-
فروپاشی رژیمهای عربی از نگاه فهمی هویدی (2)
جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۳۴
یک روزنامه لبنانی در مقالهای به قلم "فهمی هویدی " اندیشمند مشهور مصری به بررسی فروپاشی نقش عربی در سیاستگذاریهای کلان در منطقه و علل این فرایند پرداخته است. به گزارش روزنامه السفیر لبنان، "فهمی هویدی " در ادامه مقاله خود به معرفی شاخصهای جدید منطقهای در پایان دهه اول قرن بیست و یکم پرداخت. هویدی مینویسد: در پایان دهه نخست قرن جدید در نقشه جهان عرب نشانههای زیر ظهور و بروز یافت: اول: غیبت کامل طرح عربی و رشد طرحهای ایرانی و ترکی. دوم: و
یک روزنامه لبنانی در مقالهای به قلم "فهمی هویدی " اندیشمند مشهور مصری به بررسی فروپاشی نقش عربی در سیاستگذاریهای کلان در منطقه و علل این فرایند پرداخته است. به گزارش روزنامه السفیر لبنان، "فهمی هویدی " در ادامه مقاله خود به معرفی شاخصهای جدید منطقهای در پایان دهه اول قرن بیست و یکم پرداخت. هویدی مینویسد: در پایان دهه نخست قرن جدید در نقشه جهان عرب نشانههای زیر ظهور و بروز یافت: اول: غیبت کامل طرح عربی و رشد طرحهای ایرانی و ترکی. دوم: واگذار شدن پرونده فلسطین به دست آمریکا و به دنبال آن خارج شدن این مسئله از اولویت که در نتیجه دست رژیم صهیونیستی برای شهرکسازی، یهودی سازی و برتریجویی باز گذاشته شد. سوم: کم اهمیت جلوه دادن خطر رژیم صهیونیستی و معرفی ایران بعنوان دشمن و خطر اصلی که اعراب را تهدید میکند. چهارم: سرزنش جریان مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی و ادامه تلاشها برای تضعیف و مقابله با این جریان از طریق همسویی و همگرایی با رژیم صهیونیستی و البته بیشتر از طریق سرکوب و تضعیف افراد داخلی. این مذمت تا مرز همکاری برخی دولتهای عرب با رژیم صهیونیستی در محاصره مقاومت غزه و گرسنه نگه داشتن آنان نیز پیش رفت. پنجم: گسترش دامنه دشمنی میان برخی رژیمهای عربی؛ مصر اخیرا وارد درگیری با سوریه و الجزائر شده و روابطش با قطر هم دچار تیرگی و تنش گردیده است، بگونهای که این تنش از آغاز سال جاری آرام نشده است. گسستگی روابط الجزائر و مراکش بر سر مسئله صحرا، درگیری میان سوریه و عراق به دلیل متهم شدن دمشق از سوی عراق به دست داشتن در انفجارات بغداد، تیرگی حاکم بر روابط کویت و عراق ناشی ازغرامتهای جنگ میان دو کشور و همچنین تنش پنهان میان دولت امارات و عربستان بر سر مرزها نمونههایی از مورد فوق است. به عقیده هویدی آشوبها در سومالی گسترش پیدا کرد و دولت این کشور از هم پاشید، همچنین است سایر سرزمینهای عربی که در معرض تهدید از هم گسیختگی قرار دارند. بحث جدی پیرامون استقلال جنوب سودان از شمال این کشور وجود دارد و کردها نیز عملا در عراق به استقلال رسیدهاند و تنها تایید قانونی آن باقی مانده است. بحران یمن به دلیل آشوبهای جداییخواهان در جنوب و کشتار مستمر حوثیها از 5 سال پیش در شمال یمن که البته عربستان هم اخیرا درگیر آن شده تا جائیکه برخی صحبت از تبدیل کردن یمن به سومالی دیگر و تقسیم آن به دولتهای متعدد میکنند. بنابراین گزارش درگیریها و چالشها میان قبطیها و مسلمانان مصر، اعراب و بربر در الجزائر و مغرب، فلسطینیها و اردنیها در اردن که اوضاع سیاسی کنونی این کشور را فاقد ثبات کرده است، نمونههای دیگری از این موارد است. این اندیشمند عرب تاکید کرد: از زمانیکه جهان عرب تبدیل به یک کشتی بیناخدا شد، راه خود را گم کرد و سرگردان شد، من ارتباط این مسائل را با داستان "هرج و مرج خلاق " که زمانی "کاندولیزا رایس " وزیر امور خارجه سابق آمریکا آنرا مطرح کرد را نمیدانم، اما شکی ندارم که فعالیتهای سران عرب در رابطه با این قبیل مسائل، مسببین و عاملین این آشوبها را از انجام هرگونه تلاشی بینیاز میسازد. آنچه که در این رابطه قابل توجه است، آنست که با پایان یافتن جدایی عربی و اطمینان خاطر از فروپاشی رژیمهای عربی، این نیروهای سلطه هستند که از آنچه بر سر ما آمده سود میبرند و طولی نمیکشد که سرنوشت امت را به بازی گرفته و با نیرنگ، از هم گسستگی آنرا پایهریزی و هویتش را نابود میسازند. آنها در این راستا زمانی طرح خاورمیانه جدید و بار دیگر طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کردند تا با یک تیر دو هدف را نشانه بگیرند. به نوشته این مقاله این طرح از یکسو هویت عربی اسلامی امت را دور میسازد و از طرف دیگر راه را برای ورود رژیم صهیونیستی و تحکیم مشروعیت آن در منطقه باز میکند. خاورمیانه جدید ایده و طرح رژیم صهیونیستی بود که شیمون پرز آنرا مطرح کرد، اما خاورمیانه بزرگ طرح تکمیلی آمریکا بود که دولت بوش بعد از حوادث 11 سپتامبر آنرا مطرح کرد. پس از آن ایده شراکت "اروپایی- مدیترانهای " بعنوان راهی دیگر جهت فریب و گمراهی ظهور کرد. "نیکولا سارکوزی " رئیس جمهور فرانسه در سال 2007 طرح اتحاد برای مدیترانه را به ما پیشنهاد و عرضه داشته، 43 کشور از جمله 9 دولت عربی به این طرح ملحق شدند. در حالیکه این عده از تلاش برای پایهگذاری فروپاشی و دستهبندی عربی خسته نمیشوند، تلاش عربی کورکورانه، ضعیف و بیثمر است. کنفرانس گفتگوی ادیان و تمدنها که عربستان آن را برپا نمود، با حضور رژیم صهیونیستی بمنظور عادیسازی روابط، تنها مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گرفت، بی آنکه نفعی برای ما داشته باشد، بعد از آن ما حتی شاهد افزایش دشمنی علیه مسلمانان در اروپا و آمریکا هستیم که آثار این تلاشها را از بین برد و شکست آنرا اثبات نمود. بنابراین گزارش این شکستها به صورتهای مختلفی بروز یافت، از جمله ممنوعیت ساخت مناره در سویس، ممنوعیت حجاب در فرانسه و نیز استقبال از این قبیل اقدامات در سایر کشورهای قاره اروپا؛ این تنها شکستی نبود که نصیب ما شد، چرا که تلاشهای اعراب برای ترمیم شکافهای موجود، موفقیتهای مورد نظر را محقق نساخت. منظور من نشست آشتی 4 جانبه به دعوت عربستان بود که در ریاض برگزار شد و امیر قطر به آن دعوت نشد. به دنبال تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه قطر نیز نشستی را با حضور روسای جمهور مصر، سوریه و امیر کویت برگزار کرد که این نشست هم شکست خورد. آشتی عربستان- سوریه که به مسئله حکومت لبنان پرداخت و آشتی عربستان- لیبی که به درگیری های میان دو کشور فیصله داد. با ذکر 2 نکته در رابطه با کل مطالب بیان شده، بحث را پایان میدهم: سخن من در درجه اول به رژیمهای عربی مربوط است، چرا که حوادث اثبات کرده که این سازمانها با ملتهای خود فاصله بسیاری دارند، هرچند هنوز امیدی به آنان هست. توجه و اهتمام ملتها به مقاومت، مسئلهای است که شکی در آن نیست و موضعگیری آنان در قبال محاصره غزه شاهدی بر آگاهی و بیداری آنان نسبت به این مسئله است و اگر برخی نیز در این میان هوشیار نیستند این مسئله باز میگردد به مشکل و فساد بسیج اطلاع رسانی که به سیاستهای عقب نشینی و انزوا احترام میگذارد. نکته دوم اما از زبان خود من نیست، بلکه برداشتی است از متن سخنرانی "غسان سلامه " اندیشمند معروف لبنانی که در کنفرانس خاورمیانه که به دعوت روزنامه "هرالد تریبون " در ماه اکتبر گذشته برگزار شده بود آنرا ایراد کرده است. وی در آن نشست گفت که با وجود دعوتها برای اتحاد عربها، سخن از وحدت اعراب بسیار پراکنده شده و به تاریخ پیوسته است. با این وجود ما میبینیم که تمامی این تقسیمبندیها در درون خود، حجم زیادی از آمیختگی فرهنگی را نگاه میدارند، پر فروشترین کتابهای بیروت به قلم نویسندگان مراکشی است و خوانندگان لبنانی در قاهره و الجزائر مشهورند. اعراب به تماشای 500 شبکه ماهوارهای خود مینشینند،که بیشتر روحانیان نیز از آن راضی هستند، از سوی دیگر، القاعده پدیدهای منطقهای است که بر اساس تاکتیکهای مخالف با آن پدید آمده است. هویدی میافزاید: سیاست تا به امروز هرگز اعراب را اینقدر از هم جدا نکرده بود، از آن طرف فرهنگ عربی که رسانههای جدید به آن دامن میزنند تا به امروز اینقدر اعراب را دور هم جمع نکرده بود، لذا میتوانیم بگوییم که بازار سیاسی اعراب تماما پراکنده، بازار اقتصادیشان تا حدی در هم آمیخته و بازار فرهنگیشان تا حد بالایی تکامل یافته و حتی به سطحی بالاتر از فرهنگ اروپایی رسیده است. فهمی هویدی در پایان اشاره میکند که این مختصری بود که من پیرامون آن با دکتر سلامه موافقم و البته آنرا شهادتی میدانم جهت محکومیت رژیمهای عربی؛ چرا که طبق این نظر وحدت اعراب در هوا بیشتر قابل اجراست تا بر روی زمین و در این مسئله فرقی میان سازمانهای عربی وجود ندارد، چرا که وحدت بعید به نظر میرسد و اگر بیشتر از این نیز ادامه پیدا کند، مشکل ساز خواهد بود.
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12639
دفعات دیده شده: ۱۸۹۹ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش