-
آیا سقوط والاستریت با جنبش 99 درصد آغاز شده است؟
یکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۷
جنبش وال استریت چگونه شکل گرفت؟ آیا سقوط وال استریت کلید خورده است؟ آینده جنبش ۹۹ درصد چه خواهد شد؟ *جنبش 99 درصد و آغاز سقوط به گزارش مشرق؛ آغاز این جنبش با فراخوانی بود که یک گروه کانادایی با عنوان "تسخیر صلح آمیز والاستریت" به راه انداخت و به یکباره فراگیر شد. گروه مذکور، "اد باسترز" (Ad Busters) نام دارد. این بنیاد بیش از هرچیز به خاطر مجله "ضدمصرفگرا"ی خود که همان اسم بنیاد را نیز یدک میکشد، معروف بود. دلیل آن هم رایگان بودن تبلیغ در ای
جنبش وال استریت چگونه شکل گرفت؟ آیا سقوط وال استریت کلید خورده است؟ آینده جنبش ۹۹ درصد چه خواهد شد؟ *جنبش 99 درصد و آغاز سقوط به گزارش مشرق؛ آغاز این جنبش با فراخوانی بود که یک گروه کانادایی با عنوان "تسخیر صلح آمیز والاستریت" به راه انداخت و به یکباره فراگیر شد. گروه مذکور، "اد باسترز" (Ad Busters) نام دارد. این بنیاد بیش از هرچیز به خاطر مجله "ضدمصرفگرا"ی خود که همان اسم بنیاد را نیز یدک میکشد، معروف بود. دلیل آن هم رایگان بودن تبلیغ در این مجله میباشد. این مجله، تصمیم فوق را بدین دلیل اتخاذ کرد تا اعتراضی کرده باشد به دخالت روزافزون شرکتها در سیاست، تحت تاثیر قرار گرفتن دموکراسی و نتیجتا تجمع ثروت و قدرت تنها در دست یک درصد از مردم. این مجله اعلام کرد: "ما تنها با یک درخواست ساده جنبشی برای ساختن یک آمریکای جدید به راه انداختیم؛ یعنی تشکیل کمیتهای از سوی رئیسجمهور برای جداسازی سیاست از پول." مجله اد باسترز تنها با یک درخواست ساده، جنبشی برای ساختن یک آمریکای جدید به راه انداخت *خصوصی بودن مالکیت پارک "زاکتی" عامل شکلگیری تحصن باید اذعان داشت که شانس با جنبش کاملا یار بود چراکه پارک "زاکتی" یک ملک خصوصی شده و در نتیجه پلیس نمیتواند کسی را مجبور به خروج از آن کند مگر با اذن صاحب ملک. البته گفتنی است معترضان، هماینک از نام قدیم پارک استفاده میکنند، یعنی "لیبرتی پلازا".*خواستههای عمومی معترضان هرچند هیچ لیست مدونی از خواستههای این جنبش وجود ندارد اما به هر حال میتوان چند نمونه از خواستههای عمومی را ذکر کرد: 1- بالابردن مالیات ثروتمندان 2- حمایت از اتحادیهگرایی در تجارت 3- حمایت از بیمه درمان و اجتماعی 4- اعمال نظارت و حسابرسی بر بانک مرکزی و یا حذف آن 5- از بین بردن صنایع نظامی و خاتمه دادن به تمام جنگها 6- پائین آمدن هزینههای درمانی و ... *ناتوانی دولتمردان در موجسواری بر روی امواج این جنبش نکتهای که باید بدان تاکید کرد آنست که این جنبش خواستههایی بسیار جدی مطرح میسازد و انحراف آن از سوی مقامات آمریکایی و یا رسانهها بسیار دشوار خواهد بود. به عنوان نمونه باید به اظهارات مشاور پیشین کاخ سفید، وان جونز اشاره کرد. او از اکتبر امسال با عنوان " اکتبر تهاجمی" نام برد تا به "بازسازی رویای آمریکایی" بپردازد. اما اعضای گروه هکرهای "گمنام" به وی از طریق اینترنت اعلام کردند: "خفه شو". در این بین برخی مقامات آمریکایی خواستند با موجسواری بر روی امواج این جنبش، خود را نیز عضو آن "99درصد" معرفی کنند. اما اظهاراتشان به قدری با تاخیر و با استدلالهای ضعیف مطرح شد که کسی نمیتواند باور کند این سیاستمداران، اهمیتی برای سرنوشت آن 99 درصد قائل باشند. برای مثال اوباما میگوید که این سرخوردگی مردم که از افسردگی بزرگ 1929 تاکنون بیسابقه بوده را درک میکند اما باید گفت اساسا این خود اوباما بود که با کمک مالی به بانکها و موسسات مالی ورشکسته موافقت نمود؛ خود این مساله که مردم در حال از دست دادن خانههای خود هستند و ثروتمندان در حال دریافت کمک از دولت اوباما، یکی از بزرگترین موارد اعتراض تظاهرکنندگان میباشد. بایدن نیز به یکباره به یاد طبقه متوسطی میافتد که در حال محو شدن است. حال سوالی که میبایست از وی پرسید اینست که مگر شما دومین فرد پرقدرت کابینه دولت آمریکا نیستید؟ اگر به چنین چیزی واقف بودید چرا به اوباما در طول این دو سال هشدارهای لازم را ندادید؟ البته در این بین افرادی همچون راس فینگلد نیز هستند که از فرصت استفاده کرده و به تیپارتی جمهوریخواهان میتازد. وی اظهار داشت جنبش اخیر اعضای گروه تیپارتی را "واقعا میفرستد بروند چای بخورند." همانطور که در این اظهارات نیز معلوم است این مقام آمریکایی نیز همچنان در پی منافع حزبی خود است و به آنچه مردم در پی آنند نه میپردازد و نه دغدغهای درباره این موضوع دارد. در این میان باید به نانسی پلوسی نیز اشاره کرد که خود را عضو این جنبش دانسته و اظهار میدارد که مردم از کنگره آزرده هستند. حال باید به این تناقض پاسخ داد که این خانم که خود ریاست همان کنگره را در اختیار دارد چرا تاکنون لب به شکایت از آن مجمع نگشوده و بالعکس برای ریاست آن نیز تلاش (بخوانید لابی) کرده است؟ در این بین برخی با لحن بسیار بی ادبانه، منویات درونی خود را آشکار کرده اند. راش لیمبو تحلیل گر سیاسی وابسته به محافظه کاران در خصوص معترضین وال استریتی گفت: "این معترضین که در واقع شمارشان نیز اندک است، تابحال به هیچ دردی نخوردهاند. آنها انگل جامعهاند؛ انگلهای واقعی. بیشترشان آدمهایی هستند بیحوصلهای که از کمکهای دولتی استفاده میکنند و عقده "برای خود کسی شدن" را در دل دارند؛ افراد بیخودی که فقط میخواهند جلب توجه کنند."راش لیمبو: معترضین انگل جامعهاند؛ انگلهای واقعی. باید به سخنان کاندیدای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه، ران پل نیز توجه نمود. وی با کمال گستاخی در حال یاد دادن راه و رسم اعتراض به مردم زخمخورده است. وی میگوید در صورتی این تظاهرات قابلپذیرش خواهد بود که به صورت صلحآمیز برگزار شود. حال آنکه اساس این تظاهرات تاکنون صلحآمیز بوده و بهتر بود به جای آنکه به صدور دستورالعمل اجرایی برای تظاهرکنندگان بپردازد، به دلایل به وجود آمدن چنین حرکتی میپرداخت. البته در میان این افراد، هستند سیاستمدارانی که بی پرواتر سخن گفته و اساس جنبش را زیر سوال میبرند. از این جمله باید به هرمان کین، نامزد ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه اشاره کرد. وی طی اظهاراتی از والاستریت کاملا حمایت کرده و معترضان را "ضدکاپیتالیست" خوانده است. او در جایی دیگر گفته است: "اگر کاری ندارید و ثروتمند نیستید، بانکها را سرزنش نکنید، بلکه خود را مورد عتاب قرار دهید." از این جمله سیاستمداران نیز کم نیستند. میت رامنی، دیگر نامزد جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری 2012 نیز اعتراضات را "خطرناک" خوانده و از آن به عنوان "جنگ طبقاتی" نام برده است. میت رامنی: اعتراضات خطرناک است و به جنگ طبقاتی منجر می شود. هرمان کین: اگر ثروتمند نیستید، بانکها را سرزنش نکنید، بلکه خودتان را سرزنش کنید.مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک نیز از همین جمله افراد است. او اعتراضات اخیر را "غیرسازنده" و بی حاصل خوانده است و معترضان را سرزنش میکند. او میگوید معترضان چرا افرادی که در شهر کار میکنند (ثروتمندان والاستریت) را مسوول بیکاری خود میدانند؟ حال آنکه شاید به ظاهر آن افراد تنها ثروتمندانی ساده باشند که به فکر سود خود هستند، اما همین افرالد برای کسب سودهای بیشتر وارد سیاست شده و خط مشیهای کشور را بر اساس منویات خود تنظیم میکنند؛ منویاتی که در آن بیکاری آن 99 درصد حتی مطرح هم نمیشود.مایکل بلومبرگ، شهردار یهودی نیویورک، اعتراضات را بی حاصل خواند.باید گفت علیرغم اظهارات گاها عجیب مقامات سیاسی آمریکا، تودههای آمریکایی همچنان در حال پیوستن به این جنبش هستند. از جمله اتحادیه کارگران حمل و نقل آمریکا، اتحادیه بینالمللی کارمندان خدماتی متروی نیویورک و بسیاری دیگر. جا دارد از جمله این حمایتها به نمونهای جالب اشاره شود. روز 3 اکتبر، رانندگان اتوبوس اتحادیه کارگران حمل و نقل، پلیس نیویورک را تحت پیگرد قرار دادند که چرا برای انتقال بازداشت شدگان ماجرای پل بروکلین از اتوبوسهای آنها استفاده شده است؟ آنچه از تحلیلها و رصدهای پیاپی وضعیت این روزهای امریکا قابل برداشت است، تلاش و رقابت سه گروه عمده در امریکا برای مصادره احتمالی جنبش جنبش وال استریت است. الف- دولت اوباما و طرفدارانش (با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و ناموفق دانستن اوباما در اکثر نظرسنجیها) و همچنین سازمان جاسوسی سیا و ان.اس.ای (با توجه به سابقه طولانی سازمانهای جاسوسی امریکایی در سرکوب، منحرف کردن و حتی ایجاد جنبشهای اعتراضی مصنوعی) ب- گروههای چپ و سوسیالیستی و یا گروههای آنارشیستی مانند "جامعه باز روکوس" ج- گروههای دست راستی جمهوری خواه و یا هواداران "رون پال" کاندیدای جمهوریخواه برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری *عمیق بودن نارضایتی تظاهرکنندگان مجله نیویورکر طی یک نظرسنجی از معترضین حاضر در صحنه به نتایج جالبی دست یافت: در حدود 40 درصد آنان معتقد بودند سیستم کاپیتالیستی دیگر دوام نخواهد آورد و در سوال دیگری که پرسیده شد آیا در انتخابات میاندورهای سال 2010 شرکت کردید یا نه ، 60 درصد پاسخگویان گفتند که نه شرکت نکرده بودیم. باید گفت میتوان از همه طیفها در میان راهپیمایان مشاهده نمود؛ محافظهکار، لیبرال، مستقل، سوسیالیست، آنارشیست و حتی طرفداران محیط زیست. برخی جنبش "تسخیر والاستریت" را نسخه چپ اما واقعی جنبش "تیپارتی" میدانند. برخی جنبش "تسخیر والاستریت" را نسخه چپ اما واقعی جنبش "تیپارتی" میدانند.*میکروفون انسانی از نکات بسیار جالبی که در این تظاهرات اتفاق میافتد "بلندگوی انسانی" است. بر اساس قوانین شهری در نیویورک برای استفاده از آمپلیفایر در اماکن عمومی میبایست مجوز بگیرید. اما "تسخیر والاستریت" دارای مجوز نمیباشد و به همین دلیل تظاهرکنندگان امکان استفاده از دستگاههای صوتی الکتریکی را در سخنرانیهای خود ندارند. به همین دلیل و برای رساندن صدای خود به همه حاضران در آنجا، سخنران پس از ایراد چند جمله سکوت کرده و منتظر میماند افرادی که در ردیف جلو نشستهاند شنیدههای خود را به افراد پشتسری و آنها هم به پشتسری خود منتقل کنند؛ و بدین ترتیب همه حاضران از آنچه که گفته میشود میتوانند آگاهی یابند. نام این کار "میکروفون انسانی" است. البته به عقیده خود تظاهرکنندگان این محدودیت ارتباطی نتیجهای عکس داشته و منجر به نزدیکتر شدن معترضان به یکدیگر گردیده است. تظاهرکنندگان حتی یک مرکز رسانهای خیابانی نیز دارند که در آن کامپیوتر، لپتاپ، دوربین و مودم اینترنت بیسیم به همراه ژنراتور گازوئیلی برای تامین برق موجود است. از اقدامات دیگر حاضران نیز که بیش از پیش بینیازیشان به دیگران را نشان میدهد آب دادن به گل و بوته پارک بوسیله روش "آبپاشی خاکستری" است. در این روش آنها یک سیستم تصفیه آب بنا کردهاند که هر آبی که کثیف و بدرد نخور باشد را از طریق آن دستگاه تصفیه نموده و به خورد گل و بوته میدهند.بلندگوی انسانی*روزشمار جنبش والاستریت لازم به ذکر است در طول چند هفتهای که از آغاز جنبش والاستریت سپری میشود، به گفته ریموند کلی از پلیس نیویورک، تا 7 اکتبر این جنبش هزینهای بالغ بر 1.9 میلیون دلار دربرداشته است. جنبشی که در هفته اول خود و در روز 17 سپتامبر 17 هزار تظاهرکننده را به خود دید که 100 الی 200 نفرشان شب را به تبعیت از تحصن میدان التحریر قاهره در والاستریت به صبح رساندند. در روز 19 سپتامبر، هفت نفر دستگیر شدند. در هفته دوم و در روز 24 سپتامبر راهپیماییها ادامه یافت و برای اولین بار از اسپری فلفل استفاده شد. در این روز حداقل 80 تن از معترضان دستگیر شدند. همچنین پلیس نیز برای ایزوله و منزوی کردن معترضان شروع به استفاده از تاکتیک "قرنطینه" (kettling) نمود. در این تاکتیک پلیس معترضان را وادار به کوچک شدن و محدود شدن در مکانهایی میکند که مثلا تنها یک راه خروج (آن هم راهی که پلیس درنظر گفته) از آنجا وجود دارد و یا معترضان در آن محدوده کوچک و به دور از دیگر ان آنقدر نگاه میدارد که معترضان خسته شده و به دلیل مشکلای همچون گرسنگی و نیاز به سرویس بهداشتی دست از راهپیمایی بردارند. نبا بر گزارش ها، در روز بیستچهارم سپتامبر به صورت سه زن به طور مستقیم اسپری فلفل فشانده شد. در فیلمی که در اینترنت از این حادثه پخش شده مشخص میشود که پلیس پس از انجام کتلینگ تنی چند ار معترضان زن، بدون هیچ دلیلی و به یکباره بر صورت آنها اسپری میافشاند. استفاده پلیس نیویورک از اسپری فلفل علیه زنان معترض در فیلمی دیگر از کاربرد فلفل توسط پلیس عکاسی را میبینیم که با آنکه پوشش "خبرنگاری" بر تن دارد، بازهم نمیتواند از حمله فلفلی پلیس جان سالم بهدر برد. در روز 25 سپتامبر گروه هکرهای موسوم به "گمنام" پلیس نیویورک را به خاطر این حوادث تهدید به هک کردن سایتش نمود. از ترس این اقدام هکرها، دایره امور داخلی پلیس نیویورک و اداره وکلای منطقه منهتن شروع به انجام تحقیقاتی در خصوص کاربرد فلفل از سوی ماموران خود نمودند. اما در هفته سوم و روز اول اکتبر سال 2011 بود که بیشترین تعداد بازداشتیها رقم خورد. در این روز بیش از 700 نفر از تظاهرکنندگانی که به سمت پل بروکلین حرکت کرده بودند تا تنها، بنر خود را از آن پل آویزان کنند، توسط پلیس دستگیر شدند. در روز 5 اکتبر با پیوستن اعضای اتحادیههای کارگری و دیگر اتحادیهها، دانشجویان و آنهایی که شغلی نداشتند، جنبش به یکباره در تظاهرات خود عدد 15 هزار نفر را تجربه کرد. در این روز هم 28 نفر بازداشت شدند. در هفته چهارم و در روز 9 اکتبر به تقلید از جنبش والاستریت، فراخوانی در 25 کشور برای برگزاری تظاهرات عمومی در تاریخ 15 اکتبر داده شد. فعالترین صفحاتی که در فیسبوک برای فراخوان فوق تشکیل شدند، در اسپانیا و ایتالیا بود. بیشترین میزان مشارکت مجازی در این زمبنه در این صفحه ها رخ می دهد: حدود 42 هزار نفر به طور مستقیم و 20 هزار نفر غیرمستقیم. در روزهای اخیر بر تعداد دستگیریها و در عین حال گرویدن گروهها به این جنبش افزایش یافته است. در همین راستا، گروهی از مسلمانان آمریکا در محل تجمع معترضان جنبش تسخیر وال استریت در منهتن، ضمن برپایی نماز جماعت، حمایت رسمی خود از این جنبش و آرمان های عدالتخواهانه آن اعلام کردند. این مسلمانان که از اعضای دفتر محلی شورای روابط اسلامی آمریکا در نیویورک و شورای مدیریت اسلامی محلی بودند، ضمن حضور در میان معترضان به نظام سرمایه داری و زیاده طلبی مؤسسات مالی فاسد در آمریکا، حمایت خود را از عدالت اجتماعی و آرمان های عدالتخواهانه اعلام کردند. ناگفته نماند که حدود 30 معترض نیز طی دو روز گذشته دستگیر شدهاند. پلیس نیز در یک تلاش ناموفق سعی کرد حتی برخی خبرنگاران را نیز بازداشت کند. در میان بازداشتشدگان، اساتید دانشگاه نیز دیده میشوند. "کرنل وست"، استاد دانشگاه و فعال سیاسی آمریکایی، روز گذشته در حالی که به همراه اعضای جنبش "تسخیر وال استریت" مشغول تظاهرات در مقابل یک حوزه محلی پلیس در نیویورک بود، بار دیگر دستگیر شد. با این اوصاف به نظر میرسد اخبار مربوط به والاستریت هر روز به روز شده و تا آینده نزدیک از صدر رسانهها پائین نخواهد آمد.اد پرلماتر نماینده دموکرات کنگره البته از معدود افرادی است که در کنار معترضین حاضر شده است و تنها به اعلام حمایت بسنده ننموده است. وی شنبه شب در دنور و در جریان تظاهرات جنبش اعتراضی وال استریت به معترضان پیوست. وی گفت علیرغم اینکه میداند با پیوستن به معترضان موقعیت شغلی اش به عنوان نماینده کنگره به خطر میافتد، به مخالفان پیوسته است. پرلماتر ضمن اینکه از معترضان میخواست تا به صورت مسالمتآمیز به تظاهرات خود ادامه دهند، همراه با آنان به راهپیمایی پرداخت. معترضان با تاکید بر مسالمت آمیز بودن ماهیت جنبش والاستریت از عملکرد حزب دموکرات انتقاد کردند، و از اینکه در طی شش هفته گذشته تنها یکی از نمایندگان کنگره در بین آنها حاضر شده، اظهار نارضایتی نمودند. همزمان با دیگر نقاط جهان که به این جنبش پیوستهاند باید به جنبش تصرف شهر دونیدین در نیوزیلند نیز اشاره کرد. این جنبش نیز به عنوان حمایت از جنبش تسخیر وال استریت، اخیرا با صدور اعلامیهای از هواداران خود درخواست کرد با ایجاد حلقه ای در اطراف میدان اوکتاگون این شهر از این جنبش حمایت کنند نمایندگان شورای شهر دیندوین نیز اعلام کردهاند در صورتی که تجمعکنندگان تا ساعت 8 امشب به تجمعات خود پایان ندهند با جریمه نقدی تا 1000 دلار و یا حبس تا 6 ماه مواجه خواهند شد*ژیژک و جنبش تسخیر والاستریت از چهرههای برجستهای که در جمع تظاهرکنندگان "تسخیر والاستریت" سخن گفت، اسلاوی ژیژک، فیلسوف و جامعهشناس فرهنگی معروف میباشد. گفتههای او شاید بتواند بهطور کامل اما موجز کلیت داستانی را که با آن مواجهیم جمعبندی کرده و پیش چشم ما نهد. وی در روز 9 اکتبر با حضور در میان معترضان ضمن حمایت از جنبش اخیر، از سیستم کاپیتالیستی و شرکتهای بزرگ انتقاد کرده و اظهار داشت: "آنها ما را خیالپرداز می نامند. اما خیال پردازانِ واقعی کسانی هستند که فکر میکنند این سیستم میتواند برای مدت نامعلوم به همین شکل ادامه پیدا کند. ما خیال پرداز نیستیم. ما داریم آن ها را از خواب خوششان که دارد به یک کابوس تبدیل میشود بیدار میکنیم. ما چیزی را نابود نمیکنیم. ما تنها شاهد هستیم که چه طور سیستم، خودش را نابود میکند. تصویر آشنای کارتونهایمان را به یاد بیاوریم. یک گربه (در کارتون تام و جری) به سر پرتگاه میرسد اما بیحواس به مسیرش ادامه میدهد. بیخیالِ این که زیرش خالی شده است. تنها وقتی پایین را نگاه میکند و میبیند چیزی زیرش نیست، میاُفتد. این دقیقا همان کاری است که ما داریم این جا انجام میدهیم. ما داریم به سرمایهدارانِ والاستریتی میگوییم آهای! زیر پایتان را نگاه کنید! در آوریل 2011 دولت چین دستور داد که فیلمها و داستانهایی که واقعیتهای جایگزین یا خیالپردازیهایی مثل ماشین زمان را نمایش میدادند ممنوع شود. این یک نشانه خوب برای چین است. این یعنی مردمانِ چین هنوز به جایگزینها فکر میکنند و دولت چین مجبور میشود که آن را ممنوع کند. ما این جا با ممنوعیت سر و کار نداریم. چرا که سیستم مستقر حتی توانایی ما را برای خیال پردازی سرکوب کرده است. به فیلمهایی که هر روز میبینیم نگاه کنیم. همهچیز در آن ممکن است. میتوان تصور کرد که یک شهاب سنگ به زمین میخورد و زندگی پایان مییابد و غیره. اما انگار نمیتوان پایان سرمایهداری را حتی در خیال متصور شد. بگذارید یک داستان از دوران کمونیسم برایتان بگویم. مردی از آلمان شرقی به سیبری فرستاده شد تا آن جا کار کند. این مرد میدانست که نامههایش را سانسورچیها میخوانند. به همین خاطر قراری با دوستانش گذاشت. گفت که اگر نامهای که از من می گیرید به جوهر آبی نوشته شده باشد یعنی آن چه که من در نامه نوشتهام درست است. اگر با جوهر قرمز نوشته باشم نادرست. بعد از یک ماه، دوستانش اولین نامه را از طرف وی دریافت کردند. همه متن با جوهر آبی نوشته شده بود. در نامه آمده بود: "همه چیز این جا عالی است. مغازهها پر از غذاهای خوشمزه است. سینماها فیلمهای خوب غربی پخش میکند. آپارتمانها بزرگ و مجلل است. اما تنها چیزی که این جا نمیتوان خرید، جوهر قرمز است." مشکل اصلی فساد و زیادهخواهی نیست. مشکل اصلی، سیستم است. سیستمی که ما را تا مرز تسلیم می راند. همه چیز در جهان ممکن است اما انگار نمیتوان پایان سرمایهداری را حتی در خیال هم متصور شد.این شیوه زندگی ماست. ما از همه آزادیهایی که می خواهیم برخورداریم. اما آن چه نداریم جوهر قرمز است. یعنی زبانی نداریم که که با آن بتوانیم عدمِ آزادیمان را بیان کنیم. آن شکلی که ما یاد گرفتهایم درباره آزادی صحبت کنیم جنگ برای آزادی را مقابل تروریسم قرار میدهد. این، معنای واقعی آزادی را تحریف میکند. و شما اشغالکنندگان والاستریت دارید آن کار بزرگ را انجام میدهید: شما دارید جوهر قرمز را به ما میدهید. یک خطر وجود دارد. ما نباید شیفته خودمان بشویم. ما این جا روزهای خوشی را کنار هم میگذرانیم. اما یادمان نرود! کارناوالهای شادی زودگذرند. آن چه که مهم است اتفاقی است که روز بعد میافتد. زمانی که ما به زندگی عادی برمیگردیم. آیا آن زمان تغییری رخ داده است؟ من نمیخواهم که شما این روزها را به یاد بیاورید و بگویید آه! ما جوان بودیم! چه روزهای زیبایی بود! یادمان باشد که پیام اصلی ما این است: ما حق داریم به جایگزینها فکر کنیم. ما در بهترین دنیایِ ممکن زندگی نمیکنیم. اما یک راه طولانی در پیش است. پرسشهای به راستی دشواری پیش روی ماست. ما میدانیم چه نمیخواهیم. اما آیا می دانیم چه میخواهیم؟ چه نظام اجتماعی میتواند جایگزین سرمایهداری شود؟ رهبران جدید چه خصوصیتهایی باید داشته باشند؟ یادمان نرود: مشکل اصلی فساد و زیادهخواهی نیست. مشکل اصلی سیستم است. سیستمی که ما را تا مرز تسلیم هل میدهد. تنها از دشمنان حذر نکنیم. حواسمان به دوستان نارفیقی که میخواهند جان حرکت ما را بگیرند نیز باشد. ما کمونیست نیستیم. اگر کمونیسم آن نظامی است که در سال 1990 سقوط کرد یادمان باشد که آن کمونیست ها امروز بیرحم ترین سرمایهداران هستند. ما امروز در چین یک نظام سرمایهداری داریم که حتی پویاتر از سرمایهداری امریکایی است. اما آن جا دموکراسی نیست. این یعنی وقتی دارید سرمایهداری را نقد میکنید از تهدید کسانی که میگویند شما مخالف دموکراسی هستید نترسید. پیوند بین سرمایهداری و دموکراسی پایان یافته است. تغییر، ممکن است. ما این روزها چه چیزهایی را ممکن میدانیم؟ به رسانهها گوش کنیم. از یک طرف در حوزه تکنولوژی و سکسوالیته همه چیز ممکن است. شما می توانید به ماه سفر کنید. میتوانید با بیوژنتیک زندگی ابدی داشته باشید. میتوانید با حیوانات سکس داشته باشید و امثالهم. اما به حوزه اقتصاد و اجتماع نگاه کنیم. میگویند که هر تغییری غیرممکن است. ما میخواهیم مالیات بر ثروتمندان اندکی افزایش پیدا کند؛ می گویند محال است، رقابت از دست می رود. ما میخواهیم پول بیشتری صرف سلامت شود؛ می گویند امکان ندارد، یک دولت توتالیتر سر کار می آید. چه طور میشود به ما وعده زندگی ابدی میدهند اما نمی توانند اندکی بیشتر صرف سلامت کنند؟ یک جای کار میلنگد. بیایید اولویتهایمان را همین جا تعیین کنیم. ما استاندارهای بالاتری برای زندگی نمی خواهیم. ما استاندارهای بهتری برای زندگی می خواهیم. ما باید صبر داشته باشیم. تنها چیزی که من از آن می ترسم این است که یک روز به خانههایمان برویم، سالی یک بار یکدیگر را ملاقات کنیم، چیزی بنوشیم و نوستالژیکوار این روزها را به یاد آوریم. بیایید به یکدیگر قول بدهیم که این اتفاق نمیافتد. ما میدانیم که مردم اغلب نسبت به چیزی اشتیاق دارند اما واقعا آن را نمی خواهند. بیایید نترسیم و چیزی را که به آن اشتیاق داریم واقعا بخواهیم. متشکرم. *مایکل مور: هرگز مایوس نمیشویم مایکل مور، فیلمساز مطرح امریکایی نیز که به این جنبش پیوسته، در جمع معترضان به نظام سرمایهداری در کالیفرنیا گفت: واکنش پلیس در قبال مردم وحشتناک است.مایکل مور در جمع بیش از هزار معترض در اوکلند اظهار داشت: حوادثی را طی یک هفته اخیر در"اوکلند" شاهد بودیم پلیس باید به عنوان "نقطه عطف" اقدامات خود در کارنامه کاری ثبت کند! مایکل مور با اشاره به وضعیتی یکی از سربازان آمریکایی که در درگیری با پلیس دچار شکستگی جمجمه شده و توانایی تکلم را از دست داده، گفت: هرگز مایوس نمیشویم و هر روز شمار بیشتری از کهنه سربازان به جنبش ضدسرمایهداری ملحق میشوند. شکسته شدن جمجمه معترض آمریکایی توسط پلیس درحال حاضر با رشد سریع جنبش "وال استریت را تسخیر کنید" و آگاهی مردم آمریکا نسبت به سیستم فاسد اقتصادی آمریکا، "مایکل مور" اعلام کرده، مستند جدید خود را حول موضوع اقتصاد آمریکا و جنبش وال استریت را روی پرده می برد. زمانی که وی مستند "کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه" را ساخت، اعلام کرد تا زمانی که مردم آمریکا نسبت به سیستم اقتصادی این کشور واکنش نشان ندهند، مستند دیگری نخواهد ساخت. «مایکل مور»، قیام وال استریت را فریاد نسل جوان بر سر بیعدالتی موجود در جامعه آمریکا میداند که به زودی سراسر آمریکا را در بر خواهد گرفت. *مقایسه پوشش خبری دو رویداد "تیپارتی" و "تسخیر والاستریت" نکته جالب دیگر در مورد تظاهرات والاستریت، پوشش خبری درباره آن و مقایسه آن با [به اصطلاح] "جنبش تیپارتی" است که جمهوریخواهان ترتیب دهندهاش بودهاند. نمودارها نشان میدهند که پوشش رسانهای این دو جنبش بههیچوجه یکسان نبوده است. با آنکه تیپارتی از همان ابتدا پوشش وسیعی از سوی رسانههای آمریکا یافت، اما جنبش تسخیر والاستریت در ابتدا اصلا از آن پوشش بهرهمند نبود. در نمودار زیر نحوه پوشش این دو واقعه را به لحاظ زمانی میتوان دید: مقایسه پوشش خبری دو رویداد "تیپارتی" و "تسخیر والاستریت"در نمودار دیگری نیز میتوان حوادثی را که رسانههای آمریکا را ناچار به انعکاس جنبش والاستریت کرد، مشاهده میکنیم. همانطور که نمودار بالا نشان می دهد سه رویداد: 1) کاربرد اسپری فلفل برای نخستین بار، 2) بازداشت گسترده و 700 نفری پل بروکلین و 3) برخوردهای شدید پلیس با معترضین در روزهای آتی، همان حوادثی هستند که رسانه را واراد به انعکاس این جنبش نمودند.سخن آخر اینکه حرکت اخیر تا چه حد اصیل بوده و برآمده از مردم عادی و دردکشیده آمریکاست، بر ما پوشیده است چراکه گاه نشانههای متناقضی بعضا از این جنبش به چشم میخورد؛ از جمله این نشانههای مشکوک باید به حمایت معنوی و در عین حال مادی بنیاد معروف سوروس از این جنبش اشاره کرد. البته یقینا دردهایی در بطن جامعه وجود داشته که منجر به ایجاد چنین جنبش عظیمی در سطح آمریکا و جهان گردیده است. جنبشی که روز به روز در حال عمیقتر و گستردهتر شدن بوده و ملتهای بیشتری را جذب خود میکند. به هر حال باید منتظر بود و دید که این جنبش تاچه حد اصیل است! به عبارت بهتر تا به کی اصیل باقی خواهد ماند؟ *آیا اقتصاد اسلامی راهحل جنبش وال استریت است؟ یکی از بحثهای مطرح در شبکههای اجتماعی، پاسخ به این سوال است که در صورتی که بپذیریم نظام سرمایهداری باعث بروز بحران شدید اقتصادی در آمریکا و دیگر کشورهای جهان شده است، جایگزین مناسب برای نظام سرمایهداری چیست؟ براساس این گزارش، جوابهای زیادی از سوی نخبگان منتقد نظام سرمایهداری به این سوال داده شده است اما در میان سکوت نخبگان ایرانی، جواب یک پژوهشگر مسلمان به این سوال قابل توجه است. این پژوهشگر مسلمان در مقالهای با عنوان «تنها نظام اقتصادی کامل»، با برشماری نقایص و نقاط ضعف نظام سرمایهداری که مبتنی بر بهره بیشتر است، به تبلیغ نظام اقتصادی اسلامی که مخالف ربا و بهره است، پرداخته است. وی با بیان اینکه نوع تکاملیافته نظام اقتصادی اسلام در حال حاضر در مالزی اجرا شده است، معترضان آمریکایی را دعوت کرده که با بررسی وضعیت فعلی کشور مالزی، خواهان استقرار نظام اقتصادی اسلام به جای نظام سرمایهداری در آمریکا شوند. در بخشی از این مقاله که حاوی ارجاعات نویسنده به آیات قرآن است، وی با اشاره به آیاتی از دومین سوره قرآن، به دشمنی شدید اسلام با ربا اشاره کرده و آن را باعث وقوع بحران جهانی دانسته است. نویسنده در ادامه با ارجاع به آیات دیگر قرآن، به بیان دلایل استحکام و پایداری نظام اقتصادی اسلام و سستی نظام اقصادی سرمایهداری پرداخته است. *چه خواهد شد؟ جنبش اشغال وال استریت، صرفنظر از هیاهوهای تبلیغاتی و خبری که در اطراف خود دارد، یک نوع اعتراض مدنی به مشکلات رو به گسترش در معیشت مردم آمریکاست. قدر مسلم این جنبش تنها یک ابراز خشم نیست و برخی اعضای آن تلاش میکنند تا برای بهبود وضعیت زندگی مردم آمریکا دستآوردی داشته باشند. تظاهرات خیابانی و جنبشهای اعتراضی در آمریکا سابقهدار است و در گذشته نیز مردم آمریکا در اعتراض به استمرار جنگ ویتنام و یا نابرابریهای اجتماعی و تبعیض نژادی، دست به اعتراضات بسیار گستردهای زده بودند که در زمان خود دستاوردهای قابل توجهی در پی داشت. در حال حاضر نیز نحوه عملکرد دولتمردان آمریکایی با این جنبش، تا حد زیادی آینده جنبش و اثرات را آن در جامعه مشخص میسازد. البته نکات مشکوکی هم وجو دارد که باید با دقت بررسی شود. مثلا برخی گروههای خاص که در اعتراضها وارد شدهاند، توسط موسسه تایدز حمایت مالی میشوند. او میگوید شواهد محکمی وجود دارد که موسسه تایدز حدود هفت میلیون دلار از جرج سوروس دریافت کرده است. وی همچنین عنوان کرده که مجله ادباسترز که تبلیغ "روز خشم امریکایی" را چاپ و از مردم برای شرکت در آن دعوت کرد، توسط موسسه تایدز حمایت مالی میشود که در یک قلم، کمک مالی حدود 330 هزار دلار از تایدز دریافت کرده است. این در حالی است که موسسه تایدز طبق یک تبصره مخصوص دولتی در سازمان مالیات امریکا، از ارائه حسابهای مالی خود معاف شده است. بنابراین به احتمال قریب به یقین، میزان کمکهای با واسطه سوروس به گروههای اجیرشده توسط دولت برای رخنه در صفوف معترضین امریکایی، بیش از مبالغ مطرح شده به صورت رسمی است. البته این تنها جرج سوروس نیست که موضوع تلاش وی برای مصادره اعتراضات اخیر به نفع دولت امریکا افشا شده است بلکه ردپای پاتریک گسپارد مشاور امور سیاسی اوباما نیز در این میان به چشم میخورد. مجله حزب امریکایی های طرفدار خانواده های زحمتکش که گسپارد در آن عضویت موثر دارد، از مردم برای شرکت در اعتراضات زیر پرچم این حزب، دعوت کرده و طبیعی است که با توجه به دولتی بودن ماهیت این حزب و عضویت اعضای موثر دولت در آن، دولت امریکا تلاش میکند مدیریت معترضین را از طریق واسطههای خود به دست آورد.* رهبر معظم انقلاب و جنبش ۹۹ درصد مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در جمع مردم کرمانشاه با اشاره به جنبش "وال استریت" در آمریکا، آنرا مسئله مهمی خواندند و افزودند: مردم آمریکا در واقع به حاکمیت اقلیت یک درصدی بر اکثریت نود و نه درصدی معترض هستند که مالیات و پول مردم آمریکا را هزینه براه انداختن جنگ در افغانستان و عراق و حمایت از رژیم صهیونیستی می کنند. ممکن است حکومت آمریکا با شدت عمل، این جنبش اعتراضی را سرکوب کند اما نمی تواند ریشه های آن را از بین ببرد. ریشه های این حرکت در آینده آن چنان گسترش خواهد یافت که نظام سرمایه داری آمریکا و غرب را زمین خواهد زد. ریشه های این حرکت در آینده آن چنان گسترش خواهد یافت که نظام سرمایه داری آمریکا و غرب را زمین خواهد زد. **منابع بیشتر برای مطالعه و تحقیق *کتابهایی در مورد نفوذ یهودیان در والاستریت: Ken Auletta: Greed and Glory on Wall Street: the Fall of the House of Lehman Martin Meyer: Nightmare on Wall Street: Salomon Brothers and the Corruption of the Marketplace James Stewart: the Den of Thieves Michael Thomas: Hanover Place Connie Bruck: The Predator's Ball Gerald Goldwell: Organized Crime in Europe Barry Minkow: The Kid Who Swindled Wall Street برچسب ها: وال استریت ، جنبش 99 درصد ، یهودی ، سرکوب ، تجزیه آمریکا
خبر
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 17716
دفعات دیده شده: ۲۰۵۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش