-
آیا سران رژیم صهیونیستی محاکمه خواهند شد؟
دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۲۵
یک تحلیلگر مشهور مصری ضمن مقایسه برخورد بیتفاوت جامعه جهانی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی با اقدامات جدی آن در قبال سایر جنایتهای جنگی دنیا، نسبت به محاکمه جنایتکاران اسرائیلی بویژه سران این رژیم ابراز ناامیدی کرد. پایگاه اینترنتی "مرکز اطلاع رسانی فلسطین " با انتشار مقالهای از "محمد سماک " نویسنده مشهور مصری نوشته است: گزارش ریچارد نیکسون قاضی یهودی الاصل و رئیس کمیسیون بین المللی تحقیق در جنایات جنگی اسرائیل در نوار غزه، علامتهای سوال بسیار
یک تحلیلگر مشهور مصری ضمن مقایسه برخورد بیتفاوت جامعه جهانی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی با اقدامات جدی آن در قبال سایر جنایتهای جنگی دنیا، نسبت به محاکمه جنایتکاران اسرائیلی بویژه سران این رژیم ابراز ناامیدی کرد. پایگاه اینترنتی "مرکز اطلاع رسانی فلسطین " با انتشار مقالهای از "محمد سماک " نویسنده مشهور مصری نوشته است: گزارش ریچارد نیکسون قاضی یهودی الاصل و رئیس کمیسیون بین المللی تحقیق در جنایات جنگی اسرائیل در نوار غزه، علامتهای سوال بسیاری پیرامون یک پرسش اساسی در اذهان بوجود آورد: این که چه کسی سران نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی را محاکمه خواهد کرد؟ و آیا محاکمه آنها در دادگاههای جنایی انجام خواهد شد یا دادگاه بین المللی ویژهای جهت بررسی این موضوع تشکیل خواهد شد؟ نویسنده با اشاره به این که این اولین باری نیست که رژیم صهیونیستی مرتکب چنین جنایاتی شده، درباره مواجهه جامعه جهانی با این جنایتها میافزاید: پیش از این نیز این رژیم مرتکب جنایاتی ددمنشانهای شده بود که باید محاکمه میشد، اما جامعه جهانی به این جنایات وقعی ننهاد. در حال حاضر نیز و با وجودی که گزارش گلدستون در شورای امنیت تصویب شده، هنوز دادستان کل دادگاه بین المللی جنایی به آن روی خوش نشان نداده و اعتقاد دارد، آن چه در دارفور میگذرد نمونه واقعی جنایت ضد بشری است و آن چه در غزه گذشته از دید او مقولهای دیگر است! نویسنده ادامه میدهد: صرف نظر از بعد سیاسی این جنایت سوالی که مطرح میشود این است که عملیات جنگی را چه وقت باید عملیات قهرمانانه و چه وقت باید عملیات جنایتکارانه و وحشیانه تلقی کرد؟ چه وقت انگیزه جنگ عوامل اخلاقی و ارزشی و دفاع از خود و چه وقت صرفا کسب سود و منافع سیاسی و مادی برشمرد؟ و سرانجام این که تعریف عدالت بین المللی از آن چیست؟ به اعتقاد وی اهمیت پاسخ به این سوالات از وجوه متعدد آن نشات میگیرد، این که هر تسویه و سازش سیاسی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی سرنوشت جنایات مرتکبه طی جنگهای اعراب - اسرائیل را نیز مشخص میکند، این که این جنایات مستحق مجازات هستند یا باید از آنها چشم پوشی کرد یا با محاکمه مرتکبان فرعی سرپوشی بر آنها گذاشت یا آنها را توجیه کرد، جنایاتی همچون کشتار رمله و دیر یاسین و القبیة که در سال 1948 در فلسطین اتفاق افتاد یا قتل عام مدرسه بحر البقر در سوئز و کشتار سربازان به اسارت گرفته شده مصری و دفن آنها در گورهای دسته جمعی در سال 1967 در عریش، سپس کشتار دو اردوگاه صبرا و شتیلا در بیروت در سال 1982 طی اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی و سرانجام که آخرین آن هم نیست، کشتار قانا در سال 1993 در جنوب لبنان. دادگاه نورنبرگ که در پی شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم تشکیل شد، شاید از حیث مجازات مرتکبین جنایات ضد بشری در تاریخ نوین در نوع خود اولین باشد، در واقع این دادگاه بر لزوم محاکمه سران این جنایات و مجازات آنها تاکید کرد. این محاکمهها سوالاتی اخلاقی پیرامون توجیه ارتکاب این جنایات به بهانه اجرای دستورات مافوق و سوالاتی حقوقی و قانونی پیرامون مشروعیت قدرت دولت در زمان جنگ مطرح ساخت. نویسنده تاکید میکند تمام جنایات بزرگی که علیه بشریت انجام شد و مرتکبین آنها بدون مجازات باقی ماندند، موجب شد بعدها این جنایات به شکل انتقام جویانه و در شکلی گستردهتر تکرار شوند که یکی از نمونههای بارز آن جنایات بالکان در سال 1870 بود. اما جنایاتی که مرتکبین آن مجازات شدند، بسان سران آلمان نازی و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم باعث شد تا ضمن محکوم شدن آنها این افراد به قهرمانان ملی در کشورهایشان بدل نشوند و مهمتر آن که آبی برروی آتش شد تا بازماندگان قربانیان این جنایات دیگر درپی انتقام نباشند، بیشک اگر محکومیت سران سیاسی و نظامی ژاپن نبود، هیچگاه کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا دست دوستی و همکاری و برقراری روابط دیپلماتیک به سوی توکیو دراز نمیکردند و همین محکومیتها بود که ژاپن را واداشت از مللی که تحت ظلم و ستم واقع شده بودند، عذرخواهی و حتی غراماتی هم به آنها پرداخت کند. موضوعی که بر آلمان هم منطبق گردید. این کشور به دلیل جنایاتی که در حق یهود مرتکب شده بود به رژیم صهیونیستی به عنوان بازمانده و متولی کنونی امر یهود غراماتی پرداخت کرد و همین غرامات بود که اجازه داد اسرائیل در سالهای اول شکل گیری اقتصاد خود را سروسامان بدهد. این تحلیلگر مصری، رژیم صهیونیستی را به عنوان ثمره عذاب وجدان غرب تلقی میکند که شاهد ظلم و ستمهای روسیه تزاری و فرانسه کاتولیکی و انگلیس انگلوساکسونی و آلمان نازی بود. این رژیم با غرامتهای معنوی و سیاسی و مالی و اقتصادی این کشورها شکل گرفت و همین غرامتها بود که به آن اجازه داد با وجود تقریبا نیم قرن تحریم اعراب باز مقابل مقاومت عربی تاب بیاورد و این تحریمها را بیاثر کند و حتی پا از این هم فراتر نهد و مرتکب جنایات بسیاری در حق بشریت شود، از جمله تصفیه نژادی و مذهبی فلسطینیهای سال 1948 و 1967 و لبنانیهای پانزده روستایی که اسرائیل آنها را اشغال کرد و به رژیم صهیونیستی ملحق نمود . وی تصریح میکند: در این شکی نیست که جنایات جمعی که رژیم صهیونیستی در حق ساکنان غزه و کرانه باختری در طول انتفاضه سنگ و در جنوب لبنان از زمان آغاز مقاومت علیه اشغال مرتکب شد، دو نمونه عینی نقض حقوق بشر و معاهدات بین المللی در زمان جنگ بود که بدون مجازات باقی ماندند و موجب بروز فاجعه غزه شد تا این رژیم بار دیگر به جهانیان گوشزد کند، عدم مجازات مجرم و تحت پیگرد قرار دادن آن تشویقی است که مجرمان را در ارتکاب جنایاتشان گستاختر میکند. به همین دلیل این سوال پیش میآید که چه کسی مرتکبین این جنایات را مجازات خواهد کرد؟ و چه وقت و چگونه مجازات خواهند شد؟ پیشبینی نویسنده درباره تشکیل دادگاه ویژه برای رسیدگی به جنایات صهیونیستها این است که مسلماً شورای امنیت بسان آن چه که در بوسنی اقدام نمود، در غزه اقدام نمیکند و خواستار تشکیل دادگاهی ویژه برای بررسی جنایات صهیونیستها بسان جنایاتی که صربها علیه مسلمانان بوسنی مرتکب شدند، نمیشود. گویی جنایتکاران صهیونیستی مافوق قوانین و معاهدات بین المللی هستند و باید با جنایتکاران جنگی اسرائیل به گونهای برخورد کرد چون آنها پایه و اساس تحقق صلح در جهان هستند، اگر غیر از این بود، به شیمون پرز- که یکی از همین جنایتکاران - جایزه صلح نوبل اهدا نمیشد. چنین افراد جنایتکاری در میان صهیونیستها کم نیستند که بابت جنایاتشان نه تنها محاکمه نشدند که جوایزی نیز به آنها تعلق گرفت، مناحیم بگین و اسحاق شامیر و شارون و باراک و اولمرت و نتانیاهو از جمله این افراد هستند که جنایاتشان دست کمی از جنایات کارادیچ و ملادیچ ندارد. این جاست که نقش میانجیهای سیاسی نمود پیدا میکند. در واقع باید گفت نقش میانجیهای سیاسی بسان پزشکان جراح است که اگر زخم را به موقع درمان نکنند و از عفونت و التهاب آن جلوگیری ننمایند، موجب فوت بیمار میشوند، جراحان سیاسی نیز باید با اقدام به موقع و در یک جراحی معنوی جنایتکاران جنگی را محکوم و مجازات کنند، چون اگر جامعه بین المللی این امر را نادیده بگیرد، موجب بروز التهابات شدید و در پی آن وقوع جنایات انتقامجویانه جمعی میشود. بیشک پس از محاکمه جنایتکاران جنگی در دادگاه نورنبرگ و پس از آن توکیو اکنون نوبت به لاهه رسیده است، اما این گونه به نظر میرسد که جامعه جهانی در این جا جانب اهمال و پرهیز را میگیرد. به همین دلیل این سوال همچنان به قوت خود باقی میماند که چرا جامعه جهانی در قبال جنایاتی که در خاورمیانه رخ میدهد، لب فرو میبندد؟ آیا این به این دلیل نیست که صهیونیستهای جنایتکار خود را مافوق بشریت میدانند؟
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12860
دفعات دیده شده: ۱۲۷۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش