Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • غرب» و «معمای جهانی شدن»نویسنده: کلود ایمبرت غرب» و «معمای جهانی شدن»نویسنده: کلود ایمبرت
    پنج‌شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۶

    معمای بزرگ جهانی شدن بی شباهت به سرگردانی و غرق شدن در امواج خروشان دریا نیست. در صورتی که بازار جهانی از کنترل و نظارت خارج شود، ما شکست خواهیم خورد و طوفانی از هرج ومرج مالی ما را در بر خواهد گرفت. ما در برابر هجوم اطلاعات و آمار و ارقام، گیج و سردرگم شده ایم، در دنیایی با 6.8 میلیارد جمعیت و 4.5 میلیارد ایستگاه رادیویی، 3.5 میلیارد رسانه تلویزیون، 2.5 میلیارد تلفن همراه، و 2 میلیارد کامپیوتر که به طور وسیعی در اختیار کاربران حرفه ای و غیر ح

    معمای بزرگ جهانی شدن بی شباهت به سرگردانی و غرق شدن در امواج خروشان دریا نیست. در صورتی که بازار جهانی از کنترل و نظارت خارج شود، ما شکست خواهیم خورد و طوفانی از هرج ومرج مالی ما را در بر خواهد گرفت. ما در برابر هجوم اطلاعات و آمار و ارقام، گیج و سردرگم شده ایم، در دنیایی با 6.8 میلیارد جمعیت و 4.5 میلیارد ایستگاه رادیویی، 3.5 میلیارد رسانه تلویزیون، 2.5 میلیارد تلفن همراه، و 2 میلیارد کامپیوتر که به طور وسیعی در اختیار کاربران حرفه ای و غیر حرفه ای( آگاه و نا آگاه) قرار گرفته است. چه کسانی در چنین شرایطی می توانند جو فکری جهانی (افکارعمومی جهان) را تغییر دهد؟ در آغاز فراگیر شدن تکنولوژی صدا و تصویر (رسانه)، روشن فکران نو گرا جهانی شدن را پدیده ای معرفی کردند که می تواند در خدمت گفتگو و به دنبال آن در خدمت ایجاد آگاهی مشترک جهان وطنی قرار گیرد. اما این انگاره نتوانست مورد قبول همگان واقع شود، چرا که جهانی شدن اطلاعات از طریق تکنولوژیهای رسانه ای، بیشتر اختلافات را برجسته می ساخت و موجب بر انگیختن «احساس و هویت متفاوت بودن» در میان آن دسته از مردمی شد که مذهب، آیین و گذشته تاریخی ناهمسانی با یکدیگر داشتند. شاید وقوع فجایعی چون حادثه (نشت) راکتورهای هسته ای در ژاپن، و رسانه ای شدن آن، احساس همدلی مشترکی را در میان انسانهی متعلق به تمدنهای مختلف برانگیزد اما شکاف بین فقرا و ثروتمندان در جهان مدرن مانع از ایجاد احساس مشترک بین همه انسانها می شود. و البته نباید فراموش کرد که این شکافها، انزوا آفرین و در گذشته عامل جنگها و خونریزیهای بسیاری بوده اند. و اکنون غرب آرزو دارد که با جهانی شدن، ایده هایش را و یا حداقل جهان شمول بودن حقوق بشر را به تایید برساند چرا که در صورت محقق نشدن این مهم، ارزشهایش تنها در حد شبهی فریبنده باقی خواهد ماند. اگر کمی دقیق تر نگاه کنیم می بینیم که تلاش غرب برای تجویز ارزشهایش به چین، به عنوان یک قدرت نوظهور، نه تنها کارساز نبوده است که حتی با مقاومتی آشکار این کشور مواجه شده. آیا چین به تنهایی و به صورت مستقل،در برابر آرمانهای بلند پروازانه غرب مقاومت می کند؟ یا اینکه «ارابه تاریخ» بی مهابا می تازد و با خود دموکراسی را برای همه ارمغان خواهد برد؟ چه کسی می داند؟ و اما خیزشهای جهان عرب برعلیه استبداد، قبل از هر چیز به خاطر عمومیت یافتن اختیارات و قوانین مستبدانه است. به طور حتم جهانی شدن لااقل درآینده ای نزدیک نمی تواند یک نظام دموکراتیک را با خود به ارمغان بیاورد، جهانی شدن تنها می تواند نشان دهد که بذرهای آزادی روی زمین سخت استبداد پاشیده شده است. اما در چنین شرایطی جهانی شدن اطلاعات نه در خدمت ایجاد «رابطه» و «مصالحه»، که در بعد وسیعی، در خدمت طغیان و خشونت خواهد بود. در غرب و شرق عالم، به صورت شبانه روز، گیرنده های ماهواره و اینترنت، چشم اندازی از برتری اقتصادی دولتهای غربی و چرخش قدرت در درون این سیستمهای سیاسی را نشان می دهند، سیستمهایی که بر تابعیت از «قوانین اساسی» پایه گذاری شده اند. این چشم انداز به تنهایی تصویری ارائه نموده که دولتهای عرب در برابر آن بی کفایت و دیکتاتور به نظر می رسند. اکنون بذرهای آزادی در تونس، مصر، لیبی، عربستان و... پاشیده شده و دیگر از دست هیچ کس کاری برنمی آید. در حقیقت، ابزار رسانه با در اختیار داشتن زبان سحرآمیز خاص خود، از توانایی ویژه ای در القاء مفاهیم، چه خوب و چه بد، برخوردار است. از یک سو در ذهن ما آرزوها و امیدهای رؤیایی از این دست که؛ جهانی شدن اطلاعات باعث همگرایی و نزدیکی بیشتر فرهنگها به یکدیگر می شود می سازد، و از سوی دیگر همین رسانه قادر است با انتشار تصاویر و اخبار مربوط به اقدام یک کشیش متعصب امریکایی برای سوزاندن قرآن، در آن سوی دریای اتلانتیک، اعتراض‌های خونینی را در خاورمیانه برانگیزد. رسانه ها به خوبی از «زمان» به نفع خود استفاده می کنند و در نهایت با تحریک مخاطبین خود، حرکات انقلابی و مداخله جویانه به راه می اندازند. رسانه ها با پوشش سیل آسای اخبار مربوط به رخدادها و حوادثی که شاید در عالم واقع هنوز روی نداده باشند، به ما اعلام می کنند که خود را برای به وقوع پیوستن آنها آماده کنید. خبرهای خوب اغلب از اقبال کمتری برای مانور برخوردارند، پس اخبار بد بیشتر پوشش داده می شود و اینگونه، ذهنیتها برای وقایع بدتر آماده می شوند. مهمتر اینکه، «زمان»ی را که رسانه برای انتقال خبر در اختیار دارد بی شک کمتر از «زمان» وقوع حادثه مورد نظر است. در این «زمان» بسیار فشرده، رسانه ناگزیر است از تشریح و توضیح جزئیات و جوانب حوادث در حال وقوع اجتناب کند و از این طریق به نوعی روند واقعی رخدادها در دنیای مجازی رنگ می بازد. آیا آنقدر که ابتدا به ساکن در خصوص شخصیتهایی مثل معمر قذافی و گباگبو(رئیس جمهور سرنگون شده ساحل عاج) در رسانه ها شایعات منتشر، پذیرفته و اثبات می شود در مورد ریشه های جامعه شناختی ظهور چنین شخصیتهایی نیز بررسیهای لازم صورت می گیرد؟ در فرانسه نیز هر روزه شاهد گسترش محله های فقیرنشین (متعلق به مهاجران) هستیم، که از بی کفایتی دولت نشأت می گیرد و علیرغم اینکه رسانه ها مملو از تصاویر بیشمار زنان ملبس به «برقع» (چادر کامل) و... است، اما وقت و هزینه بسیار کمتری در جهت آزادی و استقلال زنان عرب مهاجر، دسترسی عمومی آنها به امکانات آموزشی، ایجاد بستر مناسب در جهت ازدواج های بین فرهنگی و بین نژادی و توسعه بخشیدن به اتحاد و یکپارچگی در جهان چند فرهنگی، صرف می شود. ژنرال دوگل در سال 1965 پس از برخاستن شورش ها و خشونتهای نژادی میان سیاهان و سفیدپوستها در لس آنجلس اعلام کرد که تنها یک شورش دیگر از این دست کافی است تا جامعه امریکا به دو بخش کاملا مجزا تقسیم شود، که اگر چنین امری به وقوع می پیوست، بدون شک اکنون دستیابی باراک اوباما (به عنوان یک سیاه پوست) به ریاست جمهوری این کشور دیگرامکان پذیر نبود (در جامعه امریکا، برخلاف فرانسه، جامعه آنگونه که پیش بینی می شد به سوی دو قطبی شدن حرکت نکرد). آیا می توانیم در حالی که در تاریکخانه حوادث دست و پا می زنیم، تنها به لطف امید، مدتها به دلداری یکدیگر بپردازیم؛ که جهان ما رو به سوی «مدینه فاضله» دارد؟ آیا می توان به رؤیای جهانی شدن «ژاک آتالی» (اقتصاددان مشهور فرانسوی ) برای دیدن روشنایی مدینه فاضله امیدوار بود؟ آیا می توان چشم اندازی از تاسیس یک دولت جهان شمول را متصور بود؟ آیا ممکن است لازم باشد که برای رسیدن به آرزوهایمان درباره جهانی شدن از جنگ جهانی دیگری عبور کنیم؟ شاید چاره ای نباشد که بگوییم «تا رسیدن آن زمان، باید به زندگی ادامه داد.» منبع: www.lepoint.fr تاریخ: 21 آوریل 2011 ترجمه و تلخیص: نسیم کلانی



    خبر
    نام منبع: فرارو
    شماره مطلب: 16047
    دفعات دیده شده: ۱۲۱۵ | آخرین مشاهده: ۱ ساعت پیش