Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • سینما ابزار قدرت نرم رژیم صهیونیستی در جهان (با تأکید بر هالیوود)مهسا ماه‌پیشانیان
    پنج‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۰۷

    چکیده امروزه تاکتیک‌های عملیات روانی نقش مهمی در فعالیت‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند. این فعالیت‌ها با هدایت سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در سطح بین‌المللی کارکردهای گوناگونی را پیگیری می‌کنند. هدف مهم این اقدامات، تخریب و تضعیف روحیه دشمن و تغییر در نگرش و سامانه تصمیم‌گیری آن است. ویژگی‌ بارز عملیات روانی رژیم صهیونیستی به کارگیری همزمان چندین تاکتیک سخت و نرم است، در این میان، مهم‌ترین ابزار قد

    چکیده امروزه تاکتیک‌های عملیات روانی نقش مهمی در فعالیت‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند. این فعالیت‌ها با هدایت سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در سطح بین‌المللی کارکردهای گوناگونی را پیگیری می‌کنند. هدف مهم این اقدامات، تخریب و تضعیف روحیه دشمن و تغییر در نگرش و سامانه تصمیم‌گیری آن است. ویژگی‌ بارز عملیات روانی رژیم صهیونیستی به کارگیری همزمان چندین تاکتیک سخت و نرم است، در این میان، مهم‌ترین ابزار قدرت نرم رژیم صهیونیستی را می‌توان بدین ترتیب برشمرد: استفاده از زبان، صنعت سینمای جهان به ویژه هالیوود، شبکه‌های تلویزیونی جهانی، اینترنت، جراید، مطبوعات، خبرگزاری‌ها، تئاتر، ورزش و موسیقی. ساخت فیلم‌هایی درباره جنگ جهانی آینده و خطر فناوری هسته‌ای تاکتیک روانی جدیدی است که رژیم صهیونیستی از طریق بنگاه سینمایی هالیوود در صدد اجرای آن است. براساس این تاکتیک جدید، فناوری هسته‌ای تنها زمانی برای صلح جهانی خطرناک است که کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران به آن دست یابند، در غیر این صورت فناوری مزبور می‌تواند صلح جهانی را گسترش دهد. فیلم آغاز یا پایان (1946) به کارگردانی نورمن تاروگ نخستین تلاش هالیوود در این زمینه است. این مقاله شناسایی مؤلفه‌های قدرت نرم رژیم صهیونیستی را با تأکید بر عملکرد بنگاه سینمایی هالیوود هدف مطالعه قرار داده است. واژگان کلیدی: تاکتیک‌های روانی، هالیوود، قدرت نرم، رژیم صهیونیستی. مقدمه صهیونیسم جنبشی سیاسی با هدف جذب یهودیان و فراهم کردن زمینه‌های مهاجرت آنها به فلسطین است تا بدین وسیله دولتی یهودی به مثابه نماد فرهنگ و دین یهود تشکیل شود که ویژگی بارز آن نژادپرستی یهودی است. این جنبش در اواسط قرن نوزدهم میلادی به رهبری تئودور هرتزل فعالیت خود را آغاز کرد. اهداف صهیونیسم در تأسیس وطن ملی یهودیان خلاصه می‌شود. یهودیان معتقدند همه مردم جهان به آنها ظلم کرده‌اند و به این علت کینه تمامی ملت‌ها به ویژه اعراب را به دل دارند. صهیونیست‌ها بر این باورند که ملت‌های عرب سرزمین آنها را تصرف کرده‌اند. متون یهودی از ملت‌های غیریهود، با عنوان گوییم – جمع‌‌ گوی – یاد می‌کند که در زبان عبری معانی گوناگونی همچون دشمن جهانی، گوسفندان احمق، نجس‌ها، کفار و مشرکان دارد. این تعبیر نشان‌دهنده آن است که این جماعت با نظر حقد و حقارت به دیگران می‌نگرند. غسان کنفانی با بررسی ادبیات صهیونیستی دو قرن اخیر همچون رمان مشهود اکسودسبه به خوبی نشان داده است که در آثار هنری صهیونیستی، همه ملل جهان به نحوی تحقیر می‌شوند. برای نمونه آنها می‌گویند: لهستانی‌ها بزدل، آلمان‌ها وحشی، ترک‌ها رشوه‌خوار، یونانی‌ها پست، اعراب فراری و خائن، انگلیسی‌ها توطئه‌گر و امریکایی‌ها فرصت‌طلب‌اند.1 کارگردانان صهیونیست نیز از اوایل قرن حاضر تاکنون ده‌ها فیلم در داخل و خارج فلسطین اشغالی در راستای منافع و اهداف صهیونیسم ساخته‌اند، فیلم‌هایی همچون زندگی یهودیان در سرزمین موعود (1912)، لشکر یهودیان (1923)، اورد ساخته ناتان آلسفورد (1932) و این سرزمین توست اثر صابرا (1933). به طور کلی، روند ساخت این فیلم‌ها پس از شکست اعراب در سال 1967 روبه افزایش نهاد. هدف کارگردانان صهیونیسم تبلیغ بازگشت یهودیان به سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی فلسطین بود. در ایالات متحده امریکا نیز نوعی سینمای صهیونیستی با نام سینمای یدیشی پدید آمد که در آن از گویش جنوب آلمان یعنی گویش یهودیان شرق اروپا استفاده شد تا براساس آن ظلم آلمان‌ها به ملت یهود نشان داده شود. به طور کلی موضوع تأسیس رژیم اشغالگر قدس بحران دائمی سینمای صهیونیستی بوده و این سینما همواره در تلاش برای مقابله با این بحران است تاکنون فیلم‌های زیادی با سرمایه سازمان‌های بین‌المللی یهود، مؤسسات خصوصی صهیونیست‌ها و ادارات دولتی رژیم اشغالگر قدس ساخته شده که در آن اعراب، افرادی ترسو نشان داده شده و جنایات رژیم صهیونیستی به مثابه اقداماتی قهرمانانه و عقلایی مورد ستایش واقع شده است. در همین راستا صهیونیست‌ها از سینمای جهان در جهت تأثیرگذاری بر ذهن و فکر مردم استفاده ابزاری می‌کنند به همین دلیل سندیکای یهودیان برای تبلیغ اهداف صهیونیسم در صنعت فیلم‌سازی جهان مؤسسه سینمایی هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خود تلاش می‌کند. در حال حاضر صهیونیست‌ها شرکت‌های عمده تولید فیلم و اغلب ستارگان سینما و دستگاه‌های تبلیغاتی را در اختیار داشته و در جهت تبلیغ صهیونیسم به خدمت گرفته‌اند. این امر به جشنواره‌های جهانی فیلم از جمله جشنواره کن در فرانسه و برلین در آلمان سرایت کرده و فیلم‌های زیادی درباره مظلومیت یهودیان در این دو جشنواره به نمایش درمی‌آید. سینمای صهیونیسم درصدد است تا با بهره‌برداری از زبان فیلم و بازیگری ستارگان سینما به اهداف خود در مقابله با تهدیدات امنیتی یهود دست یابد. افزایش توان هسته‌ای ایران از جمله تهدیداتی است که رژیم صهیونیستی به شدت در صدد مبارزه با آن از طریق ابزار سینما (هالیوود) است ساخت فیلم 300 بارزترین جلوه این مقابله است. این مقاله درصدد بررسی روند و اهداف تسلط یهود بر هالیوود و اجرای عملیات روانی علیه ایران از طریق آن است. راهکارهای روانی صهیونیسم در هالیوود رسانه‌ها در دوران معاصر از مهم‌ترین ارکان زندگی انسان‌ها در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فکری، نظامی، اقتصادی و حوزه‌های مرتبط با آنها برشمرده می‌شوند، به گونه‌ای که کارشناسان معتقدند برای گام نهادن در میدان نبرد نظامی باید دو ارتش را با خود همراه داشت؛ نظامیان و اصحاب رسانه‌ها. بر همین اساس یهودیان برای دست یافتن به اهداف خود سعی نمودند از رسانه‌ها به خصوص هالیوود استفاده کنند. نیل گابر در کتابش تحت عنوان امپراتوری از آن خودشان: چگونه یهودیان هالیوود را اختراع کردند نشان داد که بزرگ‌ترین استودیوهای هالیوود از جمله کلمبیا، متروگلدوین مایر، برادران وارنر، پارامونت، یونیورسال و فاکس قرن بیستم توسط یهودیان تأسیس شده و توسط یهودیان اروپای شرقی اداره می‌شوند.(1) افزون، بر این تسلط یهودیان بر هالیوود چنان سریع بود که هنری فورد در کتاب استقلال نازپرورده به این نتیجه رسید که یهودیان تنها بر 50 درصد از صنعت فیلم‌سازی تسلط ندارند بلکه تمامی آن را در اختیار دارند. این گونه است که در حال حا ضر جهان علیه تحقیرهای حاصل از صنعت فیلم‌سازی یهودیان واکنش نشان می‌دهد. همچنین با روی کار آمدن یهودیان در هالیوود مشکلاتی در زمینه ساخت فیلم‌های سینمایی پدید آمده است که پیامدهای آن در سال‌های آینده مشخص خواهد شد.(2) نورمن اف کانتور، پورفسور دانشگاه نیویورک در مطالعاتی که در سال 1994 انجام داد به این نکته اشاره کرد که تولید فیلم در هالیوود و توزیع آن در پنجاه سال نخست حیات هالیوود، تحت سلطه یهودیان مهاجر صورت می‌گرفته است و در حال حاضر نیز قسمت اعظم فیلم‌سازی در امریکا تحت کنترل یهودیان است. جدیدترین وجه این موضوع را می‌توان در قالب تأسیس استودیو دیسنی در دهه 1990 مشاهده کرد که مدیران آن همگی یهودی هستند.(3) جاناتان گولدبرگ، خبرنگار و تاریخ‌شناس یهودی نیز در تحقیقی که در سال 1996 انجام داد، نوشت: سهم یهودیان در صنعت سرگرمی‌سازی بیش از جمعیت آنها در امریکاست. یهودیان در مقام‌های مدیریتی رسانه‌ها به ویژه در سمت مدیریت استودیوها حضور دارند و حضور آنها به گونه‌‌ای است که از آن نمی‌توان تنها به عنوان سلطه یهودیان بر هالیوود یاد کرد، چرا که بیش از این است.(4) افزون بر این، براساس آخرین آماری که روزنامه هاارتص ارائه داده است 59 درصد از فیلم‌های مطرح هالیوود توسط یهودیان تولید شده‌اند.(5) بی‌تردید نفوذ این قوم در یکی از تأثیرگذارترین صنایع امریکا می‌تواند برای آنها قدرت سیاسی بسیاری به ارمغان آورد. تهیه‌کنندگان یهودی هالیوود در سال 1948 رژیم صهیونیستی را به عنوان وطن خود پایه‌ریزی کردند. در این میان رابرت بلاموفی تلاش‌های بسیاری کرد. وی در این خصوص می‌گوید: «ناگهان اسرائیل به خانه ما تبدیل شد و احساس کردیم که هویت داریم. این مسئله به ما روحیه می‌داد.(6) با روی کار آمدن یهودیان رفته رفته تصویر مسلمانان در فیلم‌های هالیوودی به پنداره‌ای از افراد ظالم و بی‌فرهنگ تبدیل شد. این امر بیش از پیش نشان دهنده حمایت هالیوود از رژیم صهیونیستی و موضع‌گیری آن علیه مسلمانان و جهان اسلام بود. صنعت فیلم‌سازی غرب در حمایت از صهیونیسم اقدام به خلق یک ژانر جدید در سینما کرد که نزاع میان اعراب و رژیم صهیونیستی را در محوریت داشت. هالیوود برای دستیابی به این هدف در طی پنجاه سال گذشته اقدام به ساخت فیلم‌های گوناگونی کرده که در برگیرنده قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها بوده‌اند. به عبارت دیگر می‌توان گفت در این آثار، قهرمانان یهودیان اسرائیلی و ضدقهرمان‌ها مسلمانان بوده‌اند. دهه 1960 به تنهایی شاهد ساخت 9 فیلم ضد اسلام بود که در زمره آثار مطرح سینمای امریکا جای داشتند.(7) پل نیومن در کنار رابرت ردفورد در این فیلم‌ها نقش یهودیان امریکایی از طریق به کارگیری بازیگران و هنرپیشگان محبوب امریکایی – یهودی همچون پل نیومن، تونی کورتیس و کرک داگلاس احیا می‌کردند تا میزان هم‌ذات‌پنداری مخاطبان با شخصیت‌های آنها افزایش یابد. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود: (8) فیلم خروج یکی از آثار است که در سال 1960 تولید شد. این اثر شرح حال مرد عربی را روایت می‌کند که یک دختر 15 ساله یهودی با بازی جیل‌های ورث را به قتل می‌رساند. فیلم به دنبال سایه غول محصول سال 1966 اعراب را انسان‌هایی معرفی می‌کند که به هنگام شلیک به یک زن اسرائیلی و قتل وی خنده سر می‌دهند و شادی می‌کنند. فیلم شبکه محصول سال 1976 که چهار تندیس اسکار دریافت کرد، دربرگیرنده نمایی است که در آن اخبارگو از اعراب به عنوان افراط‌گرایان قدیمی یاد می‌کند که رفته رفته کنترل امریکا را در دست می‌گیرند. فیلم یکشنبه سیاه محصول سال 1977 از جمله فیلم‌هایی است که در آن اسرائیلی‌ها نقش قهرمان را بازی می‌کنند و اعراب نقش ضدقهرمان‌ها و تروریست‌ها را دارند. قدرت سیاسی و نفوذ یهودیان در هالیوود نسبت به سایر صنایع مهم و سودآور، بیشتر است. شاید رساترین مطلبی که در توصیف سیطره صهیونیسم بر صنعت سینمای امریکا گفته شده است بخشی از مقاله مجله الاخبار المسیحیه الحره باشد که در آن آمده است: (9) صنعت سینما در امریکا کاملاً یهودی است و یهود بی‌آنکه کسی بتواند با او در این عرصه منازعه کند بر آن حکم می‌راند، آنان هرکس را که به آنان وابسته نباشد و یا با ایشان ناسازگار باشد، از هالیوود بیرون می‌کنند. امروزه سیطره صهیونیسم بر رسانه‌های فراگیر جهان، امری انکارناپذیر است. اهدافی را که راشورون خاخام یهودی، در سال 1869 در سخنرانی‌ خود در شهر پراگ مبنی بر الزام سیطره کامل یهود بر رسانه‌های جمعی اعلام کرده بود، اکنون محقق شده است. راشورون معتقد بود که پس از طلا، دستگاه‌های خبررسانی به ویژه مطبوعات – که در آن زمان مهم‌ترین ابزار اطلاع‌رسانی در دنیا محسوب می‌شد – دومین ابزار صهیونیسم برای استیلا بر جهان است؛ بنابراین از همان آغاز با برنامه‌ریزی‌های دقیق و حساب شده و صرف هزینه‌های کلان، تلاش بی‌وقفه‌ای را برای به دست گرفتن جریان‌های اصلی خبررسانی و مطبوعاتی در سرتاسر دنیا آغاز کردند.(10) وابستگی بزرگ‌ترین رسانه‌های خبری دنیا، همچون: خبرگزاری رویترز، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، شبکه‌های تلویزیونی سی‌بی‌اس ، ان‌بی‌سی ، ای‌بی‌سی و نشریات معتبر همچون: نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، تایمز، دیلی اکسپرس و صدها عنوان نشریه دیگر به لابی صهیونیست‌ها، نتیجه تلاش‌های پیگیرانه قوم یهود است. نفوذ صهیونیست‌ها در صنعت پرمخاطب سینما از چنان رشد روزافزون و سریعی برخوردار شده است که براساس بسیاری از منابعی که از سوی هالیوود منتشر می‌شود، بیش از 90% از فعالان حرفه سینما در امریکا را وابستگان به لابی صهیونیست‌ها تشکیل می‌دهند. اما در عرصه ساخت فیلم برای مخاطبان بزرگسال، صهیونیست‌ها از شیوه‌ها و راه‌های متعددی استفاده کردند. مظلوم‌نمایی قوم یهود از شیوه‌های مهمی بود که صهیونیست‌ها به آن توجه خاصی داشتند. تولید روزافزون آثاری که از قتل‌عام یهودیان در طول جنگ جهانی دوم توسط آلمان‌‌های نازی سخن می‌گفت که در اندک زمانی، افکارعمومی جهان را به نفع خود برانگیخت و مردم را در برابر حقانیت خود قانع ساخت. در این قبیل آثار، یهودیان انسان‌های بی‌گناهی تصویر شده‌اند که بی‌رحمانه مورد جنایتکارانه‌ترین رفتارها از سوی نظامیان آلمانی در طول سال‌های جنگ جهانی دوم قرار گرفته‌اند. ساخت چنین آثاری به دلیل تأثیرگذاری‌هایش پس از گذشت بیش از نیم قرن هم‌چنان ادامه دارد.(11) روند سیطره یافتن صهیونیسم بر هالیوود رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش کوشید تا از طریق عناصری چون درام، تاریخ و تراژدی اندیشه واهی کشته شدن شش میلیون یهودی در کوره‌های آدم‌سوزی هیتلر را در ذهن نسل‌های جوان در سراسر این کره خاکی جا بیندازد و به اصطلاح آن را به مخاطبان تلقین کند. این سینما توانست با همین شیوه ضمن ارائه تصویری مظلومانه از قوم یهود، غربی‌ها را وادارد تا در قبال اشغال فلسطین و اخراج مردم مظلوم آن، مواضعی جانبدارانه اتخاذ و از صهیونیست‌ها حمایت کنند. یک سرباز حتی اگر بهترین سلاح را در اختیار داشته باشد بدون نقشه و دوربین نمی‌تواند راه پیدا کند و مواضع دشمن را از بین ببرد. سینما هم همین نقش را برای صهیونیسم و رژیم صهیونیستی بازی کرد و باعث شد تا اندیشه صهیونیسم راه خود را به سوی عقل و اندیشه ملل جهان، به ویژه کشورهای عربی و اسلامی هموار کند. اولین جلوه‌های سیطره صهیونیسم بر سینمای جهان در هالیوود تجسم یافت. هالیوود از ادغام هفت شرکت بزرگ سینمایی یعنی متروگولدوین مایر، فوکس، پارامونت، کلمبیا، یونیورسال، وارنر، و یونایتدآرتیست، به وجود آمد. البته مؤسسان این شرکت‌ها همگی یهودی‌اند. ویلیام فوکس، شرکت فوکس قرن بیستم را بنا نهاد، و آدولف زوکور، هری کوهین، کارول لایملی و ژاک وارنر به ترتیب شرکت‌های پارامونت، کلمبیا، یونیورسال و وارنر را پایه‌گذاری کردند. از این پس بود که صهیونیسم کوشید تا تمام توان خود را به منظور سیطره بر هنر هفتم جهان در هالیوود متمرکز کند، این وضع تا آنجا پیش رفت که هالیوود به مهم‌ترین ابزار هنری و فرهنگی صهیونیسم بدل شد و توانست در مدت زمانی نه چندان طولانی جامعه امریکا و سایر جوامع دیگر از جمله جوامع عربی و اسلامی را محور خود سازد. جرج سادول در کتاب خود با نام تاریخ سینما در این باره می‌گوید: «دیگر در برابر هنر چیزی جز راهزن‌ها، خرده تاجرهای کم‌اهمیت، پوست‌فروش‌ها و ماهی‌فروش‌ها باقی نمانده که بیشتر آنها را مهاجران نورسیده مانند ویلیام فوکس، کارل لایملی، لویس مایرن ساموئل گولدویچ، برادران وارنر و آدولف زوکور تشکیل می‌دهند.(12) صهیونیست در همان آغازین روزهای پیدایش صنعت سینما، به مظلوم‌نمایی پرداخت که نتیجه آن ساخت چندین فیلم درباره کشتار یهودیان بود. البته از سال 1948 رابطه‌ا‌ی مستحکم و عمیق میان هالیوود و رژیم صهیونیستی پدید آمد که حتی پس از پایان دوران استودیوها نیز ادامه یافت. با بلعیده شدن شرکت‌های کوچک‌تر فیلم‌سازی توسط غول هنری هالیوود، این رابطه ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. مسئله دیگر اینکه حکمای صهیون این صنعت را نه تنها برای حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی بلکه برای توجیه اعمال صهیونیست‌ها بر ضد ملل مسلمان و عرب و به ویژه ملت مظلوم فلسطین و توجیه اشغال این سرزمین مقدس و همچنین سرپوش گذاشتن بر سایر جنایات قوم یهود در طول تاریخ می‌خواهند. افزون بر این، تبلیغ در مراسم فرهنگی صهیونیسم بر تفریق استوار است. یهودیان و به طور مشخص صهیونیست‌ها، برخلاف پیروان سایر ادیان آسمانی تبلیغ برای افزایش هم‌کیشان خود را در دستور کار ندارند. مسیونر و مبلغ اعزام نمی‌کنند و در واقع قدرت خود را در اقلیت بودن می‌دانند. اقلیتی که در جهان با توسل به پول و مدیریت (عنوانی که بیشتر برای حیله‌های یهودی – صهیونیستی از سوی خود آنها به کار می‌رود) به دنبال منابع استراتژیک قدرت نفوذ است. بر این مبنا تفریق در اندیشه صهیونیست‌ها دو جنبه دارد: 1. فرق گذاشتن میان خود با دیگران. بر این اساس، یهودیان خود را قومی متفاوت و برتر می‌دانند و در چارچوب مرام صهیونیسم شاخص‌های نژادپرستانه برای آن قائل‌اند. 2. تفرقه میان جوامع و کسانی است که باید به محل مانور ثروت و قدرت یهودیان تبدیل شوند. اعزام مبلغان صهیونیست نه برای جذب دیگران به آیین یهود، بلکه برای ایجاد تفرقه در میان پیروان دیگر ادیان است. به طور کلی مهم‌ترین هدف صهیونیست‌ها از سیطره بر هالیوود، ایجاد اختلاف میان جهان اسلام و دیگر بخش‌های دنیا، به ویژه میان جهان غرب و جهان اسلام است. هدف بعدی آنها اختلاف‌افکنی در جهان اسلام است. بر همین اساس، جهان همواره با دوگانگی متأثر از نفوذ و قدرت صهیونیست‌ها مواجه خواهد بود و به طور مشخص در خاورمیانه، هم جنایات تداوم می‌یابد و هم شعارهای دمکراسی‌سازی، حقوق‌بشر و صلح. صهیونیست‌ها در قالب ترفندهای تبلیغاتی به خصوص در سینما، سیاست‌های عملی خود را در چارچوب اصل دفاع از خود توجیه می‌کنند و شعارهای تبلیغاتی همچون صلح، حقوق‌بشر، دمکراسی و… را به نام دفاع از حقوق ملت‌ها در خاورمیانه مورد حمایت قرار می‌دهند.(13) از آنجا که اعراب و مسلمانان جبهه اول مقابل صهیونیسم به شمار می‌روند پیکان تهاجم مستقیم سینمای صهیونیسم متوجه آنان است و همواره در عملیات روانی هالیوود به هویتشان اهانت می‌شود. سیاست اختلاف‌افکن سینمای صهیونیسم با حمله به اعراب، سعی دارد حساب آنان را از دیگر مسلمانان جدا سازد و به گونه‌ای این‌گونه وانمود کنند که آنچه مورد تمسخر قرار می‌گیرد، اعراب هستند نه اسلام و مسلمین. رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از سینمای هالیوود سعی دارد خود را از لحاظ امنیتی، نظامی و روانی در برابر مسلمانان و اعراب موفق و پیروز نشان دهد. این هدف با کمک رسانه‌های داخلی رژیم صهیونیستی و کنترل شدیدی که بر آنها حاکم است اجرا می‌شود. کنترل شدید مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌های ارتباطی با این هدف اعمال می‌شود که اخبار جنگ تنها به سود مصالح این رژیم منتشر شود و حقایق به شکلی وارونه به افکارعمومی عرضه گردد. ریشه این کنترل و سانسور را می‌توان در قوانین دوران قیومیت انگلیس در فلسطین به ویژه قانون مطبوعات در سال 1933 و قانون دفاع در شرایط فوق‌العاده در سال 1946 به خوبی مشاهده کرد. این قوانین به وزارت کشور اختیار می‌دهد تا در صورت بروز هرگونه مسئله‌ای بر خلاف امنیت ملی، روزنامه‌ها را تعطیل کند. این قوانین بر سه اصل استوار است: (14) 1- لزوم تأیید وزیر کشور برای صدور مجوز نشریات؛ 2- نظارت وزارت کشور بر رسانه‌های خبری و اختیارات ویژه این وزارتخانه برای بستن هر روزنامه یا نشریه؛ و 3- لزوم جلب موافقت بخش سانسور، توسط هر نشریه، پیش از انتشار آن نشریه. مسئله بسیار مهم این است که بر طبق قانون مطبوعات رژیم صهیونیستی، نظامیان در امر کنترل رسانه‌ها آشکارا دخالت می‌کنند. از میان مهم‌ترین بندهای این قانون می‌توان به این موارد اشاره کرد: (15) 1- همکاری کامل میان ارتش و رسانه‌ها برای جلوگیری از انتشار اخبار امنیتی که مغایر با مصالح رژیم صهیونیستی است. 2- سانسور نشدن اخبار سیاسی، جز در موارد خاص. 3- تشکیل کمیته‌ای از نماینده ارتش، نماینده رسانه‌ها و یک کارمند رسمی که از سوی دولت برای نظارت بر امر سانسور انتخاب می‌شود. 4- این کمیته وظیفه دارد در اختلافات میان رسانه‌ها و بخش سانسور نظامی در مدت 24 ساعت داوری کند. 5- این کمیته می‌تواند تمام مطبوعات، نشریات و رسانه‌های گروهی دیداری و شنیداری و خبرنگاران خارجی در رژیم صهیونیستی را تحت کنترل قرار دهد. 6- براساس قانون، مطبوعات می‌توانند در صورت بروز مشکل به دادگستری شکایت کنند. اما جالب اینکه، سانسور تنها از جانب نظامیان اجرا نمی‌شود بلکه سازمان‌های امنیتی نیز در این مسئله دخالت می‌کنند. مرکز اصلی سانسور نظامی در رژیم صهیونیستی در شهرهای تل‌آویو و قدس قرار دارد که در تمام شبانه‌روز به نظارت و کنترل می‌پردازند. تعداد این مراکز هر روز در حال افزایش و دامنه فعالیتشان در حال گسترش است. این نظارت، خبرنگاران خارجی را هم دربر می‌گیرد. شایان ذکر است، بخش سانسور نظامی زیر نظر یک سرتیپ اداره می‌شود که از سوی رئیس اداره اطلاعات ارتش انتخاب می‌شود. قانون سانسور نظامی طی سال‌های گذشته بارها تغییر کرده و بندهای آن از 16 ماده در سال 48 به 68 ماده در 1966 افزایش یافته است و در حال حاضر 10 بند دارد که بیشتر آن به امنیت کشور مربوط است. این قانون بنابر شرایط هر دوره می‌تواند تغییر کند. از دیگر مسائلی که باید در رسانه‌ها و به خصوص سینمای هالیوود رعایت شود و جزء خطوط قرمز تلقی می‌شوند، عبارتند از: 1. موضوع سلاح‌های هسته‌ای و میزان آن؛ 2. صنایع نظامی و هزینه‌های آن؛ 3. اسناد و مذاکرات سری در سیاست خارجی؛ 4. عملیات سری سازمان‌های امنیتی و شرکت‌کنندگان در این عملیات و پایگاه‌های نظامی؛ 5. اطلاعات طبقه‌بندی شده ارتش؛ و 6. مذاکرات و تصمیمات گرفته شده از سوی شورای کوچک وزیران درباره مسائل امنیتی و هر مطلب یا موضوعی که انتشار آن موجب اخلال در امنیت کشور شود. در سال 1980 ارتش رژیم صهیونیستی شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه‌بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان کمپ دیوید به اجرا درآمد، نماینده ارتش می‌تواند به روزنامه‌نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود.(16) هالیوود و صهیونیسم در پناه لیبرالیسم امریکایی رژیم صهیونیستی برای موفقیت فیلم‌های هالیوودی به منظور گسترش ارزش‌های موردنظر خود، سعی می‌کند با تبلیغ ارزش‌های لیبرالی امریکایی، چهره خود را در پس لیبرالیسم ساختگی آن مخفی سازد. بر همین اساس، استفاده ابزاری از زنان، ستاره‌سازی، رواج موضوعات غیراخلاقی، خشونت، اسطوره‌سازی، ترویج خرافات و جادو در فیلم‌های هالیوود دنبال می‌شود. آنها برای رسوخ در قلب مردم عادی، اسطوره‌های رویایی می‌سازند و آنها را در تخیلات شیرین فرو می‌بردند. یهودیان ضمن توجه به اختلافات طبقاتی، با بیان ارزش‌های طبقه مرفه و متوسط برای کارگران و توجه به زنان، جوانان و خانواده و در مجموع ارائه دیدگاه‌های لیبرالی، می‌کوشند در میان توده مردم، نفوذ کنند. هرچند آنچه در این فیلم‌ها مطرح می‌شود تصویری واقعی از امریکا نیست و بیشتر تخیلاتی است که آرزوهای مردم عادی را شکل می‌هد. در دوران رونق سینمای صهیونیستی، 75 درصد امریکایی‌ها دست‌کم هفته‌ای یک بار به سینما می‌رفتند و سینماها مانند کلیساها اهمیت یافت. مردم احساس کردند مذهب جدیدی وارد زندگیشان شده است که هنرپیشگان آن نقش الهه‌ها و بت‌ها را داشتند. یهودیان برای ادغام شدن با مردم و تحت پوشش قرار دادن آنان از هیچ تلاشی دریغ نکردند. استودیوها یهودیان را در فیلم‌هایشان به گونه‌ای نشان می‌دادند که دلسوزی مردم برانگیخته شود. از سوی دیگر، رؤیای زندگی شیرین امریکایی با فیلم‌های موزیکال که اختراع استودیوها بود، به اوج خود رسید که خود مروج ارزش‌های لیبرالی بود. آیروینگ برلین یهودی با ساخت موسیقی فیلم‌ و سرودهای ملی و میهنی امریکایی، از رئیس‌جمهور آیزنهاور جایزه مخصوص گرفت. این‌گونه بود که یهودیان، با برنامه حساب شده‌ای اشتیاق فراموش کردن ریشه‌های خود و ادغام در جامعه امریکا را نشان دادند تا مردم به آنها بدبین نباشند. لویی مایر که می‌گفت روز تولد واقعی‌اش را نمی‌داند، جشن تولد خود را در چهار ژوئیه روز استقلال امریکا گرفت. هنرپیشگان یهودی برای آنکه با نام‌های نامأنوسشان، مردم را از سینماها نرانند، نامشان را عوض کردند. به این ترتیب زنان بازیگر یهودی، الگوی زنان امریکا شدند. استودیوهای فیلم‌سازی، برای یهودیان نیویورک که سنتی بودند فیلم‌های مخصوص ساختند که درست برعکس دیدگاه‌های لیبرالی هالیوود بود. همچنین برای سیاهان و گروه‌های دیگر نیز مطابق سلیقه آنها فیلم ساختند. با این شرایط، تا حدود یک دهه، بالاترین درآمد دنیا متعلق به لویی مایر بود. با روی کار آمدن نازی‌ها در آلمان، سینماگران یهودی امریکا با انتشار بیانیه‌ای تلاش کردند تا امریکا را وادار به اقدام علیه نازی‌ها کنند. اما سیاست‌مدار امریکایی جوزف کندی در ملاقاتی مخفی با سران کمپانی‌ها، با این استدلال که اگر امریکا وارد جنگ شود مردم، یهودیان را مسئول خواهند دانست، آنان را به عقب‌نشینی متقاعد کرد. یهودیان، قهرمانانی اسطوره‌ای نظیر سوپرمن را اختراع کردند که در ظاهر روزنامه‌نگاری روشنفکر، اما در واقع قهرمانی است که دولت‌ها و نیروهای خبیث را با قدرت خویش سر جایشان می‌نشاند. همچنین چارلی چاپلین یهودی فیلم دیکتاتور بزرگ را در هجو هیتلر ساخت. سرانجام پس از ورود امریکا به جنگ جهانی، هالیوود و دولت در اتحاد بی‌سابقه‌ای برای تبلیغات و رواج میهن‌پرستی شریک شدند. یهودیان اعتقاد داشتند همه اختلافات نژادی در امریکا باید کنار گذاشته شود تا نازی‌های ضدیهود شکست بخورند. به برکت شور جنگی ضدنازی، یهودیان هالیوود برای نخستین‌بار جرأت کردند مسئله یهودستیزی و ظلم به یهود را در سینما مطرح کنند، مانند فیلم توافق آقایان که برنده اسکار بهترین سناریو شد. به طور کلی اهداف مهم صهیونیست‌ها از به دست گرفتن شرکت‌های سینمایی از این قرار است: 1. بسط ارزش‌های مادی‌گرایانه که امروزه در ارزش‌های امریکایی متبلور است و انحرافات جنسی، خشونت، و هم‌انگاری، جادوگری، علوم تجربی، پوزیتیویسم و شکاکیت را دربر می‌گیرد. 2. جهانی کردن اسطوره‌ها و خرافات و دروغ‌های صهیونیستی – یهودی همچون افسانه فتح‌ بی‌رحمانه و قساوت‌گونه فلسطین، اسطوره‌های قوم برگزیده و سرزمین موعود و آوارگی و مظلومیت همیشگی یهودیان در طول تاریخ و ظهور منجی یهود در آخرالزمان و بهشت زمینی یهودیان. فیلم ده فرمان در راستای تثبیت همین اسطوره‌هاست. صهیونیست‌ها برای باوراندن دروغ‌های بزرگی همچون شش میلیون کشته یهودی در جنگ جهانی دوم و دادرسی دادگاه نورمبرگ و فاشیسم‌ستیزی یهودیان، فیلم‌هایی مانند اردوگاه آشویتس، فهرست شیندلر، هولوکاست اتاق‌های گاز شوآ و سلام آلمان را با این هدف ساخته‌اند. 3. جلوگیری از اعتراض و فشار افکارعمومی داخلی و جهانی به سیاست‌های اشغال‌گرانه و توسعه‌طلبانه صهیونیست‌ها و غربی‌ها در کشورهای مختلف به خصوص فلسطین اشغالی در عرصه سینما. 4. بی‌تمدن و عقب‌مانده و تروریست جلوه دادن و تحقیر دشمنان واقعی و خیالی خود به خصوص مسلمانان. فیلم‌هایی همچون محاصره و دروغ‌های حقیقی در همین راستاست. 5. الگودهی و آموزش نسل جدید کشورهای مختلف همان‌گونه که خود می‌پسندند. بسیاری از فیلم‌های قهرمان‌پرور غربی مانند فیلم‌های آرنولدشوارتزینگر و فرانکی‌ با همین هدف ساخته شده‌اند. 6. تجارب سودآور گیشه‌ها به هر بهایی و به وجود آوردن مصرف‌کنندگان منفعل و تنبل. 7. ترویج و تقویت روحیه درونی قوم یهود مانند تقویت زبان عبری و نمادهای توراتی چون شمعدان هفت شاخه، عقاب، خروس، شیر، شاخه زیتون، تاج، ستون‌های معبد سلیمان، ستاره داودی، عرقچین مخصوص یهودیان، کلاه شاپو و کت و شلوار سیاه رنگ، بلند گذاشتن موهای بناگوش (کلاله) در مردان. 8. برتر جلوه دادن یهودیان و قوانین آنها در تمام عرصه‌ها و تحقیر دیگر ادیان. فیلم غریبه‌ای در میان ما می‌کوشد تصویر زیبایی از زندگی یهودیان در محله خودشان در نیویورک ارائه دهد. ساکنان یهودی این محله با رعایت دستورات شرعی دین یهود، مانند جدایی زن و مرد حتی با پرده در اتوبوس و سر میز غذا و رعایت ادب بزرگ‌تر، به خصوص ولایت‌پذیری بی‌چون و چرا از خاخام‌ها زندگی آرام و خوشی را دارند. فیلم‌ دختر راهبه هم با دقت، دین مسیحیت را بد جلوه می‌دهد. فیلم‌هایی که علیه مسلمانان می‌سازند از شماره خارج است مانند فیلم کشتی‌های بلند و ماه سحر و هدیه. در بسیاری از فیلم‌ها هم با فردی کردن دین زمینه را برای بسط ادیان سکولار و بی‌تفاوت فراهم می‌کنند. 9. به دست گرفتن جشنواره‌های بین‌المللی فیلم و دادن جایزه به فیلم‌های موردنظر خود. 10. جذب و خرید هنرمندان و سینماگران کشورهای مختلف و هدایت این صنعت در جهان و کم‌رنگ کردن تلاش‌های معدود سینماگران متعهدی که چهره حقیقی آنها را افشا می‌کنند. امروزه دیگر در سینمای صهیونیسم از نازی‌ها و جنگ سرد با شوروی خبری نیست و جهانیان اکنون با دشمنی دیگر یعنی موجودات فضایی مهاجم روبه‌رو هستند. حمله این مهاجمان هنوز ما را به یاد کشتار یهودیان و آوارگی آنان می‌اندازد. اما این بار یک خاخام یا مهندس یهودی با بهره‌گیری از تجربه‌های تاریخی یهود، به جهانیان اعتماد به نفس می‌بخشد و تمام بشریت را از شر مهاجمین نجات می‌دهد به طوری که چهارم ژوئیه روز استقلال جهانیان نامیده می‌شود. به این ترتیب برنامه فرهنگ‌سازی هالیوود همه جهانیان را دربر می‌گیرد.(17) راهکارهای هالیوودی صهیونیسم برای مقابله روانی با جمهوری اسلامی ایران جنگ روانی، بحران‌سازی، استفاده ابزاری از سازمان‌های جهانی به موازات دیپلماسی فعال سران رژیم صهیونیستی همواره از شگردها و تاکتیک‌های رژیم صهیونیستی برای مقابله با مخالفان خود بوده است. با گسترش تلاش ایران برای افزایش توانمندی صلح‌آمیز هسته‌ای خود، فیلم‌سازان صهیونیست هالیوود با بزرگ‌نمایی خطر هسته‌ای ایران علیه صلح و امنیت بشری به دنبال آماده‌سازی افکارعمومی برای حمله احتمالی به ایران برآمدند. بر همین مبنا کارگردانان یهودی در هالیوود سعی در ساختن فیلم‌هایی کردند که اسلام‌هراسی و به خصوص ایران‌هراسی را در افکارعمومی نهادینه کنند. نمونه بارز این مسئله در ساخت فیلم 300 به کارگردانی فرانک میلر ظهور یافت.(18) رسانه‌های صهیونیستی نیز در راستای اهداف این رژیم در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران از چندین تاکتیک همزمان استفاده می‌کنند. از یک سو، از احتمال انجام حملات هوایی به تأسیسات هسته‌ای ایران خبر می‌دهند و از سوی دیگر، اعزام زیردریایی‌های خود را به دریای عمان گزارش می‌کنند. در همین حال، اخباری درباره احتمال خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای ایران به دست اسرائیل مطرح می‌شود و در کنار این تاکتیک‌ها خبر فروش بمب‌های امریکایی با قابلیت نفوذ در تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی ایران، منتشر می‌گردد. افزون بر این، تاکتیک‌ بین‌المللی کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران در دستور کار این رسانه‌ها قرار دارد. زیرا رژیم صهیونیستی نمی‌خواهد مسئله ایران را تنها به مشکل ایران – رژیم صهیونیستی تبدیل کند و سعی دارد برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را مشکلی بین‌المللی نشان دهد که نگرانی امریکا، روسیه و اروپا را برانگیخته است. البته مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی معتقدند که برای مقابله با توان صلح‌آمیز هسته‌ای ایران سه راه‌حل وجود دارد که راه‌حل نظامی تنها یکی از آنهاست و راه‌حل‌های سیاسی و اقتصادی نیز وجود دارد. به طور کلی رژیم صهیونیستی برای مقابله با تهدید هسته‌ای ایران مجموعه‌ای از تاکتیک‌های نرم و سخت را در دستور کار خود قرار داده است. راهکار سخت رژیم صهیونیستی دربر گیرنده تاکتیک جدید نظامی برای مقابله با توان هسته‌ای ایران است که آخرین نمونه آن در رزمایش مشترک امریکا و رژیم صهیونیستی مشاهده شد. محور اصلی تاکتیک نرم رژیم صهیونیستی تدوین استراتژی روانی برای مقابله با ایران است که محورها را دربر می‌گیرد: جنگ تبلیغاتی گسترده علیه ایران، تقویت قدرت رسانه‌ای رژیم صهیونیستی، تلاش گسترده لابی یهود برای تأثیر بر افکارعمومی، ایجاد نمایندگی‌های رسانه‌ای رژیم صهیونیستی در سراسر جهان، تلاش برای ایجاد شبکه جهانی رسانه‌ای یهودیان رژیم صهیونیستی علیه ایران، استفاده گسترده از صنعت سینما برای گسترش موج ایران‌هراسی در بین افکارعمومی که بارزترین مورد مذکور در نمایش فیلم 300 به کارگردانی فرانک میلر از کمپانی یهودی هالیوود است. داستان این فیلم، جنگ ایران و یونان در ترموپیل است. جایی که پادشاه اسپارتی یعنی لئونیداس ارتش 300 نفری خود را علیه ارتش عظیم ایرانیان تجهیز کرد تا مقابل سپاه خشایارشاه ایستادگی کنند اما گوژپشتی، از اهالی اسپارت دروازه‌های شهر را به روی لشکر ایران باز می‌کند. بنابر روایت هرودوت، این 300 اسپارتی توانستند در برابر لشکر عظیم خشایارشاه به مدت سه روز مقاومت کنند اما سرانجام شکست خوردند. بنابر روایات، همین دفاع سه روزه باعث اتحاد یونانیان علیه ایرانیان و سرآغازی شد برای دمکراسی یونانی که در نهایت شکست خشایارشاه در نبردهای بعدی را رقم زد. از نکات تاریخی آزاردهنده‌ترین فیلم 300، تصویر ایرانیان است. در این فیلم سپاه ایران افرادی هستند مشابه وحشی‌ها و موجودات نفرت‌انگیز ارباب حلقه‌ها یعنی اورک‌ها. کسانی که جز کشتن نمی‌دانند و از نظر مغزی هم موجوداتی‌اند در ردیف غول‌های ابله داستان‌های هری پاتر که البته در برابر 300 نفر یونانی فداکار زمین‌گیر می‌شوند.(19) در مجموع فیلم 300 یکی از نمونه‌های عینی سیاست خصمانه امریکا در خاورمیانه است تا چهره‌ای کریه، نفرت‌انگیز، ضدانسانی و بی‌اخلاق از ایران عرضه کند و هویت تاریخی ملتی سربلند را مخدوش نماید. کارشناسان به اتفاق فیلم 300 را برای سرگرمی کودکان و تخیلی تحلیل کردند نه فیلمی که در ردیف آثار هنری مهم دنیا القا کننده یا منتقل کننده پیام هدفمندی باشد. در همین رابطه جون ادوکی کارشناس نامدار سینمای ژاپن گفت: «فیلم 300 تنها یک فیلم کم‌ارزش و تفننی است که در آن از نوین‌ترین فناوری گرافیکی استفاده شده است.» روزنامه ژاپنی آساهی نیز در گزارشی ضمن تحلیل فیلم آن را تحریک‌کننده و جنگ‌طلبانه توصیف کرد. این روزنامه در شماره اخیر خود در تحلیلی به قلم آکی یاما از تحلیل‌گران بنام سینمای ژاپن، این فیلم را بی‌ارزش توصیف کرد. آکی یاما در تحلیل خود فیلم 300 را فیلم اکشن از نوع درجه دوم دانست و نوشت که این مسئله بدین دلیل نیست که هنرپیشگان آن معروف نیستند بلکه محتوای فیلم نیز به گونه‌ای است که آن را به فیلمی در سطح بسیار پایین تبدیل کرده است. آکی یاما که در میان نقادان سینمای ژاپن از قلم بسیار برجسته‌ای برخوردار است، می‌افزاید: «در این فیلم به شیوه‌ای بسیار کودکانه‌ای سعی شده است تا به ظاهر صفات مردانگی و شجاعت مورد تمجید قرار گیرد، در حالی که فیلم خود سراسر حیله و توطئه است.» نویسنده فیلم مدعی است داستان 300 جنگ بین افراد متمدن و طرفدار عدالت و آزادی، با افراد مستبد و غیرمتمدن است که چنین چیزی واقعیت ندارد. پیش از این روزنامه یومیوری پرشمارترین روزنامه ژاپنی و جهان نیز فیلم 300 را با واقعیت‌های تاریخی مغایر دانست و نوشت: «برخلاف آنچه در این فیلم به نمایش گذاشته می‌شود، 300 نفری که نماد مردان اسپارتی را تشکیل می‌دهند، نه فقط از دمکراسی نشانه‌ای ندارند، بلکه از نظر اخلاقی نیز عناصری فاسد بوده‌اند. (20) به طور کلی سینمای صهیونیسم در راستای اهداف مقامات سیاسی رژیم صهیونیستی سعی در اهریمنی نشان دادن اهداف جمهوری اسلامی ایران برای صلح جهانی دارد. افزون بر این با مرتبط کردن واژه‌های اسلام، مسلمان، تروریسم، بمب‌گذاری و بنیادگرایی و ایران سعی در گسترش اسلام‌هراسی، ایران‌ستیزی، انزوای ایران، انحراف افکارعمومی و منطقه‌ای و جهانی نمایاندن تهدیدات ایران در افکارعمومی دارد. نتیجه‌گیری امروزه سازندگان فیلم، افرادی‌اند که قدرتمند‌ترین رسانه‌های جهان را کنترل می‌کنند و به همین دلیل است که می‌توانند اهداف موردنظر خود را ترسیم کنند، زبان را تغییر دهند یا حکومت‌های موردنظر خود را واژگون یا شکل دهند. فیلم‌سازان یهود نیز مانند سایر نهادهای صهیونیستی یک هدف عمده را دنبال می‌کنند و آن دفاع از موجودیت حکومت یهودی موردنظر صهیونیست‌ها و تقویت پایه‌های آن است. سینمای جهان به خصوص هالیوود از مهم‌ترین ابزار دستیابی به هدف سلطه یهودی است. فرجام جهان در فیلم‌های فیلم‌سازان یهودی هالیوود براساس دو اصل به تصویر کشیده شده است: یکی آنکه بشر به دلیل پرداختن به انرژی هسته‌ای و در نهایت بمب اتمی باعث نابودی حیات در کره زمین خواهد شد، و دیگر آنکه برخوردی نهایی بین نیروهای شر و کافر (اعراب و مسلمانان) علیه مسیح موعود و کشور بزرگ اسرائیل به نابودی و تخریب بیشتر شهرهای جهان می‌انجامد. این همان جنگ آرماگدون است که حاوی بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی امریکا است و یک پنجم امریکا را تشکیل می‌دهند. آنها ضمن در آمیختن مسیحیت با صهیونیسم، منتظر آن واقعه - حضور مسیح(ع) -، برپایی مملکت بزرگ اسرائیل و برپایی معبد هیکل سلیمان بر خرابه‌های مسجدالاقصی هستند. به طور کلی سینمای هالیوود طبق دیدگاه و نظریه اندیشه‌پردازان سیاسی هالیوود که اغلب یهودی‌اند و با برنامه‌ریزی‌های درازمدت مسائل سیاسی – اجتماعی را تحت نظر دارند، عمل می‌کند. فیلم آغاز یا پایان (1946) به کارگردانی نورمن تاروگ نخستین تلاشی است که از سوی هالیوود در این مورد به عمل آمد. فیلم‌سازان یهود با تسلط بر هالیوود در صدد بسط ارزش‌های مادی‌گرایانه‌ای‌اند که امروزه در ارزش‌های امریکایی متبلور است. جهانی کردن اسطوره‌ها، خرافات و دروغ‌های صهیونیستی، جلوگیری از اعتراض و فشار افکارعمومی داخلی و جهانی به سیاست‌های اشغال‌گرانه و توسعه‌طلبانه صهیونیست‌ها و غربی‌ها در کشورهای مختلف به خصوص فلسطین اشغالی، بی‌تمدن و عقب‌مانده و تروریست جلوه دادن و تحقیر دشمنان واقعی و خیالی خود به ویژه مسلمانان، الگودهی و آموزش نسل جدید کشورهای مختلف همان گونه که خود می‌پسندند، دستورالعمل فیلم‌سازان سینمای صهیونیستی است. ترویج و تقویت روحیه درونی قوم بنی‌اسرائیل همچون تقویت زبان عبری و نمادهای توراتی و برتر جلوه دادن یهودیان و قوانین آنها در تمام عرصه‌ها و تحقیر دیگر ادیان از دیگر برنامه‌های این سینما می‌باشد. در همین رابطه با گسترش تلاش ایران برای افزایش توانمندی صلح‌آمیز هسته‌ای خود، فیلم‌سازان صهیونیست هالیوود در راستای اهداف رژیم صهیونیستی با بزرگ‌نمایی خطر هسته‌ای ایران علیه صلح و امنیت بشری به دنبال آماده‌سازی افکارعمومی برای حمله به ایران برآمدند. بر همین مبنا کارگردانان یهودی در هالیوود سعی در ساختن فیلم‌هایی دارند که اسلام‌هراسی و به خصوص ایران‌هراسی را در افکارعمومی نهادینه کنند. فیلم 300 نمونه بارز این تلاش آشکار است. منابع 1- http:"www.bbc.co.uk/films/2007/03/19/300- cast- 2007- interview.shtml. 2- http:"www.fpp.co.uk/online/02/09/Latimes240902.html 3- http:"www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3292279,00.html. 4- http:"www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3286327,00.html 5- http:"www.tioh.org/Social- actions5. 6- http://209.85.135.104/Search?q=cache:ct3wz7-j- OQJ:www.tioh.org/uploads/40494Father – Mark- Stewart. Pdf+Hollywood+Israel+filetype: Pdf&hl=en&ct=clnk&cd=1. 7- www.fandm.edu/lmages/Departments/Judaicstudies/Matt.Hoffmvan%20-%20HIS%20376%. 8- http:"www.rasad.ir/farsi/ArticlesFish/index.asp?action=5&id=510. 9- Jewishjustice.org/download/homepage/JFSJ-RAC-MinWage-ad-final 10- www.laphil.com/press/hb- pk- 2005/summersounds. 11- www.milkenarchive.org/about/docs/in- celebration- of- israel. 12- www.bandprodigital.com/downloads/PDF/cinema -Systemsindia0207. 13- www.sfiff.org/core/uploaded/full- history- final. 14- www.jewishla.org/documents//Master- Class- 2006. 15- www.hollywoodfl.org/city- clerks/pdf/CO70605/PROCLAMATION43. 16- www.hollywoodfl.org/city- clerks/pdf/0614-08. 17- Waldenhouse.org/about/LAPress4282007. 18- D 19- www.afii.org/wwmotel 20- www.openu.ac.il/Personal- Sites/tamirtassa/Travel- logs/Los%20Angeles/R2- 8.سینما ابزار قدرت نرم رژیم صهیونیستی در جهان (با تأکید بر هالیوود) مهسا ماه‌پیشانیان چکیده امروزه تاکتیک‌های عملیات روانی نقش مهمی در فعالیت‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند. این فعالیت‌ها با هدایت سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در سطح بین‌المللی کارکردهای گوناگونی را پیگیری می‌کنند. هدف مهم این اقدامات، تخریب و تضعیف روحیه دشمن و تغییر در نگرش و سامانه تصمیم‌گیری آن است. ویژگی‌ بارز عملیات روانی رژیم صهیونیستی به کارگیری همزمان چندین تاکتیک سخت و نرم است، در این میان، مهم‌ترین ابزار قدرت نرم رژیم صهیونیستی را می‌توان بدین ترتیب برشمرد: استفاده از زبان، صنعت سینمای جهان به ویژه هالیوود، شبکه‌های تلویزیونی جهانی، اینترنت، جراید، مطبوعات، خبرگزاری‌ها، تئاتر، ورزش و موسیقی. ساخت فیلم‌هایی درباره جنگ جهانی آینده و خطر فناوری هسته‌ای تاکتیک روانی جدیدی است که رژیم صهیونیستی از طریق بنگاه سینمایی هالیوود در صدد اجرای آن است. براساس این تاکتیک جدید، فناوری هسته‌ای تنها زمانی برای صلح جهانی خطرناک است که کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران به آن دست یابند، در غیر این صورت فناوری مزبور می‌تواند صلح جهانی را گسترش دهد. فیلم آغاز یا پایان (1946) به کارگردانی نورمن تاروگ نخستین تلاش هالیوود در این زمینه است. این مقاله شناسایی مؤلفه‌های قدرت نرم رژیم صهیونیستی را با تأکید بر عملکرد بنگاه سینمایی هالیوود هدف مطالعه قرار داده است. واژگان کلیدی: تاکتیک‌های روانی، هالیوود، قدرت نرم، رژیم صهیونیستی. مقدمه صهیونیسم جنبشی سیاسی با هدف جذب یهودیان و فراهم کردن زمینه‌های مهاجرت آنها به فلسطین است تا بدین وسیله دولتی یهودی به مثابه نماد فرهنگ و دین یهود تشکیل شود که ویژگی بارز آن نژادپرستی یهودی است. این جنبش در اواسط قرن نوزدهم میلادی به رهبری تئودور هرتزل فعالیت خود را آغاز کرد. اهداف صهیونیسم در تأسیس وطن ملی یهودیان خلاصه می‌شود. یهودیان معتقدند همه مردم جهان به آنها ظلم کرده‌اند و به این علت کینه تمامی ملت‌ها به ویژه اعراب را به دل دارند. صهیونیست‌ها بر این باورند که ملت‌های عرب سرزمین آنها را تصرف کرده‌اند. متون یهودی از ملت‌های غیریهود، با عنوان گوییم – جمع‌‌ گوی – یاد می‌کند که در زبان عبری معانی گوناگونی همچون دشمن جهانی، گوسفندان احمق، نجس‌ها، کفار و مشرکان دارد. این تعبیر نشان‌دهنده آن است که این جماعت با نظر حقد و حقارت به دیگران می‌نگرند. غسان کنفانی با بررسی ادبیات صهیونیستی دو قرن اخیر همچون رمان مشهود اکسودسبه به خوبی نشان داده است که در آثار هنری صهیونیستی، همه ملل جهان به نحوی تحقیر می‌شوند. برای نمونه آنها می‌گویند: لهستانی‌ها بزدل، آلمان‌ها وحشی، ترک‌ها رشوه‌خوار، یونانی‌ها پست، اعراب فراری و خائن، انگلیسی‌ها توطئه‌گر و امریکایی‌ها فرصت‌طلب‌اند.1 کارگردانان صهیونیست نیز از اوایل قرن حاضر تاکنون ده‌ها فیلم در داخل و خارج فلسطین اشغالی در راستای منافع و اهداف صهیونیسم ساخته‌اند، فیلم‌هایی همچون زندگی یهودیان در سرزمین موعود (1912)، لشکر یهودیان (1923)، اورد ساخته ناتان آلسفورد (1932) و این سرزمین توست اثر صابرا (1933). به طور کلی، روند ساخت این فیلم‌ها پس از شکست اعراب در سال 1967 روبه افزایش نهاد. هدف کارگردانان صهیونیسم تبلیغ بازگشت یهودیان به سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی فلسطین بود. در ایالات متحده امریکا نیز نوعی سینمای صهیونیستی با نام سینمای یدیشی پدید آمد که در آن از گویش جنوب آلمان یعنی گویش یهودیان شرق اروپا استفاده شد تا براساس آن ظلم آلمان‌ها به ملت یهود نشان داده شود. به طور کلی موضوع تأسیس رژیم اشغالگر قدس بحران دائمی سینمای صهیونیستی بوده و این سینما همواره در تلاش برای مقابله با این بحران است تاکنون فیلم‌های زیادی با سرمایه سازمان‌های بین‌المللی یهود، مؤسسات خصوصی صهیونیست‌ها و ادارات دولتی رژیم اشغالگر قدس ساخته شده که در



    مقالات مجله
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 10699
    دفعات دیده شده: ۲۷۳۷ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش