Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • استفاده از عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیک استفاده از عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیک
    پنج‌شنبه ۱ آبان ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۰۰

    استفاده از عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیککتی.جی.پری سیدحسین محمدی نجمچکیده انقلاب فناوری که امروز جهان آن را تجربه می‌کند، شیوه زندگی، کسب و کار و جنگیدن ما را متحول کرده است. در طول تاریخ، هیچ گاه جامعه بشری به اندازه امروز با انبوه اطلاعات و اخبار مواجه نبوده است. این اطلاعات و اخبار بر نحوه تعامل امریکا با کشورهای دیگر، متحدین، و دشمنانش تأثیر مستقیمی دارد. در شرایط حاضر، این امکان وجود دارد که اطلاعات را به نفع خود

    استفاده از عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیککتی.جی.پری سیدحسین محمدی نجمچکیده انقلاب فناوری که امروز جهان آن را تجربه می‌کند، شیوه زندگی، کسب و کار و جنگیدن ما را متحول کرده است. در طول تاریخ، هیچ گاه جامعه بشری به اندازه امروز با انبوه اطلاعات و اخبار مواجه نبوده است. این اطلاعات و اخبار بر نحوه تعامل امریکا با کشورهای دیگر، متحدین، و دشمنانش تأثیر مستقیمی دارد. در شرایط حاضر، این امکان وجود دارد که اطلاعات را به نفع خود در راستای منافع ملی‌مان به کار بندیم. در این تحقیق، اهمیت استفاده از اطلاعات و اخبار در عملیات روانی( ) به منزله یک ابزار استراتژیک برای دستیابی به اهداف و مقاصد ملی بررسی می‌شود. این تحقیق، ضمن بازنگری سیاستهای امنیت ملی مرتبط با عملیات روانی، تأثیر و کارایی سیاست جاری عملیات روانی را بررسی می‌کند و در مورد این سیاست و ارتقای آن توصیه‌هایی را ارائه می‌دهد. افزون بر آن، مقاله حاضر با تحلیل عملیات روانی عملیاتهای سپر صحرا و توفان صحرا، تجارب و درسهای آموخته شده در این زمینه را به منزله یک فزونگر رزمی در جنگ دوم خلیج [فارس] تشریح می‌کند. مقدمه تحقیق حاضر ضمن بازنگری سیاستهای امنیت ملی به منظور استفاده از عملیات روانی برای دستیابی به اهداف و مقاصد ایالات متحده بهره‌گیری از عملیات روانی را به منزله یک ابزار استراتژیک به بحث می‌گذارد. این بازنگری با مطالعه تأثیر و کارایی سیاست جاری عملیات روانی، ضمن تحلیل این سیاست، توصیه‌هایی را برای بهبود آن ارائه می‌دهد. به علاوه، این مقاله استفاده از عملیات روانی را طی عملیاتهای سپر صحرا و توفان صحرا تحلیل می‌کند و با تمرکز بر آموزش و دکترین عملیات روانی از منظر طرح‌ریزی و عملیات، مهم‌ترین ابعاد و ویژگیهای این نوع عملیات را تشریح می‌کند. افزون بر این، زنجیره رسمی تصمیم‌سازی که طی دو عملیات سپر صحرا و توفان صحرا از واشنگتن تا فرماندهی مرکزی امریکا،( ) در ریاض امتداد یافته بود، تشریح می‌شود و نیز توضیح داده می‌شود که چگونه عملیاتهای روانی برای وادار کردن حدود 87000 عراقی به تسلیم، با دیگر عملیاتهای نظامی ادغام و هماهنگ شدند. تجارب استفاده از عملیات روانی به عنوان یک فزونگر رزمی در این جنگ بینش و شناخت ارزشمندی را در مناقشات آینده فراروی ما قرار می‌دهد. در نهایت، امید است توصیه‌های ارائه شده برای ارتقا و توسعه بهره‌گیری از عملیات روانی به منزله ابزاری استراتژیک برای طیف کامل عملیاتهای نظامی و جنگ، مورد توجه قرار گیرد. گرایشهای اصلی مؤثر بر عملیات روانی مستقیماً با انقلاب در امور نظامی( ) در ارتباط‌اند، به دلیل اینکه عملیات روانی تا حد زیادی با اطلاعات و اخبار سر و کار دارد و اطلاعات و اخبار نیز هسته تشکیل‌دهنده انقلاب در امور نظامی محسوب می‌شود، منطقی است که بگوییم عملیات روانی نقش مهمی در جنگ آینده بر عهده خواهد داشت. هرچند پیش‌بینی آ‎ینده دشوار است، روند فعلی این واقعیت را بیان می‌کند که در آینده، شرایط استراتژیک به نحو چشم‌گیری با شرایط امروز تفاوت خواهد داشت. شاید بتوان برخی از ویژگیهای اصلی شرایط جدید استراتژیک را بدین شکل ترسیم کرد: نبود دائمی یک رقیب هم‌تراز [با امریکا]، اتحادهای سست بنیان، ثبات کمتر، افزایش احتمال مناقشات منطقه‌ای و نیز جنگهای متعارف نیمه شدید و استمرار جنگهای داخلی کم شدت و قانون‌شکنیهای بین‌المللی. در این میان، تولید و تکثیر اطلاعات و اخبار به منزله درون مایه اصلی همچنان باقی خواهد ماند. امروزه دسترسی روزافزون به برنامه‌های جهانی ماهواره‌ها و ارسال گزارشهای هم‌زمان، به همراه فناوریهای اینترنتی، تأثیر شگرفی بر شمار بیشتری از مردم جهان خواهد داشت. در این شرایط، می‌توان انتظار داشت که تأثیر سی.ان.ان بر دیپلاسی و فرآیندهای تصمیم‌سازی کشورها روز به روز بیشتر شود. مردم جهان تحت تأثیر کسانی خواهند بود که جریان اطلاعات و اخبار را در رسانه‌های مختلف همگانی در اختیار داشته باشند. توانایی ما برای مبادرت به جنگهای کم شدت، زیر نگاه تیزبین و موشکافانه افکار جهانی از جمله ابعاد مضاعف جنگ آینده به حساب می‌آید. در این حالت، هر اقدامی از سوی کارشناسان، بررسی و تحمیل می‌شود. تصمیمهای ما مبتنی به پاسخ این سؤال خواهد بود: این اقدام چگونه بر صفحه تلویزیون به نمایش در می‌آید؟ در اینجا، این نگرانی وجود دارد که پشتیبانی مردمی از دخالت نظامی رو به کاستی رود. بدیهی است که در این شرایط، استفاده و بهره‌گیری ماهرانه از اطلاعات و اخبار عملیات روانی، اهمیت بیشتری داشته است. ارتقای اهداف و مقاصد ملی با استفاده از عملیات روانی جزوه 3-53 از سری انتشارات ستاد مشترک ارتش امریکا، عملیات روانی را چنین تعریف کرده است. «عملیاتهای طرح‌ریزی شده برای انتقال علائم و اخبار گزینش شده به مخاطبان به منظور تأثیرگذاری بر عواطف، انگیزه‌ها، شیوه استدلال عینی و در نهایت، رفتار دولتها، سازمانها، گروهها و افراد بیگانه». عملیات روانی بخش مهمی از ابزارهای قدرت است که فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی را در بر می‌گیرد. استفاده از عملیات روانی به همراه هر یک از این ابزارها انجام می‌شود. در صورت استفاده مؤثر از عملیات روانی، کارایی نیروهای دشمن کاهش می‌یابد و مخالفت و نارضایتی در صفوف آنها پدیدار می‌شود. دلیل استفاده از عملیات روانی برای دستیابی به اهداف و مقاصد مورد نظر ما را سون تزو به خوبی تشریح کرده است، آنجا که می‌گوید: «آنهایی که در امر جنگ صاحب مهارتند، بدون نبرد بر دشمن غلبه می‌کنند». بر اساس تعریفی که در بالا ارائه شد، می‌توان از اظهارات کلینتون، رئیس جمهور وقت، در مقدمه استراتژی امنیت ملی( ) چنین استنباط کرد که استفاده از عملیات روانی ابزار ارزشمندی است برای اجرای این سیاست، او در این باره می‌نویسد: «منافع عظیم ایالات متحده در گرو سلامت اقتصاد جهانی است. رفاه آینده ما به یک نظام مالی باثبات بین‌المللی و رشد جهانی مطلوب وابسته است». ارتقای دموکراسی در سراسر جهان یکی از سه منظور این استراتژی به شمار می‌آید. در سند استراتژی امنیت ملی، اشارات متعددی به منافع بین‌المللی امریکا و ضرورت مداخلات نظامی شده است. برای حفظ رهبری جهانی خود و ترویج مستمر دموکراسی در سراسر جهان، ابزارهای قدرت ملی باید به بهترین وجه مورد استفاده قرار گیرند. عملیاتهای روانی استراتژیک، فعالیتهای رسانه‌ای بین‌المللی هستند که به دست سازمانهای دولتی امریکا با هدف تأثیرگذاری بر نگرشها، برداشتها و رفتار مخاطبان انجام می‌گیرند. بنا به تعاریف پیش گفته، عملیات روانی، به عنوان یکی از ابزارهای ملی قدرت که می‌تواند برای دستیابی به مقاصد مورد نظر مورد استفاده قرار گیرد، نقش مهمی‌خواهد داشت. وزارت دفاع، در مقام پشتیبانی از استراتژی امنیت ملی، باید بتواند محیط امنیت بین‌المللی را موافق با منافع امریکا شکل دهد؛ در صورت صدور فرمان، به طیف وسیعی از بحرانها پاسخ گوید؛ و خود را امروز برای مقابله با چالشهای نامشخص آینده آماده سازد. سه عنصر مورد اشاره یعنی شکل‌دهی، پاسخ‌گویی و آماده‌سازی، به عنوان اساس و شالوده استراتژی پدافند ملی امریکا، به روابط همکاری‌جویانه مداوم با متحدان و دوستان ایالات متحده در مناطق مهم متکی خواهند بود. استراتژی نظامی ملی ـ به رغم اشاره صریح به عملیات روانی ـ خط‌مشی مضاعفی را در مورد اصل برتری اطلاعاتی ارائه و استراتژی آمادگی امروز برای آینده‌ای نامشخص را مورد توجه قرار می‌دهد. اصل برتری اطلاعاتی باید با استفاده از عملیاتهای اطلاعاتی آفندی و پدافندی، در فضای لازم آینده محقق شود. همچنین، بر اساس تعاریف قبلی، عملیات روانی باید سازوکاری را برای عملیاتهای اطلاعاتی آفندی فراهم آ‎ورد. جزوه 3-53 از سری انتشارات ستاد مشترک ارتش بیان می‌کند که تأثیرات قابلیت نظامی ما می‌تواند از راه ایجاد ارتباط مستقیم با نیروی متخاصم چند برابر شود. طرح اصلی عملیاتهای روانی وزارت دفاع که پس از تنظیم در مارس 1990، به همین اسم یعنی طرح اصلی( ) خوانده می‌شود، مهم‌ترین سند خط‌مشی در مورد عملیاتهای روانی به حساب می‌آید. این سند بیانگر ابتکارات مختلف وزارت دفاع است که به منظور پشتیبانی از فرمان ریاست جمهوری برای یکپارچه کردن برنامه‌های اطلاعات و اخبار بین‌المللی کشور به اجرا گذاشته می‌شود. نقشها و وظایف وزارت دفاع، ستاد مشترک، فرماندهی‌های متحد و نیروهای مسلح به صورت مبسوط و جزء به جزء در این طرح تشکیل شده‌اند. طرح اصلی مورد بحث، مبین سیاستی است که بر اساس آن، عملیات روانی نظامی، سیاست امنیت ملی امریکا و دامنه وسیعی از مأموریتهای نظامی را مورد پشتیبانی قرار می‌دهد. این طرح، همچنین، توصیه می‌کند که مسؤلیت ستاد برای طرح‌ریزی عملیات روانی و کارکردهای عملیاتی آن، از عملیاتهای ویژه مجزا شود. در سپتامبر 1987، وزیر دفاع، کلیه واحدهای عملیات روانی بخش احتیاط و آماده نیروی زمینی و هوایی را به فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده( ) مأمور کرد. فرمانده کل فرماندهی عملیات ویژه،( ) بر اساس نقش خود به منزله فرمانده پشتیبانی‌کننده فرماندهیهای خاص و متحد، مقاصد خود را برای قبول مسئولیت در مورد همه مأموریتهای عملیات روانی اعلام کرده است. پیش از تشکیل فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده، مجریان طرح اصلی ایجاد یک مرکز دائمی عملیات روانی مشترک( ) را برای انجام مأموریتهای گسترده و استراتژیک وزارت دفاع در این حوزه ضروری یافتند، البته قابلیت همکاری این مرکز با دیگر سازمانهای دولتی امریکا از همان ابتدا مورد توجه بوده است. در جزوه 3-53 راهنمای خط‌مشی فرماندیهای اصلی به طور مفصل ارائه شده است. عملیاتهای روانی به صورت عملیاتهای زنجیره‌ای و به هم پیوسته طرح‌ریزی می‌شوند، از این رو، تأیید و موافقت مراجع ذی‌صلاح پیش از هرگونه اقدام روانی الزامی است. این فرآیند تأیید، در دوره‌های صلح، منازعه، پیش از جنگ و هنگام جنگ متفاوت است. فرماندهی‌های اصلی منطقه‌ای در زمان صلح و جنگ، برای حمایت از اهداف ملی در مناطق مسئولیت خود، به تهیه طرحهای عملیات روانی زنجیره‌ای اقدام می‌کند. فرماندهی‌های اصلی، این طرح‌ها را به وزارت دفاع ارسال می‌کنند تا ضمن هماهنگی با دیگر سازمانهای دولتی، در قالب دستورالعمل جزء به جزء وزارت دفاع تأیید و ابلاغ شود. این دستورالعمل، پیش از اجرا مستلزم هماهنگی سلسله عملیاتهای روانی سازمانهای دولتی در زمان صلح و تأیید مقامات فرماندهی ملی (NCA) خواهد بود. در زمان جنگ، فرماندهیهای اصلی منطقه‌ای، مرجع تأییدکننده محسوب می‌شوند و گاه ممکن است این اختیار به فرماندهیهای تابعه ـ مثلاً فرمانده یک نیروی رزمی مشترک( ) ـ تفویض شود. حساسیت [ذاتی] عملیات روانی و ضرورت هماهنگی با دیگر تلاشهای رسانه‌ای دولت، وجود مرجع تأییدکننده عملیاتهای روانی زنجیره‌ای را در سطح فرماندهی‌های متحد به یک اصل تبدیل کرده است. خط‌مشی و رویه اجرای عملیات روانی، به روشنی در استراتژی نظامی ملی و استراتژی امنیت ملی بیان نشده است. راهنمای جزء به جزء این خط‌مشی در طرح اصلی عملیات روانی و جزوه 3-53، از سری انتشارات ستاد مشترک ارتش، به تفصیل آمده است. وقتی عملیات روانی را در مفهوم گسترده و فراگیر اطلاعات و اخبار استراتژیک جستجو می‌کنیم، این خط‌مشیها را با استراتژی امنیت ملی همگرا می‌بینیم. رئیس ستاد مشترک، در مورد استفاده از عملیات روانی برای دستیابی به اهداف نظامی ملی، استراتژیک و صحنه، به وزیر دفاع مشاوره می‌دهد. او در زمان صلح یا مناقشه، ضمن تهیه طرحهای استراتژیک، خط‌مشی به کارگیری عملیات روانی را صادر می‌کند و روند کلی هدایت و اجرای جنگ را مورد پشتیبانی قرار می‌دهد. هر چند اهمیت عملیات روانی در جنگ آینده چشم‌گیر است، قابلیتهای ما در این حوزه آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. ما نیازمند تبیین خط‌مشی در سطوح عالی هستیم تا جایگاه وزارت دفاع را در برنامه‌های کلان اطلاعات و اخبار بین‌المللی دولت مشخص کند. وزارت دفاع باید ملزم به انتشار خط‌مشیهایی شود که در آنها نقش‌ها و مسؤلیتهای مربوط به فعالیتهای اطلاعات و اخبار بین‌المللی میان عملیتهای روانی، روابط عمومی، با دیپلماسی عمومی با دقت تقسیم‌بندی شوند. همچنین لازم است عملیات روانی از نظر قابلیتهای اطلاعات و اخبار استراتژیک مورد توجه ویژه قرار گیرد. در واقع، به سبب پیامدهای انقلاب در امور نظامی و شتاب عملیاتی آن، قابل مشاهده بودن روزافزون میدان نبرد و گزارش‌دهی تقریباً همزمان رسانه‌های جهانی، ورود عملیاتهای روانی به این حوزه وسیع اطلاعات و اخبار استراتژیک یک ضرورت محسوب می‌شود باید تا حد امکان بکوشیم تا عملیات روانی را با سیاست و تصمیمهای سیاسی و دیپلماتیک در عالی‌ترین سطح همساز نماییم. طرح‌ریزی عملیات روانی برای جنگ اکنون که تعاریف و خط‌مشیهای مربوط به عملیات روانی بررسی شد، به منظور شناخت و درک عملیات روانی به منزله یک ابزار استراتژیک، به مطالعه عملیاتهای روانی انجام شده در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا می‌پردازیم. پس از این جنگ، فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده( ) به انتشار گزارش در مورد طرح‌ریزی و اجرای عملیات روانی اقدام کرد، اطلاعات مفیدی که با چشم‌انداز استراتژیک مورد بحث ما سازگاری دارند، به طور خلاصه از این گزارش برداشت شده‌اند. همچنین، به منظور تبیین مقتضیات یک رویکرد خصمانه به هنگام اجرای عملیات روانی، یک بررسی اجمالی درباره عملیات روانی عملیاتی ارائه خواهد شد. تغییر اساسی اطلاعات و اخبار در جامعه امروز که به لطف وسایل الکترونیکی حاصل شده است، لزوم رویکردی همبسته و تلفیقی را در همه سطوح متعارف جنگ ضروری می‌نماید. در صورتی که یک اقدام در پایین‌ترین سطح جنگ از سوی رسانه‌ها ضبط و پخش عمومی شود، پیامدهای احتمالی آن در تمام سطوح جنگ ظاهر می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت عملیات روانی استراتژیک شامل برنامه‌ها و اقدمات و اطلاعات و اخبار است که در گستره منطقه‌ای یا جهانی از سوی سازمانهای دولتی به منظور تأثیرگذاری بر نحوه نگرش و رفتار دیگران صورت می‌پذیرد. هر دو طرف درگیری در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، سعی داشتند از عملیات روانی در سطوح تاکتیکی، عملیاتی و استراتژیک استفاده کنند. در امریکا، این برنامه معمولاً از طریق سازمانهای غیرنظامی و با هماهنگی و نظارت وزارت امور خارجه انجام می‌گیرد، البته، گاه، کمکها و امکانات وزارت دفاع نیز به خدمت گرفته می‌شود. در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، وزارت دفاع نمایندگانی را به هر یک از سه کمیته ویژه سیاست‌گذاری در امور عملیات روانی که از سازمانهای غیرنظامی تشکیل شده بود، مأمور کرد. هدف از حضور نمایندگان وزارت دفاع در سه کمیته یاد شده، حصول اطمینان از هماهنگی و سازگاری فعالیتهای عملیات روانی نظامی ـ در مضمون و محتوا ـ با تلاشهای ملی بود. این کمیته‌ها در فاصله زمانی تهاجم عراق به کویت، (دوم اوت 1990) تا شروع حملات هوایی متحدین (هفدهم ژانویه 1991) برای بررسی موضوعات خط‌مشی عملیات روانی در مواجهه با موقعیت متغیر سیاسی- نظامی آن زمان، به طور مرتب جلساتی تشکیل می‌دادند و یافته‌های خود را به شورای امنیت ملی منتقل می‌کردند. عملیات روانی در سطح عملیاتی، قبل، در زمان بحران و جنگ و نیز، در پایان درگیریهای مستقیم دو طرف، در یک منطقه جغرافیایی مشخص، به منظور ارتقای کارآیی استراتژیها و سلسله عملیاتهای فرمانده منطقه صورت می‌پذیرد. عملیات روانی تاکتیکی که محدود به میدان رزم است، تبلغات و اقدامات میدانی گزینش شده را برای نفوذ روانی بر رفتار دشمن و دیگر مخاطبان در منطقه نبرد مورد استفاده قرار می‌دهد. در عملیاتهای توفان و سپر صحرا، فرماندهان میدان وسایلی مانند رادیوی زمین پایه( ) و هوابرن( ) (نصب شده روی هواپیما)، بلندگوها و اعلامیها را به همراه دیگر اقدامات عملیات روانی به خدمت گرفتند. منظور از آنها از این اقدامات نیروبخشی به اطلاعات، اخبار و عملیات نظامی بود تا از یک سو کارآیی نیروهای ائتلاف را افزایش و از سوی دیگر قدرت رزمی نیروهای عراقی را کاهش دهند. گستردگی طرح‌ریزی برای این فعالیتهای عملیات روانی، سازمانها و فرماندهی‌های بسیاری را درگیر می‌کرد. طرح‌ریزی زمان‌محور( ) نوعی از طرح‌ریزی است که از سوی وزارت دفاع در پاسخ به یک موقعیت بحرانی صورت می‌گیرد؛ موقعیتی که نیازمند حل و فصل سریع است. طرح‌ریزی با فرصت( ) بیانگر فعالیتی است مداوم و جاری که نقطه پایانی ندارد. طرح‌ریزی با فرصت، ابزارهای رسمی تصمیم‌سازی و سیستمهای اطلاعات و اخبار را برای ارتقای تدابیر و طرحهای مورد استفاده در عملیاتهای پیش‌بینی نشده به کار می‌گیرد. در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، دو نظام طرح‌ریزی با فرصت و طرح‌ریزی زمان محور با یکدیگر تلفیق شدند. طرح‌ریزی زمان محور به تنهایی نمی‌توانست فرآیند طرح‌ریزی را که پیش از اوت 1990 آغاز شده بود به طور کامل پوشش دهد، به همین نسبت طرح‌ریزی با فرصت نیز قادر نبود به آسانی با تغییرات سریع عملیات توفان صحرا و سپر صحرا (از نوامبر 1990 تا فوریه 1991) منطبق شود؛ بنابراین، طراحان عملیات روانی برای حفظ انعطاف‌پذیری استراتژیک خود، هر دو نظام طرح‌ریزی را به خدمت گرفتند. در نهایت، حصول سه ماه کار ستادی، طرح عملیات روانی تأیید شده‌ای بود که استراتژی صحنه فرمانده کل فرماندهی مرکزی ایالات متحده را مورد پشتیبانی قرار می‌داد. طی عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، دو نظام طرح‌ریزی یاد شده به نحو چشم‌گیری با یکدیگر همپوشی داشتند، به طوری که هرگونه تمایزی میان آن دو مشکل بود. با این حال، حوادثی که قبل و حین دو عملیات مزبور اتفاق افتاد حاکی است که نوع طرح‌ریزی مورد استفاده تا حدی بر اساس حوادث مشخصی که در پی خواهد آمد معین شد. طراحان فرماندهی مرکزی ایالات متحده یا سنتکام فرآیند طرح‌ریزی با فرصت را برای تهیه طرحی عملیاتی برای پاسخ‌گویی به تهاجمی احتمالی به کویت و عربستان سعودی به کار گرفتند. البته پیوست عملیات روانی، شامل نیروها و مضامین کلی، به طرح عملیات فوق ضمیه شده بود. از دیدگاه عملیات روانی، جریان تبدیل طرح‌ریزی با فرصت به زمان محور به تصمیم ژنرال نورمن شوارتکسف در همان آغاز بحران برمی‌گردد، زیرا شوارتکسف معقد بود که طرح عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده سنتکام جوابگوی موقعیت در حال تغییر آن زمان نبود. در طرح اولیه به سناریویی که در منطقه خلیج فارس در حال تکوین بود اشاره‌ای نشده بود، فرمانده کل فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده( ) در مقام مسئول طرح‌ریزی عملیات روانی وزارت دفاع نیز همین استنباط را داشت و به ژنرال شوارتسکف برای تهیه طرح پشتیبانی عملیات زمان محور پیشنهاد کمک و همکاری کرد. شوارتسکف این پیشنهاد را پذیرفت و رسماً تقاضای خود را ابلاغ کرد، گروهی دوازده نفره از کارشناسان عملیات روانی- که بعدها در ریاض به تعداد آنها افزوده شد- نماینده‌ای از فرماندهی امریکا، اروپا و یک عنصر رابط از تیپ هوایی 1993 عملیات ویژه (گارد ملی هوایی پنسیلوانیا) در یازدهم اوت 1990 در پایگاه هوایی مک دیل گرد آمدند تا زیر نظر فرمانده گروه چهارم عملیات روانی، طرح‌ریزی عملیات روانی را آغاز کنند. این مجموعه پس از دریافت راهنمای استراتژیک ملی عملیات روانی از سوی ستاد مشترک، به سرعت به تدوین موارد زیر اقدام کرد: - تدبیر کلی صحنه؛ - فهرستی از ابتکارات استراتژیک عملیات روانی پیشنهادی؛ - مخاطبان، - اهداف، مضامین؛ و - اقدامات و بازیگران خاص، این مجموعه، در عرض پنج روز، ژنرال شوارتسکف را نسبت به تدبیر استراتژیک عملیات روانی فرماندهی مرکزی ایالات متحده توجیه کرد تا پس از تأیید به ستاد مشترک و وزارت دفاع ارسال شود. یک روز بعد، فرماندهی مرکزی ایالات متحده پیامی را به همراه فهرست ابتکارات استراتژیک ارسال کرد. پیچیدگیها و معضلات، زمانی آغاز شد که فهرست مورد بحث برای هماهنگی و موافقت در اختیار وزارت دفاع و کمیته‌های میان سازمانی قرار گرفت، اما در آنجا بیش از هر چیز گفت وگو بر سر شایستگی و لیاقت یک فرمانده میدان بود و در آن فضای میان سازمانی به این گونه توصیه‌های فنی اهمیتی داده نمی‌شد. یک ماه بعد، هم زمان با ارسال طرح عملیاتهای زنجیره‌ای صحنه برای تصویب، این معضلات دوباره پدیدار شد، اما به هرحال، ستاد مشترک بی‌درنگ با تدبیر عملیات روانی شوارتکسف موافقت کرد. در سی و یکم اوت، گروه عملیات طرح‌ریزی عملیات روانی وارد ریاض شد تا طرح‌ریزی زمان محور خود را ادامه دهد. مأموریت آنها عبارت بود از طرح‌ریزی برای درگیریهای احتمالی و هماهنگ کردن ساختار نیروی جدید عملیات روانی که به سبب روزآمد شدن طرح عملیاتی ـ اکنون سپر صحرا ـ به اجبار مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفته بود. پیش از دهم سپتامبر، طرح عملیات زنجیره‌ای عملیات روانی صحنه، با اسم رمز برنینگ هواک( ) از سوی افراد مختلف ستاد در قرارگاه فرماندهی مرکزی ایالات متحده سنتکام، بازنگری شد و پیش از پایان ماه، پس از برخی اصلاحات، فهرستی از اقدامات ویژه فریب که می‌توانست برای اجرا توصیه شود به آن افزوده شد. در بیستم سپتامبر، ژنرال شوارتسکف طرح عملیاتی برنینگ هواک را تصویب کرد. او دستور داد این طرح از طریق رابط ویژه مستقیماً به واشنگتن برده شود تا فرآیند تصویب آن تسریع شود، زیرا در این صورت، آغاز اقداماتی که از نظر روانی برای آماده‌سازی میدان نبرد طراحی شده بودند، میسر می‌شد. اما [بر خلاف انتظار] این طرح به سرعت تصویب نشد. هرچند بررسی طرح از سوی برخی سازمانها به سرعت انجام شد، اما اختلاف دیدگاهها در مورد شیوه‌شناسی [انجام طرح] و مطالعه کند اعضای ستاد در دیگر سازمانها، روند تصویب را با تأخیر و سستی مواجه کرد. برای مثال، در بیست و چهارم سپتامبر، این پرونده میان دفتر رئیس ستاد و بخشهای مربوطه در گردش بود، اما بر اساس دستور وی، طرحهای عملیات زنجیره‌ای مورد بحث به دو مجموعه طرح تقسیم شد؛ یک مجموعه طرحهای سفید یا آشکار که قرار بود وزارت دفاع انجام آن را بر عهده گیرد و مجموعه دیگر، طرحهای سیاه یا پنهان که به منزله پیشنهاد به سازمان سیا ارجاع داده شد. بیشتر اقدامات مربوط به طرحهای سیاه، انتقال پنهانی پیامهای آشکار ایالات متحده را از کنالهای غیرقابل دسترسی سنتکام در بر می‌گرفت (برای مثال، مقاومت کویت). تصور گروه طرح‌ریزی یاد شده این بود که سازمان سیاه به این کانالها دسترسی دارد و بنابراین، پیشنهاد کرد به عنوان یک سازمان پیش‌رو وارد عمل شود. ظاهراً این تفکیک کار طی فرآیند بررسی نادیده گرفته شد. در فرآیند بررسی، اقدامات و عملیاتهای زنجیره‌ای متداخل تشخیص داده شد و کار تفکیک مسؤلیتهای وزارت دفاع و سازمان سیا مشکل به نظر می‌رسید. بسیاری از عملیاتهای زنجیره‌ای که سیاه خوانده می‌شدند، یک یا چند اقدام سفید را در خود داشتند ـ مانند پخش آشکار اعلامیه‌های رادیویی برای نیروهای عراقی ـ که بر اساس مستندسازیهای بعدی، معلوم شد از یاد رفته بودند. این سهل‌انگاری موجب شد که در مجموعه طرحهای مربوط به وزارت دفاع، شمار اندکی از موارد توصیه شده گنجانده شود که این امر ماهیت منسجم و به هم پیوسته تدبیر اولیه را ناکام می‌گذاشت. مجموعه طرحهای مربوط به وزارت دفاع ابتدا از طریق رئیس ستاد، در بیستو ششم سپتامبر 1990 و سپس از سوی معاونت سیاست امنیتی وزارت دفاع بی‌درنگ تصویب شد. در عین حال، تسلیم طرحهای فوق به وزارت دفاع همچنان سؤالاتی را در مورد صلاحیت این وزارتخانه در واگذاری مأموریت به دیگر سازمانها به وجود می‌آورد. بنابراین، فرآیند بررسی، یک بار دیگر به کندی گرایید. در بیست و چهارم اکتبر، معاونت سیاست امنیتی وزارت دفاع پیشنهاد کرد که معاون وزیر دفاع در امور سیاستگذاری، ادامه اقدامات موجود در طرحهای سفید را بر عهده گیرد. در نهایت، بیست و یک روز سپری شد تا طرح برای بررسی و تأیید به دست چنی، وزیر دفاع، رسید. علت این تأخیر روند کند بررسی ستادی ذکر شده بود. وزیر دفاع ظرف یک روز طرح را تصویب کرد، اما چهارده روز دیگر گذشت تا طرح در سیر برگشت از وزارت دفاع عبور کند، چرا که هر رده باید ابلاغیه‌های خود را در این مورد آماده و ارائه ‌کرد. از آنجا که تنها شمار اندکی از اقدامات توصیه شده به تصویب رسیده بود، این پاسخ پرتأخیر چندان مورد استقبال سنتکام قرار نگرفت. ژنرال شوارتسکف در پیامی قاطع و محکم به وزیر دفاع، ضمن تأکید بر ضرورت الحاق مجدد بیست و یک اقدام عملیات روانی که از متن اولیه حذف شده بودند، خاطرنشان کرد که مصم است این اقدامات را به طور کامل به اجرا گذارد. او معتقد بود که این اقدامات برای دستیابی به موفقیت در مأموریت ضروری‌اند. در اوایل دسامبر، وزیر دفاع، شانزده مورد از بیست و یک پیشنهاد ژنرال شوارتسکف را پذیرفت و سپس عملیات روانی آشکار در دوم ژانویه 1991، یعنی پنج روز قبل از مرحله جنگ هوایی عملیات توفان صحرا آغاز شد. اگر چه این عملیات دیرتر از زمان مورد نظر آغاز شد، بسیار موفقیت‌آمیز بود. تحلیل عملیات روانی در جنگ و پیامدهای استراتژیک هر چند عملیات روانی از دیرباز در هر دو سطح تاکتیکی و عملیاتی جنگ کاربرد داشته است، اما پیامدهای این عملیاتها را باید در سطح استراتژی جستجو کرد. در علمیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، قدرت نیروهای ائتلاف و دیدگاه مساعد منطقه‌ای ـ جهانی نسبت به آنها را باید مراکز ثقل استراتژیک به حساب آورد. اطلاعات و اخبار منفی به منزله تهدیدی بر ضد این مراکز ثقل، می‌توانست تأثیرات نامطلوب بسیاری بر کل عملیات بر جای گذارد. به همین ترتیب، تلاشهای ما برای به کارگیری اطلاعات و اخبار از طریق یک رشته عملیاتهای روانی منسجم تأثیرات استراتژیکی مهمی بر دشمن تحمیل کرد. بررسی مفصل‌تری از عملیات روانی انجام شده در عملیات توفان صحرا و سپر صحرا صورت گرفت تا ضمن برآورد پیامدهای استراتژیک به دست آمده، معلوم شود که آیا باید استراتژیهای عملیات روانی دیگری برای مناقشات آینده اجرا شوند یا نه؟ در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا، عملیات روانی به نحو مؤثری اقدامات مربوط به برنامه‌های رادیویی، بلندگوها، پخش اعلامیها از راه هوا و اسرای جنگی دشمن را با یکدیگر تلفیق کرد. تأثیر توأمان این اقدامات در وارد کردن 87000 سرباز عراقی به تسلیم کاملاً مشخص بود. به طور کلی با وجود تجهیزات محدود، کارآیی کافی بود. از مجموع نه میلیارد دلاری که توسط نیروهای ائتلاف برای کل عملیاتها هزینه شد، مخارج تخمینی عملیات روانی به مجموع شانزده میلیون دلار رسید. پخش برنامه‌های رادیویی، هم‌زمان با تجمع نیروهای ائتلاف، در نوامبر 1990 آغاز شد و افزون بر آن، پخش اعلامیه‌ها، از راه هوا به منظور پشتیبانی و بهره‌برداری از جنگ هوایی در اواسط ژانویه شروع شد. کار بلندگوها و اقدامات در مورد اسرای جنگی دشمن، در پی ظاهر شدن اولین کاستی‌های اصلی دشمن و پیش از آغاز نبرد زمینی صورت پذیرفت. در ابتدا یک هسته عملیات روانی ائتلافی که قرار شد مستقیماً به ژنرال شوارتسکف گزارش دهد، در اکتبر تشکیل شد. این هسته متشکل بود از: دو افسر سعودی ـ یکی از آنها در مرکز جنگ ویژه جان اف کندی، وابسته به نیروی زمینی امریکا آموزش دیده بود ـ و دو افسر عملیات روانی امریکایی. تهیه طرحی برای ترغیب سربازان عراقی به ترک محل خدمت خود، اولین مأموریتی بود که از سوی ستاد کل سعودی به این هسته داده شد. پیش‌نویس این طرح با برخی از بندهای طرح برنینگ هواک مشابه و موازی بود، جالب اینکه طرح برنینگ هواک در آن زمان، سندی کاملاً سری محسوب می‌شد و هسته مورد بحث مجاز به رؤیت آن نبود. مصریها نیز در قاهره یک گروه کاری را برای تدوین طرح مشابهی تشکیل داده بودند. بنابراین، ستاد کل سعودی پیشنهاد کرد که این سه کشور طرح واحدی را ارائه دهند. در نتیجه، هسته عملیات روانی ائتلافی در قالب یک گروه ضربت عملیات روانی برای انجام مأموریت محوله شکل گرفت. تعداد اعضای هسته عملیات روانی یاد شده، در شکل نهایی آن، به یکصد نفر رسید که تشکیل شده بود از افسران سعودی به فرماندهی یک سرتیپ،. افراد گردان هشتم عملیات روانی ایالات متحده و افسران انگلیسی، مصری و کویتی. راه‌اندازی و اداره رادیو صدای خلیج، تولیدات ترجمه‌ای و پیش‌آزمون مواد عملیات روانی از آن جمله فعالیتهای این گروه محسوب ‌می‌شد. سرتیپ سعودی مزبور مسئول عملیاتهای روزانه این گروه بود. تولیدات این گروه برای تصویب اولیه به فرماندهی گروه ضربت عملیات روانی تسلیم می‌شد. تولیداتی که قرار بود از طریق امکانات غیرامریکایی انتشار یابند به این سرتیپ سعودی ارجاع می‌شد تا وی آنها را به مسئول سعودی عملیاتها، ژنرال محمد، برای اقدام مقتضی تحویل دهد، اگر مقرر شده بود که تولیدات از طریق نیروهای امریکایی منتشر شوند، فرمانده گروه ضربت عملیات روانی آنها را به افسر عملیات سنتکام و سپس به فرمانده کل سنتکام منتقل می‌کرد. البته از آنجا که امریکا بیشتر تجهیزات زمینی و هوایی مورد نیاز برای تولید و انتشار محصولات عملیات روانی را در صحنه داشت، به نظر می‌رسد که توسعه و پراکنش تاکتیکی عملیات روانی عمدتاً از طریق زنجیره تصویب امریکاییان انجام می‌پذیرفت. بر اساس آمار و ارقام سال 1992، 86743 عراقی در نتیجه عملیاتهای توفان صحرا و پر صحرا به اسارت در آمدند. اطلاعات جمع‌آوری شده از اظهارات اسرای عراقی، بیانگر این واقعیت است که اگر چه بمباران مداوم نیروهای ائتلاف تأثیر مهمی در کاهش روحیه مقاومت عراقیها داشت، عملیات روانی انجام شده ضمن تشدید اضطراب و نگرانیهای ناشی از بمباران، راه امن و سلامت ماندن را نشان می‌داد. برای مثال، هشدار دادن به یک واحد عراقی که در فلان روز مشخص بمباران می‌شود، بمباران آن و سپس اعلام دوباره قصد و توانایی خود برای بمباران روشی بود برای سوق دادن عراقیها به این نتیجه‌گیری که انهدام تجهیزات نظامی عراقی منظور اصلی ما نیست و رها کردن تجهیزات، تسلیم شدن یا ترک محل خدمت، بهترین گزینه‌ها برای حفظ جان آنها خواهد بود. بررسی انجام شده در مورد اسرای جنگی عراقی نشان می‌‌دهد که پنجاه و هشت درصد از مخاطبان نظامی عراقی در معرض تبلیغات شفاهی (از طریق رادیو، بلندگو و …) قرار گرفته بودند، چه به صورت مستقیم و چه از زبان هم قطاران خود. چهل و شش درصد از کسانی که این پیامها را شنیده بودند، به تأثیر آنها در تصمیم به تسلیم اعتراف کردند. در عملیاتهای توفان صحرا و سپر صحرا از شش سکوی پخش رادیویی استفاده شد: دو هواپیما از تیپ هوایی 193 عملیات ویژه و چهار ایستگاه رادیویی زمینی (دو ایستگاه در عربستان سعودی و دو ایستگاه در ترکیه) عملیاتهای اولیه، پخش مجدد صدای امریکا( ) را شامل می‌شد‌، زمانی که در ماه دسامبر مجوز پخش برنامه‌های عملیات روانی نظامی امریکا دریافت شد، ایستگاه رادیویی دیگری، به نام صدای خلیج با هدف پشتیبانی از برنامه‌ها اطلاعات و اخبار ملی و نیز تأثیر بر مخاطبان عراقی، شروع به کار کرد. این برنامه که در سپتامبر 1991 از سوی هسته طرح‌ریزی عملیات روانی تعیین شده بود، برنامه‌های از پیش ضبط شده خبری، ورزشی و موسیقی ـ به میزان هفده ساعت در روز ـ را شامل می‌شد که عمدتاً مضامینی چون حتمی بودن شکست، ناکارآمد بودن رهبری صدام و مواردی از این دست را اشاعه ‌می‌دادند. متن این برنامه‌ها را گردان هشتم عملیات روانی از واحدهای تابعه گروه ضربت عملیات روانی( ) درون هسته ائتلافی عملیات روانی تهیه می‌کرد و از یک رادیوی کویتی که در منطقه شناخته شده بود، پخش می‌شد. ایستگاه اصلی رادیویی فرستنده‌ای پنجاه کیلوواتی بود که از سوی ایستگاههای سیار ده کیلوواتی پشتیبانی می‌شد و مجموعاً تجهیزات سازمانی گروه چهارم عملیات روانی را تشکیل می‌داد، اما به سبب ویژگیهای جوی و جغرافیایی صحرا، برد ایستگاه پنجاه کیلوواتی به 140 مایل یا کمتر، و برد فرستنده‌های ده کیلوواتی به چهل مایل یا کمتر کاهش یافت. بدین ترتیب، نیروهای عراقی مستقر در جنوب کویت و مرز عراق ـ عربستان از برد برنامه‌ها خارج بودند. والنت سولو،( ) سکوی پخش رادیویی تیپ 193 هوابرن عملیات ویژه ـ که می‌توانست جنوب عراق را پوشش دهد ـ برای پخش مجدد برنامه‌ها از ایستگاه اصلی در قسامه مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما به سبب حفظ حریم فضایی تسلیحات پدافند هوایی عراق، برد آن نیز کاهش یافت. با شروع نبرد زمینی و از کار افتادن پدافند هوایی عراق، والنت سولو با نفوذ بیشتر در شبکه‌های رادیویی تاکتیکی عراقیها، فرماندهان واحدها را مجاب به تسلیم شدن می‌کرد. منظور اصلی از این تلاش، اثبات این نکته به افسران عراقی بود که سیستمهای مخابراتی آنان آسیب‌پذیر است و اینکه آنها را وادار به تعویض کانالهای خود کنند، از پاسخ‌گویی آنان در مقابل حملات نیروهای ائتلاف بکاهند، بر تردید و دودلی فرماندهان ارشد بیافزایند و سبب شوند تا نیروهای امنیتی [صدام] کنترل سخت‌تری بر فرماندهان داشته باشند. در ماه سپتامبر، متعاقب دستور مقامات فرماندهی ملی، گروه چهارم عملیات روانی یک برنامه مستند ویدئویی را با عنوان ملل جهان موضعی واحد می‌گیرند تولید کرد. تصاویر این برنامه برتری نظامی چشم‌گیر نیروهای ائتلاف را نسبت به عراق و پیامدهای حفظ اشغال کویت را به نمایش گذاشتند. همچنین نحوه طراحی و تدوین این برنامه حاوی این پیام برای مردم امریکا بود که دولت امریکا و متحدانش آماده‌اند از منافع خود در خلیج فارس محافظت کنند و سنتکام آماده است تا برای اعمال زور وارد میدان شود. پخش پیامهای تسلیم از طریق بلندگوهای قابل حمل توسط نفر یا بلندگوهای نصب شده روی خودروها، بالگردها و مکانهای مرتفع ـ برای متقاعدسازی و گستره پوشش مخاطب ـ کارایی متوسطی داشتند. باز خورده گرفته شده از اسرای عراقی مثبت بود، آنان اظهار می‌کردند: «… بلندگوها به ما می‌گفتند در کجا خود را تسلیم کنیم، البته پس از آنکه رادیو و اعلامیه‌ها می‌گفتند چگونه این کار را انجام دهیم.» برد محدود بلندگوها، به همراه تحرک سریع و مداوم عملیاتهای تاکتیکی زمینی، می‌تواند تا حدی کارایی کمتر بلندگوها را برای متقاعدسازی عراقیها به تسلیم توجیه کند. اغلب یک تیم بلندگو، شامل یک یا دو درجه‌دار و یک مترجم یا متخصص مخابرات، به یک تیم رزمی مستقر در یک خط مقدم مأمور می‌شد. تیمهای بلندگوها با استفاده از نوارهای کاست تهیه شده با نظارت گروه ضربت عملیات روانی، پیامهای تسلیم را برای واحدهای زمینی عراقی پخش می‌کردند. زمانی که یک عراقی عرب زبان در تیم حضور داشت و شرایط به گونه‌ای تغییر می‌کرد که با محتویات نوارهای کاست متناسب نبود، پیام مربوطه به طور هم‌زمان تولید و پخش می‌شد. گزارشی را که می‌خوانید، فرصت‌سنجی یک تیم بلندگو را نشان می‌دهد که پیامهای فی‌البداهه‌اش نتایج مبهوت‌کننده‌ای بر جای گذاشت. این حادثه در بیستم فوریه 1991 اتفاق افتاد؛ زمانی که لشکر 101 تهاجم هوایی در حال پاکسازی مسیر اصلی تدارکاتی به موقعیت آفندی خود برای مرحله زمینی توفان صحرا بود. حضور احتمالی یگانهای عراقی در طول آن خط می‌توانست توانایی لشکر 101 را برای زمین‌گیر کردن عراقیها و نیز گسترش آسان سپاه هیجدهم هوابرن را به سمت غرب مورد تهدید قرار دهد. «باید فرمانده گروهان را متقاعد می‌کردیم تا اجازه دهد افراد تیم عملیات روانی تلاش خود را برای بیرون کشیدن بیست سرباز گارد جمهوری عراق از سنگرهای زیرزمینی‌شان به کار گیرند. قربان، لشکر 101 تمام صبح آنجا را کوبید و چیزی عایدش نشد، چرا به ما فرصت نمی‌دهید؟ پس از آن ترتیبی داده شد که یک بالگرد بلک هواک( ) سه تن از ما را بالای سنگر عراقیها ببرد. زمانی که بالای سر آنها رسیدیم، شروع به پایین انداختن اعلامیها کردیم. هیچ اتفاقی نیافتاد، نه کسی تسلیم شد، نه حرکتی، هیچ. پس از بازگشت به پایگاه، به این فکر افتادیم که استفاده از بلندگو را امتحان کنیم. دوباره به داخل بلک هواک پریدیم، اما این بار، بلندگوها و نوارهای کاست را همراه داشتیم. نقطه‌ای در فاصله هشتصد متری سنگرهای عراقی مشخص و بر فراز آن شروع به پخش پیامهای ضبط شده کردیم. باز هم هیچ اتفاقی نیافتاد. فکر کردیم شاید به علت صدای ملخ بالگرد صدای ما به آنها نمی‌رسد. به خلبان اشاره کردیم ما را نزدیک همان نقطه پیاده کند. شاید شما الان نسبت به درستی آن کار مطمئن نباشید، اما با وجود یک بلک هواک دیگر درست بالای سرمان سمت راست و سه بالگرد آپاچی موجود در منطقه، به نوعی احساس امنیت می‌کردیم. خلبان بالاخره ما را زمین گذاشت و در حالی که فریاد می‌زد پشت بی‌سیم منتظرتان هستم، به سرعت بلند شد. اکنون ما سه نفر روی زمین بودیم و به سنگری که بیست سرباز گارد جمهوری را در پناه خود داشت، خیره شده بودیم. سروان رایت بلندگو را از زمین بلند کرد بعد من و جنسن( ) کابل و وسایل دیگر را برداشتیم و به طرف سنگر عراقیها دویدیم. بعد از طی دویست متر ایستادیم، وسایل را زمین گذاشتیم، نوار را عقب و جلو کردیم و با صدای کرکننده‌ای پیامهای تسلیم را پخش کردیم. باز هم خبری نشد. کمی بعد، سروان رایت بلندگو را بالا گرفت و به طرف سنگر حرکت کرد. او تا پنجاه متری که کابل برق بلندگو می‌رسید، پیش رفت. بعد ایستاد و بلندگو را ثابت بالای سرش گرفت، حالتی مثل مجسمه. مدتی همان‌طور بی‌حرکت ایستاد و بلندگو را به طرف سنگر عراقیها نگه داشت . هیچ! نوار را از دستگاه در آوردم و به جنسن که تازه مدرسه زبان را تمام کرده بود گفتم: آماده شو، آن قدر پشت بلندگو حرف بزن تا خبری بشود. پس از چند دقیقه، صدای خش‌داری از بیسیم شنیده شد، خلبان خودمان بود که حرکتهایی دیده است، کمی بعد ما هم چیزهایی می‌دیدیم، کم‌کم سربازان عراقی، نفر به نفر از زیر زمین بیرون می‌آمدند. عراقیها به طرف ما می‌آمدند، اما به جای اینکه اسلحه به دست داشته باشند، پرچمهای سفید کوچکی را تکان می‌دادند. حدود بیست عراقی از سنگر بیرون آمده بودند که خلبان دستور داد باید برای سوخت‌گیری مجدد به پایگاه برگردیم. بالاخره وقتی برگشتیم، همه به ما تبریک می‌گفتند بعد شنیدیم تنها بیست نفری که بچه‌های اطلاعات گفته بودند تسلیم نشدند، بلکه حدود 435 عراقی در آن سنگر بودند که همگی خودشان را تسلیم کردند. آنها افراد گارد جمهوری بودند که بعد از رفتن ما بیرون آمده بودند». استفاده از اعلامیه هم‌زمان با عملیات رزمی کارایی خود را نشان داد. از تعداد 000/300 سرباز عراقی که جمعیت مخاطب ما محسوب می‌شدند، حدود 98% آنها در معرض 79 میلیون( ) اعلامیه‌ایی که در صحنه بر سر آنها ریخته بودیم قرار گرفته بودند. بسیاری از 87000 عراقی‌ای که خود را تسلیم کرده بودند، این اعلامیه‌ها را در دست داشتند یا آنها را در یونیفرم خود پنهان کرده بودند. اظهارات اسرای عراقی که گردان سیزدهم عملیات روانی آنها را جمع‌آوری و ثبت کرد، حاکی است اعلامیه‌ها در وادار کردن سربازان عراقی به رها کردن تجهیزات و تسلیم خود به نیروهای ائتلاف نقش بسیار مؤثری داشتند. علاوه بر این، به نقل از یک سرتیپ عراقی که در بیست و هفتم فوریه به دست نیروهای انگلیسی اسیر شد: «بعد از عملیاتهای بمباران متحدین، اعلامیه‌های عملیات روانی بیش از هر چیز روحیه نیروها را تهدید می‌کرد». بسته‌ها و بمب‌های حاوی اعلامیه به دست گردان پخش و انتشار عملیات روانی ـ واحد تابعه گروه ضربت عملیات روانی ـ تهیه و آماده می‌شد و از طریق نیروی هوایی امریکا به فرودگاه بین‌المللی شاه فهد می‌رفت و از آنجا بار هواپیماهای مخصوص می‌شد. دیگر شیوه‌های پخش اعلامیه عبارت بودند از: گذاشتن اعلامیه در بطری و رها کردن آنها در آبهای ساحلی کویت به منظور پشتیبانی از عملیات فریب، ارسال از طریق نمابر، حمل و نقل دستی و گلوله‌های توپخانه مخصوص. با آغاز ژانویه 1991، هواپیماهای کامبت تالون ام سی ـ 130( ) از تیپ هوایی یکم عملیات ویژه تعداد یک تا یک و نیم میلیون اعلامیه را در مواضع جنوبی مرز سعودی ـ کویت رها کردند تا با وزش باد در طول مرز پراکنده شوند. با شروع جنگ هوایی، جنگنده بمب‌افکنهای اف-16 بمبهای حاوی اعلامیه را بر بغداد ریختند، هواپیماهای بی-52 و اف.ای-18 نیز به حسب ضرورت برای این مأموریت به کار گرفته شدند. علاوه بر این اعلامیه‌ها، تیپ هوایی یکم عملیات ویژه یازده بمب 15000 پوندی ـ با تأثیر روانی خارق‌العاده ـ را بر مواضع تعیین شده فرو ریختند. این بمبها در اصل، برای پاکسازی میادین مین، ایجاد محل پیاده شدن نیروها و از کار انداختن تأسیسات اصلی فرماندهی و کنترل طراحی شده بود، اما گزارشهای اطلاعاتی حاکی از آن بود که تأثیر این بمبها بر روحیه عراقیها به همان میزان چشم‌گیر است؛ به طوری که زمینه بهره‌برداری بعدی اعلامیه‌ها را فراهم می‌کند. اعلامیه‌ها طوری طراحی شده بودند که پیوندهای عاطفی و فرهنگی سربازان عراقی را مورد هدف قرار دهند. طرحهای اولیه پس از آزمونهایی که به صورت بازخورد از اسرای عراقی انجام گرفت، بازنویسی می‌شدند. در واقع، پیش‌آزمون و پس‌آزمون طراحی مجدد و توزیع و انتشار اعلامیه‌ها، از جمله کارکردهایی بودند که گردانهای سیزدهم و چهاردهم عملیات روانی در مورد آن، بیش از موارد دیگر، با یکدیگر تشریک مساعی کردند. تیمهای کارشناسی مربوط به اسرای جنگی، از گردان سیزدهم، به صورت منظم و مستمر از عراقیهایی که پیش از جنگ از عراق خارج شده و آماده همکاری بودند و همچنین از اسرای جنگی عراق که در چهار اردوگاه نگهداری می‌شدند، بازخورد می‌گرفتند تا معلوم شود کدام یک از طرح‌ها موفق‌اند، و چرا؟ گردان سیزدهم، این اطلاعات را در اختیار مسئولان توسعه تولید در هسته ائتلافی عملیات روانی قرار می‌دادند تا پس از بازنگری در طراحی اعلامیه‌‌های بعدی، کارآیی آنها افزایش یابد. اصلاحاتی که بدین روش صورت گرفت از نظر فرهنگی روشنگر و از نظر عملیات روانی بسیار مؤثر ارزیابی شد. برای مثال، در طراحی مقدماتی برخی از اولین اعلامیه‌ها از جوهر قرمز استفاده شده بود. در پیش آزمون مشخص شد که رنگ قرمز در فرهنگ عراقی علامت خطر است و باید از آن احتراز شود. گردان هشتم عملیات روانی در تولیدات بعدی، به رنگهای مناسب‌تری روی آورد. در بخشی دیگر از اعلامیه‌ها تصویر یک سرباز ائتلاف با صورتی کاملاً تراشیده دیده می‌شد که با خوش‌رویی به یک عراقی ایما و اشاره می‌کرد. تیمهای عملیات روانی دریافتند که چانه بدون ریش به اندازه چانه با ریش، که حاکی از صداقت و تقدس مسلمانی نزد بسیاری از عراقیهاست، نمی‌تواند پیام مثبت را منتقل کند. اعلامیه‌های بعدی تصویر سربازان ریش‌دار ائتلاف را در خود داشتند ـ مگر اینکه آن سربازان غربی بودند ـ در اعلامیه‌ای که با توجه ویژه‌ای مواجه شد، سربازان عراقی و ائتلاف دور ظرف یک میوه که بیانگر مهمان‌دوستی مسلمانان بود به تصویر درآمده بودند. بعد از پیش آزمون، موز نیز به میوه‌های داخل ظرف اضافه شد زیرا معلوم شد طعم موز برای عراقیها خوشایند است. در اواخر فوریه 1991، گردان هشتم عملیات روانی پشتیبانی خود را به منطقه مسؤلیت نیروهای ارتش ایالات متحده( ) معطوف کرد؛ عملیاتهای منسجمی که با دستور گروه ضربت آزادی( ) صورت می‌گرفت. نیروی ضربت آزادی که مسؤلیت ترمیم و بازسازی فوری ادارات و تأسیسات شهر کویت و حومه را بر عهده داشت، واحدهای عملیات روانی، امور غیرنظامیان، مهندسی، بهداری، دژبان و هوانیروز را شامل شد. عناصر عملیات روانی، گروه ضربت عملیات روانی را که شامل یگانهای زیر بود، تشکیل دادند: هسته توسعه تبلیغات، گروهان چاپ؛ گروهان امور رسانه‌ها از گردان پخش و انتشار عملیات روانی؛ و بلندگو و امکانات جانبی از عنصر پشتیبانی عملیات روانی منطقه اصلی مسؤلیت تفنگداران دریایی. ( ) این گروه ضربت عملیات روانی، طی فرآیند گذار از عملیاتهای پاکسازی نظامی تا بازگرداندن کنترل به غیرنظامیان و متعاقباً بازسازی خدمات عمومی، از همه اقدامات و فعالیتها پشتیبانی کرد. واحد امور رسانه‌ها، از گروه ضربت عملیات روانی



    مقالات مجله
    نام منبع: کتی. جی. پری
    شماره مطلب: 2121
    دفعات دیده شده: ۲۰۵۲ | آخرین مشاهده: ۵ ساعت پیش