Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • طولانی‌ترین نسل‌کشی تاریخ چگونه اتفاق افتاد-6 / روایت جوان سرخ‌پوست از عدم استفاده انگلیسی‌ها از حمام
    پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۲۱

    تاریخ نگاران آمریکا اعتراف کرده‌اند که سکوانتو نوجوانان سرخ ‌پوست هنگام اسارتش به دست برده فروشان در انگلستان و اسپانیا احساس کرد که اروپایی‌ها از نظافت بیزاری می‌جویند و ندرتا دیده شده که به حمام بروند و لباس‌شان را تغییر دهند. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان می‌دهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچ‌گاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نب

    تاریخ نگاران آمریکا اعتراف کرده‌اند که سکوانتو نوجوانان سرخ ‌پوست هنگام اسارتش به دست برده فروشان در انگلستان و اسپانیا احساس کرد که اروپایی‌ها از نظافت بیزاری می‌جویند و ندرتا دیده شده که به حمام بروند و لباس‌شان را تغییر دهند. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان می‌دهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچ‌گاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نبوده اند. قسمت پنجم این مجموعه از نظر خوانندگان گذشت و هم اینک قسمت ششم آن تقدیم می گردد: *ماجرای کودک سرخ‌پوستی که ناجی سفید پوستان شد سکوانتو کودک سرخ پوست از قوم پیکو بود که یک برده فروش انگلیسی او را ربوده و به انگلستان برد و به برده فروش دیگری فروخت. سکوانتو پس از چند سال زندگی در انگلستان و اسپانیا از چنگ آدم ربایان فرار کرد و به میهنش بازگشت. او هنگام اسارت شش بار اقیانوس اطلس را پیمود و در رفت و آمد میان قاره‌های آمریکا و اروپا رنج‌ها و سختی‌های فراوانی متحمل شد. او در سال 1619 پس از بازگشت به پلیوت با چشمان خود دید که «عامل مرگ طبیعی» همه افراد قبیله‌اش را از بین برده است. سکوانتو سپس داوطلبانه میان مهاجران سفید پوست و سرخ پوستان به شغل مترجمی پرداخت و مدتی هم به عنوان مشاور براد فورد زمامدار ویرجینا برگزیده شد. او توانست میان قوم سرخ پوست «وامپانوگ» به رهبری «ماساسیوت» و اشغالگران سفید پوست میانجیگری کند و آنان را به امضاء معاهده صلح متقاعد نماید. نخستین گواهی مستند از بکار گیری سلاح‌های میکروبی بر ضد سرخ پوستان توسط مهاجران انگلیسی از سکوانتو به جای مانده است. *اصرار جوان سرخ‌پوست به انگلیسی‌ها برای رفتن به حمام برای رفع بوی تعفن آنها نویسندگان و تاریخ نگاران آمریکا اعتراف کرده‌اند که این نوجوانان سرخ ‌پوست برای مهاجران غذا تهیه می‌کرد، شیوه کاشت ذرت و و کدو و انواع حبوبات و صید ماهی و شخم زدن زمین را به آنان می‌آموخت و آنان را از مرگ حتمی نجات داد. همچنین آنان را به چگونه حمام رفتن و خود را از کثافت و پلیدی و بوی زننده تعفن شستشو دادن راهنمایی می‌کرد. در کتابی که درباره سکوانتو نوشته و رابرت لویب در کتابی که درباره ماهیت زائران تالیفی کرده و نیز فرانسیس جننگر در کتاب «یورش به آمریکا» ... هر سه نویسنده به این نتیجه رسیده‌اند که سکوانتو هنگام اسارتش به دست برده فروشان در انگلستان و اسپانیا به روشنی احساس کرده بود که اروپایی‌ها از نظافت و پاکیزگی بیزاری می‌جویند و به ندرت دیده شده که به حمام بروند و لباس‌شان را تغییر دهند. همواره بوی زننده تعفن و کثافت از سراسر وجودشان بالا می‌رفته است و تلاش‌هایی او برای متقاعد کردن آنان به لزوم نظافت و پاکیزگی بیهود بوده است. (از این دست مطالب درباره عدم نظافت اروپایی ها از زبان خودشان نیز وجود دارد. مثلا نیچه در کتاب مسیح دروغگو بطور مشروح درباره ناپاکی اروپایی ها سخن گفته یا جی استالر در شماره ماه فوریه مجله اسمیت سونیان در سال 1991 تاریخچه نفرت اروپایی ها از صابون و مواد شوینده و در کل پاکیزگی را بیان کرده است. این نویسنده در مقاله اش اشاره می کند که روزی ملکه ایزابل به اطرافیان خود فخرفروشی می کرد که در عمر خود دو بار بدنش را شسته است؛ یکبار هنگام تولد و بار دیگر هنگام ازدواج!) *متن سخرانی یک سرخ پوست که هیچ وقت ایراد نشد در سال 1940 وزارت بازرگانی ایالت ماساچوست از بازماندگان قوم سرخ پوست وامپانوگ خواست یک نفر را برای شرکت در جشنهای سیصد و پنجاهمین سالگرد آغاز عید سپاس و سخنرانی در آن مراسم معرفی نمایند، مشروط به اینکه آنها‌ متن سخنرانی را پیش از ایراد مورد مطالعه و بررسی قرار دهند. سرخ پوستی به نام فرانک جیمز معرفی شد ولی آمریکایی ها پس از بررسی متن سخنرانی، به وی اجازه شرکت در این مراسم را ندادند. فرانک در این متن چنین نوشته بود: «این عید مخصوص شماست. عید من نیست. آنچه که بر سر قوم من آمد، قلبم را جریحه دار کرده است. مهاجران سفید پوست سه روز از ورودشان به کیپ کود نگذشته بود که سرقت اشیاء گران بهای گورستان پدران و نیکان من را آغاز کردند. انبارهای ذرت و گندم و حبوبات را آتش زدند، ماساسیوت رهبر بزرگ قوم سرخ‌ پوست وامپانوگ، رفتار و کردار زشت مهاجران را با چشمان خود دید. با وجودی که او و همه مردم قوم وامپانوگ از استعمارگران و مهاجران ناخوانده‌ استقبال و پذیرایی کرده‌ بودند و با آنان رفتار دوستانه داشتند اما هیچ کسی هرگز نمی‌پنداشت که این مهاجران از پشت به ما خنجر بزنند. استعمارگران پس از گذشت پنجاه سال از ورودشان، به نسل کشی قوم وامپانوگ و سایر اقوام سرخ پوست مجاور دست زدند و همه آنان را با تفنگ وباهای کشنده از بین ببرند. آری ... شیوه زندگی و فرهنگ و هویت قوم ما را از بین بردند و تنها تعداد اندکی از این قوم زنده مانده‌اند. بنابراین من غمگین هستم و این عید من نیست.» *جورج واشنگتن: اخراج سرخ‌پوستان با اخراج حیوانات درنده از جنگل‌ها تفاوتی ندارد در جریان بزرگترین کوچ اجباری میلیون‌ها تن از اقوام سرخ‌پوست از میهن و سرزمین خود قلع و قمع شدند و به مناطق غربی آمریکا و کانادا پناه بردند تا از شر مهاجران سفید پوست در امان بمانند. سیاست کشتار، نسل کشی و ریشه کنی سرخ‌پوستان در جنگ‌های استقلال تجلی یافت. در حمله‌های وحشیانه سال 1776 به قوم شیروکی که همپیمانان پیشین سفید پوستان به شمار می‌رفتند، شهرها و روستاهای سرخ‌ پوست نشین به طرز بیسابقه به محاصره درآمد و آتش زده شد به گونه‌ای که هرگز امکان فرار از آن وجود نداشت. در پی این حمله بازماندگان این قوم به جنگل‌ها و کوهستان‌ها کوچ داده شدند تا بر اثر سرما و گرسنگی از بین بروند. پس از سه سال از این حادثه جرج واشنگتن نخستین رئیس جمهوری آمریکا به ژنرال جان سولیوان دستور داد تا خانه و کاشانه قوم اروکوا را با خاک یکسان کند. واشنگتن به این ژنرال توصیه کرد به پیام‌های صلح طلبانه سرخ‌پوستان توجه ننماید. سولیوان پس از اجرای این دستور، برای جرج واشنگتن نامه فرستاد و به او مژده داد و گفت: «منطقه زیبا و سر سبز قوم اروکوا را به ویرانه متروکه تبدیل کرده و هر بازدیده کننده با مشاهده آن دچار رعب و وحشت می‌شود» جرج واشنگتن در پیام دیگری برای سناتور جیمز دواین کمیسر پیشین امور سرخ پوستان مفهوم «زیان‌های جانبی تلاش سفید پوستان برای گسترش فرهنگ و تمدن در قاره آمریکا» را برای او شرح داد. او در این پیام گفت: اخراج سرخ پوستان با زور اسلحه با اخراج حیوانات درنده از جنگل‌ها تفاوتی ندارد.» * رنگ زنان و کودکان ما با شنیدن نام تو زرد می شود قوم سرخ‌ پوست سینیکا جرج بوش واشنگتن، پیشوا و بنیان گذار جمهوری آمریکا را ویرانگر شهرها نامیدند چرا که به دستور مستقیم او بود که 28 شهر از 30 شهر اصلی قوم سینیکا در ظرف پنج سال بکلی ویران و با خاک یکسان شدند. در سال 1792 و در پی این ویرانگری‌ها یکی از رهبران قوم اروکوا در دیدار با جرج واشنگتن به او گفت: هنگامی که نام و یاد تو به میان می‌آید، زنان ما از شدت ترس به پشت سر خود نگاه می‌کنند، رنگ چهره آنان زرد می‌شود... کودکان از شنیدن نام تو از شدت ترس به گردن مادران شان آویزان می‌شوند. ریچارد درینون که بخشی از کتابش را به بررسی رفتار و کرادر رئیسان جمهوری پیشین آمریکا اختصاص داده در این باره می‌نویسد که همه رئیسان و بنیانگذاران جمهوری آمریکا در مسیر جورج واشنگتن گام برداشتند. توماس جفرسون پیامبر آزادی آمریکا و تهیه کننده پیش نویس منشور استقلال به وزیر دفاع خود دستور داد با سرخ‌پوستانی که در برابر آمریکایی‌ها مقاومت می‌کنند با سلاح‌ سرد از جمله تبر برخورد کند. جورسون به آنان توصیه کرد که تبر را از زمین نگذارد مگر اینکه مطمئن شوند که نسل آنان را از بین برده‌ان، و یا به آن سوی رودخانه می سی سی پی کوچ داده باشند. «آری ... ممکن است افرادی ما را به قتل برسانند، اما آنان را نابود خواهیم کرد و اثری از آنان روی زمین باقی نخواهیم گذاشت ما ناچاریم این موجودات وحشی را به قتل برسانیم و یا همانند حیوانات وحشی به جنگل‌ها فراری دهیم.» *تخریب روستایی با 200 خانه مجلل و معماری بسیار زیبا خانم ارنا گنیشر در کتاب هیجان برانگیز خود با استناد به خاطرات مکتشفان و سفر نامه‌های جهانگردان و بازرگانان پوست حیوانات وحشی در قرن هجدهم به چگونگی نابودی شاهکارهای هنری و فرهنگی سرخ پوستان توسط استعمارگران سفید پوست اشاره می‌کند و چنین می‌نویسد: در روستای Opitaten متعلق به قوم سرخ‌ پوست نوتکا حدود 200 خانه بسیار زیبا و مجلل وجود داشت که دیوارها و سقف‌های آن با انواع شاهکارهای هنری نقاشی شده و مجسمه‌های گوناگون به زیبایی آن افزوده بود. درها و پنجره‌های آن را به شکل موجودات زنده ساخته بودند. اگر خواسته باشید وارد یکی از این خانه‌ها بشوید بی تردید لازم است از دری که به شکل جسم انسان و سر حیوان ساخته شده عبور کنید. استعمارگران در چارچوب تلاش برای نابودی هویت سرخ‌ پوستان بومی، در یک چشم به هم زدن این شاهکارهای هنری را از بین بردند و ساکنان این روستا را قتل عام کردند، فرمانده‌ای که مرتکب این جنایت شد ادعا کرد که مامور بود و اظهار پشیمانی می‌کند. *استفاده از سلاح گرم در مناسبت‌های عادی ممنوع مگر برای قتل سرخ‌پوستان و گرگها مهاجران برای مقابله با سرخ پوستان اجساد قربانیان طاعون زده و نیز حیوانات مرده را با منجنیق به داخل شهرهای محاصره شده پرتاب می کردند. ویلیام برادفورد فرماندار مستعمره پلیموث در خاطراتش اعتراف کرده است که در نخستین سال ورود اروپایی ها به قاره آمریکا، توزیع ملافه‌های آلوده به وبای آبله علت اصلی شیوع این وبا میان سرخ پوستان بوده است. وی در این باره نوشته است: سرخ پوستان در پی استفاده از ملافه‌های آلوده مانند گوسفندان وبازده از بین رفتند. در چنین شرایطی هیچکس توان کمک به بیماران و یا خاکسپاری پیکرهای آنان را نداشت. باری هولستون لوبیز نیز در کتاب گرگها و انسانها چنین نوشت: «مسئولان مستعمره ماسوچست، شهرک نشینان را از به کارگیری سلاح گرم در مناسبت‌های عادی، جشن‌ها و بازی سرگرمی منع کردند مگر برای قتل سرخ پوستان و گرگها. شهرک نشینان با گوشت مسموم، گرگها را از پای درمی‌آوردند و سرخ پوستان را با ملافه آلوده به وبای آلوده می کشتند. شهرک نشینان سفید پوست، با شیوه‌ای که به آشیانه گرگها یورش می بردند تا توله این موجودات را از بین ببرند به همان شیوه شهرها و روستاهای سرخ پوست نشین مورد تاخت و تاز قرار می دادند و کودکانشان را می ربودند.



    گزارش
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 14754
    دفعات دیده شده: ۱۲۶۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش