Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • دکترین و فرآیند تصویب و اجرای فرآورده عملیات روانی دکترین و فرآیند تصویب و اجرای فرآورده عملیات روانی
    چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۰۰

    دکترین و فرآیند تصویب و اجرای فرآورده عملیات روانی بی.ام پوجمایر دکتر رضا کرمی‌نیا در دنیا تنها دو قدرت وجود دارد، شمشیر و ذهن. در یک مبارزه طولانی، یکی از آن دو (شمشیر) مغلوب دیگری (ذهن) می‌شود. (ناپلئون بناپارت) مقدمه در اواخر جنگ سرد بین بلوک غرب و شرق، ضرورت استفاده از نیروهای متخصصی که توانایی متقاعدسازی و مغلوب کردن دشمن را بدون بهره‌گیری از قدرت نظامی داشته باشند به صورت فزاینده در کانون توجه کشورهایی همچون امریکا قرار گ

    دکترین و فرآیند تصویب و اجرای فرآورده عملیات روانی بی.ام پوجمایر دکتر رضا کرمی‌نیا در دنیا تنها دو قدرت وجود دارد، شمشیر و ذهن. در یک مبارزه طولانی، یکی از آن دو (شمشیر) مغلوب دیگری (ذهن) می‌شود. (ناپلئون بناپارت) مقدمه در اواخر جنگ سرد بین بلوک غرب و شرق، ضرورت استفاده از نیروهای متخصصی که توانایی متقاعدسازی و مغلوب کردن دشمن را بدون بهره‌گیری از قدرت نظامی داشته باشند به صورت فزاینده در کانون توجه کشورهایی همچون امریکا قرار گرفته است. فرماندهان نظامی اغلب از چنین توانی که به عملیات روانی مشهور است، پیش از درگیر کردن رزمندگان در صحنه نبرد، بهره می‌برند. اما استفاده از آن هرگز به فعالیت‌های پیش از آغاز نبرد محدود نمی‌شود، بلکه قبل از شروع نبرد نظامی تا فعالیت‌های پس از آتس‌بس، از عملیات روانی به منظور دستیابی به اهداف فرماندهان نظامی استفاده می‌شود. در امریکا، هم در سطح ملی و هم در سطح استراتژیک، سازمان‌های زیادی ـ که وزارت خارجه سرویس اطلاعات مرکزی و وزارت دفاع از آن جمله‌اند ـ درگیر فعالیت‌های مربوط به عملیات روانی هستند. در وزارت دفاع نیروهای عملیات روانی مسئول این مأموریت هستند. اما در صحنه عملیات، فرمانده جنگ تنها بر امکانات و فرآیند عملیات روانی وزارت دفاع کنترل دارد. افزون بر آن، امکانات عملیات روانی تنها ابزارهای سازمانی هستند که از طریق آنها به صورت مستقیم با نیروهای دشمن، یا با غیرنظامیانی که در محدوده عملیات روانی قرار دارند، ارتباط برقرار می‌کنند. تأثیرگذاری بر رفتار مخاطبان در راستای پشتیبانی از اهداف سیاست ملی و اهداف رزمی فرماندهان، در سطوح مختلف استراتژیک، عملیاتی و تاکیتیکی جنگ، هدف اصلی عملیات روانی است. عملیات روانی برای پشتیبانی کامل از مأموریت و مقاصد فرماندهان باید نخست: جزء لاینفک عملیات‌های نظامی باشد و سپس: برای دستیابی به حداکثر قدرت خود، باید بین تمام سطوح آن هماهنگی و انسجام باشد. باید به خاطر داشت که مسئولیت طراحی و انجام عملیات روانی به فرماندهی نبرد محدود نمی‌شود. در سطح ملی نیز، سازمان‌های مختلف اطلاع‌رسانی به طراحی و انجام فعالیت‌های اطلاعاتی می‌پردازند. بنابراین، برنامه‌های اطلاعاتی هم در سطح ملی و هم در صحنه جنگ به هماهنگی، رفع تضاد و انسجام نیاز دارند تا بتوانند از تمامی قدرت ملی (اعم از دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی) علیه تهدیدات موجود بهره گیرند. به همین خاطر ممکن است فرمانده کل قوا یا رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نتواند در صحنه جنگ از تمامی توان عملیات روانی سازمان‌های در اختیار، آن گونه که می‌خواهد، استفاده کند. لازم است بین سطح ملی و سطح عملیات هماهنگی وجود داشته باشد، با وجود این، فرمانده عملیات باید برای بهره‌گیری به موقع و اثربخش از عملیات روانی، قدرت و انعطاف کافی داشته باشد. افزون بر آن، فرمانده کل قوا یا رئیس ستاد نیروهای مسلح باید از اختیار و قدرت قانونی کافی برای بهره‌گیری از عملیات روانی در جهت دستیابی به اهداف عملیات‌های نظامی برخوردار باشد؛ چرا که، یک فرمانده تنها با استفاده از عملیات روانی می‌تواند برای تحقق اهداف خویش بر رفتار نیروهای دشمن تأثیر بگذارد. انواع عملیات روانی از آغاز تاریخ تاکنون همواره از عملیات روانی به منظور مغلوب کردن دشمن استفاده شده است. برای این منظور عملیات روانی در سطوح مختلفی پدیدار شده است که می‌توان آن سطوح را بر روی یک پیوستار عملیات نشان داد. اما، به زبان نظامی، عملیات روانی سه سطح دارد. آن سطوح عبارتند از: - سطح راهبردی (استراتژیک)، - سطح عملیاتی، - سطح تاکتیکی. رابطه سه سطح مزبور در تصویر زیر نشان داده شده است؛ عملیات روانی استراتژیک به منظور تأثیر بر نگرش‌ها، ادراکات و رفتار مهاجمان خارجی و در راستای تحقق اهداف و مقاصد اجراکنندگان آن، صورت می‌گیرد. این نوع عملیات روانی عمدتاً در بیرون از قلمرو نظامی، طراحی و اجرا می‌شود، اما برای دستیابی به اهداف خود، معمولاً از امکانات وزارت دفاع (جنگ) بهره می‌گیرد و اغلب از حمایت و پشتیبانی یگان عملیات روانی نیروهای مسلح نیز برخوردار است. افزون بر آن، همان گونه که در کتابچه راهنمای عملیات روانی ارتش امریکا (2000) خاطر نشان شده است، اقدامات عملیات روانی ارتش امریکا، با توجه به تأثیر استراتژیک، باید با سایر امکانات و تلاش‌های ملی هماهنگ شود. در غیر این صورت قادر به تحقق اهداف و مقاصد عاملان عملیات روانی نخواهد بود. عملیات روانی عملیاتی ـ که پیش از نبرد و یا در حین آن صورت می‌گیرد ـ در یک منطقه جغرافیایی خاص (منطقه‌ای که عملیات نظامی در آن انجام می‌شود)، به منظور افزایش اثربخشی نبردها و استراتژی‌های فرماندهان نظامی صورت می‌گیرد (ستاد مشترک ارتش امریکا، 1996). عملیات روانی تاکتیکی در منطقه‌ای صورت می‌گیرد که یک مأموریت تاکتیکی نظامی علیه نیروهای دشمن انجام می‌شود. هدف آن نیز حمایت و پشتیبانی از آن مأموریت و تحمیل فشار روانی بر نیروهای دشمن و اقناع مردم غیرنظامی برای یاری رساندن به فرمانده عملیات تاکتیکی در راستای تحقق اهداف از پیش تعیین شده است (بخش جنگ روانی ارتش، 2000). پس از جنگ سرد، عملیات روانی نقش مهم‌تری را در پشتیبانی از اهداف فرماندهی کل نیروهای مسلح و رئیس ستاد مشترک ارتش بر عهده گرفته است. همچنین، با پایان یافتن جنگ سرد خطوطی که سطوح مختلف عملیات روانی (استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی) را از یکدیگر جدا می‌کند به صورت فزاینده‌ای مخدوش شده‌اند. در سال‌های اخیر با رشد روزافزون فناوری اطلاعاتی این امکان فراهم شده است که در اندک زمانی هر اقدام عملی (چه اقدام سیاسی، چه اقدام نظامی) در درون یک کشور مخاطبان جهانی پیدا کند. برای مثال، اقدامی که تنها به عنوان یک مأموریت تاکتیکی صورت گرفته است یا طراحی این اقدام روانی برای پشتیبانی از یک عملیات تاکتیکی، پس از انتشار خبر آن از طریق رسانه‌ها الکتریکی ممکن است کاربرد استراتژیک پیدا کند. بنابراین، مخاطبان نقاط مختلف جهان به عنوان یک پیام و خبر دوستانه، خصمانه یا بی‌طرفانه به آن نگاه خواهند کرد؛ به همین سبب، برای تضمین هم‌پوشی بین سطوح مختلف عملیات روانی باید دکترین روشن و موجزی پیرامون عملیات روانی وجود داشته باشد. دکترین مصوب عملیات روانی برای ترسیم اثرات هم‌پوشی سطوح مختلف عملیات روانی در حین بهره‌گیری از فعالیت‌های اطلاعاتی، لازم است دکترین روشن و مشخصی که مورد درک و قبول تمام افرادی که در تصمیم‌گیری عملیات روانی دخالت دارند بنا نهاده شود. چنین دکترینی ضمن کاهش تنگناها و محدودیت‌های بوروکراتیک مسئولیت ستادی و بین سازمانی را مشخص می‌کند و فرصت‌های استفاده از فرآیند عملیات روانی را افزایش می‌دهد. به طور طبیعی فرآیند عملیات روانی دو بخش را شامل است. بخش اول، طرح عملیات روانی است که معمولاً طرح‌ها، برنامه‌ها، موضوعات و مخاطبان آماج عملیات روانی را در بر می‌گیرد. در امریکا، وزارت دفاع مرجع تصمیم‌گیری در مورد طرح عملیات روانی است. کتاب دکترین عملیات روانی مشترک امریکا (53-3) مسئولیت طراحی و تصویر عملیات روانی را تعریف کرده است. بر اساس این کتاب وزارت دفاع مسئول تعیین اهداف ملی، گسترش سیاست‌ها و تصویب طرح‌های استراتژیک عملیات روانی است (ستاد مشترک ارتش امریکا، 1996). وزیر دفاع یا معاون او در عملیات‌های ویژه در مورد تمام موضوعات و مسائل عملیات روانی به عنوان رایزن اصلی عمل می‌کند. همچنین، باید تمام برنامه‌های عملیات روانی که در حین صلح یا جنگ ابراز می‌شوند، به تصویب و تأیید او برسند (همان منبع). بند پیشین دو نکته اساسی دارد. نخست این که در زمان صلح یا جنگ، وزارت خارجه باید پیام‌ها و موضوعات عملیات روانی را هم در کشورها و هم در مناطق عملیاتی کنترل کند. دوم: فرمانده عملیات مذکور متمرکزسازی و انجام عملیات روانی در منطقه عملیاتی تحت فرماندهی اوست. وزارت دفاع امریکا تأکید می‌کند که برای به حداکثر رساندن تأثیر حمایتی عملیات روانی لازم است برنامه‌ها و طرح‌های آن زیر نظر فرمانده کل قوا و رئیس ستاد ارتش به اجرا گذاشته شوند. به همین سبب، دکترین کنونی تأیید طرح عملیات روانی را در تمام سطوح به عهده وزارت دفاع گذاشته است. البته در این زمینه، فرماندهی کل قوا و ستاد مشترک می‌توانند عملیات روانی را در صحنه عمل به اجرا بگذارند. بخش دوم فرآیند عملیات روانی مصوب عبارت است از تصویب فرآورده‌های نهایی عملیات روانی پیش از انتشار آنها. مرجع تصویب فرآورده‌های عملیات روانی در زمان صلح و زمان جنگ متفاوت است. در زمان صلح، وظیفه تعیین جهت‌گیری، هماهنگی و نظارت بر عملیات روانی بر عهده وزارت خارجه است (منبع پیشین). به طور معمول در زمان صلح، عملیات روانی در کشورهای خارجی بر اساس برنامه عملیات روانی آشکار زمان صلح صورت می‌گیرد. اعضای تیم وزارت خارجه که زیر نظر سفیر کار می‌کنند، مسئول انجام عملیات روانی در کشور آماج هستند (همان منبع). وزارت خارجه تمام اطلاعات را تا هنگام تصویب فرآورده عملیات روانی کنترل می‌کند. در طول این مدت، وزارت خارجه پیش از اجازه اجرا، تحت راهنمایی فرماندهی کل قوا مرجع تصمیم‌گیری در مورد تصویب فرآورده عملیات روانی است. اما در زمان جنگ، یا زمانی که دستور اجرای طرح عملیات روانی صادر می‌شود، مرجع تصویب فرآورده عملیات روانی بر عهده فرمانده کل قواست. زمانی که طرح عملیات روانی برای اجرا ابلاغ می‌شود، وزیر دفاع به صورت طبیعی مرجع تأیید فرآورده و اقدامات عملیات روانی در حمایت از تصمیمات فرماندهی کل قوا خواهد بود. او به نیابت از فرمانده کل قوا این مأموریت را به رئیس ستاد مشترک محول می‌کند. اما، رئیس ستاد مشترک بدون کسب اجازه از وزیر دفاع نمی‌تواند این مسئولیت را به کس دیگری واگذار کند (همان منبع). مراجع تصویب‌کننده فرآورده عملیات روانی امریکا در تصویر زیر نشان داده شده است. مشکلات دکترین عملیات روانی اسناد موجود دکترین عملیات روانی اغلب در موضوعات مربوط به فرآیند تصویب، با یکدیگر تناقض دارند. حداقل می‌توان گفت که ابهام در مفاهیم و عدم ارایه تعریف دقیق برای آن مفاهیم می‌تواند پیرامون مرجع تصویب عملیات روانی برداشت ناصحیح را سبب شود. این ابهام را می‌توان در موارد یاد شده در بخش قبلی مشاهده کرد. برجسته‌ترین این موارد دستورالعمل 332101ـS وزارت دفاع (1984) است که زیر عنوان عملیات روانی آشکار صورت گرفته توسط ارتش در زمان صلح و جنگ‌های کوتاه‌مدت و اعلام شده منتشر شده است. این دستورالعمل تأکید می‌کند که وزارت دفاع مرجع تصویب فرآورده عملیات روانی است. بر اساس تعاریف و دکترین ارایه شده در سطور قبلی مقاله، عنوان دستورالعمل بالا بیان‌گر آن است که وزارت دفاع مرجع تصویب تمام فرآورده‌های عملیات روانی تا جنگ جهانی دوم است. چون آن جنگ آخرین مرتبه‌ای بوده که امریکا با جنگ اعلام شده درگیر شده است. اما، واقعیت چیزی دیگری است؛ چون در عملیات‌های پاناما، هائیتی، بالکان و جنگ دوم خلیج فارس، مرجع تصمیم‌گیری در مورد فرآورده عملیات روانی همچنان وزارت دفاع بوده، اما در درون وزارت دفاع مرجع تصویب فرآورده‌های عملیات روانی همیشه ثابت نبوده است. در بسیاری موارد، فرآورده عملیات روانی در سطح فرماندهی کل تصویب می‌شده، در حالی که در برخی موارد دیگر (نظیر عملیات افغانستان) وزیر دفاع چنین مسئولیتی را متکفل بوده است. در برخی موارد نیز (نظیر عملیات سومالی و عملیات روباه صحرای عراق) خود رئیس جمهوری چنین مسئولیتی را بر عهده داشته است. مورد دیگر از ترکیب مسئولیت دستورالعمل شماره 68 ـ PDD موسوم به تصمیم رئیس جمهور است که توسط کلینتون ارایه شده است. بر اساس این دستوالعمل که در سال 1999 صادره شده، به وزارت دفاع دستور داده شده است تا به ایجاد اطلاعات عمومی جهانی اقدام کند. اعضای اصلی اطلاعات عمومی جهانی عبارتند از مقامات وزارت‌خانه‌های دفاع، خارجه، دادگستری، بازرگانی و دارایی و نیز سازمان‌های سیا و اف.بی.ای؛ چون تمام این مؤسسات قادر به ایجاد ارتباط در سطح بین‌المللی و تماس با جمعیت‌های خارجی هستند، از وزارت دفاع خواسته شده است تا با استفاده از امکانات و توان آنها اقدامات و تلاش‌های اطلاعاتی بین‌المللی را هماهنگ کند و ضمن آن برای اجتناب از عرضه پیام‌های متعارض و متضاد، از فعالیت‌های ناهماهنگ سازمان‌های مختلف جلوگیری کند. اما، با سپری شدن دوران ریاست جمهوری کلینتون، دستورالعمل امنیت ملی بوش (NSDD-I) عملاً دستورالعمل 68 ـ PDD را ناکارآمد ساخته است. با وجود این، اقدامات سیاسی زیادی برای فعال نگه‌داشتن این سازمان صورت گرفته است. بنابراین، امروزه برای بسیاری، نقش زنجیره اطلاعاتی عملیات روانی نامشخص است. از همین روی، این آشفتگی تأثیر زیادی بر سرعت استفاده از اطلاعات در فرآیند اجرای عملیات روانی گذاشته است. تأثیر این ابهام در برخی از مدارک موجود عملیات روانی به منبعی برای عدم توافق بین آژانس‌ها، بر سر این که چه کسی مرجع اصلی تصویب فرآورده عملیات روانی است، تبدیل شده است. همچنین، زمانی که تأیید فرآورده عملیات روانی به سطح بالاتر از سطح مورد لزوم واگذار می‌شود، ابهام و تأخیر افزایش می‌یابد. متأسفانه هزینه نهایی را فرماندهی کل و ستاد نیروهای مسلح می‌پردازد، چون پشتیبانی عملیات روانی برای این فرماندهان نه به موقع است و نه قادر است نیازهای فرماندهی کل را در انجام مأموریت‌هایش برآورده سازد. سیمای تاریخی فرآیند تصویب عملیات روانی با مرور عملیات‌های روانی در یک دهه گذشته می‌توان تضاد موجود در فرآیند تصویب عملیات روانی آن کشور را به خوبی ترسیم کرد. بررسی آن عملیات‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از آنها از حیث شرایط خود منحصر به فرد و از حیث عوامل مربوط به استفاده از عملیات روانی از وجوه مشترکی برخوردار بوده‌اند. مثلاً، همه آنها در برنامه‌ریزی و کنترل عملیات روانی با کاستی‌هایی روبه‌رو بوده‌اند و در همه آنها فرمانده عملیات مقام دستوردهنده برای استفاده از عملیات روانی بوده است. همچنین، همه آنها تا حدودی از دکترین عملیات روانی به ویژه از حیث فرآیند تصویب عملیات روانی تخطی کرده‌اند. این واقعیت در عملیات‌های سپر صحرا، طوفان صحرا، عملیات نیروهای متحد و عملیات آزادی ماندگار (افغانستان) کاملاً مشهود بوده است. در سطور زیر واقعیات مربوط به هر یک از این عملیات‌ها مرور می‌شود. عملیات‌های سپر صحرا و طوفان صحرا پس از اشغال کویت توسط عراقی‌ها، مشخص شد که طرح موجود عملیات روانی پاسخ‌گوی سناریوی مورد نیاز در منطقه نیست؛ از همین روی، از فرماندهی مرکزی امریکا درخواست شد تا از طراحان عملیات روانی بیشتری استفاده شود. پیرو این درخواست در تاریخ 11 آگوست 1990 طراحان عملیات روانی گرد هم آمدند تا اقدامات خود را شروع کنند. طی پنج روز، گروه، مفهوم استراتژی عملیات روانی را برای شوارتسکوف خلاصه کردند. آن استراتژی شامل مفاهیم و موضوعاتی همچون مفهوم کلی نبرد، فهرستی از راه‌های ابتکاری مربوط به عملیات روانی استراتژیک، مخاطبان آماج، اهداف، موضوعات قابل طرح و عوامل بود. روز بعد از آن فرماندهی مرکزی، پیامی را به همراه 64 راه‌کار استراتژیک عملیات روانی برای تصویب رئیس ستاد ارتش ارسال کرد. زمانی که راه‌کارهای ابتکاری مربوط به سطح استراتژیک به وزارت دفاع رسیدند، مشکلات و اختلاف نظر‌ها بروز کرد. موضوع اصلی این بود که بر اساس عرف رایج، فرمانده منطقه باید چنان دستوراتی را صادر می‌کرد. زمانی که طرح عملیاتی برای اجرا در ماه بعد ارایه شد، باز هم سئوالات بیشتری مطرح شد. با وجود این ستاد مشترک بلافاصله طرح عملیات روانی ژنرال شوارتسکوف را تصویب کرد (فرماندهی عملیات ویژه، 1993). در 10 سپتامبر طرح اجرایی عملیات روانی، که هاوک مشتعل نام گرفته بود، ضمن بازنگری در فرماندهی مرکزی، در پایان آن ماه مورد تجدید نظر قرار گرفت تا لیستی از اقدامات منفک و اعمال ویژه را نیز در بر گیرد. در 20 سپتامبر، ژنرال شوارتسکوف هاوک مشتعل را مورد تأیید قرار داد و آن را به واشنگتن فرستاد تا هر چه سریع‌تر به تصویب نهایی برسد و برای اجرا ابلاغ شود. اما، بر خلاف انتظار، طرح به سرعت مورد تصویب قرار نگرفت. گرچه چند سازمان طرح را به سرعت مورد بازنگری قرار دادند، ولی تفاوت دیدگاه پرسنل ستاد ارتش پیرامون روش‌شناسی طرح و تأخیر آن در بازنگری طرح فرآیند تصویب آن را با مشکل و تعلل روبه‌رو کرد. مثلاً در تاریخ 24 سپتامبر طرح به سرعت وارد اداره رئیس ستاد شد و بلافاصله از آن خارج شد. اما، او (رئیس ستاد) به تشخیص خود طرح را به دو بخش فرعی تقسیم کرد. آن دو طرح فرعی عبارت بودند از طرح سفید (آشکار) که از سوی وزارت دفاع اجرا می‌شد و طرح سیاه (پنهان) که سازمان سیا آن را انجام می‌داد. البته تعداد کمی از اقدامات در طرح فرعی پنهان جای می‌گرفتند. در واقع، بسیاری از اقدامات سیاه شامل انتقال سری پیام‌های امریکا بود که از طریق کانال‌های دور از دسترس فرماندهی مرکزی نظیر مبارزان کویتی انتقال می‌یافتند. گروه طرح‌ریزی عملیات روانی، چنان توانی را در سیا باور داشتند؛ به همین سبب، علاقه‌مند بودند که آن را به عنوان یک سازمان رهبری‌کننده به کار گیرند. اما در حین فرآیند بازنگری طرح، این تقسیم‌بندی و تمایز نادیده گرفته شد. به زودی مشخص شد که اقدامات و فعالیت‌ها آنقدر با یکدیگر هم‌پوشی دارند که به سادگی نمی‌توان آنها را بین وزارت دفاع و سازمان سیا تقسیم کرد. بسیاری از عملیات‌های سیاه (پنهان) یک یا چند اقدام آشکار داشتند که در طرح، به آنها توجه نشده بود. طرح فرعی مربوط به وزارت دفاع نیز، به ویژه به خاطر آن که تنها حاوی تعداد معدودی از موضوعات اصلی بود، قادر به هماهنگ‌سازی ماهیت مفهوم اولیه طرح عملیات روانی نبود. در 26 سپتامبر رئیس ستاد ارتش و جانشین وزیر دفاع، طرح فرعی وزارت دفاع را تصویب کردند. با وجود این، ابهاماتی پیرامون تبعیت سایر سازمان‌ها از وزارت دفاع پدید آمد؛ به همین سبب، با دیگر فرآیند اجرا و تصویب نهایی طرح با مشکل روبه‌رو شد. در 12 اکتبر جانشین وزارت دفاع توصیه کرد که معاون وزیر دفاع در مسائل سیاسی مسئولیت سایر اقدامات طرح سفید را بپذیرد. سه هفته بعد، طرح برای بازنگری و تصویب در اختیار وزارت دفاع قرار گرفت. وزیر دفاع طی مدت یک روز طرح را تصویب کرد، اما 14 روز دیگر طول کشید تا طرح از طریق وزارت دفاع برای اجرا ابلاغ شود (منبع قبلی). سرانجام، طرح پس از کش و قوس‌های فراوانی تصویب شد و در 12 ژانویه 1991 ـ پنج روز پیش از شروع مرحله جنگ هوایی عملیات طوفان صحرا ـ عملیات روانی آشکار فعالیت خود را در منطقه آغاز کرد. در طول عملیات طوفان صحرا و سپر صحرا وزارت دفاع همچنان مرجع اصلی تصویب فرآورده عملیات روانی بود. آن مرجع از دکترین مصوب عملیات روانی پیروی می‌کرد. اما فرماندهی مرکزی در عملیات سپر صحرا، مجوز اجرای طرح عملیات روانی را با تأخیر بسیار دریافت کرد؛ تأخیری که نقش در خور توجهی در ناکارآمدی عملیات روانی داشت. اما، این ناکارآمدی تأثیر چندانی در شکست عراق نداشت. چون عملیات‌های طوفان و سپر صحرا موفقیت‌آمیز بودند. عملیات نیروی متحد عملیات روانی در عملیات نیروی متحد نمونه دیگری از پیچیدگی فرآیند تصویب عملیات روانی را به دست می‌دهد. در اواخر سال 1998، طراحان عملیات روانی در وزارت دفاع و گروه چهارم عملیات روانی آن کشور در ناپل ایتالیا به تهیه یک طرح عملیات روانی دست زدند که در طرح کلی مربوط به عملیات نیروی متحد گنجانده شد. چون فرماندهی آن عملیات را سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) عهده‌دار بود، تصویب طرح عملیات روانی آن نیز از سوی مسئولان ناتو ضرورت داشت. این طرح که ابتدا از سوی سرفرماندهی نیروهای متحد مستقر در اروپا تصویب شده بود، برای تأیید نهایی برای فرماندهان عالی ناتو در بروکسل فرستاده شد. مانع نهایی در فرآیند تصویب آن طرح، زمانی برداشته شد که جلسه فرماندهان ناتو طرح را تصویب و آن را برای اجرا ابلاغ کرد (رابرت وابلر، 2002). آن طرح، که بین سطوح عملیات روانی استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی تمایزی قائل نشده بود، وزیر دفاع، ژنرال کلارک، را به عنوان مرجع تصویب فرآورده عملیات روانی معرفی می‌کرد. او نیز این اختیار را به دریاسالار الیس (فرمانده گروه ضربت نیروی متحد) واگذار کرد. پیچیدگی و ماهیت آن عملیات موجب شد تا دریاسالار الیس چند نقش متفاوت را در آن عملیات بر عهده گیرد. او فرمانده عملیات، رئیس ستاد و هم فرمانده کل بود. در اوایل 1999 مأموریت عملیات روانی به منظور پشتیبانی از عملیات هوایی، مأموریت‌های خود را آغاز کرد (منبع قبلی). در این عملیات، فرآیند تصویب طرح و فرآورده عملیات روانی، بر خلاف دو عملیات طوفان و سپر صحرا، بسیار کوتاه‌مدت بود. بلافاصله پس از شروع مأموریت‌های عملیات روانی، در درون ناتو، انتقاد علیه فرآیند تصویب، اجرا و نشر فرآورده عملیات روانی آغاز شد. اعضای ناتو بر این باور بودند که چون عملیات نیروی متحد یک عملیات مرکب (چند ملیتی) بوده است، می‌بایست اعضا پیش از انجام عملیات روانی آن را مورد تأیید قرار می‌دادند. با افزایش اعتراض ژنرال کلارک مجدداً ادعا کرد که تنها در طول سه هفته اول عملیات دریاسالار الیس مرجع تصویب فرآورده عملیات روانی بوده است. در ادامه عملیات، خود کلارک مسئولیت تصویب عملیات روانی را بر عهده گرفت (همان منبع). عملیات نیروی متحد چالش‌هایی را که عملیات روانی در یک شرایط مشترک با آن رو‌به‌رو بود نمایان کرد. در آن عملیات، فشاری که از طرف متحدین (و تا حدودی از درون از سوی دولت امریکا) بر فرماندهان وارد می‌شد مسئله‌ای غیرمعمول نبود. در این عملیات ژنرال کلارک به عنوان جانشین وزارت دفاع به عنوان مرجع تصویب فرآورده عملیات روانی عمل می‌کرد و چون تصویب عملیات روانی به یک نفر محدود شده بود، فرآیند تصویب به سرعت صورت می‌گرفت. در واقع، ناتو و امریکا، هر دو فرآورده‌های عملیات روانی را برای ژنرال کلارک می‌فرستادند. اما، همان گونه که انتظار می‌رفت، ژنرال کلارک، آن فرآورده‌ها را از طریق کانال‌های امریکایی سریع‌تر دریافت می‌کرد، چون کانال‌های ناتو برای ارسال فرآورده‌ها، به تأییدهای درونی بیشتری نیاز داشتند، به همین سبب در بسیاری مواقع، ژنرال کلارک پیش از آن که فرآورده ناتو را دریافت کند، فرآورده ارسالی از سوی امریکا را به اجرا می‌گذاشت (همان منبع). اگر او چنین نمی‌کرد، اجرای فرآورده عملیات روانی بسیار با تأخیر و کندی صورت می‌گرفت. عملیات آزادی ماندگار (عملیات افغانستان) بعد از حمله به برج‌های دوقلو در 11 سپتامبر 2001، امریکا به عملیات موسوم به عملیات آزادی ماندگار مبادرت کرد. در پایان سپتامبر، فرماندهی کل قوا از ستاد مشترک ارتش درخواست کرد تا به تأسیس یگان مستقل عملیات روانی مشترک مبادرت کند و از طریق این یگان، ضمن اقدام به تهیه برنامه‌های عملیات روانی، اقدامات مربوط به این حیطه را هماهنگ کند و این درخواست به زودی اجابت و یگان مستقل تشکیل شد (سامی، 2002). در پایان سپتامبر، طراحان عملیات روانی، طرح‌ها برنامه‌های عملیات روانی را برای تصویب نهایی از سوی معاون وزیر دفاع، در اختیار ستاد مشترک قرار دادند. در اوایل اکتبر، ستاد مشترک طرح را تصویب و آن را برای معاون وزیر دفاع ارسال کرد. اما، در آن زمان معاون وزیر حضور نداشت. در غیاب او طرح در اختیار ارگان بعدی اداره سیاست دفاعی وزارت دفاع قرار گرفت. اما مسئولان آن ارگان به سبب عدم آشنایی با فرآیند تصویب عملیات روانی، نارضایتی از طرح و یا دلایل نامعلوم دیگر، طرح را برای تصویب به سطح بالاتری از اداره سیاست دفاعی وزارت دفاع ارسال کردند. آن مقام نیز طرح را تصویب نکرد. زیرا در آن طرح جانشین وزیر دفاع در برنامه‌ها به عنوان مرجع تصویب، ابلاغ و طرح عملیات روانی معرفی شده بود. در اکتبر، طرح جدید عملیات روانی برای جانشین وزیر دفاع در برنامه‌ها ارسال و بلافاصله تصویب شد. اما، بر خلاف انتظار ستاد مشترک، آن مقام موقعیت خود را به عنوان مرجع تصویب عملیات روانی تثبیت و از اعطای مسئولیت به ستاد مشترک خودداری کرد. در نتیجه، در آن عملیات، فرآیند تصویب عملیات روانی فوق‌العاده پیچیده و طولانی شد. مثلاً در آن عملیات، مقام مزبور خواسته بود که تمام فرآورده‌های عملیات روانی هر روز پیش از اجرا برای او ارسال شوند. اما، در اوایل نوامبر او مسئولیت تصویب فرآورده‌های عملیات روانی عملیاتی و تاکتیکی را به ستاد مشترک ارجاع داد. عملیات آزادی ماندگار موردی کلاسیک بود که نشان داد مرجع تصویب عملیات روانی باید فرمانده کل و فرمانده ستاد مشترک باشد. چرا که در دنیای ارتباطات مدرن سرعت در حال پیشرفت است. تصویب روزانه تک‌تک مواد عملیات روانی از سوی مرجعی همچون جانشین وزیر دفاع در امور برنامه‌ها (آن گونه که در عملیات آزادی ماندگار مرسوم بود) مشکلات زیادی به همراه داشت و مانع از اجرای به موقع و اثربخش فنون و روش‌های عملیات روانی می‌شد. افزون بر آن، چنان مرجعی از دانش و آگاهی کافی در زمینه عملیات روانی و فرآیند تصویب و اجرای آن برخوردار نبود. از همین روی، اگر جانشین وزیر دفاع همچنان به عنوان مرجع تصویب و تأیید عملیات روانی باقی می‌ماند، تلاش‌های عملیات روانی در افغانستان قادر به کسب موفقیت و جلب توجه جهانی نمی‌شد. نکات مطروحه در سطور بالا، همه جوانب موضوع را نمایان نمی‌کند. اما، این مباحث، مشکلات موجود بر سر راه فرآیند تصویب عملیات روانی و نیز دشواری‌های هماهنگی عملیات روانی و محدودیت‌های موجود در سطح ملی آن را به اجمال نشان می‌دهد. در تمامی عملیات‌هایی که از سال 1983 تاکنون صورت گرفته‌اند، مشکلات مشابهی وجود داشته است که پرداختن به آنها در این نوشتار نمی‌گنجد. نتیجه‌گیری در 15 سال گذشته ثابت شده است که عملیات روانی دارای آنچنان قدرت و توانی است که می‌تواند به افزایش اثربخشی مأموریت‌های یک فرمانده صف یا یک فرمانده ستادی کمک کند. افزون بر آن، عملیات روانی به فرمانده کمک می‌کند تا با استفاده از زبان مناسب و رعایت هنجارهای فرهنگی و باورها و ارزش‌های مخاطبان خارجی با آنان ارتباط برقرار کند. یک فرمانده می‌تواند از عملیات روانی هم در مأموریت‌های زمان صلح و هم در مأموریت‌های زمان جنگ بهره بگیرد. اما، از عملیات روانی تنها زمانی می‌توان به صورت اثربخش استفاده کرد که طرح و مواد عملیات روانی در مدت زمان کوتاهی تهیه شوند و فرآیند بازنگری، تصویب، تولید و اجرای آن حتی‌الامکان کوتاه باشد. برای تسریع در فرآیند تصویب عملیات روانی ارایه دستورالعمل‌هایی روشن از سوی تهیه‌کنندگان و طراحان برای جلب اطمینان تصویب‌کنندگان ـ در مورد موفقیت آن ـ ضروری است؛ بنابراین دستوالعمل‌های مبهم، متعارض و منسوخ باید تغییر یابند. خاطر نشان می‌شود که تفکیک اثر فعالیت‌های اطلاعاتی نظامی و غیرنظامی به زودی امکان‌پذیر نیست؛ به همین سبب مراجع تصویب عملیات روانی متفاوتند. ایجاد کانون‌های جدید در زمان بحران موجب تسهیل فرآیند تصویب عملیات روانی نمی‌شود. تصمیم کلینتون رئیس جمهور سابق امریکا به تقویت اقدامات اطلاعات عمومی بین‌المللی با دستورالعمل 68 ـ PDD در وزارت دفاع نویدبخش بود. اما، فقدان متخصصان غیرنظامی در زمینه عملیات روانی نظامی، نیاز به افزایش متخصصان نظامی عملیات روانی و ارایه دستورالعمل‌های روشن در زمینه چگونگی استفاده از عملیات روانی و قانون‌مند ساختن اقدامات و فعالیت‌های اطلاعاتی را برای جلوگیری از اغتشاش و طولانی شدن فرآیند تصویب عملیات روانی روزافزون ساخته است. توصیه‌ها اخیراً دستورالعمل‌ها، طرح‌ها و نوشته‌های زیادی پیرامون کنترل و به کارگیری عملیات روانی تهیه شده است. بسیاری از این دستورالعمل‌ها و طرح‌ها، تعارضی با یکدیگر ندارند. اما، برخی از آنها منسوخ شده‌اند و برخی نیز به اصلاح نیاز دارند. یک فرمانده نبرد برای آن که بتواند با انعطاف لازم و به صورت اثربخش از عملیات روانی استفاده کند، لازم است سندی در اختیار داشته باشد که تمام مراحل عملیات روانی را از شکل‌گیری تا اجرا در بر گیرد. چنین سندی باید با تأکید بر اعتبار مواد اسناد قدیمی همواره به روز شود. در همین حال لازم است موارد جدید به کسانی که با طرح‌های جدید آشنایی ندارند آموزش داده شود. افزون بر آن این نوشته‌ها باید: - مفهوم اصطلاحاتی نظیر جنگ علنی، اتفاقات محدود، عملیات رزمی، برنامه آشکار عملیات روانی در زمان صلح، عملیات یگان مستقل، سایر جنگ‌ها و عملیات صلح‌بانی را در ارتباط با فرآیند تصویب عملیات روانی به گونه‌ای روشن کند که هیچ ابهامی در زمینه مرجع تصویب در وزارت دفاع، وزارت خارجه و دوایر بین سازمانی وجود نداشته باشد. - مشخص کند که طراحان عملیات روانی توانایی دستیابی به فرماندهی کل و ستاد مشترک را دارند. در شرایط سیال عملیات‌های امروزی تنها از این طریق می‌توان از تقابل شرایط محلی و بین‌المللی مانع شد و در عین حال مقاصد فرماندهان را برآورد. - سازمان‌های درگیر در عملیات روانی باید دستورالعمل‌های روشنی به طراحان عملیات روانی ارایه دهند، تمام طرح‌های عملیات روانی را تصویب و روش‌های اطلاعاتی آژانس‌های مختلف را استاندارد کنند. فرماندهی صحنه عملیات به عنوان یک سازمان ثابت، باید به موقع عملیات روانی تصویب شده را دریافت کند. نهایتاً، لازم است مرجع تصویب عملیات روانی، مشکلات فرمانده نبرد را در نظر داشته باشد.



    مقالات مجله
    نام منبع: بی. ام پوجمایر
    شماره مطلب: 2106
    دفعات دیده شده: ۱۹۰۶ | آخرین مشاهده: ۵ ساعت پیش