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی بیان می‌کند که برای تضمین موفقیت نیروی ویژه مشترک باید تواناییهای عملیات اطلاعاتی را با هم تلفیق کند و در خلال هدایت عملیات، فعالیتهای اطلاعاتی را از طریق آژانسها، سازمانها یا نیروهای وزارت دفاع برنامه‌ریزی و اجرا کند. به علاوه، دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی بیان می‌کند که این فعالیتها باید به دقت با هم ترکیب و هماهنگ شوند و تعارضی با عناصر و جنبه‌های دیگر عملیات نداشته باشند.10 بر مبنای مبانی برنامه‌ریزی عملیات اطلاعاتی، دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی بیان می‌کند که همزمان کردن و تلفیق عملیات اطلاعاتی مستلزم راهنمایی استراتژیک ملی شفاف است. دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی در چند عبارت بعد به دقت توصیف می‌کند که چگونه یک صحنه جنگ یا نیروی ویژه مشترک باید هسته عملیات اطلاعاتی خود را سازماند‌هی کند تا بتواند عملیات را برنامه‌ریزی و پشتیبانی نماید. دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی مسئولیتهای تلفیق عملیات اطلاعاتی در بین فرماندهان کل و اعضای نیروی ویژه مشترک را نیز مشخص می‌کند. دکترین مذکور با تبیین سازمان‌دهی هسته عملیات اطلاعاتی، نمایندگان تمام نیروهای کاربردی عملیات اطلاعاتی و فعالیتهای وابسته را به همکاری با یکدیگر دعوت می‌کند. با وجود این، در این بخش، صحبتی از تلفیق یا هماهنگی بین سازمانها به میان نمی‌آید. دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی در درون هسته عملیات اطلاعاتی مسئولیت تلفیق، هماهنگی و همزمان استفاده کردن از عملیات‌ روانی در حوزه فرماندهی نیروی مشترک را، به نماینده سازمان عملیات‌ روانی واگذار کرده است تا فعالیتهای اطلاعاتی چند ملیتی را نیز در خود بگنجانند.11 این بخش نتوانسته است ملاحظات بین سازمانها را پوشش دهد. این بخش همچنین توصیه می‌کند که برای اجرای عملیات، فرماندهی نیروی مشترک باید ترکیب هسته عملیات ‌روانی را به نحوی تعیین کند که افسران و نمایندگان دیگر را نیز درگیر کند.12 دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی فقط سازمانهای غیر وزارت دفاع را نمونه‌هایی از اعضای اضافی به حساب می‌آورد. این کتاب برای تضمین تلفیق بین سازمانها باید دیگر سازمانهای دولت ایالات متحده را هم در مقابل فعالیتهای اطلاعاتی پاسخگو کند. برنامه‌ریزان عملیات اطلاعاتی باید تواناییهای عملیات اطلاعاتی بین سازمانها و عملیات اطلاعاتی مشترکی را که فرماندهی نیروی مشترک برای برنامه‌ریزی اهداف خود در اختیار دارد، شناسایی کنند ولی دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی فقط به بیان این نیاز بسنده می‌کند و ذکری به میان نمی‌آورد که چه کسی مسئول درخواست یا تلفیق این تواناییهاست.13 دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی در جایی مسئولیت تلفیق را این گونه تعریف می‌کند «رئیس ستاد مشترک( ) مسئول اعتبار بخشیدن به عملیات اطلاعاتی مشترک است.»14 این کتاب در بخش بعدی، این مسئولیت را این گونه به سطح میدان نبرد پیوند می‌دهد: «فرمانده نظامی، مأموریت مناسب را معین می‌کند و آن را برای کسب اعتبار به رئیس ستاد مشترک گزارش می‌کند.»15 این بخش می‌بایست برای اجتناب از سردرگمی، آژانس را مسئول هماهنگی کند و با عباراتی واضح، توضیح دهد که چگونه تلفیق بین سازمانی توسط ستاد مشترک و میدان نبرد هدایت می‌شود. سومین انتشارات مشترکی که به طراحان عملیات‌ روانی و عملیات اطلاعاتی کمک می‌کند تا فعالیتهای عملیات‌ روانی استراتژیک در میدان نبرد را تلفیق کنند، کتاب عملیات روانی مشترک است. دکترین عملیات روانی مشترک بهترین راهنما برای شناسایی مسئولیتها در تلفیق بین سازمانها و برنامه عملیات ‌روانی استراتژیک در عرصه نبرد است. با وجود این، دکترین مذکور فاقد شفافیت لازم برای برنامه‌ریزان عرصه نبرد است. شفافیت مذکور برای برنامه‌ها یا درخواستهایی که در فرایند تلفیق در سطوح ملی یا دریافت پشتیبانی دخیل‌اند، ضروری است. دکترین عملیات روانی مشترک برخلاف دکترینهای دیگر، شعبه وزارت دفاع را نیز همانند اطلاعات دفاعی، دفتر سیاست‌گذاری وزارت دفاع، شورای امنیت ملی و رئیس ستاد مشترک، مسئول تحقق اهداف ملی، توسعه سیاستها و تأیید برنامه‌های استراتژیک عملیات‌ روانی می‌داند.16 در سطح وزارت دفاع معاون سیاسی وزارت دفاع ( ) و طراح آن و مشاور وزارت دفاع در نقش مشاوران امور عملیات‌ روانی و وزارت دفاع عمل می‌کنند و سیاستها، برنامه‌ها و طرحهای عملیات‌ روانی را با شورای امنیت ملی و دیگر سازمانهای دولت ایالات متحده هماهنگ می‌کنند.17 مسئولیت رئیس ستاد مشترک فراهم آوردن طرحهای استراتژیک و بررسی سیاستهای لازم برای استفاده از عملیات‌ روانی نظامی در دوران صلح یا جنگ و هدایت کلی نبرد است. دکترین عملیات روانی مشترک بیان می‌کند که رئیس ستاد مشترک، طرحهای عملیات ‌روانی در عرصه نبرد را بررسی می‌کند، تا از قابلیت استفاده از آنها در دوران جنگ اطمینان یابد و طرحهای عملیات‌ روانی را هماهنگ می‌کند.18 فرماندهان منطقه‌ای [فرماندهان کل] و فرماندهی نیروهای مشترک وابسته، در قبال برنامه‌ریزیها مسئولند تا اطمینان حاصل کنند که طرحها و برنامه‌ها به خوبی هماهنگ شده‌اند و بر عملیات‌ روانی نظارت می‌کنند.19 این مسئولیت شامل برنامه‌ریزی منسجم برای استفاده از تواناییهای اطلاعاتی غیر وزارت دفاع در عملیات ‌روانی است. هرچند دکترین عملیات ‌روانی مشترک بیان نمی‌کند که چگونه فرماندهان نیروهای مشترک این پشتیبانیها را درخواست کنند ولی تصریح می‌کند که نیروهای درگیر در میدان نبرد می‌توانند از دیگر سازمانهای دولتی ایالات متحده افسر رابطی را تقاضا کنند.20 دکترین عملیات روانی مشترک در بخش بعدی که به تبیین طرحهای عملیات روانی آشکار در دوران صلح می‌پردازد، شرح می‌دهد که طراحان عملیات‌ روانی باید سیاستهای اولیه خود را از طریق رئیس ستاد مشترک با سایر سازمانهای دولتی هماهنگ کنند تا هماهنگی با سازمانهای دولتی ایالات متحده خیلی سریع صورت گیرد.21 دکترین عملیات روانی مشترک همچنین مشخص می‌کند که طراحان باید توافق‌نامه‌هایی را به منظور تفهیم سازمانهای وزارت دفاع و غیر وزارت دفاع تهیه کنند تا مأموریتهای عملیاتی به بهترین نحو اجرا شود.22 دکترین عملیات‌ روانی مشترک بیان می‌کند که در طول دوره صلح، وزارت خارجه مسئول موضع‌گیری، هماهنگی و نظارت بر فعالیتهای خارجی وزارتخانه‌های مختلف است. این دکترین در همین بخش سازمان سیا، آژانس‌ اطلاعات ایالات متحده، واحد رسانه‌های بین‌المللی، وزارت دارایی و وزارت دادگستری را سازمانهایی معرفی می‌کند که باید برای حصول اطمینان از موفقیت هر طرح، طرحهای عملیات‌ روانی را بررسی کنند. از دیگر اهداف دکترین عملیات‌ روانی مشترک هماهنگی بین سازمانها است. این هماهنگی، عمدتاً معطوف فعالیتهای عملیات‌ روانی در دوره صلح است. هرچند شاید نظر مؤلفان این بوده باشد که بخش مذکور در مورد هر نوع عملیات و جنگ نیز اعمال شدنی است ولی در مورد نقش این نوع عملیات‌ در میدان نبرد و سطوح بالاتر، حرف چندانی برای گفتن ندارد. این نقصان باعث آشفتگی و سردرگمی فراوان در تصمیم‌گیریهایی می‌شود که باید به تأیید وزیر دفاع برسد. من خودم شخصاً این مسئله را زمانی تجربه کردم که ‌می‌کوشیدم بین ارتش و فعالیتهای اطلاعاتی بین سازمانها در حمایت از عملیات فرماندهی نیروهای مشترک در جنوب غرب آسیا در عراق، هماهنگی به عمل آورم.23 به نظر می‌رسد دکترین عملیات‌ روانی مشترک حاوی عناصر مورد نیاز برای تعیین مسئولیتهای هماهنگ و تلفیق برنامه‌های عملیات‌ روانی استراتژیک با فعالیتهای بین ‌سازمانها باشد. ولی این دکترین فاقد بخشی است که تمام این عناصر را به شیوه‌ای منسجم در خود گنجانده باشد. از این رو هر برنامه‌ریز باید زمان زیادی را برای جمع‌بندی جنبه‌های هماهنگی با سازمان مسئول آن صرف کند. حتی پس از این جمع‌بندی هم بسیاری از طراحان عملیات روانی احساس می‌کنند که هنوز جمع‌بند‌ی‌شان ناقص است. در بیشتر میدانهای نبرد جای یک برنامه‌ریز ارشد عملیات‌ روانی که دارای رتبه بالا باشد و تجربه کار مشترک، ستاد مشترک یا هماهنگی بین سازمانها را داشته‌ باشد، خالی است. روش رایج برای درخواست و تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی در سطح استراتژیک روشهای رایج برای درخواست و تلفیق ابتکارات عملیات‌ روانی استراتژیک در عرصه نبرد امروزه به کار می‌روند ولی در دکترین مشترک تعریفی از این روالها عرضه نشده است. مباحثی که با حضور نماینده‌ای نزد معاون امنیتی وزارت دفاع انجام شد روالهای ذیل را برای تأیید و تلفیق طرحهای عملیات ‌روانی در عرصه نبرد و درخواست پشتیبانی بین آژانسها، به دست داد.24 طرحها یا درخواست پشتیبانی توسط فرماندهان کل، تسلیم رئیس ستاد مشترک و معاون مدیر عملیات اطلاعاتی می‌شود. این طرح یا درخواست برای کسب اعتبار، در ستاد مشترک( ) بررسی می‌شود. هنگامی که این طرح را رئیس ستاد مشترک تأیید کرد برای تأیید معاون سیاسی وزارت دفاع به معاونت امنیتی وزرات دفاع‌ نیز ارسال می‌شود. سپس معاون امنیتی وزرات دفاع این طرح را به سازمانهای مربوط ابلاغ می‌کند. پس از اجماع بین سازمانها در سطح افسران، طرح یا درخواست مذکور برای کسب تأیید دوباره تسلیم معاون سیاسی وزارت دفاع می‌شود و بالاخره به تأیید معاون سیاسی وزارت دفاع می‌رسد و در صورت تقاضا برای کسب تأیید وزارت دفاع تسلیم آن وزارتخانه نیز می‌شود. پس از آن که برنامه یا درخواست مذکور به تأیید وزارت دفاع یا معاون سیاسی وزارت دفاع رسید برای هماهنگی و اجرا به سازمانهای مربوط که قادر به پشتیبانی و اجرای طرح باشند ابلاغ می‌گردد. هرچند این فرایند، ساده به نظر می‌رسد ولی سازمانهایی که درگیر تلفیق و هماهنگی طرح‌اند سبب کند شدن این روال می‌شوند. تعداد سازمانهایی که باید عملیات را با پرسنل سایر سازمانهای دولتی هماهنگ کنند مسئله دیگری در کسب پشتیبانی برای فرمانده نظامی یا فرماندهی نیروهای مشترک‌اند. تا قبل از 11 سپتامبر 2001 فرایند طرح، اعتباریابی، دریافت پشتیبانی و تلفیق برنامه‌های میدان نبرد یا سازمانهای بین رشته‌ای حدود 45 روز طول می‌کشید.25 هرچند این طرح ممکن است مدت زمان کوتاهی باعث تقویت برنامه‌ریزی شود ولی ماهیت پویای فعالیتهای اطلاعاتی می‌تواند سبب شود پشتیبانی بین سازمان، ناکار‌‌آمد یا قدیمی شود. پس از 11 سپتامبر 2001 اداره نفوذ استراتژیک (او‌اس‌آی) سازمانی را تحت نظر معاون امنیتی وزارت دفاع تأسیس کرد. یکی از اهداف اولیه این سازمان افزایش دادن روابط وزارت دفاع با سازمانهای مسئول فعالیتهای اطلاعاتی و هماهنگی بین سازمانی است. فراهم آوردن سازمانی مدون که تمام این فرایند را در ظرف 48 ساعت انجام دهد از جمله وظایف اداره نفوذ استراتژیک بود.26 مرگ اداره نفوذ استراتژیک در بهار 2002 باعث از بین رفتن افسران عمومی و افسران کارمند شد و وضعیت هماهنگی را به قبل از دوره 11 سپتامبر برگرداند.27 اندازه‌گیری این مدت زمان به تنهایی نشان می‌دهد که اداره نفوذ استراتژیک در طول حیات کوتاهش صدها آژانس را به یکدیگر متصل کرد و به سطوح بالایی از وحدت وزارت دفاع و اتحاد بین سازمانها دست یافت. مطالعات موردی تاریخی؛ عملیات توفان صحرا/سپر صحرا و نیروهای ائتلاف ایالات متحده با علم به اینکه عملیات ‌روانی، ابزار بسیار قدرتمندی است و بی‌آنکه توان خود را کامل فعال کند همواره از این نوع عملیات استفاده می‌کند. تلفیق نامنظم و فقدان سازمانهای پشتیبانی و نیز دکترین ایالات متحده در سطح استراتژیک، دلایل اصلی این نقصان‌اند، از منظر تاریخی، رویکرد ایالات متحده، تشکیل گروههایی برای بررسی عملیات روانی، بررسی اطلاعات و دیپلماسی عمومی در خلال دوره‌های بحران بوده است. همین ماهیت گروههای مذکور ـ کار کردن بدون سازمان‌دهی یا روالهای تعریف شده ـ باعث ناکارآمدی تلفیق بین ‌سازمانها و طولانی شدن زمان، میان برنامه‌ریزی و اجرا شده است. عملیات توفان صحرا /سپر صحرا یکی از محدودیتهای اجرایی عملیات روانی استراتژیک و عملیاتی در طول عملیات توفان صحرا/سپر صحرا، نامحدود بودن زمان ‌آنها بود. ممکن است چنین گمان کنیم که اگر سازمانی مسئول تلفیق فعالیتهای اطلاعاتی در سطح ملی بود و بر پایه دکترین مشترک مدونی ایجاد شده بود، می‌توانست از حمله صدام حسین به کویت جلوگیری کند. ولی صرف نظر از این نکته، شیوه برنامه‌ریزی موقت، بر زمان‌بندی فعالیتهای اطلاعاتی تأثیر زیادی گذاشت. در یازدهم اوت سال 1990 گروهی متشکل از طراحان عملیات روانی ایجاد شد که هدف این گروه پیشبرد عملیات روانی در سطح استراتژیک در میدان نبرد بود.28 متعاقباً طرح فرماندهی مرکزی امریکا (سنتکام) با نام هاک مشتعل، در 20 سپتامبر کامل و تسلیم واشنگتن شد. مؤلفه‌های فراوان این طرح مستلزم همکاری میان سازمانها و به ویژه سازمان سیا بود تا پیامها و محصولات این گروه منتشر شود.29 این طرح پس از آنکه در 24 سپتامبر در سطح ستاد مشترک تأیید شد نیاز خود به استفاده از امکانات سازمانهای مختلف را اعلام کرد. فرماندهی مرکزی امریکا و طراحان مشترک، بدون طرحهایی که وزارت دفاع توسط یک کمیته ملی به تصویب رسانده باشد فقط می‌توانستند در مورد تواناییهای سازمانهای مختلف گمانه‌زنی‌ کنند. در دوازدهم ژانویه 1991 طرح فرماندهی مرکزی امریکا به تصویب رسید و این تاریخ، 5 روز قبل از شروع عملیات توفان صحرا بود.30 به گفته یکی از مقامات پنتاگون «هدف ما از توفان صحرا آن بود که با به راه انداختن عملیات روانی استراتژیک، بر مردم عراق تأثیر بگذاریم ولی در این عملیات، هیچ سازمانی مسئول مدیریت اطلاعات نبود.»31 اگر صدام حسین برخورد تهاجمی خود را تا عربستان ادامه می‌داد امریکا نمی‌توانست هیچ اطلاعات ملی یا طرحی برای عملیات روانی در میدان نبرد داشته باشد. یک سازمان یا گروه کاری، می‌توانست از طراحان بین سازمانی نسبت به طرح فرماندهی مرکزی امریکا درخواست بازنگری کند یا به پیشبرد این طرح کمک کند. طراحان میدان نبرد با بررسی این طرح در سطح بین سازمانها و با استفاده از دکترین مشترک و سازمان‌دهی دائم می‌توانستند طرح مذکور را به تصویب برسانند. همان طور که در وقایع اخیر دیده‌ایم، دیگر نمی‌توانیم برای پیشبرد یک استراتژی یا طرح تلفیقی اطلاعاتی، شش ماه به انتظار بنشینیم. عملیات نیروهای متحد عملیات اجرا شده در کوزوو از نظر امکانات بین سازمانها و تواناییهای تلفیقی، عملیات پیچیده‌ای نبود. امریکا و ناتو فقط در شیوه به کارگیری محصولات و فعالیتهای اطلاعاتی برای جلب حمایت سیاست‌گذاران امریکا و ناتو و متقاعد ساختن مردم صربستان با دشواری مواجه شدند. در طول این عملیات، امریکا و ناتو هرگز نتوانستند بر حسب پیچیدگی و کیفیت اطلاعات بر میلو‌سویچ پیشی گیرند. در حالی که میلو‌سویچ به اینترنت روی آورده بود و از رسانه‌های اینترنتی سود می‌جست، امریکا و ناتو در بهترین حالت فقط از برنامه‌های ماهواره‌ای استفاده می‌کردند که طبق نظرسنجی گروه علمی وزارت دفاع تأثیر چندانی نداشت.32 پژوهشهای گروه علمی وزارت دفاع نشان داد که عملیات نیروهای متحد به دلیل کیفیت نا‌مطلوب پخش ماهواره‌ای، کارایی زیادی نداشت.33 به علاوه با توجه به استفاده روزافزون از تلویزیونهای ماهواره‌ای و شبکه‌های اطلاع‌رسانی اینترنتی، برنامه‌های تلویزیونی نمی‌توانست موفقیت محسوسی کسب کند.34 ژنرال جیمز الیس فرمانده عملیات نیروهای متحد درباره تجهیز امکانات اطلاعاتی گفت که «تمام ابزارها مهیا بود، ولی ما از آنها کم استفاده کردیم».35 او متعقد بود کسانی که مسئول عملیات اطلاعاتی بودند «کوچک‌تر از آنند که بتوانند بر طرح‌ریزی و اجرا تأثیر بگذارند».36 شروع تحویل محصولات، دو هفته و اجرای طرح نبرد 30 روز به طول انجامید.37 هرچند کانون بحث ژنرال الیس پشتیبانی مالی و عملیاتی بود ولی او عملیات روانی را عامل فزونگر نیرو می‌دانست.38 با وجود این او به این نکته هم توجه داشت که اگر عملیات اطلاعاتی به درستی اجرا شود، می‌تواند زمان نبرد را بسیار کوتاه‌تر کند.39 بروس‌جرج رئیس کمیته منتخب وزرای دفاع هم درباره تلفیق اطلاعات، نظر مشابهی دارد او می‌گوید: شیوه نظامی نیاز به آن دارد که توجه خود را از انهدام فیزیکی (به عنوان ابزار اولیه جنگ) به سوی نگرشهای تلفیق، تغییر دهیم که مجموعه‌ای از ابزارهای مختلف را بر حسب نتیجه‌ای که می‌خواهیم، در بردارد. این جنگ، جنگ نگرشها بود. ضعف اصلی نیروهای متحد، فقدان یک استراتژی اطلاعات تلفیقی بود.40 همان طور که در پژوهشهای موردی آمده است، دکترین ناقص می‌تواند باعث ایجاد مکانیسمهای تلفیقی آشفته‌ای شود، و کار گروهها را مختل سازد. این امر نهایتاً بر مدت زمان پشتیبانی عملیات روانی تأثیر گذاشت و مانع از استفاده کامل تواناییهای اطلاعاتی بین سازمانها شد. یافتن راه‌حلی برای این ضعف فقط از طریق دکترین مشترک تعریف‌شده‌ای امکان‌پذیر است که تمام تلاشهای بین سازمانهای عرصه نبرد و تلاشهای انجام شده در سطح ملی را هماهنگ و تلفیق کند. علی‌رغم درسهایی که آموخته‌ایم، تأسیس دفتر نفوذ استراتژیک تنها تلاش ملموسی است که برای افزایش هماهنگی عملیات روانی استراتژیک، یا ارتقای مکانیسمهای پیوند دهنده طرحهای میدان نبرد و پشتیبانی بین سازمانها و فعالیتهای اطلاعاتی در سطح ملی صورت گرفته است. پیشنهادهایی برای تغییر هرچند دکترین مشترک رایج نیاز به هماهنگی نزدیک میدان نبرد و سازمانهای درگیر را باز شناخته است ولی رویه‌های تلفیق ابتکارات عملیات روانی استراتژیک در صحنه نبرد و فعالیتهای سطح ملی را تبیین نمی‌کند. مهم‌تر آنکه، سه کتاب مشترکی که تاکنون منتشر شده‌اند رویه‌های مشترک، مکمل و منسجمی را عرضه نمی‌کنند که معرف سازمانی مرکزی برای هدایت هماهنگی فعالیتهای اطلاعاتی یا پشتیبانی بین سازمانها باشد. در این کتابها در مورد عملیات اطلاعاتی و روانی کمتر بحث شده است. براساس تعداد عملیاتی که تاکنون هدایت شده و درسهایی که تاکنون آموخته‌ایم می‌توان گفت که دکترینهای مشترکی را که در این مقاله بررسی کردیم، نیاز به بازنگری دارند. با توجه به اهمیت روزافزون فعالیتهای اطلاعاتی و نیز تلفیق وزارت دفاع و سازمانهای چندآژانسی در عملیات مبارزه با تروریسم جهانی، سازمانهای مسئول دکترینهای مشترک باید به یک بازنگری تلفیقی اقدام کنند‌. این بازنگری می‌تواند هر یک از دکترینهای مشترک را به بخشهایی جدید در مورد عملیات روانی ‌ـ ‌اطلاعاتی مجهز کند و یک رویکرد لایه به لایه یا بالا به پایین به آنها بیافزاید تا طراحان اطمینان یابند که با مکانیسمهای درخواست و تلفیق شفاف و نامبهمی سر و کار دارند. توسعه لایه به لایه دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی مشترک، بالاترین لایه است و می‌تواند اهمیت تلفیق عملیات اطلاعاتی و روانی با سازمانهای چندآژانسی را نشان دهد. اگر یک لایه به پایین حرکت کنیم، دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی مبحثی را در مورد عملیات روانی در درون حوزه عملیات اطلاعاتی مطرح می‌کند و مکانیسمهای تلفیق و سازمانهای مسئول در درون وزارت دفاع را معرفی کند. لایه سوم دکترین عملیات روانی مشترک، ملموس و واضح است که نشان می‌دهد چگونه اقدامات عملیات روانی مشترک و درخواستهای پشتیبانی بین سازمانها برای هماهنگی و تلفیق، تسلیم سازمانهای دولتی ایالات متحده می‌شود.41 به علاوه ضمیمه آن که در مورد طرحهای عملیات در میدان نبرد است و ابزاری را برای هماهنگی فعالیتهای سازمانها در اختیار فرماندهان کل قرار می‌دهد، باید ملاحظات عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی را در خود بگنجاند. این ضمیمه باید در مورد تمام لایه‌ها اعمال شدنی باشد.42 نتیجه این بازنگریها مجموعه‌ای از اسناد تکمیلی خواهد بود که نیاز به هماهنگی فعالیت اطلاعاتی بین سازمانها در بالاترین لایه و تلفیق روالها در پایین‌ترین لایه را بیان می‌کند. به علاوه، در این صورت دکترین مشترک از آشفتگی و سردرگمی فرمانده و رئیس ستاد مشترک جلوگیری می‌کند و باعث توسعه اطلاعات ملی و فعالیتهای تکمیلی در میدان نبرد خواهند شد. بازبینی دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک به افزودن بخشی نیاز دارد که تلفیق عملیات اطلاعاتی ـ به ویژه بین عملیات روانی و سازمان چندآژانسی ـ را مورد بحث قرار دهد. هرچند دکترین هماهنگی، ممکن است به دلایل امنیتی نتواند تواناییهایی اطلاعاتی را بررسی کند ولی می‌تواند نشان دهد که چگونه طراحان میدان نبرد یا فرماندهی نیروهای ویژه می‌توانند طرحها را تلفیق کنند و با استفاده از نیروهای مشترک و سازمانهای ای‌اس‌دی، به امکانات آژانسهای مختلف دسترسی داشته باشد. کتابی که مربوط به بالاترین لایه تلفیق است نباید فقط به طراحان عملیات روانی وزارت دفاع کمک کند، بلکه باید به هر سازمانی که تمایل به استفاده از ظرفیت عملیات روانی نظامی وزارت دفاع دارد نیز، کمک کند. وزارت خارجه فقط یکی از سازمانهایی است که از این بازنگری سود می‌برد. مثلاً پس از عملیات نظامی در افغانستان وزارت خارجه ممکن است به پشتیبانی عملیات روانی وزارت دفاع نیاز داشته باشد تا موفقیت عملیات و فعالیتهای مختلف کشور را افزایش دهد. بازبینی دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی باید دکترین هماهنگی بین سازمانی در عملیات مشترک را تکمیل کند و راه‌حل بهتری برای سازمانهای مسئول در تلفیق برنامه‌های عملیات روانی استراتژیک با فعالیتهای سازمانها را عرضه کند. این دکترین باید ساز و کاری برای درخواست پشتیبانی برای برنامه‌های عملیات روانی در میدان نبرد معرفی کند. دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی باید تصریح کند که پشتیبانی بین آژانسها می‌تواند بخش مهمی از هسته عملیات اطلاعاتی فرماندهان باشد. طرح عملیات روانی آن گونه که در دکترین مشترک عملیات اطلاعاتی آمده است نیاز به بخشی برای بررسی تلفیق و پشتیبانی آژانسهای مختلف دارد. سرانجام این که این دکترین باید مبحث کلی خود در مورد عملیات روانی را توسعه دهد و بیان کند که تلفیق و هماهنگی سازمانها برای هدایت عملیات روانی استراتژیک، در حمایت از عملیات میدان نبرد یا فرمانده نیروهای ویژه، ضروری است. بازبینیهای دکترین عملیات روانی مشترک بازنگری دکترین عملیات روانی مشترک می‌تواند با افزودن بخشهایی که طراحان عملیات اطلاعاتی یا عملیات روانی را قادر به هماهنگی و تلفیق فعالیتهای عملیات روانی استراتژیک کند، عمق بیشتری به عملیات روانی ببخشد. دکترین عملیات روانی مشترک در شکل کنونی‌اش، گیج کننده است و به خواننده چنین القا می‌کند که تلفیق و پشتیبانی بین سازمانها فقط در عملیات دوران صلح اهمیت دارد. دکترین عملیات روانی مشترک باید تأکید کند که هماهنگی بین سازمانها در تمام سطوح نبرد، حائز اهمیت است. برای نیل به این هدف، هر برنامه باید با صراحت، سازمانهای مسئول و مکانیسمهای درخواست و تلفیق بین سازمانها را تعریف کند. دخالت معاون امنیتی وزارت دفاع( ) معاون امنیتی وزارت دفاع با مشارکت سازمانهای مختلف باید در هماهنگی بین سازمانها، عملیات اطلاعاتی و دکترین عملیات روانی نقش مهم‌تری ایفاء کنند. همان طور که قبلاً گفتیم، ساز و کار تلفیق فعلی باید در قالب یک دکترین درآید و به مفهوم دکترین لایه لایه افزوده شود. سازمانهای مسئول طرح‌ریزی، تلفیق و هماهنگی عملیات روانی،‌ آن گونه که در دکترین عملیات روانی مشترک آمده مطابق با روالهایی است که فعلاً معاون امنیتی وزارت دفاع از آن استفاده می‌کند. برای تکمیل اسناد جدید، معاون امنیتی وزارت دفاع باید نسبت به هماهنگی و تلفیق عملیات روانی اطمینان حاصل کند. با توجه به وضعیت امور داخلی وزارت دفاع، معاون امنیتی وزارت دفاع باید تغییر نام دهد و از نو پایه‌ریزی شود.43 شکل‌گیری سازمان اداره نفوذ استراتژیک یکی از پیشنهادهای جدید نهادهای وزارت دفاع (آموزش، فناوری و لجستیک) برای بررسی اطلاعات بود. در گزارش این نهادها، نیاز به این سازمان برای هماهنگی تمام برنامه‌های اطلاعاتی وزارت دفاع اعلام شده بود. این گزارش هدف سازمان مذکور را افزایش هماهنگی بین نیروهای عملیات روانی و اعضای فرماندهی نیروهای ویژه یا فرماندهان کل، تقویت توان عملیات روانی برای پشتیبانی از برنامه‌های اطلاعات استراتژیک امریکا و تلفیق این برنامه‌ها با فعالیتهای دیگر سازمانهای دولتی ایالات متحده از طریق کمیته هماهنگی سیاستهای ان‌اس‌سی اعلام شد.44 نتیجه‌گیری طرح بازبینی دکترین مشترک ـ که فعالیتهای اطلاعاتی در میدان نبرد و در عرصه کلان را هماهنگ کند ـ نه طرحی عظیم است و نه نیاز به تجهیزات و کارکنان زیادی دارد. این طرح در عین حال می‌تواند زمانی که امنیت ملی نیاز به درگیری هر چه بیشتر، در عین محدودیت منابع دارد پیشنهادهایی عرضه کند که ابزارهای اطلاعاتی قادر به نیل به اهداف اطلاعاتی ملی و میدان نبرد باشند. نوشتن دکترین مذکور کار ساده‌ای نیست. بسیاری از رهبران ـ چه نظامی و چه غیرنظامی ـ باید تمام تلاش خود را مصروف حل چالشهای تلفیق این دکترین کند. هرچند همچنان تجهیزات و منابع مالی برای ارتقای تواناییهای عملیات روانی استراتژیک اهمیت دارد ولی فقط از طریق دکترین مشترک است که سازمانها قادر خواهند بود روابط و رئوس هماهنگی خود را تدوین کنند و در صورت لزوم از فرماندهانی که در سطح استراتژیکی و عملیاتی کار می‌کنند، پشتیبانی نمایند. شکل‌گیری سازمان اداره نفوذ استراتژیک یکی از پیشنهادهای جدید نهادهای وزارت دفاع (آموزش، فناوری و لجستیک) برای بررسی اطلاعات بود. در گزارش این نهادها، نیاز به این سازمان برای هماهنگی تمام برنامه‌های اطلاعاتی وزارت دفاع اعلام شده بود. این گزارش هدف سازمان مذکور را افزایش هماهنگی بین نیروهای عملیات روانی و اعضای فرماندهی نیروهای ویژه یا فرماندهان کل، تقویت توان عملیات روانی برای پشتیبانی از برنامه‌های اطلاعات استراتژیک و تلفیق این برنامه‌ها با فعالیتهای دیگر سازمانهای دولتی ایالات متحده از طریق کمیته هماهنگی سیاستهای ان.اس.سی اعلام شد.یادداشت 1. Joint Chiefs of Staff, Joint Doctrine for Informations Operations, Joint Pub 3-13 (Washington, DC:9 October 1998), vii. 2. Joint Chiefs of Staff, Doctrine for Joint Operations, Joint Pub 3-0 (Washington, DC: 10 September 2001), GL-15. 3. Joint Chiefs of Staff, Doctrine for Psychological Operations, Joint Pub 3-53 (Washington, DC: 10 July 1996), vi. 4. Ibid., I-2. 5. Joint Chiefs of Staff, Interagency Coordination During Joint Operations, Joint Pub 3-08 Volume I (Washington, DC: 9 October 1996), 6. Ibid., II-13. 7. Ibid., II-14. 8ـ در سفارتخانه‌های ایالات متحده در کشورهای خارجی، کارکردهای USIS در حیطه امور عمومی سفارتخانه‌ها قرار می‌گیرد. عموماً USIS را با نام بخش فرهنگی و مطبوعات می‌شناسند. در بخش دولتی ایالات متحده نقش USIS تنظیم روابط دولتی وزارت امورخارجه است. USIS در سال 1997 به رسمیت شناخته شد و در سال 1999 تکمیل گشت. 9. Joint Chiefs of Staff, Interagency Coordination During Joint Operations, Joint Pub 3-08 Volume I (Washington, DC: 9 October 1996), III-24. 10. Joint Chiefs of Staff, Joint Doctrine for Information Operations, Joint Pub 3-13 (Washington, DC: 9 October 1998), II-1. 11. Ibid., IV-5 12. Ibid., IV-6 13. Ibid., V-3 14. Ibid., I-6. 15. Ibid., I-6 16. Joint Chiefs of Staff, Doctrine for Psychological Operations, Joint Pub 3-53 (Washington, DC: 10 July 1996), vi. 17. Ibid., II-1. 18. Ibid., II-1. 19. Ibid., vi. 20. Ibid., II-2. 21. Ibid., II-5. 22. Ibid., II-5. 23. واحدی که من با نام CDR هشتمین گردان عملیات روانی ایجاد کرده‌ام در راستای حمایت از فرماندهی نیروهای ویژه جنوب غرب آسیا (SWA) برنامه‌های متعددی را با هدف تلفیق فعالیتهای عملیات روانی عرضه کرده است. برنامه‌ریزان عملیات روانی که در هشتمین گردان عملیات روانی کار می‌کنند معتقدند که باید فعالیتهای تلفیقی را در کنار عرضه محصولاتِ تاکتیکی عملیات روانی انجام داد تا حوزه تأثیرگذاری مأموریتهای فرماندهی نیروهای ویژه جنوب غرب آسیا گسترده‌تر شود. اگرچه این برنامه‌ها در فرماندهی نیروهای ویژه جنوب غرب آسیا بسیار مختصر بود و برای تلفیق و تنظیم و تصویب نهایی به فرماندهی مرکزی امریکا (سنتکام) فرستاده شد ولی فعالیتهای تاکتیکی عملیات روانی پس از جلب هرگونه حمایتی به مرحله اجرا در آمد. به نظر من دلیل اصلی عدم حمایت طولانی از این تلفیق، درآمیختن فرآیند تلفیق و تصویب بوده است. 24. توماس تیمز، معاون عملیاتهای روانی و برنامه‌ها و سیاست بین‌المللی، معاون وزارت دفاع (عملیاتهای ویژه/جنگ کم‌شدت)، برگرفته از مکالمه‌ی تلفنی با مؤلف این مقاله در تاریخ 23 آوریل 2002. 25. Ibid. 26. Ibid. 27. Ibid. 28. Kathy J. Perry, The Use of Psychological Operations as a Strategic Tool, (Carlisle Barracks, PA: 10 April 2000), 5. 29. Ibid., 6. 30. Ibid., 6. 31. Robert Wall. \"Combat-Proven Infowar Remains Underfunded,\" Aviation Week & Space Technology, 26 (February 2001): 52. 32. Infowar Improves. But Psywar Stumbles.\" Aviation Week & Space Technology. 30 (October 2000): 68. 33. Office oflthe Under Secretary of Defense for Acquisition, Technology, and Logistics. The Creation and Dissemination of All Forms of Information in Support of Psychological Operations (PSYOP) in Time of Military Conflict, (Washington D.C.: May, 2000), 49. 34. Ibid, 45. 35. House of Commons, Defense-Fourteenth Report Session 1999-2000 (Defense Committee Publications London: 23 October 2000): section 227 [23 April 2002]. 36. Ibid. 37. Timothy L. Thomas, Kosovo and the Current My th of Information Superiority,\"Parameters, (Spring 2000): 17. 38. United States Special Operations Command, SORR-SCA (Analysis Branch), Military Strategic Psychological Operations: An Assessment, (Tampa, Florida: December 2000): 15. 39. Ibid, 15. 40. Brucee George, \"The House of Commons Defense Committee Report: Lessons of Kosovo, \"Royal United Services Institute for Defense Studies Journal, (December 2000): 13. 41. اطلاعات پیوستِ شماره 5 از صورتجلسه بخش عملیاتهای مشترک نظامی اقتباس شده است: فعالیتهای سیاسی ـ نظامی و برنامه تلفیق دوره آموزشی: اُ.پی.اس IIIـ3. پیوست شماره 5 یکی از برنامه‌های رئیس ستاد مشترک برای افزایش حمایتِ تلفیقی از عملیاتهای نظامی است. در ماه اوت 1998 رئیس ستاد مشترک، یو.اس سینک سوت را وادار به الحاق برنامه تلفیق در سی.او.اِن.پلان 6400 کرد. محتوای پیوست شماره 5 در اوت 1999 تقدیم مشاوران امنیت ملی شد. چند ماه بعد (نوامبر 1999) در یکی از نشستهای سی.ای.سی.دی.ای.اف، رئیس‌جمهور نقش ان.اس.سی را در پیوست شماره 5 تبیین کرد. پیوست شماره 5 محملی برای هماهنگ‌سازی فعالیتهای تلفیقی با سازمانهای غیردولتی (ان.جی.او.ها) است و هدفش تضمین تلفیق تمام ابزارهای لازم برای افزایش قدرت ملی است. این پیوست به تبیین شیوه‌های ورود و خروجِ سازمانهای دولتی امریکا از عملیاتها می‌پردازد. پیوست شماره 5 اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند به برنامه‌ریزان عملیات روانی و عملیات اطلاعاتی کمک کند تا به بهترین نحو ممکن عملیاتهای فرماندهی نیروهای ویژه را تلفیق و توصیف کنند. شناسایی تلفیقِ مطلوب در پیوست شماره 5 می‌تواند حمایت آژانسهای مختلف را جلب کند به نحوی که سازمانهای تصویب کننده از سازمانهای اجرا کننده فرماندهی نیروهای ویژه یا سی.آی.ان.سی تفکیک شوند. 42. Naval War College Joint Military Operations Department PowerPoint Briefing, Political-Military Actions and \"Interagency Coordination,\" Instructional Period OPS III-3, (Newport RI: Naval War College Joint Military Operations Department, 24 January 2002), 35-36. 43. Paul M.Rodriquez. \"Disinformation Dustup Shrouded in Secrecy.\" Insight Magazine, 4(April 2002), [8 May 2002]. 44. Office of the Under Secretary of Defense for Acquisition, Technology, and Logistics, Defence Science Board Report on Managed Information Dissemination, (Washington D.C.: October, 2001), Final Report Memorandum, 2.



    مقالات مجله
    نام منبع: کریستوفر ال لیدا
    شماره مطلب: 2160
    دفعات دیده شده: ۲۱۵۵ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش