-
چرا فلسطینیان، «نمیتوانند»، شرط پذیرش رسمیت «دولت یهودی» را بپذیرند؟ چرا نمیتوان یک «دولت یهودی» تشکیل داد؟
سهشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۳۱
از الجزیره، سری نوصیبه، استاد فلسفه دانشگاه القدس در بیتالمقدس، در یادداشتی می نویسد: دولت [غاصب] اسرائیل، این روزها به طور مکرر از فلسطینیان خواسته است که آنها باید «دولت یهودی: 'Jewish State'» را به رسمیت بشناسند. البته، فلسطینیان پیش از این دولت اسرائیل را در توافقات اسلو (1993) و چند توافق دیگر به رسمیت شناخته اند. ولی آن توافقات این روزها یک ورق پارهاند. اسرائیلیها با آگاهی از بیارزش بودن آن توافقات، مجددا موضع حمله را در پیش گرفتهاند و
از الجزیره، سری نوصیبه، استاد فلسفه دانشگاه القدس در بیتالمقدس، در یادداشتی می نویسد: دولت [غاصب] اسرائیل، این روزها به طور مکرر از فلسطینیان خواسته است که آنها باید «دولت یهودی: 'Jewish State'» را به رسمیت بشناسند. البته، فلسطینیان پیش از این دولت اسرائیل را در توافقات اسلو (1993) و چند توافق دیگر به رسمیت شناخته اند. ولی آن توافقات این روزها یک ورق پارهاند. اسرائیلیها با آگاهی از بیارزش بودن آن توافقات، مجددا موضع حمله را در پیش گرفتهاند و از فلسطینیان میخواهند که دولت یهودی را به رسمیت بشناسند. در سال 1946، کیمیته انگلیسی-امریکایی رسیدگی به مسئله فلسطین اعلام کرد که تشکیل دولت یهودی، از مفاد اعلامیه بالفور و قیمومیت انگلیس نبوده است. حتی در کنفرانس بازل در 1897 که اولین کنفرانس صهیونیستها است که با هدف تشکیل سرزمینی برای یهودیان برگزار شد، به تشکیل دولت یهودی با این عبارت اشارهای نشد. آنها ترجیح دادند تا از واژههای سرزمین یهودی یا ثورت مشترک یهودیان استفاده کنند. بسیاری از پیشگامان یهودی نیز مانند مارتین بوبر از به کارگیری صریح این عبارت برای پروژه تشکیل سرزمین برای یهودیان اجتناب میکردند و ترجیح دادند که از مفاهیمی دموکراتیک برای یک دولت دو-ملیتی (اعراب-یهودیان) استفاده کنند. اما منظور اسرائیل از یک «دولت یهودی» چیست؟ آیا واقعا منظور آنها یک دولت معمولی است؟ همانطور که دولت اسرائیل با تکرار این عبارت میخواهد آن را شبیه «دولت فرانسه» جلوه دهد؟ اگر بخواهیم به صورتی کاملا بیغرض نگاه کنیم، خواهیم دید که ملاحظاتی قانونی، مذهبی، تاریخی و اجتماعی قبول ایده «دولت اسرائیلی» را برای ما سخت میکند. در این مقاله میخواهیم تا جزئیات این مفهوم را روشن کنیم. اولین ملاحظه مربوط به عبارت «یهودی» است. ممکن است به یک نژاد باستانی برای اسرائیلیان و نوادگان آنها اشاره کند (نوادگان یهودا، فرزند یعقوب) و یا اینکه به پیروان دینی برگردد که به آموزه های موسی اعتقاد دارند و به آن عمل میکنند. واقعا « یهودی: Jewish » کدام یک از این مفاهیم است؟ شاید این دو معنی با یکدیگر در عمل اشتراکانی نیز داشته باشند، ولی همیشه اینگونه نیست. به طور مثال، برخی از یهودیان نژادی امروز آتئیست هستند. و از طرفی حتی برخی که نواده یهودا نیستند، یهودی شده باشند (با در نظر گرفتن ملاحظات دین یهود در مورد گرایش به یهودی). ملاحظه دوم در مورد مفهوم دولت است. آیا دولت را میتوان بر اساس یک نژاد تعریف کرد؟ یا یک دین؟ در مفاهیم مدرن، دولت یک موضوع عرفی است و با نژاد یا دین تعریف نمیشود. در عمل نیز نمیتوان ملتی را پیدا کرد که یک دین خالص داشته و یا کاملا و به طور خالص از یک دین باشند. ملاحظه سوم اینکه مفوم دولت یهودی این ذهنیت را در ما به وجود می آورد که یا اسرائیل یک دولت تئوکراتیک است (اگر یهودی به معنی دین باشد) و یا به معنی یک حکومت آپارتاید است (اگر یهودی را به معنی نژاد بگیریم) و یا هر دو. در هر صورت این را اثبات میکند که اسرائیل یک حکومت مردمسالاری نیست. موضوعی که البته برخی اسرائیلیها به آن در بدو تاسیس افتخار میکنند. ملاحظه چهارم اینکه 20 درصد از جمعیت عرب فلسطین اشغالی اساسا یهودی نیستند. بنابراین دولت یهودی اساسا با آنها سنخیتی ندارد (نه از نظر دین و نه از نظر نژاد). چرا که یک دولت که مبنایی کاملا نژادپرستانه دارد به خود اجازه خواهد داد که سیاستهای سنگینی برای آنها در نظر گرفته و یا اینکه آنها را به شهروند درجه دوم تبدیل کند. و از حقوقشان آنها را محروم کند. ملاحظه پنجم اینکه عبارت دولت یهودی این ذهنیت را تقویت می کند که علاوه بر اینکه همه فلسطینیهایی که یهودی نیستند دیگر حق شهروندی در این سرمزین ندارد، در عوض هر یهودی در هر جای دنیا بدون در نظر گرفتن ملیت فعلی آن در سرزمین فلسطین حق شهروندی دارد! در واقع «دولت یهودی» این طور میگوید که قرار است حقوق شهروندی را از هر کس که ملیت آن فلسطینی است سلب کنند، ولی همین حق را برای هر اسرائیلی در هر جای دنیا نگه می دارد. این مطلب را هیچکدام از فلسطینیان قبول نخواهند کرد که در سرزمین خود به عنوان خارجی شناخته شوند. ملاحظه ششم اینکه در صورتی که فلسطینیان دولت اسرائیلی را به رسمیت بشمرند، عملا و قبل از شروع هرگونه مذاکرهای تمام حقوق شهروندی خود در فلسطین را از خود سلب کرده و دودستی تقدیم اسرائیل کردهاند. حقی که متعلق به فلسطینیان است. ملاحظه هفتم اینکه اعلام اینکه بیت المقدس پایتخت جدایی ناپذیر اسرائیل است، نادیده گرفتن این واقعیت است که این شهر برای 2.2 میلیارد مسیحی و 6.1 میلیارد مسلمان مقدس است. واضح است که اختصاص آن به 15 تا 20 میلیون یهودی امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر؛ این طرح نادیده گرفتن مسیحیت و اسلام و رجحان یهودیان بر 55 درصد جمعیت دنیا است. جالب است که الی ویسل [برای توجیه اینکه مسلمانان که اصلیترین مبارزان فلسطینی هستند اساسا اعتقادی به تقدس بیتالمقدس ندارند]،در 15 اوریل 2010 مقالهای بلند بالا نوشت که کلمه اورشلیم بیش از 600 بار در کتاب مقدس تکرار شده، ولی حتی یک بار هم در قرآن نیامده است! پس برای مسلمانان مقدس نیست. حال آنکه این عقیده غلط است. اول اینکه این عبارت هم یک بار در قرآن آمده و هم اینکه این شهر یکی از سه شهر مقدس مسلمانان است. ثانیا اگر این وجه استدلال مورد قبول باشد، مسلمانان نیز میتوانند ادعا کنند که این عبارت بیش از 600 بار در انجیل تکرار شده و حتی یک بار هم در تورات نیامده است! باید از این نویسندگان خواست تا نزاکت را در مورد مسمانان رعایت کنند و بگذارند مسلمانان خود عقاید خود را معرفی کنند! اما مهمترین دلیلی که ما نباید مفهوم دولت یهودی را قبول کنیم باید در کتاب مقدس [تحریف شده] جست. یک انسان مسئول نباید این مفهوم را به دلیل این بخشهای کتاب مقدس قبول کند: «در آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و گفت: این زمینی را از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام. یعنی قینیان و قنزیان و قدمونیان و فرزیان و رفائیان. و اموریان و کنعانیان و جرجاشیان و یبوسیان» (پیدایش) اسرائیلیان قدیم، در دوران موسی علیهالسلام این سرمین را صاحب شده بودند. آن طور که خداوند می گوید: «چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرفش به آنجا می روی در آورد و امتهای بسیار، که حتیان و جرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و سبوسیان، هفت امت بزرگتر و عظیم تر از تو باشند و از پیش تو اخراج نماید. و چون یهوه خدایت ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی، آنگاه ایشان را بالکل هلاک کن و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحم نکن.» (تثنیه) «ای اسرائیل بشنو تو امروز از نهر اردن عبور میکنی تا داخل شده اقوامی را که از تو عظیمتر و قویتراند و شهرهای بزرگ را که تا به فلک حصار داد است به تصرف در آوری. یعنی قوم عظیم و قدبلند بنیغقاق را که میشناسی و شنیدهای که گفتهاند "کیست که یارای مقاومت با بنی غقاق را داشته باشد؟". پس امروز بدان که یهوه، خدایت، اوست که پیش روی تو مثل آتش سوزنده عبور میکند و او ایشان را هلاک خواهد کرد. و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پس ایشان را اخراج نموده و به زودی هلاک خواهی نمود، چنانچه خداوند به تو گفته است. پس چون یهوه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج نماید در دل خود فکر مکن و مگو که به سبب عدالت من خداوند مرا به این زمین در آورد تا آن را به تصرف درآوردم! بلکه به سبب شرارت این امتها خداوند ایشان را ازحضور تو اخراج می نماید.» (تثنیه) نصیب و قسمت کسانی که ساکنان اصلی این سرزمین بودند، اینگونه توصیف شده است: «و هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند.» (کتاب یوشع) و این خشونت را در زمانهای آینده ادامه میدهند: «و سموئیل به شائول گفت: خداوند مرا فرستاد که تو را مسح کنم تا بر قوم او، اسرائیل، پادشاه شوی. پس الان آواز کلام خداوند را بشنو. یهوه صبایوت چنین میگوید: آنچه عمالیق به اسرائیل کرد، به خاطر داشتهام که چگونه هنگامی که از مصر بر می آمد با او در راه مقاومت کرد. پس الان برو و عمالیق را شکست داده جمیع مایملک ایشان را بالکل نابود ساز و بر ایشان شفقت مفرما. بلکه مرد و زن و طفل شیرخوار و گاو و گوسفند و الاغ را بکش.» (کتاب اول سموئیل) و در کنار آن انجیل: «اما دشمنان من که نخواستند من بر ایشان حکمرانی نمایم، در اینجا حاضر ساخته پیش من بکشیدشان» (لوقا) «گمان مبرید که آمدهام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را.» (متی) این خشونت کتاب مقدس را در کنار مهلت دادن و نحوه برخود قرآن بگذارید: «چون ماههاى مورد احترام سپرى شد، مشرکان را [که از عهد شکنى دست بر نداشته اند] هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را محاصره و بازداشت نمایید و در هر گذرگاهى به کمینشان بنشینید اما اگر توبه کنند و به نماز ایستند و زکات بپردازند، راه را بر آنها باز گذارید که خدا آمرزگارى است مهربان.» (سوره توبه) دموکراسی یا دولت یهودی؟ همانطور که دیدیم، عهدین این اجازه را به یهودیان میدهد تا با نیروی نظامی و خشونت، حق شهروندی ساکنان اصلی آن را از آنها سلب کنند و خود در آن ساکن شوند. این عهد مربوط به ابراهیم است که خود یکی از اعتقادات اصلی یهودیان است. قطعا کسی نمیتواند فلسطینان و نوادگان آنها مانند کنعانیان یا جرحوشیان و سایر ساکنین آن را به دلیل بیم از دولت اسرائیلی سرزنش کند. تجریه تاریخی نشان میدهد که تشکیل دولت یهودی با خشونت همراه بوده است. کتب عهدین (عهد قدیم و جدید) نیز روایتگر این خشونت هستند. چرا که قبول دولت یهودی به معنی قبول قانونی کردن خشونت علیه کسانی است که میخواهند در فلسطین باقی بمانند. وقتی یهودیانی که در غرب بیتالمقدس ساکن هستند و این روزها با قدرت نظامی و مالی دولت اسرائیل تجهیز میشوند و قدرت خود را افزایش میدهند، یادآور خاطرات خشونتهای تاریخی-مذهبی آنها علیه ساکنان فلسطین هستند. اگر دیروز، مفسرین عهدین آن خشونتها را فقط به عمالقه که مربوط به یک دوره تاریخی خاص هستند ارجاع میدادند، امروز مفسرین کتب مقدس آن را تفسیر موسع کرده و به فلسطینیان امروز تطبیق میدهند. این تفسیر خشن، امروز در مدارس یهودی آموزش داده میشود. بنابراین آنچه که ما به عنوان دولت یهودی میشناسیم با مفهوم یونانی دولت مسیحی متفاوت است. دولت اسرائیلی به معنی عهدی است که خداوند با برخی گرفته است تا با قدرت نظامی ساکنان فلسطین را بیرون کرده و آنها را سرکوب کنند. این تفسیر خشن فقط مربط به یهودیان افراطی نیست. حتی با شخصیتهای سکولاری همچون ایهود باراک نیز تفسیری خشن از «دولت یهودی» ارائه میدهند: «دولت یهود، دولت مردم یهود است ... دولت، مربوط به سرزمینی است که هر یهودی حق دارد به آن برگردد. ... دولت یهودی ارزش های خود را از مفاهیم مذهبی به ارث می برد، کتاب مقدس که اصلی ترین کتاب آنها است و پیامبر آن که منشأ اخلاق یهودی هستند ... دولت یهودی دولتی است که در آن ارزشهای اسرائیلی همچون تورات، میراث یهود و ارزشهای شریعت یهود مبنایی برای ارزشهای ملی آن است. (A State in Emergency', Ha'aretz, 19 June, 2005.) چرا فلسطینیان، «نمیتوانند»، شرط پذیرش رسمیت «دولت یهودی» را بپذیرند؟ چرا نمیتوان یک «دولت یهودی» تشکیل داد؟ اینکه عبارت دولت یهودی این ذهنیت را تقویت می کند که علاوه بر اینکه همه فلسطینیهایی که یهودی نیستند دیگر حق شهروندی در این سرمزین ندارد، در عوض هر یهودی در هر جای دنیا بدون در نظر گرفتن ملیت فعلی آن در سرزمین فلسطین حق شهروندی دارد! در واقع «دولت یهودی» این طور میگوید که قرار است حقوق شهروندی را از هر کس که ملیت آن فلسطینی است سلب کنند، ولی همین حق را برای هر اسرائیلی در هر جای دنیا نگه می دارد. به گزارش شفاف، از الجزیره، سری نوصیبه، استاد فلسفه دانشگاه القدس در بیتالمقدس، در یادداشتی می نویسد: دولت [غاصب] اسرائیل، این روزها به طور مکرر از فلسطینیان خواسته است که آنها باید «دولت یهودی: 'Jewish State'» را به رسمیت بشناسند. البته، فلسطینیان پیش از این دولت اسرائیل را در توافقات اسلو (1993) و چند توافق دیگر به رسمیت شناخته اند. ولی آن توافقات این روزها یک ورق پارهاند. اسرائیلیها با آگاهی از بیارزش بودن آن توافقات، مجددا موضع حمله را در پیش گرفتهاند و از فلسطینیان میخواهند که دولت یهودی را به رسمیت بشناسند. در سال 1946، کیمیته انگلیسی-امریکایی رسیدگی به مسئله فلسطین اعلام کرد که تشکیل دولت یهودی، از مفاد اعلامیه بالفور و قیمومیت انگلیس نبوده است. حتی در کنفرانس بازل در 1897 که اولین کنفرانس صهیونیستها است که با هدف تشکیل سرزمینی برای یهودیان برگزار شد، به تشکیل دولت یهودی با این عبارت اشارهای نشد. آنها ترجیح دادند تا از واژههای سرزمین یهودی یا ثورت مشترک یهودیان استفاده کنند. بسیاری از پیشگامان یهودی نیز مانند مارتین بوبر از به کارگیری صریح این عبارت برای پروژه تشکیل سرزمین برای یهودیان اجتناب میکردند و ترجیح دادند که از مفاهیمی دموکراتیک برای یک دولت دو-ملیتی (اعراب-یهودیان) استفاده کنند. اما منظور اسرائیل از یک «دولت یهودی» چیست؟ آیا واقعا منظور آنها یک دولت معمولی است؟ همانطور که دولت اسرائیل با تکرار این عبارت میخواهد آن را شبیه «دولت فرانسه» جلوه دهد؟ اگر بخواهیم به صورتی کاملا بیغرض نگاه کنیم، خواهیم دید که ملاحظاتی قانونی، مذهبی، تاریخی و اجتماعی قبول ایده «دولت اسرائیلی» را برای ما سخت میکند. در این مقاله میخواهیم تا جزئیات این مفهوم را روشن کنیم. اولین ملاحظه مربوط به عبارت «یهودی» است. ممکن است به یک نژاد باستانی برای اسرائیلیان و نوادگان آنها اشاره کند (نوادگان یهودا، فرزند یعقوب) و یا اینکه به پیروان دینی برگردد که به آموزه های موسی اعتقاد دارند و به آن عمل میکنند. واقعا « یهودی: Jewish » کدام یک از این مفاهیم است؟ شاید این دو معنی با یکدیگر در عمل اشتراکانی نیز داشته باشند، ولی همیشه اینگونه نیست. به طور مثال، برخی از یهودیان نژادی امروز آتئیست هستند. و از طرفی حتی برخی که نواده یهودا نیستند، یهودی شده باشند (با در نظر گرفتن ملاحظات دین یهود در مورد گرایش به یهودی). ملاحظه دوم در مورد مفهوم دولت است. آیا دولت را میتوان بر اساس یک نژاد تعریف کرد؟ یا یک دین؟ در مفاهیم مدرن، دولت یک موضوع عرفی است و با نژاد یا دین تعریف نمیشود. در عمل نیز نمیتوان ملتی را پیدا کرد که یک دین خالص داشته و یا کاملا و به طور خالص از یک دین باشند. ملاحظه سوم اینکه مفوم دولت یهودی این ذهنیت را در ما به وجود می آورد که یا اسرائیل یک دولت تئوکراتیک است (اگر یهودی به معنی دین باشد) و یا به معنی یک حکومت آپارتاید است (اگر یهودی را به معنی نژاد بگیریم) و یا هر دو. در هر صورت این را اثبات میکند که اسرائیل یک حکومت مردمسالاری نیست. موضوعی که البته برخی اسرائیلیها به آن در بدو تاسیس افتخار میکنند. ملاحظه چهارم اینکه 20 درصد از جمعیت عرب فلسطین اشغالی اساسا یهودی نیستند. بنابراین دولت یهودی اساسا با آنها سنخیتی ندارد (نه از نظر دین و نه از نظر نژاد). چرا که یک دولت که مبنایی کاملا نژادپرستانه دارد به خود اجازه خواهد داد که سیاستهای سنگینی برای آنها در نظر گرفته و یا اینکه آنها را به شهروند درجه دوم تبدیل کند. و از حقوقشان آنها را محروم کند. ملاحظه پنجم اینکه عبارت دولت یهودی این ذهنیت را تقویت می کند که علاوه بر اینکه همه فلسطینیهایی که یهودی نیستند دیگر حق شهروندی در این سرمزین ندارد، در عوض هر یهودی در هر جای دنیا بدون در نظر گرفتن ملیت فعلی آن در سرزمین فلسطین حق شهروندی دارد! در واقع «دولت یهودی» این طور میگوید که قرار است حقوق شهروندی را از هر کس که ملیت آن فلسطینی است سلب کنند، ولی همین حق را برای هر اسرائیلی در هر جای دنیا نگه می دارد. این مطلب را هیچکدام از فلسطینیان قبول نخواهند کرد که در سرزمین خود به عنوان خارجی شناخته شوند. ملاحظه ششم اینکه در صورتی که فلسطینیان دولت اسرائیلی را به رسمیت بشمرند، عملا و قبل از شروع هرگونه مذاکرهای تمام حقوق شهروندی خود در فلسطین را از خود سلب کرده و دودستی تقدیم اسرائیل کردهاند. حقی که متعلق به فلسطینیان است. ملاحظه هفتم اینکه اعلام اینکه بیت المقدس پایتخت جدایی ناپذیر اسرائیل است، نادیده گرفتن این واقعیت است که این شهر برای 2.2 میلیارد مسیحی و 6.1 میلیارد مسلمان مقدس است. واضح است که اختصاص آن به 15 تا 20 میلیون یهودی امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر؛ این طرح نادیده گرفتن مسیحیت و اسلام و رجحان یهودیان بر 55 درصد جمعیت دنیا است. جالب است که الی ویسل [برای توجیه اینکه مسلمانان که اصلیترین مبارزان فلسطینی هستند اساسا اعتقادی به تقدس بیتالمقدس ندارند]،در 15 اوریل 2010 مقالهای بلند بالا نوشت که کلمه اورشلیم بیش از 600 بار در کتاب مقدس تکرار شده، ولی حتی یک بار هم در قرآن نیامده است! پس برای مسلمانان مقدس نیست. حال آنکه این عقیده غلط است. اول اینکه این عبارت هم یک بار در قرآن آمده و هم اینکه این شهر یکی از سه شهر مقدس مسلمانان است. ثانیا اگر این وجه استدلال مورد قبول باشد، مسلمانان نیز میتوانند ادعا کنند که این عبارت بیش از 600 بار در انجیل تکرار شده و حتی یک بار هم در تورات نیامده است! باید از این نویسندگان خواست تا نزاکت را در مورد مسمانان رعایت کنند و بگذارند مسلمانان خود عقاید خود را معرفی کنند! اما مهمترین دلیلی که ما نباید مفهوم دولت یهودی را قبول کنیم باید در کتاب مقدس [تحریف شده] جست. یک انسان مسئول نباید این مفهوم را به دلیل این بخشهای کتاب مقدس قبول کند: «در آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و گفت: این زمینی را از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام. یعنی قینیان و قنزیان و قدمونیان و فرزیان و رفائیان. و اموریان و کنعانیان و جرجاشیان و یبوسیان» (پیدایش) اسرائیلیان قدیم، در دوران موسی علیهالسلام این سرمین را صاحب شده بودند. آن طور که خداوند می گوید: «چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرفش به آنجا می روی در آورد و امتهای بسیار، که حتیان و جرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و سبوسیان، هفت امت بزرگتر و عظیم تر از تو باشند و از پیش تو اخراج نماید. و چون یهوه خدایت ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی، آنگاه ایشان را بالکل هلاک کن و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحم نکن.» (تثنیه) «ای اسرائیل بشنو تو امروز از نهر اردن عبور میکنی تا داخل شده اقوامی را که از تو عظیمتر و قویتراند و شهرهای بزرگ را که تا به فلک حصار داد است به تصرف در آوری. یعنی قوم عظیم و قدبلند بنیغقاق را که میشناسی و شنیدهای که گفتهاند "کیست که یارای مقاومت با بنی غقاق را داشته باشد؟". پس امروز بدان که یهوه، خدایت، اوست که پیش روی تو مثل آتش سوزنده عبور میکند و او ایشان را هلاک خواهد کرد. و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پس ایشان را اخراج نموده و به زودی هلاک خواهی نمود، چنانچه خداوند به تو گفته است. پس چون یهوه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج نماید در دل خود فکر مکن و مگو که به سبب عدالت من خداوند مرا به این زمین در آورد تا آن را به تصرف درآوردم! بلکه به سبب شرارت این امتها خداوند ایشان را ازحضور تو اخراج می نماید.» (تثنیه) نصیب و قسمت کسانی که ساکنان اصلی این سرزمین بودند، اینگونه توصیف شده است: «و هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند.» (کتاب یوشع) و این خشونت را در زمانهای آینده ادامه میدهند: «و سموئیل به شائول گفت: خداوند مرا فرستاد که تو را مسح کنم تا بر قوم او، اسرائیل، پادشاه شوی. پس الان آواز کلام خداوند را بشنو. یهوه صبایوت چنین میگوید: آنچه عمالیق به اسرائیل کرد، به خاطر داشتهام که چگونه هنگامی که از مصر بر می آمد با او در راه مقاومت کرد. پس الان برو و عمالیق را شکست داده جمیع مایملک ایشان را بالکل نابود ساز و بر ایشان شفقت مفرما. بلکه مرد و زن و طفل شیرخوار و گاو و گوسفند و الاغ را بکش.» (کتاب اول سموئیل) و در کنار آن انجیل: «اما دشمنان من که نخواستند من بر ایشان حکمرانی نمایم، در اینجا حاضر ساخته پیش من بکشیدشان» (لوقا) «گمان مبرید که آمدهام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را.» (متی) این خشونت کتاب مقدس را در کنار مهلت دادن و نحوه برخود قرآن بگذارید: «چون ماههاى مورد احترام سپرى شد، مشرکان را [که از عهد شکنى دست بر نداشته اند] هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را محاصره و بازداشت نمایید و در هر گذرگاهى به کمینشان بنشینید اما اگر توبه کنند و به نماز ایستند و زکات بپردازند، راه را بر آنها باز گذارید که خدا آمرزگارى است مهربان.» (سوره توبه) دموکراسی یا دولت یهودی؟ همانطور که دیدیم، عهدین این اجازه را به یهودیان میدهد تا با نیروی نظامی و خشونت، حق شهروندی ساکنان اصلی آن را از آنها سلب کنند و خود در آن ساکن شوند. این عهد مربوط به ابراهیم است که خود یکی از اعتقادات اصلی یهودیان است. قطعا کسی نمیتواند فلسطینان و نوادگان آنها مانند کنعانیان یا جرحوشیان و سایر ساکنین آن را به دلیل بیم از دولت اسرائیلی سرزنش کند. تجریه تاریخی نشان میدهد که تشکیل دولت یهودی با خشونت همراه بوده است. کتب عهدین (عهد قدیم و جدید) نیز روایتگر این خشونت هستند. چرا که قبول دولت یهودی به معنی قبول قانونی کردن خشونت علیه کسانی است که میخواهند در فلسطین باقی بمانند. وقتی یهودیانی که در غرب بیتالمقدس ساکن هستند و این روزها با قدرت نظامی و مالی دولت اسرائیل تجهیز میشوند و قدرت خود را افزایش میدهند، یادآور خاطرات خشونتهای تاریخی-مذهبی آنها علیه ساکنان فلسطین هستند. اگر دیروز، مفسرین عهدین آن خشونتها را فقط به عمالقه که مربوط به یک دوره تاریخی خاص هستند ارجاع میدادند، امروز مفسرین کتب مقدس آن را تفسیر موسع کرده و به فلسطینیان امروز تطبیق میدهند. این تفسیر خشن، امروز در مدارس یهودی آموزش داده میشود. بنابراین آنچه که ما به عنوان دولت یهودی میشناسیم با مفهوم یونانی دولت مسیحی متفاوت است. دولت اسرائیلی به معنی عهدی است که خداوند با برخی گرفته است تا با قدرت نظامی ساکنان فلسطین را بیرون کرده و آنها را سرکوب کنند. این تفسیر خشن فقط مربط به یهودیان افراطی نیست. حتی با شخصیتهای سکولاری همچون ایهود باراک نیز تفسیری خشن از «دولت یهودی» ارائه میدهند: «دولت یهود، دولت مردم یهود است ... دولت، مربوط به سرزمینی است که هر یهودی حق دارد به آن برگردد. ... دولت یهودی ارزش های خود را از مفاهیم مذهبی به ارث می برد، کتاب مقدس که اصلی ترین کتاب آنها است و پیامبر آن که منشأ اخلاق یهودی هستند ... دولت یهودی دولتی است که در آن ارزشهای اسرائیلی همچون تورات، میراث یهود و ارزشهای شریعت یهود مبنایی برای ارزشهای ملی آن است. (A State in Emergency', Ha'aretz, 19 June, 2005.)
مقاله
نام منبع: شفاف نیوز
شماره مطلب: 17301
دفعات دیده شده: ۲۸۸۳ | آخرین مشاهده: ۱ ساعت پیش