مشاور سابق سنای آمریکا با اشاره به اینکه وقوع حادثه 11 سپتامبر در آمریکا نقطه عطفی در عیان شدن نقشه صهیونیست‌ها برای ترغیب آمریکا به حمله به عراق بود، نوشت: زمینه سازی برای حمله به عراق از یک دهه قبل از 11 سپتامبر شروع شده بود. پایگاه خبری "ربل‌نیوز " (Rebelnews) در مقاله‌ای به قلم "جف گیتس " (Jeff Gates) تحلیلگر آمریکایی و مشاور سابق دولت و مجلس سنای آمریکا نوشت: "این مسئله خیلی خوب است، زیاد خوب نیست " این جملات، پاسخ بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی به سوالی درباره تاثیر حوادث 11 سپتامبر بر روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. مشاور سابق سنا در کمیسیون امور مالی اضافه می‌کند: طراحان جنگ در نظریه بازی‌ها که یک تئوری در زمینه جنگ است به مجموعه‌ای از مدل‌های ریاضی تکیه می‌کنند تا بتوانند انگیزه‌هایی برای به راه‌اندازی جنگ تدوین کنند. این تحلیلگر آمریکایی همچنین می‌نویسد: با تداوم جنگ در عراق و افغانستان و تلاش برای ایجاد موازنه در آن از طریق توسعه آن به ایران و پاکستان، اکنون زمان آن رسیده است که نگاهی دقیق‌تر به چگونگی تسریع وقوع جنگ‌ها با روش‌های فریبنده بپردازیم. وی می‌افزاید: زمانی که رابرت آومان یکی از تئوریسین‌های نظریه "بازی جنگ " در رژیم صهیونیستی جایزه نوبل اقتصاد را در سال 2005 دریافت کرد اذعان داشت که ما در اسرائیل تفکری را ترویج و گسترش داده‌ایم که اسرائیل را به رهبر مقتدری تبدیل خواهد کرد. * تهییج احساسات مردم برای دستیابی به اهداف مشخص مشاور سابق سنای آمریکا در ادامه می‌نویسد: مقوله تحریک احساسات مردم نقشی کلیدی در نظریه بازی جنگ ایفا می‌کند. این کار با پخش تصاویر کشته شدن بیش از سه هزار نفر، شوکه شدن دولت و از طریق رنجیده خاطر ساختن احساسات مردم، متهم کردن عراق بعنوان یک نیروی شیطانی و پنهان کردن واقعیات موجود بسیار آسان‌تر بود. در این راستا طراحان جنگ به منظور منحرف کردن عقاید مردم و بالا و پایین کردن واقعیات موجود نیاز به فراهم کردن شرایط روحی و روانی داشتند تا بتوانند افکار عمومی را متقاعد کنند و آنها را با سناریوی ساختگی خودشان همراه کنند. وجود این شرایط احتمال موفقیت این توطئه را افزایش می‌داد. جف گیتس همچنین اضافه می‌کند: کسانی که دولت آمریکا را متقاعد کردند که به عراق حمله کند از یک دهه قبل شرایط مورد نظر را شناسایی کرده و زمینه‌های روانی آن را فراهم کردند تا بتوانند نقشه خود را سریع‌تر به اجرا بگذارند و به اهداف خود نائل شوند. نکته قابل توجه در این میان انتشار مقاله‌ای در سال 1993 در مجله "فارین افیرز " و متعاقب آن انتشار کتابی با همان ضمون به نام "برخورد تمدن‌ها " در سال 1996 به قلم ساموئل هانتینگتون بود. این کتاب زمینه‌های عقلانی جنگ و تضاد تمدن‌ها را 5 سال قبل از واقعه 11 سپتامبر فراهم کرد. به دنبال انتشار این کتاب ریچارد پرل نیز که یک صهیونیست عالیرتبه در وزارت دفاع آمریکا بود در مقاله‌اش که در سال 1996 منتشر شد شرایط منفی روانی شدیدی علیه صدام حسین، رهبر عراق به راه انداخت. وی با اشاره به نقش نمایندگان پرنفوذ سنا و کنگره می‌نویسد: نمایندگان سنا و کنگره نیز در این سناریو مسئول اعتبار و مشروعیت بخشیدن به نقشه‌های طراحان جنگ بودند که این نقش توسط سناتور مک گین، جو لیبرمن و جان کیل عملی می‌شد. آنها با حمایت و تصویب طرح آزادسازی عراق باعث تسریع در اجرای نقشه جنگ شدند. علاوه بر آن رژیم‌صهیونیستی سه سال قبل از حوادث 11 سپتامبر و به منظور پیشبرد مبارزات تبلیغاتی خود، بازی روانی دیگری را پیرامون خلع سلاح صدام حسین به راه انداخت، بازی که برای پیشبرد آن، 97 میلیون دلار پیش‌بینی شده بود. لازم به یادآوری است که بعد از حادثه 11 سپتامبر، لیبرمن و مک گین جزء عناصر لاینفک و همراهان مهار نشدنی حمله به عراق بودند. این تحلیلگر آمریکایی با بیان اینکه تا قبل از حمله آمریکا به عراق سرویس‌های اطلاعاتی توجه چندانی به عراق نداشته و اسامه بن لادن متهم حوادث 11 سپتامبر نیز در کوه‌های افغانستان مخفی شده بود، به نقش موثر صهیونیست‌های متنفذ کاخ سفید اشاره می‌کند و می‌نویسد: روند پیشرفت نظریه بازی جنگ را می‌توان از مواضع صهیونیست‌های پرنفوذ در کاخ سفید مانند پل ولفوویتز مورد ملاحظه قرار داد؛ تنها 4 روز بعد از حوادث 11 سپتامبر و در یک جلسه مهم در کمپ دیوید، وی پیشنهاد کرد که آمریکا باید به عراق حمله کند. * وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق هنوز تایید نشده است مشاور کاخ سفید در مسائل جهانی با اشاره به منابع نادرست اطلاعاتی صهیونیست‌ها در حمله به عراق اضافه می‌کند: آنچه که موجب تحریک حمله به عراق شد هنوز هم مورد تایید واقع نشده است. کارشناسان همگی متفق‌القول هستند که طراحی چنین برنامه‌‌ای نیاز به سال‌ها برنامه‌ریزی، آموزش نیروهای حرفه‌ای، زمینه‌سازی و هماهنگی دارد که بعضی از این مسائل به تازگی آشکار شده است. نقشه جعلی و ساختگی آنها که توسط رسانه‌های جریان اصلی در ایالات متحده به آگاهی مردم می‌رسید، عراق را به داشتن سلاح‌های کشتار جمعی، روابط نزدیک و برگزاری جلسات مکرر در پاراگوئه با القاعده، انتقال آزمایشگاه‌های بمب‌های بیولوژیکی و خرید و فروش اورانیوم و کیک زرد از نیجریه متهم می‌کرد که تنها این مورد آخر تا پیش از حمله به عراق به طور رسمی تایید شده بود. این گزارش ادامه می‌دهد: مرحله بعدی این سناریو از سپتامبر سال 2000 شروع شد. در آن زمان آریل شارون درست یکسال قبل از حوادث 11 سپتامبر یک رژه نظامی در بیت‌المقدس ترتیب داد. در واقع رهبران حزب لیکود دریافته بودند که زمانی آمریکایی‌ها درد اسرائیلی‌ها را درک می‌کنند که حدود چهار هزار و 500 تا پنج هزار شهروند آمریکایی قربانی تروریسم شوند، یعنی همان میزانی که در حوادث 11 سپتامبر در برج‌ها قربانی شدند. به عبارت دیگر، رهبران حزب لیکود معتقد بودند که فقط با یک درد مشترک است که اسرائیل مورد توجه قرار خواهد گرفت. گیتس همچنین می‌نویسد: بی‌ثباتی عراق نتیجه یک بحران از قبل پیش‌بینی شده بود که در راستای پیشبرد یک استراتژی بزرگ‌تر یعنی توسعه جنگ به ایران طراحی شده بود. در واقع هدف بعدی رژیم صهیونیستی ایران بود که مدت‌ها قبل از حمله به عراق اعلام شده بود. علاوه بر ایران، پاکستان نیز به عنوان دشمن یکی از متحدین رژیم صهیونیستی یعنی هند به عنوان نبردگاه دیگر مورد توجه طراحان تئوری بازی جنگ بود. مشاور سابق امور مالی سنای آمریکا با توجه به تغییر ماهیت جنگ‌ها ادامه می‌دهد: در جنگ‌های مدرن نامتقارن، کسانی که نیروهای کمتری در اختیار دارند و گزینه دیگری به جز جنگ ندارند برای حفظ موقعیت خود به روش‌های فریبکارانه متوسل می‌شوند. رژیم صهیونیستی این مسئله را با وانمود کردن خود به عنوان یک قربانی همیشگی و قرار گرفتن در دولت سایه در ایالات متحده پیش برد. جف گیتس در ادامه مقاله‌اش که پایگاه خبری ربل نیوز آن را منتشر کرده است، تصریح می‌کند: ‌طراحان نظریه بازی جنگ با مهارتی خاص، شرایط روانی پیچیده‌ای از طریق تاثیر بر احساسات و شکل‌دهی به افکار مردم و جلب موافقت آنها برای جنگ ایجاد کردند. طراحان جنگ با راه‌اندازی یک بحران به موقع و پیوند آن با گزارش‌های سرویس‌های اطلاعاتی و همچنین با استفاده گسترده و موثر از رسانه‌های جمعی نقشه از پیش طراحی شده خود را مورد حمایت افکار عمومی قرار دادند. در واقع چنین شرایطی نه به خاطر موافقت نمایندگان کنگره یا سنا بلکه به خاطر فراهم کردن شرایط روانی جامعه و واکنش ماهرانه به افکار و احساسات مردم بدست آمد. به عبارت دیگر طراحان جنگ با جابجا کردن واقعیات و انحراف افکار مردم، به طور غیر منصفانه واقعیات را بزرگ جلوه داده و با تمرکز بر روی بعد روانی جامعه توانستند یکی از دشمنان بزرگ خود را شکست دهند. بنابراین در عصر اطلاعات این قدرت نامتجانس از طریق نفوذ بسیار زیاد در رسانه‌ها، فرهنگ عامه مردم، محافل آکادمیک و همچنین تاثیر بر قلمرو سیاست، جایی که صهیونیسم به طور فراگیر و گسترده نه تنها در ایالات متحده بلکه در میان سایر ملت‌ها اعمال نفوذ می‌کند، افکار عمومی را به سمت جنگ سوق می‌دهد. گیتس با بیان اینکه صهیونیسم تمایل زیادی به نفوذ به سایر کشورهای بزرگ دارد، ادامه می‌دهد: آلمان یکی از کشورهای مورد علاقه و مهم از نظر صهیونیست‌هاست که اخیرا گام‌های مهمی برای نفوذ به آن برداشته شده است. به عنوان مثال یکی از سرمایه‌داران بزرگ صهیونیست به نام "حیم سابان " از طریق سرمایه‌گذاری در بانک "استیو راتر " آلمان توانست در دومین شبکه پرطرفدار آلمان نفوذ کند. در سال 2005 سابان تاثیر عمده‌ای در انتخاب آنگلا مرکل به عنوان صدراعظم آلمان داشت. مرکل نیز بلافاصله به متحد و مدافع رژیم‌صهیونیستی در اتحادیه اروپا تبدیل شد. در مورد عراق نیز نقش کلیدی برای جلب موافقت افکار عمومی بر عهده رسانه‌های جریان اصلی در ایالات متحده بود. این رسانه‌ها نه بر روی اطلاعات و آگاهی بلکه بر روی ابعاد روانی افکار عمومی تاثیر می‌گذارند. * تهدید بزرگ رژیم‌صهیونیستی است نه اسلام این تحلیلگر آمریکایی با اشاره به اینکه بعد از حوادث 11 سپتامبر امنیت آمریکا کمتر شده است، می‌افزاید: رژیم صهیونیستی آشکارا قصد ادامه و توسعه شهرک‌سازی و همچنین محاصره غزه را دارد. همچنین رژیم صهیونیستی نشان داد که هیچ تمایل و اعتقادی به مذاکره ندارد، بنابراین با کمی تسامح می‌توان گفت که اوباما نیز مانند همتایان پیشین خود مهره رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. وی در پایان مقاله خود تصریح می‌کند: امروز تهدید بزرگ جهان، اسلام نیست. تهدید اصلی که در لایه‌های زیرین واقعیات جهان پنهان شده است، روابط ایالات متحده با جاسوسانی است که با لباس مبدل کار می‌کنند.