Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • اوباما همان سیاست‌های بوش را ادامه می‌دهد : کانتر پانچ (1)
    چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۷:۰۸

    پایگاه اینترنتی کانترپانچ در مقاله‌ای نوشت: اوباما، سیاست‌های بوش را در زمینه ادامه جنگ، بازداشت کردن‌های نامحدود و تعلیق حقوق اولیه زندانیان دنبال می‌کند، سیاست‌هایی که ما را به یاد سیاست‌های قرون وسطایی می‌اندازد. پایگاه اینترنتی "کانترپانچ " در مقاله‌ای به قلم "نیک اکناتز " (Nick Egnatz) نویسنده و تحلیل‌گر غربی به نقد و بررسی سیاست‌های اعمال شده توسط اوباما در قبال جنگ، بازداشت‌ها، رژیم صهیونیستی و مسائل اقتصادی پرداخته و می‌نویسد: در آستانه ش

    پایگاه اینترنتی کانترپانچ در مقاله‌ای نوشت: اوباما، سیاست‌های بوش را در زمینه ادامه جنگ، بازداشت کردن‌های نامحدود و تعلیق حقوق اولیه زندانیان دنبال می‌کند، سیاست‌هایی که ما را به یاد سیاست‌های قرون وسطایی می‌اندازد. پایگاه اینترنتی "کانترپانچ " در مقاله‌ای به قلم "نیک اکناتز " (Nick Egnatz) نویسنده و تحلیل‌گر غربی به نقد و بررسی سیاست‌های اعمال شده توسط اوباما در قبال جنگ، بازداشت‌ها، رژیم صهیونیستی و مسائل اقتصادی پرداخته و می‌نویسد: در آستانه شروع دومین سال ریاست جمهوری اوباما، من یک درخواست از دوستان چپی خود دارم. یک مورد از کارهای خوبی که اوباما در این مدت انجام داده است را بگوئید. مکررا در تلویزیون می‌بینیم که سناتورهای دموکرات و نمایندگان می‌گویند که لایحه مراقبت بهداشتی او بد بوده است و افزایش نیرو در افغانستان مورد قبول آنها نیست، ولی در حالت کلی طرفدار رئیس جمهور هستند. من درک می‌کنم که چرا این کار را می‌کنند. آنها می‌خواهند که در قدرت باقی بمانند و به عنوان نمایندگان گروهی خاص که سرمایه‌ها را در اختیار دارند و سیاست آمریکا را دیکته کرده و هزینه کمپین‌های انتخاباتی را می‌پردازند، فعالیت کنند. ولی چرا شهروندان آمریکایی، که کمی بیشتر از رسانه‌های جمعی اطلاعات دارند به حمایت خود از این دولت که شکلی دیگر از آخرین امپراطوری آمریکا است ادامه می‌دهند؟ وی همچنین ادامه می‌دهد: بسیاری از دوستان عزیز من که برای اوباما در زمان انتخابات فعالیت کرده‌اند، به این امید که او بر روی "مشاغل سبز " متمرکز خواهد شد و اقتصاد ما را از این وضعیت نا به‌ سامان به سمت یک سیاست مطابق با محیط زیست منتقل خواهد کرد با او همکاری کردند. ما هیچ شغل سبزی نداریم، ولی به ایجاد مشاغلی که "دی‏اکسیدکربن " تولید می‌کنند کمک می‌کنیم، تا آلوده‌کنندگان محیط هر چه بیشتر به کارشان ادامه دهند و هزینه‌ها تنها به مصرف کنندگان تحمیل می‌گردند. او به "کپنهاگ " رفت تا در سمینار بین‌المللی تغییرات آب و هوایی شرکت کند، در آنجا موفق شد تا معاهده‌ای را به تصویب برساند که کشورهای جهان سوم را وادار به پذیرش حق کشورهای توسعه یافته برای آلوده‌تر کردن زمین می‌کرد. در قبال پذیرش این حق قول دادند تا اگر کشورهای جهان سوم قول دهند که در این برهه از زمان چیزی نگویند، در آینده 100 میلیارد دلار به این کشورها کمک کنند و ناراحتی آنها را جبران کنند. مسلما این همان تغییری که طرفداران محیط زیست در سراسر دنیا به دنبال آن بودند، نیست. * اوباما "کاندیدای صلح " نبود اکانتز با اشاره به حضور فعال جوانان در انتخابات می‌افزاید: من با خیلی از آنها صحبت کردم. همه آنها تحت این توهم بودند که اوباما "کاندیدای صلح " است. اما مسلما اوباما کاندیدای صلح نبود. شاهد مدعای ما هم تنها سخنرانی او در یک حرکت ضد جنگ قبل از حمله ما به عراق است. او گفت که مخالف جنگ نیست، بلکه مخالف جنگهای کور و بی هدف است. ما در انجمن صلح از هرگونه حمایتی در جهت مخالفت با جنگ استقبال می‌کردیم ولی حمایت اوباما بسیار ضعیف بود. او استاد حقوق مدنی بود ولی نمی‌توانست غیرقانونی بودن رد هرگونه مذاکره و کوبیدن به طبل جنگ بر خلاف قوانین حقوقی سازمان ملل را ببیند؟ پس از این سخنرانی، او هیچگاه در راهپیمایی‌ها و اعتراضات شهروندان به خاطر جنگ شرکت نکرد. پس از آنکه به عنوان سناتور آمریکا انتخاب شد، به تمامی لوایحی که هزینه جنگ را تامین می‌کردند رای مثبت داد. پس او کاندیدای صلح نیست. وی در ادامه اوباما را قهرمان گستاخ نظام سرمایه‌داری نئولیبرال و جهانی‌سازی (بازارهای آزاد، تجارت آزاد، کاهش مالیات، عدم وجود قانون برای ثروتمندان) آمریکا دانسته و به مشاوران اقتصادی "وال استریت " که اطراف او را پر کرده‌اند اشاره می‌کند: "مایکل فرومن "، (Michael Froman) همکلاسی سابق او در "هاروارد "، یکی از سران "سیتی‌گروپ " (Citigroup) که با وجوه دولتی از شر بحران رهایی یافت، یکی از این مشاوران است. "رابرت رابین "، (Robert Rubin) وزیر خزانه داری دولت "کلینتون " و رئیس پیشین گلدمن سکس،Goldman Sach) ) بانک سرمایه‌گذاری وال استریت که بیشترین بهره را از بحران مالی و اعتبارات اختصاص یافته از سوی دولت برده است. "تیموتی گیتنر "، (Timothy Geithner) رئیس "فدرال رزرو " نیویورک که مسئول نظام‌مند کردن وال استریت بود، در حالیکه عملکرد او تماما به ضرر مردم آمریکا است. "لری سامرز "، (Larry Summers) مشاور ارشد اقتصادی اوباما، نوچه سابق رابین در دولت کلینتون که به عنوان وزیر خزانه‌داری و رئیس هاروارد انتخاب شد. در 1991 به عنوان برترین اقتصاددان بانک جهانی او یادداشتی را تایید و امضاء کرد که شخص دیگری به جای او نوشته بود. در بخشی از این یادداشت آمده بود: "منطق اقتصادی موجود پشت فرستادن مواد زائد و خطرناک به کشوری که کمترین دستمزد را دارد بی‌عیب و نقص است و ما باید آن را قبول کنیم... من همیشه تصور می‌کردم که کشورهای کم جمعیت آفریقایی از آلودگی‌های کمتری رنج می‌برند. " این برنامه اوباما برای مشاغل سبز است؟ فرستادن مواد زائد خطرناک و سمی به کشورهای آفریقایی! این تحلیل‌گر غربی با مشابه خواندن سیاست‌های اوباما با بوش اظهار می‌دارد: او دوبار تعداد نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان را افزایش داد و در سخنرانی مربوط به جایزه صلح نوبل خود تلاش کرد تا عملکرد خود را در قالب نظریه "جنگ عادلانه " (Just war) توجیه کند. مسلما او نتوانست حق این تئوری را ادا کند. هر دانش آموز دبیرستانی آگاه نیز دلایل و مباحث مطرح شده از سوی او را قبول نخواهد کرد. اگر سخنرانی مربوط به افزایش تعداد نیرو در افغانستان را مد نظر قرار دهیم، او سیاستی را بکار برد که کاملا در راستای سیاست‌های "جورج بوش " بود. نیک اکناتز می‌نویسد: اوباما گفت که او زندان "گوانتانامو " را تعطیل خواهد کرد و مردم خوشحال شدند. چرا که برای آنها گوانتانامو سمبل بسیاری از کارهای ناشایست و غیرانسانی از قبیل شکنجه، بازجویی‌های غیر قانونی، اجرا نکردن حکم آزادی زندانیان و دادگاههای نظامی بود، اینگونه دادگاهها گرفتن اعتراف از طریق شکنجه را مجاز می‌شمارند، اعترافات پنهانی که وکلای مدافع نمی‌توانند آنها را ببینند. همه مردم به دنبال این هستند روزی را ببینند که دیگر شاهد این جنایت‌ها نباشند. اما نه تنها اوباما با ایجاد اصلاحات در بخش و تعطیلی زندان گوانتانامو مخالفت کرده است، از مسئول شناختن بوش و چنی هم درقبال این جنایات سرباز زده است. * کشته شدن صد نفر در بازجویی‌های زمان بوش این نویسنده غربی همچنین می‌افزاید: او در مراسم تحلیف قسم خورده است که به قانون عمل کند و قانون نیز صراحتا اعلام کرده است، در صورتیکه اگر مدارک کافی در مورد شکنجه وجود داشته باشد باید تحقیقات در این رابطه صورت پذیرد و عاملین آن محاکمه گردند. "بوش " و "چنی " اظهار نظرهایی کرده‌اند که خودشان را در برمی‌گیرد، همچنین مدارک و اسناد بسیار زیادی بر علیه آنها وجود دارد، از جمله اینکه "جان سیفتن "، (John Sifton) از گزارشگران و محققان دیده‌بان حقوق بشر که حدود 5 سال در مورد سیاست‌های شکنجه‌ای بوش تحقیق کرده بود، گفت: " حدود 100 نفر از بازداشت‌شدگان طی بازجویی کشته شده‌اند، بعضی از آنها کاملا مشخص است که زیر شکنجه جان داده‌اند ". کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل، ماده 12: "هر دولت عضو موظف است ترتیب اطمینان بخشی بدهد تا اگر قراین معقولی بر انجام عمل شکنجه در مکان و یا در قلمرو قضایی آن دولت وجود داشت، مقامات صلاحیت دار بیدرنگ و بیطرفانه به آنها رسیدگی کند. " اکناتز سپس با اشاره به سخن اوباما که گفته بود "ما شکنجه نمی‌کنیم " می‌نویسد: ولی نتوانست در مورد شکنجه‌هایی که تا زمان تحلیف او صورت گرفته بود چیزی بگوید. سپس او دستوراتی صادر کرد که شکنجه را غیر قانونی می‌دانستند، ولی روزنه‌ها و راه‌های فرار بسیار بزرگ در دستورها وجود داشت، بطوری‌که به راحتی می‌شد آنها را دور زد. شکنجه تنها در مورد کسانی ممنوع بود که در یک مناقشه نظامی دستگیر می‌شدند. بنابراین اگر شما در گوشه‌ای ایستاده و تنها به شکنجه‌ها و جنگ‌های بی‌دلیل، اعتراض ‌کنید و چنانچه رئیس جمهور تشخیص دهد که شما یک تهدید بر علیه امنیت ملی هستید؛ می‌تواند تصمیم بگیرد که شما را بازداشت کرده و هیچ حقوقی هم برایتان در نظر نگیرد، همانگونه که در 8 سال گذشته این‌گونه بوده است، او این حق را خواهد داشت تا شما را شکنجه کند. * سیاست‌های قرون وسطایی وی با بیان اینکه قوانین بین‌المللی شکنجه را هم‌تراز با جنگهای بی‌دلیل، نسل‌کشی، برده‌داری و استثمار و جنایت علیه بشریت می‌دانند، در ادامه می‌گوید: غیرقانونی بودن این اعمال برگرفته از قوانین نیست، بلکه برگرفته از آداب و اخلاق است. اگر چه این آداب به عنوان هنجارهای دستوری شناخته می‌شوند، ولی نمی‌توان خلاف آنها را در قالب قانون درآورد. این اعمال همیشه غیرقانونی هستند، و نه صورت قانونی داده شده از سوی دولت بوش و نه دستورات دولت اوباما نمی‌تواند واقعیات را تغییر دهد. او (اوباما) به سیاست بوش در بازداشت کردن‌های نامحدود و تعلیق حقوق اولیه زندانیان ادامه می‌دهد، حقوقی که به موجب آن می‌توان از حکومت خواست تا اسناد و مدارک لازم که نشان‌دهنده نقض آنها هستند را ارائه کند. سیاست‌های بوش ما را به یاد سیاست‌های قرون وسطایی می‌اندازد و اوباما همچنین سیاست‌هایی را دنبال می‌کند. او اخیرا با تشویق به انتقال زندانیان از گوانتانامو به "ایلینویز " (Illinois) چند نوع شغل ایجاد کرده ‌است. نویسنده در پایان قسمت اول مقاله می‌نویسد: اوباما، دقیقا دو هفته قبل از سفر به نروژ برای دریافت جایزه صلح نوبل، از پیوستن به 150 کشور متمدن عضو "کمیته بین‌المللی مخالفت با معاهده مین‌های زیرزمینی " سرباز زد. مین‌های زیرزمینی هدایای نظامی به غیرنظامیان هستند که سالها پس از توقف جنگ نیز قربانی می‌گیرند. در سال 2006، یونیسف، طی محاسباتی نشان داد که حدود 20 درصد از 15000 تا 20000 قربانی و آسیب‌دیده از این مین‌ها را کودکان تشکیل می‌دهند، حدود 80 کشور در دنیا وجود دارند که مین‌های زیرزمینی در آنها یافت می‌شود.



    گزارش
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 12945
    دفعات دیده شده: ۱۱۰۴ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش