Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • اطلاعات و عملیات روانی اطلاعات و عملیات روانی
    چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۰۰

    اطلاعات و عملیات روانی رضا شریفی چکیده هدف اصلی مقاله حاضر، شناخت جایگاه اطلاعات در دنیای امروز و رابطه آن با عملیات روانی است. برای درک بیشتر از تعامل اطلاعات با عملیات روانی و بررسی تطبیقی نظام اطلاعات با اقدامات روانی، مؤلف سعی دارد به قیاس این دو عنصر با احساس و ادراک انسان و پیوند آنها در عصر حاضر بپردازد و در ادامه با بررسی چرخه عملیات روانی و ضرورت‌های اطلاعاتی در هریک از مراحل این چرخه، نقش اطلاعات را در این زمینه برجسته سا

    اطلاعات و عملیات روانی رضا شریفی چکیده هدف اصلی مقاله حاضر، شناخت جایگاه اطلاعات در دنیای امروز و رابطه آن با عملیات روانی است. برای درک بیشتر از تعامل اطلاعات با عملیات روانی و بررسی تطبیقی نظام اطلاعات با اقدامات روانی، مؤلف سعی دارد به قیاس این دو عنصر با احساس و ادراک انسان و پیوند آنها در عصر حاضر بپردازد و در ادامه با بررسی چرخه عملیات روانی و ضرورت‌های اطلاعاتی در هریک از مراحل این چرخه، نقش اطلاعات را در این زمینه برجسته سازد و نهایتاً با بررسی ملاک‌های ارزشیابی و تشخیص اطلاعات مفید و غیرمفید در راستای عملیات روانی، به روش‌های بهینه‌سازی درک و تحلیل اطلاعات در جهت عملیات روانی اشاره کند. در پایان می‌توان با جمع‌بندی نکات قابل توجه نحوه به کارگیری اطلاعات در عملیات روانی را بررسی و درک کرد. مقدمه بررسی تاریخچه عملیات روانی نشان می‌دهد که پس از جنگ دوم جهانی درباره ماهیت، کاربرد و نقش آنچه امروزه ما آن را عملیات روانی می‌نامیم، نوعی اتفاق نظر به دست آمد. از آن پس فهم مشترک صاحب‌نظران از عملیات روانی، دربرگیرنده دست‌کاری عقاید از طریق به کارگیری یک یا چند رسانه ارتباطی شد، به عبارتی دقیق‌تر، عملیات روانی به عنوان اقدامات سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک که برای ایجاد احساسات، نگرش‌ها یا رفتارهای مطلوب در گروه‌های دوست، دشمن، بی‌طرف و مخالف به منظور تأمین مقاصد ملی، طراحی و اجرا می‌شود، تعریف شد. دائرتی نیز بر این اساس، عملیات روانی را استفاده دقیق و طراحی‌شده از تبلیغات و سایر امکانات به منظور تأثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و رفتار گروه‌های دوست، دشمن و بی‌طرف برای دستیابی به اهداف ملی تعریف کرده است. ملاحظه چنین روندی و دقت در تعاریفی از این دسته می‌تواند نکات مهمی را در فهم عملیات روانی و درک جایگاه شناخت و اطلاعات در آن برجسته سازد. بر این اساس و طبق تعاریف موجود، می‌توان گفت که: - عملیات روانی در دنیای امروز تنها محدود به سازمان‌های نظامی نیست و حوزه آن تا سطح نهادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی گسترش یافته است. - با توسعه فناوری ارتباطات، حوزه عملیات روانی، محدود به مرزهای جغرافیایی و مکان مشخصی نیست و حوزه عمل آن، فراتر از چنین مرزهایی، روان و ذهن کلیه افراد جامعه هدف را در بر می‌گیرد. - عملیات روانی تنها محدود به زمان جنگ نیست، بلکه می‌تواند در هر زمان در جریان باشد. - عملیات روانی به منظور تحمیل اراده و خواست کشور مجری بر روی کشور هدف اجرا می‌شود؛ بنابراین، اگر ویژگی اساسی عملیات روانی را اثرگذاری و نفوذ بر مخاطبان تلقی کنیم، هدف مشخص آن، ایجاد آمادگی روانی در مخاطب برای عمل به شکل مطلوب و مطابق انتظار اجراکننده عملیات روانی است؛ چنین هدفی زمانی میسر می‌شود که شناخت و درک مخاطب از پدیده مورد نظر، با انتظار اجراکننده عملیات روانی مطابق باشد تا رفتار مطلوب به شکل اقدام به عمل خاص یا اجتناب از رفتاری مشخص، تجلی کند و این هدف مهم، زمانی تحقق می‌یابد که اجراکننده عملیات روانی قادر باشد با تسلط بر درون‌داد‌های اطلاعاتی مخاطبان و جمعیت هدف، بر نظام شناختی و ادراکی آنان مدیریت کند. این مقاله، با رویکردی شناختی، سعی دارد به تبیین نقش و جایگاه اطلاعات در عملیات روانی بپردازد؛ بنابراین، برای دستیابی به این هدف، مباحث زیر مورد توجه و بررسی قرار می‌گیرد: اهمیت اطلاعات در تأمین قدرت، میزان کاربرد اطلاعات در عملیات روانی، ویژگی‌های اطلاعات مفید برای عملیات روانی، آسیب‌شناسی در ادراک اطلاعاتی و الگوی بهینه‌سازی ادراک اطلاعات در عملیات روانی. اطلاعات به مثابه قدرت در گذشته به دلیل عامل‌هایی مانند زور و توان فیزیکی و اقتصادی، درک این که دانایی می‌تواند عامل رقابت و برتری نسبت به دشمن باشد، مشکل بود، اما شرایط امروز جهان، به یاری بررسی روند و تاریخچه تفسیر منابع قدرت، درک این مهم را آسان‌تر کرده است؛ زیرا، مرور تاریخ بشر، سیر تدریجی منابع استیلا و قدرت را به سمت آگاهی نشان می‌دهد و حتی مبین ارتقای برتری علمی به سطح تسلط بر اطلاعات است؛ بنابراین، در شرایط کنونی، معیار سنجش قدرت و توان حکومت‌ها، بر پایه توان و تسلط آنها بر تولید، هدایت و کنترل اطلاعات استوار است. برای درک این فرآیند، بهتر منابع شکل‌دهنده رفتار افراد، افکار عمومی و حتی حکومت‌ها را در جهان امروز بررسی کنیم. بر این اساس، طبق معقول‌ترین تحلیل‌های موجود در توصیف جهان فعلی، عموماً در مورد گسترش آزادی و توسعه اراده آزاد انسان صحبت می‌شود و این معیار در تشخیص دولت و ملت‌های رشدیافته مورد توجه قرار می‌گیرد. به عبارت بهتر، ویژگی برتر انسان و جهان فعلی، آزادی در انتخاب درون‌داد و برون‌دادهاست. اما آیا واقعاً انسان امروزه از چنین آزادی بهره‌مند است؟ آیا او در انتخاب درون‌دادهای خود و حتی در پردازش اطلاعات درون‌دادی آزادی عمل دارد؟ برای دریافت پاسخ این سئوال کافی است به نظم نوین جهان در تولید، توزیع، هدایت و کنترل اطلاعات مراجعه شود. انسان در جهان امروز به هر سو که بنگرد با خبر، رویداد یا تفسیری از رویدادها روبه‌رو می‌شود و رسانه‌ها از هر طرف او را محاصره کرده‌اند به طوری که تصور دنیای بدون رسانه و خبر غیرممکن است. نام‌گذاری قرن گذشته میلادی به عصر تبلیغات، کنایه‌ای پیامدهای انقلاب فناوری در عرصه ارتباطات اجتماعی طی این قرن محسوب می‌شود که امکان دسترسی به افکار میلیون‌ها انسان و تأثیرگذاری بر آنها را تسهیل می‌کرد و همین سهولت دسترسی به فناوری است که میزان تلفات را در جنگ‌های مدرن در قیاس با تلفات نبردهای نظامی سنتی، در حد چشم‌گیری گسترش داد. به عبارتی دیگر، با پیشرفت در فناوری ارتباطات، روابط سیاسی نیز بین دولت‌ها توسعه یافت. بر این اساس، فناوری ارتباطات، امکان گسترش مانور از حیطه ملی تا دورترین سطح بین‌الملل و تأمین منافع ملی را از طریق این نبرد ارتباطی، به بازیگران عرصه روابط بین‌الملل داد. در گذشته، شبکه رسمی ارتباطات بین‌المللی دولت‌ها بر اساس تعداد سفارت‌خانه‌ها و دیپلمات‌های آن تشکیل می‌شد، ولی در پی تحول در ارتباطات، هر پیام که از مرزهای ملی به سطوح بین‌المللی ارسال می‌شود، نقش سفیری پرقدرت اما نامرئی را ایفا می‌کند؛ سفیری که تمامی راه‌های صعب‌العبور را در چند ثانیه می‌پیماید، موریانه‌وار علایق و منافع رقیب را تخریب می‌کند و این امر به معنای افزایش قدرت دولت فرستنده پیام است. زمانی، ارزیابی قدرت و اراده سیاسی نظام‌ها مقوله پیچیده‌ای برای دیپلمات‌ها محسوب می‌شد، اما در پی دگرگونی عرصه ارتباطات، می‌توان بازیگران قدرتمند را شناسایی کرد. با این تحول، جهان وارد مرحله جدیدی شد که در آن، انگاره‌سازی و برجسته‌سازی حرف اول را می‌زند. در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی ضمن مخابره دنیای ذهنی و غیرواقعی به جهان مسیر فکری مردم دنیا را نیز تعیین می‌کند، بر همین اساس، نقش خبرگزاری‌ها به طور مشخص در چهارچوب همین انگاره‌سازی‌ها و برجسته‌سازی‌ها معنای واقعی خود را پیدا می‌کند. در دنیای امروز، چهار غول خبرگزاری ـ آسوشیتد پرس، یونایتد پرس، فرانس پرس و رویتر ـ روزانه میلیون‌ها واژه و پیام را خدنگ‌وار به جهان شلیک می‌کنند و افزون بر این، در عرصه تصویر نیز به همین منوال عمل می‌کنند، این خبرگزاری‌ها، با انگاره‌سازی‌های متراکم، بی‌نظمی و نابسامانی در جهان سوم را ابدی جلوه می‌دهند و این خشونت، خشونتی ویژه، آشکار، پرهیاهو و غالباً غیرمنطقی است. غرب در این گزارش‌ها طرفدار منطق جلوه می‌کند و در کشورهای جهان سوم فشار و نقض حقوق بشر به صورت منظم آشکار است. در اکثر گزارش‌های این خبرگزاری‌ها، افزون بر تأکید ضمنی بر بدویت جهان سوم، این بدویت، گاهی به طور سریع به تصویر کشیده می‌شود. به عبارتی بهتر، گزارش‌های این خبرگزاری‌های از جهان سوم شکل خاصی از حقیقت را به مخاطب القا می‌کند. (برای مطالعه بیشتر به شکرخواه 1372 یا شریفی 1382 مراجعه کنید). بهره‌مندی از بزرگراه‌های اطلاعاتی از مشخصه‌های جهان امروز محسوب می‌شود، این بزرگراه‌ها طبق تعریف پروفسور مولانا (1373) به وسایل ارتباطی، اطلاعاتی و فناوری‌هایی گفته می‌شود که توسط آنها هر نوع پیام، از جمله اخبار، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، ویدئو، فیلم و سینما، بازی‌های الکترونیکی تفریحی، صفحه‌های موسیقی، مکالمه‌های معمولی تلفنی، عرضه و تقاضاهای اجناس و قیمت‌ها در فروشگاه‌ها و بازارها، منابع و مجموعه کتاب‌خانه‌ها، آگاهی‌های تجاری و سیاسی و اجتماعی، آمار و داده‌های اقتصادی، آموزشی، بهداشتی، علمی و انواع طراحی‌ها، نقشه، تصویر و عکس می‌توانند در آن واحد و در یک خط مستقیم در حرکت باشند. به عبارت دیگر، بزرگراه‌های اطلاعاتی مانند بزرگراه‌های حمل و نقل هستند که در آن واحد و در یک جای معین، وسایل نقلیه با سرعت محدود در حرکتند با این تفاوت که در بزرگراه‌های اطلاعاتی به جای وسایل حمل و نقل کالا و مردم، پیام‌ها و اطلاعات با سرعت هر چه بیشتر به سمت هدف و گیرنده در حال حرکت هستند. بزرگراه‌های به اصطلاح امروزی حاصل تحقیقات و سرمایه‌گذاری‌های دولت‌های بزرگ در سه رشته کامپیوتر، ماهواره‌ها و صنایع فضایی و هوایی است که از نیمه قرن بیستم با خاتمه جنگ جهانی دوم شروع شد و به تدریج، پس از آن که ابتدا در حوزه‌های نظامی خاص مورد استفاده قرار گرفت، در تمام عرصه‌های زندگی بشر رسوخ کرد تا جایی که در دنیای امروز، اموری چون تجارت جهانی، ارتباطات علمی، فرهنگی و حتی جابجایی انسان‌ها با انگیزه‌های متنوع گردشی، علمی، تجاری یا نظامی بدون استفاده از این بزرگراه‌های اطلاعاتی عملی نیست. به نظر مولانا (1373) بزرگراه‌های اطلاعاتی چند ویژگی خاص دارند که خصوص بودن آنها از جمله آن است. بر همین اساس در این بزرگراه‌ها قوانین مورد نظر مالکان آنها حاکم است. میل طبیعی به تمرکز از دیگر ویژگی‌های این بزرگراه‌ها محسوب می‌شود؛ از این رو، در جهت تشکیل این بزرگراه‌ها، شرکت‌های مختلف اطلاعاتی و ارتباطی ـ از مطبوعات گرفته تا شرکت‌های تبلیغاتی و فروشگاه‌ها، از سازمان‌های رادیو تلویزیونی گرفته تا شرکت‌های بزرگ فیلم‌سازی و ویدئو و تلویزیون کابلی و ماهواره‌ای، از مؤسسات خصوصی چند ملیتی گرفته تا شرکت‌های بین‌المللی مخابراتی ـ به تدریج در یکدیگر ادغام شده‌اند و مؤسسات بسیار عظیمی را به وجود آورده‌اند که از همه این محصولات در مسیر واحد استفاده می‌کنند. نهایتاً، به عنوان ویژگی خاص این بزرگراه‌ها باید اضافه کرد که سازمان و گسترش آنها به گونه‌ای است که هم امکان استفاده وسیع و دامنه‌دار افراد را از اطلاعات و ارتباطات افزایش می‌دهد و هم امکان کنترل کامل افراد و سوء استفاده از اطلاعات شخصی آنها را بالا می‌برد. این بزرگراه‌ها هم می‌توانند عوامل تبادل اطلاعات و توسعه بین فرهنگ‌ها و بالابردن سطح زندگی مادی و معنوی ملت‌ها باشند و هم می‌توانند اسلحه بزرگ سلطه‌گرایی و هجوم فرهنگی و اقتصادی و سیاسی به حساب آیند؛ اسلحه‌ای که تاکنون در تاریخ بشر سابقه نداشته است. به طور کلی، با توجه به شواهد موجود درباره جایگاه اطلاعات و ارتباطات در جهان امروز، میل شدید نظام‌های سلطه برای در اختیار گرفتن حوزه‌های مختلف جریان تولید، پردازش و نشر اطلاعات در جهان و نفوذ نسبتاً کامل آنها بر نظام ارتباط جهانی، اکنون می‌توان با اطمینان بیشتری ادعای الوین تافلر (نقل از شکرخواه 1372) را پذیرفت که در بحران‌های سیاسی آینده در جهان، تاکتیک‌های اطلاعاتی حرف اول را خواهند زد و محور مانورهای قدرت را در آینده همین تاکتیک‌های اطلاعاتی شکل خواهند داد؛ تاکتیک‌ها چیزی نیست جز قدرت دستکاری در اطلاعات حتی پیش از آن که این اطلاعات به رسانه‌ها و مخاطبان برسد یا توان تأثیرگذاری بر مخاطب در نحوه پردازش و درک این اطلاعات را به گونه مطلوب داشته باشد. بر این اساس، در دنیای امروز گستره فرستنده‌ها، رسانه‌ها، پیام‌گیران و پیام‌سازان عرصه نبرد را شکل می‌دهند. به این ترتیب، می‌توان مفهوم واقعی عصر تبلیغات را با مراجعه به منابع فارسی بهتر درک کرد (مانند ارونسون ترجمه شکرکن 1380 و پراتکانیس و ارونسون ترجمه سیدامامی و عباسی 1380) بهترین تعریف برای تبلیغات به عنوان ابزار اصلی مطرح در عملیات روانی مدرن تلاش برای القای دکترین خاص به مخاطب است. مبانی نظری پیوند اطلاعات و عملیات روانی برای فهم بهتر نقش اطلاعات و کنش تبلیغات القای دکترین خاص، می‌توان از مفاهیم روان‌شناختی احساس و ادراک استفاده کرد، بر این اساس، جهانی که ما از طریق حواسمان می‌شناسیم، با جهانی که گونه‌های دیگر موجودات به وسیله حواسشان می‌شناسند یکسان نیست. هر یک از اندام‌های حسی،‌ توانایی دریافت دامنه خاصی از محرک‌ها را دارد که به بقای ما مربوط می‌شود و نسبت به محرک‌های خارج از این دامنه حساس نیست. جانداران گوناگون به دامنه‌های مختلفی از محرک‌ها حساسند؛ زیرا، هر یک برای بقا، نیازهای خاص خود را دارند. از سوی دیگر، باید میان آنچه حواس ما را تحریک می‌کند، با آنچه از آن تحریک‌ها، ادراک می‌کنیم، تمایز قائل شد. به عبارتی بهتر، ادراک، مرحله بعد از احساس است که طی آن تلفیق و تفسیر معنادار احساس‌ها صورت می‌گیرد. از نظر زیست‌شناختی، فرآیندهای حسی برخواسته از اندام‌های حسی و گذرگاه‌های عصبی منشعب از این اندام‌ها هستند و با مراحل اولیه کسب اطلاعات درباره محرک‌ها سر و کار دارند. فرآیندهای ادراکی به سطوح بالاتر قشر مخ مربوط می‌شوند و تا جایی که می‌دانیم سر و کارشان بیشتر با تحلیل معنی و درک مفهوم محرک‌ها و پیام‌هاست. به همین قیاس، می‌توان اطلاعات و اخبار را به منزله درون‌داد‌های حسی جامعه بشری تلقی کرد که مطابق با ویژگی‌ها و توانایی‌های حسی انسان و نظام ارتباطات، از طریق بزرگراه‌های اطلاعاتی به عنوان گیرنده‌های حسی، محرک‌های حسی و اطلاعات لازم را دریافت می‌کند. اما این اطلاعات لزوماً اطلاعاتی ضروری و حیاتی برای بشر قلمداد نمی‌شود و اطلاع از آنها نمی‌تواند به نفع بشر باشد، بلکه در دنیای معاصر، همان طور که نظام حسی انسان به دامنه خاصی از توانایی حواس برای دریافت محرک‌ها و پیام‌های حسی محدود است، گیرنده‌های جامعه بشری نیز، به امنه خاصی از اطلاعات محدود و تنها قادر به دریافت اطلاعات و پیام‌هایی است که طبق مقررات و ضوابط صاحبان بزرگراه‌های اطلاعاتی اجازه ورود و امکان نقل و انتقال آن فراهم می‌شود؛ بنابراین، از آنجایی که طبق این مقررات و ضوابط، اطلاعات نامطلوب، از طرف صاحبان بزرگراه‌های اطلاعاتی اجازه ورود نمی‌یابند یا در صورت ورود، با شیوه‌ها و امکانات مختلف به سرعت کنترل و حذف می‌شوند، در نظام ارتباطات معاصر، گیرنده‌های بزرگراه‌های اطلاعاتی برای ارضای نیازهای اطلاعاتی خود صرفاً به دریافت اطلاعات مطلوب از دیدگاه صاحبان بزرگراه‌های اطلاعاتی محدود هستند یا به عبارتی بهتر، آستانه تحریک حواس آنها محدود به دامنه خاصی از اطلاعات است و امکان دسترسی به اطلاعات و حقایق دیگر جهان از آنها سلب می‌شود. در مقابل این دیدگاه، احتمالاً موضوع آزادی انتخاب مخاطب در دریافت اطلاعات با مداخله در انتخاب نوع رسانه مورد اعتماد خود یا صرف‌نظر از رسانه‌ها و دنیای ارتباطات مطرح می‌شود، اما در پاسخ به این نظریه می‌توان گفت که در دنیای معاصر، رسانه‌های آزاد و مستقل از بزرگراه‌های اطلاعاتی مطابق با ویژگی‌های نظام ارتباطات یا اصلاً وجود ندارد یا در صورت ظهور، دوام چندانی نخواهد داشت و با مقابله صاحبان این بزرگراه‌ها، به سرعت محدود یا مجبور به همراهی با نظام ارتباطات حاکم می‌شوند. از سوی دیگر، مطابق با ترفندهای رایج در تبلیغات و عملیات روانی، بسیاری از رسانه‌های به ظاهر مستقل و آزاد در پرتو تاکتیک‌های عملیات روانی با ماهیتی خاکستری یا سیاه ظهور می‌کنند و مخاطبان برای رسیدگی به میزان اعتبار و قابلیت اعتماد این رسانه‌ها از ملاک‌های اطمینان‌بخش محروم هستند. بر اساس مبانی نظری موجود، نیاز به اطلاعات و تحریک حسی برای انسان و به طبع آن، جامعه بشری اهمیتی حیاتی دارد؛ زیرا، طبق بررسی‌های به عمل آمده محرومیت حسی و عدم دریافت محرک‌های محیطی می‌تواند اثر زیان‌باری بر سلامتی انسان داشته باشد. مطابق نظریه‌های مطرح در زمینه تبلیغات و شکل‌گیری نگرش‌ها مثل نظریه هماهنگی و ناهماهنگی شناختی، انسان در شرایط خلاء اطلاعاتی و عدم ارضای نیازهای اطلاعاتی، دچار نوعی تنش‌ آزاردهنده می‌شود؛ از این رو، برای رفع این تنش و ایجاد تعادل روانی و آرامش، در جستجوی اطلاعات برمی‌آید و در این تلاش برای دستیابی به آرامش و تعادل، حتی حاضر است به اطلاعات محدود و مخدوش بسنده کند و در صورت فقدان اطلاعات شفاف و کافی، کمترین و ناقص‌ترین اطلاعات را مبنای نتیجه‌گیری‌ها و پاسخ‌گویی به نیازهای اطلاعاتی خود قرار دهد. افزون بر این، در حمایت نظری از عطش طبیعی و اجتناب‌ناپذیر انسان و جامعه بشری و اطلاعات، می‌توان به موضوع ابهام و به طبع آن انتشار شایعه اشاره کرد. مطابق مبانی نظری موجود، گفته می‌شود میزان شیوع شایعه در هر جامعه‌ای تابعی از میزان انتظار برای دریافت اطلاعات و ابهام موجود در مخاطبان است؛ از این رو، افراد در جستجوی اطلاعات و تحت تأثیر خلاء اطلاعاتی به هر پیام و پاسخ خود فاقد مدرک کافی برای ارزیابی و اعتبارسنجی بسنده می‌کنند. بدیهی است که در چنین شرایطی برای دسترسی مطمئن به اطلاعات معتبر و مفید امکان انتخاب از مخاطب سلب می‌شود؛ به همین سبب، در نظام ارتباطات دنیای معاصر، مخاطب از حداقل آزادی برای انتخاب رسانه و منبع اطلاعاتی خود برخوردار است. بر اساس مباحث نظری مطرح تا اینجا، می‌توان تنها بخشی از دلایل نظری پیوند اطلاعات با عملیات روانی را به ویژه در تطبیق نظام اطلاعات جهانی با نظام حسی انسان در دریافت اطلاعات و پیام‌های محیطی، تبیین کرد، اما مداخله نظام سلطه در جریان تولید و انتقال اطلاعات از طریق عملیات روانی به دست‌کاری و دخالت در تولید و انتقال اطلاعات محدود نمی‌شود، بلکه بخش حساس‌تر و اساسی‌تر عملیات روانی متوجه نحوه ادراک اطلاعات است. همان طور که در تبیین فرآیندهای ادراکی انسانی اشاره شده، نظام پیچیده شناختی انسان در پی دریافت دروندادهای حسی (پیام‌ها و اطلاعات) بلافاصله فعال می‌شود و تحت تأثیر کنش حافظه و مکانیسم‌های ادراکی دیگر به تعبیر و تفسیر اطلاعات می‌پردازد و برای درک نقش عملیات روانی در نحوه ادراک پدیده‌های جهان و اطلاعات ورودی، باید دیدگاه شناختی را نیز بر مطالب قبلی افزود. نحوه ادراک دروندادهای اطلاعاتی از قوانین متفاوتی پیروی می‌کند و به شدت تحت تأثیر فاکتورهای مرتبط با حافظه، مدل پردازش اطلاعات و حتی تحریف‌های شناختی قرار دارد؛ بر این اساس، نه تنها می‌توان تفاوت‌های موجود در ادراک افراد مختلف را از پدیده واحد (مثل خرطوم فیل در داستان مولانا) تبیین کرد، بلکه می‌توان تغییر و تحول در واکنش فردی خاص را نسبت به محرکی خاص در شرایط متفاوت زمانی و مکانی، بهتر درک کرد. از آنجا که به دلیل پیچیدگی نظام شناختی انسان‌ها در پردازش اطلاعات و ادراک پیام‌ها و اطلاعات،‌ دستکاری نظام شناختی انسان در درک اطلاعات با دشواری‌ها و محدودیت‌های بیشتری روبه‌روست، کارشناسان عملیات روانی ترجیه می‌دهند در گام نخست با کنترل شدید اطلاعات، بیشترین تأثیر را بر مخاطب بگذارند، اما در گام‌های بعدی تلاش‌های بسیاری صورت می‌گیرد تا از طریق اقدامات پیچیده تبلیغاتی و با به کارگیری تاکتیک‌ها و تکنیک‌های متنوع عملیات روانی بر نظام شناختی و نوع درک مخاطب از اطلاعات، به ویژه آن دسته از اطلاعاتی که خواسته یا ناخواسته به طور مستقیم از واقعیت‌های جهان به مخاطب منتقل شده است، تأثیر بگذارند و وی را در شرایطی قرار دهند که این اطلاعات را آن گونه که آنها می‌خواهند، تفسیر و ادراک کند. نقش اطلاعات در چرخه عملیات روانی در مقدمه این نوشتار، ضمن تبیین مفهوم عملیات روانی و ویژگی‌های آن، اشاره شد که تلاش برای نفوذ در مخاطب و جمعیت آماج عملیات روانی، از ویژگی‌های اساسی و معرف عملیات روانی محسوب می‌شود. همان طور که در آن بخش اشاره شد، عملیات روانی را می‌توان استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امکانات به منظور تأثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و رفتار گروه‌های دوست، دشمن و بی‌طرف برای دستیابی به اهداف ملی تعریف کرد. در مورد تبلیغات نیز همین توضیح کافی است، یعنی هر نوع ارتباط به منظور نشاندن داده‌ها، ایده‌ها یا انگاره‌ها در اذهان بشری برای تأثیرگذاری بر افکار، عواطف یا کنش‌های فردی یا گروهی تبلیغات محسوب می‌شود و برای آن می‌توان اهداف سیاسی زیر را برشمرد: 1) کسب حمایت دوستانه یا تقویت آن. 2) شکل‌دهی یا تغییر نگرش‌ها یا طرز تلقی‌ها نسبت به ایده‌ها و رخدادها. 3) تضعیف یا به تحلیل بردن دولت‌های خارجی غیردوست یا تضعیف برنامه‌ها و سیاست‌های آنها. 4) مقابله با تبلیغات خصمانه سایر گروه‌ها یا کشورها. برای دستیابی به این اهداف، باید تبلیغات متناسب با نیازها و شرایط مخاطب به کار رود و برای تأثیرگذاری بیشتر بر آنان، استفاده از تکنیک‌ها و تاکتیک‌های مؤثرتر ضروری می‌نماید. انتخاب ابزارها و موضوع‌های تبلیغی نیز مستلزم رعایت تناسب‌های لازم است؛ بنابراین، اثربخشی تبلیغات به طور خاص و توفیق عملیات روانی به طور کلی برای دستیابی به اهداف مطرح در تولید و انتقال هدایت شده اطلاعات یا در جهت ادراک سوگیرانه مخاطب از اطلاعات، همه و همه مستلزم به کارگیری دقیق و حساب شده امکانات، فنون متناسب با ذهن مخاطب و شرایط زندگی اوست و این امر، زمانی اتفاق می‌افتد که اپراتور یا به کار برنده عملیات روانی، بر اطلاعات مورد نیاز در هر یک از زمینه‌های مزبور مسلط باشد. سخن زیر از سن تزو در تبیین اهمیت این موضوع می‌تواند به فهم بهتر آن کمک کند: «اگر از نیروی دشمن و نیروی خودی اطلاع کافی داشته باشی، صدها جنگ هم نباید تو را بترساند، اگر خودت را بشناسی اما دشمن را نشناسی، در مقابل هر پیروزی یک شکست را متحمل خواهی شد، اما اگر نه خود را و نه دشمن را بشناسی، احمقی بیش نیستی و در هر جنگ شکست خواهی خورد.» بسیاری از اطلاعات مورد نیاز در عملیات روانی، با سایر جنگ‌ها متفاوت است و هر چه شناخت و آگاهی متخصصان و مجریان عملیات روانی از حالات و افکار مخاطبان بیشتر باشد به همان نسبت امکان نفوذ و تأثیر در احساسات و تمایلات و رفتار آنان زیادتر می‌شود، بدون کسب آگاهی واقعی درباره زمینه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و واقعیت‌های اجتماعی حاکم بر جامعه مخاطبان و همچنین بدون آگاهی از امکانات و توانایی‌های خود و طرف مقابل، اقدام‌ها و فعالیت‌های عملیات روانی ناکام می‌ماند و با شکست روبه‌رو خواهد شد. اطلاعات عملیات روانی را می‌توان مجموعه اطلاعاتی دانست که از جمع‌آوری، ارزیابی، مقایسه و تحلیل اطلاعات مربوط به نظریات، طرز برخوردها، عقاید، حساسیت‌ها و رفتارهای ارادی و غیرارادی که از شخصیت گروهی که تبلیغات باید بر آنها اثر کند، گرفته می‌شود. سن تزو نیز اصول جنگ را عبارت از تحمیل اراده خود به دشمن و وادار کردن او به پراکنده شدن و کسب اطلاعات دائم از دشمن می‌داند. بر این اساس، کسب اطلاعات در مراحل گوناگون طراحی، برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی عملیات روانی، نقش حیاتی و عمده‌ای ایفا می‌کند. این کار نه تنها برآورد واقعی و دقیق‌تری از وضعیت مزبور را برای طراحان عملیات روانی فراهم می‌کند، بلکه به مجریان توانایی می‌دهد تا با بهره‌برداری به موقع و بهینه از اطلاعات به دست آمده، ضریب موفقیت خود را افزایش دهند. ضرورت وجودی اطلاعات، زمانی بیشتر احساس می‌شود که در هنگام اجرای یک طرح تدوین شده، متخصصان و مجریان عملیات روانی ناگزیر باشند چند طرح پوششی و کمکی را برای پشتیبانی از طرح اصلی، تدوین و اجرا کنند. از سوی دیگر، ارتباط اطلاعاتی با فرماندهان نظامی، سیاست‌مداران و تمامی کسانی که می‌توانند به گونه‌ای در پیشبرد اهداف عملیات روانی مؤثر باشند از ضروریات انکارناپذیر است (شیرازی 1380). از آنجا که در تعریف عملیات روانی، دامنه شمول آنها تا مخاطب خودی، دشمن و بی‌طرف توسعه یافته است، بخش قابل توجهی از اطلاعات موردنیاز برای عملیات روانی بر روی گروه‌های دوست و بی‌طرف و سپس متوجه خودشناسی است و به دلیل این که بخشی از فعالیت عملیات روانی در حوزه خودی، به مقاوم‌سازی آنها در رویارویی با عملیات روانی دشمن یا ضد عملیات روانی متوجه می‌شود، اطلاعات حاصل از خودشناسی و جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز، به ویژه در زمینه مخاطبان و آسیب‌پذیری‌های آنان می‌تواند به طراحی عملیات روانی در حمایت از آنها یا جلب حمایت آنها نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. به طور کلی، به نظر می‌رسد برتری فناوری به ویژه در ارتباط با بزرگراه‌های اطلاعاتی، هر چند شرط لازم برای سلطه در دنیای معاصر محسوب می‌شود، ولی شرط کافی نیست. بر این اساس، دولت‌های سلطه‌جو، به ویژه امریکا، برای دستیابی به اهداف تجاوزکارانه خود از طریق عملیات روانی به کارگیری گروه قابل توجهی از کارمندان مجرب و کارآزموده و با استخدام متخصصان مجرب در حوزه‌های اجتماعی، روان‌شناسی ارتباطات، مردم‌شناسی و ... سعی می‌کنند اطلاعات مفیدی را از جامعه هدف به دست آورند. شواهد تاریخی متعدد از جنگ ویتنام گرفته تا مقابله طولانی امریکا با انقلاب‌های مردمی ـ به ویژه انقلاب اسلامی ایران ـ نشان می‌دهد که آنها به میزان تسلط بر اطلاعات و شناخخت از جامعه هدف خود می‌توانند از طریق عملیات روانی، آن را تهدید کنند اما به رغم استیلا در زمینه ارتباطات و فناوری، به دلیل درک نادرست از شرایط جامعه هدف، در اقدامات خود شکست خورده‌اند. پیر سالینجر سخنگوی کاخ سفید در زمان تهاجم اول امریکا به عراق (جنگ دوم خلیج فارس) و اریک لوران روزنامه‌نگار فرانسوی در زمینه فعالیت‌های اطلاعاتی امریکا برای به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز در جنگ خلیج فارس نقل می‌کنند که سازمان سیا و ضد اطلاعات امریکا ـ با هماهنگی یکدیگر ـ برای ارزیابی مجازات‌های برای دستیابی به اطلاعات طرح کاملی وضع کرده بودند، آنها به وسیله عکس‌هایی که از ماهواره‌ها دریافت می‌کردند، می‌توانستند تمام تحرکات نظامی و غیرنظامی و اوضاع صحنه‌ها و میدان‌های جنگ را ارزیابی کنند. این فعالیت‌ها به وسیله سازمان ناسا که در ترکیه نیز مراکز استراق سمع دارد و می‌تواند بخش بزرگی از تماس‌های تلفنی شبکه مخابرات عراق را ضبط کند، تهیه می‌شد. جزئیات اخبار، بلافاصله به امریکا فرستاده می‌شد و مترجمان زبان‌شناس با استناد به لحن و کلام واژه‌هایی که در تماس‌های تلفنی داخلی به کار می‌رفت، می‌توانستند روحیه و اوضاع مردم عراق را ارزیابی کنند. دائرتی عقیده دارد تدبیر روند روانی در همه جنبه‌هایش متکی به اطلاعات است، بدون اطلاعات جدید درباره امکانات خود و آگاهی واقعی پیرامون امیدها، تمایلات و زمینه‌های سیاسی، جامعه‌شناسی و فرهنگی مخاطبان عملیات روانی، یک تلاش روانی به احتمال زیاد شکست می‌خورد. هر چه شخص در مورد مخاطبانی که پیام تبلیغاتی برایشان ارسال می‌کند بیشتر بداند، با اطمینان بیشتری بر تمایلات و افکار آنان و در نتیجه الگوهای رفتاری‌شان تأثیر خواهد گذاشت (برای مطالعه بیشتر به شیرازی 1380 مراجعه کنید). حسینی (1381) ضمن ارایه مدلی در تبیین چرخه عملیات روانی، ابعاد مختلف کاربرد اطلاعات در طراحی عملیات روانی را تشریح کرده است. طبق این مدل، اطلاعات مورد نیاز برای طراحی چرخه عملیات روانی نه تنها شرایط مخاطب، ابزار و امکانات مناسب برای عملیات روانی را شامل می‌شود، بلکه برای افزایش دقت این طراحی و کسب اطلاع از نتایج اقدامات انجام شده، ضروری است از طریق آزمون‌های قبل و بعد از عملیات روانی و به کمک منابع و معیارهای ممکن، اطلاعات لازم را به دست آورد. طبق نمودار شماره (1) اجرای عملیات روانی معمولاً در بر گیرنده سه دسته اقدامات اساسی به شرح زیر است: 1) اقدامات اطلاعاتی و تحقیقاتی. 2) اقدامات طراحی و تولید. 3) انتشار. بر این اساس، اولین اقدام بررسی عمومی منطقه هدف، از نظر سیاسی، جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی و غیره است. این قبیل اطلاعات معمولاً در دوره زمانی طولانی جمع‌آوری می‌شود. اقدام دوم، اطلاعات جاری است که برای تحلیل و انتخاب گروه خاصی از مخاطبان هدف و تشخیص میزان قابلیت پذیرش، شناسایی عناصر اصلی خبر و دیگر نیازمندی‌های اطلاعاتی، انتخاب مضامین و فراهم‌آوردن مبنایی برای تهیه پیام‌های ویژه به کار می‌رود. حاصل مطالعات پایه و اطلاعات جاری، انتخاب آماج (مخاطبان) آزمایشی و تحلیل آنها از نظر آسیب‌پذیری‌ها، نگرش‌ها، میزان القاپذیری و همچنین تجزیه و تحلیل رسانه‌ای، تعیین مقاصد روانی و مضامین و نمادهای تبلیغاتی خواهد بود. آنگاه، باید رسانه‌ای مناسب انتخاب شود؛ رسانه‌ای که بیشترین استرس و قدرت تأثیرگذاری را با توجه به نوع پیام و ویژگی‌های مخاطب و محیط او داشته باشد. اقدام بعدی، تدوین پیام و مضمون تبلیغاتی در قالب یک اثر هنری و محصول ارتباطی است، این اثر باید قبل از انتشار بر روی مخاطبان نمونه پیش‌آزمون شود تا نقاط قوت و ضعف احتمالی آن شناسایی و اصلاح شود. انتشار اثر ارتباطی به وسیله رسانه انتخاب شده، اقدام بعدی را تشکیل می‌دهد، اما انتشار برنامه تبلیغاتی پایان کار عملیات روانی نیست، بلکه سازمان عملیات روانی برای اطمینان از اثربخشی پیام‌های منتشر شده خود، باید به طور مداوم و در هر فرصتی، تأثیرات احتمالی را ارزیابی و با توجه به نتایج ارزیابی که به صورت بازخور به مراحل قبلی منعکس می‌شود، جریان عملیات را اصلاح کند. همان طور که ملاحظه می‌شود، در تمام مراحل چرخه عملیات روانی ـ قبل، حین و پس از اجرای عملیات روانی ـ اطلاعات نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و تنظیم کل عملیات روانی و جزئیات آن، تنها در پرتو اطلاعات امکان‌پذیر است. (برای مطالعه بیشتر به حسینی (1381) مراجعه کنید). کنترل اطلاعات در عرصه جنگ نیز از ابعاد دیگر عملیات روانی محسوب می‌شود. شواهد موجود از حمله اخیر امریکا و انگلیس به عراق می‌تواند به خوبی مفهوم این موضوع را منتقل کند. امریکا و انگلیس با تجربه‌اندوزی از نقش رسانه‌های واگرا مثل شبکه الجزیره در جریان تهاجم به افغانستان، تلاش کردند تا با کنترل شدید اخبار و اطلاعات جنگ مزبور و با به کارگیری 600 خبرنگار، از انتشار اطلاعات نامطلوب خود جلوگیری کنند. پشتوانه این اقدام را می‌توان تجربه امریکا در جنگ اول با عراق در جریان در جریان اشغال کویت به حساب آورد، در آن تهاجم نیز، آنها به شدت به کنترل اخبار و اطلاعات جنگ پرداختند. مایکل دیور مسئول انگاره‌سازی در کابینه ریگان در این باره گفته بود که صحنه اصلی عملیات برای جنگ اطلاعاتی، ابتدا تلویزیون و در مرحله دوم رسانه‌های نوشتاری بود که توانستیم این جبهه را به خوبی کنترل کنیم. باب سیپسچن گزارش‌گر نیوزویک نیز در این باره نوشت: «طوفان صحرا، در واقع دو جنگ بود: جنگ متحدین علیه عراق و جنگ نظامیان علیه مطبوعات.» در این جنگ، رسانه‌های غربی با ایجاد سانسور کامل به انگاره‌سازی پرداختند و در طول جنگ به نحوی عمل کردند که انگار مردم شاهد یک بازی کامپیوتری هستند. امریکایی‌های شکست‌ناپذیر بی‌آنکه خونی از دماغ حتی یک سرباز آنها جاری شود، مراکز مهم عراق را نابود می‌کردند و ضمناً حتی یک غیرنظامی عراقی هم آسیب نمی‌دید، در جریان این جنگ، رسانه‌ها ملزم به ایجاد محدودیت در انتشار اخبار مربوط به آسیب‌های جسمی و روانی نیروهای مهاجم بودند و به دلیل تسلط بر جریان اطلاعات و اطلاع‌رسانی جهانی، این سیاست‌ها را به شدت اعمال کردند. ارزشیابی اطلاعات برای عملیات روانی افزایش روزافزون سرعت چشم‌گیر انتقال اطلاعات در دنیای امروز، این باور را تقویت کرده است که قدرت در جایی متمرکز می‌شود که بیشترین اطلاعات در آنجا وجود دارد. این معیار تا جایی توسعه یافته است که در درجه‌بندی قدرت و توان کشور، به سرعت انتقال اطلاعات به عنوان عاملی تعیین‌کننده مراجعه می‌شود؛ لذا، در این عرصه رقابت کشوری از جایگاه برتر برخوردار است که با اتخاذ تدابیر و برنامه‌های مناسب، توان بالاتری برای مهار و انتقال سریع‌تر اطلاعات داشته باشد. در قیاس با عملیات نظامی که تداوم موفق آن مشروط به سرعت عمل در زمینه‌های تأمین، پشتیبانی، اقدام و تصمیم‌گیری است، در عرصه عملیات روانی نیز سرعت و دقت در انتقال اطلاعات نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند؛ زیرا، کاربرد اطلاعات در چرخه عملیات روانی به شدت تحت تأثیر زمان مناسب دستیابی به اطلاعات و بهره‌برداری از آن است. تافلر (نقل از شیرازی 1380) در تأکید بر شرایط پیچیده ارتباط در دنیای امروز، معتقد است که اطلاعات تازه به ما می‌رسد و ما مجبوریم بایگانی ادراکی خود را دائماً با سرعت زیادی اصلاح کنیم. تصویر قبلی ما از واقعیت، باید جای خود به تصاویر تازه بدهند، زیرا اگر این کار انجام نشود، اعمال ما از واقعیت فاصله می‌گیرد و روز به روز توانایی خود را برای پاسخ‌دادن به مسایل روزمره بیشتر از دست می‌دهیم، تا آنجا که احساس می‌کنیم دیگر از عهده هیچ کاری برنمی‌آییم. بر این اساس، به نظر می‌رسد جهان امروز به سویی پیش می‌رود که وسایل گردآوری و انتقال اطلاعات، یعنی وسایل ارتباطی حاکم مطلق دنیای اطلاعات خواهند بود و در این عرصه هر کشوری که از وسایل ارتباطی و توان و امکانات بازاندیشی قوی‌تر و سریع‌تری برخوردار باشد، توانایی بیشتری خواهد داشت. به طور کلی می‌توان ویژگی‌های اطلاعات مطلوب برای عملیات روانی را به نقل از شیرازی (1380) به شرح زیر خلاصه کرد: 1) عمق: اطلاعات دریافتی و اطلاعات تولیدی برای عملیات روانی، باید دارای عمق باشد، به این ترتیب، اطلاعات سطحی نمی‌تواند به متخصصان و مجریان عملیات در دستیابی اهداف آنان کمک چندان سودمندی کند. 2) روزآمدی: با توجه به سرعت چشم‌گیر تبادل اطلاعات، اطلاعات کهنه و قدیمی نه تنها کمکی به چرخه عملیات روانی نمی‌کند، بلکه می‌تواند به دلیل انتشار اطلاعات غلط، دستیابی به اهداف را مانع شود. 3) صحت و درستی: میزان اعتبار و اطمینان نسبت به درستی و دقت اطلاعات دریافتی نیز اط جمله ویژگی‌های تعیین‌کننده در میزان توفیق عملیات روانی محسوب می‌شود. 4) جهت‌گیری: با این که متقدمان عملیات روانی بر اهمیت هر گونه اطلاعات، هر چند جزئی و بی‌اهمیت تأکید کرده‌اند، اما باید توجه داشت که اطلاعاتی می‌تواند برای عملیات روانی موفق مورد استفاده قرار گیرد که در راستای اهداف و نیازهای آن عملیات به دست آمده باشد؛ بنابراین، باید نسبت به تقدم کیفیت نسبت به کمیت تأکید بیشتری داشت. 5) جامعیت: نهایتاً باید توجه داشت که اطلاعات مورد نیاز عملیات روانی همان طور که در چرخه عملیات روانی نیز به آن اشاره شد، باید جوابگوی نیازهای اطلاعاتی در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... باشد و با توجه به گستره عملیات روانی بتواند امکان مانور عملیات روانی را در این ابعاد افزایش دهد. بازشناسی اطلاعات پشتیبان عملیات روانی با توجه به اهمیت اطلاعات در چرخه عملیات روانی، طبیعی خواهد بود که دولت‌ها و سازمان‌های به کار برنده عملیات روانی، میل سیری‌ناپذیری به کسب اطلاعات داشته باشند و برای دستیابی به این اطلاعات، از امکانات، متخصصان و فرصت‌های موجود خود استفاده کنند، اما اطلاعات به دست آمده از این طریق را باید خام تلقی کرد، زیرا آنها به صورت مجزا و جدا از متن خود به دست آمده‌اند و احتمالاً در جریان کسب و انتقال، بخش‌هایی از واقعیت‌ها را منتقل نمی‌کنند و برای به کارگیری در چرخه عملیات روانی ضروری است که آنها را مجدداً در کنار یکدیگر قرار داد و سپس تحلیل کرد. همان طور که قبلاً اشاره شد ادراک افراد از اطلاعات دروندادی می‌تواند به دلایل مختلفی، از واقعیت‌ها فاصله بگیرد و به عبارتی بهتر، به تحریف‌های شناختی مبتلا شود. به نظر هیوئر (1999) اشخاص در جریان قضاوت‌های کلی و تقریبی در مورد احتمالات، به یکی از چندین قاعده کلی ساده شده‌ای متوسل می‌شوند که عمل دشوار تصمیم‌گیری را تا حد زیادی تسهیل می‌کنند. آنان با بهره‌گیری از قاعده دسترسی‌پذیری و احتمال وقوع یک رویداد را با توجه به سهولت به تصور درآوردن نمونه‌های دیگری از رویدادهای مشابه یا بر اساس تعداد دفعات و نوع رویدادهایی از همان نوع که به راحتی به خاطر می‌آورند مورد قضاوت قرار می‌دهند. آنها با بهره‌گیری از استراتژی اتکا یک نقطه‌ای، شروع طبیعی را جهت برآورد اولیه برمی‌گزینند و سپس، تصویر به دست آمده را بر اساس نتایج جمع‌آوری شده از اطلاعات یا تحلیل‌های بعدی اصلاح می‌کنند، اما معمولاً قضاوت اولیه به اندازه کافی اصلاح نمی‌شود. عبارات بیان‌کننده احتمال مانند ممکن و محتمل رایج‌ترین سرمنشأ ابهام‌آفرینی هستند و باعث می‌شوند خواننده در پیش گرفتن راه ساده‌تری را ترجیح دهد و تفسیر گزارش‌ها را مطابق با پیش‌پندارهای خودش سوگیری کند. محاسبه احتمال تحقق یک سناریو اغلب اشتباه است. داده‌های مربوط به احتمالات پیشین، در صورتی که تبیین‌کننده روابط علت و معلولی نباشد، معمولاً مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرند. در توضیح مطالب بالا از هیوئر (1999) باید افزود که طبق قاعده دسترسی‌پذیری و تحت تأثیر قوانین حافظه اگر اتفاقی واقعاً بیش از یک اتفاق دیگر رخ دهد و در نتیجه احتمال وقوع آن بیشتر باشد، احتمالاً نمونه‌های بیشتری از آن را می‌توانیم به یاد آوریم، ضمن آن که رویدادهایی را که احتمال وقوعشان معمولاً بیشتر است، راحت‌تر از رویدادهای نامحتمل می‌توان به تصور آورد. افراد، پیوسته بر اساس همین فرضیه‌ها نتیجه‌گیری می‌کنند. هر چند این رویه می‌تواند در بسیاری موارد کاربرد داشته باشد، اما اشخاص، در اغلب موارد، زمانی که سهولت به خاطر آوردن رویدادها تحت تأثیر عوامل نامرتبط با احتمال وقوع آنها قرار می‌گیرد، به بی‌راهه کسیده می‌شوند. توان به یادآوری نمونه‌هایی از یک رویداد، از تازگی آن رویداد، متأثر است. شرکت یا عدم شرکت خود شخص در آن و بودن یا نبودن جزئیات روشن و به یادماندنی مرتبط با آن و درجه اهمیت ظاهری آن رویداد در زمان و نوع عوامل یاد شده و سایر عواملی که بر نحوه قضاوت، تأثیر می‌گذارند، ارتباطی با احتمال حقیقی و نوع یک رویداد ندارند. در توضیح بیان عدم قطعیت می‌توان از مباحث ادراک کمک گرفت که بر اساس آن، افراد معمولاً چیزی را می‌بینند که انتظار دیدنش را دارند و اطلاعات جدید نیز به طور معمول با عقاید موجود در ذهن هم‌گون می‌شود. این امر، به ویژه در مواقعی نمود بیشتری دارد که مسئله عبارات بیان‌کننده عدم قطعیت مطرح است. این عبارات، به خودی خود هیچ معنای روشنی ندارند و به پیوسته‌های درون تهی شبیه‌اند که خواننده یا شنونده آنها را با بهره‌گیری از متنی که در آن استفاده می‌شود و آنچه از قبل در مورد آن متن در ذهن دارد، از معنا پر می‌کند. هرگاه ننتیجه‌گیری‌های اطلاعاتی به نحوی مبهم بیان شوند، تفسیر مخاطب از آنها در جهت هم‌خوانی با آنچه وی از قبل بدان معتقد بود، دچار سوگیری می‌شود. در ارزیابی احتمال تحقق یک سناریو، تحلیل‌گران اطلاعات، گاه قضاوت‌های خود را در قالب سناریو ارایه می‌دهند؛ یعنی در قالب یک سری رویداد که به نتیجه‌ای پیش‌بینی شده می‌انجامند، اما شواهد حاکی از آن است که قضاوت‌های مربوط به احتمال تحقق یک سناریو متأثر است از مقدار و ماهیت جزئیات آن سناریو، به گونه‌ای که هیچ ارتباطی با احتمال واقعی تحقق سناریو ندارد. در این جریان، افراد تحت تأثیر میل به ساده کردن مسئله یا به دلیل گرایش به میانگین‌ها، دچار خطا در درک اطلاعات واقعی و تحریف آنها می‌شوند. افزون بر خطاهای مزبور در ادراک اطلاعات باید سوگیری‌های بازنگرانه رایج در ارزیابی گزارش‌های اطلاعاتی را نیز مورد توجه قرار داد. این خطاها می‌توانند از موضع تحلیل‌گر، از موضع مصرف‌کننده یا از موضع ناظر اتفاق بیفتند. در چنین شرایطی، ارزیابی‌هایی که در مورد تحلیل اطلاعات به عمل می‌آیند ـ اعم از ارزیابی‌های خود تحلیل‌گران از قضاوت‌هایشان و ارزیابی‌های سایرین از فرآورده‌های اطلاعاتی ـ به دلیل سوگیری‌های نظام‌مندی که در این میان وجود دارد، دستخوش تحریف می‌شوند. در نتیجه، تحلیل‌گران کیفیت عملکرد تحلیل خود را بیش از آنچه هست و سایرین، ارزش و کیفیت اقدامات آنها را کمتر از آنچه هست برآورد می‌کنند و به عبارتی دست‌کم می‌گیرند. این سوگیری‌ها صرفاً ناشی از خودخواهی و عدم رعایت بی‌طرفی نیست، بلکه آنها در طبیعت فرآیندهای شناختی انسان و خطاهای ناشی از آن ریشه دارند. (برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به هیوئر 1999، ترجمه فرشچی و تقاء 1380) بهسازی ادراک اطلاعات برای کاهش خطاهای شناختی رایج به هنگام درک و تحلیل اطلاعات به دست آمده، اصول مختلفی مطرح شده‌اند که می‌توان آنها را طبق مدل حل مسئله تشریح کرد. طبق مدل حل مسئله ـ که منابع غربی ریشه آن را به جانی دیویی (1910) نسبت می‌دهند اما در واقع این مدل توسط غزالی دانشمند اسلامی پایه‌ریزی شده است ـ اگر اطلاعات در دسترس فرد غلط یا ناقص باشد، ارزیابی‌های شناختی او به شکست می‌انجامد؛ از این رو در مواجهه با هر مسئله ـ مثل تکمیل و بهینه‌سازی اطلاعات ـ ضروری است گام‌های پی‌درپی، منظم و منطقی را در جهت بازشناسی واقعیت‌ها و ابعاد مسئله بررسی کرد تا به درک کامل‌تری از مسئله دست یافت و برای حل آن، به دور از خطاهای شناختی که عموماً شکست‌ها را در پی دارند، عمل کرد و بدین وسیله احتمال موفقیت و دقت در مسیر حل مسئله را افزایش داد. با توجه به روند رو به تکامل مدل‌های حل مسئله و به رغم تفاوت‌های ناچیز میان مدل‌های مطرح، در این زمان می‌توان با اتفاق نظر، مراحل پنج‌گانه زیر را به عنوان چهارچوب کلی در روش حل مسئله پذیرفت که از میان آنها مرحله اول یعنی جهت‌گیری عمدتاً جنبه انگیزشی دارد و دیگر مراحل به توصیف مهارت‌های مورد نیاز برای حل مؤثر مسئله می‌پردازد: 1) جهت‌گیری کلی. 2) توصیف و صورت‌بندی مسئله. 3) تولید راه‌حل‌های بدیل. 4) تصمیم‌گیری. 5) اجرای راه‌حل و بازبینی. همان طور که در نمودار شماره (2) مشاهده می‌شود، تعیین مراحل یاد شده به صورت پی‌درپی، بدان معنی نیست که در زندگی واقعی نیز مسئله دقیقاً به همین صورت حل می‌شود، بلکه این مراحل معمولاً هم‌پوشی و تعامل دارند. برای نمونه، ممکن است فرد در حال تصمیم‌گیری باشد و برای دریافت اطلاعات بیشتر به مراحل تولید راه‌حل‌های جایگزین یا تعریف مسئله برگردد. افزون بر این، در رابطه با مسائل پیچیده می‌توان به طور هم‌زمان روی چند مسئله فرعی که هر یک به مراحل مختلفی تعلق دارند، کار کرد. (برای مطالعه بیشتر به شریفی 1372 و 1378 مراجعه کنید). از مدل حل مسئله، طبق نمودار شماره (2) در زمینه‌های مختلف، به ویژه در روان‌شناسی و مدیریت استفاده می‌شود، اما در فرآیند تحلیل و درک دقیق‌تر اطلاعات برای عملیات روانی می‌توان گام‌های اساسی این مدل را با کمی گسترش به شش مرحله اصلی شامل مراحل تعریف مسئله، تولید فرضیات، گردآوری اطلاعات، ارزیابی فرضیات، گزینش محتمل‌ترین فرضیه و کنترل مداوم اطلاعات جدید، تقسیم کرد. بر این اساس، در بهسازی اطلاعات طبق این مدل در گام اول باید نسبت به درستی مسئله اطمینان داشت، زیرا به تعبیری، تعریف صحیح از مسئله، نیمی از پاسخ را به همراه دارد. در گام بعدی کلیه فرضیه‌های موجهی که ممکن است در حل مسئله مؤثر باشند باید بدون تنگ‌نظری جمع‌آ



    مقالات مجله
    نام منبع: رضا شریفی
    شماره مطلب: 2110
    دفعات دیده شده: ۲۴۵۹ | آخرین مشاهده: ۶ ساعت پیش