Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • مارکت‌واچ گزارش داد: فروپاشی آمریکا حتمی است
    دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۴۱

    یک پایگاه اینترنتی معتبر آمریکایی در گزارشی تحلیلی به بررسی دست‌کم 20 دلیل عمده در اثبات این موضوع پرداخت که "آمریکا روح سرمایه‌داری خود را از دست داده و فروپاشی آن حتمی است ". پایگاه اینترنتی "مارکت‌واچ " که در گذشته به عنوان "سی‌بی‌اس‌ مارکت‌واچ " شناخته می‌شد و با شبکه تلویزیونی "سی‌بی‌اس " آمریکا همکاری داشت، گزارش تحلیلی خود را در خصوص از دست رفتن روح سرمایه‌داری آمریکا و حتمی بودن فروپاشی این کشور به صورت زیر آغاز کرده است: 20 دلیل در اثبا

    یک پایگاه اینترنتی معتبر آمریکایی در گزارشی تحلیلی به بررسی دست‌کم 20 دلیل عمده در اثبات این موضوع پرداخت که "آمریکا روح سرمایه‌داری خود را از دست داده و فروپاشی آن حتمی است ". پایگاه اینترنتی "مارکت‌واچ " که در گذشته به عنوان "سی‌بی‌اس‌ مارکت‌واچ " شناخته می‌شد و با شبکه تلویزیونی "سی‌بی‌اس " آمریکا همکاری داشت، گزارش تحلیلی خود را در خصوص از دست رفتن روح سرمایه‌داری آمریکا و حتمی بودن فروپاشی این کشور به صورت زیر آغاز کرده است: 20 دلیل در اثبات این موضوع که آمریکا روح خود را از دست داده است و فروپاشی آن حتمی است. "جک باگل " (Jack Bogle) کتاب "نبرد برای روح سرمایه‌داری " را چهار سال پیش منتشر کرد. هم‌اکنون این نبرد پایان یافته است. دنباله این اثر باید اینگونه عنوان‌گذاری شود: "روح سرگردان سرمایه‌داری مُرد " و شاید بدتر از آن، ما "روح آمریکا " را از دست داده‌ایم. و در سراسر جهان عواقب آن فاجعه‌بار خواهد بود. این است دلیل اینکه مردی همچون "مارک فابر " (Mark Faber) سوئیسی در ماهنامه سرمایه‌گذاری خود تحت عنوان گزارش " The Gloom Boom & Doom " هشدار داد: با سقوط نظام سرمایه‌داری‌مان همانگونه که امروز می‌دانیم، آینده... فاجعه‌ای تمام‌عیار خواهد بود. ***ایجاد مصونیت در برابر فاجعه اقتصادی شرکت‌های سرمایه‌گذاری طلا آنقدر معروف هستند که هم‌اکنون بیشتر کالاهای پرزرق‌وبرق را در بیشتر بانک‌های مرکزی از آن خود کرده‌اند. حفظ دستاوردهای بزرگ این شرکت‌ها چه هزینه‌ای خواهد داشت؟ "بارونز کلر مک‌کین " (Barron"s Clare McKeen) در این خصوص گزارش داد: همانگونه که فابر هشدار می‌دهد، نظام کامل سرمایه‌داری که برای 223 سال پیاپی همچون موتوری "امپراطوری اقتصادی آمریکایی " را به پیش می‌راند، فرو خواهد پاشید، و این فاجعه‌ای تمام‌عیار است، سرنوشتی که ما خود [در آمریکا] برای خودمان رقم زدیم. شما می‌توانید چنین واقعیتی را انکار کنید. اما من مطمئن هستم با این کار برای همیشه احساسی خواهید داشت که مدام شما را سرزنش می‌کند که شاید حق با او باشد و پایان نزدیک باشد. "کلر مک‌کین " در ادامه گفت: من مدت‌های طولانی است که ستونی را در یکی از روزنامه‌های اقتصادی با عنوان "نبرد برای روح وال‌استریت " در اختیار دارم. تصویر این نبرد از زمانی در ذهنم شکل گرفت که 30 سال پیش شاهد اثرات این رکود اقتصادی بودم. "آیا سرمایه‌داری روح خود را از دست داده است؟ " این سوالی است که اقتصاددانانی چون "باگل " و "فابر " با آن روبرو شده‌ و تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا به آن پاسخ دهند. در اینجا به 20 دلیل عمده از دست رفتن روح سرمایه‌داری آمریکا اشاره می‌شود: *هم‌اکنون فروپاشی آمریکا حتمی است. به مدت دو قرن متمادی سرمایه‌داری، موتور محرک اقتصاد آمریکا و دیگر اقتصادهای جهان بوده است. فابر پیش‌بینی کرده که فروپاشی این موتور محرک، "جنگ‌های جهانی، تاخیر در پرداخت بدهی‌های هنگفت دولتی و ضعف بخش‌های بزرگ جامعه غربی " را منجر خواهد شد. فابر می‌داند که سرمایه‌داری دیگر کارآمد نیست. زمانی سرمایه‌داری به اوج خود رسید و هم‌اکنون نیز فروپاشی آن "حتمی " خواهد بود. در مورد زمان وقوع این امر، فابر تردید دارد و می‌گوید: اما آنچه من نمی‌دانم این است که آیا این فروپاشی نهایی، که وقوع آن نیز حتمی است، فردا اتفاق می‌افتد و یا طی 5 یا 10 سال آینده. اما به هر حال آنچه مسلم است این اتفاقی حتمی و الزامی تاریخی است. *هیچ کس وقوع رویدادی نادر و غیرقابل پیش‌بینی را در ذهن ندارد. درحالی که زمان وقوع چنین رویدادی مشخص نیست اما وقوع آن حتمی خواهد بود. جوامع فرو خواهند پاشید چرا که قادر نخواهند بود پیش از وقوع این حادثه برنامه‌ریزی داشته باشند. آنها نمی‌توانند زمانی که یک بحران رخ می‌دهد، با سرعت کافی عمل کنند. هنگامی که یک بحران رخ می‌دهد، آنها غافلگیر می‌شوند در حالی نباید چنین باشد. اما دیگر دیر شده است. تمدن‌ها در سراشیبی رکود هستند. بنا بر این، مرگ یک جامعه ممکن است تنها یک یا دو دهه بعد از اینکه میزان جمعیت، ثروت و قدرت آن به اوج خود می‌رسد، شروع شود. هشدارها در همه‌ جا هستند. چرا نباید آماده شد؟ چرا قدرتمان را نابود کنیم؟ چرا آینده‌مان را نابود کنیم؟ چرا جامعه‌مان را به سوی شکست سوق دهیم؟ متاسفانه یکی از گزینه‌های پیش رو برای انجام اقدامی در جهت جلوگیری از چنین واقعه‌ای، تمرین تفکر برای طولانی مدت است و به تبع آن اتخاذ تصمیم‌هایی شجاعانه در زمانی که مشکلات قابل درک شده‌اند، اما قبل از اینکه به نقاط بحرانی برسند. این شیوه تصمیم‌گیری درست خلاف تصمیم‌گیری‌ها برای کوتاه‌مدت است که اغلب نیز شیوه عملکردی سیاستمداران منتخب ما را شکل می‌دهد که در نهایت نیز به فروپاشی "حتمی " خواهد انجامید. این گزارش در ادامه در توجیه این دلیل، به شکست "جرج بوش " رئیس‌جمهور سابق آمریکا و همچنین اقتصاددانانی چون "گرینسپن "، "برنانکه " و "پلسون " در مواجهه با رکود اقتصادی سال‌های 2007 و 2008 اشاره کرد و نوشت: این رکود اقتصادی باز هم اتفاق خواهد افتاد و بحران اقتصادی که در پیش است به مراتب بزرگتر خواهد بود. *وال‌استریت، واشنگتن را به یغما برده است. از زمانی که "باگل " کتاب "نبرد برای روح سرمایه‌داری " را نوشت، "وال استریت " به عنوان بازار بورس آمریکا به بعد منفی اقتصاد آمریکا تبدیل شد و با حرص و طمع بسیار، کنترل واشنگتن را در دست گرفت. غنائمی که بدست آورد نیز شامل کمک‌های اقتصادی، ورشکستگی‌ها و بیش از 7/23 تریلیون دلار بدهی‌های جدید به خزانه‌داری آمریکا، دولت و مردم این کشور بوده است. و در نهایت متاسفانه باید اعتراف کنیم که دیگر "نبرد برای روح سرمایه‌داری " از بین رفته است. *زمانی که حرص و ولع اقتصادی به رسمیت شناخته شده، قانونی شد. "نائومی کلین " (Naomi Klein) نویسنده کتاب "سرمایه‌داری فاجعه‌بار " اخیرا با "مایکل مور " نویسنده کتاب "سرمایه‌داری: یک داستان عاشقانه " گفت‌وگو کرد. نتایج این گفت‌وگو که در مجله "نیشن " (Nation) به چاپ رسید، بدین صورت است: سرمایه‌داری در اصل، قانونی کردن این حرص و ولع اقتصادی است. حرص و طمع همواره همراه بشر بوده است. نوع بشر جنبه‌های منفی نیز دارد و حرص و طمع یکی از این جنبه‌های منفی است. چنانچه محدودیت‌هایی بر این جنبه‌های منفی وجود انسان اعمال نشود، آن وقت است که این جنبه‌های منفی از کنترل خارج می‌شوند. "حرص " نیز می‌تواند خوب باشد البته تنها در صورتی که محدودیت‌هایی بر آن اعمال شود. البته روح سرمایه‌داری نیز می‌تواند با وجود این حرص به شکوفایی برسد، اما تنها در صورتی که برخی محدودیت‌ها وجود داشته‌ باشد که به این حرص، اجازه از کنترل خارج شدن را ندهد. با این وجود "مایکل مور " هشدار می‌دهد: سرمایه‌داری خلاف این را انجام می‌دهد. نه تنها محدودیت‌هایی را بر این جنبه‌ منفی ذات انسان اعمال نمی‌کند، بلکه بعضا به تقویت این جنبه نیز می‌پردازد. به گفته مور، این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که سرمایه‌داری در دست کسانی است که نگرانی‌هایشان تنها مسئولیتی است که در قبال سهام‌دارانشان و یا جیب خودشان دارند. حرص و طمع در آمریکا قانونی شده و این امر با اداره واشنگتن توسط وال‌استریت میسر شده است. *پایان چرخه زندگی خود را خودمان رقم زده‌ایم. فابر در این خصوص معتقد است: هر جامعه موفقی با رویارویی با برخی چالش‌ها رشد می‌یابد. امروزه "چرخه زندگی " سرمایه‌داری رو به زوال گذارده است. این اقتصاددان برجسته در پاسخ به این سوال که چطور می‌توان از چنین فروپاشی نهایی مطمئن بود، می‌گوید: این آسانترین سوالی است که در رابطه با انحطاط چرخه زندگی سرمایه‌داری می‌توان به آن پاسخ داد. هنگامی که یک جامعه به موفقیت‌ می‌رسد، خودخواهی، اعتماد به نفس بیش از حد و فساد از جمله ابعاد منفی هستند که در این جامعه شکل می‌گیرند. پس از آن، این جامعه به افراط، جنگ‌های پرهزینه و افزایش تنش‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی روی می‌آورد. و در نهایت نیز جامعه وارد یک رکود سکولار می‌شود. و به این ترتیب موفقیت، به بدترین دشمن ما بدل می‌شود. "الکساندر فریزر تایتلر " (Alexander Fraser Tytler) مورخ اسکاتلندی قرن هجدهم گفته است: عمر متوسط بزرگترین تمدن‌های جهان 200 سال بیشتر نیست. و این روند به این صورت است که ابتدا از بندگی به ایمان، سپس به شجاعت فراوان، آزادی، خودخواهی، خشنودی از خود، بی‌عاطفگی و وابستگی می‌رسند و در نهایت نیز مجددا به بندگی و اسارت باز می‌گردند. این گزارش افزود: اکنون مکان واقعی آمریکا در این چرخه چیست؟ بسیار بعید به نظر می‌رسد که جوامع غربی و مخصوصا آمریکا، استثنایی در این چرخه اجتماعی باشند. آمریکا هم‌اکنون نیز در مکانی در میان این فرآیند قرار گرفته است و در حقیقت از مرحله خشنودی از خود به بی‌عاطفگی در حرکت است و از بی‌عاطفگی به وابستگی می‌رسد. به طور خلاصه می‌توان گفت که آمریکا به یک پیرمرد بداخلاق تبدیل شده است و سرمایه‌داری آمریکایی نیز به نقطه بحرانی خود نزدیک شده است و برای مواجهه با یک فاجعه، آمادگی کافی ندارد و همین امر فروپاشی و انحطاط سریع آن را منجر خواهد شد. از دیگر مواردی که به از دست رفتن روح سرمایه‌داری تاکید دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: *سرمایه وال‌استریت است که بر تصمیم‌گیری‌ها در کنگره و کاخ سفید تاثیر می‌گذارد. *یک درصد آمریکایی‌ها بیش از 90 درصد ثروت آمریکا را در اختیار دارند. *متوسط درآمد کارگران در سه دهه اخیر کاهش یافته در حالی که پاداش‌هایی که به مدیران تعلق گرفته بیش از 10 برابر شده است. *بانک مرکزی آمریکا هم‌اکنون چهارمین اداره دولتی این کشور است که به صورت خودگردان فعالیت‌ می‌کند و به دلخواه خود به طور محرمانه به چاپ اسکناس می‌پردازد. * از زمانی که "مورگان " و "گلدمن " به شرکت‌های بانکداری در آمریکا تبدیل شدند، تمامی بانک‌ها به قمار با پول پرداخت‌کنندگان مالیات و سپرده‌های جزئی مشتریان بازگشته‌اند. * "بیل گراس " اقتصاددان اصلی کاخ سفید در خصوص "یک حد طبیعی جدید " با رشدی آرام و درآمدها و قیمت‌های سهام کم هشدار داده است. *و این درحالی است که این اقتصاددان اصلی کاخ سفید به صورت اغراق‌آمیز از بهبود اقتصادی که این "حد طبیعی جدید " مانع از آن نمی‌شود، سخن می‌گوید. *طرفداران وال‌استریت از طریق معامله سهام‌های کم‌ارزشی چون AIG، FNMA، FMAC که هیچ ارزش اساسی فرای پشتوانه خزانه‌داری ندارند، میلیاردها دلار بدست می‌آورند. *طرح‌های بازنشستگی، 7/26 درصد ارزش خود را در دهه‌های گذشته از دست‌ داده‌اند. *هزینه‌های نفت و انرژی با سرعت بسیار زیاد افزایش می‌یابد. *ملت‌های خارجی و صندوق‌های مستقل، کنار گذاشتن دلار را آغاز کرده‌اند و این نشان از پایان دلار به عنوان ارز جهانی دارد. *ظرف دو سال اخیر میزان بدهی‌های بانک مرکزی آمریکا از 2/11 تریلیون دلار به 7/23 تریلیون دلار افزایش یافته است. *اصلاحات جدید مالی تاثیر بسیار کمی در جلوگیری از بحران مالی آینده خواهند داشت. * "جنگ همیشگی " میان اصولگرایان اسلامی و غربی عمیق‌تر خواهد شد. *و به تبع آن نیز تهدیدهای زیست‌محیطی و اختیاراتی که بودجه‌ای برای آن در نظر گرفته نشده، افزایش می‌یابند. "پل فارل " نویسنده این گزارش تحلیلی در نهایت نوشت: "سرمایه‌داری آمریکایی " یک "روح سرگردان " است... ما اخلاقیات‌مان را از دست داده‌ایم...و این فروپاشی پیش‌رو، پایان یک چرخه تاریخی "حتمی " خواهد بود که بسیار آهسته تمامی امپراطوری‌ها را به سوی نابودی سوق می‌دهد. پس بیایید انتظارات زندگی خود را کمتر کنیم و به هیچ کس اعتماد نداشته باشیم حتی به رسانه‌ها. فارل در پایان این گزارش تاکید کرد: اگر چه "فابر " در خصوص زمان رویداد چنین فروپاشی تردید دارد اما ما در رابطه با آن اطمینان داریم. به احتمال بسیار زیاد، این بحران و فروپاشی تا سال 2012 به وقوع خواهد پیوست. "رکود اقتصادی بزرگ 2 " پیش‌رو است. متاسفانه هیچ اقدامی وجود ندارد که شما بتوانید انجام دهید تا از این واقعیت فاش‌شده فرار کنید و یا از اثراتی که به همراه خواهد داشت در امان بمانید.



    گزارش
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 12307
    دفعات دیده شده: ۲۱۶۹ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش