-
شبکه های اینترنتی بعد کلیدی قدرت در قرن 21 هستند/ جوزف نای نظریه پرداز جنگ نرم آمریکا
جمعه ۲۶ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۴
نظریه پرداز جنگ نرم آمریکا در مقالهای تأکید کرد که حوزه سایبر احتمالا پراکندگی قدرت به سوی بازیگران غیردولتی را افزایش خواهد داد و این امر اهمیت شبکهها به عنوان یک بعد کلیدی قدرت در قرن 21 را نشان میدهد. "جوزف اس. نای " (Joseph S. Nye) استاد برجسته دانشگاه هاروارد در مقالهای که در سایت "مرکز علوم و امور بینالمللی بلفر - دانشکده کندی هاروارد " منتشر گردیده است به شرح قدرت سایبری در جهان امروزی پرداخته که البته این مقاله برگرفته است از کتابی
نظریه پرداز جنگ نرم آمریکا در مقالهای تأکید کرد که حوزه سایبر احتمالا پراکندگی قدرت به سوی بازیگران غیردولتی را افزایش خواهد داد و این امر اهمیت شبکهها به عنوان یک بعد کلیدی قدرت در قرن 21 را نشان میدهد. "جوزف اس. نای " (Joseph S. Nye) استاد برجسته دانشگاه هاروارد در مقالهای که در سایت "مرکز علوم و امور بینالمللی بلفر - دانشکده کندی هاروارد " منتشر گردیده است به شرح قدرت سایبری در جهان امروزی پرداخته که البته این مقاله برگرفته است از کتابی اثر خود این نویسنده با عنوان "آینده قدرت در قرن 21 " که به زودی (در سال 2011) در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. چکیده این نویسنده ابتدا به چکیدهای از مقاله خود پرداخته و مینویسد: قدرت در زمینه معنا مییابد، و رشد سریع فضای سایبر زمینهای جدید و مهم در سیاست جهان است. هزینه پایین ورود، گمنامی، و نامتقارن بودن در آسیبپذیری، بدین معناست که بازیگران کوچکتر در فضای سایبر نسبت به حوزههای سنتیتر سیاست جهانی ظرفیت بیشتری برای اعمال قدرت سخت و نرم دارند. تغییرات بوجود آمده در اطلاعات همیشه تاثیر مهمی بر قدرت داشتهاند، اما حوزه سایبر یک محیط مصنوعی جدید و غیرقابل پیشبینی است. ویژگیهای فضای سایبر برخی از اختلافات قدرت بین بازیگران را کاهش داده و بدین ترتیب مثال خوبی از پراکندگی قدرت را که ویژگی سیاست جهانی در قرن حاضر است، به نمایش میگذارد. قدرتهای بزرگ نخواهند توانست به اندازه حوزههایی چون دریا و خشکی بر این حوزه مسلط شوند. نکته دیگری که فضای سایبر بر آن تاکید میکند این است که پراکندگی قدرت به معنای برابری قدرت یا جایگزینی دولتها به عنوان قدرتمندترین بازیگران سیاست جهانی نیست. اطلاعات و پراکندگی قدرت جوزف اس. نای با اشاره به روند جدید پراکندگی قدرت در جهان مینویسد: انتقال قدرت از یک کشور برتر به کشور دیگر یک رویداد تاریخی آشناست، اما پراکندگی قدرت روندی جدید است. مشکل تمامی کشورها در عصر اطلاعات جهانی امروز این است که چیزهای بیشتری خارج از کنترل قدرتمندترین کشورها حادث میشوند. به قول یکی از مدیران سابق برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا، "گسترش سریع اطلاعات به اندازه گسترش تسلیحات به غیر قطبی شدن جهان کمک میکند. " برخی ناظران از این روند استقبال میکنند و آن را نشانه افول کشوری میدانند که از زمان صلح وستفالی در سال 1648، نهاد مسلط جهانی بوده است. آنها پیشبینی میکنند که انقلاب اطلاعاتی سلسله مراتب بروکراتیک را بر خواهد انداخت و سازمانهای شبکهای را جایگزین آن خواهد کرد. بیشتر وظایف حکومتی به عهده بازارهای خصوصی و نهادهای غیرانتفاعی گذاشته خواهند شد. جوامع مجازی در اینترنت با گسترش خود قلمروهای سرزمینی را به نوعی حذف کرده و الگوهای حاکمیتی خود را بوجود میآورند. دولتها محوریت خود در زندگی مردم را از دست خواهند داد. مردم با قراردادهای داوطلبانه زندگی خواهند کرد و به سادگی یک کلیک به جوامع وارد یا از آنها خارج خواهند شد. این الگوی جدید تغییر جوامع و حاکمیت، مشابه امروزی و مدنیتر دنیای فئودالی خواهد شد که پیش از ظهور دولت مدرن وجود داشت. چنین تغییراتی هنوز به واقعیت تبدیل نشدهاند، اما انقلاب اطلاعاتی جدید در حال تغییر ماهیت قدرت و افزایش پراکندگی آن است. دولتها بازیگران غالب در عرصه جهانی باقی خواهند ماند، اما این عرصه را خیلی شلوغتر، و کنترل آن را مشکلتر خواهند یافت. اکنون بخش خیلی بیشتری از جمعیت هم در داخل و هم خارج از کشورها به قدرتی دسترسی دارند که از اطلاعات نشات میگیرد. حکومتها همیشه در مورد جریان و کنترل اطلاعات نگران بودهاند، و دوره کنونی اولین دورهای نیست که از تغییرات چشمگیر در فنآوری اطلاعات شدیدا متاثر میشود. به عنوان مثال، گفته میشود که اختراع دستگاه چاپ توسط یوهان گوتنبرگ در قرن پانزدهم، که منجر به چاپ انجیل و قرار گرفتن آن در دسترس بخش بزرگی از اروپا گردید، نقش عمدهای در شروع اصلاحات داشته است. انقلاب اطلاعاتی کنونی، که گاها "انقلاب صنعتی سوم " نیز خوانده میشود، ریشه در پیشرفتهای تکنولوژیکی سریع در زمینه کامپیوتر، ارتباطات و نرمافزار دارد که متعاقبا منجر به کاهش اساسی هزینه ایجاد، پردازش و انتقال اطلاعات گردیده است. طی30 سال، سرعت محاسباتی در هر 18 ماه دو برابر میشد، در حالیکه در آغاز قرن بیستویکم هزینه آن هزار برابر نسبت به اوایل دهه 1970 کاهش یافته بود. در سال 1993 حدود 50 وبسایت در جهان وجود داشت؛ تا انتهای دهه این رقم از 5 میلیون فراتر رفته بود. تا سال 2010 چین به تنهایی نزدیک به 400 میلیون کاربر داشت. پهنای باندهای مخابرات به سرعت افزایش مییابد، و هزینههای مخابراتی حتی از هزینههای قدرت محاسباتی نیز سریعتر کاهش مییابند. تا همین اواخر در سال 1980، تماسهای تلفنی روی سیمهای مسی در هر ثانیه تنها یک صفحه اطلاعات را میتوانستند منتقل کنند، در حالیکه امروز، یک رشته باریک فیبر نوری میتواند نود هزار جلد کتاب را در یک ثانیه منتقل کند. در سال 1980 یک گیگابایت حافظه فضایی به اندازه یک اتاق را اشغال میکرد؛ امروز 200 گیگابایت حافظه در جیب پیراهن شما جای میگیرد. مقدار اطلاعات دیجیتال هر پنج سال ده برابر میشود. این موضوع برای قدرت و حاکمیت در قرن بیستویکم چه معنایی میتواند داشته باشد؟ فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است این استاد دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود به تعاریف گوناگون قدرت پرداخته و مینویسد: "قدرت "، به عنوان مضمونی که به طور وسیع مورد استفاده قرار میگیرد، به طور شگفتانگیزی نامحسوس بوده و اندازهگیریاش مشکل است. همانند بسیاری از ایدههای پایه، قدرت یک مفهوم مورد بحث است. هیچ تعریف واحدی وجود ندارد که مورد قبول تمام کسانی که از این واژه استفاده میکنند قرار داشته باشد، و تعریفی که افراد برای آن انتخاب میکنند منعکس کننده منافع و ارزشهایشان است. فرهنگ لغت به ما میگوید که قدرت ظرفیت انجام کارها است، اما اگر به طور ویژه به مسائل سیاسی علاقمند باشید، قدرت عبارت است از توانایی تاثیر بر افراد دیگر به منظور نیل به نتایج مورد نظر. برخی افراد این را نفوذ مینامند، و قدرت را از نفوذ متمایز میسازند، اما علت اینکه در این تعریف سردرگمی وجود دارد این است که فرهنگ لغت این دو واژه را طوری تعریف کرده است که به جای یکدیگر به کار میروند. به قول یک اقتصاددان، هدف اصلی جامعهشناسان از کاربرد مفهوم "قدرت A در مقابل B "، تعریف احتمالات سیاسی پیشروی A است. از دیدگاه "ماکس وبر "، میخواهیم بدانیم امکان اینکه یک بازیگر در یک رابطه اجتماعی بتواند خواسته خود را پیش ببرد، چقدر است. حتی هنگامیکه بر روی عوامل یا بازیگران بخصوصی تمرکز میکنیم، بدون مشخص کردن قدرت برای "انجام چه چیز "، نمیتوانیم بگوییم که یک بازیگر "قدرت دارد ". باید مشخص شود که چه کسانی در رابطه قدرت درگیر هستند، به علاوه اینکه چه موضوعاتی مورد بحث هستند. اظهارنظر در مورد قدرت همیشه به زمینه بستگی دارد، و فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است. جوزف اس. نای معتقد است، تعاریف علوم اجتماعی نوین از قدرت رفتاری، گاها تحت عنوان "سه روی قدرت " خلاصه میشوند. اولین جنبه یا "روی " قدرت در دههی 1950 توسط "رابرت دال " [Robert Dahl] طی تحصیل در دانشگاه "نیو هاون " (New Haven) تعریف شد. تمرکز او بر روی وادار ساختن افراد برای انجام کاری که در شرایط دیگر آن را انجام نمیدهند، امروزه به طور وسیعی کاربرد دارد، اگر چه تنها بخشی از رفتار قدرت را شامل میشود. در دهه 1960 دو دانشمند علوم سیاسی به نامهای "پیتر باچراچ " [Peter Bachrach] و "مورتون باراتز " [Morton Baratz] به این موضوع اشاره کردند که تعریف دال فاقد چیزی است که آنها "روی دوم قدرت " مینامیدند؛ و آن همان بعد تعیین برنامه، یا تنظیم مسائل به نحوی است که مسئله تحمیل و اجبار هرگز مطرح نشود. در دهه 1970، یک جامعهشناس به نام "استیون لوکز " [Steven Lukes] عنوان کرد که عقاید و باورها نیز در شکل دادن به سلایق دیگران موثر هستند، و فرد با تعیین خواستههای دیگران نیز میتواند اعمال قدرت نماید. در سال 1990، من قدرت سخت و نرم را همراه با دامنهای از رفتار اجباری تا انتخابی، از یکدیگر متمایز کردم. رفتار قدرت سخت بر پایه اجبار و پرداخت قرار دارد. اما رفتار قدرت نرم بر اساس تدوین دستورکار، جذب یا ترغیب استوار است. حتی کشورهای بزرگی مانند آمریکا، که منابع عظیمی از قدرت سخت و نرم در اختیار دارند، خود را در حال تقسیم عرصه با بازیگران جدید و مواجه شدن با مشکلات بیشتر در کنترل مرزهایشان در حوزه سایبر مییابند. فضای سایبر جای فضای جغرافیایی را نخواهد گرفت و حاکمیت دولت را منسوخ نخواهد ساخت، اما پراکندگی قدرت در فضای سایبر وجود خواهد داشت و اعمال قدرت در هر یک از این ابعاد را به شدت پیچیده خواهد ساخت. قدرت سایبری در ادامه این مقاله آمده است که قدرت بر اساس منابع اطلاعاتی چیز جدیدی نیست؛ اما قدرت سایبری چرا. تعاریف متعددی برای فضای سایبر وجود دارد اما عموما "سایبر " پیشوندی است که معنای فعالیتهای مرتبط با کامپیوتر و الکترونیک را میرساند. بر اساس یکی از تعاریف، "فضای سایبر یک حوزه عملیاتی است که به منظور بهرهبرداری از اطلاعات از طریق سیستمهای به هم پیوسته و زیرساخت یکپارچه آنها، با استفاده از علم الکترونیک شکل گرفته است. " قدرت به زمینه بستگی دارد، و قدرت سایبری به منابعی که قلمرو فضای سایبر را شکل میدهند. بعضی وقتها فراموش میکنیم که فضای سایبر تا چه حد تازگی دارد. در سال 1969، وزارت دفاع آمریکا تحت پروژه ARPANET شروع به اتصال محدود چند کامپیوتر کرد، و در سال 1972 کدهای تبادل داده (TCP/IP) ایجاد شدند تا یک اینترنت اولیه را که قادر به مبادله بستههای اطلاعات دیجیتال باشد، تشکیل دهند. سیستم نام دامنه آدرسهای اینترنتی در سال 1983 شروع شد، و اولین ویروسهای کامپیوتری در حدود همان زمان بوجود آمدند. شبکه جهانی (World Wide Web) در سال 1989 آغاز به کار کرد؛ معروفترین موتور جستجو، یعنی گوگل، در سال 1998 تاسیس شد؛ و دایرةالمعارف منبع باز ویکیپدیا در سال 2001 آغاز به کار کرد. در اوخر دهه 1990 شرکتهای تجاری استفاده از فنآوری جدید را آغاز کردند تا تولید و فروش را در زنجیرههای پیچیده تامین جهانی تغییر دهند. پهنای باند و مزارع سرور برای پشتیبانی از "پردازش ابری "، که طی آن شرکتها و افراد میتوانند دادهها و نرمافزارهایشان را در وب ذخیره کنند، تنها همین اواخر بوجود آمدهاند. ICANN (شرکت اختصاص اسامی و شمارهها در اینترنت) در سال 1998 بوجود آمد، و دولت آمریکا تنها از ده سال پیش توسعه طرحهای ملی جدی برای امنیت سایبری را آغاز کرده است. در سال 1992، تنها یک میلیون کاربر اینترنت وجود داشت؛ طی 15 سال این رقم به یک میلیارد رسید. در همان اوایل، طرفداران آزادی اندیشه اعلام کردند که "اطلاعات میخواهد آزاد باشد " و اینترنت را به عنوان پایان کنترل حکومتها و "مرگ فاصله " ترسیم کردند. در عمل، حکومتها و قلمروهای جغرافیایی هنوز نقش مهمی ایفا میکنند، اما پراکندگی قدرت چیزی است که در این حوزه بارز است. استاد برجسته دانشگاه هاروارد در تشریح فضای سایبری مینویسد: فضای سایبر را میتوان به صورت لایههای زیادی از فعالیتها تصور کرد، اما برداشت ساده و اولیه آن را به صورت یک رژیم مرکب منحصر بفرد از خصوصیات فیزیکی و مجازی به تصویر میکشد. لایهی زیرساخت فیزیکی از قوانین اقتصادی "منابع رقیب و افزایش هزینههای جانبی "، و قوانین سیاسی "قدرت عالیه و کنترل " پیروی میکند. لایهی مجازی یا اطلاعاتی، از ویژگی اقتصادی "بازده فزاینده نسبت به مقیاس " برخوردار بوده و رسوم سیاسی آن به گونهای است که کنترل قانونی را مشکل میسازد. از حوزه اطلاعاتی، که هزینهها در آن پایین است، میتوان حملاتی را علیه حوزه فیزیکی، که منابع آن کمیاب و گران هستند، انجام داد. اما برعکس، کنترل لایهی فیزیکی میتواند آثار سرزمینی و برونمرزی بر لایهی اطلاعاتی داشته باشد. رفتار قدرت سایبری بر مجموعهای از منابع استوار است که به ایجاد، کنترل و انتقال اطلاعات بر اساس الکترونیک و کامپیوتر مربوط میشوند - یعنی زیرساخت، شبکهها، نرمافزار، و مهارت انسانی. این قدرت یک شبکه سراسری از کامپیوترهای به هم پیوسته (اینترنت) را شامل میشود، اما همچنین شبکههای داخلی (اینترانت)، فنآوریهای تلفن همراه و ارتباطات ماهوارهای را نیز در بر میگیرد. اگر بخواهیم از بعد رفتاری تعریف کنیم، قدرت سایبری عبارت است از توانایی کسب نتایج مطلوب با استفاده از منابع اطلاعاتی الکترونیکی در حوزه سایبری. طبق یکی از تعاریف جامع، قدرت سایبری یعنی "توانایی استفاده از فضای سایبر برای خلق مزیتها و تاثیر بر رویدادهای محیطهای عملیاتی دیگر و ابزارهای قدرت ". قدرت سایبری میتواند برای حصول نتایج مطلوب در داخل فضای سایبر استفاده شود، یا میتواند از ابزارهای سایبری برای کسب نتایج مطلوب در حوزههای دیگر خارج از فضای سایبر استفاده کند. وی میافزاید: به همین سیاق، قدرت دریایی به استفاده از منابع در حوزه دریا برای پیروزی در نبردهای دریایی، کنترل نقاط بازرسی کشتیرانی نظیر تنگهها، و نمایش حضور در دریاها اتلاق میگردد، اما همچنین توانایی استفاده از دریاها برای تاثیر گذاشتن بر نبردها، تجارت، و افکار در خشکی را نیز شامل میگردد. در سال 1890، "آلفرد تایر ماهان " [Alfred Thayer Mahan] اهمیت قدرت دریایی را در زمینه فنآوریهای جدید موتور بخار، زره و توپهای دوربرد برجسته ساخت. در سال 1907 "تئودور روزولت " نیروی دریایی آبهای آزاد خود را به شکل قابلتوجهی گسترش داده و آن را به سرتاسر جهان گسیل نمود. پس از معرفی هواپیما در جنگ جهانی اول، نظامیان شروع به نظریه پردازی در مورد حوزه قدرت هوایی و قابلیت آن برای حمله مستقیم به مرکز ثقل شهری دشمن بدون نیاز به عبور ارتش از مرزها کردند. سرمایهگذاریهای فرانکلین روزولت در قدرت هوایی در جنگ جهانی دوم حیاتی بود. پس از ساخت موشکهای قارهپیما و ماهوارههای شناسایی و مخابراتی در دهه 1960، نویسندگان شروع به نظریهپردازی در مورد حوزه مخصوص قدرت فضایی نمودند. "جان اف کندی " برنامهای را آغاز کرد تا از پیشگامی آمریکا در فضا مطمئن گردیده و یک انسان را به ماه بفرستد. در سال 2009، "باراک اوباما " خواستار یک پیشقدمی بزرگ و جدید در زمینه قدرت سایبری شد، و کشورهای دیگر نیز این رویه را پیش گرفتهاند. به محض اینکه تغییرات تکنولوژیکی حوزههای قدرت را تغییر میدهند، رهبران سیاسی نیز با آن همراهی میکنند. حوزه سایبر از این نظر منحصر بفرد است که مصنوعی و جدید بوده و به مراتب سریعتر از محیطهای دیگر در معرض تغییرات تکنولوژیکی است. به طوریکه یک ناظر عنوان کرد "جغرافیای فضای سایبر خیلی ناپایدارتر از محیطهای دیگر است. جابجا کردن کوهها و دریاها مشکل است، اما با فشردن یک کلید میتوان بخشهایی از فضای سایبر را خاموش و روشن کرد. " گسیل کردن الکترونها به سرتاسر جهان ارزانتر و سریعتر از جابجایی کشتیهای بزرگ در فواصل طولانی آن هم با اصطکاک آب شور است. هزینههای ساخت هواپیمابرها و ناوگانهای زیردریایی، موانع عظیمی را برای ورود کشورها به این حوزه ایجاد میکنند و ما را قادر میسازد تا از تسلط دریایی آمریکا دم بزنیم. با اینکه دزدی دریایی یک گزینه محلی برای بازیگران غیردولتی در مناطقی چون تنگههای سومالی و مالاکا است، کنترل دریایی از دست بازیگران غیردولتی خارج است. به همین ترتیب، با اینکه بازیگران دولتی و خصوصی بسیاری در حوزه هوایی وجود دارند، یک کشور هنوز هم میتواند به دنبال کسب برتری هوایی از طریق سرمایهگذاریهای کلان در جنگندههای نسل پنجم و سیستمهای پشتیبانی ماهوارهای باشد. در مقابل، به طوریکه قبلا ذکر شد، موانع ورود به حوزه سایبر آنقدر کم هستند که بازیگران غیردولتی و دولتهای کوچک نیز میتوانند با هزینهای پایین نقش برجستهای ایفا نمایند. بر خلاف دریا، هوا و فضا، "حوزه سایبر در سه ویژگی با جنگ زمینی مشترک است - ولو در ابعادی حتی بزرگتر. این ویژگیها عبارتند از تعداد بازیکنان، آسان بودن ورود، و شانس اختفا. بر روی زمین، تسلط معیاری نیست که به سادگی بتوان اندازه گرفت. " با اینکه کشورهای معدودی نظیر آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چین استعداد بیشتری نسبت به دیگران دارند، اما صحبت از تسلط در فضای سایبر، به طوریکه در مورد قدرتهای دریایی و هوایی رایج است، بیمعناست. حتی اگر چنین چیزی وجود هم داشته باشد، وابستگی به سیستمهای سایبری پیچیده برای پشتیبانی از فعالیتهای نظامی و اقتصادی، نقاط ضعف جدیدی را در کشورهای بزرگ بوجود میآورد که میتوانند مورد بهرهبرداری بازیگران غیر دولتی واقع گردند. در ادامه جوزف اس. نای به مقایسه مناقشات در جهان فیزیکی و در حوزه سابیری پرداخته و مینویسد: مناقشهی شدید در حوزه سایبر یا "جنگ سایبری " نیز متفاوت است. در جهان فیزیکی، دست حکومتها در استفاده از نیرو در مقیاس وسیع تقریبا باز است، کشور مدافع شناخت کامل از عوارض دارد، و حملات در نتیجه فرسایش یا خستگی پایان مییابند. منابع و تحرک، هر دو هزینهبر هستند. اما در دنیای مجازی، بازیگران متنوع و گاها ناشناس هستند، فاصله فیزیکی بیاهمیت است، و یک "تهاجم مجازی تقریبا مفت تمام میشود ". از آنجا که اینترنت بیشتر برای راحتی استفاده طراحی شده بود تا امنیت، در حال حاضر تهاجم بر دفاع مزیت دارد. با پیشرفت فنآوری در بلندمدت، از جمله "مهندسی مجدد " برخی سیستمها برای امنیت بیشتر، اوضاع نباید به همین منوال ادامه یابد، اما در این مرحله فعلا اینگونه است. طرف بزرگتر توانایی محدودی در خلع سلاح یا نابودی دشمن، اشغال سرزمین، یا استفاده موثر از سلاحهای راهبردهای دارد. به طوریکه در ادامه خواهیم دید، بازدارندگی ممکن است، اما به خاطر مسائلی که در نسبت دادن حمله به یک منبع وجود دارد فرق میکند. ابهام در تمامی جنبهها وجود دارد و هرج و مرج را تقویت میکند. افزونگی، انعطاف و بازسازی سریع مولفههای حیاتی دفاع هستند. به طوری که یک کارشناس عنوان کرده است، "تلاش برای انتقال مفاهیم سیاسی از شکلهای دیگر جنگ نه تنها ناکام خواهد ماند، بلکه در برنامهریزی و سیاست اخلال ایجاد خواهد کرد. " قدرت سایبری بسیاری از حوزههای دیگر - از جنگ تا تجارت - را تحت تاثیر قرار میدهد. همانطور که در مورد قدرت دریایی میتوان قدرت دریایی در اقیانوسها را از قدرت دریایی در خشکی متمایز ساخت، در مورد قدرت سایبری هم دو نوع قدرت "داخل فضای سایبری " و "بیرون فضای سایبری " قابل تمایز هستند. به عنوان مثال، هواپیمای مستقر در ناو هواپیمابر میتواند در نبردهای خشکی شرکت کند؛ در نتیجه کارآیی نسل جدید کشتیهای کانتینربر تجارت و بازرگانی میتوانند رشد کنند؛ و قدرت نرم یک کشور میتواند با شرکت کشتیهای بیمارستانی در ماموریتهای بشردوستانه افزایش یابد. در داخل حوزه سایبر ابزار اطلاعاتی میتوانند برای تولید قدرت نرم از طریق تدوین دستورکار، جذب یا ترغیب به کار روند. برای نمونه، ترغیب جامعه برنامهنویسان برنامههای منبع باز (open source) برای اتخاذ یک استاندارد جدید مثالی از یک هدف نرم در داخل فضای سایبر است. منابع سایبری همچنین میتوانند در داخل فضای سایبر قدرت سخت تولید کنند. برای مثال، بازیگران دولتی یا غیردولتی میتوانند با استفاده از "باتنتهای " مرکب از صدها هزار کامپیوتر آلوده (یا بیشتر) یک حمله انکار سرویس توزیع شده را سازماندهی کنند، به طوریکه سیستم اینترنت یک شرکت یا کشور را زیر حمله گرفته و آن را از کار بیاندازد. سازمان دادن یک باتنت با نفوذ دادن یک ویروس به کامپیوترهای بدون محافظ کار نسبتا سادهای است، و با چند صد دلار میتوان به طور غیرقانونی باتنتها را در اینترنت کرایه کرد. بعضی وقتها تبهکاران با هدف اخاذی به این کار مبادرت میورزند. موارد دیگر میتواند "هکتیویستها " را شامل گردد. هکتیویستها نفوذگرانی هستند که انگیزههای ایدئولوژیک دارند. برای مثال، هکرهای تایوانی و چینی مرتبا سایتهای یکدیگر را هک میکنند. در سال 2007، استونی دچار یک حمله "انکار سرویس توزیعشده " گردید. این حمله به "هکرهای میهنپرست " روسی نسبت داده شد که از برداشتن یادبود سربازان شوروی مربوط به جنگ جهانی دوم آزردهخاطر شده بودند. در سال 2008، درست کمی پیش از تهاجم نیروهای روس، گرجستان مورد یک حمله انکار سرویس قرار گرفت که دسترسی به اینترنت را از کار انداخت. (اگرچه دولت روسیه تکذیب میکند، ولی به نظر میرسد که در هر دو مورد دولت روسیه هکرها را تشویق به این کار کرده است.) شکلهای دیگر قدرت سخت در داخل فضای سایبر شامل جاسازی کدهای مخرب برای اخلال در سیستمها یا سرقت داراییهای اطلاعاتی میشود. گروههای تبهکار این کار را برای سود انجام میدهند، و حکومتها ممکن است آن را به عنوان راهی برای افزایش منابع اقتصادی خود انجام دهند. مثلا چین از سوی تعدادی از کشورها به انجام چنین فعالیتهایی متهم شده است. اثبات ریشه یا انگیزه چنین حملاتی اغلب خیلی مشکل است چرا که حمله کنندگان میتوانند نفوذهای خود را از طریق سرورهایی در کشورهای دیگر انجام دهند. برای مثال، بیشتر حملات علیه استونی و گرجستان از سرورهای آمریکایی صورت گرفته بودند. استاد دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود مینویسد: اطلاعات سایبری همچنین میتوانند در فضای سایبری گردش کنند تا به وسیله جذب شهروندان کشورهای دیگر قدرت نرم بوجود بیاورند. یک برنامهی تبلیغات سیاسی در اینترنت مثالی برای این موضوع است. اما اطلاعات سایبری همچنین میتوانند به یک منبع قدرت سخت تبدیل شوند، که میتواند به اهداف فیزیکی در یک کشور دیگر صدمه وارد کند. برای مثال، بیشتر صنایع مدرن و خدمات دولتی فرایندهایی دارند که توسط کامپیوترهای متصل به سیستمهای SCADA (کنترل نظارتی و جمعآوری دادهها) پردازش میشوند. نرمافزار مخربی که به این سیستمها وارد میشود، میتواند برای خاموش کردن فرایندی که آثار کاملا فیزیکی دارد برنامهریزی شده باشد. برای مثال، اگر یک هکر یا یک حکومت برق یک شهر شمالی مانند شیکاگو یا مسکو را در وسط ماه فوریه (بهمن) قطع کند، خسارت وارده خیلی بیشتر از بمباران این شهرها خواهد بود. در برخی تاسیسات نظیر بیمارستانها، مولدهای اضطراری میتوانند در صورت قطعی برق اوضاع را به حالت اول برگردانند، اما بر آمدن از عهده خاموشیهای گستردهی منطقهای مشکلتر خواهد بود. به طوریکه جدول بالا نشان میدهد، ابزار فیزیکی میتوانند منابعی از قدرت باشند که از طریق آن میشود دنیای سایبر را هدف قرار گرفت. برای نمونه، روترها و سرورهای فیزیکی و کابلهای فیبر نوری منتقلکننده الکترونهای اینترنت، موقعیتهای جغرافیایی در داخل قلمروهای حکومتی دارند، و شرکتهای گرداننده و استفاده کننده اینترنت تابع قوانین آن حکومتها هستند. حکومتها میتوانند اجبار مادی بر شرکتها و افراد اعمال کنند - چیزی که "نشانه نظامهای حقوقی سنتی " نامیده میشود. پیگرد قانونی یاهو را وادار کرد آنچه را که به فرانسه میفرستد کنترل کند، و گوگل مجبور شد ادبیات ضد یهود را از جستجوهای آلمان حذف کند. اگرچه در کشور محل این شرکتها، یعنی آمریکا، "دفاع از آزادی بیان " شعار رایج بود، اما زندان، جریمه، و کوتاه کردن دست آنها از این بازارهای مهم تاوانی بود که در صورت عدم برآوردن این خواستهها میبایست بپردازند. حکومتها از طریق تهدید فیزیکی سنت واسطههایی چون ISPها، مرورگرها، موتورهای جستجو و واسطههای مالی، رفتار را در اینترنت کنترل میکنند. در رابطه با سرمایهگذاری در منابع فیزیکی بوجود آورنده قدرت نرم، باید گفت که حکومتها میتوانند با راهاندازی سرورها و نرمافزار ویژه به فعالان حقوق بشر در کشورهای مختلف کمک کنند تا با وجود تلاش دولتهای آنان برای بایکوت کردن آنها، پیامهای خود را منتشر سازند. در نهایت، به طوریکه جدول 1 نشان میدهد، ابزارهای فیزیکی میتوانند هر دو منبع قدرت سخت و نرم را فراهم نمایند، که میتوانند علیه اینترنت به کار روند. لایهی اطلاعات سایبری بر روی یک زیرساخت فیزیکی قرار دارد که در مقابل حمله مستقیم نظامی یا خرابکاری از سوی حکومتها یا بازیگران غیردولتی نظیر جنایتکاران و تروریستها آسیبپذیر است. سرورها میتوانند منفجر شوند و کابلها میتوانند قطع گردند. و در حوزه قدرت نرم، بازیگران غیردولتی و NGOها میتوانند با ترتیب دادن تظاهراتهای فیزیکی شرکتها (و حکومتهایی) را که به زعم آنها از اینترنت سوءاستفاده میکنند، رسوا نمایند. به عنوان مثال، در سال 2006 تظاهر کنندگان در واشنگتن علیه یاهو و شرکتهای دیگری که اسامی فعالان چینی را ارائه کرده و به دستگیری آنها توسط دولت چین منتهی شده بودند، دست به راهپیمایی زدند. نوع دیگر نگاه کردن به قدرت در حوزه سایبر این است که سه رو یا جنبه قدرت رابطهای را مد نظر قرار دهیم. در فضای سایبر شواهدی از رفتار قدرت سخت و نرم را میتوان در تمامی جنبهها یافت. اولین روی قدرت، قابلیت یک بازیگر برای وادار کردن دیگران به انجام چیزهایی بر خلاف صلیقه یا راهبردهای اصلی خودشان است. مثالهای مرتبط با قدرت سخت میتوانند شامل حملات انکار سرویس، به علاوه دستگیری وبلاگ نویسان مخالف یا به نوعی جلوگیری از کار آنها باشد. برای مثال، در دسامبر 2009، کشور چین یک وبلاگنویس و فعال کهنهکار حقوق بشر به نام "لیو ژیابو " [Liu Xiaobo] را به خاطر "تحریک براندازی نظام " به 11 سال حبس محکوم کرد، و محدودیتهای جدیدی را برای ثبت و راهاندازی وبسایتها توسط افراد وضع نمود. یک ارائه دهنده خدمات میزبانی وب در چین این یادداشت را گذاشته بود که "به مدت 9 سال یک کار موفق و قانونی را اداره کردهام، اما اکنون ناگهان به من میگویند که کاری که میکنم مرا یک مجرم میسازد. " در زمینه قدرت نرم، یک فرد یا سازمان ممکن است تلاش نماید تا دیگران را متقاعد سازد که رفتارشان را تغییر دهند. هنگامیکه مقامات ژاپنی مواضعی اتخاذ میکردند که مغایر نگرش چینیها در مورد روابط دهه 1930 بین دو کشور بود، حکومت چین از اینترنت برای بسیج دانشآموزان به منظور تظاهرات علیه ژاپن استفاده میکرد. هدف ویدئوهای القاعده در اینترنت جذب افراد برای آرمان خودشان، و مثالی دیگر برای استفاده از قدرت نرم جهت تغییر افکار و صلایق اصلی مردم است. دومین روی قدرت، تدوین یا تعیین برنامه است که در آن یک بازیگر با کنار گذاشتن راهبردهای بازیگران دیگر، گزینههای پیش روی آنان را حذف میکند. اگر این کار خلاف میل آنان باشد، آنگاه جنبهای از قدرت سخت خواهد بود؛ اگر به عنوان یک کار مشروع پذیرفته شود، مثالی از قدرت نرم خواهد بود. این نویسنده آمریکایی در ادامه مقاله خود مینویسد: با استناد به "طرح شبکه آزاد " (Open Net Initiative)، دستکم 40 کشور از فیلترها و فایروالهای به شدت محدود کننده استفاده میکنند تا جلوی بحث در مورد موضوعات مشکوک را بگیرند. 18 کشور درگیر سانسور سیاسی هستند که این امر در چین، ویتنام "فراگیر "، و در لیبی، اتیوپی و عربستان "چشمگیر " توصیف شده است. بیش از 30 کشور بنا به دلایل اجتماعی سایتهای مرتبط با موضوعاتی چون سکس، قمار و مواد مخدر را فیلتر میکنند. حتی خود آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی به صورت "گزینشی " این کار را انجام میدهند. این کار گاهی پذیرفته میشود و گاهی نه. اگر فیلترینگ سرّی باشد، برای شهروندان سخت است که بدانند چه چیزی را نمیدانند! فنآوریهای فیلترینگ نسل اول در نقاط به اصطلاح بازرسی اینترنتی نصب میشوند و کارشان جلوگیری از دسترسی به فهرستی از پیش تعیین شده از وبسایتها و آدرسها است. آنها اغلب برای کاربران شناختهشده هستند، اما اکنون آنها را با فنآوریهای هوشمندتری تکمیل کردهاند که پنهانکارتر و پویاتر بوده و "درست به موقع " دشمنان را هدف قرار میدهند. در برخی موارد، آنچه که برای یک گروه قدرت سخت به نظر میرسد، برای دیگری جذاب قلمداد میشود. پس از شورشهای "سینکیانگ " در سال 2009، چین هزاران وبسایت را مسدود و پیامکها را سانسور کرد. این کار ارتباطات را برای ساکنان منطقه مشکلتر کرد، اما در عوض باعث رواج جایگزینهای داخلی برای سایتهایی چون یوتیوب، فیسبوک و توییتر گردید که از دید "هکرهای میهنپرست " جالب بود. هنگامیکه صنعت موسیقی بیش از 12000 آمریکایی را به خاطر سرقت مالکیت معنوی از طریق دانلود غیرقانونی موسیقی تحت پیگرد قرار داد، کسانی که تحت پیگرد قرار گرفته بودند، و همچنین خیلیهایی که از آنها شکایت نشده بود، این تهدید را به عنوان قدرت سخت قلمداد کردند. اما هنگامیکه یک شرکت فراملی مانند اپل تصمیم میگیرد که اجازه ندهد برنامههای بخصوصی روی آیفون دانلود شوند، بسیاری از خریداران حتی روحشان هم از این سر و ته زدنها خبر ندارد، و تعداد کمی از آنها الگوریتمهایی را که جستجوهای آنها را هدایت میکنند، درک میکنند. سومین روی قدرت این است که یک بازیگر به سلایق اصلی بازیگران دیگر شکل میدهد تا برخی از راهبردها حتی مجال مطرح شدن هم نیابند. هنگامیکه شرکتها تصمیم گرفتند یک کد را به جای کد دیگر برای محصولات نرمافزاریشان استفاده کنند، خریداران کمی به این موضوع توجه کردند. حکومتها ممکن است تبلیغاتی را برای نامشروع ساختن عقاید معینی چون مذهب فالون گونگ در چین انجام دهند و انتشار افکار آن را در اینترنت محدود ساخته و بدین ترتیب شناختن آن را برای مردم چین مشکل سازند. عربستان برخی از سایتهای الحادی را برای شهروندانش غیرقابل دسترس ساخته است. دولت آمریکا تدابیری را علیه شرکتهای کارت اعتباری وضع کرده است تا قماربازی اینترنتی برای شهروندانش ناممکن گردد. فرانسه و آلمان از صحبت در مورد ایدئولوژی نازی در اینترنت جلوگیری میکنند. در موارد معدود، همچون هرزهنگاری کودکان، یک اجماع گسترده در تمامی فرهنگها برای محدود ساختن دسترسی به برخی عقاید و تصاویر وجود دارد. بازیگران و منابع قدرت نسبی آنها این نویسنده آمریکایی در ادامه به تجزیه و تحلیل پراکندگی قدرت در حوزه سایبر و بازیگران آن پرداخته و مینویسد: قدرت در حوزه سایبر با وسعت تعداد بازیگران، و کاهش نسبی اختلاف قدرت در بین آنها نمایان میگردد. از یک هکر نوجوان تا یک دولت بزرگ، هر کس میتواند در فضای سایبر خسارت به بار بیاورد، و به طوریکه کاریکاتور معروف نشریه New Yorker عنوان کرده بود، "در اینترنت هیچکس نمیداند که شما یک سگ هستید " [کنایه از آدم پست و بزدل]. ویروس معروف "Love Bug " که توسط یک هکر در فیلیپین منتشر شد، تخمین زده میشود که 15 میلیارد دلار خسارت وارد کرده باشد. شبکههای کامپیوتری ضروری برای ارتش آمریکا "روزانه صدها هزار بار " مورد حمله قرار میگیرند. گفته شد که گروههای مجرم سایبری در سال 2008 بیش از 1 تریلیون دلار اطلاعات و داراییهای معنوی را سرقت کردهاند. یک شبکه جاسوسی سایبری - به نام "گاستنت " (GhostNet) - کشف شد که 1295 کامپیوتر را در 103 کشور آلوده کرده بود و 30 درصد این تعداد اهداف باارزش دولتی بودند. گروههای تروریستی از وب برای جذب اعضای جدید و برنامهریزی عملیاتهایشان استفاده میکنند. فعالان سیاسی و زیست محیطی، وبسایتهای شرکتها و دولتها را مختل میکنند. آنچه که در مورد قدرت در حوزه سایبر بارز است این نیست که حکومتها - به طوری که در اوایل پیشبینی میشد - از این عرصه خارج هستند، بلکه منابع مختلف قدرت در دستان بازیگران مختلف، و باریک شدن شکاف بین بازیگران دولتی و غیردولتی نکته بارز در این زمینه است. با این حال، کاهش نسبی اختلاف قدرت به معنای برابری نیست. دولتهای بزرگ هنوز منابع بیشتری در اختیار دارند. در اینترنت دست بالای دست بسیار است. به طور تقریبی، بازیگران را در فضای سایبر میتوان به سه دسته تقسیم کرد: حکومتها، سازمانهای دارای شبکههای ساختیافته، و افراد و شبکههایی با ساختار ضعیف. (البته زیرگروههای بسیاری وجود دارند) از آنجا که زیرساختهای فیزیکی اینترنت به مکانهای جغرافیایی متصل بوده و حکومتها اختیار این فضاهای جغرافیایی را در دست دارند، مکان کماکان یک منبع قدرت در حوزه سایبر محسوب میشود. حکومتها میتوانند گامهایی را برای هزینه کردن در زیرساختها، آموزش کامپیوتر، و حفاظت از دارایی معنوی بردارند، و این کار باعث تشویق توسعه استعدادها در داخل مرزهایشان خواهد شد. ارائهی کالاهای عمومی، در یک محیط قانونی و نظارتی، میتواند استعدادهای رشد تجاری سایبری را برانگیزد. به عنوان مثال، کره جنوبی در زمینهی توسعه عمومی قابلیتهای قابل حصول با افزایش پهنای باند پیشگام شده است. شهرت مشروع و لایق میتواند قدرت نرم یک حکومت را در بین بازیگران دیگر حوزه سایبر افزایش دهد (یا برعکس تضعیف کند). جغرافیا همچنین به عنوان اهرمی برای حکومتها جهت اعمال اجبار و کنترل قانونی عمل میکند. برای مثال، پس از شورشهای سینکیانگ در سال 2009، حکومت چین توانست 19 میلیون سکنهی این منطقه را که دو برابر تگزاس وسعت دارد، از ارسال پیامک، انجام تماسهای بینالمللی، و دسترسی اینترنتی به همه سایتها، به جز چند سایت حکومتی، محروم نماید. خسارت وارده به تجارت و گردشگری قابل توجه بود، اما حکومت چین بیشتر نگران ثبات سیاسی بود. در سال 2010 هنگامیکه شرکت SWIFT، که هماهنگی و ثبت انتقالات پولی بین بانکها را عهده دار است، سرورهای کلیدی خود را از آمریکا به اروپا منتقل کرد، معنای این کار این بود که از این به بعد برای تحویل اطلاعات به خزانهداری آمریکا - با هدف مبارزه با تروریسم - باید اجازه اتحادیه اروپا را کسب میکرد. هنگامیکه پارلمان اروپا با تصویب یک توافق در سطح اروپا مخالفت کرد، SWIFT اعلام کرد که "هیچ مبنای قانونی برای ما وجود ندارد که اطلاعات مراکز اروپایی خود را در اختیار خزانهداری آمریکا بگذاریم. " جدول منابع قدرت نسبی بازیگران در حوزه سایبر الف. حکومتها 1. توسعه و حمایت از زیرساخت، آموزش، دارایی معنوی. 2. اجبار قانونی و مادی افراد و واسطههای مستقر در داخل مرزها. 3. گرفتن بازار و کنترل دسترسی؛ مثال: اتحادیه اروپا، چین، آمریکا 4. منابع برای حمله و دفاع سایبری: بوروکراسی، بودجه، سازمانهای اطلاعاتی 5. تامین کالاهای عمومی؛ برای مثال، مقررات لازم برای تجارت 6. داشتن شهرت برای مشروعیت، شفقت، صلاحیت و تولید قدرت نرم ضعفهای کلیدی: وابستگی بالا به سیستمهای پیچیدهای که به راحتی مختل میشوند، ثبات سیاسی، از دست دادن شهرت و حیثیت ب. سازمانها و شبکههای دارای ساختار قوی 1. بودجهها و منابع انسانی کلان؛ صرفهجوییهای تولید انبوه 2. انعطافپذیری فراملی 3. کنترل کد و توسعه محصول 4. آرمهای تجاری و شهرت ضعفهای کلیدی: سرقت دارایی معنوی و قانونی، اخلال در سیستم، از دست دادن شهرت ج. افراد و شبکههایی با ساختار ضعیف 1. هزینه پایین سرمایهگذاری برای ورود 2. گمنامی و راحتی خروج 3. آسیبپذیری نامتقارن در مقایسه با حکومتها و سازمانها ضعفهای کلیدی: اجبار قانونی و غیرقانونی از سوی حکومتها و سازمانها در صورت گیر افتادن اگر بازار گسترده باشد، حکومت میتواند قدرت خود را در خارج از مرزهای خود نیز اعمال نماید. استانداردهای سفت و سخت اروپا درمورد حریم خصوصی تاثیر جهانی داشتهاند. هنگامیکه شرکتهایی مثل "یاهو " یا "داو جونز " (Dow Jones) به خاطر فعالیت اینترنتی در فرانسه یا استرالیا با دعاوی حقوقی مواجه شدند، به جای خروج از این بازارها تصمیم به متابعت گرفتند. مسلما برای حکومتهایی که بر بازارهای وسیع کنترل دارند، این امر یک منبع قدرت است، اما نه الزاما برای همه حکومتها. حکومتها همچنین ظرفیت انجام حملات سایبری تهاجمی را دارند. به عنوان مثال، ناوگان دهم و نیروی هوایی بیستوچهارم آمریکا هیچ کشتی یا هواپیمایی ندارند. فضای سایبر میدان نبرد آنهاست. متاسفانه گزارشات خبری در مورد "میلیونها حمله "، از واژهی "حمله " برای اشاره به هر چیزی - از اسکن پورتهای کامپیوتر تا هک کردن و تغییر صفحه وبسایتها تا عملیاتهای تمام عیار با هدف ایجاد خرابیهای فیزیکی - استفاده میکنند. باید حملات سادهای را که بوسیله نرمافزارهای ارزان قیمت قابل دانلود از اینترنت انجام میشوند، از حملات پیشرفتهای که نقاط ضعف جدیدی را روی سیستمها آشکار میکنند متمایز کرد. انتشار ویروسهای جدید و "حملات روز صفر " (حملاتی که برای بار اول استفاده میشوند) در زمره حملات پیشرفته محسوب میشوند. این حملات به مهارتی بیش از هک کردن ساده نیاز دارند. کارشناسان همچنین "بهرهبرداری سایبری با هدف جاسوسی " را از "حملات سایبری با اهداف تخریبی " جدا میسازند. حکومتها فعالیتهایی از هر دو نوع را انجام میدهند. در مورد جاسوسی سایبری موارد معدودی علنا تایید شدهاند، اما بیشتر گزارشات، نفوذ به سیستمها را امری فراگیر توصیف میکنند که تنها به حکومتها محدود نمیشود. در مورد حملات سایبری مرتبط با جنگ (در مورد عراق یا گرجستان)، و تخریب تجهیزات الکترونیکی از طریق اقدامات پنهان گزارشاتی وجود دارند. گفته میشود که اسرائیل پیش از بمباران رآکتور هستهای سری سوریه در سپتامبر 2007، از ابزار سایبری برای شکست پدافند هوایی سوریه استفاده کرده بود. بیشتر کارشناسان معتقدند که در جنگهای بین کشورها، حمله سایبری (برعکس سلاح اتمی) بیش از آنکه یک سلاح پرقدرت باشد یک مکمل مهم جنگ متعارف است. کشورها در تدارک میدان نبرد برای آنچه که میتواند مناقشات آینده باشد، به سیستمهای سایبری یکدیگر نفوذ میکنند. نظریهپردازان نظامی چین و آمریکا، هر دو در مورد چنین گامهایی صحبت کردهاند، اما در مورد دکترینهای تهاجم سایبری علنا چیز زیادی عنوان نشده است. یک گزارش شورای ملی پژوهش در سال 2009 اینگونه نتیجهگیری کرد که "سیاست و چهارچوب قانونی امروز برای هدایت و کنترل استفاده دولت آمریکا از حمله سایبری ناقص و به شدت متزلزل است. " اگرچه موفقیت چنین حملاتی به آسیبپذیری هدف بستگی دارد، اما احتمالا بیشتر دولتهای بزرگ در چنین فعالیتی درگیر هستند، و به همین خاطر اقدام یا افشای پیش از موعد باعث پایین آمدن ارزش آنها خواهد شد. حملات "روز صفر " بدون هشدار قبلی احتمالا موثرترین حملات هستند، اما حتی تاثیر آنها نیز ممکن است به تدابیری که هدف برای ایجاد "انعطاف " اتخاذ کرده است - و برخی از آنها ممکن است برای مهاجم ناشناخته باشند - بستگی داشته باشد. حملات سایبری از نوع انکار سرویس یا اخلال در سیستمها نیز توسط بازیگران غیردولتی با اهداف ایدئولوژیکی یا مجرمانه صورت میگیرند، اما چنین گروههایی از ظرفیتهای مشابه دولتهای بزرگ برخوردار نیستند. در کل، انجام حملات کم هزینهای چون انکار سرویس علیه اهداف کم ارزشی مانند سایتها آسان است. اجاره کردن باتنتها ساده است، و وبسایتها اغلب در مورد چنین اقداماتی آسیبپذیر هستند. اما حملات پیچیده علیه اهداف با ارزشی مانند سیستمهای ارتباطات دفاعی نیازمند حملات پرهزینهای است که تلاش سازمانهای اطلاعاتی بزرگ برای نفوذ فیزیکی و یا شکستن کدهای رمز شده را شامل میشود. یک هکر نوجوان و یک دولت بزرگ، هر دو میتوانند آسیبهای قابلتوجهی در اینترنت وارد کنند، اما این امر دلیل نمیشود که آنها در حوزه سایبر از قدرت یکسانی برخوردار باشند. پراکندگی قدرت به معنای برابری قدرت نیست. برخی کارشناسان دولتی معتقدند که بهبود فنآوریها در زمینه رمزنگاری و مدیریت هویت در ظرف پنج سال میتواند تهدیدات علیه اهداف کمارزش را تا حد زیادی کاهش دهد. برخی شرکتهای فراملی از بودجههای هنگفت، منابع انسانی ماهر، و کد کنترل اختصاصی برخوردارند، که این شرکتها را صاحب منابع قدرتی میسازند که خیلی از دولتها فاقد آن هستند. در سال 2009 شرکتهای مایکروسافت، اپل و گوگل به ترتیب درآمد سالانهای معادل 58، 35 و 22 میلیارد دلار داشتند، و در مجموع بیش از 150000 نفر برای آنها کار میکرد. آمازون، گوگل، مایکروسافت و بقیه در گسترش پردازش ابری با یکدیگر رقابت میکند، و مزارعی دارند که در هر یک بیش از 50000 سرور وجود دارد. ساختار فراملی آنها به آنها اجازه میدهد از بازارها و منابع سراسر جهان بهرهبرداری کنند. برای مثال، IBM دو سوم درآمد خود را از آن سوی مرزها کسب میکند، و تنها یک چهارم از 400000 نیروی کار آن در داخل آمریکا مستقر هستند. در همین حال، شرکتهای فراملی برای حفظ وجههی قانونی خود انگیزههایی قوی برای متابعت با ساختارهای قانونی محلی دارند. اما هیچ یک از چنین ظرافتهای قانونی نمیتواند قدرت سازمانهای جنایی را محدود کند. برخی از حملات از نوع "بزن در رو " است، که باعث میشود پیش از فهمیدن دولتها و به روز رسانی سیستمها، آنها منفعت خود را بدست آورده باشند. اما برخی از سازمانها از مقیاس فراملی وسیعی برخوردارند و احتمالا از دولتهای ضعیف اماننامه دارند. قبل از فروپاشی بدست نیروی انتظامی، شبکه اینترنتی بازار سیاه بیش از 2500 عضو در سراسر جهان داشت که اطلاعات مالی، کلمات عبور و کارتهای اعتباری دزدی را خرید و فروش میکردند. تا یک چهارم کامپیوترهای متصل به شبکه ممکن است بخشی از یک باتنت باشند، و برخی از باتنتها شامل میلیونها کامپیوتر هستند. اگرچه برآوردها مختلف است، اما جرایم سایبری ممکن است بیش از یک تریلیون دلار در سال به شرکتها ضرر بزنند. برخی از گروههای جنایی، مانند به اصطلاح "شبکه تجاری روسیه " (RBN)، ممکن است برخی از امکانات شوروی را پس از فروپاشی به ارث برده باشند، و ادعا میشود که ارتباطاتی غیر رسمی با دولت دارند. به گفته یک مقام انگلیسی، "شواهد قوی نشان میدهند که این سازمان در سنت پترزبورگ پلیس محلی، دادگاه محلی و حکومت محلی را در کنترل خود دارد. تحقیقات ما به موانع برجستهای برخورده است. " از آن گذشته، "مهارتهای گروههای جنایی در هک کردن ممکن است آنها را به متحدان طبیعی دولت - ملتهایی تبدیل سازد که به دنبال راهی برای تقویت امکانات خود هستند و در عین حال دخالت در حملات سایبری را انکار میکنند. " برخی از عملیاتهای جنایی گران و پرهزینه، اما ظاهرا پر منفعت هستند. در سال 2006، دفتر ذیحسابی دولت آمریکا تخمین زد که تنها 5 درصد مجرمان سایبری دستگیر یا محکوم شدهاند. در ادامه مقاله حاضر میخوانیم: به طوریکه پیش از این دیدیم، گروههای تروریست از ابزار سایبری به شکلی فعالانه استفاده میکنند، با این وجود تروریسم سایبری به معنای استفاده از ابزار مجازی برای ایجاد تخریب، تاکنون نادر بوده است. با اینکه هیچ چیز نمیتواند مانع از تلاش گروههای تروریستی برای استخدام متخصصان کامپیوتری قابل، یا خرید بدافزارها از گروههای جنایی در اینترنت گردد، "حملات سایبری بیفایدهتر از حملات فیزیکی به نظر میرسند: این حملات قربانیان بالقوهی خود را آکنده از وحشت نمیسازند، فوتوژنیک نیستند، و از نظر بسیاری از مردم رویدادهایی به شدت احساسی قلمداد نمیشوند. " از22 توطئهای که پس از 11 سپتامبر کشف شدهاند، همگی دربردارنده استفاده از مواد م
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 15344
دفعات دیده شده: ۳۷۸۱ | آخرین مشاهده: ۱ ساعت پیش