Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی صوتی عملیات روانی صوتی
    دوشنبه ۲۸ -۳۴۴۴ ساعت ۰:۰۰

    عملیات روانی صوتیدکتر محمدحسین الیاسیچکیده با آغاز جنگ جهانی دوم طرفهای درگیر دریافتند که با بهره‌گیری از فنون، روشها و ابزارهای مختلف عملیات روانی بهتر و سریع‌تر قادر به تحقق اهداف نظامی و سیاسی خویش هستند. از همین روی، در آن جنگ و در جنگهایی که پس از آن رخ دادند، عملیات روانی به بخش جدایی‌ناپذیر و اثربخش فرآیند کارزار تبدیل شد. یکی از اشکال اثربخش عملیات روانی، به ویژه در چند دهه گذشته، عملیات روانی صوتی بوده است. در این نوع عملیا

    عملیات روانی صوتیدکتر محمدحسین الیاسیچکیده با آغاز جنگ جهانی دوم طرفهای درگیر دریافتند که با بهره‌گیری از فنون، روشها و ابزارهای مختلف عملیات روانی بهتر و سریع‌تر قادر به تحقق اهداف نظامی و سیاسی خویش هستند. از همین روی، در آن جنگ و در جنگهایی که پس از آن رخ دادند، عملیات روانی به بخش جدایی‌ناپذیر و اثربخش فرآیند کارزار تبدیل شد. یکی از اشکال اثربخش عملیات روانی، به ویژه در چند دهه گذشته، عملیات روانی صوتی بوده است. در این نوع عملیات روانی طرفین دیگر، صدا و گفتار را جانشین نوشتار (اعم از اعلامیه، اطلاعیه و …) کرده‌اند. چه، با بهره‌گیری از یافته‌های رشته‌های مختلف علمی، به ویژه علوم ارتباطات و عصب ـ روانشناسی، دریافتند که با صدا و گفتار (پیامهای رادیویی، بلندگویی، موسیقی و جز آن، سریع‌تر می‌توان بر مواضع، نگرشها و رفتارهای مخاطبان آماج تأثیر گذاشت. در این نوشتار، نخست، مقدمه‌ای درباره مبدأ عملیات روانی صوتی و مبانی نظری این نوع عملیات روانی آورده می‌شود و سپس، با تأکید بر جنگ ویتنام، عملیات توفان صحرا و عملیات تهاجم به عراق، روشهای استفاده از عملیات روانی صوتی مورد بحث قرار می‌گیرد. واژگان کلیدی: عملیات روانی صوتی، عملیات روانی سیاه، سفید، خاکستری و خاکستری روشن، جنگ رادیویی، انگیزه، نگرش، رفتار، روحیه. مقدمه شاید آلمانها را بتوان به عنوان نخستین کسانی نام برد که اهمیت بهره‌گیری از صوت( ) اعم از بلندگو،( ) رادیو و گفتار مستقیم( ) یا حتی بدون استفاده از ابزار را در عملیات روانی به درستی دریافته بودند. البته این نه بدان معناست که پیش از آنها گروه‌ها و دولتهای دیگر در عملیات روانی بر ضد آماجهای خود از صوت بهره نگرفته باشند، اما آلمانها در جنگ جهانی دوم و در عملیات روانی خویش دامنه بهره‌گیری از صوت را آنچنان گسترش دادند که تحلیل‌گرانی همچون ساندلر( ) (2003) و استفان( ) (1998) آنها را مبدع عملیات روانی صوتی می‌دانند. در تأیید ادعای ساندلر و استفان می‌توان شواهد متعددی را یادآور شد. یکی از بارزترین آن شواهد تأسیس و گسترش ایستگاههای رادیویی آلمان در جنگ جهانی دوم است. بر اساس گزارش کشیوف( ) و کبسوف( ) (1983) آلمانها در جنگ جهانی دوم به تأسیس شانزده ایستگاه فرستنده رادیویی اقدام کردند. این شانزده ایستگاه برای سیزده کشور اروپایی به صورت شبانه‌روزی برنامه پخش می‌کردند. افزون بر آن، ایستگاه رادیویی رسمی آنها برای بیش از شصت کشور جهان برنامه پخش می‌کرد. آنها برای افزایش تعداد مخاطبان رادیویی خود در کشور آماج هزاران دستگاه رادیوی ترانزیستوری را به اشکال مختلف در اختیار مخاطبان قرار می‌دادند. سایر ملل درگیر در جنگ جهانی دوم نیز با تأیید اثربخشی عملیات روانی صوتی آلمانها در تضعیف روحیه( ) نیروها و مردم کشورهای آماج و تهییج و برانگیختن توده‌های خودی، در پی اقدامات متقابل برآمدند و در نتیجه، عملیات روانی صوتی به گونه‌ای جهانگیر شد که به تعبیر پوگمایر( ) (2002) در جنگ جهانی دوم تمام طرفهای درگیر می‌کوشیدند تا با استفاده از امواج رادیویی صدای خود را به گوش ملتهای آماج برسانند و آنها را از ادامه نبرد در حمایت از حکومتهای خویش بازدارند (ص3). در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم ویلیام جونز( ) (1946)، تحلیل‌گر تبلیغاتی،( ) پیش‌بینی کرد که در نبردهای آتی، عملیات روانی صوتی به جزء جدایی‌ناپذیر، و عنصر مهم نبرد تبدیل خواهد شد. تأمل در نبردهای مهم پس از جنگ جهانی دوم درستی ادعای جونز را آشکار می‌کند. چه، در نبردهایی که از آن پس در سطح جهان رخ دادند، هر یک از طرفین درگیر با بهره‌گیری از اشکال مختلف عملیات روانی صوتی، اعم از عملیات روانی (تبلیغات) صوتی سفید، خاکستری، سیاه و خاکستری روشن، تلاش وسیعی را در راستای تأثیر بر انگیزه‌ها،( ) نگرشها،( ) کنشها،( ) و رفتارهای( ) گروههای آماج (اعم از دشمن، بی‌طرف، یا خودی) به عمل آورده‌اند. در این نوشتار، شواهد مربوط به عملیات روانی صوتی در جنگ ویتنام، عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا (1991) و عملیات تهاجم به عراق (2003) مرور می‌شوند اما، پیش از آن مبانی نظری( ) (تئوریک) بهره‌گیری از عملیات روانی صوتی به اجمال مورد بحث قرار می‌گیرد. چه، درک مبانی تئوریک این گونه عملیات روانی، فهم فرایند و میزان اثربخشی را تسهیل می‌کند. مبانی نظری عملیات روانی صوتی مبانی نظری عملیات روانی را می‌توان در رویکردهای ارتباطی( ) و رویکردهای عصب ـ روانشناسی( ) (نوروپسیکولوژی) پی‌جویی کرد. بر اساس رویکرد ارتباطی، ارتباط گفتاری، نه نوشتاری، جوهر زندگی آدمیان محسوب می‌شود چه، با ارتباط گفتاری است که آدمیان توانایی یافتن معانی، پیگیری، آزمایش و ابراز هیجانات( ) و احساسات( ) خود را پیدا می‌کنند. به تعبیر راپیر( ): «گفتار کم‌نظیرترین و متداول‌ترین عملکرد انسان است. با وجود این، چون به کارگیری آن بسیار معمولی، طبیعی و آسان می‌نماید، تنها تعداد بسیار معدودی از آدمیان قدرت خارق‌العاده آن را در می‌یابند. گفتار گرانقدرترین ابزاری است که آدمیان در اختیار دارند، اما تعداد معدودی از آدمیان می‌آموزند که چگونه از این وسیله بیش از کاربردهای ابتدایی‌اش استفاده کنند» (کولتنز ترجمه میرحسینی و کبیری، 1369 ص 17). به باور جویس( ) (1992) تبلیغاتچی‌ها( ) از جمله آدمهای انگشت‌شماری هستند که قدرت و توان گفتار را دریافتند و از آن برای دستکاری( ) افکار، نظرات و نگرشهای توده‌های مردم و متقاعدسازی( ) آنان به بهترین شکل ممکن بهره می‌گیرند. به باور او: «تبلیغاتچی‌ها با گزینش آگاهانه واژه‌های مملو از هیجان و تغییر در آهنگ گفتار حتی قادرند واقعیات را وارونه جلوه دهند و مخاطبان را درگیر رفتارهایی سازند که در شرایط عادی هرگز حاضر به انجام آن نیستند» (ص225). رویکرد ارتباطی بر اساس رویکرد ارتباطی، گفتار واجد چهار کارکرد اساسی عمده است که عبارتند از: کارکرد زیبایی‌شناختی، کارکرد انتفاعی، کارکرد درمانگری و کارکرد اطلاعاتی. 1) کارکرد زیبایی‌شناختی: منظور از کارکرد زیبایی‌شناختی آن است که با زبان گفتاری می‌توان در مخاطب احساساتی همچون لذت، خوشی، سرگرمی و وجد و شعف پدید آورد. این کارکرد گفتار در افزایش دامنه تأثیر پیامهای عملیاتی روانی نقش در خور توجهی دارد. چه، به تعبیر جویس (1992) با ایجاد وجد و شعف در مخاطب یا حتی با ایجاد رعب و وحشت، می‌توان او را از رفتاری معین بازداشت، یا او را به انجام کنش یا کنشهای معین مجاب کرد. 2) کارکرد انتفاعی: منظور از کارکرد انتفاعی گفتار، استفاده از واژه‌ها در گفتار برای کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه است. به تعبیر میلر( ) (1986) با گفتار، هم می‌توان به پاداش دست یافت و هم می‌توان به دیگران وعده پاداش داد و از سوی دیگر، تأثیر واژگان گفتاری در ترغیب دیگران برای انجام رفتارهای معین برای کسب پاداش، بسیار عمیق‌تر از واژگان نوشتاری است. چه، گویی شنوندگان، بیش از خوانندگان، وعده‌های داده شده را حقیقی تلقی می‌کنند. 3) کارکرد درمانی: دیر زمانی است که روانشناسان و روان‌پزشکان از گفتار برای تسکین آلام روان‌شناختی مردم و رفع مشکلات روانی آنان بهره می‌گیرند. چه، آشکار شده است که گفتار با اثرات عمیقی که بر انتقال‌دهنده‌های عصبی( ) (نوروترانسیمترها) و سیستم خبرپردازی( ) آدمیان بر جای می‌گذارد، قادر است موانع ژرف و فراگیر روانی آنان را از میان بردارد. 4) کارکرد اطلاعاتی: مک لوهان( ) (1989) در توضیح کارکرد چهار گفتار یادآور می‌شود که آدمیان همواره نیازمند کسب اطلاعات در مورد جهان اطراف خویش هستند. به باور او هر اندازه به ابهام شرایط زندگی افزوده شود، به همان میزان بر نیاز آدمیان به کسب اطلاعات، به ویژه از مجاری شنیداری، افزوده می‌شود. تأمل در ابعاد عملیات روانی نشان می‌دهد که عوامل عملیات روانی صوتی در تلاش خود برای تأثیر بر مخاطبان آماج، از هر چهار کارکرد زبان گفتاری بهره می‌گیرند. آنان، اولاً: با بهره‌گیری به موقع از واژگان زیبا و هیجانی و همراه ساختن آنها با موسیقی، مخاطبان را تهییج می‌کنند و آنان را برای انجام یا عدم انجام کنشهای خاص برمی‌انگیزند. به تعبیر استفان (1998) موسیقی، قدرت واکنش‌انگیزی واژگان را دوچندان می‌کند. چه، با موسیقی می‌توان هیجاناتی همچون اندوه، ناامیدی یا شادی، لذت، تهییج، تحریک و … را در مخاطبان ایجاد کرد. چنین هیجاناتی به نوبه خود آدمی را برای موضع‌گیریهای شدید و تند در موافقت یا مخالفت با افراد و گروههای مختلف مهیا می‌کند. استفان تأکید می‌کند که القای غم یکی از شناخته‌شده‌ترین اثرات استفاده از موسیقی در عملیات روانی است. عاملان عملیات روانی صوتی زمانی از این پدیده استفاده می‌کنند که در پی ناامید ساختن مخاطبان از به دست آوردن پیروزی باشند. ثانیاً: عاملان عملیات روانی با بهره‌گیری از قدرت اعجازانگیز درمانی گفتار می‌کوشند تا با پیامهای سرشار از هیجان، دنیای بهتری را به مخاطبان خویش وعده دهند. به تعبیر بتی( ) (1990) شرایطی که در آن از عملیات روانی استفاده می‌شود، اغلب شرایط آکنده از استرس، فشارهای روانی، تعارض، تردید، چالش و احساس خطر است. از همین روی، در چنین شرایطی شنیدن گفتار دوستانه، به ویژه از زبان گویندگان خوش‌الحان همراه با موسیقی ملایم و دلنشین، تأثیر الهام‌بخش و امیدوارکننده‌ای دارد. آشکار است که چنین گفتار و اصواتی، نگرش مثبتی در مخاطبان، در مورد عاملان آن گفتارها و اصوات، ایجاد می‌کند. ثالثاً: اطلاعاتی که در شرایط پراسترس سرشار از کشمکش و ابهام به صورت گفتاری عرضه می‌شود، تأثیری فزاینده بر مخاطبان بر جای می‌گذارد؛ چه، چنین اطلاعاتی، یکی از اساسی‌ترین نیازهای مخاطبان ـ نیاز به دانستن و آگاهی ـ را مرتفع می‌سازد. از همین روی، عاملان عملیات روانی صوتی، با آگاهی از ابهام حاصل از موقعیت و بر اساس دانشی که از نیازهای مخاطبان خویش به دست می‌آورند، پیامهای گفتاری حاوی اطلاعات گزیش شده و اغلب سوگیرانه را برای مخاطبان ارسال می‌کنند و بدین ترتیب، بر نگرشها و مواضع آنان تأثیر می‌گذارند. نکته در خور توجه دیگر در دیدگاه ارتباطی چگونگی ارائه پیام است. در این دیدگاه تأکید می‌شود که چگونگی ارائه پیام، ارزشی همسان با خود پیام دارد (شرایبر ترجمه حبیبی، 1371). تایلور( ) (2001) در یک مطالعه تجربی میزان اثربخشی پیامهای نوشتاری، گفتاری و دیداری (تصویری) را در مجاب‌سازی گروهی از دانشجویان برای اجتناب از یک رفتار معین (خرید کردن از بوفه دانشگاه) مورد مقایسه قرار داده است، نتیجه تحقیق او آشکار کرده است که اثربخشی پیامهای گفتاری، بسیار بیش از دو نوع پیام دیگر است. به همین سبب او به تبلیغاتچی‌ها توصیه کرده است که: «هرگاه قصد داشتید خیلی سریع مخاطبان خود را به انجام یا عدم انجام کاری متقاعد کنید از پیامهای گفتاری بهره بگیرید ... چه، مخاطبان پیام گفتاری را ـ حداقل در کوتاه مدت ـ باورکردنی‌تر می‌دانند» (ص536). رویکرد عصب ـ روان‌شناسی دومین رویکرد مورد استفاده در تبیین اثربخشی عملیات روانی صوتی، رویکرد عصب ـ روان‌شناسی (نوروپسیکولوژی) است. عصب ـ روان‌شناسان در تحقیقات خود نشان داده‌اند که واژه‌های گفتاری سرشار از قابلیت واکنش‌انگیزی در سطوح مختلف مغز هستند. به باور آنان، هر واژه یا مجموعه‌ای از واژه‌های گفتاری، نوعی واکنش را در سطوح عالی ذهن به راه می‌اندازد. مثلاً واژه‌های لبریز از هیجان و احساس، بخشی از کارکردهای عالی ذهن را فعال می‌کند که موضع‌گیری به جانبداری یا بر ضد یک ایده، شخص یا نگرش را موجب می‌شود (لوریا، ترجمه قاسم‌زاده، 1374). افزون بر آن، هر واژه گفتاری معنی و مضمون خاصی دارد. به تعبیر لوریا معنی، نظم پایداری در تعمیم‌هاست که در کلمات گفتاری (و نوشتاری) نشان داده می‌شود، یعنی نظامی که برای همه یکسان است. اما، مضمون، جنبه‌هایی از معنی را در بر می‌گیرد که با واکنشهای عاطفی و هیجانی گوینده در لحظه‌ای معین سر و کار دارد. در واقع، میزان تبلور و انعکاس مضمون در واژه‌های گفتاری است که در مخاطب کشش و جاذبه‌ای به طرف پیام مورد نظر ایجاد می‌کند. هر قدر احساس و هیجانی که در واژه‌های گفتاری نهفته است شباهت بیشتری با بافت و زمینه ذهنی مخاطب داشته باشد، یا بتواند احساس و هیجانی را در وی برانگیزد، درک آن واژه‌ها سریع‌تر و تأثیر آنها بیشتر خواهد بود. از آن گذشته، هر واژه گفتاری نظام پیچیده‌ای از هم‌خوانیها را برمی‌انگیزد و بدین ترتیب به صورت مرکز شبکه معنایی درمی‌آید. همچنین، هر واژه گفتاری حوزه معنایی خاصی را که نقش مهمی در بازداری یا تهییج عاطفی دارد، فعال می‌کند. به تعبیر دقیق‌تر، هر محرک کلامی بازتابی را پدید می‌آورد و این بازتاب را در یک سری شاخصهای حرکتی ـ الکتروفیزیولوژیک و خودکار آشکار می‌سازد. بر این اساس هر اندازه یک پیام گفتاری بیشتر تکرار شود، احتمالاً بیشتر قادر است واکنشهای هیجانی، حتی عقیدتی مخاطب را برانگیزد. نهایتاً، بر اساس یافته‌های عصب ـ روان‌شناسان واژه‌های کلامی نقش مهمی در نظم‌بخشی فرآیندهای ذهنی و جهت‌دهی افکار بر عهده دارند. به همین سبب، عاملان عملیات روانی معمولاً آن قدر مخاطبان خود را با واژه‌های گفتاری متعدد و متنوع بمباران می‌کنند تا آنان بخشی از آن واژه‌ها را به صورت ناخودآگاه در حوزه شناختی خویش قرار دهند و آنها را درونی سازند. آشکار است که پس از آن، بخشی از اندیشه و رفتار او متأثر از این واژه‌های درونی شده خواهد بود. از آنچه گذشت می‌توان به طور خلاصه نتیجه گرفت که اصوات و گفتار بیش از کلمات و مفاهیم نوشتاری قادر است مخاطبان عملیات روانی را برای انجام واکنشهای فوری و موضع‌گیریهای سریع و آشکار برانگیزد. به همین سبب، عاملان عملیات روانی با صرف هزینه‌های زیاد، از صوت و گفتار برای مجاب‌سازی مخاطبان خویش بهره می‌گیرند. در سطور زیر، شواهد مربوط به این بیان مرور می‌شوند. شواهد تاریخی بهره‌گیری از عملیات روانی صوتی جنگ ویتنام امریکاییان طی حدود یک دهه از عملیات روانی صوتی علیه مردم و چریکهای ویتنام شمالی (از 1965تا 1973) در سطحی فراگیر و گسترده بهره گرفتند. آنها در عملیات روانی صوتی خویش از ابزارهای زیر استفاده می‌کردند: 1) رادیو 2) بلندگوهای پرقدرت ثابت 3) بلندگوهای سیار علمیات روانی رادیویی آنان به چهار نوع تقسیم شده بود: 1) عملیات رادیویی سیاه (رادیو سری)؛ 2) عملیات رادیویی سفید؛ 3) عملیات رادیویی خاکستری؛ و 4) عملیات رادیویی خاکستری روشن. امریکاییان در عملیات روانی رادیویی نوع سیاه، خود برنامه‌ها را تهیه و پخش می‌کردند اما آن را به مردم ویتنام نسبت می‌دادند. گویی این ویتنامیها بودند که بر ضد چریکهای هوشی مینه به صورت شبانه‌روزی پیام می‌فرستادند یا آهنگهای مختلف پخش می‌کردند. افزون بر آن، آنها در این نوع عملیات روانی یک ایستگاه رادیویی تحت عنوان رادیو کمونیستهای آزادیخواه راه‌اندازی کردند. گراس( ) (1998، ترجمه الیاسی، 1382) در مورد این رادیو می‌نویسد: «راه‌اندازی رادیو کمونیستهای آزادیخواه یکی دیگر از شیوه‌های گروه عملیات روانی امریکا در ویتنام بود. آن گروه، برای تبلیغات بر ضد کمونیستها نه تنها از ایستگاههای واقعی، بلکه از برنامه‌ها و تفسیرهای رادیو کمونیستهای آزادیخواه نیز استفاده می‌کرد تا چنین القا کند که اولاً: کمونیستها فاقد انسجام هستند و رفتارهای وحشیانه‌ای دارند و ثانیاً پیروزی ویتنام جنوبی و امریکا در جنگ ضروری است» (ص116-117). امریکاییان برای عملیات روانی خاکستری خویش به تأسیس چند ایستگاه رادیویی اقدام کردند که در شبانه‌روز در مناطق مختلف ویتنام برنامه پخش می‌کردند، اما هرگز هویت این ایستگاه‌های رادیویی را فاش نمی‌کردند؛ در حالی که عملیات روانی رادیویی سفید خویش، هویت خود را ابراز و به مردم ویتنام چنین القا می‌کردند که برای نجات جان و حفظ استقلال کشورشان! به ویتنام آمده‌اند. چندلر( ) (1981) از نوع چهارمی از عملیات روانی رادیویی نام می‌برد که او خود آن را تبلیغات رادیویی خاکستری روشن نامیده است. در این نوع تبلیغات، پیامها به دست امریکاییان تهیه، اما از طریق رادیو سایگون پخش می‌شد. چندلر به نقل از یکی از کارگزاران عملیات روانی امریکا در ویتنام در این باره می‌نویسد: «در تئوری وقتی که ارتباط با ملت ویتنام به نیابت از دولت ویتنام بود، سعی می‌کردیم از طریق دولت ویتنام برنامه‌هایمان را عملی کنیم، اما وقتی که ارتباط به نیابت از دولت امریکا بود، سعی داشتیم به صورت مستقیم با ملت ویتنام ارتباط برقرار کنیم» (ص251). استفاده از بلندگوهای پرقدرت ثابت نیز یکی از شکلهای عملیات روانی صوتی امریکاییان در ویتنام بود. آنان این گونه بلندگوها را در اماکن عمومی و پرجمعیت نصب می‌کردند و از مراکز معینی، با استفاده از گویندگان خوش صدای ویتنامی، برای مخاطبان، پیام یا موسیقی پخش می‌کردند. پیک( ) (1982) تعداد این گونه بلندگوها را در سراسر ویتنام بالغ بر دهها هزار دستگاه تخمین زده است. به نوشته او کمتر مکانی را می‌شد یافت که در آن بلندگویی نصب نشده باشد و زن یا مردی یا زبان مردم آن دیار با همشهریان خود سخن نگوید. اما، چندلر معتقد است که تأثیر بلندگوهای سیار، که بر روی ماشینها یا بالگردهای و هواپیماهای امریکایی نصب شده بودند، بیش از بلندگوهای ثابت یا حتی رادیو بود. امریکاییان با استفاده از این بلندگوها، اساساً پیامهایی برای چریکهای ویتنامی ارسال می‌کردند. آنها در این شگرد عملیات روانی، از خانواده‌های چریکها نیز استفاده می‌کردند. برای مثال، زن و فرزندان چریکها را در درون ماشینهای خویش می‌نشاندند و از آنان می‌خواستند تا از همسر یا پدران خود بخواهند که سلاح را روی زمین بگذارند و به آغوش ملت برگردند. چندلر به موردی از بهره‌گیری از بلندگوهای سیار، با استفاده از صدای خانواده چریکها چنین اشاره می‌کند: «صدای محزون یک پسر کوچک در نواری که از بلندگوی سیار امریکاییان پخش می‌شد چنین درخواست می‌کرد: بابا! بابا! تو الان کجایی؟ حالت خوبه بابا؟ بابا، مامان همیشه به فکر توست، همه ما راجع به تو حرف می‌زنیم، همه ما نگران تو هستیم. بابا، چرا برنمی‌گردی و به غصه‌ها پایان نمی‌دهی؟ بابا، مامان همیشه گریه می‌کند و دلش برای تو تنگ شده است. بابا نزد ما برگرد، نزد ما برگرد بابا» (ص93). تحلیل‌گران عملیات روانی امریکا در ویتنام معتقدند که بخش قابل توجهی از 000/200 چریکی که خود را تسلیم امریکاییان کردند، تحت تأثیر پیاهایی قرار گرفته بودند که از طریق بلندگوهای سیار برای آنان پخش می‌شد (جانویتز، 1983). ( ) امریکاییان در سال 1989 نیز به صورتی موفقیت‌آمیز از عملیات روانی صوتی استفاده کردند. در آن سال، پس از تهاجم امریکاییان به پاناما، نوریگا به سفارت واتیکان پناهنده شد. امریکاییان پس از آنکه دریافتند که با استفاده از روشهای دیپلماتیک قادر به دستگیری نوریگا نیستند، به نصب چند بلندگو در ساختمانهای روبروی سفارت واتیکان اقدام کردند. آنان از طریق آن بلندگوها به صورت لاینقطع به پخش موزیک راک (موزیک مورد علاقه نوریگا) مبادرت ورزیدند و آن قدر این کار را ادامه دادند که نوریگا ناگریز خود را تسلیم امریکاییان کرد. جنگ خلیج فارس (91-1990) مدتی پس از اشغال کویت از سوی ارتش عراق، امریکاییان به تأسیس یک ایستگاه رادیویی، موسوم به صدای خلیج( ) دست زدند. این ایستگاه، که برنامه‌های خود را از یک هواپیمای غول‌پیکر پخش می‌کرد، روزانه طی چند ساعت برای عراقیها ـ اعم از نظامیان و غیرنظامیان آن کشور ـ برنامه پخش می‌کرد. یکی از پیامهای آن رادیو خطاب به سربازان عراق چنین است: «سربازان عراقی! آیا هرگز اندیشیده‌اید که چرا صدام حسین کویت را به اشغال خود درآورده است؟ آیا به ثروتی افسانه‌ای که صدام و خانواده او با اشغال کویت به یغما برده‌اند اندیشیده‌اید؟ آیا هیچ فکر کرده‌اید که صدام تنها به خاطر منافع شخصی‌اش شما را به قتلگاه فرستاده است؟». گوینده آن رادیو در پیامی‌ دیگر خطاب به سربازان عراقی اظهار داشت: «سربازان عراقی! به زودی ائتلافی متشکل از دهها کشور جهان برای آزادی کویت و نابودی صدام و یاران او عازم خلیج فارس خواهند شد. نظامیان کشورهای ائتلاف برای اولین بار از سلاحهایی استفاده خواهند کرد که قدرت تخریبی آنها صدها بار بیش از سلاحهایی است که در گذشته مورد استفاده قرار گرفته‌اند. سربازان عراقی! اینک لحظه حساس تصمیم‌گیری است؛ یا بمانید و در برابر هزاران سلاح پرقدرت و افسانه‌ای کشته شوید یا با تسلیم شدن به نیروهای ائتلاف جان خود را در راه امیال خودخواهانه صدام و خانواده‌اش فدا نکنید». پیامهای رادیو خلیج که تا پس از پایان عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا که به صورت مستمر پخش می‌شدند، تنها به سربازان عراق محدود نمی‌شد، بلکه، بخش قابل توجهی از آن پیامها، غیرنظامیان عراق را مخاطب قرار می‌داد. امریکاییان از ملت عراق می‌خواستند تا علیه صدام قیام کنند، فرزندان خود را از ارتش فراخوانند و از هر نوع کمکی به صدام و رژیم او که به زودی نابود خواهد شد، خودداری کنند. گورمن( ) (2003) با تحلیل پیامهای منتشر شده از صدای خلیج، مهم‌ترین موضوعات مندرج در آنها را به شرح زیر فهرست کرده است: 1) پیامهای ترس‌برانگیز؛ در این گونه پیامها نظامیان عراقی از سلاحهای جدید و مخرب نیروهای ائتلاف ترسانده می‌شدند. 2) پیامهای دعوت به تسلیم؛ در اغلب پیامهای رادیو خلیج از سربازان و افسران عراق خواسته می‌شد تا برای نجات جان خود، خود را تسلیم نیروهای ائتلاف کنند. 3) دعوت به شورش؛ در این گونه پیامها، هم از مردم عراق و هم از نظامیان خواسته می‌شد تا علیه صدام و رژیم او قیام کنند. 4) پیامهای حاوی برادری اعراب؛ در برخی از پیامها از سربازان عراقی خواسته می‌شد تا با فرار از ارتش عراق به برادران عرب و مسلمانان خویش بپیوندند. 5) پیامهای صدام و خانواده او؛ در بسیاری از پیامها جنایات، خوشگذرانیها، خودخواهیها و فتنه‌انگیزیهای صدام و خانواده او بر شمرده می‌شد. هدف اینگونه پیامها ایجاد بدبینی شدید در مردم عراق نسبت به صدام و خانواده او بود. گورمن معتقد است که عملیات روانی رادیویی امریکا، که با استفاده از روشهای دیگری همچون نشر اعلامیه‌ها، پخش پیامهای بلندگویی و جز آن تقویت می‌شد، اثربخش بوده است، چه، از یکسو عده زیادی از سربازان عراقی در نهایت خفت و خواری خود را به امریکاییان و دیگر نیروهای ائتلاف تسلیم کردند و از سوی دیگر، بسیاری از غیرنظامیان عراقی، به امید حمایت امریکا، شورشی فراگیر را علیه صدام راه انداختند. عملیات 2003 (تهاجم برای سرنگونی صدام) امریکاییان و هم‌پیمانان آنان، طی پنج دهه به خوبی دریافته بودند که با عملیات روانی صوتی می‌توانند اولاً: قدرت نظامی خویش را بسیار فراتر از آنچه هست به دشمنان خود معرفی کنند، ثانیاً: با تضعیف روحیه نیروهای دشمن، آنان را از ادامه نبرد بازدارند، ثالثاً: تصویری غیرانسانی از دشمن ارائه دهند و رابعاً: خود را منجی و نه دشمن ملتهای آماج معرفی کنند. امریکاییان برای تحقق این اهداف چند ماه پیش از تهاجم به عراق دستگاه عملیات روانی صوتی خویش را فعال کردند. آنان برای این منظور، شبکه رادیویی جدیدی تحت عنوان رادیو المعلومات( ) راه‌اندازی کردند. این رادیو روزانه به مدت چهار ساعت برای عراقیها ـ اعم از نظامیان و غیرنظامیان ـ برنامه پخش می‌کرد و برنامه‌های آن حاوی موسیقی عربی، موسیقی پاپ، انتشار پیامهای متنوع به زبان عربی و اخبار کوتاه بود. تحلیل محتوایی پیامهای رادیو المعلومات در دو هفته پیش از آغاز تهاجم به عراق نشان داد که آن پیامها را از نظر محتوا می‌توان به چند دسته زیر تقسیم کرد: 1) پیامهای تبلیغ‌کننده اجماع جهانی درباره خطرناک بودن رژیم بعث برای امنیت جهان. 2) پیامهای حاوی سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های جرج دبلیو بوش در مورد ضرورت نابودی رژیم بعث و صدام حسین. 3) پیاهای تفسیرکننده قطعنامه 1441 شورای امنیت در مورد رژیم بعث: در این پیامها چنین وانمود می‌شد که شورای امنیت اجازه حمله به عراق را صادر کرده است. 4) پیامهای مربوط به جنایات ضدانسانی رژیم صدام حسین: در این پیامها صدام حسین به جنایتکارانی همچون هیتلر و موسولینی تشبیه می‌شد که در پی تحقق امیال ضدبشری خود میلیونها انسان را به کام مرگ فرستادند. در آن پیامها تأکید می‌شد: «جهانیان هزینه‌های زیادی پرداخته‌اند تا پس از این نگذارند افرادی همچون صدام حسین به اعمال ضدبشری خود ادامه دهند». بخشی از پیامهای رادیو المعلومات اختصاصاً برای نظامیان عراق پخش می‌شد. در آن پیامها از آنان خواسته می‌شد تا همانند جنگ عراق ـ ایران و حلمه به کویت جان خود را به خاطر صدام و خانواده اشرافی‌اش به خطر نیندازند. عملیات روانی صوتی امریکاییان در تهاجم به عراق به عملیات رادیویی محدود نمی‌شد، بلکه با آغاز جنگ و ورود نیروهای امریکایی و انگلیسی به عراق، پیامهای متعددی از بلندگوهای 400 واتی نصب شده بر روی تانکها و نفربرها برای نظامیان و مردم عراق پخش می‌شد (فریدمن،( ) 2003). در آن پیامها از سربازان عراقی خواسته می‌شد از مقاومت در برابر ارتش مجهز امریکا و متحدانش بپرهیزند و خود را تسلیم نیروهای متحدین کنند. همچنین از مردم عراق خواسته می‌شد از ترک شهرهای خویش خودداری کنند و علیه صدام حسین بپاخیزند. فریدمن (2003) مورد دیگری از پیامهای پخش شده از بلندگوهای 400 واتی را چنین بازگو می‌کند: «تانکهای امریکایی به هنگام حرکت به سوی بغداد مدام از بلندگوهای نصب شده بر روی خودروهای خود با زبان عربی فریاد می‌زدند عراقیها مرد نیستند آنان با این اقدام خود می‌خواستند فداییان صدام را از پناهگاهها بیرون بکشند و آنها را طعمه تانکهای خود کنند. این هدف، در بسیاری از موارد محقق شد؛ چه، فداییان جوان صدام حسین پس از چند بار شنیدن جمله عراقیها مرد نیستند کنترل خود را از دست می‌دادند و برای مقابله با امریکاییان از مخفیگاه‌های خود بیرون می‌آمدند. غافل از آنکه لحظاتی بعد طعمه آتش تانکهای امریکایی می‌شدند». فریدمن (2003) میزان اثربخشی عملیات روانی صوتی امریکایی را در عملیات 2003 ناچیزتر از عملیات 1991 می‌داند. چه، به باور او امریکاییان در عملیات 1991 با پیامهای رادیویی خود توانستند مردم عراق را بر ضد صدام حسین بشورانند. اما در عملیات 2003، با آنکه مصمم‌تر از گذشته به جنگ با صدام رفته بودند نتوانستند هیچ شورشی را بر ضد صدام راه بیاندازند. او، بی‌اعتمادی مردم عراق به رئیس جمهور امریکا و دستگاه تبلیغاتی او را مهم‌ترین عامل این ناکامی می‌داند، اما تأیید می‌کند که عملیات روانی صوتی امریکاییان تأثیر ویرانگری بر روحیه سربازان عراقی بر جای گذاشت؛ تأثیری که آنان را از هر نوع مقاومت باز داشت. فرجام کلام بر اساس آنچه گذشت، می‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده، دامنه عملیات روانی صوتی بیش از گذشته گسترش خواهد یافت؛ چه، اختراع دستگاههای صوتی پرقدرت، امکان جابه‌جایی سریع ایستگاههای رادیویی و ساخت و عرضه دستگاههای گیرنده سبک و کوچک، انجام عملیات روانی صوتی را آسان‌تر خواهند کرد.



    مقالات مجله
    نام منبع: دکتر محمد حسین الیاسی
    شماره مطلب: 2126
    دفعات دیده شده: ۲۳۱۱ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش