-
تحلیلگران واشنگتنپست تشریح کردند: آمریکای سرّی در دل آمریکا (6)
دوشنبه ۵ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۷
تحلیلگران واشنگتنپست با بررسی گسترش ابعاد دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا پس از یازده سپتامبر از این دستگاهها بهمنزله آمریکایی سرّی تعبیر کردند که در دل آمریکا پنهان شده است. پایگاه اینترنتی روزنامه "واشنگتنپست " در مقالهای به تشریح نتایج یک بررسی دو ساله بر روی پیمانکاری بودن شرکتهای اطلاعاتی آمریکا پرداخته و معتقد است، طبق قوانین فدرال برای تضمین انجام شدن حساسترین وظایف در کشور توسط افرادی که بیش از هر چیزی به منافع ملی وفادار هستن
تحلیلگران واشنگتنپست با بررسی گسترش ابعاد دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا پس از یازده سپتامبر از این دستگاهها بهمنزله آمریکایی سرّی تعبیر کردند که در دل آمریکا پنهان شده است. پایگاه اینترنتی روزنامه "واشنگتنپست " در مقالهای به تشریح نتایج یک بررسی دو ساله بر روی پیمانکاری بودن شرکتهای اطلاعاتی آمریکا پرداخته و معتقد است، طبق قوانین فدرال برای تضمین انجام شدن حساسترین وظایف در کشور توسط افرادی که بیش از هر چیزی به منافع ملی وفادار هستند، "وظایف اساساً دولتی " نباید به پیمانکاران سپرده شود. اما بر اساس یک بررسی دوساله این روزنامه، این وظایف همواره و در هر اداره اطلاعاتی و ضدتروریستی به این گونه شرکتها سپرده میشود. این روزنامه در این گزارش تحلیلی به قلم "دانا پریست " (Dana Priest)، نویسنده و روزنامهنگار 53 ساله آمریکایی و متخصص در امور جنگ علیه تروریسم و "ویلیام ام. آرکین " (William M. Arkin) نظامی اسبق آمریکایی و تحلیلگر 54 ساله مسائل سیاسی در بخش دیگری از مقاله خود مینویسد: در سایه غولآسای شرکتهایی مانند "جنرال دینامیکز "، 1841 کمپانی کوچک و متوسط وجود دارند که کارهای فوق فوق محرمانه انجام میدهند. یکسوم این کمپانیها پس از یازده سپتامبر 2001 تاسیس شدند و هدف از این امر، سود بردن از جریان عظیم پول پرداختکنندگان مالیات به بخش خصوصی بود. بسیاری از این کمپانیها توسط افسران سابق آژانسهای اطلاعاتی اداره میشوند که دقیقا میدانند برای کار به چه کسانی روی بیاورند. کمپانی "آبراکاس " در هرندون که توسط یک جاسوس سابق سیا اداره میشود، پس از یازده سپتامبر به سرعت تبدیل به یکی از مهمترین پیمانکاران سیا شد. کارمندان این کمپانی حتی جای مدیران میانی در ساعتهای کاری نیز گرفته بودند. کمپانیهای کوچک و متوسط دیگر، متخصصان فنی در زمینههایی مانند مهندسی ماهوارههای مدار کوتاه و سنسورهای دوربرد به دولت میفروشند. اما اکثریت قریب به اتفاق این کمپانیها هیچ چیزی ابداع نکردهاند و به جای آن کارهایی را تکرار کردهاند که نیروی کار دولت پیش از این انجام داده بود. یک کمپانی به نام "اس.جی.آی.اس " که بلافاصله پس از حملات سال 2001 تاسیس شده بود، از جمله این کمپانیها است. در ژوئن سال 2002، "هانی گرگیز " سی ساله از روی تخت خانه خود در سان دیهگو یک تیم فناوری اطلاعات تشکیل داد که اولین قرارداد خود با وزارت دفاع را چند ماه بعد برد. این کمپانی تا پایان سال 2001 یک دفتر در تامپا نزدیک به فرماندهی مرکزی آمریکا و فرماندهی عملیات ویژه باز کرد، به سودآوری رسید و سی کارمند داشت. • سودهای کلان شرکتهای پیمانکاری اطلاعاتی در ادامه پریست و آرکین به سودهای کلان این نوع شرکتها اشاره کرده و مینویسند: کمپانی اس.جی.آی.اس خدماتی با افراد متخصص در اختیار دولت گذاشت. گسترش انواع تیمهای این کمپانی، یکی از کلیدهای رشد آن بود. این کمپانی در آخر مهندسان، تحلیلگران و متخصصان امنیت مجازی در اختیار آژانسهای نظامی، فضایی و امنیتی گذاشتند. در سال 2003، سود این کمپانی به 3.7 میلیون دلار رسیده بود. در آن زمان این کمپانی بدل به یکی از پیمانکاران جز جنرال دینامیکز در سطح فوق محرمانه شده بود. جنرال دینامیکز که از همکاری با اس.جی.آی.اس راضی بود، صلاحیت فوق فوق محرمانه دریافت کرد که در را برای کارهای بیشتر باز کرد. این شرکت در سال 2006 سود خود را ده برابر کرد و به 30.6 میلیون دلار رسانده بود و افرادی را استخدام کرد که متخصص در عقد قرارداد با دولت بودند تا تنها به کمپانی برای بردن قراردادهای بیشتر کمک کنند. کمپانی اس.جی.آی.اس هشت سال پس از آغاز کارش به سود 101 میلیون دلاری در سال، چهارده دفتر و 675 کارمند رسید که بر اساس دیتابیس واشنگتن پست برای 11 اداره دولتی کارهای فوق فوق محرمانه انجام میدادند. تلاشهای بازاریابی این کمپانی هم از لحاظ حجم و هم از لحاظ پیچیدگی پیشرفت کرده بود. برای نمونه در وب سایت این کمپانی تصویری از ملوانان نیرویی دریایی در صف روی یک رزمناو با جملات "مفتخر به خدمت " و تصویر دیگری از یک هلیکوپتر متعلق به نیرویی دریایی در حال پرواز نزدیک به مجسمه آزادی با جملات "محافظت از آزادی " دیده میشود. و به نظر میرسد که تمییز دادن کارهای این کمپانی از کارهای دولت مشکل باشد، چرا که هر دو کارهای مشابه بسیاری انجام میدهند. کارمندان اس.جی.آی.اس پشتبیانی سیستمهای کامپیوتری فدرال را انجام میدهند. با این وجود همان طور که مشهود بود، تفاوتهای بنیادی در این میان وجود داشت. یکی از این تفاوتها این است که برخلاف دولت، اگر یکی از کارمندان اس.جی.آی.اس کار خوبی انجام دهد ممکن است یک روز در پارکینگ ساختمان توسط دوستانش غافلگیر شده و یک مرسدس کانورتیبل به عنوان پاداش ببرد. این مساله ماه قبل برای اس.جی.آی.اس پیش آمد. این کمپانی کاری انجام داد که دولت فدرال هیچ وقت نمیتواند انجام بدهد. اس.جی.آی.اس فروخته شد. مالک جدید این کمپانی، کمپانی "سالینت فدرال سولوشنز " واقع در فیرفاکس است که سال پیش راهاندازی شده بود. این کمپانی یک شرکت مدیریتی و خصوصی با روابط بسیار در واشنگتن است که با خرید اس.جی.آی.اس میخواهد از روابط خود در بردن قراردادها سود ببرد. "برد آنتله "، مدیر اجرایی و رییس کمپانی خریدار میگوید: "ما در نظر داریم تا ظرف مدت پنج سال پانصد میلیون دلار سود کسب کنیم. " از بین تمامی کمپانیهای فعال در "آمریکای فوق محرمانه "، بیشترین تعداد متعلق به کمپانیهای فناوری اطلاعات است. تقریبا 800 شرکت در این میان هیچ کاری نمیکنند به جز کارهای مرتبط با آیتی (IT). برخی از کمپانیهای فناوری اطلاعات برای در اختیار قرار دادن شبکههای کامپیوتری به ادارات دولتی، با یکدیگر ادغام شدند. برخی دیگر لینکهای دیجیتال بین ادارات ایجاد کردند. برخی دیگر نیز همچنان به تولید نرمافزار و سختافزارهایی میپردازند که میتواند مقادیر بسیار زیادی از دادهها را کاوش و تحلیل کند. دولت تقریبا به تمامی این کمپانیها وابسته است. رابطه نزدیک آنها اخیرا در کنفرانس سالانه فناوری اطلاعات اداره اطلاعات دفاعی در فونیکس به نمایش گذاشته شده بود. این اداره انتظار داشت که شرکتهای فناوری اطلاعات متقاضی قرارداد، تمام مخارج این کنفرانس پنج روزه را بپردازند. و این کمپانیها نیز این کار را کردند. کمپانی جنرال دینامیکز 30 هزار دلار برای این کنفرانس هزینه کرد. این کمپانی در یک شب زمستانی در چیسفیلد یک استادیوم 48569 نفره را برای این کنفرانس اجاره کرد. خریداران دولتی و فروشندگان شرکتی دور هم جمع شدند و سخنرانی همان روز صبح مدیر اداره اطلاعات دفاعی را روی صفحه بزرگ استادیوم دوباره دیدند. کمپانی فناوری "کاراسافت " که یکی از پیمانکاران اداره اطلاعات دفاعی است، مهمانانی از جمله مدیران بخش اطلاعات را دعوت کرد تا بتواند روی تصمیم آنها برای عقد قراردادها تاثیر بگذارد. کمپانی امنیت شبکه "مکآفی " که یکی از پیمانکاران وزارت دفاع آمریکا است، به نوبه خود میزبان مهمانان در هتلی در آن سوی مکان کنفرانس بود که در آن جا هزاران دلار توسط 250 شرکت برای تبلیغ خدماتشان خرج شده بود. ماموران دولتی و مدیران کمپانیها میگویند که این رویدادهای شبکهای برای ایجاد رابطه قوی بین بخش عمومی و خصوصی امری حیاتی هستند. "تیم کانوی "، مدیر توسعه تجاری فدرال مکآفی در این باره میگوید: "اگر من بتوانم هر روز یک قرارداد عقد کنم، این رویدادها واقعا ارزش برگزار شدن دارند. " "گرنت اشنایدر "، رییس بخش اطلاعات اداره اطلاعات دفاعی و یکی از شخصیتهای اصلی کنفرانس گفته بود: "هدف ما باز بودن و یاد گرفتن مسائل است. ما با رفتن به مقر شرکتها همکاریهای بیشتری خواهیم داشت.... این امر در واقع تعامل با صنعت است. " این دست گردهماییها هر هفته اتفاق میافتند. در یک کنفرانس فرماندهی عملیات ویژه در "فایتویل " که در ماه آوریل برگزار شده بود، فروشندگان خدمات برای دسترسی به افرادی هزینه کردند که این افراد تصمیم میگرفتند که چه خدمات و ابزارهایی برای نیروها خریداری شوند. در اواسط ماه می میلادی، صنعت امنیت ملی یک مراسم با پول همان شرکتهایی به خود دید که به دنبال کار با رهبران بخشهای دفاع، اطلاعات و کنگره حاضر در این مراسم بودند. این رویدادها باعث نگرانی افسران دیگری شده که معتقدند رابطه بخشهای دفاع، اطلاعات و شرکتها پس از یازده سپتامبر تبدیل به یک چیزی شده که یک افسر ارشد بخش اطلاعات نظامی آن را سود انحصاری میداند. یک افسر دیگر که مدتها در کمیته خدمات نظامی سنا حضور داشت این مساله را به یک "ارگانیزم زنده و در حال تنفس " توصیف کرد که کوچک کردن یا کنترل کردن آن غیرممکن است. او میگوید: "میزان پول در جریان در این میان وحشتآور است. ما یک وسیله بسیار بزرگ ساختهایم. میخواهید با آن چه کار کنید؟ ... این وسیله تبدیل به یک برنامه شغلی شده است. " حتی برخی از افرادی که در کنفرانس فونیکس حضور داشتند، از حجم و از همگسیختگی بخش اطلاعات و پایه قراردادی آن انتقاد میکنند. ژنرال "ریچارد زانر "، رییس بخش ارتش به دو هزار شرکتکننده این کنفرانس گفته بود: "آیا ما منابع خود را به طور موثر به کار بستهایم؟ ... اگر ما کار خود را به درستی انجام ندهیم، دیگران این کار را خواهند کرد. " "کوین ماینرز "، یکی از روسای دیگر بخش اطلاعات در یکی دیگر از این نشستهای پرزرق و برق، به گفته خودش "چاشنی طلایی " در اختیار شرکتکنندگان گذاشته بود که کلید پیشرفت حتی در زمانی است که بودجه وزارت دفاع بالاخره پایدار شود و با سرعت افزایش پیدا نکند. ماینزر به شرکتکنندگان گفته بود: "مخارج کلی اولین چیزی هستند که کاهش خواهند یافت. اکنون این مخارج صرف فناوری اطلاعات و خدمات و محصولات فروخته شده توسط افراد حاضر در این کنفرانس میشوند. شما باید کاری که میکنید را به عنوان یک سیستم سلاح توصیف کنید و نه مخارج کلی. چاشنی پنهانی که در اختیار شما میگذارم این است که مخارج کلی برای دولت شامل افراد و آیتی میشود... شما باید اصرار داشته باشید که محصولات شما سیستمهای فعال در جنگ هستند که هر روز جان مردم را نجات میدهند. " پس از پایان صحبتهای او، بیشتر مامورین دولتی به سمت تالار رفتند که در آن جا با فروشندگان کمپانیها جمع شدند. در آن جا "پیتر کادینگتون "، مدیر اجرایی InTTENSITY منتظرشان بود. این شرکت کوچک نرمافزارهایی میسازد که به کامپیوترها یاد میدهد تا اسناد را بخوانند. همان طور که مدیران به سمت راهروها میرفتند او به آنها میگفت که: "باید خود را متفاوت نشان بدهید. " او تلاش میکرد تا مدیران دولتی بزرگترین اداره اطلاعات نظامی آمریکا را متقاعد کند که چیزی در اختیار دارد که آنها نیازمندش هستند. اما اول باید کاری میکرد که این مدیران آهستهتر حرکت کنند و آن قدر پیش او بمانند تا او بتواند برایشان صحبت کند. او خودکارهایی را میچرخاند تا توجه مدیران را جلب کند. یک مدیر اداره اطلاعات نظامی نزدیک او شد. سرعت این مدیر کمتر شد و کادینگتون به او گفت : "یک خودکار میخواهید؟ " فرد مدیر با کمی تعلل گفت: "من سه فرزند دارم. " کادینگتون گفت: "میخواهید سه خودکار به شما بدهم؟ " مدیر توقف کرد. در "آمریکای فوق محرمانه "، هر لحظه یک فرصت است. کادینگتون در حالی که خودکارها را به آن مدیر میداد شروع به صحبت کردن کرد: "ما یک کمپانی استخراج متن هستیم... "
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 14591
دفعات دیده شده: ۱۰۶۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش