-
جزئیاتی از فعالیت"سیا"با پوششبنیاد ملی دموکراسی امریکا
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۰
کرملین در سال 2006 میلادی با فعالیت فزاینده انجمنهای خارجی در روسیه مخالفت کرد و افزود برخی از این انجمنها در طرحی مخفی برای بیثباتی کشور مشارکت دارند که بنیاد ملی دموکراسی امریکا سازماندهی این فعالیتها را بر عهده دارد. ولادیسلاو سورکوف مشاور ولادیمیر پوتین رئیس جمهور وقت روسیه مجموعه قوانینی سختگیرانه درباره این سازمانهای غیردولتی تهیه کرد که غرب آن را حمله جدید پوتین دیکتاتور به آزادی انجمنها خواند. تیری میسان در پایگاه اینترنتی ولترنت نو
کرملین در سال 2006 میلادی با فعالیت فزاینده انجمنهای خارجی در روسیه مخالفت کرد و افزود برخی از این انجمنها در طرحی مخفی برای بیثباتی کشور مشارکت دارند که بنیاد ملی دموکراسی امریکا سازماندهی این فعالیتها را بر عهده دارد. ولادیسلاو سورکوف مشاور ولادیمیر پوتین رئیس جمهور وقت روسیه مجموعه قوانینی سختگیرانه درباره این سازمانهای غیردولتی تهیه کرد که غرب آن را حمله جدید پوتین دیکتاتور به آزادی انجمنها خواند. تیری میسان در پایگاه اینترنتی ولترنت نوشت: این سیاست را کشورهای دیگری نیز پیگیری کردند که مطبوعات بین المللی آنها را نیز کشورهای دیکتاتوری نامیدند. دولت امریکا ادعا میکند که برای ترویج دموکراسی در سراسر جهان فعالیت میکند. دولت امریکا میگوید کنگره میتواند به بنیاد ملی دموکراسی کمک کند و این سازمان نیز به نوبه خود و در کمال استقلال میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به انجمنها احزاب سیاسی و یا اتحادیههای کارگری در سراسر جهان کمک کند. این سازمانهای موسوم به غیردولتی میتوانند به فعالیتهای سیاسی در این کشورها بپردازند در حالی که سفارتخانه ها بدون نقص حاکمیت این کشورها نمیتوانند دست به این اقدامات بزنند. بنابراین سوال اساسی اینجاست که بنیاد ملی دموکراسی و شبکه سازمانهای غیردولتی که تحت حمایت مالی این بنیاد هستند ایا واقعا طرحهای ابتکاری جامعه مدنی هستند که کرملین به صورتی ناعادلانه به سرکوب آن میپردازد یا پوششی برای فعالیتهای سرویسهای مخفی امریکایی که آزادانه در کشورهای دیگر مداخله میکنند. برای پاسخ دادن به این پرسش باید به ریشه ها و عملکرد بنیاد ملی دموکراسی امریکا پرداخت اما پیش از هر چیز باید طرح رسمی امریکا برای صدور دموکراسی را تعریف کرد. امریکاییها به دیدگاههای پدران بنیانگذار خود علاقه دارند و بر اساس آن، خود را مجموعهای میدانند که از اروپا به امریکا آمدند تا شهری بر فراز یک تپه بنا کنند تا دنیا را روشن کند. چنین برداشتی در سخنرانیهای سیاسی اکثر روسای جمهور امریکا تکرار میشود. آنها عقیده دارند تمام ملتهای دنیا باید برای رستگاری خود از این الگو پیروی کنند. امریکاییها عقیده دارند کشورشان یک دموکراسی نمونه است و آنها وظیفه ای مسیحایی دارند تا آن را در سراسر جهان ترویج دهند. آنها اساس این فعالیت خود را بر تغییر رژیمهای در کشورهای جهان قرار دارند. با چنین برداشتی، امریکا سیاست خارجی دولت خود را فعالیتی امپریالیستی قلمداد نمیکند و عقیده دارد براندازی هر دولتی که با این الگو سازگار نیست، کاملا مشروع است. بنابراین امریکاییها مطمئن هستند که بر اساس این ماموریت، آنها میتوانند با اعمال زور، دموکراسی را در کشورهایی که به اشغال خود درآوردهاند، برقرار کنند. به عنوان مثال آنها در کتابهای درسی خود مینویسند که سربازان امریکایی دموکراسی را به آلمان اوردند. آنها نمیدانند که تاریخ کاملاً عکس این را میگوید زیرا دولت آنها به هیتلر کمک کرد تا جمهوری وایمار را براندازد و حکومتی نظامی برای مقابله با شورویها مستقر کند. این ایدئولوژی نابخردانه مانع میشود که آنها به معنای پوچ مفهوم استقرار دموکراسی با استفاده از نیروی نظامی پی ببرند. این در حالی است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2000 میلادی که به انتخاب جرج بوش منتهی شد، هیچ نشانی از روند دموکراتیک در انتخاب رئیس جمهور مشاهده نشد. بنابراین وقتی در خود امریکا دموکراسی وجود ندارد، معلوم نیست امریکاییها چگونه میخواهند آن را صادر کنند. این تناقض طی 30 سال گذشته در فعالیتهای بنیاد ملی دموکراسی امریکا و بیثبات کردن بسیاری از کشورها مشهود بوده است. جرج بوش طی سخنرانی خود در بیستم ژانویه سال 2004 به صراحت اعلام کرد که قصد دارد بودجه بنیاد ملی دموکراسی را تا دو برابر افزایش دهد و تاکید کرد که وظیفه جدیدش بر ارتقا و افزایش انتخابات آزاد، جریان آزاد اطلاعات، آزادی مطبوعات و آزادی اتحادیههای کارگری در خاورمیانه متمرکز خواهد بود. بوش با چنین سخنانی میخواهد بگوید امریکا باید عملیات نظامی خود را در منطقه کامل کند و همزمان نیز مداخله خود در امور داخلی کشورهای هدف را افزایش دهد. اوایل دهه 80 میلادی رونالد ریگان رییسجمهور وقت امریکا اتحاد جماهیر شوروی را امپراتوری شیطان خواند و روشهای جدیدی برای مبارزه علیه این امپراتوری تشریح کرد. در واقع در این زمان بود که تلاشهایی جدی برای بیثباتسازی از طریق بسیج جامعه مدنی نیز به اقدامات بازدارنده نظامی و دیپلماتیک علیه رژیمهای هدف اضافه شد. در عین حال، پس از آنکه فعالیتهای سری سازمان سیا توسط یک سلسله کمیسیونهای تحقیق فاش شد و افکار عمومی نیز این فعالیتها را محکوم کردند، شورای امنیت ملی امریکا تصمیم گرفت تا فعالیتهای خود را تحت نامهای دیگر و با روشهایی ادامه دهد که ظاهر آراستهتری داشته باشند. بنیاد ملی دموکراسی امریکا بهطور رسمی در نوامبر 1983 آغاز به کار کرد و بودجه این سازمان توسط کنگره و به عنوان بخشی از بودجه مصوب وزارت خارجه برای آژانس توسعه بینالمللی امریکا تامین شد. در همین حال بنیاد ملی دموکراسی امریکا برای آنکه خود را یک سازمان خصوصی جلوه دهد، بهطور همزمان از سه بنیاد مختلف نیز کمک دریافت میکند. بنیاد اسمیت ریچاردسون، بنیاد جان اماولین و بنیاد لیند و هری برادلی. بنیاد ملی دموکراسی امریکا خود چهار سازمان مستقل دیگر را تحت حمایت مالی خود قرار میدهد تا این سازمانها بتوانند به توزیع پول در بین انجمنها و سازمانها و اتحادیههای کارگری مختلف در کشورهای سراسر جهان بپردازند. این بنیاد ارتباط تنگاتنگی با سیا دارد و اغلب افراد مشهوری که در فعالیتهای مخفی سیا مشارکت داشتهاند، عضو شورای اجرایی و یا هیئت مدیره بنیاد ملی دموکراسی امریکا نیز بودهاند. از جمله این افراد میتوان به اوتو رایش، جان نگروپونته، هنری سینسنروس و الیوت ابرامز اشاره کرد. فعالیتهای روزمره بنیاد ملی دموکراسی توسط وین وبر نماینده جمهوریخواه سابق ایالت مینسوتا و مسئول حمایتهای مالی ستاد تبلیغاتی جورج بوش در سال 2000 میلادی اداره میشود. در همین حال، مدیر اجرایی این سازمان نیز کارل گشمن مسئول سابق سوسیال دموکراتهای امریکا و یک تروتسکیست عضو نظام نومحافظهکاران است. به بیان سادهتر، بنیاد ملی دموکراسی امریکا استمرار فعالیتهای سری سیا است. در حقیقت به همین دلیل است که انگلیس و استرالیا نیز در توافقنامهای که روابط بین سرویسهای سری نظامی آنها را تعیین می کند، خود را در فعالیتهای بنیاد ملی دموکراسی شریک کرده اند. اعتبارات بنیاد ملی دموکراسی توسط یک شورای اجرایی متشکل از نمایندگان حزب جمهوریخواه و دموکرات اتاق بازرگانی امریکا و اتحادیه بازرگانی مدیریت میشود که هر پیشنهادی نیز باید برای اجرایی شدن دستکم نظر دو سوم اعضای شورای اجرایی را کسب کند. پس از آنکه وجه پیشنهادی برای تخصیص اعتبار تعیین شد، این مبلغ به بنیادهایی ارسال میشود که توسط هر یک از اعضا اداره میشوند. بنیاد ملی دموکراسی تعیین میکند که کدام کشورها باید به عنوان هدف عملیاتهای این سازمان انتخاب شوند. سپس این هیئت با حمایت مالی و با استفاده از شرکای اجتماعی خود در جهت براندازی دولتهای هدف تلاش خواهد کرد و پس از آن نیز افرادی که به منافع امریکا وابسته باشند، به قدرت خواهند رسید. این بنیاد برای مبارزه با کمونیسم بهوجود آمد و دقیقا پس از فروپاشی اتحادیه شوروی بود که بنیاد ملی دموکراسی وضعیت بهتری پیدا کرد. اما بنیاد ملی دموکراسی با تظاهر به تلاش برای ارتقای دموکراسی در حقیقت کشورهای هدف را تحت کنترل و اطاعت خود در میآورد و منافع این کشورها را نیز به منافع طبقه حاکم امریکا تغییر می دهد. بنیاد ملی دموکراسی، مسئول بحرانهای دموکراسی در سراسر جهان است زیرا دائما مکانیزمهای بنیادی دموکراسی را با استقرار یک دولت خوب و شایسته مورد نظر خود تحریف میکند. استفاده بنیاد ملی دموکراسی از بنیادهای مختلفی با نظامهای سیاسی متفاوت موجب میشود تا منبع مالی اصلی و چگونگی توزیع این کمکهای مالی از دید افکار عمومی مخفی باشد. در همین حال، کشورهای زیادی بدون برانگیختن هیچ توجهی از این کمکهای مالی بهرهمند میشوند، حتی اگر افرادی که در تخصیص این کمکهای مالی نقش داشتند، به خوبی از هویت کانالهای مرتبط آگاه باشند. چهار سازمان بنیاد پیرو بنیاد ملی دموکراسی عبارتند از مرکز امریکایی اتحاد بینالمللی کارگران که این مرکز توسط جان جی سوینی اداره میشود، اوهمزمان دبیرکل اتحادیه بازرگانی نیز هست. مرکز بینالمللی اقتصاد آزاد به ریاست توماس جی دونهو که ریاست اتاق بازرگانی امریکا را نیز به عهده دارد. بنیاد بینالمللی جمهوریخواهان که سناتور جان مککین در رأس ان قرار دارد. کسی که طی انتخابات اخیر در برابر اوباما شکست خورد. او حامی اصلی کنگره جنگ جهانی علیه تروریسم است. بنیاد ملی دموکراتیک در امور بینالملل یا که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق امریکا ریاست آن را بر عهده دارد. کارکرد بنیادهای حامی بنیاد ملی دموکراسی نیز به این ترتیب است که از آنچه امریکا در آلمان و در قالب یک ارتش اشغالگر انجام داد الهام گرفته شده است و این بنیاد با الهامگیری از این شیوه عمل وابستگانی را در چندین کشور متحد اعضای ناتو پیدا کرد که در میان آنها میتوان به بنیاد وستمینستر برای دموکراسی در انگلیس مرکز بینالمللی حقوق بشر و توسعه دموکراتیک در کانادا بنیاد ژان ژورس و بنیاد رابرت شومن در فرانسه مرکز بینالمللی ازادی در سوئد و بنیاد الفرد موزر در هلند اشاره کرد. این بنیاد در بیستمین سالگرد تاسیس خود، ارزشیابی و بررسی را بر روی فعالیتهایش انجام داد که در نتیجه آن، مشخص شد که این سازمان بیش از 6000 انجمن و سازمان سیاسی در سراسر جهان را تحت هدایت و حمایت مالی خود دارد و اتحادیه بازرگانی سولیدارنوسک در لهستان چارتر77 در چکاسلواکی و اوتپور در صربستان را خود به تنهایی ایجاد کرده است و در ایجاد رادیو بی 29 و روزنامه اسلوبدجنج در یوگوسلاوی سابق نیز نقش داشته است. در راستای بهرهگیری بنیاد ملی دموکراسی از رسانهها این سازمان نشریه ژورنال او دموکراسی را نیز منتشر میکند که در سراسر جهان توزیع میشود. همچنین مجله انکوینترو به معنی دیدار نیز همانند مجموعهای از کتابها بهطور خاص برای کوبا منتشر می شود. در همین حال، بنیاد ملی دموکراسی کنفرانسهایی را نیز با حمایت مالی حامیان روشنفکری برای مثال فرانسوا فوره تاریخدان فرانسوی و ژان دانیل رییس برخی مطبوعات فرانسوی برگزار می کند. بنیاد ملی دموکراسی همچنین در سراسر جهان و در تمامی مواردی که مربوط به تمرین دموکراسی میشود، اقدام به شکل دادن اتحادیه بازرگانی و شخصیتهای برجسته سیاسی میکند. بهطور رسمی، بودجه بنیاد ملی دموکراسی تنها به 50 میلیون دلار افزایش یافته است اما این در حالی است که تامینکنندگان مالی و اعانه دهندگان خارجی این هیئت سالانه چند صد میلیون دلار به این سازمان کمک می کنند. مهمترین این تامین کنندگان مالی عبارتند از وزارت خارجه امریکا وزارت خزانهداری امریکا و سازمان سیا که بهطور محتاطانه کمکهای خود را به بنیاد ملی دموکراسی ارایه میکند.
گزارش
نام منبع: گزارش رجانیوز
شماره مطلب: 14832
دفعات دیده شده: ۱۴۹۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش