-
یک پژوهشگر فرانسوی: (بخش دوم) سران ارشد آمریکا پشت پرده جنایات گوانتانامو هستند
چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۲۹
یک روزنامهنگار فرانسوی نوشت: امکان تعطیلی گوانتانامو بدون آشکار نمودن حوادثی که در آن روی داده وجود ندارد و این مسئله آنجا حساستر میشود که بدانیم سران ارشد آمریکایی نظیر رایس، پاول، رامسفلد، تنت، چنی و اشکرافت پشت پرده جنایات رخ داده در این زندان قرار دارند. پایگاه اینترنتی " ولترنت " با انتشار مقالهای به قلم "تیری میسان " روزنامهنگار و محقق فرانسوی نوشت: تصور میکنید که رسانهها شما را در مورد آنچه که در گوانتانامو روی داده است مطلع نمودها
یک روزنامهنگار فرانسوی نوشت: امکان تعطیلی گوانتانامو بدون آشکار نمودن حوادثی که در آن روی داده وجود ندارد و این مسئله آنجا حساستر میشود که بدانیم سران ارشد آمریکایی نظیر رایس، پاول، رامسفلد، تنت، چنی و اشکرافت پشت پرده جنایات رخ داده در این زندان قرار دارند. پایگاه اینترنتی " ولترنت " با انتشار مقالهای به قلم "تیری میسان " روزنامهنگار و محقق فرانسوی نوشت: تصور میکنید که رسانهها شما را در مورد آنچه که در گوانتانامو روی داده است مطلع نمودهاند و مشاهده این واقعیت که اوباما رئیس جمهور آمریکا موفق به تعطیل کردن این مرکز شکنجهگری نمیشود برایتان مایه تعجب و شگفتی است. شما در مورد حقایق پنهان گوانتانامو دچار خطار شدهاید. شما از هدف غایی ایجاد این زندان و علتی که وجود آنرا برای دولت فعلی آمریکا به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است بیاطلاعید. من توجه شما را به این مطلب جلب میکنم که اگر کماکان آرزو دارید تصور نمایید که ارزشهای مشترکی میان ما و دولت آمریکا وجود دارد و با این استدلال ما باید در ائتلاف با این دولت قرار گیریم پس لطفاً از خواندن این مقاله صرفنظر نمایید. در بخش اول این مقاله میسان به تشریح تلاشهای دولت آمریکا برای توجیه لزوم شکنجه متهمان علیه امنیت آمریکا پرداخت و با توضیح برخی روشهای شکنجه در ادامه به بیان استفاده از آزمایشهای روانشناسی برای نتیجهگیری بهتر از شکنجه توسط نظامیان آمریکایی میپردازد. * استفاده از آزمایشهای پروفسور بیدرمان در شکنجههای آمریکایی پروفسور "آلبرت بیدرمان " روانشناس نیروی دریایی آمریکا از منظری کاملاً متفاوت با آنچه که ذکر شد به مسئله مینگرد. او در چارچوب فعالیتهای موسسه همکاری "رند " Rand Corporation به مطالعه شرطی کردن رفتار اسرای جنگی آمریکایی در کره شمالی اقدام نمود. چینیها قبل از دوران "مائو تسه تونگ " و انقلاب کمونیستی در این کشور شیوههایی تخصصی را برای درهم شکستن اراده فرد زندانی و القاء اعترافات در ذهن او بکار میبردند. بیدرمان در طول جنگ کره از شیوههای چینی استفاده نمود و در این مسیر نتایجی چند را کسب نمود. اسرای جنگی آمریکایی به بیان اعترافات قلبی خود در مقابل مطبوعات در مورد جنایاتی میپرداختند که گمان میرود آنها را اصلاً مرتکب نشده بودند. بیدرمان در تاریخ 19 ژوئن سال 1956 در جلسه استماع سنای آمریکا به ارائه گزارشی در مورد اولین مشاهدات خود پرداخت و یک سال بعد، این کار در آکادمی پزشکی نیویورک تکرار شد. او وجود پنج مرحله را برای شستشوی مغزی لازم تشخیص داده بود: 1- در مرحله اول فرد زندانی از همکاری با بازجویان امتناع میکند و خود را در دنیای سکوتش محبوس مینماید. 2- بازجویان با وارد کردن ترکیبی از اعمال فشار و خشونت و نشان دادن مهربانی و عطوفت میتوانند فرد مورد نظر را وارد مرحله دوم کنند. فرد در این مرحله از خود در مقابل اتهاماتی که بر او وارد میکنند، دفاع مینماید. 3- در مرحله سوم فرد زندانی همکاری با بازجویان را آغاز مینماید اما او همچنان داد بیگناهی سر میدهد اما سعی آن دارد تا با اعتراف به این مسئله که شاید مرتکب خطا شده باشد و اینکه این خطا شاید به طور غیر عمد، از روی حادثه و اتفاقی و یا از روی بیتوجهی صورت گرفته باشد، بازجویان خود را اقناع نماید. 4- فرد زندانی در مرحله گذر از مرحله چهارم خود را عملاً موجودی فاقد ارزش مییابد. او همچنان بر انکار اتهامات وارده اصرار میورزد ولی به وجود طبیعتی جنایتکار در خود اعتراف مینماید. 5- فرد زندانی در مرحله پنجم میپذیرد که براستی عامل وقوع جنایاتی بوده است که بازجویان او را بخاطر ارتکاب به آن نکوهش میکنند. بیدرمان همچنین به بررسی و مطالعه تکنیکهای مورد استفاده شکنجهگران چینی برای دستکاری در افکار و اذهان زندانیان میپردازد که از میان آنها میتوان به تکنیکهایی مانند به انزوا کشاندن فرد در یک محیط تک قطبی از دریافتهای حسی، ایجاد خستگی، تهدیدها، ناز و نوازش و مورد تفقد قرار دادن، قدرتنمایی زندانبانان، پایین بردن تدریجی کیفیت زندگی فرد، ایجاد موانع و محدودیتها اشاره کرد. اعمال خشونت فیزیکی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. خشونت روانی در تمام ابعاد آن و به شکلی دائمی و مستمر بر فرد وارد میشود. مطالعات بیدرمان در مورد عمل شستشوی مغزی در حد یک عمل اسطورهای و افسانهای معرفی شد. نظامیان آمریکایی از آن بیم داشتند که مبادا دشمن، نظامیان تحت امرشان را دچار استحاله فکری نماید و با ایجاد رفتاری شرطی در ذهنشان آنها را وادار به گفتن مطالب مورد نظر آنها نماید و یا از آنان برای انجام هرگونه کاری استفاده نماید. نظامیان آمریکایی برنامه تمریناتی را برای خلبانان هواپیماهای شکاری خود طرحریزی نمودند تا آنان در مقابل اینگونه شکنجهها مقاوم باشند و در صورت به اسارت درآمدن، دشمن قادر به استحاله فکری آنان نباشد. این دوره آموزشی و تربیتی با نام SERE که حروف اختصاری زنده ماندن، متواری شدن، مقاومت کردن و گریختن است، شناخته شده است. اگر چه این دوره تربیتی در ابتدای امر در مدرسه آمریکایی ارائه میشد اما امروزه در مورد سایر رستههای نظامی و در پایگاههای نظامی متعددی آموزش داده میشود. علاوه بر این چنین دورههایی یا دورههایی شبیه به این در ارتش هر یک از کشورهای عضو ناتو نهادینه شده است. * القاء اعتراف به زندانیان گوانتانامو برای توجیه دخالت افغانستان در حملات 11 سپتامبر دولت بوش بعد از تهاجم و اشغال افغانستان تصمیم گرفت تا از تکنیکهای فوق الاشاره برای القاء اعترافات در ذهن زندانیان استفاده نماید و به نظر میرسد انجام این کار بنابر تجربه، دست داشتن افغانستان در حملات 11 سپتامبر را توجیه نماید و به روایت دولت آمریکا از این حوادث اعتبار بخشد. تجهیزات و تاسیسات جدیدی در پایگاه نیروی دریایی در جزیره گوانتانامو نصب و راهاندازی شد. یک روانشناس غیر نظامی به نام پروفسور "مارتین سلیگمان " Martin Seligman به تکمیل تئوری آلبرت بیدرمان پرداخت. پروفسور سلیگمان شخصیتی شناخته شده برای مردم آمریکاست. او بخصوص پیش از این رئیس انجمن روانشناسی آمریکا بوده است. سلیگمان نشان داد که محدودیتی در تئوری واکنشهای شرطی "ایوان پاولوف " وجود دارد. در این تئوری یک سگ را درون قفسی قرار میدهند که زمین کف آن به دو قسمت تقسیم شده است. در آزمایش روی این سگ در یک قسمت از آن زمین به طور تصادفی جریان الکتریسته را وارد میکنند. حیوان از قسمت تحت جریان الکتریکی به قسمت دیگری میجهد تا از جان خود حفاظت نماید (تا این جای کار مسئله حیرتانگیزی وجود ندارد). سپس این کار با سرعت بیشتری انجام میشود و گاهی جریان الکتریسته در تمام قفس جریان مییابد. حیوان متوجه میشود که نمیتواند از این فضا بگریزد و تلاشش برای فرار از قفس بیهوده است. او مدت زمان اندکی بعد از این تجربه از فرار صرفنظر میکند و بر روی کف زمین دراز میکشد و در اینجاست که او وارد مرحله دوم میشود. ورود به این مرحله به او این امکان را میدهد تا به شکلی منفعلانه رنج و درد وارده را تحمل نماید. آنگاه در قفس باز میشود و نکته حیرتآور آن است که حیوان از آنجا فرار نمیکند. در حالتی که اکنون حیوان در آن قرار گرفته است دیگر در موقعیتی نیست که مخالفتی از خود نشان دهد. او همچنان در کف قفس درازکش میافتد تا آن رنج را تحمل نماید. نیروی دریایی آمریکا گروهی از پزشکان را برای وارد کردن شوکهای روانی به زندانیان تشکیل داد و بخصوص پروفسور سلیگمان را نیز به گوانتانامو آورد. این روانشناس بویژه به خاطر مطالعاتش در مورد افسردگیهایی با منشاء عصبی یک چهره شناخته شده است. کتابهای او در مورد خوشبینی و اعتماد به نفس از پرفروشترین کتابها در عرصه جهانی به شمار میروند. او بر روند انجام آزمایشهایی بر روی زندانیانی که از آنها همانند خوکچههای هندی در آزمایشهای علمی استفاده میشود، نظارت نمود. برخی از زندانیان تحت فشار شکنجههای وحشتناکی قرار گرفته و در نهایت به شکلی خود خواسته در این حالت روانی قرار گرفتهاند که امکان تحمل این درد و رنجها را به آنان میدهد اما قرار گرفتن در این حالت آنها را از داشتن هر گونه ظرفیتی برای مقاومت در برابر شکنجه محروم مینماید. شکنجهگران با دستکاری در ساختار ذهنی زندانیان آنها را سریعاً به مرحله سوم از روند موجود در تئوری بیدرمان میبرند. شکنجهگران آمریکایی تحت نظر و راهنمایی پروفسور سلیگمان در انجام فعالیت خود همواره به مطالعات بیدرمان مراجعه و تکیه میکنند ولی با این حال هر یک از تکنیکهای موجود برای شکستن مقاومت درونی را تجربه و آنرا به شکلی بهینه شده دوباره بهکار میگیرند. برای نیل به این هدف یک برنامه علمی تدارک دیده شده است که پایه و اساس علمی آن در فعالیتهای هورمونی فرد تحت شکنجه میباشد. یک لابراتور پزشکی در گوانتانامو استقرار یافته است. در فواصل زمانی منظمی مقداری از بذاق دهان و خون این زندانیان و یا به عبارت بهتر همان خوکچههای هندی آزمایشگاه برداشت میشود تا عکسالعملهای آنان مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرند. شکنجهگران آمریکایی به شکنجههای خود اشکال پیشرفتهتری دادهاند. به عنوان مثال در برنامه SERE واکنشهای حسی فرد تحت شکنجه صورتی تک قطبی به خود میگیرند و در این کار شکنجهگران مانع از خوابیدن فرد زندانی میشوند و برای این کار موزیکی استرسزا نواخته میشود. آنان با پخش کردن صدای نوزادانی که هیچگاه تسکین نمییابند (برای زندانیانی که روزهای اول اقامت در زندان را میگذرانند) نتایجی بسیار فراتر از حد انتظارشان را کسب نمودند. کار دیگری که شکنجهگران میکنند مربوط به نشان دادن قدرت بسیار زیاد زندانبانان به افراد زندانی است و به عنوان مثال آنان برای زندانیان سیگار میآورند. مسئولین زندان گوانتانامو نیروی واکنش سریع را در آنجا بوجود آوردهاند. این گروه وظیفه مجازات و تنبیه زندانیان را بر عهده دارند. این گروه هنگامی که وارد عمل میشود لباسهایی شبیه به لباسهای محافظ مسابقات روبوکاپ را به تن میکنند. * رایس، پاول، رامسفلد، تنت، چنی و اشکرافت مسئول نظارت بر شکنجههای آمریکا آنها فرد زندانی را از قفس خارج میکنند و او را در اتاقی قرار میدهند که دیوارهای آن از جنس نرمی پوشیده شده و بر روی این لایه از جنس نرم روکشی چوبی قرار گرفته است. آنها این زندانیان (خوکچههای هندی) را به طرف دیوارها پرت میکنند تا جمجمه او را بشکنند اما وجود آن لایه چوبی تا حدی فشار ضربه وارده را خنثی میکند به نحوی که به فرد تنها احساس گیجی و منگی دست میدهد اما استخوانهای او را خرد نمیکند. پیشرفت اصلی در شکنجهها در برنامه شکنجه حوض آب تحقق یافته است. در دوران تفتیش عقاید کلیسا سر فرد زندانی را درون حوض آبی فرو میبردند و قبل از آنکه او در اثر خفگی بمیرد آن را از آب بیرون میآوردند اما این شیوه دیگر شکلی ابتدایی برای اعمال شکنجه به خود گرفته است و از سوی دیگر موارد و حوادث ناگوار بسیاری در آن روی میدهد. از آن پس دیگری فرد زندانی درون حوض پر از آب غوطهور نمیشود بلکه او را درون حوضی خالی از آب میبندند تا با ریختن آب بر روی صورت او و امکان تنظیم فوری جریان آب او را در آب غرق کنند. در این شیوه حوادث ناگوار در موارد بسیار نادرتری نسبت به شیوه ابتدایی دوران انگیزاسیون روی میدهد. چارچوب و دستورالعمل برای هر یک از جلسات شکنجه تعیین میشود. برای آنکه حد تحمل پذیری آن برای فرد معین گردد دستیاران فرد شکنجهگر مقدار آب مورد استفاده، زمان ایجاد حالت خفگی و مدت آن را اندازهگیری میکنند. هنگامی که به فرد احساس خفگی دست میدهد دستیاران استفراغ زندانی را جمعآوری و آنرا مورد آنالیز قرار میدهند تا برآوردی از انرژی مصرف شده توسط فرد و ضعف و بیحالی بعد از استفراغ کردن بهعمل آورند. بدین ترتیب مدیر وابسته به سازمان سیا در گوانتانامو مقابل کمیسیون پارلمان قرار میگیرد و فعالیتهای صورت گرفته در گوانتانامو را در یک جمله خلاصه میکند "به استثنای استفاده از آب در شکنجه، شکنجههای گوانتانامو هیچ شباهتی با شکنجههای دوران تفتیش عقاید ندارند. " آزمایشهای پزشکان آمریکایی برخلاف آزمایشهای دکتر "ژوزف منجل " Josef Mengele در آشویتز به شکلی مخفیانه و سری هدایت نشدهاند بلکه تحت کنترل مستقیم و انحصاری کاخ سفید انجام یافتهاند. نتایج تمام آزمایشها در قالب گزارشهایی به اطلاع یک گروه 6 نفره تصمیم گیرنده متشکل از دیک چنی، کاندولیزا رایس، دونالد رامسفلد، کالین پاول، جان اشکرافت و جورج تنت میرسید و البته جورج تنت خود در اظهاراتش اعتراف نموده است که در قریب به 10 جلسه اعمال شکنجه حضور داشته است. با این حال نتایج حاصل از این شکنجهها مایوس کننده بودهاند. اعترافات القایی تنها در موارد نادری در ذهن زندانیان وارد و ضبط شده است. القاء کردن اعترافات مورد نظر در ذهن زندانی در چند مورد ممکن شده است اما حالت روحی آن زندانیان شکلی بیثبات داشته است به نحوی که امکان بازگویی آن اعترافات در مقابل زندانیان دیگری وجود ندارد. شاخصترین مورد ناکامی مربوط به ماجرای فردی با نام مستعار خلیل شیخ محمد است. این فرد کویتی در پاکستان دستگیر شده است. اتهام او داشتن تفکرات اسلام گرایانه است و البته فرد بازداشت شده همان شیخ محمد واقعی نیست. فرد دستگیر شده در عمل پس از تحمل شکنجه طولانی مدت (خصوصاً 186 بار شکنجه غرق مصنوعی آن هم تنها در طی ماه مارس 2003) اعتراف نمود که او خلیل شیخ محمد است و خود را به خاطر شرکت در 31 عملیات انتحاری در تمام نقاط دنیا از جمله انفجار مرکز تجارت جهانی در سال 1993 و انهدام یک مرکز رقص شبانه در جزیره بالی با استفاده از بمب و سر بریدن "دانیل پرل " روزنامهنگار آمریکایی و در نهایت مشارکت در حملات انتحاری 11 سپتامبر متهم نمود. شیخ محمد قلابی اعترافات ذکر شده را در برابر یک کمیسیون نظامی نیز دوباره تکرار نمود اما امکان این کار برای وکلا و قضات دادگاه نظامی فراهم نشد تا او را در مقابل رسانههای عمومی مورد سوال قرار دهند زیرا بیم آن را داشتند که فرد مذکور در محیطی خارج از قفس خود اعترافاتی را که پیش از این کرده است، پس گیرد. نیروی دریایی آمریکا برای پنهان نمودن فعالیتهای مخفیانه صورت گرفته توسط پزشکان در گوانتانامو مسافرتهایی مطبوعاتی را برای روزنامهنگاران علاقهمند به این مسئله ترتیب داد. بدین ترتیب مقالهنویس فرانسوی "برنارد هانری لوی " Bernard-Henry Lévy با بازدید از آنچه که مقامات آمریکایی میل داشتند تا او آن را ببیند (نه آنچه که واقعاً باید مورد بازدید قرار میگرفت) داوطلبانه در نقش شاهدی برای تایید گفتههای مقامات آمریکایی وارد عمل شد. این فرانسوی در کتابی با نام American vertigo اطمینان داد که زندان گوانتانامو هیچ تفاوتی با سایر مراکز تادیبی و زندانهای ایالات متحده آمریکا ندارد و ترجیحاً باید گفت که شهادت برخی از افراد در مورد شکنجههایی که در مورد زندانیان گوانتانامو بهعمل آمده است، همراه با اغراق گویی بوده است. * زندانهایی معلق بر آب و خارج از هر دایره حقوقی به طور قطع دولت بوش چنین ارزیابی نموده بود که تنها تعداد بسیار بسیار معدودی از زندانیان قابلیت آن را دارند که پذیرای عکسالعمل شرطی باشند آن هم تا آن حد که خود باور نمایند که مرتکب حملات انتحاری در 11 سپتامبر بودهاند. نتیجهگیری دولت بوش این بود که باید شکنجههای مورد نظر در مورد تعداد بسیار زیادی از زندانیان اعمال شود تا در نهایت از میان آنها کسانی که بیش از سایرین مستعد پذیرش القائات فکری و رفتارهای شرطی میباشند، انتخاب شوند. اما با توجه به بحث و مشاجرات سیاسی و مخالفتهایی که حول محور گوانتانامو وجود دارد و برای آنکه اعمال شکنجهها قابل پیگیری در دادگاه نباشد نیروی دریایی زندانهای مخفی دیگری را در دریا بوجود آورد و این زندانها خارج از قدرت هر دادگاه یعنی در منطقه آبهای بینالمللی قرار گرفتند. 17 فروند کشتی با کف صاف همانند قایقهایی که برای جابجایی و پیاده کردن نیروهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد به صورت زندانهای شناور بر روی آب در آمدند و در آنها قفسهایی همانند قفسهای مورد استفاده در گوانتانامو تعبیه شد. انجمن انگلیسی Reprieve سه قایق را در میان آنها شناسایی نموده است. * امکان تعطیلی گوانتانامو بدون اعتراف به آنچه در آن رخ داده امکان ندارد اگر افراد دستگیر شده در مناطق درگیری و یا افراد ربوده شده در تمام نقاط دنیا را که در طی 8 سال گذشته به این زندانها انتقال داده شدهاند جمع بزنیم تعداد آنها به 80 هزار نفر میرسد. این افراد به درون این سیستم انتقال یافتهاند و حداقل هزار نفر از آنها ممکن است به مراحل نهایی در روند بیدرمان رسانده شده باشند. از آن زمان تاکنون مسئله دولت اوباما در این مطلب خلاصه میشود: امکان تعطیل نمودن زندان گوانتانامو بدون آشکار نمودن حوادثی که در آن روی داده است وجود ندارد و امکان اعتراف به حوادث روی داده در آن بدون پذیرش این حقیقت که تمام اعترافات گرفته شده در این زندان دروغین و بدون رعایت هیچگونه مقررات و نظامهای اخلاقی و تحت شکنجه در ذهن زندانیان القاء شدهاند ممکن نخواهد بود و چنین پذیرشی به معنای پذیرش تمام نتایج سیاسی این اعترافات خواهد بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در مورد 12 پرونده در دادگاه نظامی نورمبرگ حکم صادر شد. یک پرونده به بررسی جنایات 23 پزشک نازی اختصاص یافت. در این پرونده 7 نفر تبرئه شدند، 9 نفر به مجازات حبس و 7 نفر نیز به مرگ محکوم شدند. از آن زمان به بعد قانون اخلاقی ساز و کار فعالیت پزشکان در سطح بینالمللی را تعیین مینماید. این قانون صراحتاً آنچه را که پزشکان آمریکایی در گوانتانامو و در سایر زندانهای مخفی انجام دادهاند ممنوع اعلام مینماید.
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 13691
دفعات دیده شده: ۱۱۵۲ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش